نقض عهد

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(تغییرمسیر از نکث)

نقض عهد به‌معنای بیعت‌شکنی و تخلف از عهد به معنای نقض چیزی یا اهمال با خلاف‌کاری است که از رذایل اخلاقی محسوب می‌شود و در مقابل آن وفای به عهد قرار دارد که از ارزش‌های اخلاقی و اجتماعی محسوب می‌شود و حتی ایمان با وفا به عهد الهی ظهور می‌یابد و در عرصه اجتماعی با وفا به پیمان‌ها وجود خود را به اثبات می‌رساند.

معناشناسی

نقض عهد عبارت است از: بیعت‌شکنی، پیمان‌شکنی[۱] و تخلف از عهد[۲]. اصل آن به معنای نقض چیزی[۳] یا اهمال با خلاف‌کاری است[۴].[۵]

همچنین خُلف عهد و وعده به معنای پیمان‌شکنی[۶] و تخلّف از قرارداد است[۷].[۸]

ناکثین

پس از عصر تنزیل، ناکثین به دسته‌ای از مسلمانان اطلاق می‌شد که نقض بیعت با امیرالمؤمنین علی (ع) کردند و آتش جنگ جمل را برافروختند[۹].

نقض عهد در قرآن

در قرآن کریم در این باره آمده است: وَإِنْ نَكَثُوا أَيْمَانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُوا فِي دِينِكُمْ فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ[۱۰]، قُلْ أَتَّخَذْتُمْ عِنْدَ اللَّهِ عَهْدًا فَلَنْ يُخْلِفَ اللَّهُ عَهْدَهُ[۱۱].

وفای به عهد و تعهد به آن، از ارزش‌های اخلاقی و اجتماعی محسوب می‌شود و در مقابل آن، نکث بیعت و تخلف از عهد، از ضدارزش‌های فرهنگ قرآنی است: فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّمَا يَنْكُثُ عَلَى نَفْسِهِ[۱۲].[۱۳]

در قرآن کریم وفای به عهد به عنوان صفت پسندیده و یک وظیفه الهی اجتماعی بر همه لازم و واجب شده است: وَأَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ كَانَ مَسْئُولًا[۱۴]. در مقابل، خلف وعده و نقض پیمان از موارد منهی در قرآن کریم است: وَلَوْ تَوَاعَدْتُمْ لَاخْتَلَفْتُمْ فِي الْمِيعَادِ[۱۵].[۱۶]

رابطه ایمان و وفای به عهد

ایمان با وفا به عهد الهی ظهور می‌یابد و در عرصه اجتماعی با وفا به پیمان‌ها وجود خود را به اثبات می‌رساند. پیامبر اکرم (ص) دراین‌باره فرمود: «مَنْ‏ كانَ‏ يُؤْمِنُ‏ بِاللَّهِ‏ وَ الْيَوْمِ‏ الْآخِرِ فَلْيَفِ إِذَا وَعَدَ»[۱۷].

موضوع وفای به عهد آن‌قدر اهمیت و اعتبار دارد که هشام بن سالم[۱۸] می‌گوید: از امام صادق (ع) شنیدم که می‌فرمود: «عِدَةُ الْمُؤْمِنِ أَخَاهُ نَذْرٌ لَا كَفَّارَةَ لَهُ فَمَنْ أَخْلَفَ فَبِخُلْفِ اللَّهِ‏ بَدَأَ وَ لِمَقْتِهِ تَعَرَّضَ وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ-» يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ* كَبُرَ مَقْتًا عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ[۱۹].[۲۰]؛ وعده مؤمن به برادر دینی‌اش نذری است که کفّاره ندارد[۲۱]. پس هر که به آن وفا نکند به مخالفت وعده با خدا برخاسته و خود را در غضب الهی انداخته است. این است گفتار خداوند که فرماید: «ای کسانی که ایمان آورده‌اید چرا چیزی می‌گویید که انجام نمی‌دهید؟ نزد خدا سخت ناپسند است که چیزی را بگویید و انجام ندهید»[۲۲].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژه‌نامه، ص۸۲۵.
  2. حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۸۲۲.
  3. ابن‌فارس، معجم مقاییس اللغة، ج۵، ص۴۷۵.
  4. حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱۲، ص۲۳۲.
  5. نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص۵۰۲.
  6. بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژه‌نامه، ص‌۷۵۱.
  7. احمد بن یوسف حلبی، عمدة الحفاظ، ص‌۵۲۵.
  8. نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص۲۶۰-۲۶۱.
  9. نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص: ۵۰۲.
  10. «و اگر پیمانشان را پس از بستن بشکنند و به دینتان طعنه زنند با پیشگامان کفر که به هیچ پیمانی پایبند نیستند کارزار کنید باشد که باز ایستند» سوره توبه، آیه ۱۲.
  11. «بگو: آیا از خداوند پیمانی گرفته‌اید (اگر گرفته باشید) خداوند هرگز پیمان خود را نمی‌شکند» سوره بقره، آیه ۸۰.
  12. «هر که پیمان شکند به زیان خویش می‌شکند» سوره فتح، آیه ۱۰.
  13. نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص: ۵۰۲.
  14. «به پیمان وفا کنید که از پیمان خواهند پرسید» سوره اسراء، آیه ۳۴.
  15. «اگر با هم وعده (ی کارزار) می‌گذاشتید در آن خلاف می‌کردید» سوره انفال، آیه ۴۲.
  16. نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص۲۶۰-۲۶۱.
  17. «هر که به خدا و روز جزا ایمان دارد باید به وعده‌ای که می‌کند وفا کند». الکافی، ج۲، ص۳۶۳-۳۶۴؛ وسائل الشیعة، ج۸، ص۵۱۵.
  18. وی از شخصیت‌های برجسته اصحاب امام صادق و امام کاظم (ع) و از راویان ثقه است. ر. ک: رجال النجاشی، ص۴۳۴؛ معجم رجال الحدیث، ج۱۹، ص۲۹۷-۳۰۲؛ قاموس الرجال، ج۱۰، ص۵۵۹-۵۶۳.
  19. «ای مؤمنان! چرا چیزی می‌گویید که (خود) انجام نمی‌دهید؟ * نزد خداوند، بسیار ناپسند است که چیزی را بگویید که (خود) انجام نمی‌دهید» سوره صف، آیه ۲.
  20. الکافی، ج۲، ص۳۶۳-۳۶۴.
  21. یعنی از شدت اهمیت چون نذر است یا به سبب لزوم وفا مانند نذر باید تلقی شود. ر. ک: مرآة العقول، ج۱۱، ص۲۲.
  22. دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌، سیره نبوی، ج۲، ص ۶۲۵.