بحث:بهشت در کلام اسلامی

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

جایی است خوش آب و هوا و فراخ و پُر نعمت و آراسته که نیکوکاران پس از مرگ، در آن جاودانه می‌شوند[۱].

در نظرگاه قرآن، مؤمنان و صالحان سرانجام به جایی ابدی به نام "جنت" می‌روند و زندگی پرنعمت و خوشی را در پیش می‌گیرند. بنابر آیات قرآن، این وعده الهی، قطعی است[۲]. از نام‌های دیگر بهشت می‌توان به فردوس، جنة المأوی، جنة النعیم، جنة الخلد و جنة عدن اشاره کرد[۳]. قرآن از دو بهشت یاد کرده است: یکی در عالم برزخ که موقت است و دیگر در آن جهان که جاودان است[۴]. بنابر روایات بزرگان معصوم(ع) مناظر بهشت هر چشمی را خیره می‌کنند و نعمت‌هایش پایان نمی‌پذیرند و شادی‌اش از میان نمی‌رود و اقامت در آنجا همیشگی است. کسی در آنجا آسیب نمی‌بیند و هراسی ندارد و زندگی در آنجا به کام بهشتیان است[۵]. قرآن کریم، بهشت را ابدی و ماندگار خوانده[۶] و وسعت آن را به اندازه زمین و آسمان دانسته است[۷]. اینکه برخی نعمت‌های بهشتی، مادی‌اند، موجب شده است که مشهور بر آن روند که بهشت، مکانی جسمانی است[۸]. البته این مکان، در ظواهر عالم جسمانی ما نیست؛ بلکه در حجب آسمان‌ها و زمین است. از این رو است که بهشت آشکار نمی‌شود مگر پس از ویران شدن این عالم جسمانی و فساد و اضمحلال اجرام سماوی و به پایان رسیدن دنیا[۹].

همچنین مشهور بر آن رفته‌اند که بهشت‌ در جایی فوق سماوات سبع و تحت عرش است[۱۰]. از جمع میان این دو قول مشهور می‌توان بدین نتیجه رسید که بهشت هم اینک در باطن این جهان قرار دارد و حجاب‌های دنیوی ما را از مشاهده‌اش باز می‌دارند؛ ولی اولیای الهی آن را می‌بینند. از این رو، برای بهشت در همین عالم جسمانی و دنیوی، مظاهری است[۱۱]. ذکر نعمت‌های بهشتی در قرآن و حدیث، از نظر روانی جنبه‌ای تشویقی دارد و مؤمنان را به عمل صالح ترغیب می‌کند و از این رو است که با زبانی از آنها یاد شده است که با عقل بشری سازگار است. این بدان سبب است که انسان توانایی درک حقیقت بهشت را ندارد. نعمت‌های بهشتی بسی والاتر از آن‌اند که عقل انسان به گونه کامل آنها را درک کند[۱۲]. بهشت را درجات و مراتبی است و برخی از آنها بر برخی دیگر برتری دارند. نعمت‌های بهشتی نیز بسته به درجات بهشتیان، گوناگونی دارند[۱۳].[۱۴]

بهشتیان

کسانی‌اند که از گذر ایمان و عمل صالح، رضای خدا را کسب می‌کنند و به بهشت راه می‌یابند و برای همیشه از نعمت‌هایش بهره‌مند می‌شوند[۱۵].

بهشت، پاداش خداوند به بندگان صالح خویش است[۱۶]. پیامبران، صدیقان، شهیدان و صالحان، به ترتیب، برترین ساکنان بهشت‌اند. انسان با اطاعت از خدا و رسول می‌تواند در بهشت همراه این بندگان خاص باشد[۱۷]. بهشتیان در خانه‌های نیک و ویژه خود به سر می‌برند[۱۸] و می‌توانند همراه پدران، همسران و فرزندان صالح خود زندگی کنند[۱۹]. رابطه بهشتیان با یکدیگر بسیار صمیمی و دوستانه است[۲۰]. لطف و فیض ویژه الهی هر روز بر بهشتیان فرو می‌آید[۲۱] و هر چه بخواهند، بی‌درنگ می‌رسد. خستگی و رنج و دگرگونی در بهشت نیست و بهشتیان خویشتن را به کارهای بیهوده و بازیچه نمی‌آلایند[۲۲].

بنابر باورهای شیعه، بهشتیان را درجات و مقاماتی‌ گوناگون است. آنان که در دنیا اهل ورع و پرهیزگاری‌اند، دارای مقامات والا و درجات برترند[۲۳]. "جنة النعیم"، "جنة الخلد"، "جنة القرار"، "جنة عدن"، "جنة المأوی" و "جنة الفردوس" نام‌های درجات بهشت‌اند [۲۴]. از برخی آیات و روایات می‌توان دریافت که بهشتیان در بهشت تکامل می‌یابند و از این رو، جایگاه آنان در بهشت، تغییرپذیر است[۲۵].

امام علی (ع) برای رسیدن به بهشت شرایطی را بر شمرده است که عبارت‌اند از: شناخت امامان معصوم (ع) و پیروی از آنان[۲۶]، پیروی نکردن از هوا و هوس[۲۷]، استوار ماندن بر حق[۲۸]، تکبر نورزیدن[۲۹]، ارج نهادن به واجبات و فرائض[۳۰]، بهره‌برداری درست از دنیا[۳۱]، وارستگی از گناه[۳۲]، انجام فرائض[۳۳] و تقوا[۳۴].[۳۵]

پانویس

  1. فرهنگ معین.
  2. ﴿جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِي وَعَدَ الرَّحْمَنُ عِبَادَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّهُ كَانَ وَعْدُهُ مَأْتِيًّا ؛ سوره مریم، آیه ۶۱.
  3. ﴿جَنَّاتِ عَدْنٍ مُّفَتَّحَةً لَّهُمُ الأَبْوَابُ؛ سوره ص، آیه ۵۰.
  4. ﴿ وَلِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ؛ سوره الرحمن، آیه ۴۶؛ پیام قرآن‌، ۶/ ۳۳۴.
  5. میزان الحکمة، ۱/ ۴۳۴ و ۲۶۲۴؛ پیام قرآن‌، ۶/ ۳۰۴- ۲۲۹.
  6. ﴿قُلْ أَذَلِكَ خَيْرٌ أَمْ جَنَّةُ الْخُلْدِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ كَانَتْ لَهُمْ جَزَاء وَمَصِيرًا لَهُمْ فِيهَا مَا يَشَاؤُونَ خَالِدِينَ كَانَ عَلَى رَبِّكَ وَعْدًا مَسْؤُولا؛ سوره فرقان، آیه ۱۵ و ۱۶.
  7. ﴿وَسَارِعُواْ إِلَى مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ؛ سوره آل عمران، آیه ۱۳۳.
  8. گوهر مراد، ۶۶۰؛ پیام قرآن‌، ۶/ ۳۳۶- ۳۲۳.
  9. الشواهد الربویة، ۳۰۰؛ پیام قرآن‌، ۶/ ۳۴۴- ۳۳۸.
  10. بحار الانوار، ۸/ ۸۴.
  11. ر.ک: الشواهد الربوبیة، ۳۰۰؛ پیام قرآن‌، ۶/ ۳۴۱.
  12. ﴿ فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَّا أُخْفِيَ لَهُم مِّن قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزَاء بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ؛ سوره سجده، آیه ۱۷؛ پیام قرآن‌، ۶/ ۲۲۷.
  13. نهج البلاغه‌، خ ۸۴.
  14. فرهنگ شیعه، ص۱۶۲ ـ ۱۶۳.
  15. نهج البلاغه‌، خ ۱۹۰.
  16. ﴿ وَسِيقَ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَرًا حَتَّى إِذَا جَاؤُوهَا وَفُتِحَتْ أَبْوَابُهَا وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا سَلامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَالِدِينَ؛ سوره زمر، آیه ۷۳.
  17. ﴿وَمَن يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاء وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُوْلَئِكَ رَفِيقًا ؛ سوره نساء، آیه ۶۹.
  18. ﴿ وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ؛ سوره توبه، آیه ۷۲.
  19. ﴿ جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَهَا وَمَنْ صَلَحَ مِنْ آبَائِهِمْ وَأَزْوَاجِهِمْ وَذُرِّيَّاتِهِمْ وَالْمَلائِكَةُ يَدْخُلُونَ عَلَيْهِم مِّن كُلِّ بَابٍ ؛ سوره رعد، آیه ۲۳.
  20. ﴿ فَاكِهِينَ بِمَا آتَاهُمْ رَبُّهُمْ وَوَقَاهُمْ رَبُّهُمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ ؛ سوره طور، آیه ۱۸؛ تفسیر نمونه‌، ۲۲/ ۴۲۶؛ ﴿ لا يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْوًا وَلا تَأْثِيمًا إِلاَّ قِيلا سَلامًا سَلامًا ؛ سوره واقعه، آیه ۲۵- ۲۶.
  21. پیام قرآن‌، ۶/ ۳۵۸.
  22. ﴿ الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ طُوبَى لَهُمْ وَحُسْنُ مَآبٍ؛ سوره رعد، آیه ۲۹؛ مفاتیح الغیب‌، ص ۱۰۷۳- ۱۰۶۶.
  23. ﴿ أَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَلَهُمْ جَنَّاتُ الْمَأْوَى نُزُلا بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ؛ سوره سجده، آیه ۱۹؛ اسرار الآیات‌، ۲۱۷؛ پیام قرآن‌، ج ۶/ ۳۴۶.
  24. اللئالی الاخبار، ج ۴/ ص ۳۴۸.
  25. ر.ک: پیام قرآن‌، ۶/ ۳۶۳.
  26. نهج البلاغه‌، خ ۱۵۲ و ۱۵۶.
  27. نهج البلاغه‌، خ ۱۷۶.
  28. نهج البلاغه‌، خ ۱۷۶ و ۱۱۹.
  29. نهج البلاغه‌، خ ۱۴۴ و ۱۹۱.
  30. نهج البلاغه‌، نامه ۲۷؛ خ ۱۶۷ و ۱۹۰.
  31. نهج البلاغه‌، حکمت ۱۳۱.
  32. نهج البلاغه‌، خطبه ۱۴۴.
  33. نهج البلاغه‌، نامه ۲۷، خطبه ۱۹۰ و ۱۶۷.
  34. خنهج البلاغه‌، طبه ۱۹۱.
  35. فرهنگ شیعه، ص۱۶۳ ـ ۱۶۴.