وراثت: تفاوت میان نسخهها
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{ویرایش غیرنهایی}} +)) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
(۱۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[ارث در لغت]] - [[وراثت در قرآن]] - [[وراثت در حدیث]] - [[وراثت در علوم قرآنی]] - [[وراثت در فقه اسلامی]] - [[وراثت در معارف مهدویت]] - [[وراثت در معارف و سیره رضوی]]| پرسش مرتبط = }} | |||
== مقدمه == | |||
[[ارث]]، [[مال]] و ثروتی است که پس از [[مرگ]] کسی باقی میماند و به [[فرزندان]] و بازماندگان او میرسد. | |||
در [[قرآن]] و [[فقه اسلامی]]، سهم هر یک از فرزندان پسر و دختر، یا [[پدر]] و [[مادر]] و [[همسر]] و [[خویشاوندان]] معین شده است که به آن "[[سهمُ الإرث]]" میگویند. | |||
به [[ثروت]] و [[دارایی]] بازمانده از شخص، "[[میراث]]" و "ارث" گفته میشود و به آنان که ارث میبرند "[[وارث]]" و "[[وَرَثه]]" گویند. میراث بعضی مال و [[املاک]] است، میراث بعضی هم [[علم]] و [[دانش]] و [[کارهای نیک]] و یاد خیر است که از او باقی میماند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۲۳.</ref>. | |||
== وارث == | |||
[[ارث برنده]]، [[میراثدار]]، کسی که مال، [[خانه]]، [[زمین]]، صفات یا افتخاراتی را از پدر یا اجداد و گذشتگان به ارث میبرد. هم نام زیارتنامهای است معروف، که [[سیدالشهدا]] {{ع}} را با آن [[زیارت]] میکنند. مرحوم "ابن قولویه" [[سند]] آن را به [[جابر جعفی]] از [[اصحاب امام صادق]] {{ع}} رسانده که وی آن را از آن [[حضرت]] [[روایت]] کرده است و با جملۀ {{متن حدیث|السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا وَارِثَ آدَمَ صَفْوَةِ الله...}} شروع میشود<ref>مفاتیح الجنان؛ بحارالانوار، ج۱۰۱، ص۱۶۳.</ref>. و هم [[لقب]] سیدالشهدا {{ع}} است که در [[ادعیه]] و [[زیارات]]، از آن حضرت به عنوان [[وارث آدم]]، وارث [[نوح]]، وارث [[ابراهیم]]، وارث [[موسی]]، وارث [[عیسی]]، وارث [[محمّد]]، وارث [[علی]]، و وارث [[حسن]]... یاد شده است<ref>مفاتیح الجنان: زیارت مطلقه سوم، زیارت وارث، زیارت امام حسین روز عرفه.</ref>. | |||
وراثت [[حسین بن علی]] {{ع}} از [[انبیا]] و [[اوصیا]]، برای آن است که خطّ [[جهاد]] در [[راه]] [[حق]] و [[مبارزه با باطل]] و [[ستم]] و [[طاغوت]]، سرلوحۀ [[دعوت]] همۀ [[انبیای الهی]] بوده است و “کربلا” تجلّی این خط ممتد درگیری [[حق و باطل]] است. “عاشورا، حضور [[مجدّد]] [[آدم]] و نوح و ابراهیم و موسی و عیسی {{عم}} است در قلّۀ فریادگری و [[هدایت]]. این که [[حسین]] را وارث آدم {{ع}} میخوانیم و زیارت “وارث” را با [[سلام]] بر آن [[پیمبران]] [[الهی]] آغاز میکنیم برای همین است، یعنی نقطۀ اتّصال همۀ حرکتهای [[الهی]] و انقلابهای خدایی، به صورت تجسّم دوبارۀ [[آدم]] و [[نوح]] و [[ابراهیم]] و [[اسماعیل]] و [[موسی]] و [[عیسی]] و [[محمّد]] و [[علی]] و [[فاطمه]] و [[امام حسن]] {{عم}} در لحظههای خورشیدی [[عاشورا]] و واقعیّت سرشار کربلا”<ref>قیام جاودانه، محمدرضا حکیمی، نقل از چشمه خورشید، ج۱، ص۳۳۰.</ref>. | |||
در متن [[زیارتنامهها]] نیز به [[وارث]] بودن [[حسین بن علی]] {{ع}} نسبت به خطّ [[انبیا]] اشاره شده است: از جمله: {{متن حدیث|أَكْرَمْتَهُ بِطِيبِ الْوِلاَدَةِ وَ أَعْطَيْتَهُ مَوَارِيثَ الْأَنْبِيَاءِ}}<ref>مفاتیح الجنان، زیارت امام حسین در عید فطر و قربان (ص ۴۸).</ref>. و بر اساس آیۀ {{متن قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ}}<ref>«ما پیامبرانمان را با برهانها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند» سوره حدید، آیه ۲۵.</ref> چون برپایی [[قسط]] و [[عدالت اجتماعی]]، [[رسالت]] همۀ انبیا و [[میراث]] مشترک [[رسولان الهی]] است، حسین بن علی {{ع}} هم که وارث همۀ انبیاست، پس وارث خطّ [[قسط و عدل]] آنان نیز میباشد و [[قیام کربلا]]، از جمله [[دعوت]] به [[عدل]] و [[مبارزه با بیعدالتی]] و [[ستم]] را هم در سرلوحۀ دعوت و اهداف خویش دارد. از اینرو، منکرهای [[اجتماعی]] و [[اقتصادی]] را هم باید در شمار منکراتی که آن [[حضرت]] برای مقابله با آنها [[قیام]] کرد، به حساب آوریم، که لازمۀ وراثت [[عدل و قسط]] انبیاست<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص ۴۹۱.</ref>. | |||
"وارث" از [[القاب حضرت مهدی]] {{ع}} است. یعنی حضرت، وارث [[علوم]] و [[کمالات]] و [[مقامات]] جمیع انبیا و [[اوصیاء]] و آباء طاهرین خود {{عم}} است. در [[خطبه غدیریه]] [[رسول خدا]] {{صل}} آمده است: {{عربی|"أَلَا إِنَّهُ وَارِثُ كُلِّ عِلْمٍ وَ الْمُحِيطُ بِهِ"}} در [[روایت]] هم داریم که [[صاحب الامر]] {{ع}} با [[میراث پیامبر اکرم]] {{صل}} بیرون میآید<ref>نجم الثاقب، باب دوم:</ref><ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۷۵۲.</ref>. | |||
==فرق وراثت با وصیت == | == فرق وراثت با وصیت == | ||
توارث نوعی [[لذّت]] و [[احساس]] [[آسایش]] و نوعی [[زندگی]] در پرتوی [[عواطف]] است، هم از نظر مورّث و هم از نظر ورّاث؛ و اخلاقاً صحیح نیست که این [[سعادت]] را از [[بشر]] سلب کنیم<ref>نظری به نظام اقتصادی اسلام، ص۱۷۰.</ref>. که [[ارث]] در میان غربیها تابع [[وصیّت]]، و داخل در باب وصیّت است، در صورتیکه میدانیم ارث در [[اسلام]] غیر از از وصیّت است؛ وصیّت [[حقّ]] [[مالک]] است، و ارث [[حکم]] فرضی [[الهی]] خارج از [[اختیار]] مورث<ref>نظری به نظام اقتصادی اسلام، ص۱۶۶.</ref>. ارث از توابع [[مالکیّت]] فردی است؛ یعنی اگر مالکیّت فردی را به هیچنحو صحیح ندانیم و یا عملاً وجود نداشته باشد، بحث از ارث بلاموضوع است<ref>نظری به نظام اقتصادی اسلام، ص۱۶۲.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۴۳.</ref> | توارث نوعی [[لذّت]] و [[احساس]] [[آسایش]] و نوعی [[زندگی]] در پرتوی [[عواطف]] است، هم از نظر مورّث و هم از نظر ورّاث؛ و اخلاقاً صحیح نیست که این [[سعادت]] را از [[بشر]] سلب کنیم<ref>نظری به نظام اقتصادی اسلام، ص۱۷۰.</ref>. که [[ارث]] در میان غربیها تابع [[وصیّت]]، و داخل در باب وصیّت است، در صورتیکه میدانیم ارث در [[اسلام]] غیر از از وصیّت است؛ وصیّت [[حقّ]] [[مالک]] است، و ارث [[حکم]] فرضی [[الهی]] خارج از [[اختیار]] مورث<ref>نظری به نظام اقتصادی اسلام، ص۱۶۶.</ref>. ارث از توابع [[مالکیّت]] فردی است؛ یعنی اگر مالکیّت فردی را به هیچنحو صحیح ندانیم و یا عملاً وجود نداشته باشد، بحث از ارث بلاموضوع است<ref>نظری به نظام اقتصادی اسلام، ص۱۶۲.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۴۳.</ref> | ||
==منابع== | == [[وراثت از پیامبر]] == | ||
=== [[وراثت علم پیامبر]] === | |||
== منابع == | |||
{{منابع}} | |||
# [[پرونده:13681040.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|'''فرهنگنامه دینی''']] | # [[پرونده:13681040.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|'''فرهنگنامه دینی''']] | ||
# [[پرونده:1100662.jpg|22px]] [[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|'''فرهنگ مطهر''']] | # [[پرونده:1100662.jpg|22px]] [[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|'''فرهنگ مطهر''']] | ||
{{پایان منابع}} | |||
==پانویس== | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | |||
{{ | |||
[[رده:اصطلاحات فقهی]] | [[رده:اصطلاحات فقهی]] | ||
[[رده:وراثت]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۵ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۳۸
مقدمه
ارث، مال و ثروتی است که پس از مرگ کسی باقی میماند و به فرزندان و بازماندگان او میرسد.
در قرآن و فقه اسلامی، سهم هر یک از فرزندان پسر و دختر، یا پدر و مادر و همسر و خویشاوندان معین شده است که به آن "سهمُ الإرث" میگویند.
به ثروت و دارایی بازمانده از شخص، "میراث" و "ارث" گفته میشود و به آنان که ارث میبرند "وارث" و "وَرَثه" گویند. میراث بعضی مال و املاک است، میراث بعضی هم علم و دانش و کارهای نیک و یاد خیر است که از او باقی میماند[۱].
وارث
ارث برنده، میراثدار، کسی که مال، خانه، زمین، صفات یا افتخاراتی را از پدر یا اجداد و گذشتگان به ارث میبرد. هم نام زیارتنامهای است معروف، که سیدالشهدا (ع) را با آن زیارت میکنند. مرحوم "ابن قولویه" سند آن را به جابر جعفی از اصحاب امام صادق (ع) رسانده که وی آن را از آن حضرت روایت کرده است و با جملۀ «السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا وَارِثَ آدَمَ صَفْوَةِ الله...» شروع میشود[۲]. و هم لقب سیدالشهدا (ع) است که در ادعیه و زیارات، از آن حضرت به عنوان وارث آدم، وارث نوح، وارث ابراهیم، وارث موسی، وارث عیسی، وارث محمّد، وارث علی، و وارث حسن... یاد شده است[۳].
وراثت حسین بن علی (ع) از انبیا و اوصیا، برای آن است که خطّ جهاد در راه حق و مبارزه با باطل و ستم و طاغوت، سرلوحۀ دعوت همۀ انبیای الهی بوده است و “کربلا” تجلّی این خط ممتد درگیری حق و باطل است. “عاشورا، حضور مجدّد آدم و نوح و ابراهیم و موسی و عیسی (ع) است در قلّۀ فریادگری و هدایت. این که حسین را وارث آدم (ع) میخوانیم و زیارت “وارث” را با سلام بر آن پیمبران الهی آغاز میکنیم برای همین است، یعنی نقطۀ اتّصال همۀ حرکتهای الهی و انقلابهای خدایی، به صورت تجسّم دوبارۀ آدم و نوح و ابراهیم و اسماعیل و موسی و عیسی و محمّد و علی و فاطمه و امام حسن (ع) در لحظههای خورشیدی عاشورا و واقعیّت سرشار کربلا”[۴].
در متن زیارتنامهها نیز به وارث بودن حسین بن علی (ع) نسبت به خطّ انبیا اشاره شده است: از جمله: «أَكْرَمْتَهُ بِطِيبِ الْوِلاَدَةِ وَ أَعْطَيْتَهُ مَوَارِيثَ الْأَنْبِيَاءِ»[۵]. و بر اساس آیۀ ﴿لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ﴾[۶] چون برپایی قسط و عدالت اجتماعی، رسالت همۀ انبیا و میراث مشترک رسولان الهی است، حسین بن علی (ع) هم که وارث همۀ انبیاست، پس وارث خطّ قسط و عدل آنان نیز میباشد و قیام کربلا، از جمله دعوت به عدل و مبارزه با بیعدالتی و ستم را هم در سرلوحۀ دعوت و اهداف خویش دارد. از اینرو، منکرهای اجتماعی و اقتصادی را هم باید در شمار منکراتی که آن حضرت برای مقابله با آنها قیام کرد، به حساب آوریم، که لازمۀ وراثت عدل و قسط انبیاست[۷].
"وارث" از القاب حضرت مهدی (ع) است. یعنی حضرت، وارث علوم و کمالات و مقامات جمیع انبیا و اوصیاء و آباء طاهرین خود (ع) است. در خطبه غدیریه رسول خدا (ص) آمده است: "أَلَا إِنَّهُ وَارِثُ كُلِّ عِلْمٍ وَ الْمُحِيطُ بِهِ" در روایت هم داریم که صاحب الامر (ع) با میراث پیامبر اکرم (ص) بیرون میآید[۸][۹].
فرق وراثت با وصیت
توارث نوعی لذّت و احساس آسایش و نوعی زندگی در پرتوی عواطف است، هم از نظر مورّث و هم از نظر ورّاث؛ و اخلاقاً صحیح نیست که این سعادت را از بشر سلب کنیم[۱۰]. که ارث در میان غربیها تابع وصیّت، و داخل در باب وصیّت است، در صورتیکه میدانیم ارث در اسلام غیر از از وصیّت است؛ وصیّت حقّ مالک است، و ارث حکم فرضی الهی خارج از اختیار مورث[۱۱]. ارث از توابع مالکیّت فردی است؛ یعنی اگر مالکیّت فردی را به هیچنحو صحیح ندانیم و یا عملاً وجود نداشته باشد، بحث از ارث بلاموضوع است[۱۲].[۱۳]
وراثت از پیامبر
وراثت علم پیامبر
منابع
پانویس
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۲۳.
- ↑ مفاتیح الجنان؛ بحارالانوار، ج۱۰۱، ص۱۶۳.
- ↑ مفاتیح الجنان: زیارت مطلقه سوم، زیارت وارث، زیارت امام حسین روز عرفه.
- ↑ قیام جاودانه، محمدرضا حکیمی، نقل از چشمه خورشید، ج۱، ص۳۳۰.
- ↑ مفاتیح الجنان، زیارت امام حسین در عید فطر و قربان (ص ۴۸).
- ↑ «ما پیامبرانمان را با برهانها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند» سوره حدید، آیه ۲۵.
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، ص ۴۹۱.
- ↑ نجم الثاقب، باب دوم:
- ↑ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۷۵۲.
- ↑ نظری به نظام اقتصادی اسلام، ص۱۷۰.
- ↑ نظری به نظام اقتصادی اسلام، ص۱۶۶.
- ↑ نظری به نظام اقتصادی اسلام، ص۱۶۲.
- ↑ زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۴۳.