هند بن ابیهاله تمیمی
هند بن ابی هاله از قبیله بنی اسد و مادرش حضرت خدیجه کبری است. او از اصحاب رسول خدا (ص) بود و در بسیاری از جنگهای صدر اسلام از جمله احد و بدر حاضر بود. پس از رحلت پیامبر (ص) با حضرت علی (ع) بیعت کرد و در جنگ جمل به شهادت رسید.
هند بن ابیهاله تمیمی | |
---|---|
نام کامل | هند بن ابی هالة الاسیدی التمیمی |
جنسیت | مرد |
از قبیله | |
پدر | ابو هاله حلیف بنی عبدالدار |
مادر | خدیجه کبری |
خواهر | حضرت فاطمه زهرا |
خویشاوندان | |
محل زندگی | کوفه |
از اصحاب | |
حضور در جنگ | |
علت شهادت | توسط ابن یثربی |
مقدمه
هند بن ابی هاله که ظاهراً همان هند بن عمرو جملی است از قبیله بنیاسد و از تیره بنیتمیم است، پدرش ابو هاله حلیف بنی عبدالدار و مادرش خدیجه بنت خویلد همسر رسول خدا (ص) بوده[۱] و لذا او را هند بن خدیجه نیز نامیده و او ربیب رسول خدا (ص) و برادر مادری حضرت فاطمه زهرا (س) میباشد. پس برادر حضرت زهرا (س) و دایی حسنین (ع) نیز هست.
هند از اصحاب رسول خدا (ص) و مردی فصیح و بلیغ و در غزوههای بدر، احد و دیگر جنگهای صدر اسلام شرکت نمود[۲]. هند در شب هجرت رسول خدا (ص) ایشان را تا در غار همراهی کرد پیامبر (ص) از آنجا به او دستور بازگشت داد و به او فرمود: «برای ما دو شتر بخرید و آنها را آماده حرکت نگه دارید». ابوبکر گفت: «یا رسول الله، من دو شتر آماده کردهام». پیامبر (ص) فرمود: «من نمیپذیرم مگر آنکه یکی از آنها را به من بفروشی»[۳].[۴]
به نقل شیخ مفید، او پس از قتل عثمان، با امیرالمؤمنین (ع) بیعت کرد که تا پای جان از ولایت و خلافت آن حضرت دفاع نماید[۵]. هند جزو فرماندهان نیروی هزاران نفری بود که از کوفه به ذی قار آمدند تا حضرت علی (ع) را در جنگ جمل یاری نمایند[۶]. او در این جنگ در حالی که قصد پی کردن شتر عایشه را داشت به دست ابن یثربی به شهادت رسید.
در عظمت و شخصیت هند همین بس که امیرالمؤمنین علی (ع) در نامهای که به خواهرش ام هانی نوشت بشارت پیروزی خود را بر طلحه و زبیر یادآور شد و در آن نامه از شهدای بزرگ سپاه خود از جمله: هند، زید بن صوحان و برادرش سیحان بن صوحان و علباء بن هیثم یاد کرد و برای آنان طلب رحمت نمود[۷].[۸]
هند و توصیف رسول خدا (ص)
نقل شده، هند زبانی رسا و گویا و در توصیف اشخاص مهارتی بالا داشت؛ از امام حسن مجتبی (ع) نقل شده که به داییام، هند بن ابی هاله گفتم: «دلم میخواهد جدّم رسول خدا را برایم توصیف کنی».
هند، رسول خدا (ص) را چنین توصیف کرد: پیامبر زیبا و با هیبت بود، چهرهاش مانند ماه شب چهارده میدرخشید، نه چنان بلند قامت که زشت نماید و نه چندان کوتاه که به چشم نیاید. سری بزرگ داشت و مویی نیمه مجعد (فرفری) و براق که اگر به حال خود میگذاشت از بناگوش او تجاوز نمیکرد و اگر شانه میزد زیاد و بلند به نظر میآمد. پیشانیاش بلند بود و ابروانش کشیده و پیوسته و در وسط ابروهایش رگی بود که هنگام خشم افروخته میشد. بینی او کشیده و هموار بود و به حدی درخشنده بود که اگر کسی دقت نمیکرد آن را افراشته میدید. محاسنی انبوه و گونهای هموار و دهنی خوشبو و دندانهایی گشاده و رگهایی باریک داشت. گردنی چون گردن مجسمه نقره فام، اندامی متناسب و میان سینه و شکمش تراز و سینهای فراخ، بازویی گشاده، مفاصلی قوی و بدنی بلورین داشت.
فاصله ناف و گودی گلوی او را رشته باریکی از مو پوشانده بود، اما شکم و پستانها مو نداشت. ساقهای دست و پشت شانهها و بالای سینهاش از مو پوشیده شده بود. انگشتانش قلمی، کف دستهایش وسیع و دست و پایش زبر و خشن ولی متعادل بود؛ قلمهای دست و پایش کشیده، زیر پاگود و روی پا به اندازهای کم گوشت بود که آب در آن قرار نمیگرفت. قدمها را سنگین برمیداشت و گامها را کوتاه، حرکتش با وقار بود؛ نه تند میرفت و نه کند، اما چنان مراقب راه رفتن خود بود که گویا از جای بلندی فرود میآید.
هرگاه به انسانی رو میکرد با تمام بدن رو میکرد، اما چشمان را از شرم بر زمین میدوخت و گاهی هم به طرف بالا مینگریست. بیشتر توجهش به یارانش بود و در سلام دادن، بر همه پیشی میگرفت[۹].[۱۰]
جستارهای وابسته
- بنیتمیم (قبیله)
- بنیاسد (قبیله)
- خدیجه کبری (مادر)
- ابو هاله حلیف بنی عبدالدار (پدر)
- امام حسن (خواهرزاده)
- امام حسین (خواهرزاده)
- حضرت فاطمه زهرا (خواهر)
منابع
پانویس
- ↑ اسدالغابه، ج۵، ص۷۳.
- ↑ تهذیب التهذیب، ج۹، ص۸۰.
- ↑ السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۴۸۶.
- ↑ فتاحزاده، رحمان، مقاله «هند بن ابیهاله»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۷، ص۵۹.
- ↑ الجمل، ص۱۰۹.
- ↑ ر. ک: تاریخ طبری، ج۴، ص۴۸۸.
- ↑ الجمل، ص۳۹۷.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۲، ص۱۴۲۸-۱۴۲۹؛ فتاحزاده، رحمان، مقاله «هند بن ابیهاله»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۷، ص۵۹.
- ↑ «كَانَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَخْماً مُفَخَّماً يَتَلَأْلَأُ وَجْهُهُ تَلَأْلُؤَ اَلْقَمَرِ لَيْلَةَ اَلْبَدْرِ أَطْوَلَ مِنَ اَلْمَرْبُوعِ وَ أَقْصَرَ مِنَ اَلْمُشَذَّبِ عَظِيمَ اَلْهَامَةِ رَجِلَ اَلشَّعْرِ إِنِ اِنْفَرَقَتْ عَقِيقَتُهُ فَرَقَ وَ إِلاَّ فَلاَ يُجَاوِزُ شَعْرُهُ شَحْمَةَ أُذُنَيْهِ إِذَا هُوَ وَفَّرَهُ أَزْهَرَ اَللَّوْنِ وَاسِعَ اَلْجَبِينِ أَزَجَّ اَلْحَوَاجِبِ سَوَابِغَ فِي غَيْرِ قَرَنٍ بَيْنَهُمَا لَهُ عِرْقٌ يُدِرُّهُ اَلْغَضَبُ أَقْنَى اَلْعِرْنِينِ لَهُ نُورٌ يَعْلُوهُ يَحْسَبُهُ مَنْ لَمْ يَتَأَمَّلْهُ أَشَمَّ كَثَّ اَللِّحْيَةِ سَهْلَ اَلْخَدَّيْنِ ضَلِيعَ اَلْفَمِ أَشْنَبَ مُفَلَّجَ اَلْأَسْنَانِ دَقِيقَ اَلْمَسْرُبَةِ كَأَنَّ عُنُقَهُ جِيدُ دُمْيَةٍ فِي صَفَاءِ اَلْفِضَّةِ مُعْتَدِلَ اَلْخَلْقِ بَادِناً مُتَمَاسِكاً سَوَاءَ اَلْبَطْنِ وَ اَلصَّدْرِ بَعِيدَ مَا بَيْنَ اَلْمَنْكِبَيْنِ ضَخْمَ اَلْكَرَادِيسِ أَنْوَرَ اَلْمُتَجَرِّدِ مَوْصُولَ مَا بَيْنَ اَللَّبَّةِ وَ اَلسُّرَّةِ بِشَعْرٍ يَجْرِي كَالْخَطِّ عَارِيَ اَلثَّدْيَيْنِ وَ اَلْبَطْنِ مِمَّا سِوَى ذَلِكَ أَشْعَرَ اَلذِّرَاعَيْنِ وَ اَلْمَنْكِبَيْنِ وَ أَعَالِي اَلصَّدْرِ طَوِيلَ اَلزَّنْدَيْنِ رَحْبَ اَلرَّاحَةِ شَثْنَ اَلْكَفَّيْنِ وَ اَلْقَدَمَيْنِ سَائِلَ اَلْأَطْرَافِ سَبْطَ اَلْقَصَبِ خُمْصَانَ اَلْأَخْمَصَيْنِ مَسِيحَ اَلْقَدَمَيْنِ يَنْبُو عَنْهُمَا اَلْمَاءُ إِذَا زَالَ زَالَ قَلْعاً يَخْطُو تَكَفُّؤاً وَ يَمْشِي هَوْناً ذَرِيعَ اَلْمِشْيَةِ إِذَا مَشَى كَأَنَّمَا يَنْحَطُّ فِي صَبَبٍ وَ إِذَا اِلْتَفَتَ اِلْتَفَتَ جَمِيعاً خَافِضَ اَلطَّرْفِ نَظَرُهُ إِلَى اَلْأَرْضِ أَطْوَلُ مِنْ نَظَرِهِ إِلَى اَلسَّمَاءِ جُلُّ نَظَرِهِ اَلْمُلاَحَظَةُ يَبْدُرُ مَنْ لَقِيَهُ بِالسَّلاَمِ»؛ تاریخ الیعقوبی، یعقوبی، ج۲، ص۱۱۶؛ عیون اخبار الرضا (ع)، شیخ صدوق، ج۲، ص۲۸۲؛ مکارم الاخلاق، طبرسی، ص۱۱؛ مناقب آل ابی طالب، ابنشهرآشوب، ج۱، ص۱۳۵.
- ↑ فتاحزاده، رحمان، مقاله «هند بن ابیهاله»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۷، ص۵۰۹-۵۱۱.