علم غیب، در واقع علمی است که به عالم غیب تعلق دارد، و از ما نهان است.[۱]علم به غیب، ذاتاً از آن خداست و غیر او کسی مستقلاً علم به غیب ندارد، امّا هر موجودی که خداوند به او اجازه داده باشد، میتواند علم غیب داشته باشد[۲] و هر گاه بخواهد و صلاح بداند باب آن را برای پیامبران و فرشتگان خود میگشاید، و هر گاه بخواهد آن را به روی آنان میبندد و ایشان را از فهمیدن آن ممنوع مینماید.[۳]
با توجه به اینکه خداوند باب علم غیب را برای برخی از انسانها همچون پیامبران و امامان(ع) باز نموده است حال سؤال این است، آیا در میان مخلوقات، خداوند تنها انسانها را از غیبآگاه نموده و یا اینکه مخلوقی غیر از انسان نیز، از غیبآگاه است؟ در این رابطه گفته شده است موجوداتِ غیر از انسان دو گروه هستند:
الف) گروهی که علم غیب دارند: مانند: ملائکه، اعم از ملائکۀ نگهبان و ملائکۀ غیر نگهبان؛ ملائکه به برخی از افکار ما علم دارند، و به برخی علم ندارند. امیرالمؤمنین(ع) دربارۀ علمملائکه به افکار ما میفرماید:[۴]««وَ جَعَلْتَهُمْ شُهُوداً عَلَیَّ مَعَ جَوَارِحِی وَ کُنْتَ أَنْتَ الرَّقِیبَ عَلَیَّ مِنْ وَرَائِهِمْ وَ الشَّاهِدَ لِمَا خَفِیَ عَنْهُم»»[۵]
در برخی از آیات قرآن کریم نیز به علم غیبملائکه اشاره شده است مانند: ﴿وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلاَّ وَحْيًا أَوْ مِن وَرَاء حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاء إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ﴾[۶]، ﴿نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ عَلَى قَلْبِكَ﴾[۷]؛[۸] از این دو آیه استفاده میشود، فرستادۀ خداوند مطالب غیبی را از طرف خداوند میگیرد و آگاه میشود بعد به پیامبر یا هرکس دیگر میرساند. و یا در آیۀ ﴿عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ﴾[۹]؛ رسولعمومیت دارد و شامل همۀ فرستادگان الهی میشود، چه این فرستاده بشر باشد یا فرشته. این مطلب را مفسرین و برخی از علمای اهل سنت[۱۰] بیان کرده¬اند.[۱۱]
أجنّه نیز علم غیب ندارند و اینکه برخی از انسانها تصور میکنند این موجودات علم غیب دارند، به خاطر قابلیتهای موجود در جن است و الا حقیقت این است که اجنّه علم غیب ندارند، بلکه آنها خبرها را از همنوعان خود میگیرند.[۱۵] در قضیۀ فوت حضرت سلیمان(ع) ثابت شد که اجنّه علم غیب ندارند، و عاجز هستند.[۱۶] و آگاهی از غیب اجنّه، در حدّ تجرّد وهمی آمیخته با کذب است.[۱۷]خداوند در این باره میفرماید: ﴿فَلَمَّا قَضَيْنَا عَلَيْهِ الْمَوْتَ مَا دَلَّهُمْ عَلَى مَوْتِهِ إِلاَّ دَابَّةُ الأَرْضِ تَأْكُلُ مِنسَأَتَهُ فَلَمَّا خَرَّ تَبَيَّنَتِ الْجِنُّ أَن لَّوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ الْغَيْبَ مَا لَبِثُوا فِي الْعَذَابِ الْمُهِينِ﴾[۱۸][۱۹]
نتیجه گیری
نتیجه اینکه علم غیب تمام موجودات منتفی است مگر برای عدهای خاص که از طرف خداوند این توانایی برای آنها ممکن میشود.[۲۰] یعنی در میان مخلوقات به غیر از انسان و ملائکه[۲۱] هیچ موجودی علم غیب ندارد، اگرچه بسیاری از مسائل بر ملائکه نیز پوشیده است.[۲۲]
علم غیب، در واقع علمی است که به عالم غیب تعلق دارد، و از ما نهان است.[۲۳]علم به غیب، ذاتاً از آن خداست و غیر او کسی مستقلاً علم به غیب ندارد، امّا هر موجودی که خداوند به او اجازه داده باشد، میتواند علم غیب داشته باشد[۲۴] و هر گاه بخواهد و صلاح بداند باب آن را برای پیامبران و فرشتگان خود میگشاید، و هر گاه بخواهد آن را به روی آنان میبندد و ایشان را از فهمیدن آن ممنوع مینماید.[۲۵]
با توجه به این که خداوند باب علم غیب را برای برخی از انسانها هم چون پیامبران و امامان(ع) باز نموده است حال سؤال این است، آیا در میان مخلوقات خداوند تنها انسانها را از غیبآگاه نموده است و یا این که مخلوقی غیر از انسان نیز از غیبآگاه است؟ در این رابطه گفته شده است موجوداتِ غیر از انسان دو گروه هستند:
الف) گروهی که علم غیب دارند: مانند: ملائکه، اعم از ملائکۀ نگهبان و ملائکۀ غیر نگهبان؛ ملائکه به برخی از افکار ما علم دارند، و به برخی علم ندارند. امیرالمؤمنین(ع) دربارۀ علمملائکه به افکار ما میفرماید:[۲۶]««وَ جَعَلْتَهُمْ شُهُوداً عَلَیَّ مَعَ جَوَارِحِی وَ کُنْتَ أَنْتَ الرَّقِیبَ عَلَیَّ مِنْ وَرَائِهِمْ وَ الشَّاهِدَ لِمَا خَفِیَ عَنْهُم»»[۲۷]
﴿نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ عَلَى قَلْبِكَ﴾[۲۹]؛[۳۰] از این دو آیه استفاده میشود فرستادۀ خداوند مطالب غیبی را از طرف خداوند میگیرد و آگاه میشود بعد به پیامبر یا هرکس دیگر میرساند.
همچنین در آیۀ ﴿عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ﴾[۳۱]رسولعمومیت دارد و شامل همۀ فرستادگان الهی میشود، چه این فرستاده بشر باشد یا فرشته. این مطلب را مفسرین و برخی از علمای اهل سنت[۳۲] ذیل آیه بیان کرده-اند.[۳۳]
برخی[۳۴] از اهل لغت پس از عبارت «إلا من ارتضی من رسول» آورده است خداوندعلمی دارد که ویژه اولیای اوست. برخی دیگر[۳۵] نیز پس از عبارت "من ارتضی من رسول"، سخنی دارد که نشان میدهد، خداوند متعال غیر خودش را نیز، از علم غیب با خبر میسازد و از دیدگاه او، این غیر خداوند منحصر در پیامبران نیست.[۳۶] همچنین یکی دیگر از مفسران اهل سنت،[۳۷] من ارتضی را به گونهای معنا کرده که شامل افراد دیگری غیر از پیامبران نیز میشود: من ارتضی کسی است که از اوصاف خود رهیده و به اوصاف حق آراسته شده است.[۳۸]
باید دانست واژۀ من، در "من رسول"، بیانیه است و تنها یک مصداق از "من ارتضی" را بیان میکند و واژۀ رسول نیز مطلق است و شامل رسول بشری و فرشتگان میشود.[۳۹] پس پیامآوران و رسولان الهی خواه پیامبر باشند یا فرشته؛ عالم به غیب هستند منتها خدا آنان را عالم کرده است؛ وگرنه خودشان علم به غیب نمیداشتند و این همان نفیِ علم غیب ذاتی از غیر خداست.[۴۰]
أجنّه نیز علم غیب ندارند و اینکه برخی از انسانها تصور میکنند این موجودات علم غیب دارند، به خاطر قابلیتهای موجود در جن است و الا حقیقت این است که اجنّه علم غیب ندارند، بلکه آنها خبرها را از همنوعان خود میگیرند.[۴۴] در قضیۀ فوت حضرت سلیمان(ع) ثابت شد که اجنّه علم غیب ندارند، و عاجز هستند.[۴۵] و آگاهی از غیب اجنّه، در حدّ تجرّد وهمی آمیخته با کذب است.[۴۶]خداوند در این باره میفرماید: ﴿فَلَمَّا قَضَيْنَا عَلَيْهِ الْمَوْتَ مَا دَلَّهُمْ عَلَى مَوْتِهِ إِلاَّ دَابَّةُ الأَرْضِ تَأْكُلُ مِنسَأَتَهُ فَلَمَّا خَرَّ تَبَيَّنَتِ الْجِنُّ أَن لَّوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ الْغَيْبَ مَا لَبِثُوا فِي الْعَذَابِ الْمُهِينِ﴾[۴۷][۴۸]
نتیجه گیری
نتیجه اینکه علم غیب تمام موجودات منتفی است مگر برای عدهای خاص که از طرف خداوند این توانایی برای آنها ممکن میشود.[۴۹] یعنی در میان مخلوقات به غیر از انسان و ملائکه[۵۰] هیچ موجودی علم غیب ندارد، اگرچه بسیاری از مسائل بر ملائکه نیز پوشیده است.[۵۱]
پانویس
با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل میشوید:
↑ابن طاووس، علی بن موسی، اقبال الاعمال، ج ۲، ص ۷۰۹، دعای کمیل
↑ر.ک. رابیل، سیده، جستاری در مسئله علم غیب، منتشر شده در نشریه الکترونیکی قرآنپژوهی، صفحه؟؟؟؛ هاشمی، سیدعلی، مکاتبۀ اختصاصی با دانشنامۀ مجازی امامت و ولایت، پژوهشگران وبگاه اسلام کوئست
↑«و هیچ بشری نسزد که خداوند با او سخن گوید مگر با وحی یا از فراسوی پردهای یا فرستادهای فرستد که به اذن او آنچه میخواهد وحی کند؛ بیگمان او فرازمندی فرزانه است» سوره شوری، آیه ۵۱.
↑«که روح الامین آن را فرود آورده است. بگو: هر که دشمن جبرئیل است (آگاه باشد که) بیگمان او، آن (قرآن) را بر دلت با اذن خداوند فرو فرستاده است» سوره شعراء، آیه 193.
↑ر.ک. رابیل، سیده، جستاری در مسئله علم غیب، منتشر شده در نشریه الکترونیکی قرآنپژوهی، صفحه؟؟؟
↑«او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند جز فرستادهای را که بپسندد که پیش رو و پشت سرش، نگهبانانی میگمارد» سوره جن، آیه 26 و 27
↑«و چون مرگ او را مقرّر داشتیم جز موریانه آنان را به مرگ وی رهنمون نشد که عصایش را میخورد و چون به رو درافتاد پریان دریافتند که اگر غیب میدانستند در آن رنج خوارکننده نمیماندند» سوره سبأ، آیه ۱۴.
↑ر.ک. سبحانی، جعفر، منشور جاوید، آگاهی سوم یا علم غیب، ج۷، ص ۲۲۸ - ۲۴۲؛ جوادی آملی، تسنیم، ج ۱۶،ص ۴۲۷؛ ج۱۳، ص۳۲۵؛ مهری، سید مرتضی، مقاله آگاهیهای غیبی، ماهنامه پاسدار اسلام، شماره ۱۵۵؛ رضایی اصفهانی، محمد علی، تفسیر قرآن مهر، ج۱۷، ص۴۰
↑ابن طاووس، علی بن موسی، اقبال الاعمال، ج ۲، ص ۷۰۹، دعای کمیل
↑ر.ک. رابیل، سیده، جستاری در مسئله علم غیب، منتشر شده در نشریه الکترونیکی قرآنپژوهی، صفحه؟؟؟؛ هاشمی، سیدعلی، مکاتبۀ اختصاصی با دانشنامۀ مجازی امامت و ولایت، پژوهشگران وبگاه اسلام کوئست
↑«و هیچ بشری نسزد که خداوند با او سخن گوید مگر با وحی یا از فراسوی پردهای یا فرستادهای فرستد که به اذن او آنچه میخواهد وحی کند؛ بیگمان او فرازمندی فرزانه است» سوره شوری، آیه ۵۱.
↑«که روح الامین آن را فرود آورده است. بگو: هر که دشمن جبرئیل است (آگاه باشد که) بیگمان او، آن (قرآن) را بر دلت با اذن خداوند فرو فرستاده است» سوره شعراء، آیه 193.
↑ر.ک. رابیل، سیده، جستاری در مسئله علم غیب، منتشر شده در نشریه الکترونیکی قرآنپژوهی، صفحه؟؟؟
↑«او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند جز فرستادهای را که بپسندد که پیش رو و پشت سرش، نگهبانانی میگمارد» سوره جن، آیه 26 و 27
↑«و چون مرگ او را مقرّر داشتیم جز موریانه آنان را به مرگ وی رهنمون نشد که عصایش را میخورد و چون به رو درافتاد پریان دریافتند که اگر غیب میدانستند در آن رنج خوارکننده نمیماندند» سوره سبأ، آیه ۱۴.
↑ر.ک. سبحانی، جعفر، منشور جاوید، آگاهی سوم یا علم غیب، ج۷، ص ۲۲۸ - ۲۴۲؛ جوادی آملی، تسنیم، ج ۱۶،ص ۴۲۷؛ ج۱۳، ص۳۲۵؛ مهری، سید مرتضی، مقاله آگاهیهای غیبی، ماهنامه پاسدار اسلام، شماره ۱۵۵؛ رضایی اصفهانی، محمد علی، تفسیر قرآن مهر، ج۱۷، ص۴۰