احمد بن حسن قطان

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

احمد بن الحسن القطان[۱] در سند چهار روایت تفسیر کنز الدقائق[۲]، به نقل از کتب علل الشرائع، عیون أخبار الرضا (ع)، خصال و توحید شیخ صدوق نقل شده است.

نام راوی در کتب رجالی قدما ذکر نشده است و در اسناد روایات کتب اربعه نیز قرار نگرفته است، ولی شیخ صدوق روایات بسیار فراوانی از وی با همین عنوان و با عنوان "احمد بن الحسن القطان المعروف بأبي علي بن عبدربه (عبدويه) العدل"[۳] نقل کرده است.

از تاریخ ولادت و وفات راوی گزارشی نرسیده است، ولی از بعضی اسناد استفاده می‌شود که وی در سال ۳۰۲ ق[۴] زنده بوده است و از جمله شاگردانش، شیخ صدوق است که روایات فراوانی از ایشان نقل کرده است[۵].[۶]

مذهب و گرایش فکری راوی

در جایی به مذهب و گرایش فکری راوی تصریح نشده است، ولی بعضی مانند سید صدرالدین صاحب الوافیة[۷]، آیة الله خویی[۸] و علامه شوشتری[۹] به عامی بودن وی نظر دادند و به امور ذیل استدلال کردند:

  1. عبارت شیخ صدوق که از ایشان به "شیخ لأهل الحدیث" تعبیر کرده است.
  2. وصف ایشان به العدل در عبارت شیخ صدوق: "أحمد بن الحسن القطان المعروف بأبي علي بن عبد ربه (عبدويه) العدل"[۱۰].
  3. عبارت شیخ صدوق در کمال الدین: "نقل مخالفونا من أصحاب الحديث نقلاً مستفيضاً من حديث عبدالله بن مسعود ما حدثنا به احمد بن الحسن القطان"[۱۱].

در مقابل، بعضی رجالیان به قرینه ترحّم و ترضّی شیخ صدوق به امامی بودن راوی نظر دادند[۱۲].[۱۳]

بررسی

قرائن و شواهد، عامی بودن راوی را تقویت می‌کند؛ زیرا:

  1. تعبیر «العدل» و یا «شیخ الحدیث» از جمله اصطلاحاتی است که در کتب رجالی عامه رایج است که در معرفی و وصف روات به کار برده می‌شود.
  2. عبارت شیخ صدوق در کمال الدین "وقد نقل مخالفونا من أصحاب الحدیث" بر عامی بودن احمد بن الحسن القطان صراحت دارد؛ زیرا تمام راویان حدیث إثنی عشر خلیفة که شیخ صدوق نقل کرده، عامی هستند و شرح حال آنها در کتب رجالی اهل سنت ذکر شده است که عبارت‌اند از:
  3. احمد بن الحسن القطان؛
  4. ابویزید محمد بن یحیی بن خلف بن یزید مروزی: "أبی یزید محمد بن یحیی بن خالد المهرماهانی عن إبن راهویه"[۱۴]؛ "المیرماهانی؛... سمع من إسحاق بن راهویه تفسیره[۱۵].

گرچه نام احمد بن الحسن القطان در کتب رجالی و غیر رجالی اهل سنت ذکر نشده است، اینکه همه راویان حدیث عامی هستند و شیخ صدوق هم با تعبیر "نقل مخالفونا من أصحاب الحدیث" آن را در رد انکار زیدیه نقل کرده است، می‌تواند قرینه‌ای قوی بر عامی بودن وی نیز باشد.

و اما ترحّم و ترضّی شیخ صدوق که بعضی آن را مؤید امامی بودن راوی دانستند، به جهت آنکه بعید است شیخ صدوق عبارت «رضی الله عنه» را درباره راوی عامی به کار ببرد، شاید به لحاظ صداقت و امانت‌داری احمد بن الحسن القطان باشد که روایت «إثنی عشر خلیفة» را که در آن اسامی دوازده امام معصوم شیعه آمده است، روایت کرده است[۱۶].

منابع

پانویس

  1. ر.ک: رجال الطوسی، ص۴۱۱، ش۵۹۵۷؛ منتهی المقال، ج۱، ص۲۴۷، ش۱۳۲؛ طرائف المقال، ج۱، ص۱۵۵، ش۷۶۶؛ تنقیح المقال، ج۶، ص۸، ش۹۰۳؛ اعیان الشیعة، ج۳، ص۹۵، ش۳۳۰؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۲۸۷، ش۸۴۵؛ معجم رجال الحدیث، ج۲، ص۹۳، ش۵۱۱؛ قاموس الرجال، ج۱، ص۴۳۰، ش۳۳۶.
  2. ر.ک: تفسیر کنز الدقائق، ج۵، ص۷۹، ص۲۷۳؛ ج۱۱، ص۱۵۸؛ ص۱۷۱، ج۱۳، ص۲۹۸.
  3. الأمالی (صدوق)، ص۵۶۶، ح۵.
  4. «حَدَّثَنَا أَبُو عَلِيٍّ أَحْمَدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ عَبْدِ رَبِّهِ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو زَيْدٍ مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى بْنِ خَلَفِ بْنِ يَزِيدَ الْمَرْوَزِيُّ بِالرَّيِّ فِي شَهْرِ رَبِيعٍ الْأَوَّلِ سَنَةَ اثْنَتَيْنِ وَ ثَلَاثِمِائَةٍ قَالَ:...»؛ کمال الدین، ص۲۷۰، ح۱۶.
  5. ر.ک: الموسوعة الرجالیة، ج۷، ص۹۴۶.
  6. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۲ ص۱۸۰ ـ ۱۸۲.
  7. تنقیح المقال، ج۶، ص۱۳، ش۹۰۳.
  8. و کلمة العدل، و کلمة الحافظ، و المقری و نحوها من الألقاب... و لا یبعد فی أن یکون الرجل من العامة؛ معجم رجال الحدیث، ج۲، ص۹۳، ش۵۱۱. و در ترجمه أشنانی نوشته است: الأشنانی الدارمی الفقیه العدل:... لا یبعد أن الرجل من العامة و أن کلمة العدل من ألقابه، وهذه کلمة تطلق علی الکتاب فی القضاء و الحکومات، فیقال: کاتب العدل؛ همان، ج۶، ص۲۱۰، ش۳۳۰۲.
  9. لاریب فی عامیته... و مما یوضح عامیة الرجل أنه قال فی الإکمال - فی رد إنکار الزیدیة النص علی الإثنی عشر -: نقل مخالفونا من أصحاب الحدیث نقلاً مستفیضاً من حدیث عبدالله بن مسعود ما حدثنا به أحمد بن الحسن القطان المعروف بأبی علی بن عبد ربه و هو شیخ کبیر لأصحاب الحدیث؛ (کمال الدین، ج۱، ص۶۷)؛ فإنه کالصریح فی عامیته؛ قاموس الرجال، ج۱، ص۴۳۱ - ۴۳۲، ش۳۳۶.
  10. الأمالی (صدوق)، ص۵۶۶، ح۵.
  11. کمال الدین، ج۱، ص۶۷.
  12. ر.ک: تنقیح المقال، ج۶، ص۱۴، ش۹۰۳.
  13. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۲ ص ۱۸۳-۱۸۴.
  14. إکمال الکمال، ج۱، ص۵۳۴.
  15. سیر أعلام النبلاء، ج۱۴، ص۵۳۱، ش۳۰۵.
  16. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۲ ص ۱۸۴-۱۸۶.