اثبات ضرورت امامت در معارف و سیره حسینی
مقدمه
اهمیت و ضرورت شناخت و معرفت نسبت به امام معصوم درحدی است که عدم این شناخت موجب مرگ جاهلیت برای انسان میشود. در روایتی از امام حسین (ع) و آن حضرت از پدرشان و ایشان از رسول خدا(ص) در باب ضرورت معرفت امام چنین نقل شده که فرموده است: «هر کس بمیرد، ولى امامى از فرزندان من نداشته باشد، به مرگ جاهلى مرده است و بدانچه در جاهلیت و اسلامْ عمل کرده است، مؤاخذه مى شود»[۱].
وجه استدلال به حدیث این است که معرفت امام به عنوان یک تکلیف دینی بر هر مسلمانی واجب است؛ تا آنجا که نشناختن او، اصل ایمان و اسلام را خدشه دار میسازد. روشن است که چنین حکم قطعی، مستلزم آن است که زمان، هیچ گاه، فاقد امام نباشد. از این حدیث، نکته دیگری نیز استفاده میشود و آن، این است که امامت، صرفاً، یک مقام عادی و در حد رهبری سیاسی نیست که عهده دار برقراری نظم و امنیت جامعه بشری باشد؛ بلکه مقام امامت، با ایمان و دین مردم ارتباط دارد، تا آنجا که نشناختن او، زندگی انسان را به زندگی جاهلیت پیش از اسلام مبدل میسازد. از اینجا روشن میشود که جایگاه امامت در جهان بینی اسلامی، همان جایگاه نبوت است. همان گونه که نشناختن پیامبر و عدم اطاعت از او، ایمان و اسلام انسان را مخدوش میسازد، نشناختن و عدم اطاعت از امام نیز چنین است. در این صورت، شرایط و صفات امام نیز باید در مرتبه شرایط و صفات پیامبر باشد و این، همان دیدگاه شیعه در مسئله امامت است[۲].
امامت چنان از اهمیت و ارزش بالایی برخورداراست که میتوان گفت بدون معرفت امام شناخت خدای متعال، میسور نیست. در حقیقت امامشناسی و معرفت ائمه پایه و اساس خداشناسی است. این یک حقیقت انکار ناپذیر است که امام صادق (ع) از زبان سید الشهداء (ع) نقل فرموده است: آنجا که میفرماید: «امام حسین (ع) روزی بر یارانش وارد شد و فرمود: «اى مردم! خداوند بزرگِ بِشْکوه، بندگانش را نیافریده، جز براى آنکه او را بشناسند و چون او را شناختند، عبادتش کنند و چون عبادتش کردند، با عبادت او، از عبادت جز او، بى نیاز شوند». پس مردى گفت: اى فرزند پیامبر خدا! پدر و مادرم فداى تو! معرفت خدا، یعنى چه؟ فرمود: «شناخت مردم هر عصر نسبت به امامى که اطاعتش بر آنان، واجب است»[۳].[۴]
منابع
پانویس
- ↑ «بإسناده عن الحسین بن علیّ:حَدَّثَنی أبی عَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ قالَ: «قالَ رَسولُ اللّهِ: مَن ماتَ ولَیسَ لَهُ إمامٌ مِن وُلدی ماتَ میتَهً جاهِلِیَّهً، ویُؤخَذُ بِما عمِلَ فی الجاهِلِیَّهِ وَالإِسلامِ»» صدوق، ابن بابویه،عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۵۸.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، امامت در بینش اسلامی، ص۵۸.
- ↑ «عن أبی عبد اللّه الصادق خَرَجَ الحُسَینُ بنُ عَلِیٍّ عَلى أصحابِهِ فَقالَ: أیُّهَا النّاسُ! إنَّ اللّه َ جَلَّ ذِکرُهُ ما خلَقَ العِبادَ إلّا لِیَعرِفوهُ، فَإِذا عَرَفوهُ عَبَدوهُ، فإِذا عبَدوهُ استَغنَوا بعِبادَتِهِ عن عبادَهِ مَن سِواهُ. فَقالَ لَه رَجُلٌ: یَابنَ رَسولِ اللّه ِ بِأَبی أنتَ واُمّی، فَما مَعرِفَهُ اللّه ِ؟ قالَ: مَعرِفَهُ أهلِ کُلِّ زَمانٍ إمامَهُمُ الَّذی یَجبُ علَیهِم طاعَتُهُ». مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۵، ص۳۱۲.
- ↑ محمد رنجبر حسینی، عصمت عدل پیوست، تبیین آموزه امامت در احادیث حسینی.