پیگیری اخبار امام مهدی توسط حکومت عباسی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - 'رده:اتمام لینک داخلی ' به '')
جز (جایگزینی متن - ']]↵↵{{پرسمان' به ']] == پرسش‌های وابسته == {{پرسمان')
(۱۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{مهدویت/بالا}}
{{مهدویت}}
{{مهدویت}}


==مقدمه==
== مقدمه ==
*از [[روایات]] مرحله [[غیبت صغری]] [[آشکار]] می‌شود که [[حکومت عباسی]] همواره در پیگیری و تعقیب [[اخبار]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} بوده و با استناد به [[روایات]] [[متواتر]] از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} در باره [[امامان دوازده‌گانه]]، به وجود آن [[حضرت]] مطمئن بودند. آنان می‌دانستند که [[حضرت]] [[امام حسن عسکری]] {{ع}} یازدهمین تن از [[ائمه]] [[دوازده گانه]] است پس ناچار باید [[امام]] دودازدهم نیز متولد شده باشد چرا که وی پایان بخش پیشوایانی است که [[روایات]] صحیح به صورت [[تواتر]]، [[وعده]] نابودی [[حکومت جور]] را به دست او داده‌اند.
* از [[روایات]] مرحله [[غیبت صغری]] آشکار می‌شود که [[حکومت عباسی]] همواره در پیگیری و تعقیب [[اخبار]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} بوده و با استناد به [[روایات]] [[متواتر]] از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} در باره [[امامان دوازده‌گانه]]، به وجود آن [[حضرت]] مطمئن بودند. آنان می‌دانستند که [[حضرت]] [[امام حسن عسکری]] {{ع}} یازدهمین تن از [[ائمه]] [[دوازده گانه]] است پس ناچار باید [[امام]] دودازدهم نیز متولد شده باشد چرا که وی پایان بخش پیشوایانی است که [[روایات]] صحیح به صورت [[تواتر]]، [[وعده]] نابودی [[حکومت جور]] را به دست او داده‌اند.
*چنان که در [[روایت]] کلینی در ضمن بحث از مسأله [[مراقبت]] [[امام]] {{ع}} از وکیلانش دیدیم، [[هدف]] [[حکومت]] از تجسس و گشتن به دنبال [[وکیلان]] آن [[حضرت]]، رسیدن به خود آن [[حضرت]] بوده است. به همین جهت می‌بینیم که از جانب [[ائمه]] گذشته و خود [[حضرت مهدی]] {{ع}} بر این نکته به شدت تأکید می‌شود که همگان را از بردن نام آن [[حضرت]] در زمان [[غیبت صغری]] منع و [[نهی]] کنند؛ چرا که اگر نام آن [[حضرت]] شناخته می‌شد فعالیت‌های جستجو گرانه [[حکومت]] نیز شدیدتر می‌گردید<ref>کمال الدین، ۴۴۱.</ref>.
* چنان که در [[روایت]] کلینی در ضمن بحث از مسأله [[مراقبت]] [[امام]] {{ع}} از وکیلانش دیدیم، [[هدف]] [[حکومت]] از تجسس و گشتن به دنبال [[وکیلان]] آن [[حضرت]]، رسیدن به خود آن [[حضرت]] بوده است. به همین جهت می‌بینیم که از جانب [[ائمه]] گذشته و خود [[حضرت مهدی]] {{ع}} بر این نکته به شدت تأکید می‌شود که همگان را از بردن نام آن [[حضرت]] در زمان [[غیبت صغری]] منع و [[نهی]] کنند؛ چرا که اگر نام آن [[حضرت]] شناخته می‌شد فعالیت‌های جستجو گرانه [[حکومت]] نیز شدیدتر می‌گردید<ref>کمال الدین، ۴۴۱.</ref>.
*همچنین از روایتی که [[شیخ طوسی]] در کتاب [[غیبت]] [[نقل]] نموده، چنین استفاده می‌شود که [[حکومت عباسی]] در باره آن [[حضرت]] به [[اخبار]] و اطلاعاتی نیز دست یافته و حتی برای [[ترور]] آن [[حضرت]] نیز اقداماتی انجام داده بود. [[حضرت مهدی]] {{ع}} نیز برای این‌که به آن‌ها نشان بدهد که از جانب [[خداوند متعال]] مورد [[حفاظت]] قرار می‌گیرد با آنان به مقابله برخاسته است.
* همچنین از روایتی که [[شیخ طوسی]] در کتاب [[غیبت]] [[نقل]] نموده، چنین استفاده می‌شود که [[حکومت عباسی]] در باره آن [[حضرت]] به [[اخبار]] و اطلاعاتی نیز دست یافته و حتی برای [[ترور]] آن [[حضرت]] نیز اقداماتی انجام داده بود. [[حضرت مهدی]] {{ع}} نیز برای این‌که به آن‌ها نشان بدهد که از جانب [[خداوند متعال]] مورد [[حفاظت]] قرار می‌گیرد با آنان به مقابله برخاسته است.
*در این [[روایت]] چنین آمده است: "از "رُشیق" که از [[اصحاب]] مادِرانی بوده [[روایت]] شده است که گفت: [[معتضد عباسی]] کسی را به دنبال ما - که سی نفر بودیم - فرستاد و [[دستور]] داد تا هر کدام از ما بر اسبی سوار شده اسب اضافه نیز با خود برداشته و مخفیانه خارج شویم. او به ما گفت: هر چه سریعتر خود را به [[سامرا]] برسانید، وی مشخصات محله و خانه‌ای را به ما داد و گفت: هنگامی که به این خانه رسیدید بر در خانه خادمی سیاه پوست می‌بینید، وقتی به این خانه رسیدید به [[زور]] وارد شوید و هر که را در آن خانه یافتید سرش را برای من بیاورید ما به [[سامرا]] رسیدیم و همان گونه که او گفته بود خانه را یافتیم در دهلیز آن خانه خادمی سیاه پوستی دیدیم که لباسی را [[اصلاح]] می‌کرد. ما از او در رابطه با [[صاحب]] خانه سؤال کردیم، اما به [[خدا]] [[سوگند]] که آن خادم هیچ اعتنایی به ما نکرد ما به حسب [[دستور]] به [[زور]] داخل خانه شدیم و آن را خانه‌ای به شدت [[اسرار]] آمیز یافتیم در مقابل در خانه پرده‌ای آویخته بود که نفیس‌تر از آن ندیده بودم گویا در آن وقت دست‌ها از آن کوتاه شده بود. ما در خانه کسی را نیافتیم پرده را بالا زدیم. ناگاه در آن خانه در پشت پرده اتاقی بزرگ دیدیم که چون دریایی از [[آب]] بود در انتهای آن اتاق بر فراز [[آب]] حصیری یافتیم و مردی که خوش چهره‌ترین مردان روزگار به شمار می‌رفت بر روی آن حصیر [[ایستاده]] و مشغول [[نماز]] بود و اصلًا اعتنا و التفاتی به ما نکرد.
* در این [[روایت]] چنین آمده است: "از "رُشیق" که از [[اصحاب]] مادِرانی بوده [[روایت]] شده است که گفت: [[معتضد عباسی]] کسی را به دنبال ما - که سی نفر بودیم - فرستاد و [[دستور]] داد تا هر کدام از ما بر اسبی سوار شده اسب اضافه نیز با خود برداشته و مخفیانه خارج شویم. او به ما گفت: هر چه سریعتر خود را به [[سامرا]] برسانید، وی مشخصات محله و خانه‌ای را به ما داد و گفت: هنگامی که به این خانه رسیدید بر در خانه خادمی سیاه پوست می‌بینید، وقتی به این خانه رسیدید به [[زور]] وارد شوید و هر که را در آن خانه یافتید سرش را برای من بیاورید ما به [[سامرا]] رسیدیم و همان گونه که او گفته بود خانه را یافتیم در دهلیز آن خانه خادمی سیاه پوستی دیدیم که لباسی را [[اصلاح]] می‌کرد. ما از او در رابطه با [[صاحب]] خانه سؤال کردیم، اما به [[خدا]] [[سوگند]] که آن خادم هیچ اعتنایی به ما نکرد ما به حسب [[دستور]] به [[زور]] داخل خانه شدیم و آن را خانه‌ای به شدت [[اسرار]] آمیز یافتیم در مقابل در خانه پرده‌ای آویخته بود که نفیس‌تر از آن ندیده بودم گویا در آن وقت دست‌ها از آن کوتاه شده بود. ما در خانه کسی را نیافتیم پرده را بالا زدیم. ناگاه در آن خانه در پشت پرده اتاقی بزرگ دیدیم که چون دریایی از [[آب]] بود در انتهای آن اتاق بر فراز [[آب]] حصیری یافتیم و مردی که خوش چهره‌ترین مردان روزگار به شمار می‌رفت بر روی آن حصیر [[ایستاده]] و مشغول [[نماز]] بود و اصلًا اعتنا و التفاتی به ما نکرد.
*[[احمد بن عبدالله]] پیش رفت تا قدم در آن اتاق بگذارد اما در [[آب]] افتاد و نزدیک بود غرق شود. او در [[آب]] دست و پا می‌زد تا این‌که من دست پیش برده و او را از [[آب]] بیرون کشیدم. وی پس از آن بیهوش شد و مدتی بیهوش بود. دومین تن‌ از افراد من نیز مانند او قصد ورود به آن اتاق را نمود اما به [[سرنوشت]] اولی دچار گردید. من مبهوت ماندم و به [[صاحب]] خانه گفتم از [[خدا]] و از تو معذرت می‌خواهم، به [[خدا]] [[سوگند]] نمی‌دانم این جا چه خبر است و من به نزد چه کسی آمده‌ام؛ من به سوی [[خداوند]] [[توبه]] می‌کنم. اما او هیچ اعتنایی به من و گفته‌های من نکرد و [[رعب]] و [[وحشت]] در [[دل]] ما خانه گزید. ما او را ترک کرده و بازگشتیم.
* [[احمد بن عبدالله]] پیش رفت تا قدم در آن اتاق بگذارد اما در [[آب]] افتاد و نزدیک بود غرق شود. او در [[آب]] دست و پا می‌زد تا این‌که من دست پیش برده و او را از [[آب]] بیرون کشیدم. وی پس از آن بیهوش شد و مدتی بیهوش بود. دومین تن‌ از افراد من نیز مانند او قصد ورود به آن اتاق را نمود اما به [[سرنوشت]] اولی دچار گردید. من مبهوت ماندم و به [[صاحب]] خانه گفتم از [[خدا]] و از تو معذرت می‌خواهم، به [[خدا]] [[سوگند]] نمی‌دانم این جا چه خبر است و من به نزد چه کسی آمده‌ام؛ من به سوی [[خداوند]] [[توبه]] می‌کنم. اما او هیچ اعتنایی به من و گفته‌های من نکرد و [[رعب]] و [[وحشت]] در [[دل]] ما خانه گزید. ما او را ترک کرده و بازگشتیم.
*وقتی بازگشتیم معتضد به [[انتظار]] ما بود. وی حاجبان را بر در کاخ گمارده بود تا هر ساعتی از شبانه روز به آنجا رسیدیم ما را به نزد او ببرند، ما پاسی از شب گذشته به قصر معتضد رسیدیم حاجبان در همان ساعت ما را به نزد او بردند معتضد جریان را از ما سؤال کرد و ما نیز مطلب را همان گونه که بود برای او بازگو نمودیم. معتضد فریاد برآورد وای بر شما آیا قبل از من کس دیگری را دیده و این جریان را برایش [[نقل]] نموده‌اید؟ ما [[انکار]] کردیم. معتضد قسم‌های شدید خورد و گفت: اگر این مطلب را از کسی جز شما بشنوم گردن همه شما را خواهم زد، ما نیز تا معتضد زنده بود جرأت نکردیم جریان را برای احدی [[نقل]] کنیم»<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۱۴ (کتاب)|پیشوایان هدایت، ج۱۴]]، ص ۱۹۱.</ref>.
* وقتی بازگشتیم معتضد به [[انتظار]] ما بود. وی حاجبان را بر در کاخ گمارده بود تا هر ساعتی از شبانه روز به آنجا رسیدیم ما را به نزد او ببرند، ما پاسی از شب گذشته به قصر معتضد رسیدیم حاجبان در همان ساعت ما را به نزد او بردند معتضد جریان را از ما سؤال کرد و ما نیز مطلب را همان گونه که بود برای او بازگو نمودیم. معتضد فریاد برآورد وای بر شما آیا قبل از من کس دیگری را دیده و این جریان را برایش [[نقل]] نموده‌اید؟ ما [[انکار]] کردیم. معتضد قسم‌های شدید خورد و گفت: اگر این مطلب را از کسی جز شما بشنوم گردن همه شما را خواهم زد، ما نیز تا معتضد زنده بود جرأت نکردیم جریان را برای احدی [[نقل]] کنیم»<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۱۴ (کتاب)|پیشوایان هدایت، ج۱۴]]، ص ۱۹۱.</ref>.


 
== پرسش مستقیم ==
==پرسش مستقیم==
* [[آیا دولت عباسی پیگیر اخبار امام مهدی بودند؟ (پرسش)]]
* [[آیا دولت عباسی پیگیر اخبار امام مهدی بودند؟ (پرسش)]]


== پرسش‌های وابسته ==
{{پرسمان عصر غیبت صغری}}
{{پرسمان عصر غیبت صغری}}
== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل وابسته}}
* [[آغاز غیبت صغری]]
* [[آغاز غیبت صغری]]
* [[ویژگی‌های عصر غیبت صغری]]
* [[ویژگی‌های عصر غیبت صغری]]
خط ۲۶: خط ۲۶:
* [[تعداد خلفای عصر غیبت صغری]]
* [[تعداد خلفای عصر غیبت صغری]]
* [[پایان غیبت صغری]]
* [[پایان غیبت صغری]]
{{پایان مدخل‌ وابسته}}


==منابع==
== منابع ==
{{منابع}}
* [[پرونده:151928.jpg|22px]] [[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۱۴ (کتاب)|'''پیشوایان هدایت، ج۱۴''']].
* [[پرونده:151928.jpg|22px]] [[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۱۴ (کتاب)|'''پیشوایان هدایت، ج۱۴''']].
==پانویس==
{{پایان منابع}}
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس2}}


{{امام مهدی}}
== پانویس ==
{{پانویس}}


[[رده:امام مهدی]]
[[رده:امام مهدی]]
[[رده:پیگیری اخبار امام مهدی توسط حکومت عباسی]]
[[رده:پیگیری اخبار امام مهدی توسط حکومت عباسی]]
[[رده:مدخل]]

نسخهٔ ‏۷ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۳۹


مقدمه

  • از روایات مرحله غیبت صغری آشکار می‌شود که حکومت عباسی همواره در پیگیری و تعقیب اخبار حضرت مهدی (ع) بوده و با استناد به روایات متواتر از پیامبر اکرم (ص) در باره امامان دوازده‌گانه، به وجود آن حضرت مطمئن بودند. آنان می‌دانستند که حضرت امام حسن عسکری (ع) یازدهمین تن از ائمه دوازده گانه است پس ناچار باید امام دودازدهم نیز متولد شده باشد چرا که وی پایان بخش پیشوایانی است که روایات صحیح به صورت تواتر، وعده نابودی حکومت جور را به دست او داده‌اند.
  • چنان که در روایت کلینی در ضمن بحث از مسأله مراقبت امام (ع) از وکیلانش دیدیم، هدف حکومت از تجسس و گشتن به دنبال وکیلان آن حضرت، رسیدن به خود آن حضرت بوده است. به همین جهت می‌بینیم که از جانب ائمه گذشته و خود حضرت مهدی (ع) بر این نکته به شدت تأکید می‌شود که همگان را از بردن نام آن حضرت در زمان غیبت صغری منع و نهی کنند؛ چرا که اگر نام آن حضرت شناخته می‌شد فعالیت‌های جستجو گرانه حکومت نیز شدیدتر می‌گردید[۱].
  • همچنین از روایتی که شیخ طوسی در کتاب غیبت نقل نموده، چنین استفاده می‌شود که حکومت عباسی در باره آن حضرت به اخبار و اطلاعاتی نیز دست یافته و حتی برای ترور آن حضرت نیز اقداماتی انجام داده بود. حضرت مهدی (ع) نیز برای این‌که به آن‌ها نشان بدهد که از جانب خداوند متعال مورد حفاظت قرار می‌گیرد با آنان به مقابله برخاسته است.
  • در این روایت چنین آمده است: "از "رُشیق" که از اصحاب مادِرانی بوده روایت شده است که گفت: معتضد عباسی کسی را به دنبال ما - که سی نفر بودیم - فرستاد و دستور داد تا هر کدام از ما بر اسبی سوار شده اسب اضافه نیز با خود برداشته و مخفیانه خارج شویم. او به ما گفت: هر چه سریعتر خود را به سامرا برسانید، وی مشخصات محله و خانه‌ای را به ما داد و گفت: هنگامی که به این خانه رسیدید بر در خانه خادمی سیاه پوست می‌بینید، وقتی به این خانه رسیدید به زور وارد شوید و هر که را در آن خانه یافتید سرش را برای من بیاورید ما به سامرا رسیدیم و همان گونه که او گفته بود خانه را یافتیم در دهلیز آن خانه خادمی سیاه پوستی دیدیم که لباسی را اصلاح می‌کرد. ما از او در رابطه با صاحب خانه سؤال کردیم، اما به خدا سوگند که آن خادم هیچ اعتنایی به ما نکرد ما به حسب دستور به زور داخل خانه شدیم و آن را خانه‌ای به شدت اسرار آمیز یافتیم در مقابل در خانه پرده‌ای آویخته بود که نفیس‌تر از آن ندیده بودم گویا در آن وقت دست‌ها از آن کوتاه شده بود. ما در خانه کسی را نیافتیم پرده را بالا زدیم. ناگاه در آن خانه در پشت پرده اتاقی بزرگ دیدیم که چون دریایی از آب بود در انتهای آن اتاق بر فراز آب حصیری یافتیم و مردی که خوش چهره‌ترین مردان روزگار به شمار می‌رفت بر روی آن حصیر ایستاده و مشغول نماز بود و اصلًا اعتنا و التفاتی به ما نکرد.
  • احمد بن عبدالله پیش رفت تا قدم در آن اتاق بگذارد اما در آب افتاد و نزدیک بود غرق شود. او در آب دست و پا می‌زد تا این‌که من دست پیش برده و او را از آب بیرون کشیدم. وی پس از آن بیهوش شد و مدتی بیهوش بود. دومین تن‌ از افراد من نیز مانند او قصد ورود به آن اتاق را نمود اما به سرنوشت اولی دچار گردید. من مبهوت ماندم و به صاحب خانه گفتم از خدا و از تو معذرت می‌خواهم، به خدا سوگند نمی‌دانم این جا چه خبر است و من به نزد چه کسی آمده‌ام؛ من به سوی خداوند توبه می‌کنم. اما او هیچ اعتنایی به من و گفته‌های من نکرد و رعب و وحشت در دل ما خانه گزید. ما او را ترک کرده و بازگشتیم.
  • وقتی بازگشتیم معتضد به انتظار ما بود. وی حاجبان را بر در کاخ گمارده بود تا هر ساعتی از شبانه روز به آنجا رسیدیم ما را به نزد او ببرند، ما پاسی از شب گذشته به قصر معتضد رسیدیم حاجبان در همان ساعت ما را به نزد او بردند معتضد جریان را از ما سؤال کرد و ما نیز مطلب را همان گونه که بود برای او بازگو نمودیم. معتضد فریاد برآورد وای بر شما آیا قبل از من کس دیگری را دیده و این جریان را برایش نقل نموده‌اید؟ ما انکار کردیم. معتضد قسم‌های شدید خورد و گفت: اگر این مطلب را از کسی جز شما بشنوم گردن همه شما را خواهم زد، ما نیز تا معتضد زنده بود جرأت نکردیم جریان را برای احدی نقل کنیم»[۲].

پرسش مستقیم

پرسش‌های وابسته

  1. غیبت صغرا به چه معناست؟ و چرا از همان ابتدا غیبت کامل صورت نگرفت؟ (پرسش)
  2. علت و سبب پیدایش غیبت صغری امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  3. نقش و تأثیر غیبت صغری در غیبت کبری چیست؟ (پرسش)
  4. مبدأ غیبت صغری از چه زمانی به حساب می‌‏آید؟ (پرسش)
  5. ویژگی‌های دوران غیبت صغری چیست؟ (پرسش)
  6. حکمت غیبت صغری قبل از غیبت کبری چه بوده است؟ (پرسش)
  7. امتیاز عصر غیبت صغری بر غیبت کبری چیست؟ (پرسش)
  8. آیا دولت عباسی پیگیر اخبار امام مهدی بودند؟ (پرسش)
  9. امام مهدی برای اثبات وجود خود در عصر غیبت صغری چه تدابیری اندیشید؟ (پرسش)
  10. آیا قبل از غیبت کبری غیبت صغری ضروری بوده است؟ (پرسش)
  11. مسئولیت امام مهدی در غیبت صغرا چیست؟ (پرسش)
  12. برخی از مورخان غیبت صغرا و کبرا نواب اربعه و داستان جعفر کذاب را دیدگاه متکلمین شیعه و شاگردانشان می‏دانند؟ (پرسش)
  13. پایان غیبت صغرا چه زمانی است؟ (پرسش)
  14. ماجرای تلاش نافرجام برای دستگیری امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  15. اولین کسی که به دروغ ادعای نیابت خاص امام مهدی کرد چه کسی بود؟ (پرسش)
  16. خلفای دوران غیبت صغری چه کسانی بودند؟ (پرسش)
  17. خلفای عباسی در دوران غیبت صغری چه اقدام‌هایی انجام دادند؟ (پرسش)
  18. آخرین خلیفه عصر غیبت صغری چه کسی بود؟ (پرسش)
  19. سالی که آخرین نائب خاص امام مهدی وفات یافت چه نام دارد؟‌ (پرسش)
  20. چگونه می‌توان نیابت نواب خاص امام مهدی را اثبات کرد؟ (پرسش)

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. کمال الدین، ۴۴۱.
  2. حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت، ج۱۴، ص ۱۹۱.