چرا دجال مسیح نامیده شده است؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
چرا دجال مسیح نامیده شده است؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل بالاترمهدویت / مقدمات ظهور امام مهدی / نشانه‌های ظهور امام مهدی
مدخل اصلیمسیح دجال
مدخل وابسته؟
تعداد پاسخ۱ پاسخ

چرا دجال مسیح نامیده شده است؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.

پاسخ نخست

حیدر کامل

آقای حیدر کامل ، در کتاب «دجال آخرالزمان» در این‌باره گفته است:

«او مسیح نامیده شده است چون چشم ندارد. ازهری می‌گوید: او مسیح یک چشم است و دجال بدان وصف نامیده شد و همانند آن. ابوعبید می‌گوید: " مَسَحَ‏ في‏ الأَرض‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"؛ یعنی در زمین به گشت و گذار پرداخت و " مَسَحَت‏ الإِبلُ‏ الأَرْضَ‏ يَومَها دَأْبا‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"؛ یعنی شتر در زمین بسیار راه رفت. و گفته شده: عیسی (ع) مسیح نامیده شده چون با برکت احاطه شده است. ابوالعباس گفته است: حضرت عیسی (ع)، مسیح نامیده شد چون زمین را طی می‌کرد و به مناطق مختلف می‌رفت. ابن فارس می‌گوید: دجال، مسیح نامیده شده است؛ زیرا یک نیمه صورتش صاف است و چشم و ابرو ندارد. و گفته شده است: هر دو چشم او معیوب است. یکی از دو چشمش فرو رفته و گود است و دیگری برجسته و برآمده؛ همانند برجستگی یک دانه انگور در میان دیگر دانه‌ها[۱]. این شخص، مسیح دجال توصیف شده است، زیرا حق را با باطل می‌پوشاند.

حافظ شوکانی می‌گوید: برخی مسیح را به صورت مسیخ برای اشاره به دجال نقل کرده و آن را ناشی از تصحیف دانسته‌اند. از ابن عباس روایت شده: او دستش را بر هر صاحب عیب و نقصی می‌کشید، آن را مسح می‌‌کرد و وی شفا می‌یافت. و گفته شده: او مسیح نامیده شده؛ چون کف پایش صاف بوده و گودی نداشته است. و گفته شده: مسیح نامیده شد چون بدنش به هنگام تولد به روغن مالیده و آغشته بود. و در مورد این گفتار، خداوند متعال می‌فرماید: ﴿بِكَلِمَةٍ مِّنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ[۲]؛ ابومنصور می‌گوید: خداوند آغاز کارش را کلمه نامید؛ چون کلمه را بر او (مریم) القا کرد و سپس کلمه را به صورت بشر درآورد و معنای کلمه، فرزند است. بنابراین معنای آیه چنین می‌شود:(خداوند) به تو (ای مریم!) بشارت می‌دهد فرزندی را که نامش مسیح است. و مسیح دروغگو، همان دجال است و دجال مسیح نامیده شده؛ زیرا چشمش صاف شده و با آن نمی‌بیند. عیسی (ع)، مسیح نامیده شد و این نام را خداوند به وی اختصاص داد و نیز برای اینکه حضرت زکریا (ع) بر او دست کشید و مسح کرد. از ابوهیثم روایت شد که گفته است: مسیح بن مریم (ع) صدّیق (بسیار راست‌گو) است و متضاد صدّیق، مسیحِ دجال، یعنی گمراه دروغگو است. گفته شده خداوند دو مسیح را آفریده که این دو، ضد و دشمن همدیگرند: مسیح بن مریم (ع) که کوران و پیسان را شفا می‌داد و مردگان را به اذن خداوند زنده می‌کرد، همچنین دجال نیز به اذن خداوند مرده را زنده می‌کند و زنده را می‌میراند، ابر به وجود می‌آورد و گیاه می‌رویاند، پس آنان دو مسیحند. یکی مسیحِ هدایت و دیگری مسیحِ گمراهی و ضلالت. منذری گوید: به ابوهیثم گفتم: گفته‌اند که عیسی (ع) از آن جهت مسیح نامیده شده که با برکت احاطه شده بود و دجال، مسیح نامیده شده چون چشم ندارد؛ او این مطلب را انکار کرد و گفت: این مسیح، ضدّ آن مسیح است. گفته می‌شود: " مَسَحَه‏ اللَّه‏‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"، یعنی خداوند وی را نیکو و زیبا آفرید و نسبت به دجال گفته می‌شود " مَسَحَه‏ اللَّه‏‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"، یعنی خداوند او را زشت و نفرین شده آفرید و مسیح یعنی دروغگو[۳]. و در حدیث آمده است: "اما مسیح گمراهی و ضلالت چنین است". بنابراین، این حدیث بیانگر آن است که عیسی (ع)، مسیحِ هدایت و دجال، مسیحِ ضلالت و گمراهی است.

دجال نیز مسیح نامیده شده است؛ چون یکی از دو چشمانش صاف است و بر همین اساس پیامبر (ص) درباره مسیح دجال فرمودند: ‌"به خدا پناه بردم از فتنه مسیح دجال! همان مسیح دجال است که پیش از ظهور مسیح (ع) راستین و راستگو خروج می‌کند، چون مسیح به همان معنای معروف است و دجال همان دروغگوی مدعی است. پس باید فردی باشد که بدون پدر متولد شود و برخی از کارهای مسیح عیسی بن مریم (ع) را انجام دهد و تمام یهودیان به وی ایمان آورند و ادعا کنند که او همان مسیح موعود در توراتشان است. خداوند آنان را لعنت کند که هنوز هم منتظر ظهورش هستند"[۴] بنابراین، تنها به این دلیل به او مسیح دجال گفته شده است که او مدعی است روح الله، کلمه و فرزندش است بدون آنکه از پدر متولد شده باشد. پس از آن، مسیح حقیقی، یعنی عیسی بن مریم (ع) نازل می‌شود و او را می‌کشد.

از عبادة بن صامت روایت شده که پیامبر (ص) فرمودند: ‌"من با شما درباره دجال سخن گفتم تا جایی که ترسیدم، متوجه نشوید. همانا مسیح دجال مردی کوتاه و گشاده‌پا با موهای کوتاه و در هم پیچیده و یک چشم فرو رفته و در گودی قرار گرفته است. اگر امر بر شما مشتبه شد، بدانید که پروردگار شما یک چشم نیست"[۵]؛ اینکه پیامبر (ص) فرمودند: "بدانید که پروردگارتان یک چشم نیست" چون او ادعای پروردگاری می‌کند؛ همان‌گونه که چنین ادعایی به مسیح صادق (ع) گفته شده است. از این رو پیامبر (ص) به ساده‌اندیشانِ ناآگاهِ از امّتش که حقیقت مسیح دجال برای آنان کاملاً روشن نیست، خبر داد که خداوند متعال ناقص نیست و بنابراین خداوندی و پیامبری مسیح دجال، آن‌گونه که مسیحیان ادعا می‌کنند، صحت ندارد. از جمله مواردی که تأکید می‌کند مسیح دجال در مقابل مسیح صادق (ع) نامیده شده، روایتی است از ابن عمر که پیامبر (ص) فرمودند: "امشب دیدم که در کنار کعبه هستم. آنگاه دیدم مردی گندم‌گون از زیباترین مردان گندم‌گونی که دیده شده، دارای موی فروهشته و انبوهی از زیباترین موهایی که دیده شده که از آن آب می‌چکید و تکیه بر دوش دو مرد طواف می‌کرد. پرسیدم: این کیست؟ گفتند: این مسیح بن مریم (ع) است. سپس فرمودند: آنگاه مردی دیگر با موهای انبوه، پیچیده و مجعّد که چشم راست نداشت؛ گویی که چشمش نابیناست، شبیه‌ترین مردمانی که دیدم به ابن قطن بود و دو دستش را روی شانه دو مرد گذاشته و دور کعبه طواف می‌کرد. پرسیدم: این کیست؟ گفتند: این مسیح دجال است"[۶] علما این حدیث را صحیح می‌دانند. از همین رو، این حدیث و امثال آن از نظر لفظ و معنا، برای شناخت مسیحِ دجال صحیح است؛ ولی سایر روایات در مورد وی و داستان‌های او مانند داستان ابن صیاد و امثال آن، روایاتی ضعیف است -که نه موجب علم است و نه عمل- یا جعلی و ساخته ذهن داستان‌نویسان فریب‌کاری است که گفته‌های باطل و یاوه‌هایشان را پس از آمیختن با حقایق روشن در میان عامه مردم رواج داده و تصویر نادرست و نازیبایی از دین ارائه می‌دهند و بنیان دین را از پایه ویران می‌سازند. از خداوند متعال بر آنچه که وصف می‌کنند، یاری می‌جوییم و به او پناه می‌بریم[۷]. برخی محدثان روایت کردند: مِسّیح، با کسره و تشدید، در مورد دجال و بر وزن سِکّیت است. ابن اثیر گوید: ابوالهیثم گفت: او همان است که خلقتش زشت و مسخ شده است و گفت: و او هیچ حقیقتی ندارد. از ابن عمر روایت شده است که گفت: پیامبر اکرم (ص) فرمودند: "خداوند متعال در کنار کعبه، مرد گندم‌گونی از زیباترین کسانی که دیده بودم، به من نشان داد. به من گفتند: او مسیح بن مریم است. گفت: همچین فردی با موی انبوه و مجعد که چشم راستش کور، همانند یک دانه انگور شناور است، دیدم، در مورد او پرسیدم. گفته شد: او مسیح دجال است"[۸]. پس هرگاه کسی مسیح را صفت دجال بداند، به این دلیل بوده که اصلش کسی است که چشم ندارد. پس این واژه از معنای مفعول بر وزن فعیل آمده است؛ همان‌گونه که در مورد مجروح می‌گویند، جریح (زخمی) و مطبوخ، طبیخ (پخته شده) و در توضیح اینکه عده‌ای در توصیف دجال، او را مِسّیح گفته‌اند، باید گفت: این واژه برای مبالغه در وصف است؛ همانند اینکه گفته شود: مرد فِسّیق سِکّیر (مردی بسیار فاسق و مست). بسیاری روایت کرده‌اند: دجال، مسیح نامیده شده است؛ چون یکی از دو چشمانش از بین رفته یا منظور از آن مسیح دروغگوست که کمی پیش از ظهور مسیح راستین (ع) خروج می‌کند[۹]»[۱۰].

منبع‌شناسی جامع مهدویت

پانویس

  1. شرح اصول الکافی، ج ۲۱، ص ۸۲.
  2. به کلمه‌ای از جانب خود که نامش مسیح عیسی بن مریم است؛ سوره آل عمران، آیه ۴۵.
  3. نک: لسان العرب، ج ۳، ص ۵۹۵؛ تاج العروس، ج ۲، ص ۲۲۵.
  4. "وَ أَعُوذُ بِكَ مِنْ فِتْنَةِ الْمَسِيحُ الدَّجَّالِ هُوَ الْمَسِيحُ الْكَذَّابِ، يَخْرُجُ قُبَيْلَ ظُهُورِ الْمَسِيحُ الصَّادِقِ عَلَيْهِ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ، وَ ذَلِكَ لَانَ الصُّبْحِ أَنَّما يَكُونُ بِمَعْنَاهُ الْمَعْرُوفِ، وَ الدَّجَّالِ هُوَ الْكَذَّابِ الْمُدَّعَى، فَلَا بُدَّ وَ أَنْ يَكُونَ رَجُلًا يُولَدُ مِنْ غَيْرِ أَبٍ وَ يَفْعَلُ بَعْضِ أَفْعَالِ الْمَسِيحُ عِيسَى بْنِ مَرْيَمَ، فَيُؤْمِنُ بِهِ الْيَهُودُ قَاطِبَةً وَ يَدْعُونَ أَنَّهُ هُوَ الْمَسِيحُ الْمَوْعُودُ فِي توراتهم، فانهم لَعَنَهُمُ اللَّهُ مُنْتَظِرُونَ لظهوره بَعْدُ ‏‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"
  5. "إِنّي حَدَّثْتُكُمْ عَنِ الدَّجَّال‏ حَتَّى خَشِيتُ أَنْ لاَ تَعْقِلُوا، إِنَّ مَسِيحَ الدجال قَصِيرٌ أَفحَجٌ جَعِدٌ أَعْوَرُ مَطْمُوسُ الْعَيْنِ، لَيْسَتْ بِنَاتِئَةٍ وَ لاَ حَجْرَاءَ، فَإنْ أُلْبِسَ عَلَيْكُمْ فَإِنَّ رَبَّكُمْ لَيْسَ بِأَعْوَرَ"؛ روایت ابوداوود آن‌گونه که در مصباح، ص ۴۷۶ آمده است.
  6. "رَأَيْتنِي اللَّيْلَةَ عِنْدَ الْكَعْبَةِ، فَرَأَيْتُ رَجُلاً آدَمَ، كَأَحْسَنِ مَا أَنْتَ رَاءٍ مِنْ أٌدمِ الرِّجَالِ، لَهُ لِمَّةٌ كَأَحْسَنِ مَا أَنْتَ رَاءٍ مِنَ اللَّمَمِ، قَدْ رَجَّلَهَا، فَهِيَ تَقْطُرُ مَاءً، مُتَّكِئاً عَلَى رَجُلَينِ أَو عَلَی عَوَاتِقِ رَجُلَيْنِ يَطُوفُ بِالْبَيْتِ، فَسَأَلْتُ: مَنْ هَذَا؟ فَقِيلَ: هَذَا الْمَسِيحُ اِبْنُ مَرْيَمَ، إِذ أَنَا بِرَجُلٍ جَعْدٍ قَطَطٍ أَعْوَرِ العَيْنِ الْيُمْنَى كَأَنَّهَا عِنَبَةٌ طَافِيَةٌ، فَسَأَلْتُ: مَنْ هَذَا؟ فَقِيلَ: هَذَا الْمَسِيحُ الدَّجَّالُ".
  7. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج ۸۸، ص ۹۲.
  8. " أَرَانِي اللَّهَ رَجُلًا عِنْدَ الْكَعْبَةِ آدَمَ كَأَحْسَنِ مَنْ رَأَيْتَ، فَقِيلَ لِي: هُوَ الْمَسِيحُ بْنِ مَرْيَمَ، قَالَ: وَ إِذَا أَنَا بِرَجُلٍ جَعْدٍ قَطَطٍ أَعْوَرَ الْعَيْنِ الْيُمْنَى كَأَنَّهَا عِنَبَةٌ طافية، فَسَأَلْتُ عَنْهُ فَقِيلَ: الْمَسِيحُ الدَّجَّالِ "
  9. بحارالانوار، ج ۹۱، صص ۶۹-۷۶؛ ابن طاووس، علی بن موسی، اقبال الاعمال، ج ۲، ص ۲۱۹.
  10. حیدر کامل، دجال آخرالزمان، ص 36 -43.