آرماگدون
مقدمه
آرماگدون کلمه "Armageddon" "هَرمَجِدُّون" واژهای است اصلا یونانی که بنا به تعریف واژهنامههای آمریکایی همچون فرهنگ "وبستر" به معنی نبرد نهایی حق و باطل در آخرالزمان است. همچنین این واژه نام شهری است در منطقه عمومی شام که بنا به آنچه در باب شانزدهم مکاشفات یوحنا، در عهد جدید آمده است، جنگی عظیم در آنجا رخ میدهد و مرحله حاضر از زندگی بشر در آن زمان پایان مییابد. به عبارتی نبرد مذکور، مقدمه تحولی بزرگ است که سرنوشت نهایی آدمی بر روی کره زمین به آن بستگی دارد[۱].
حادثه شریف ظهور، حادثهای بزرگ است و قدرتهای بزرگ جهان، سیاست خارجی خود را بر مبنای حوادثی که پیش از آن رخ میدهد جهت داده و نقشههای نظامی خود را به شکلی سامان دادهاند که آمادگیهای لازم برای این حادثه در آن ملحوظ باشند. این در حالی است که مؤسسات دینی و رسانههای این دولتها نیز، مردم خود را برای پیشباز این حادثه آماده میسازند.
این مؤسسات دینی به همراه رسانههای دیداری و شنیداری این دولتها، از سالهای دهه هشتاد میلادی مردم خود را به ایمان جمعی به وقوع حادثهای بزرگ در سرزمین شام که به نبردی هستهای خواهد انجامید توجه دادهاند. این مؤسسات پیوسته مردم خود را به ایمان به این نکته فرا میخوانند که به زودی لشکری از دشمنان مسیح که بدنه اصلی آن از میلیونها نظامی تشکیل یافته، از عراق حرکت میکند و پس از گذشتن از رود فرات -که در آن زمان به خشکیگراییده است- به سوی قدس رهسپار میشود. اما نیروهای مؤمن به مسیح، راه این لشکر را سد کرده و همگی در "آرماگدون" با یکدیگر برخورد خواهند کرد و در این مکان است که درگیری اتفاق خواهد افتاد. صخرهها ذوب میشوند... دیوارها بر زمین فرو میغلتند... پوست تن انسانها در حالی که ایستادهاند ذوب شده و میلیونها نفر از بین میروند... و این نبردی نهایی و هستهای است. سپس مسیح برای بار دوم از جایگاه بلند خود بر زمین فرود میآید و پس از چندی زمام رهبری جهان را در دست گرفته و صلح جهانی را برقرار میکند. او دولت صلح را بر زمین نو و زیر آسمانی تازه بنا میکند و این مهم را از مرکز فرماندهی خود در قدس عملی میسازد.
یک بررسی انجام گرفته از سوی مؤسسه "تلسن" که در اکتبر سال ۱۹۸۵ م. به نشر رسیده است؛ نشان میدهد که در حال حاضر ۶۱ میلیون آمریکایی در انتظار واقعه آرماگدون گوش خواباندهاند و این در حالی است که ذکر مؤسسات دینی و ایستگاههای رادیو تلویزیونی که به این مهم پرداختهاند؛ در این مجال میسر نیست.
مؤسسات دینی آمریکایی این نکته را روشن ساختهاند که سپاهی که از عراق به سوی قدس رهسپار خواهد شد، بنا به پیشگویی حرقیال (فصل ۳۸ و ۳۹) از نظامیانی از عراق، ایران، لیبی، سودان و قفقاز در جنوب روسیه تشکیل میشوند. مدارس انجیلی در آمریکا بر پایه این تحلیل که واقعه آرماگدون تنها حادثهای است که بازگشت دوباره مسیح را به زمین ممکن میسازد... و این واقعهای بسیار نزدیک است، به تبلیغ این دیدگاه پرداختهاند.
آرماگدونی که این عده از آن سخن میگویند، همان حادثه عظیمی است که پیش از ظهور مهدی(ع) رخ خواهد داد، همان حادثه بزرگی که ائمه ما(ع)، نام "قرقیسیا" را بر آن اطلاق کردهاند. ائمه ما، از این نکته خبر دادهاند که میلیونها نظامی از آمریکا، اروپا، روسیه، ترکیه، مصر و دول مغرب عربی به اضافه سربازانی از سرزمین شام شامل کشورهای سوریه، اردن، لبنان، فلسطین و اسراییل همگی در ناحیهای در این محدوده تحت عنوان "قرقیسیا" با یکدیگر برخورد کرده و پس از حصول درگیری، این سفیانی است که همگی را چونان کشتزاری درو شده در هم میکوبد و از صحنه نبرد پیروز بیرون میآید.
در صحیحه میسّر از امام باقر(ع) نقل است که فرمود: "ای میسّر! از اینجا تا قرقیسیا چقدر راه است؟" عرض کردم: "همین نزدیکیها در ساحل فرات قرار دارد. " سپس فرمودند: "اما در این ناحیه واقعهای اتفاق خواهد افتاد که از زمانی که خداوند متعال آسمانها و زمین را آفریده بیسابقه بوده، چنانکه تا وقتی آسمانها و زمین برپا هستند هم، واقعهای همچون آن اتفاق نخواهد افتاد... سفرهای است که درندگان زمین و پرندگان آسمان از آن سیر میشوند"[۲]. امثال این روایات از امام صادق(ع) و سایر ائمه نقل شده است.
به هرحال مؤسسات دینی انجیلی آمریکا و اروپا آنچه را روانشناسان گفتهاند در قضیه بازگشت دوباره مسیح به زمین پس از حادثه آرماگدون، به کار بسته و به این گفته قائلاند که بیگمان امکان تحقق هر نوع پیشگویی در وهله نخست به ایمان مردم به آن و به پافشاریشان بر ضرورت به کرسی نشستن آن و همچنین به شمار نفرات آنها و شمار نفرات کسانی بستگی دارد که رهبری کاروان تبلیغاتی به راه افتاده برای تحقق بخشیدن به آن پیشگویی را بر عهده دارند[۳].[۴]
حادثه "قرقیسیا" همان حادثه بزرگی است که پیش از ظهور حضرت حجت بن الحسن العسکری(ع) رخ میدهد و از آنجا که این حادثه به سفیانی ارتباط دارد و سفیانی از علایم حتمی ظهور امام زمان(ع) است، وقوع این حادثه حتمی است؛ زیرا امام مهدی(ع) پس از حادثه قرقیسیا با سفیانی برخورد خواهد کرد و پس از شکست سفیانی و فرو رفتن سپاه او بین مکه و مدینه، برای دیدار با مسیح(ع) رهسپار قدس خواهد شد. حوادث سیاسی، اقتصادی و اجتماعی به همراه نشانههای طبیعی همگی به نزدیک بودن این حادثه عظیم اشعار دارند و این در حالی است که ما نه خود و نه فرزندانمان را برای آن آماده نکردهایم. آماده ساختن نسل آینده از جوانان و مردان در سطوح مختلف روانی، عقلی و بدنی به منظور پیشباز از حادثه شریف ظهور قائم آل محمد(ع) امری بینهایت مهم است.
گذشته از مسیحیان، ما مسلمین هم با مسأله بزرگی مواجه هستیم که پیامبر ما محمد(ص) و اهل بیت آن حضرت(ع) از آن به ما خبر دادهاند. این مسأله پیشگویی صادقانهای است که پاک شدن زمین از انواع ستمها و گرفتاریها و برپایی اسلام در ربع مسکون آن بدان بستگی دارد. پس سزاوار است که ما و فرزندانمان به خود آییم و ایمانمان را به ظهور قائم آل محمد(ع) عمق بیشتری بخشیده و پافشاریمان را بر لزوم تعجیل ظهور آن حضرت و نزدیک شدن وقوع آن ژرفا دهیم و چنانکه سزاوار است شمار کسانی را که به این مسأله ایمان دارند و برای پیشباز این ظهور شریف و حوادث پیش از آن آمادگی دارند فزونی ببخشیم[۵].[۶]
پرسش مستقیم
منابع
پانویس
- ↑ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۳۹.
- ↑ کافى، ج ۸، ص۲۹۵؛ غیبة نعمانى ص۲۶۷.
- ↑ نشریه موعود، شماره ۲۸ و ۳۲.
- ↑ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۳۹Y حیدرزاده، عباس، فرهنگنامه آخرالزمان، ص۴۸-۵۱.
- ↑ برگرفته از سایت حوزه www.hawzeh.net با تلخیص.
- ↑ حیدرزاده، عباس، فرهنگنامه آخرالزمان، ص۴۸-۵۱.