یزید بن ثابت بن ضحاک انصاری

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(تغییرمسیر از یزید بن ثابت انصاری)

موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد

برید بن ثابت

برید بن ثابت[۱]، در یک سند روایت تفسیر کنز الدقائق و به گزارش از تفسیر العیاشی آمده است:

«فِي تَفْسِيرِ اَلْعَيَّاشِيِّ عَنْ يَزِيدَ بْنِ ثَابِتٍ قَالَ: سَأَلَ رَجُلٌ أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ أَنْ يُؤْتَى اَلنِّسَاءُ فِي أَدْبَارِهِنَّ؟ فَقَالَ: سَفَلْتَ سَفَلَ اَللَّهُ بِكَ أَ مَا سَمِعْتَاَللَّهَ يَقُولُ: أَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ مَا سَبَقَكُمْ بِهَا مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعَالَمِينَ[۲]»[۳].[۴]

شرح حال راوی

عنوان یاد شده، مصحّف یزید بن ثابت است؛ زیرا در منبع اصلی - یعنی تفسیر العیاشی[۵] - و در بحار الأنوار[۶]، جامع الأحادیث الشیعه[۷]، مسند الإمام علی(ع)[۸]، البرهان فی تفسیر القرآن[۹] و تفسیر نور الثقلین[۱۰] به گزارش از تفسیر العیاشی نام راوی یزید بن ثابت ثبت گردیده است.

افزون بر این، نام برید بن ثابت در کتاب‌های رجالی عنوان نشده؛ ولی عنوان یزید بن ثابت در کتاب‌های رجال ذکر شده است.

یادآوری می‌شود که حدیث یادشده، در منابع اهل سنت نیز، از جمله در السنن الکبری[۱۱] بیهقی، المصنّف[۱۲] ابن أبی‌شیبه، تفسیر القرآن العظیم[۱۳] ابن أبی حاتم رازی و الدر المنثور سیوطی[۱۴]، نقل گردیده؛ لیکن به جای برید بن ثابت، ابن الکواء و "سأل رجلٌ" آمده است. بر این اساس، عنوان صحیح، یزید بن ثابت برادر زید بن ثابت است که شرح حالش در رجال اهل سنّت آمده است.

از آنجا که از یزید بن ثابت[۱۵] در تفسیر کنز الدقائق روایتی نقل نشده است، در اینجا وی معرفی می‌شود: نام کامل راوی یزید بن ثابت بن الضحاک ابن زید بن لوذان بن عمرو بن عبدعوف بن غانم بن مالک بن النجار[۱۶] و از انصار[۱۷] و اهل مدینه[۱۸] و از اصحاب پیامبر(ص) است و در جنگ بدر همراه آن حضرت بوده[۱۹] و بر پایه برخی اقوال، در جنگ احد نیز شرکت داشته است[۲۰] و در نبرد یمامه و در زمان خلافت ابوبکر در سال دوازدهم هجری قمری کشته شده است[۲۱].[۲۲]

طبقه راوی

از تاریخ ولادت یزید بن ثابت گزارشی در دست نیست. اهل سنت او را از صحابه رسول اکرم(ص) برشمرده‌اند[۲۳] و درباره تاریخ وفات وی نوشته‌اند که در سال ۱۲ هجری قمری و زمان خلافت ابوبکر، در جنگ یمامه[۲۴] کشته شده است. به دیده برخی، وی در جنگ یمامه تیر خورد و در راه بازگشت، از دنیا رفت[۲۵].

آیت‌الله بروجردی از یزید بن ثابت در طبقه دوم راویان نام برده است[۲۶].[۲۷]

استادان و شاگردان راوی

در اسناد روایات، کسانی همچون حکیم بن جابر، برادرش زید بن ثابت و برادرزاده‌اش خارجة بن زید[۲۸] از یزید بن ثابت روایت کرده که از شاگردان حدیثی وی شمرده می‌شوند.[۲۹]

مذهب راوی

یزید بن ثابت به چند دلیل از راویان سنّی به شمار می‌آید:

  1. رجالیان اهل سنّت متعرّض حال وی شدند و در کتاب‌های رجالی خود از او یاد کردند.
  2. فراوان وی را ستایش کردند.
  3. روایاتی از او نقل شده که مطابق با فتاوای عامّه‌اند؛ مانند اینکه روایت کرده در نماز میت، چهار تکبیر گفته می‌شود[۳۰] و این حکم، بر خلاف فتاوای شیعیان است[۳۱].[۳۲]

جایگاه حدیثی راوی

در کتاب‌های رجالی متقدّم شیعه، از یزید بن ثابت یاد نشده است و روایاتش هم در کتاب‌های حدیثی شیعه بسیار اندک هستند؛ لیکن اهل سنت او را تمجید، و با تعابیری همچون "ثقةٌ"[۳۳]، "رضي الله تعالى عنه"[۳۴]، "جليلٌ"، "له أحاديثٌ"[۳۵] و "كان من أمناء الأنصار وقرائهم"[۳۶] از وی یاد کرده‌اند.[۳۷]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. مصحّف عنوان یزید بن ثابت است.
  2. آیا (آن) کار زشت را انجام می‌دهید که پیش از شما هیچ کس از جهانیان انجام نداده است؟! سوره اعراف، آیه ۸۰.
  3. تفسیر کنز الدقائق، ج۵، ص۱۳۴ به گزارش از تفسیر العیاشی، ج۲، ص۲۲، ح۵۵.
  4. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 469.
  5. تفسیر العیاشی، ج۲، ص۲۲، ح۵۵: عن یزید بن ثابت.
  6. ر.ک: بحار الأنوار، ج۱۰۱، ص۲۹، ح۹.
  7. ر.ک: جامع الأحادیث الشیعه، ج۲۰، ص۲۲۰، ح۷۰۱.
  8. ر.ک: مسند الإمام علی(ع)، ج۵، ص۱۰۸، ح۵۰۲۹.
  9. ر.ک: البرهان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۵۶۴.
  10. السنن الکبری، ج۷، ص۱۹۸: عن أبیالجویریة قال: سأل رجل علیّاً....
  11. المصنف، ج۳، ص۳۶۴، ح۱۱: «عن أبی الجویریة قال: نادی علی علی المنبر فقال: سلونی، فقال رجل: أتؤتی النساء فی أدبارهن؟...».
  12. تفسیر القرآن العظیم (ابن أبی‌حاتم رازی)، ج۵، ص۱۵۱۷؛ الدر المنثور، ج۳، ص۱۰۰: «... قال علی علی المنبر: سلونی؛ فقال ابن الکواء:...».
  13. ر.ک: الدر المنثور، ج۳، ص۱۰۰.
  14. ر.ک: أ. منابع شیعی: مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۸، ص۲۴۷، ش۱۶۳۱۸؛ معجم رجال الحدیث، ج۲۱، ص۱۱۶، ش۱۳۶۶۹؛ الموسوعة الرجالیه (طبقات رجال التهذیب)، ص۱۱۱۳. ب. منابع سنّی: الطبقات الکبری، ج۵، ص۲۶۰؛ التاریخ الصغیر، ج۱، ص۶۷؛ التاریخ الکبیر، ج۸، ص۳۱۶، ش۳۱۵۰؛ معرفة الثقات (العجلی)، ج۲، ص۳۶۱، ش۲۰۰۷؛ الجرح و التعدیل، ج۹، ص۲۵۵، ش۱۰۶؛ الثقات (ابن حبان)، ج۳، ص۴۴۱؛ مشاهیر علماء الأمصار، ص۳۴، ش۴۳؛ الاستیعاب، ج۴، ص۱۵۷۲، ش۲۷۶۱؛ أسد الغابه، ج۵، ص۱۰۵؛ تهذیب الکمال، ج۳۲، ص۹۸، ش۶۹۷۲؛ الکاشف، ج۲، ص۳۸۰، ش۶۲۸۷؛ الوافی بالوفیات، ج۲۸، ص۱۰، ش۱۳؛ الإصابة فی تمییز الصحابه، ج۶، ص۵۰۹، ش۹۲۵۸؛ تقریب التهذیب، ج۲، ص۳۲۲، ش۷۷۲۶؛ تهذیب التهذیب، ج۱۱، ص۲۷۷، ش۵۱۲؛ خلاصة تذهیب تهذیب الکمال، ص۴۳۰.
  15. ر.ک: المستدرک (حاکم نیشابوری)، ج۳، ص۵۹۱.
  16. ر.ک: مسند أبی یعلی، ج۲، ص۲۳۶.
  17. به جهت انتساب لقب مدنی به ایشان. (ر.ک: معرفة الثقات (العجلی)، ج۲، ص۳۶۱، ش۲۰۰۷).
  18. به باور برخی، وی در جنگ بدر شرکت نداشته است. (ر.ک: تهذیب التهذیب، ج۱۱، ص۲۷۷، ش۵۱۲).
  19. ر.ک: الاستیعاب، ج۴، ص۱۵۷۲، ش۲۷۶۱.
  20. ر.ک: الثقات (ابن حبان)، ج۳، ص۴۴۱.
  21. ر.ک: معرفة الثقات (العجلی)، ج۲، ص۳۶۱، ش۲۰۰۷.
  22. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 469-471.
  23. یمامه نام ناحیه‌ای در جزیرة العرب است که در آن جنگ سختی میان مسلمانان و پیروان مسیلمه کذّاب درگرفت. مسیلمه در اواخر عمر پیامبر اسلام(ص) از این منطقه سر برآورد و به دروغ نبوت را ادعا کرد. پس از اینکه ابوبکر در امر خلافت مستقر شد، سپاهی را به فرماندهی خالد بن ولید به سمت یمامه گسیل داشت. در این جنگ مسیلمه و حدود شصت نفر از مسلمانان کشته شدند که یزید بن ثابت یکی از آنها بوده است. (جهت مطالعه بیشتر، ر.ک: تاریخ خلیفة بن خیاط، ص۵۵).
  24. ر.ک: الثقات (ابن حبان)، ج۳، ص۴۴۱.
  25. ر.ک: الاستیعاب، ج۴، ص۱۵۷۲، ش۲۷۶۱؛ الجرح والتعدیل، ج۹، ص۲۵۵، ش۱۰۶.
  26. ر.ک: الموسوعة الرجالیه (طبقات رجال التهذیب)، ص۱۱۱۳.
  27. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 471-472.
  28. ر.ک: تهذیب الأحکام، ج۹، ص۲۶۸، ح۱۶؛ الاستیعاب، ج۴، ص۱۵۷۲، ش۲۷۶۱. به دیده برخی، خارجة بن زید بن ثابت از وی روایت نکرده است. (ر.ک: تهذیب التهذیب، ج۱۱، ص۲۷۷، ش۵۱۲).
  29. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 472.
  30. ر.ک: السنن الکبری (بیهقی)، ج۴، ص۳۵.
  31. ر.ک: وسائل الشیعه، ج۳، ص۶۰، باب کیفیة صلاة الجنازة و جملة من أحکامها.
  32. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 472-473.
  33. تحفة الأحوذی، ج۱، ص۳۵۳.
  34. مسند احمد، ج۴، ص۳۸۸.
  35. خلاصة تذهیب تهذیب الکمال، ص۴۳۰.
  36. علماء الأمصار، ص۳۴، ش۴۳.
  37. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 473.