حنظلة بن عمرو شیبانی در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{امامت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۱۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = حنظلة بن عمرو شیبانی | |||
| عنوان مدخل = [[حنظلة بن عمرو شیبانی]] | |||
| مداخل مرتبط = [[حنظلة بن عمرو شیبانی در تاریخ اسلامی]] | |||
| پرسش مرتبط = | |||
}} | |||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
{{متن حدیث|اَلسَّلاَمُ عَلَى حَنْظَلَةَ بْنِ أَسْعَدَ اَلشِّبَامِيِّ}}<ref>زیارت ناحیه مقدسه، بحارالأنوار، ج۴۵، ص۷۳.</ref>؛ | {{متن حدیث|اَلسَّلاَمُ عَلَى حَنْظَلَةَ بْنِ أَسْعَدَ اَلشِّبَامِيِّ}}<ref>زیارت ناحیه مقدسه، بحارالأنوار، ج۴۵، ص۷۳.</ref>؛ | ||
[[حنظله | [[حنظله بن اسعد بن شبام بن عبدالله همدانی شبامی]]<ref>شبامی: منسوب به شبام به قولی نام شهری است در یمن. (الانساب، ج۳، ص۳۹۵) و به قولی نام طایفهای در کوفه و یا کوهی در یمن است. (معجم البلدان، ج۳، ص۳۱۸).</ref>، از [[یاران]] با وفای [[امام حسین]] {{ع}} و از [[شهدای کربلا]] از [[قبیله همدان]] است<ref>ابصارالعین، ص۱۱۸؛ رجال طوسی، ص۷۳ و مناقب ابن شهرآشوب، ج۴، ص۱۱۳.</ref>. | ||
حنظله از چهرههای سرشناس و [[شجاع]] [[شیعه در کوفه]] و مردی سخنور و [[فصیح]] و [[معلم قرآن]] بود<ref>ابصارالعین، ص۱۱۸؛ رجال طوسی، ص۷۳ و مناقب ابن شهرآشوب، ج۴، ص۱۱۳ و تنقیح المقال، ج۲، ص۳۸۲.</ref>. | حنظله از چهرههای سرشناس و [[شجاع]] [[شیعه در کوفه]] و مردی سخنور و [[فصیح]] و [[معلم قرآن]] بود<ref>ابصارالعین، ص۱۱۸؛ رجال طوسی، ص۷۳ و مناقب ابن شهرآشوب، ج۴، ص۱۱۳ و تنقیح المقال، ج۲، ص۳۸۲.</ref>. | ||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
او پسری داشت به نام [[علی]] که در کتابهای [[تاریخی]] از او نقل قول شده است<ref> ابصارالعین، ص۱۱۸؛ طبری در تاریخ خود ج۵، ص۴۲۶ یکی از وقایع عاشورا را از علی بن حنظله از کثیر بن عبدالله شعبی نقل کرده است.</ref>. | او پسری داشت به نام [[علی]] که در کتابهای [[تاریخی]] از او نقل قول شده است<ref> ابصارالعین، ص۱۱۸؛ طبری در تاریخ خود ج۵، ص۴۲۶ یکی از وقایع عاشورا را از علی بن حنظله از کثیر بن عبدالله شعبی نقل کرده است.</ref>. | ||
حنظله در [[واقعه کربلا]]، پیک [[امام حسین]]{{ع}} بود و در روزهای قبل از [[جنگ]] از طرف آن [[حضرت]] برای [[عمر بن سعد]] [[پیام]] میبرد<ref>ابصارالعین، ص۱۱۸ و تنقیح المقال، ج۲، ص۳۸۲.</ref>. | حنظله در [[واقعه کربلا]]، پیک [[امام حسین]] {{ع}} بود و در روزهای قبل از [[جنگ]] از طرف آن [[حضرت]] برای [[عمر بن سعد]] [[پیام]] میبرد<ref>ابصارالعین، ص۱۱۸ و تنقیح المقال، ج۲، ص۳۸۲.</ref>. | ||
حنظله در [[روز عاشورا]] نزد امام حسین{{ع}} آمد و [[اذن میدان]] گرفت و سپس در حالی که صورت و سینه خود را سپر شمشیرها و تیرها و نیزههای [[دشمن]] قرار داده بود. خطاب به [[سپاه کوفه]] [[آیات]] ذیل را [[تلاوت]] کرد: {{متن قرآن|يَا قَوْمِ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ مِثْلَ يَوْمِ الْأَحْزَابِ * مِثْلَ دَأْبِ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَالَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ وَمَا اللَّهُ يُرِيدُ ظُلْمًا لِلْعِبَادِ * وَيَا قَوْمِ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ يَوْمَ التَّنَادِ * يَوْمَ تُوَلُّونَ مُدْبِرِينَ مَا لَكُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عَاصِمٍ وَمَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ}}<ref>«و آنکه ایمان آورده بود گفت: ای قوم من! من بر شما از (حال و روزی) مانند روز (نابودی) دستهها (ی کفر) بیم دارم * مانند شیوه (ای که با) قوم نوح و عاد و ثمود و آنان که پس از ایشان بودند (به کار رفت) و خداوند با بندگان سر ستم ندارد * و ای قوم من! من بر شما از روز فراخوانی یکدیگر بیم دارم * روزی که پشتکنان روی میگردانید؛ در برابر خداوند، شما را پناهی نیست و هر که را خداوند گمراه گذارد رهنمونی ندارد» سوره غافر، آیه ۳۰-۳۳.</ref>. | حنظله در [[روز عاشورا]] نزد امام حسین {{ع}} آمد و [[اذن میدان]] گرفت و سپس در حالی که صورت و سینه خود را سپر شمشیرها و تیرها و نیزههای [[دشمن]] قرار داده بود. خطاب به [[سپاه کوفه]] [[آیات]] ذیل را [[تلاوت]] کرد: {{متن قرآن|يَا قَوْمِ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ مِثْلَ يَوْمِ الْأَحْزَابِ * مِثْلَ دَأْبِ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَالَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ وَمَا اللَّهُ يُرِيدُ ظُلْمًا لِلْعِبَادِ * وَيَا قَوْمِ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ يَوْمَ التَّنَادِ * يَوْمَ تُوَلُّونَ مُدْبِرِينَ مَا لَكُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عَاصِمٍ وَمَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ}}<ref>«و آنکه ایمان آورده بود گفت: ای قوم من! من بر شما از (حال و روزی) مانند روز (نابودی) دستهها (ی کفر) بیم دارم * مانند شیوه (ای که با) قوم نوح و عاد و ثمود و آنان که پس از ایشان بودند (به کار رفت) و خداوند با بندگان سر ستم ندارد * و ای قوم من! من بر شما از روز فراخوانی یکدیگر بیم دارم * روزی که پشتکنان روی میگردانید؛ در برابر خداوند، شما را پناهی نیست و هر که را خداوند گمراه گذارد رهنمونی ندارد» سوره غافر، آیه ۳۰-۳۳.</ref>. | ||
آنگاه گفت: {{متن حدیث|يَا قَوْمِ لاَ تَقْتُلُوا (أتقتلون) حُسَيْناً فَيُسْحِتَكُمُ اَللَّهُ بِعَذَابٍ {{متن قرآن|وَقَدْ خَابَ مَنِ افْتَرَى}}<ref>«موسی به آنان گفت: وای بر شما! بر خداوند دروغی نبندید که شما را با عذابی نابود کند و هر کس دروغ بافد نومید خواهد شد» سوره طه، آیه ۶۱.</ref> | آنگاه گفت: {{متن حدیث|يَا قَوْمِ لاَ تَقْتُلُوا (أتقتلون) حُسَيْناً فَيُسْحِتَكُمُ اَللَّهُ بِعَذَابٍ}} {{متن قرآن|وَقَدْ خَابَ مَنِ افْتَرَى}}<ref>«موسی به آنان گفت: وای بر شما! بر خداوند دروغی نبندید که شما را با عذابی نابود کند و هر کس دروغ بافد نومید خواهد شد» سوره طه، آیه ۶۱.</ref> | ||
[[امام]]{{ع}} به او فرمود: «ای پسر [[اسعد]]! [[خدا]] تو را [[رحمت]] کند، هنگامی که تو این مردم را [[دعوت]] به [[حق]] کردی و آنان نپذیرفتند و [[تصمیم]] به کشتن تو و یارانت گرفتند و دست خود را به [[خون]] [[برادران]] [[صالح]] تو [[آلوده]] کردند، مستحق [[عذاب]] شدند»<ref>{{متن حدیث|يَا اِبْنَ أَسْعَدَ! رَحِمَكَ اَللَّهُ! إِنَّهُمْ قَدِ اِسْتَوْجَبُوا اَلْعَذَابَ حَيْثُ رَدُّوا عَلَيْكَ مَا دَعَوْتَهُمْ إِلَيْهِ مِنَ اَلْحَقِّ و....}}</ref> | [[امام]] {{ع}} به او فرمود: «ای پسر [[اسعد]]! [[خدا]] تو را [[رحمت]] کند، هنگامی که تو این مردم را [[دعوت]] به [[حق]] کردی و آنان نپذیرفتند و [[تصمیم]] به کشتن تو و یارانت گرفتند و دست خود را به [[خون]] [[برادران]] [[صالح]] تو [[آلوده]] کردند، مستحق [[عذاب]] شدند»<ref>{{متن حدیث|يَا اِبْنَ أَسْعَدَ! رَحِمَكَ اَللَّهُ! إِنَّهُمْ قَدِ اِسْتَوْجَبُوا اَلْعَذَابَ حَيْثُ رَدُّوا عَلَيْكَ مَا دَعَوْتَهُمْ إِلَيْهِ مِنَ اَلْحَقِّ و....}}</ref> | ||
بعد | بعد حنظله به امام {{ع}} عرض کرد: راست گفتی، فدایت شوم. شما از من داناتر و به [[بیان حق]] شایستهتری. آیا اجازه میدهی که به سوی [[آخرت]] شتافته و به برادرانم ملحق شوم؟ | ||
[[حضرت]] اجازه داد و فرمود: «برو به سوی چیزی که بهتر از [[دنیا]] و آنچه در آن است و به عالمی که [[ملک]] و [[سلطنت]] در آن کهنه نمیشود»<ref>{{متن حدیث|رُحْ إلَى خَيْرٍ مِنَ الدُّنْيا وَما فيها وَإلى مُلْكٍ لايَبْلى}}</ref> | [[حضرت]] اجازه داد و فرمود: «برو به سوی چیزی که بهتر از [[دنیا]] و آنچه در آن است و به عالمی که [[ملک]] و [[سلطنت]] در آن کهنه نمیشود»<ref>{{متن حدیث|رُحْ إلَى خَيْرٍ مِنَ الدُّنْيا وَما فيها وَإلى مُلْكٍ لايَبْلى}}</ref> | ||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
حنظله گفت: «[[سلام]] بر تو ای [[ابا عبدالله]] [[رحمت خدا]] بر تو و [[اهل بیت]] تو باد و خداوند بین ما و شما در [[بهشت]] آشنایی آورد!»<ref>{{عربی|السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكَ، وَ عَلى أَهْلِ بَيْتِكَ و عرف بیننا و بینک فی جنته}}</ref> | حنظله گفت: «[[سلام]] بر تو ای [[ابا عبدالله]] [[رحمت خدا]] بر تو و [[اهل بیت]] تو باد و خداوند بین ما و شما در [[بهشت]] آشنایی آورد!»<ref>{{عربی|السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكَ، وَ عَلى أَهْلِ بَيْتِكَ و عرف بیننا و بینک فی جنته}}</ref> | ||
امام{{ع}} دعای او را با کلمه آمین! آمین! [[تأیید]] کرد. | امام {{ع}} دعای او را با کلمه آمین! آمین! [[تأیید]] کرد. | ||
آنگاه | آنگاه حنظله به [[سپاه]] [[کوفیان]] [[حمله]] کرد، بیست تن از [[دشمن]] را به [[هلاکت]] رساند و سرانجام به او حمله کردند و او را به [[شهادت]] رساندند<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۴۳؛ کامل ابن اثیر، ج۲، ص۵۶۸ و تنقیح المقال، ج۲، ص۳۸۲.</ref>. طبق نقل برخی از [[مورخان]]، حنظله پس از [[اسلم]]، [[غلام]] ترکی، عازم میدان شد و به شهادت رسید. | ||
در [[شخصیت]] او این [[افتخار]] است که در [[زیارت ناحیه مقدسه]] بر او [[سلام]] داده شده است<ref>بحار الأنوار، ج۴۵، ص۷۳ و نفس المهموم، ص۲۷۱.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام حسین - ناظمزاده (کتاب)|اصحاب امام حسین]]، ص:۴۱۹-۴۲۱.</ref> | در [[شخصیت]] او این [[افتخار]] است که در [[زیارت ناحیه مقدسه]] بر او [[سلام]] داده شده است<ref>بحار الأنوار، ج۴۵، ص۷۳ و نفس المهموم، ص۲۷۱.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام حسین - ناظمزاده (کتاب)|اصحاب امام حسین]]، ص:۴۱۹-۴۲۱.</ref> | ||
==درسی آموزنده از این صحنه== | == درسی آموزنده از این صحنه == | ||
با این که [[مردم کوفه]] ادعای [[اسلام]] داشتند و با [[قرآن]] و محتوای آن کاملا آشنا بودند، اما هیاهو و غوغای خودکامگان، موجب شد که [[توده]] [[مردم]] [[حقایق]] را آنچنان که بایسته است، نفهمند و با [[تحریف]] و [[تزویر]] نمیگذاشتند، [[حق]] بر آنان آشکار و [[فرهنگ]] [[حیات]] بخش قرآن روشن گردد؛ لذا حنظله با تکیه بر دو [[آیه]] از [[سوره]] [[مبارکه]] [[غافر]] {{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِي آمَنَ يَا قَوْمِ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُم مِّثْلَ يَوْمِ الأَحْزَابِ * مِثْلَ دَأْبِ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَالَّذِينَ مِن بَعْدِهِمْ وَمَا اللَّهُ يُرِيدُ ظُلْمًا لِّلْعِبَادِ * وَيَا قَوْمِ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ يَوْمَ التَّنَادِ * يَوْمَ تُوَلُّونَ مُدْبِرِينَ مَا لَكُم مِّنَ اللَّهِ مِنْ عَاصِمٍ وَمَن يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ}}<ref> «و آنکه ایمان آورده بود گفت: ای قوم من! من بر شما از (حال و روزی) مانند روز (نابودی) دستهها (ی کفر) بیم دارم * مانند شیوه (ای که با) قوم نوح و عاد و ثمود و آنان که پس از ایشان بودند (به کار رفت) و خداوند با بندگان سر ستم ندارد * و ای قوم من! من بر شما از روز فراخوانی یکدیگر بیم دارم * روزی که پشتکنان روی میگردانید؛ در برابر خداوند، شما را پناهی نیست و هر که را خداوند گمراه گذارد رهنمونی ندارد» سوره غافر، آیه ۳۰-۳۳.</ref> و یک [[آیه]] از [[سوره طه]]{{متن قرآن|قَالَ لَهُمْ مُوسَى وَيْلَكُمْ لَا تَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ كَذِبًا فَيُسْحِتَكُمْ بِعَذَابٍ وَقَدْ خَابَ مَنِ افْتَرَى}} <ref>«موسی به آنان گفت: وای بر شما! بر خداوند دروغی نبندید که شما را با عذابی نابود کند و هر کس دروغ بافد نومید خواهد شد» سوره طه، آیه ۶۱.</ref> دیدگاه خود را بیان کرد و با استناد به این [[آیات]] [[امیدوار]] بود تا شاید آن گروه به ظاهر [[مسلمان]] به خود بیایند و دلهای [[غافل]] آنها بیدار شود و دست از ظلمی که هرگز بخشوده نخواهد شد بردارند؛ اما همانگونه که [[امام حسین]]{{ع}} به او فرمود: این گروه [[اصلاح]] پذیر نیستند و [[گناه]] و [[آلودگی]] آنان، از حد [[تجاوز]] کرده اکنون جای استفاده از این آیات نیست؛ چراکه اینها با شروع به [[خونریزی]]، دیگر خود را مستحق [[عذاب الهی]] کردهاند. این [[انذار]] پیش از این درگیری نتیجه بخش و کارآمد بود؛ ولی الآن برای بازگشت دیر شده است. | با این که [[مردم کوفه]] ادعای [[اسلام]] داشتند و با [[قرآن]] و محتوای آن کاملا آشنا بودند، اما هیاهو و غوغای خودکامگان، موجب شد که [[توده]] [[مردم]] [[حقایق]] را آنچنان که بایسته است، نفهمند و با [[تحریف]] و [[تزویر]] نمیگذاشتند، [[حق]] بر آنان آشکار و [[فرهنگ]] [[حیات]] بخش قرآن روشن گردد؛ لذا حنظله با تکیه بر دو [[آیه]] از [[سوره]] [[مبارکه]] [[غافر]] {{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِي آمَنَ يَا قَوْمِ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُم مِّثْلَ يَوْمِ الأَحْزَابِ * مِثْلَ دَأْبِ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَالَّذِينَ مِن بَعْدِهِمْ وَمَا اللَّهُ يُرِيدُ ظُلْمًا لِّلْعِبَادِ * وَيَا قَوْمِ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ يَوْمَ التَّنَادِ * يَوْمَ تُوَلُّونَ مُدْبِرِينَ مَا لَكُم مِّنَ اللَّهِ مِنْ عَاصِمٍ وَمَن يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ}}<ref> «و آنکه ایمان آورده بود گفت: ای قوم من! من بر شما از (حال و روزی) مانند روز (نابودی) دستهها (ی کفر) بیم دارم * مانند شیوه (ای که با) قوم نوح و عاد و ثمود و آنان که پس از ایشان بودند (به کار رفت) و خداوند با بندگان سر ستم ندارد * و ای قوم من! من بر شما از روز فراخوانی یکدیگر بیم دارم * روزی که پشتکنان روی میگردانید؛ در برابر خداوند، شما را پناهی نیست و هر که را خداوند گمراه گذارد رهنمونی ندارد» سوره غافر، آیه ۳۰-۳۳.</ref> و یک [[آیه]] از [[سوره طه]]{{متن قرآن|قَالَ لَهُمْ مُوسَى وَيْلَكُمْ لَا تَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ كَذِبًا فَيُسْحِتَكُمْ بِعَذَابٍ وَقَدْ خَابَ مَنِ افْتَرَى}} <ref>«موسی به آنان گفت: وای بر شما! بر خداوند دروغی نبندید که شما را با عذابی نابود کند و هر کس دروغ بافد نومید خواهد شد» سوره طه، آیه ۶۱.</ref> دیدگاه خود را بیان کرد و با استناد به این [[آیات]] [[امیدوار]] بود تا شاید آن گروه به ظاهر [[مسلمان]] به خود بیایند و دلهای [[غافل]] آنها بیدار شود و دست از ظلمی که هرگز بخشوده نخواهد شد بردارند؛ اما همانگونه که [[امام حسین]] {{ع}} به او فرمود: این گروه [[اصلاح]] پذیر نیستند و [[گناه]] و [[آلودگی]] آنان، از حد [[تجاوز]] کرده اکنون جای استفاده از این آیات نیست؛ چراکه اینها با شروع به [[خونریزی]]، دیگر خود را مستحق [[عذاب الهی]] کردهاند. این [[انذار]] پیش از این درگیری نتیجه بخش و کارآمد بود؛ ولی الآن برای بازگشت دیر شده است. | ||
آری، [[نصیحت]] و [[موعظه]] و [[پند]] برای [[بیداری]] [[جاهلان]] است؛ ولی کسانی که به حد [[عناد]] و [[لجاجت]] رسیدهاند و دست به [[جنایت]] میزنند و ریختن [[خون]] بیگناهان را برای خویش [[فخر]] میپندارند، از دایره نصیحت و پند خارج شدهاند. چنین کسانی در [[منطق قرآن کریم]] [[فتنهگر]] نامیده شده آنجا که میفرماید: {{متن قرآن|قَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ}}<ref>«و با آنان نبرد کنید تا آشوبی برجا نماند» سوره بقره، آیه ۱۹۳.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام حسین - ناظمزاده (کتاب)|اصحاب امام حسین]]، ص:۴۲۲.</ref> | آری، [[نصیحت]] و [[موعظه]] و [[پند]] برای [[بیداری]] [[جاهلان]] است؛ ولی کسانی که به حد [[عناد]] و [[لجاجت]] رسیدهاند و دست به [[جنایت]] میزنند و ریختن [[خون]] بیگناهان را برای خویش [[فخر]] میپندارند، از دایره نصیحت و پند خارج شدهاند. چنین کسانی در [[منطق قرآن کریم]] [[فتنهگر]] نامیده شده آنجا که میفرماید: {{متن قرآن|قَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ}}<ref>«و با آنان نبرد کنید تا آشوبی برجا نماند» سوره بقره، آیه ۱۹۳.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام حسین - ناظمزاده (کتاب)|اصحاب امام حسین]]، ص:۴۲۲.</ref> | ||
==منابع== | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:1100374.jpg|22px]] [[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام حسین - ناظمزاده (کتاب)|'''اصحاب امام حسین''']] | # [[پرونده:1100374.jpg|22px]] [[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام حسین - ناظمزاده (کتاب)|'''اصحاب امام حسین''']] | ||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
==پانویس== | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده: | [[رده:اصحاب امام حسین]] | ||
[[رده: | [[رده:حنظلة بن عمرو شیبانی]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۵ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۰۴
مقدمه
«اَلسَّلاَمُ عَلَى حَنْظَلَةَ بْنِ أَسْعَدَ اَلشِّبَامِيِّ»[۱]؛
حنظله بن اسعد بن شبام بن عبدالله همدانی شبامی[۲]، از یاران با وفای امام حسین (ع) و از شهدای کربلا از قبیله همدان است[۳].
حنظله از چهرههای سرشناس و شجاع شیعه در کوفه و مردی سخنور و فصیح و معلم قرآن بود[۴].
او پسری داشت به نام علی که در کتابهای تاریخی از او نقل قول شده است[۵].
حنظله در واقعه کربلا، پیک امام حسین (ع) بود و در روزهای قبل از جنگ از طرف آن حضرت برای عمر بن سعد پیام میبرد[۶].
حنظله در روز عاشورا نزد امام حسین (ع) آمد و اذن میدان گرفت و سپس در حالی که صورت و سینه خود را سپر شمشیرها و تیرها و نیزههای دشمن قرار داده بود. خطاب به سپاه کوفه آیات ذیل را تلاوت کرد: ﴿يَا قَوْمِ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ مِثْلَ يَوْمِ الْأَحْزَابِ * مِثْلَ دَأْبِ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَالَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ وَمَا اللَّهُ يُرِيدُ ظُلْمًا لِلْعِبَادِ * وَيَا قَوْمِ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ يَوْمَ التَّنَادِ * يَوْمَ تُوَلُّونَ مُدْبِرِينَ مَا لَكُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عَاصِمٍ وَمَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ﴾[۷].
آنگاه گفت: «يَا قَوْمِ لاَ تَقْتُلُوا (أتقتلون) حُسَيْناً فَيُسْحِتَكُمُ اَللَّهُ بِعَذَابٍ» ﴿وَقَدْ خَابَ مَنِ افْتَرَى﴾[۸]
امام (ع) به او فرمود: «ای پسر اسعد! خدا تو را رحمت کند، هنگامی که تو این مردم را دعوت به حق کردی و آنان نپذیرفتند و تصمیم به کشتن تو و یارانت گرفتند و دست خود را به خون برادران صالح تو آلوده کردند، مستحق عذاب شدند»[۹]
بعد حنظله به امام (ع) عرض کرد: راست گفتی، فدایت شوم. شما از من داناتر و به بیان حق شایستهتری. آیا اجازه میدهی که به سوی آخرت شتافته و به برادرانم ملحق شوم؟
حضرت اجازه داد و فرمود: «برو به سوی چیزی که بهتر از دنیا و آنچه در آن است و به عالمی که ملک و سلطنت در آن کهنه نمیشود»[۱۰]
حنظله گفت: «سلام بر تو ای ابا عبدالله رحمت خدا بر تو و اهل بیت تو باد و خداوند بین ما و شما در بهشت آشنایی آورد!»[۱۱]
امام (ع) دعای او را با کلمه آمین! آمین! تأیید کرد.
آنگاه حنظله به سپاه کوفیان حمله کرد، بیست تن از دشمن را به هلاکت رساند و سرانجام به او حمله کردند و او را به شهادت رساندند[۱۲]. طبق نقل برخی از مورخان، حنظله پس از اسلم، غلام ترکی، عازم میدان شد و به شهادت رسید.
در شخصیت او این افتخار است که در زیارت ناحیه مقدسه بر او سلام داده شده است[۱۳].[۱۴]
درسی آموزنده از این صحنه
با این که مردم کوفه ادعای اسلام داشتند و با قرآن و محتوای آن کاملا آشنا بودند، اما هیاهو و غوغای خودکامگان، موجب شد که توده مردم حقایق را آنچنان که بایسته است، نفهمند و با تحریف و تزویر نمیگذاشتند، حق بر آنان آشکار و فرهنگ حیات بخش قرآن روشن گردد؛ لذا حنظله با تکیه بر دو آیه از سوره مبارکه غافر ﴿وَقَالَ الَّذِي آمَنَ يَا قَوْمِ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُم مِّثْلَ يَوْمِ الأَحْزَابِ * مِثْلَ دَأْبِ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَالَّذِينَ مِن بَعْدِهِمْ وَمَا اللَّهُ يُرِيدُ ظُلْمًا لِّلْعِبَادِ * وَيَا قَوْمِ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ يَوْمَ التَّنَادِ * يَوْمَ تُوَلُّونَ مُدْبِرِينَ مَا لَكُم مِّنَ اللَّهِ مِنْ عَاصِمٍ وَمَن يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ﴾[۱۵] و یک آیه از سوره طه﴿قَالَ لَهُمْ مُوسَى وَيْلَكُمْ لَا تَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ كَذِبًا فَيُسْحِتَكُمْ بِعَذَابٍ وَقَدْ خَابَ مَنِ افْتَرَى﴾ [۱۶] دیدگاه خود را بیان کرد و با استناد به این آیات امیدوار بود تا شاید آن گروه به ظاهر مسلمان به خود بیایند و دلهای غافل آنها بیدار شود و دست از ظلمی که هرگز بخشوده نخواهد شد بردارند؛ اما همانگونه که امام حسین (ع) به او فرمود: این گروه اصلاح پذیر نیستند و گناه و آلودگی آنان، از حد تجاوز کرده اکنون جای استفاده از این آیات نیست؛ چراکه اینها با شروع به خونریزی، دیگر خود را مستحق عذاب الهی کردهاند. این انذار پیش از این درگیری نتیجه بخش و کارآمد بود؛ ولی الآن برای بازگشت دیر شده است.
آری، نصیحت و موعظه و پند برای بیداری جاهلان است؛ ولی کسانی که به حد عناد و لجاجت رسیدهاند و دست به جنایت میزنند و ریختن خون بیگناهان را برای خویش فخر میپندارند، از دایره نصیحت و پند خارج شدهاند. چنین کسانی در منطق قرآن کریم فتنهگر نامیده شده آنجا که میفرماید: ﴿قَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ﴾[۱۷].[۱۸]
منابع
پانویس
- ↑ زیارت ناحیه مقدسه، بحارالأنوار، ج۴۵، ص۷۳.
- ↑ شبامی: منسوب به شبام به قولی نام شهری است در یمن. (الانساب، ج۳، ص۳۹۵) و به قولی نام طایفهای در کوفه و یا کوهی در یمن است. (معجم البلدان، ج۳، ص۳۱۸).
- ↑ ابصارالعین، ص۱۱۸؛ رجال طوسی، ص۷۳ و مناقب ابن شهرآشوب، ج۴، ص۱۱۳.
- ↑ ابصارالعین، ص۱۱۸؛ رجال طوسی، ص۷۳ و مناقب ابن شهرآشوب، ج۴، ص۱۱۳ و تنقیح المقال، ج۲، ص۳۸۲.
- ↑ ابصارالعین، ص۱۱۸؛ طبری در تاریخ خود ج۵، ص۴۲۶ یکی از وقایع عاشورا را از علی بن حنظله از کثیر بن عبدالله شعبی نقل کرده است.
- ↑ ابصارالعین، ص۱۱۸ و تنقیح المقال، ج۲، ص۳۸۲.
- ↑ «و آنکه ایمان آورده بود گفت: ای قوم من! من بر شما از (حال و روزی) مانند روز (نابودی) دستهها (ی کفر) بیم دارم * مانند شیوه (ای که با) قوم نوح و عاد و ثمود و آنان که پس از ایشان بودند (به کار رفت) و خداوند با بندگان سر ستم ندارد * و ای قوم من! من بر شما از روز فراخوانی یکدیگر بیم دارم * روزی که پشتکنان روی میگردانید؛ در برابر خداوند، شما را پناهی نیست و هر که را خداوند گمراه گذارد رهنمونی ندارد» سوره غافر، آیه ۳۰-۳۳.
- ↑ «موسی به آنان گفت: وای بر شما! بر خداوند دروغی نبندید که شما را با عذابی نابود کند و هر کس دروغ بافد نومید خواهد شد» سوره طه، آیه ۶۱.
- ↑ «يَا اِبْنَ أَسْعَدَ! رَحِمَكَ اَللَّهُ! إِنَّهُمْ قَدِ اِسْتَوْجَبُوا اَلْعَذَابَ حَيْثُ رَدُّوا عَلَيْكَ مَا دَعَوْتَهُمْ إِلَيْهِ مِنَ اَلْحَقِّ و....»
- ↑ «رُحْ إلَى خَيْرٍ مِنَ الدُّنْيا وَما فيها وَإلى مُلْكٍ لايَبْلى»
- ↑ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكَ، وَ عَلى أَهْلِ بَيْتِكَ و عرف بیننا و بینک فی جنته
- ↑ تاریخ طبری، ج۵، ص۴۴۳؛ کامل ابن اثیر، ج۲، ص۵۶۸ و تنقیح المقال، ج۲، ص۳۸۲.
- ↑ بحار الأنوار، ج۴۵، ص۷۳ و نفس المهموم، ص۲۷۱.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام حسین، ص:۴۱۹-۴۲۱.
- ↑ «و آنکه ایمان آورده بود گفت: ای قوم من! من بر شما از (حال و روزی) مانند روز (نابودی) دستهها (ی کفر) بیم دارم * مانند شیوه (ای که با) قوم نوح و عاد و ثمود و آنان که پس از ایشان بودند (به کار رفت) و خداوند با بندگان سر ستم ندارد * و ای قوم من! من بر شما از روز فراخوانی یکدیگر بیم دارم * روزی که پشتکنان روی میگردانید؛ در برابر خداوند، شما را پناهی نیست و هر که را خداوند گمراه گذارد رهنمونی ندارد» سوره غافر، آیه ۳۰-۳۳.
- ↑ «موسی به آنان گفت: وای بر شما! بر خداوند دروغی نبندید که شما را با عذابی نابود کند و هر کس دروغ بافد نومید خواهد شد» سوره طه، آیه ۶۱.
- ↑ «و با آنان نبرد کنید تا آشوبی برجا نماند» سوره بقره، آیه ۱۹۳.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام حسین، ص:۴۲۲.