بحث:استکبار
مقدمه
مُستکبر: کسی که کبر میورزد و خود را برتر از دیگران میپندارد و حق را نمیپذیرد و در مقابل دعوت خدا و رسول و پیروان حق، گردنکشی و استکبار میکند. قرآن از استکبار ابلیس در مقابل فرمان خدا خبر میدهد که حاضر نشد بر آدم سجده کند، نیز کسانی را که از روی سرکشی، دعوت انبیا را نمیپذیرفتند، مستکبر میداند. مستکبر، یا در مقابل خدا تکبر میورزد و دین الهی را رد میکند، یا در مقابل پیامبران تکبر میکند و آنان را حقیر میشمارد و زیر بار نمیرود، یا در برابر بندگان خدا تکبر میکند و خود را برتر از آنان و آنان را بنده خود میشمارد.
ریشه استکبار در خودپسندی، کینه، حسد و خودنمایی است. در مسائل اخلاقی هم کسی که خود را بیعیب میشمارد و انتقاد دیگران را نمیپذیرد و انتظار دارد همه به او احترام کنند، مستکبر است.
استکبار در اصطلاح سیاسی به کار قدرتهای خودکامه گفته میشود که مردم را تضعیف و تحقیر میکنند و بر آنان مسلط میشوند و ظلم میکنند. قرآن کسانی همچون هامان و قارون و فرعون را مستکبر میشمارد. حضرت علی (ع) هم ابلیس را پیشگام مستکبران میداند[۱].
بین مستکبرین و مستضعفین همیشه تقابل وجود داشته است و روز ظهور امام زمان، دوران حاکمیت یافتن مستضعفان و روز شکست جبهه استکبار خواهد بود[۲].
پانویس
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۲۳۴، خطبه قاصعه.
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۲۰۶.