اسماء بنت عمیس: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
[[ | اسماء دختر [[عمیس بن معبد]] از [[قبیله خثعم]] بود. مادرش [[هند]] دختر [[عوف بن زهیر]]<ref>ر.ک: طبقات الکبری، ج۸ ص۲۸۰؛ اسدالغابه، ج۵، ص۳۹۵؛ سیره ابن هشام، ج۳، ص۳۴۲.</ref> از [[بانوان]] بسیار مجلّل و [[خردمندی]] بود که در [[خاندان]] بزرگ و با [[شخصیت]] پرورش یافت. وی قبل از آمدن [[پیامبر]] {{صل}} به [[خانه]] [[ارقم]] در [[مکه]] با [[پیامبر]] {{صل}} [[بیعت]] کرد و [[مسلمان]] شد و از [[اصحاب]] باوفای [[رسول خدا]] {{صل}} و [[یاران]] [[مخلص]] و [[محرم اسرار]] [[خاندان رسالت]] گردید. پس از [[وفات]] شوهرش [[جعفر طیار]] به همسری [[ابوبکر]] و پس از او به همسری [[امیرمؤمنان]] {{ع}} درآمد و [[فرزندان]] بزرگوار و باشخصیتی چون [[عبدالله بن جعفر]]، [[محمد بن جعفر]] و [[عون بن جعفر]] [[فرزندان]] [[جعفر طیار]] و [[فرزندی]] به نام [[محمد بن ابی بکر]] را از [[ابوبکر]] و [[یحیی]] را از [[علی بن ابیطالب]] {{ع}} به [[دنیا]] آورد<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۱۴۵۹.</ref>. | ||
در | == اسماء و [[هجرت به حبشه]] و [[مدینه]] == | ||
اسماء از سابقان در [[اسلام]] بود و همواره زندگانی پر فراز و نشیبی داشت. وی از [[بانوان]] [[مسلمانی]] است که همراه شوهرش [[جعفر بن ابیطالب]] (مشهور به [[جعفر طیار]]) به [[حبشه]] [[مهاجرت]] کرد و در مدتی که در آنجا بود، سه [[فرزند]] از [[جعفر طیار]] به نامهای [[عبدالله بن جعفر]] (شوهر [[زینب کبری]] [[دختر امیرالمؤمنین]] {{ع}}) [[محمد بن جعفر]] و [[عون بن جعفر]] به [[دنیا]] آورد<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۱۴۵۹-۱۴۶۰.</ref>. | |||
== [[ازدواج]] با [[ابوبکر]] و [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} == | |||
اسماء پس از آنکه [[جعفر طیار]] در [[جنگ موته]] ([[سال هشتم هجری]]) به [[شهادت]] رسید، به همسری [[ابوبکر]] در آمد و از او هم [[فرزند]] پسری به نام [[محمد بن ابی بکر]] به [[دنیا]] آورد<ref>اسماء در سال دهم هجری در «حجة الوداع» که به همراه شوهرش و هزاران مسلمان با رسول خدا {{صل}} عازم بودند در «ذی الحلیفه» درد مخاض گرفت و محمد را به دنیا آورد. ابوبکر میخواست او را به مدینه بازگرداند و در این باره از حضرت سؤال کرد، اما پیامبر {{صل}} دستور داد، او غسل کند و محرم شود و عازم مکه گردد، بدین ترتیب رسول خدا {{صل}} یک شب را با سایر مسلمانان در آن سرزمین ماند و فردا مُحرم شدند و عازم مکه گردیدند و اسماء نیز مُحرم شد. (ر. ک: طبقات الکبری، ج۸، ص۲۸۲؛ بحار الانوار، ج۲۱، ص۳۸۲ و ۴۰۳).</ref>. | |||
اسماء همواره مورد [[اعتماد]] [[ابوبکر]] بود و به هنگام [[وفات]] [[وصیت]] کرد که بدنش را اسماء [[غسل]] دهد. اسماء هم طبق [[وصیت]] [[ابوبکر]] عمل کرد و او را [[غسل]] داد<ref>طبقات الکبری، ج۳، ص۲۰۳ و ج۸، ص۲۸۳؛ سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۵۲۵.</ref>. اسماء از [[وفات]] [[ابوبکر]] به همسری [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} مفتخر شد و از آن حضرت صاحب پسری به نام [[یحیی]] شد<ref>ر.ک: اسدالغابه، ج۵، ص۳۹۵؛ سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۵۲۵.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۱۴۶۰-۱۴۶۱.</ref> | |||
== اسماء و اطلاع رسانی از [[توطئه]] == | |||
پس از [[رحلت پیامبر اسلام]] {{صل}}، اسماء که [[همسر]] [[ابوبکر]] بود، با خبر شد که [[توطئه]] خطرناکی در [[سقیفه]] کشیده شده تا [[حضرت علی]] {{ع}} به هنگام [[نماز صبح]] به دست [[خالد ابن ولید]] کشته شود! لذا فوراً از [[کنیز]] خود خواست به [[خانه]] [[فاطمه]] {{س}} [[دختر رسول خدا]] {{صل}} برود و پس از ادای [[سلام]] این [[آیه]] را بخواند: {{متن قرآن|إِنَّ الْمَلَأَ يَأْتَمِرُونَ بِكَ لِيَقْتُلُوكَ فَاخْرُجْ إِنِّي لَكَ مِنَ النَّاصِحِينَ}}<ref>«سرکردگان (شهر) در کار تو همدل شدهاند تا تو را بکشند پس (از شهر) بیرون رو که من از خیرخواهان توام» سوره قصص، آیه ۲۰.</ref> اشاره به اینکه یا علی، مراقب باش که قصد کشتن تو را دارند. | |||
[[کنیز]] آمد در [[خانه]] را کوبید و بعد از [[سلام]]، [[آیه]] را [[تلاوت]] کرد. موقعی که خواست برگردد، دوباره [[آیه]] را قرائت کرد. اسماء توانست [[حضرت علی]] {{ع}} را از توطئهای که برای کشتن او [[تدارک]] دیده بودند، [[آگاه]] کند<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۱۴۶۳-۱۴۶۴.</ref>. | |||
== وصایای [[فاطمه زهرا]] {{س}} با اسماء == | |||
با اینکه اسماء هنگام [[رحلت پیامبر]] {{صل}} و [[شهادت فاطمه زهرا]] {{س}}، [[همسر]] [[ابوبکر]] بود، اما به خاطر سابقه و علقه [[خانوادگی]] که با [[جعفر طیار]] [[برادر]] [[حضرت علی]] {{ع}} داشت، همواره اما به [[خانه علی]] {{ع}} رفت و آمد داشت و [[محرم اسرار]] این [[خاندان]] [[پاک]] بود. لذا در [[تشییع پیکر]] [[مطهر]] [[فاطمه]] {{س}} ـ که محرمانه و شبانه انجام شد ـ شرکت داشت و حتی در حالت [[احتضار]] آن بانوی مکرمه نیز حاضر بود. | |||
طبق [[نقل]] مؤرخان، [[حضرت فاطمه]] {{س}} روزهای آخر [[عمر]] پر برکتش وصایایی با اسماء در میان گذاشت، از جمله به او فرمود: "همانا من [[زشت]] میدانم اینگونه که زنها [[تشییع جنازه]] میشوند، که پارچهای روی او میاندازند و اندام او بر هر کسی که نگاهش کند، پیداست"<ref>احتمال دارد معنای کلام حضرت فاطمه {{س}} که فرمود: {{متن حدیث|فیصفها لمن رأی}} این باشد که: فاطمه توصیف کرد آنچه را دیده بود؟</ref>. | |||
اسماء میگوید: عرض کردم در [[سرزمین]] [[حبشه]] عمارهای (تابوتی) میساختند و جنازه را در او میگذاشتند و جامهای بر او میپوشاندند، که [[جسد]] مرده پیدا نبود. حضرت فوراً فرستاد چند قطعه چوب تازه از [[نخل]] خرما آوردند و تابوتی به همان نوع که اسماء در [[حبشه]] دیده بود، ترتیب دادند. آن وقت فرمود: "چه خوب و زیباست این [[تابوت]]؛ زیرا دیگر مرد از [[زن]] تشخیص داده نمیشود"<ref>{{متن حدیث|مَا أَحْسَنَ هَذَا وَ أَجْمَلَهُ لاَ تُعْرَفُ بِهِ اَلْمَرْأَةُ مِنَ اَلرَّجُلِ }}</ref>. | |||
== اسماء و | [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} و اسماء پیکر [[پاک]] آن حضرت را شبانه و محرمانه [[غسل]] دادند و با حضور چند نفر از [[نزدیکان]] مخفیانه به [[خاک]] سپردند<ref>کشف الغمه (مترجم)، ج۲، ص۶۷؛ بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۸۹؛ ج۸۱، ص۲۵۱؛ و ر. ک: طبقات الکبری، ج۸، ص۲۸.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۱۴۶۴-۱۴۶۶.</ref> | ||
== اسماء ناظر [[شهادت حضرت فاطمه]] {{س}} == | |||
در [[حدیث]] آمده است: هنگامی که [[حضرت زهرا]] {{س}} در حال [[احتضار]] بود، به اسماء سفارش کرد، از آن کافوری که [[جبرئیل]] برای پدرم آورد و سه قسمت کرد: "یک قسمت برای خودش و یک قسمت برای [[حضرت علی]] {{ع}} و یک قسمت برای من گذاشت" و نیز زیادی [[حنوط]] پدرم را بیاور و کنار سرم بگذار. بعد او [[لباس]] را به روی خود کشید و فرمود: "اسماء، لحظاتی درنگ کن و بعد مرا صدا بزن، اگر تو را پاسخ دادم که هیچ، اگر پاسخ ندادم بدان که به نزد پدرم [[رسول خدا]] {{صل}} رفتهام"<ref>{{متن حدیث| اِنْتَظِرِينِي هُنَيْهَةً وَ اُدْعِينِي فَإِنْ أَجَبْتُكِ وَ إِلاَّ فَاعْلَمِي أَنِّي قَدْ قَدِمْتُ عَلَى أَبِي {{صل}}}}</ref> | |||
اسماء لحظاتی [[صبر]] کرد و او را صدا زد اما جواب نیامد، دوباره صدایش کرد و گفت: ای دختر [[محمد مصطفی]]، ای دختر [[بهترین]] کسی که مادر به او حامله شده، ای [[بهترین]] کسی که روی [[زمین]] راه رفته، ای دختر کسی که بین او و [[پروردگار]] به اندازه قاب دو قوس یا کمتر بود<ref>{{عربی|"يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ اَلْمُصْطَفَى يَا بِنْتَ أَكْرَمِ مَنْ حَمَلَتْهُ اَلنِّسَاءُ يَا بِنْتَ خَيْرِ مَنْ وَطِئَ اَلْحَصَا يَا بِنْتَ مَنْ كَانَ مِنْ رَبِّهِ قٰابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنىٰ"}}</ref>. | |||
اسماء میگوید: هر چه گفتم جوابی نیامد. پارچه را کنار زدم، دیدم [[دختر پیامبر]] {{صل}} از [[دنیا]] رفته است. اسماء خودش را روی [[بدن]] [[مطهر]] [[فاطمه زهرا]] انداخت و او را بوسید و گفت: "هر گاه به محضر پدرت شرفیاب شدی، [[سلام]] [[اسماء بنت عمیس]] را به او برسان"<ref>بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۸۶.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۱۴۶۶-۱۴۶۷.</ref> | |||
== [[وفات]] اسماء == | |||
اسماء با [[تربیت]] فرزندانی [[صالح]] و با [[ایمان]] همواره خود و فرزندانش در [[خدمت]] [[خاندان پیامبر]] {{صل}} بود و هیچگاه از [[راه]] و رسمی که برگزیده بود، پا عقب نگذاشت و [[سختیها]] و نشیبهای زندگانی کمترین تأثیری در [[ایمان]] و [[اعتقاد]] او نگذاشت و سرانجام او با [[ایمانی]] [[استوار]] و دلی آرام دار فانی را [[وداع]] گفت و چشم از [[جهان]] فرو بست. در کتابهای [[تاریخ]]، [[سال]] [[وفات]] او به [[ثبت]] نرسیده است<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۱۴۶۷.</ref>. | |||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده: | # [[پرونده:1379452.jpg|22px]] [[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|'''اصحاب امام علی، ج۲''']] | ||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
نسخهٔ ۱۷ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۲۵
مقدمه
اسماء دختر عمیس بن معبد از قبیله خثعم بود. مادرش هند دختر عوف بن زهیر[۱] از بانوان بسیار مجلّل و خردمندی بود که در خاندان بزرگ و با شخصیت پرورش یافت. وی قبل از آمدن پیامبر (ص) به خانه ارقم در مکه با پیامبر (ص) بیعت کرد و مسلمان شد و از اصحاب باوفای رسول خدا (ص) و یاران مخلص و محرم اسرار خاندان رسالت گردید. پس از وفات شوهرش جعفر طیار به همسری ابوبکر و پس از او به همسری امیرمؤمنان (ع) درآمد و فرزندان بزرگوار و باشخصیتی چون عبدالله بن جعفر، محمد بن جعفر و عون بن جعفر فرزندان جعفر طیار و فرزندی به نام محمد بن ابی بکر را از ابوبکر و یحیی را از علی بن ابیطالب (ع) به دنیا آورد[۲].
اسماء و هجرت به حبشه و مدینه
اسماء از سابقان در اسلام بود و همواره زندگانی پر فراز و نشیبی داشت. وی از بانوان مسلمانی است که همراه شوهرش جعفر بن ابیطالب (مشهور به جعفر طیار) به حبشه مهاجرت کرد و در مدتی که در آنجا بود، سه فرزند از جعفر طیار به نامهای عبدالله بن جعفر (شوهر زینب کبری دختر امیرالمؤمنین (ع)) محمد بن جعفر و عون بن جعفر به دنیا آورد[۳].
ازدواج با ابوبکر و امیرالمؤمنین (ع)
اسماء پس از آنکه جعفر طیار در جنگ موته (سال هشتم هجری) به شهادت رسید، به همسری ابوبکر در آمد و از او هم فرزند پسری به نام محمد بن ابی بکر به دنیا آورد[۴].
اسماء همواره مورد اعتماد ابوبکر بود و به هنگام وفات وصیت کرد که بدنش را اسماء غسل دهد. اسماء هم طبق وصیت ابوبکر عمل کرد و او را غسل داد[۵]. اسماء از وفات ابوبکر به همسری امیرالمؤمنین (ع) مفتخر شد و از آن حضرت صاحب پسری به نام یحیی شد[۶].[۷]
اسماء و اطلاع رسانی از توطئه
پس از رحلت پیامبر اسلام (ص)، اسماء که همسر ابوبکر بود، با خبر شد که توطئه خطرناکی در سقیفه کشیده شده تا حضرت علی (ع) به هنگام نماز صبح به دست خالد ابن ولید کشته شود! لذا فوراً از کنیز خود خواست به خانه فاطمه (س) دختر رسول خدا (ص) برود و پس از ادای سلام این آیه را بخواند: ﴿إِنَّ الْمَلَأَ يَأْتَمِرُونَ بِكَ لِيَقْتُلُوكَ فَاخْرُجْ إِنِّي لَكَ مِنَ النَّاصِحِينَ﴾[۸] اشاره به اینکه یا علی، مراقب باش که قصد کشتن تو را دارند.
کنیز آمد در خانه را کوبید و بعد از سلام، آیه را تلاوت کرد. موقعی که خواست برگردد، دوباره آیه را قرائت کرد. اسماء توانست حضرت علی (ع) را از توطئهای که برای کشتن او تدارک دیده بودند، آگاه کند[۹].
وصایای فاطمه زهرا (س) با اسماء
با اینکه اسماء هنگام رحلت پیامبر (ص) و شهادت فاطمه زهرا (س)، همسر ابوبکر بود، اما به خاطر سابقه و علقه خانوادگی که با جعفر طیار برادر حضرت علی (ع) داشت، همواره اما به خانه علی (ع) رفت و آمد داشت و محرم اسرار این خاندان پاک بود. لذا در تشییع پیکر مطهر فاطمه (س) ـ که محرمانه و شبانه انجام شد ـ شرکت داشت و حتی در حالت احتضار آن بانوی مکرمه نیز حاضر بود.
طبق نقل مؤرخان، حضرت فاطمه (س) روزهای آخر عمر پر برکتش وصایایی با اسماء در میان گذاشت، از جمله به او فرمود: "همانا من زشت میدانم اینگونه که زنها تشییع جنازه میشوند، که پارچهای روی او میاندازند و اندام او بر هر کسی که نگاهش کند، پیداست"[۱۰].
اسماء میگوید: عرض کردم در سرزمین حبشه عمارهای (تابوتی) میساختند و جنازه را در او میگذاشتند و جامهای بر او میپوشاندند، که جسد مرده پیدا نبود. حضرت فوراً فرستاد چند قطعه چوب تازه از نخل خرما آوردند و تابوتی به همان نوع که اسماء در حبشه دیده بود، ترتیب دادند. آن وقت فرمود: "چه خوب و زیباست این تابوت؛ زیرا دیگر مرد از زن تشخیص داده نمیشود"[۱۱].
امیرالمؤمنین (ع) و اسماء پیکر پاک آن حضرت را شبانه و محرمانه غسل دادند و با حضور چند نفر از نزدیکان مخفیانه به خاک سپردند[۱۲].[۱۳]
اسماء ناظر شهادت حضرت فاطمه (س)
در حدیث آمده است: هنگامی که حضرت زهرا (س) در حال احتضار بود، به اسماء سفارش کرد، از آن کافوری که جبرئیل برای پدرم آورد و سه قسمت کرد: "یک قسمت برای خودش و یک قسمت برای حضرت علی (ع) و یک قسمت برای من گذاشت" و نیز زیادی حنوط پدرم را بیاور و کنار سرم بگذار. بعد او لباس را به روی خود کشید و فرمود: "اسماء، لحظاتی درنگ کن و بعد مرا صدا بزن، اگر تو را پاسخ دادم که هیچ، اگر پاسخ ندادم بدان که به نزد پدرم رسول خدا (ص) رفتهام"[۱۴]
اسماء لحظاتی صبر کرد و او را صدا زد اما جواب نیامد، دوباره صدایش کرد و گفت: ای دختر محمد مصطفی، ای دختر بهترین کسی که مادر به او حامله شده، ای بهترین کسی که روی زمین راه رفته، ای دختر کسی که بین او و پروردگار به اندازه قاب دو قوس یا کمتر بود[۱۵].
اسماء میگوید: هر چه گفتم جوابی نیامد. پارچه را کنار زدم، دیدم دختر پیامبر (ص) از دنیا رفته است. اسماء خودش را روی بدن مطهر فاطمه زهرا انداخت و او را بوسید و گفت: "هر گاه به محضر پدرت شرفیاب شدی، سلام اسماء بنت عمیس را به او برسان"[۱۶].[۱۷]
وفات اسماء
اسماء با تربیت فرزندانی صالح و با ایمان همواره خود و فرزندانش در خدمت خاندان پیامبر (ص) بود و هیچگاه از راه و رسمی که برگزیده بود، پا عقب نگذاشت و سختیها و نشیبهای زندگانی کمترین تأثیری در ایمان و اعتقاد او نگذاشت و سرانجام او با ایمانی استوار و دلی آرام دار فانی را وداع گفت و چشم از جهان فرو بست. در کتابهای تاریخ، سال وفات او به ثبت نرسیده است[۱۸].
منابع
پانویس
- ↑ ر.ک: طبقات الکبری، ج۸ ص۲۸۰؛ اسدالغابه، ج۵، ص۳۹۵؛ سیره ابن هشام، ج۳، ص۳۴۲.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۲، ص۱۴۵۹.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۲، ص۱۴۵۹-۱۴۶۰.
- ↑ اسماء در سال دهم هجری در «حجة الوداع» که به همراه شوهرش و هزاران مسلمان با رسول خدا (ص) عازم بودند در «ذی الحلیفه» درد مخاض گرفت و محمد را به دنیا آورد. ابوبکر میخواست او را به مدینه بازگرداند و در این باره از حضرت سؤال کرد، اما پیامبر (ص) دستور داد، او غسل کند و محرم شود و عازم مکه گردد، بدین ترتیب رسول خدا (ص) یک شب را با سایر مسلمانان در آن سرزمین ماند و فردا مُحرم شدند و عازم مکه گردیدند و اسماء نیز مُحرم شد. (ر. ک: طبقات الکبری، ج۸، ص۲۸۲؛ بحار الانوار، ج۲۱، ص۳۸۲ و ۴۰۳).
- ↑ طبقات الکبری، ج۳، ص۲۰۳ و ج۸، ص۲۸۳؛ سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۵۲۵.
- ↑ ر.ک: اسدالغابه، ج۵، ص۳۹۵؛ سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۵۲۵.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۲، ص۱۴۶۰-۱۴۶۱.
- ↑ «سرکردگان (شهر) در کار تو همدل شدهاند تا تو را بکشند پس (از شهر) بیرون رو که من از خیرخواهان توام» سوره قصص، آیه ۲۰.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۲، ص۱۴۶۳-۱۴۶۴.
- ↑ احتمال دارد معنای کلام حضرت فاطمه (س) که فرمود: «فیصفها لمن رأی» این باشد که: فاطمه توصیف کرد آنچه را دیده بود؟
- ↑ «مَا أَحْسَنَ هَذَا وَ أَجْمَلَهُ لاَ تُعْرَفُ بِهِ اَلْمَرْأَةُ مِنَ اَلرَّجُلِ »
- ↑ کشف الغمه (مترجم)، ج۲، ص۶۷؛ بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۸۹؛ ج۸۱، ص۲۵۱؛ و ر. ک: طبقات الکبری، ج۸، ص۲۸.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۲، ص۱۴۶۴-۱۴۶۶.
- ↑ « اِنْتَظِرِينِي هُنَيْهَةً وَ اُدْعِينِي فَإِنْ أَجَبْتُكِ وَ إِلاَّ فَاعْلَمِي أَنِّي قَدْ قَدِمْتُ عَلَى أَبِي (ص)»
- ↑ "يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ اَلْمُصْطَفَى يَا بِنْتَ أَكْرَمِ مَنْ حَمَلَتْهُ اَلنِّسَاءُ يَا بِنْتَ خَيْرِ مَنْ وَطِئَ اَلْحَصَا يَا بِنْتَ مَنْ كَانَ مِنْ رَبِّهِ قٰابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنىٰ"
- ↑ بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۸۶.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۲، ص۱۴۶۶-۱۴۶۷.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۲، ص۱۴۶۷.