تمیم بن عمرو در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: برگرداندهشده |
جز (جایگزینی متن - '، -' به ' -') |
||
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط| موضوع مرتبط = تمیم بن عمرو| عنوان مدخل = تمیم بن عمرو| مداخل مرتبط = [[تمیم بن عمرو در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | {{مدخل مرتبط| موضوع مرتبط = تمیم بن عمرو| عنوان مدخل = تمیم بن عمرو| مداخل مرتبط = [[تمیم بن عمرو در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | ||
==[[تمیم بن عمرو]]، [[فرماندار | |||
==[[تمیم بن عمرو]]، [[فرماندار مدینه]]== | |||
تمیم بن عمرو که [[کنیه]] او «ابوحبیش» است، فرماندار [[حضرت علی]]{{ع}} در [[شهر مدینه]] بود<ref>وسائل الشیعه، ج۲۰، ص۱۴۹؛ أعیان الشیعه، ج۳، ص۶۴۰.</ref>. وی این سمت را قبل از [[سهل بن حنیف]] و آمدن او به مدینه به عهده داشت. بنابراین، هنگامی که حضرت عازم [[بصره]] شدند، در آغاز تمیم بن عمرو را به عنوان فرماندار مدینه برگزید و سپس سهل بن حنیف را که در قبل به عنوان [[استاندار شام]] به آن [[سرزمین]] عازم شده و از نیمه راه برگشته بود، به جای او گماشت. | تمیم بن عمرو که [[کنیه]] او «ابوحبیش» است، فرماندار [[حضرت علی]]{{ع}} در [[شهر مدینه]] بود<ref>وسائل الشیعه، ج۲۰، ص۱۴۹؛ أعیان الشیعه، ج۳، ص۶۴۰.</ref>. وی این سمت را قبل از [[سهل بن حنیف]] و آمدن او به مدینه به عهده داشت. بنابراین، هنگامی که حضرت عازم [[بصره]] شدند، در آغاز تمیم بن عمرو را به عنوان فرماندار مدینه برگزید و سپس سهل بن حنیف را که در قبل به عنوان [[استاندار شام]] به آن [[سرزمین]] عازم شده و از نیمه راه برگشته بود، به جای او گماشت. | ||
[[شیخ طوسی]] در کتاب رجالش مینویسد: تمیم بن عمرو که کنیه او ابوحبش است، [[کارگزار علی]]{{ع}} بر [[شهر پیامبر]]{{صل}} [[مدینه طیبه]] بود تا این که سهل بن حنیف آمد و این سمت را به عهده گرفت<ref>رجال طوسی، ص۳۶؛ اردبیلی، جامع الرواة، ج۱، ص۱۳۳.</ref>. | [[شیخ طوسی]] در کتاب رجالش مینویسد: تمیم بن عمرو که کنیه او ابوحبش است، [[کارگزار علی]]{{ع}} بر [[شهر پیامبر]]{{صل}} [[مدینه طیبه]] بود تا این که سهل بن حنیف آمد و این سمت را به عهده گرفت<ref>رجال طوسی، ص۳۶؛ اردبیلی، جامع الرواة، ج۱، ص۱۳۳.</ref>. | ||
درباره نامگذاری تمیم به «ابوحبش»، یا «ابو حُبَیش» از [[ابن انباری]] در کتاب [[اضداد (کتاب)|اضداد]] نقل شده است: [[فرزدق]] [[شاعر]] درباره مردی به نام حبیش که در میان لشکری بود که [[فرماندهی]] آن را تمیم به عهده | درباره نامگذاری تمیم به «ابوحبش»، یا «ابو حُبَیش» از [[ابن انباری]] در کتاب [[اضداد (کتاب)|اضداد]] نقل شده است: [[فرزدق]] [[شاعر]] درباره مردی به نام حبیش که در میان لشکری بود که [[فرماندهی]] آن را تمیم به عهده داشت - در [[زمان]] [[عمر]] یا [[عثمان]] - [[درخواست شفاعت]] کرد. نام آن مرد حبیش بود. فرزدق در اشعاری [[آزادی]] او را درخواست کرد، ای تمیم بن عمرو [[حاجت]] مرا برآورده کن و مرا بیجواب مگذار. حبیش را [[آزاد]] کن و بر او [[منت]] گذار و او را به مادرش ببخش که از [[آشامیدن]] بازمانده است. از آنجا که در آن [[زمان]]، خط دارای نقطه نبوده و [[اعراب]] نداشت و نقطهگذاری بعدها به وجود آمد، اسم او بین چند احتمال مردد شد. | ||
تمیم به خاطر [[احترام]] به فرزدق، دستور داد که تمام افرادی را که نام آنها «حنیش»، «حبیش» و «خنیس» بود جمع کردند و او همگی آنها را آزاد کرد و به سوی خانوادههایشان فرستاد. این جا بود که به تمیم کنیه ابوحبیش داده شد<ref>مامقانی، تنقیح المقال، ج۱، ص۱۸۷؛ قمی، سفینة البحار، ج۱، ص۱۲۶.</ref>. | تمیم به خاطر [[احترام]] به فرزدق، دستور داد که تمام افرادی را که نام آنها «حنیش»، «حبیش» و «خنیس» بود جمع کردند و او همگی آنها را آزاد کرد و به سوی خانوادههایشان فرستاد. این جا بود که به تمیم کنیه ابوحبیش داده شد<ref>مامقانی، تنقیح المقال، ج۱، ص۱۸۷؛ قمی، سفینة البحار، ج۱، ص۱۲۶.</ref>. | ||
خط ۱۵: | خط ۱۶: | ||
[[محمد بن اسحاق ابوالحسن مازنی انصاری]] را جد [[عمرو بن یحیی]] دانسته که نامش [[تمیم بن عمرو]] بود و او را علی{{ع}} بر مدینه گمارد هنگامی که به عراق رفت و سهل بن حنیف هم به سوی حضرت رفت<ref>طبرانی، معجم الکبیر، ج۷۲، ص۶۰؛ هیثمی، مجمع الفوائد، ج۱۰، ص۶؛ مزی، تهذیب الکمال، ج۲۱، ص۲۳۸ و ج۲۲، ص۲۹۶.</ref>. در اصابه و منابع دیگر وی جد [[یحیی بن عماره]] دانسته شده که از [[یاران پیامبر]] در [[عقبه]] و [[بدر]] شمرده شده است<ref>ابن حجر، الإصابه، ج۷، ص۷۶؛ بخاری، تاریخ الکبیر، ج۹، ص۲۱؛ رازی، الجرح و التعدیل، ج۹، ص۳۵۶.</ref>. | [[محمد بن اسحاق ابوالحسن مازنی انصاری]] را جد [[عمرو بن یحیی]] دانسته که نامش [[تمیم بن عمرو]] بود و او را علی{{ع}} بر مدینه گمارد هنگامی که به عراق رفت و سهل بن حنیف هم به سوی حضرت رفت<ref>طبرانی، معجم الکبیر، ج۷۲، ص۶۰؛ هیثمی، مجمع الفوائد، ج۱۰، ص۶؛ مزی، تهذیب الکمال، ج۲۱، ص۲۳۸ و ج۲۲، ص۲۹۶.</ref>. در اصابه و منابع دیگر وی جد [[یحیی بن عماره]] دانسته شده که از [[یاران پیامبر]] در [[عقبه]] و [[بدر]] شمرده شده است<ref>ابن حجر، الإصابه، ج۷، ص۷۶؛ بخاری، تاریخ الکبیر، ج۹، ص۲۱؛ رازی، الجرح و التعدیل، ج۹، ص۳۵۶.</ref>. | ||
[[مامقانی]] مینویسد: آنچه از شیخ درباره [[تمیم]] نقل کردیم در خلاصه [[علامه حلی]] و [[رجال ابن داوود]] آمده است و [[کارگزاری]] وی از سوی [[امام علی]]{{ع}} دلیل بر [[وثاقت]] و [[عدالت]] اوست. و [[تعجب]] از [[فاضل]] جزائری است که وی را جزو [[راویان ضعیف]] دانسته است. اما آیا این درست است؟ هیچ کس نمیتواند عدالت وکیلی را که در [[امور شرعی]] شهری [[وکالت]] دارد، [[انکار]] کند. چگونه میشود [[کارگزار]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} را که از سوی ایشان بر [[جان]]، [[مال]] و [[ناموس]] [[مسلمانان]] مسلط است [[تضعیف]] کرد<ref>مامقانی، تنقیح المقال، ج۱، ص۱۸۷؛ خلاصة الأقوال، ص۲۸؛ رجال ابن داود، ص۷۶، شماره ۲۷۰.</ref> | [[مامقانی]] مینویسد: آنچه از شیخ درباره [[تمیم]] نقل کردیم در خلاصه [[علامه حلی]] و [[رجال ابن داوود]] آمده است و [[کارگزاری]] وی از سوی [[امام علی]]{{ع}} دلیل بر [[وثاقت]] و [[عدالت]] اوست. و [[تعجب]] از [[فاضل]] جزائری است که وی را جزو [[راویان ضعیف]] دانسته است. اما آیا این درست است؟ هیچ کس نمیتواند عدالت وکیلی را که در [[امور شرعی]] شهری [[وکالت]] دارد، [[انکار]] کند. چگونه میشود [[کارگزار]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} را که از سوی ایشان بر [[جان]]، [[مال]] و [[ناموس]] [[مسلمانان]] مسلط است [[تضعیف]] کرد<ref>مامقانی، تنقیح المقال، ج۱، ص۱۸۷؛ خلاصة الأقوال، ص۲۸؛ رجال ابن داود، ص۷۶، شماره ۲۷۰.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، ج۱، ص ۱۳۵ - ۱۳۷.</ref> | ||
.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، ج۱، ص | |||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:1100829.jpg|22px]] [[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|'''سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۱''']] | # [[پرونده:1100829.jpg|22px]] [[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۱ (کتاب)|'''سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۱''']] | ||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:تمیم بن عمرو]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۰ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۵۴
تمیم بن عمرو، فرماندار مدینه
تمیم بن عمرو که کنیه او «ابوحبیش» است، فرماندار حضرت علی(ع) در شهر مدینه بود[۱]. وی این سمت را قبل از سهل بن حنیف و آمدن او به مدینه به عهده داشت. بنابراین، هنگامی که حضرت عازم بصره شدند، در آغاز تمیم بن عمرو را به عنوان فرماندار مدینه برگزید و سپس سهل بن حنیف را که در قبل به عنوان استاندار شام به آن سرزمین عازم شده و از نیمه راه برگشته بود، به جای او گماشت.
شیخ طوسی در کتاب رجالش مینویسد: تمیم بن عمرو که کنیه او ابوحبش است، کارگزار علی(ع) بر شهر پیامبر(ص) مدینه طیبه بود تا این که سهل بن حنیف آمد و این سمت را به عهده گرفت[۲].
درباره نامگذاری تمیم به «ابوحبش»، یا «ابو حُبَیش» از ابن انباری در کتاب اضداد نقل شده است: فرزدق شاعر درباره مردی به نام حبیش که در میان لشکری بود که فرماندهی آن را تمیم به عهده داشت - در زمان عمر یا عثمان - درخواست شفاعت کرد. نام آن مرد حبیش بود. فرزدق در اشعاری آزادی او را درخواست کرد، ای تمیم بن عمرو حاجت مرا برآورده کن و مرا بیجواب مگذار. حبیش را آزاد کن و بر او منت گذار و او را به مادرش ببخش که از آشامیدن بازمانده است. از آنجا که در آن زمان، خط دارای نقطه نبوده و اعراب نداشت و نقطهگذاری بعدها به وجود آمد، اسم او بین چند احتمال مردد شد.
تمیم به خاطر احترام به فرزدق، دستور داد که تمام افرادی را که نام آنها «حنیش»، «حبیش» و «خنیس» بود جمع کردند و او همگی آنها را آزاد کرد و به سوی خانوادههایشان فرستاد. این جا بود که به تمیم کنیه ابوحبیش داده شد[۳].
اما با توجه به این که فرزدق در سال صد و ده هجری از دنیا رفته است نسبت این واقعه به دوران خلافت عمر و عثمان صحیح نیست. از فتوح البلدان[۴] بلاذری و سفینة البحار[۵] استفاده میشود که این حکایت مربوط به تمیم بن زید عتبی است که بعد از جنید از طرف حجاج کارگزار سند شد و زمانی که به بصره آمد و گروهی را برای جهاد میبرد، پیرزنی که تنها یک پسر داشت از فرزدق خواست که فرزند وی را آزاد نمایند. فرزدق این اشعار را خطاب به تمیم بن زید نوشت و فرزند پیرزن آزاد شد و به جهاد نرفت.
در اسدالغابه کنیه وی را «ابوالحسن» ذکر کرده مینویسد: تمیم بن عبد عمرو، ابوالحسن مازنی کارگزار علی بن ابی طالب در مدینه بود، هنگامی که سهل بن حنیف، مدینه را به قصد عراق ترک کرد[۶]. بنابراین کارگزاری وی بعد از سهل خواهد بود. در استیعاب وی تمیم مازنی انصاری معرفی شده پدر عباد بن تمیم که گفته شده نام وی تمیم بن عبد عمرو یا تمیم بن زید بن عاصم برادر «عبدالله» و «حبیب» فرزندان زید بن عاصم بن عمرو از بنی مازن بن نجار بوده که مادرشان ام عماره نسیبه انصاری است که به فرزندان ام عماره شناخته میشوند. کنیه تمیم ابوالحسن است[۷].
محمد بن اسحاق ابوالحسن مازنی انصاری را جد عمرو بن یحیی دانسته که نامش تمیم بن عمرو بود و او را علی(ع) بر مدینه گمارد هنگامی که به عراق رفت و سهل بن حنیف هم به سوی حضرت رفت[۸]. در اصابه و منابع دیگر وی جد یحیی بن عماره دانسته شده که از یاران پیامبر در عقبه و بدر شمرده شده است[۹].
مامقانی مینویسد: آنچه از شیخ درباره تمیم نقل کردیم در خلاصه علامه حلی و رجال ابن داوود آمده است و کارگزاری وی از سوی امام علی(ع) دلیل بر وثاقت و عدالت اوست. و تعجب از فاضل جزائری است که وی را جزو راویان ضعیف دانسته است. اما آیا این درست است؟ هیچ کس نمیتواند عدالت وکیلی را که در امور شرعی شهری وکالت دارد، انکار کند. چگونه میشود کارگزار امیرالمؤمنین(ع) را که از سوی ایشان بر جان، مال و ناموس مسلمانان مسلط است تضعیف کرد[۱۰].[۱۱]
منابع
پانویس
- ↑ وسائل الشیعه، ج۲۰، ص۱۴۹؛ أعیان الشیعه، ج۳، ص۶۴۰.
- ↑ رجال طوسی، ص۳۶؛ اردبیلی، جامع الرواة، ج۱، ص۱۳۳.
- ↑ مامقانی، تنقیح المقال، ج۱، ص۱۸۷؛ قمی، سفینة البحار، ج۱، ص۱۲۶.
- ↑ بلاذری، فتوح البلدان، ص۴۳۰.
- ↑ سفینة البحار، ج۲، ص۳۵۶.
- ↑ اسدالغابه (هفت جلدی)، ج۱، ص۲۶۰، شماره ۵۲۶.
- ↑ الإستیعاب، ج۱، ص۱۲۱.
- ↑ طبرانی، معجم الکبیر، ج۷۲، ص۶۰؛ هیثمی، مجمع الفوائد، ج۱۰، ص۶؛ مزی، تهذیب الکمال، ج۲۱، ص۲۳۸ و ج۲۲، ص۲۹۶.
- ↑ ابن حجر، الإصابه، ج۷، ص۷۶؛ بخاری، تاریخ الکبیر، ج۹، ص۲۱؛ رازی، الجرح و التعدیل، ج۹، ص۳۵۶.
- ↑ مامقانی، تنقیح المقال، ج۱، ص۱۸۷؛ خلاصة الأقوال، ص۲۸؛ رجال ابن داود، ص۷۶، شماره ۲۷۰.
- ↑ ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین، ج۱، ص ۱۳۵ - ۱۳۷.