معصوم: تفاوت میان نسخهها
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{ویرایش غیرنهایی}} +)) |
|||
(۲۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = عصمت | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط = }} | |||
به تصریح [[قرآن کریم]]، چندین گروه دارای [[عصمت]] هستند که عبارتاند از: [[ملائکه]]، [[پیامبران]]، [[امامان]]، [[وحی]] و بعضی افراد خاص، مانند: [[حضرت زهرا]] {{س}} و [[حضرت مریم]] {{س}}. برای اثبات عصمت هر یک از این افراد، به ادله عقلی و نقلی بسیاری استناد شده است. از میان ادله نقلی نیز میتوان به آیات و روایات متعددی اشاره نمود که هر یک در مدخل مرتبط با آن مطرح شده است. | |||
== | == معناشناسی [[عصمت]] == | ||
=== معنای لغوی === | |||
{{اصلی|عصمت در لغت}} | |||
عصمت، واژهای عربی و از ماده {{عربی|«عَصِمَ يَعْصِمُ»}} است که در لغت سه معنا برای آن ذکر شده؛ یکی: {{عربی|«مَسَکَ»}} به معنای حفظ و نگهداری<ref>راغب اصفهانی این معنا را برای واژه «عَصَمَ» آورده و میگوید: {{عربی|العصم: الإمساک و الاعتصام الاستمساک... (وقوله: {{متن قرآن|وَلا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوَافِرِ}} والعصام ما یعصم به ای یشد و عصمة الأنبیاء حفظه إیاهم}}؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ص۵۶۹ ـ ۵۷۰ و {{عربی|عصم الله فلاناً من المکروه: ای حفظه و وقاه}}؛ یعنی [[خداوند]] فلانی را از [[مکروه]] حفظ کرده ({{عربی|عصمه}}) بعنی او را حفظ کرد و نگهداشت. المنجد، ص۱۵۰.</ref>، دوم: {{عربی|«مَنَعَ»}} به معنای مانع شدن<ref>ر.ک: فراهیدی،خلیل بن احمد، العین ج ۱ ص۳۱۴؛ فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، قاموس محیط، ج۴، ص۱۵۱؛ الجوهری، اسماعیل بن حمّاد، الصحاح، ج۵، ص۱۹۸۶، ابن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۳.</ref> و سوم به معنای وسیله بازداشتن<ref>ابنمنظور، از زجاج نقل میکند: {{عربی|أَصْلُ العِصْمَةِ الحبْلُ. و كلُّ ما أَمْسَكَ شَيئاً فقد عَصَمَهُ}}لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۵. یعنی، لغت عصمت در اصل به معنای طناب و ریسمان وضع شده است، ولی سپس از این معنا توسعه یافته و برای هر چیزی که موجب امساک و [[حفظ]] چیز دیگری شود، به کار میرود.</ref>. با این وجود واژه «[[عصمت]]»، به معنای «گرفتن» و «نگهداری» مناسبتر از معنای «مانع شدن» است و شاید به همین جهت است که برخی لغویون نیز «اعصم» را به معنای «مَسْک» و «اعتصام» را به «استمساک» معنا کردهاند<ref>ر.ک: المفردات فی غریب القرآن، ص۳۳۶ ـ ۳۳۷..</ref>.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]]، ص۱۴.</ref> | |||
=== | === در اصطلاح [[متکلمان]] === | ||
در [[علم کلام]] دست کم دو معنا برای عصمت ارائه شده است: | |||
#'''عصمت به معنای [[لطف]]''': مرحوم [[شیخ مفید]] نخستین متکلم [[امامیه]] است که به تعریف عصمت پرداخته است. از نظر او عصمت از ناحیه [[خداوند متعال]]، همان [[توفیق]] و لطف او برای حجتهای اوست و اعتصام به این عصمت به وسیله [[حجج الهی]] برای [[حفظ دین]] خداوند از ورود [[گناهان]] و خطاها در آن است<ref>محمدبن محمدبن نعمان، شیخ مفید، تصحیح الاعتقادات الامامیة، ص۱۲۸.</ref>. متکلمان امامیه به تبع مرحوم مفید قرنها عصمت را به لطف تعریف کردهاند و بزرگانی همچون [[سیدمرتضی]]، [[شیخ طوسی]]، [[نوبختی]]، نباطی<ref>علی بن یونس نباطی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۵۰.</ref> و مانند آنها در آثار خود آن را به کار بردهاند. | |||
در | #'''[[عصمت]] به معنای ملکه''': پس از آنکه [[شیخ مفید]] عصمت را به [[لطف]] تعریف کرد و دیگران نیز آن را پذیرفتند، مرحوم [[خواجه نصیرالدین طوسی]] آن را به نقل از [[فلاسفه]]، ملکه نامید و گفت: عصمت ملکهای است که با وجود آن، از صاحبش [[گناهان]] صادر نمیشود و این بنا بر [[اندیشه]] حکماست<ref>خواجه نصیرالدین طوسی، تلحیص المحصل، ص۳۶۹؛ عضدالدین ایجی نیز این تعریف را به حکما نسبت میدهد. ایجی عضدالدین، شرح المواقف، ج۸، ص۲۸۰ البته مرحوم خواجه در برخی موارد نیز عصمت را به لطف تعریف کرده است. ر.ک: خواجه نصیرالدین طوسی، تلخیص الحصل، ص۵۲۵.</ref>. پس از خواجه برخی از [[متکلمان]] معاصر و متأخر از او نیز این تعریف را در کتابهای خود ارائه کردند<ref>میثم بن علی بن میثم بحرانی، النجاة فی یوم القیامة، ص۵۵؛ حسن بن یوسف حلی، کشف المراد، ص۴۹۴.</ref>.<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص۳۴ - ۳۵.</ref> | ||
== مصداق شناسی معصوم == | |||
{{ | {{جعبه نقل قول| عنوان =| نقلقول ={{وسطچین}}'''[[مصادیق معصوم از نگاه پیامبر خاتم چه کسانی هستند؟ (پرسش)| مصادیق معصوم از نگاه پیامبر خاتم چه کسانی هستند؟]]'''{{پایان}} | ||
|تاریخ بایگانی| منبع = <small>[[عصمت (پرسش)|(پرسمان عصمت)]]</small>| تراز = راست| عرض = ۱۰۰px| اندازه خط = ۱۳px|رنگ پسزمینه=#F8FBF9| گیومه نقلقول =| تراز منبع = وسط}} | |||
از نظر [[قرآن کریم]]، چندین گروه دارای [[عصمت]] هستند که عبارتاند از: [[ملائکه]]، [[پیامبران]]، [[ائمه]]، [[وحی]] و بعضی افراد خاص، مانند: [[حضرت زهرا]] {{س}} و [[حضرت مریم]] {{س}}؛ در مورد دو دسته از [[معصومین]]، یعنی پیامبران و [[امامان]] علاوه بر [[قرآن]] و سایر [[دلایل نقلی]]، براهین عقلی و روشن و متقنی نیز میتوان اقامه کرد. البته بر [[عصمت ملائکه]] نیز میتوان [[دلیل عقلی]] اقامه کرد. | |||
[[ | علاوه بر قرآن، [[روایات]] رسیده از [[پیامبر اکرم]] {{صل}}، نیز نه تنها به بیان ویژگیهای [[عصمت]] پرداختهاند، بلکه افرادی را با عنوان انسانهایی معصوم از [[گناه]] و [[اشتباه]] نیز برشمردهاند. توجه به این مبحث، از این رو مهم است که بدانیم در عصر نبوی، مخاطبان پیامبر اکرم {{صل}}، نه تنها با مفهوم و [[حقیقت عصمت]] آشنا بودند، بلکه دایره آشنایی آنان با این مقوله، فراتر از [[معرفت]] به حقیقت عصمت بوده است و حتی انسانهایی را که به لباس عصمت آراسته بودند نیز میشناختند. | ||
در | در این میان، از گروههایی که در روایات نبوی انسانهایی معصوم معرفی شدهاند، میتوان به خود پیامبر اکرم {{صل}}، [[اهل بیت]] ایشان، [[امام علی]]، [[امام حسن]]، [[امام حسین]] و نه تن از [[فرزندان امام حسین]] {{عم}} اشاره کرد. | ||
برای نمونه، [[پیامبر خدا]] {{صل}} در وصف خود و [[اهل]] بیتش فرمود: «من و اهل بیتم مطهَّریم پس از آنها پیشی نگیرید که [[گمراه]] میشوید... و از آنها [[سرپیچی]] نکنید که به [[جهالت]] خواهید افتاد»<ref>محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبه، ص۴۴؛ محمد بن جریر بن رستم طبری (الشیعی)، المسترشد فی امامة امیر المؤمنین {{ع}}، تحقیق: احمد محمودی، ص۳۹۹؛ علی بن ابراهیم قمی، تفسیر القمی، ج۱، ص۴-۵.</ref>.<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص ۹۴.</ref> | |||
در | |||
در ادامه به بررسی [[دلایل عصمت]] گروههای فوق میپردازیم: | |||
=== | === پیامبران === | ||
{{اصلی|عصمت پیامبران}} | |||
با توجه به آنکه [[هدف]] از [[بعثت پیامبران]] [[هدایت]] نوع [[بشر]] در سایه [[دستورات الهی]] است به مقتضای این هدف لازم است پیامهای [[خداوند]] از مرحله صدور تا مرحله وصول به [[مردم]]، از هرگونه [[تحریف]] و دستبرد عمدی و [[سهوی]] مصون بوده و دست نخورده به مردم برسند تا هیچ گونه [[شک]] و تردیدی برای مردم نسبت به سخنان و تعلیمات [[پیامبران]] ایجاد نشده و اطمینان کامل به سخنان آنها حاصل شود. روشن است که اگر پیامبران از [[گناه]] و [[خطا]] معصوم نباشند، احتمال [[دروغ]] و تحریف [[حقایق]] و خطا و [[اشتباه]]، در کلمات آنها راه پیدا میکند و سخنان آنها قابل اعتماد نخواهد بود<ref>ر.ک: پیام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، ج ۷، ص۱۸۵.</ref>. | |||
=== اهل بیت === | |||
==== امامان ==== | |||
{{اصلی|عصمت امام}} | |||
یکی از اعتقادات [[شیعه]] دربارۀ [[پیامبران]] و [[امامان معصوم]] {{عم}}، مصونیت آنها از هرگونه [[گناه]]، [[خطا]]، [[اشتباه]] و [[نسیان]] است، چرا که [[حجتهای الهی]]، هادیان [[بشر]] و [[پیشوایان]] مردمند و [[هادی]] بودن [[امامان]] به معنای لزوم اقتدای به آنها در همه امور است، از این رو ائمۀ [[هدی]] {{ع}} از جمله مصادیق عصمت هستند<ref>در همین خصوص [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} میفرمایند: "اینکه [[خداوند]] به [[اطاعت پیامبر]] و [[اولیالامر]] [[فرمان]] داده است به این دلیل است که آنان [[پاک]] و معصومند و هرگز به [[معصیت خداوند]] فرمان نمیدهند"، {{متن حدیث|إِنَّمَا الطَّاعَةُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِوُلَاةِ الْأَمْرِ وَ إِنَّمَا أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِطَاعَةِ الرَسُولِ لِأَنَّهُ مَعْصُومٌ مُطَهَّرٌ لَا یَأْمُرُ بِمَعْصِیَتِهِ وَ إِنَّمَا أَمَرَ بِطَاعَةِ أُولِی الْأَمْرِ لِأَنَّهُمْ مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُونَ لَا یَأْمُرُونَ بِمَعْصِیَتِهِ}}؛ الخصال، ج۱، ص۱۳۰. همچنین [[امام رضا]] {{ع}} در [[نامه]]ای به [[مأمون]]، عصمت هادیان بشر را اینگونه بیان میکند: "خداوند هرگز [[اطاعت]] کسی را [[واجب]] نمیکند با اینکه میداند [[مردم]] را [[گمراه]] کرده و باعث [[فریب]] آنها میشود و هرگز کسی را که میداند به [[خدا]] و [[پرستش]] او [[کافر]] میشود و شیطانپرست میشود [[انتخاب]] نمیکند"، {{متن حدیث|لَا یَفْرِضُ اللَّهُ تَعَالَی طَاعَةَ مَنْ یَعْلَمُ أَنَّهُ یُضِلُّهُمْ وَ یُغْوِیهِمْ وَ لَا یَخْتَارُ لِرِسَالَتِهِ وَ لَا یَصْطَفِی مِنْ عِبَادِهِ مَنْ یَعْلَمُ أَنَّهُ یَکْفُرُ بِهِ وَ بِعِبَادَتِهِ وَ یَعْبُدُ الشَّیْطَانَ دُونَهُ}}؛ عیون أخبار الرضا، ج۲، ص۱۲۵. {{متن حدیث|بِأَنْ عَصَمَهُمْ مِنَ الذُّنُوبِ وَ بَرَّأَهُمْ مِنَ الْعُیُوبِ وَ طَهَّرَهُمْ مِنَ الدَّنَسِ وَ نَزَّهَهُمْ مِنَ اللَّبْسِ وَ جَعَلَهُمْ خُزَّانَ عِلْمِهِ وَ مُسْتَوْدَعَ حِکْمَتِهِ وَ مَوْضِعَ سِرِّهِ وَ أَیَّدَهُمْ بِالدَّلَائِلِ وَ لَوْ لَا ذَلِکَ لَکَانَ النَّاسُ عَلَی سَوَاءٍ}}؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج ۲۵ص ۱۸۲: همچنین در توقیعی که حضرت مهدی {{ع}} در پاسخ نامۀ احمد بن اسحاق اشعری نوشت، عصمت امامان را یکی از وجه تمایزات بین امام و مردم معرفی کرده و فرمودند: "فرق میان امام و مأموم، عصمت از گناهان و پاکی از عیبها و آلودگیها و منزّه بودن از اشتباه است و امامان خزانهداران علم الهی و امین حکمت و راز خداوند هستند و اگر چنین نبود، آنان با مردم فرقی نداشتند و حق و باطل شناخته نمیشد و هرکس به دروغ ادعای امامت میکرد".</ref>.<ref>[[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی ج۲ (کتاب)| کلام نوین اسلامی ج۲]]، ص۳۵۹ ـ ۳۶۲.</ref> | |||
== | ==== حضرت فاطمه ==== | ||
{{اصلی|عصمت حضرت فاطمه}} | |||
[[حضرت فاطمه زهرا]]{{س}}، دختر [[پیامبر خاتم]]، یکی دیگر از مصادیق [[معصومان]] است. [[شیخ مفید]]<ref>مفید، الفصول المختاره، ص۸۸.</ref> [[اجماع]] [[مسلمانان]] و [[علامه مجلسی]]<ref>مجلسی، بحار الانوار، ج۲۹، ص۳۳۵.</ref> اجماع [[قطعی]] [[شیعیان]] بر [[عصمت]] او را ذکر کردهاند<ref>[[عبدالحسین کافی]]، [[جواد شفیعیان حیدری]]، [[عصمت فاطمه (مقاله)|'''عصمت فاطمه''']]، [[دانشنامه فاطمی ج۲ (کتاب)|دانشنامه فاطمی ج۲]]، ص۷۱.</ref>. | |||
== | === وحی === | ||
{{اصلی|عصمت وحی}} | |||
عصمت وحی به معنای مصونیت، [[سلامت]] و [[خطاناپذیری وحی]] است. مقتضای [[علم]] و [[قدرت]] و [[حکمت الهی]] و لازمۀ [[هدایت]] [[انسانها]] آن است که [[وحی الهی]] بدون هیچگونه [[خطا]] و اشتباهی به دست [[مردم]] برسد<ref>ر.ک: [[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[آموزش عقاید (کتاب)|آموزش عقاید]]، ص۱۴۱؛ [[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی ج۲ (کتاب)| کلام نوین اسلامی ج۲]]، ص ۳۵۹ - ۳۶۲.</ref>. | |||
== | === قرآن === | ||
{{ | {{اصلی|عصمت قرآن}} | ||
[[عصمت قرآن]]، یکی از ویژگیهای اساسی آن است. عصمت قرآن دارای ابعاد و مراتب متعددی است که [[عصمت]] معنوی یا [[تفسیری]] و عصمت لفظی یا همان مصونیت قرآن از [[تحریف]] از آن جمله است. عصمت لفظی به معنای عدم راهیابی [[باطل]]، [[کژی]] و [[تحریف]] در ساحت [[مقدس]] این [[کلام]] است. [[عصمت]] در [[قرآن]] یعنی اینکه این کلام بدون هیچ تحریفی در [[آیات]] و هیچگونه تعارضی در بین آیات نازل شده و بر تمام کلامهای [[دینی]] دیگر مانند [[روایات]]، حجیت و [[برتری]] دارد چراکه تمام کلامهای دینی وابسته به قرآن و نقش تبیین و [[تفسیر قرآن]] را دارند<ref>ر.ک: [[حمید رضا شاکرین|شاکرین، حمید رضا]]، [[عصمت تام قرآن و برون دادهای آن (مقاله)|عصمت تام قرآن و برون دادهای آن]]، ص۴ـ۷.</ref>. | |||
[[ | === فرشتگان === | ||
[[رده: | {{اصلی|عصمت فرشتگان}} | ||
یکی از موجودات دارای مقام عصمت، [[فرشتگان الهی]] هستند. البته اگر آنها را مختار و دارای [[تکلیف]] و [[مسئولیت]] بدانیم؛ زیرا در غیر این صورت سخن از [[عصمت]] آنها منطقی و بجا نخواهد بود. غالب [[متکلمان]] [[عصمت فرشتگان]] را همچون عصمت انسانهای معصوم اختیاری دانسته، در بیان [[حقیقت عصمت]] آنان و منشأ آن، کما بیش مطالبی شبیه آنچه در [[عصمت انبیا]] و [[ائمه]]{{عم}} گفته شده است، بیان میدارند<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه، ج۶، ص۴۳۲-۴۳۳.</ref>.<ref>[[احمد حسین شریفی|شریفی، احمد حسین]]، [[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[پژوهشی در عصمت معصومان (کتاب)|پژوهشی در عصمت معصومان]]، ص۳۴۰.</ref> | |||
=== حضرت مریم === | |||
{{اصلی|عصمت حضرت مریم}} | |||
بیتردید [[حضرت مریم]] {{س}} یکی از [[زنان]] برگزیده [[جهان]] و برخوردار از [[کرامات]] و موهبتهای الهی است. اندیشمندان [[مسیحی]] و [[مسلمان]]، مقام والای او را ستوده و [[مناقب]] فراوانی برای وی یادآور شدهاند. [[قرآن کریم]] نیز همواره از آن حضرت به [[نیکی]] یاد کرده و بر [[طهارت]] و [[پاکی]] او مهر [[تأیید]] زده است<ref>سوره آل عمران، آیه ۴۲.</ref>.<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص ۷۸.</ref> | |||
== پرسش مستقیم == | |||
{{پرسشهای وابسته}} | |||
# [[مصادیق معصوم از نگاه پیامبر خاتم چه کسانی هستند؟ (پرسش)]] | |||
{{پایان پرسشهای وابسته}} | |||
== منابع == | |||
{{منابع}} | |||
# [[پرونده:136851.jpg|22px]] [[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[آموزش عقاید (کتاب)|'''آموزش عقاید''']] | |||
# [[پرونده:1379719.jpg|22px]] [[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|'''عصمت از منظر فریقین''']] | |||
# [[پرونده:1100767.jpg|22px]] [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|'''عصمت امام''']] | |||
# [[پرونده:000056.jpg|22px]] [[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[اهل بیت - یوسفیان (مقاله)|'''اهل بیت''']]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۵]] | |||
# [[پرونده:426310763.jpg|22px]] [[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی ج۲ (کتاب)|'''کلام نوین اسلامی ج۲''']] | |||
# [[پرونده:1379591.jpg|22px]] [[عبدالحسین کافی]]، [[جواد شفیعیان حیدری]]، [[عصمت فاطمه (مقاله)|'''عصمت فاطمه''']]، [[دانشنامه فاطمی ج۲ (کتاب)|دانشنامه فاطمی ج۲]] | |||
# [[پرونده:11134.jpg|22px]] [[حمید رضا شاکرین|شاکرین، حمید رضا]]، [[عصمت تام قرآن و برون دادهای آن (مقاله)|'''عصمت تام قرآن و برون دادهای آن''']]، [[معارف (نشریه)|ماهنامه معارف]] | |||
{{پایان منابع}} | |||
== پانویس == | |||
{{پانویس}} | |||
[[رده:مصادیق عصمت]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۵ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۲۰:۲۱
به تصریح قرآن کریم، چندین گروه دارای عصمت هستند که عبارتاند از: ملائکه، پیامبران، امامان، وحی و بعضی افراد خاص، مانند: حضرت زهرا (س) و حضرت مریم (س). برای اثبات عصمت هر یک از این افراد، به ادله عقلی و نقلی بسیاری استناد شده است. از میان ادله نقلی نیز میتوان به آیات و روایات متعددی اشاره نمود که هر یک در مدخل مرتبط با آن مطرح شده است.
معناشناسی عصمت
معنای لغوی
عصمت، واژهای عربی و از ماده «عَصِمَ يَعْصِمُ» است که در لغت سه معنا برای آن ذکر شده؛ یکی: «مَسَکَ» به معنای حفظ و نگهداری[۱]، دوم: «مَنَعَ» به معنای مانع شدن[۲] و سوم به معنای وسیله بازداشتن[۳]. با این وجود واژه «عصمت»، به معنای «گرفتن» و «نگهداری» مناسبتر از معنای «مانع شدن» است و شاید به همین جهت است که برخی لغویون نیز «اعصم» را به معنای «مَسْک» و «اعتصام» را به «استمساک» معنا کردهاند[۴].[۵]
در اصطلاح متکلمان
در علم کلام دست کم دو معنا برای عصمت ارائه شده است:
- عصمت به معنای لطف: مرحوم شیخ مفید نخستین متکلم امامیه است که به تعریف عصمت پرداخته است. از نظر او عصمت از ناحیه خداوند متعال، همان توفیق و لطف او برای حجتهای اوست و اعتصام به این عصمت به وسیله حجج الهی برای حفظ دین خداوند از ورود گناهان و خطاها در آن است[۶]. متکلمان امامیه به تبع مرحوم مفید قرنها عصمت را به لطف تعریف کردهاند و بزرگانی همچون سیدمرتضی، شیخ طوسی، نوبختی، نباطی[۷] و مانند آنها در آثار خود آن را به کار بردهاند.
- عصمت به معنای ملکه: پس از آنکه شیخ مفید عصمت را به لطف تعریف کرد و دیگران نیز آن را پذیرفتند، مرحوم خواجه نصیرالدین طوسی آن را به نقل از فلاسفه، ملکه نامید و گفت: عصمت ملکهای است که با وجود آن، از صاحبش گناهان صادر نمیشود و این بنا بر اندیشه حکماست[۸]. پس از خواجه برخی از متکلمان معاصر و متأخر از او نیز این تعریف را در کتابهای خود ارائه کردند[۹].[۱۰]
مصداق شناسی معصوم
از نظر قرآن کریم، چندین گروه دارای عصمت هستند که عبارتاند از: ملائکه، پیامبران، ائمه، وحی و بعضی افراد خاص، مانند: حضرت زهرا (س) و حضرت مریم (س)؛ در مورد دو دسته از معصومین، یعنی پیامبران و امامان علاوه بر قرآن و سایر دلایل نقلی، براهین عقلی و روشن و متقنی نیز میتوان اقامه کرد. البته بر عصمت ملائکه نیز میتوان دلیل عقلی اقامه کرد.
علاوه بر قرآن، روایات رسیده از پیامبر اکرم (ص)، نیز نه تنها به بیان ویژگیهای عصمت پرداختهاند، بلکه افرادی را با عنوان انسانهایی معصوم از گناه و اشتباه نیز برشمردهاند. توجه به این مبحث، از این رو مهم است که بدانیم در عصر نبوی، مخاطبان پیامبر اکرم (ص)، نه تنها با مفهوم و حقیقت عصمت آشنا بودند، بلکه دایره آشنایی آنان با این مقوله، فراتر از معرفت به حقیقت عصمت بوده است و حتی انسانهایی را که به لباس عصمت آراسته بودند نیز میشناختند.
در این میان، از گروههایی که در روایات نبوی انسانهایی معصوم معرفی شدهاند، میتوان به خود پیامبر اکرم (ص)، اهل بیت ایشان، امام علی، امام حسن، امام حسین و نه تن از فرزندان امام حسین (ع) اشاره کرد.
برای نمونه، پیامبر خدا (ص) در وصف خود و اهل بیتش فرمود: «من و اهل بیتم مطهَّریم پس از آنها پیشی نگیرید که گمراه میشوید... و از آنها سرپیچی نکنید که به جهالت خواهید افتاد»[۱۱].[۱۲]
در ادامه به بررسی دلایل عصمت گروههای فوق میپردازیم:
پیامبران
با توجه به آنکه هدف از بعثت پیامبران هدایت نوع بشر در سایه دستورات الهی است به مقتضای این هدف لازم است پیامهای خداوند از مرحله صدور تا مرحله وصول به مردم، از هرگونه تحریف و دستبرد عمدی و سهوی مصون بوده و دست نخورده به مردم برسند تا هیچ گونه شک و تردیدی برای مردم نسبت به سخنان و تعلیمات پیامبران ایجاد نشده و اطمینان کامل به سخنان آنها حاصل شود. روشن است که اگر پیامبران از گناه و خطا معصوم نباشند، احتمال دروغ و تحریف حقایق و خطا و اشتباه، در کلمات آنها راه پیدا میکند و سخنان آنها قابل اعتماد نخواهد بود[۱۳].
اهل بیت
امامان
یکی از اعتقادات شیعه دربارۀ پیامبران و امامان معصوم (ع)، مصونیت آنها از هرگونه گناه، خطا، اشتباه و نسیان است، چرا که حجتهای الهی، هادیان بشر و پیشوایان مردمند و هادی بودن امامان به معنای لزوم اقتدای به آنها در همه امور است، از این رو ائمۀ هدی (ع) از جمله مصادیق عصمت هستند[۱۴].[۱۵]
حضرت فاطمه
حضرت فاطمه زهرا(س)، دختر پیامبر خاتم، یکی دیگر از مصادیق معصومان است. شیخ مفید[۱۶] اجماع مسلمانان و علامه مجلسی[۱۷] اجماع قطعی شیعیان بر عصمت او را ذکر کردهاند[۱۸].
وحی
عصمت وحی به معنای مصونیت، سلامت و خطاناپذیری وحی است. مقتضای علم و قدرت و حکمت الهی و لازمۀ هدایت انسانها آن است که وحی الهی بدون هیچگونه خطا و اشتباهی به دست مردم برسد[۱۹].
قرآن
عصمت قرآن، یکی از ویژگیهای اساسی آن است. عصمت قرآن دارای ابعاد و مراتب متعددی است که عصمت معنوی یا تفسیری و عصمت لفظی یا همان مصونیت قرآن از تحریف از آن جمله است. عصمت لفظی به معنای عدم راهیابی باطل، کژی و تحریف در ساحت مقدس این کلام است. عصمت در قرآن یعنی اینکه این کلام بدون هیچ تحریفی در آیات و هیچگونه تعارضی در بین آیات نازل شده و بر تمام کلامهای دینی دیگر مانند روایات، حجیت و برتری دارد چراکه تمام کلامهای دینی وابسته به قرآن و نقش تبیین و تفسیر قرآن را دارند[۲۰].
فرشتگان
یکی از موجودات دارای مقام عصمت، فرشتگان الهی هستند. البته اگر آنها را مختار و دارای تکلیف و مسئولیت بدانیم؛ زیرا در غیر این صورت سخن از عصمت آنها منطقی و بجا نخواهد بود. غالب متکلمان عصمت فرشتگان را همچون عصمت انسانهای معصوم اختیاری دانسته، در بیان حقیقت عصمت آنان و منشأ آن، کما بیش مطالبی شبیه آنچه در عصمت انبیا و ائمه(ع) گفته شده است، بیان میدارند[۲۱].[۲۲]
حضرت مریم
بیتردید حضرت مریم (س) یکی از زنان برگزیده جهان و برخوردار از کرامات و موهبتهای الهی است. اندیشمندان مسیحی و مسلمان، مقام والای او را ستوده و مناقب فراوانی برای وی یادآور شدهاند. قرآن کریم نیز همواره از آن حضرت به نیکی یاد کرده و بر طهارت و پاکی او مهر تأیید زده است[۲۳].[۲۴]
پرسش مستقیم
منابع
- مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید
- حسینی میلانی، سید علی، عصمت از منظر فریقین
- فاریاب، محمد حسین، عصمت امام
- یوسفیان، حسن، اهل بیت، دائرة المعارف قرآن کریم ج۵
- خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی ج۲
- عبدالحسین کافی، جواد شفیعیان حیدری، عصمت فاطمه، دانشنامه فاطمی ج۲
- شاکرین، حمید رضا، عصمت تام قرآن و برون دادهای آن، ماهنامه معارف
پانویس
- ↑ راغب اصفهانی این معنا را برای واژه «عَصَمَ» آورده و میگوید: العصم: الإمساک و الاعتصام الاستمساک... (وقوله: ﴿وَلا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوَافِرِ﴾ والعصام ما یعصم به ای یشد و عصمة الأنبیاء حفظه إیاهم؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ص۵۶۹ ـ ۵۷۰ و عصم الله فلاناً من المکروه: ای حفظه و وقاه؛ یعنی خداوند فلانی را از مکروه حفظ کرده (عصمه) بعنی او را حفظ کرد و نگهداشت. المنجد، ص۱۵۰.
- ↑ ر.ک: فراهیدی،خلیل بن احمد، العین ج ۱ ص۳۱۴؛ فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، قاموس محیط، ج۴، ص۱۵۱؛ الجوهری، اسماعیل بن حمّاد، الصحاح، ج۵، ص۱۹۸۶، ابن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۳.
- ↑ ابنمنظور، از زجاج نقل میکند: أَصْلُ العِصْمَةِ الحبْلُ. و كلُّ ما أَمْسَكَ شَيئاً فقد عَصَمَهُلسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۵. یعنی، لغت عصمت در اصل به معنای طناب و ریسمان وضع شده است، ولی سپس از این معنا توسعه یافته و برای هر چیزی که موجب امساک و حفظ چیز دیگری شود، به کار میرود.
- ↑ ر.ک: المفردات فی غریب القرآن، ص۳۳۶ ـ ۳۳۷..
- ↑ حسینی میلانی، سید علی، عصمت از منظر فریقین، ص۱۴.
- ↑ محمدبن محمدبن نعمان، شیخ مفید، تصحیح الاعتقادات الامامیة، ص۱۲۸.
- ↑ علی بن یونس نباطی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۵۰.
- ↑ خواجه نصیرالدین طوسی، تلحیص المحصل، ص۳۶۹؛ عضدالدین ایجی نیز این تعریف را به حکما نسبت میدهد. ایجی عضدالدین، شرح المواقف، ج۸، ص۲۸۰ البته مرحوم خواجه در برخی موارد نیز عصمت را به لطف تعریف کرده است. ر.ک: خواجه نصیرالدین طوسی، تلخیص الحصل، ص۵۲۵.
- ↑ میثم بن علی بن میثم بحرانی، النجاة فی یوم القیامة، ص۵۵؛ حسن بن یوسف حلی، کشف المراد، ص۴۹۴.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص۳۴ - ۳۵.
- ↑ محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبه، ص۴۴؛ محمد بن جریر بن رستم طبری (الشیعی)، المسترشد فی امامة امیر المؤمنین (ع)، تحقیق: احمد محمودی، ص۳۹۹؛ علی بن ابراهیم قمی، تفسیر القمی، ج۱، ص۴-۵.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص ۹۴.
- ↑ ر.ک: پیام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، ج ۷، ص۱۸۵.
- ↑ در همین خصوص امیرالمؤمنین (ع) میفرمایند: "اینکه خداوند به اطاعت پیامبر و اولیالامر فرمان داده است به این دلیل است که آنان پاک و معصومند و هرگز به معصیت خداوند فرمان نمیدهند"، «إِنَّمَا الطَّاعَةُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِوُلَاةِ الْأَمْرِ وَ إِنَّمَا أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِطَاعَةِ الرَسُولِ لِأَنَّهُ مَعْصُومٌ مُطَهَّرٌ لَا یَأْمُرُ بِمَعْصِیَتِهِ وَ إِنَّمَا أَمَرَ بِطَاعَةِ أُولِی الْأَمْرِ لِأَنَّهُمْ مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُونَ لَا یَأْمُرُونَ بِمَعْصِیَتِهِ»؛ الخصال، ج۱، ص۱۳۰. همچنین امام رضا (ع) در نامهای به مأمون، عصمت هادیان بشر را اینگونه بیان میکند: "خداوند هرگز اطاعت کسی را واجب نمیکند با اینکه میداند مردم را گمراه کرده و باعث فریب آنها میشود و هرگز کسی را که میداند به خدا و پرستش او کافر میشود و شیطانپرست میشود انتخاب نمیکند"، «لَا یَفْرِضُ اللَّهُ تَعَالَی طَاعَةَ مَنْ یَعْلَمُ أَنَّهُ یُضِلُّهُمْ وَ یُغْوِیهِمْ وَ لَا یَخْتَارُ لِرِسَالَتِهِ وَ لَا یَصْطَفِی مِنْ عِبَادِهِ مَنْ یَعْلَمُ أَنَّهُ یَکْفُرُ بِهِ وَ بِعِبَادَتِهِ وَ یَعْبُدُ الشَّیْطَانَ دُونَهُ»؛ عیون أخبار الرضا، ج۲، ص۱۲۵. «بِأَنْ عَصَمَهُمْ مِنَ الذُّنُوبِ وَ بَرَّأَهُمْ مِنَ الْعُیُوبِ وَ طَهَّرَهُمْ مِنَ الدَّنَسِ وَ نَزَّهَهُمْ مِنَ اللَّبْسِ وَ جَعَلَهُمْ خُزَّانَ عِلْمِهِ وَ مُسْتَوْدَعَ حِکْمَتِهِ وَ مَوْضِعَ سِرِّهِ وَ أَیَّدَهُمْ بِالدَّلَائِلِ وَ لَوْ لَا ذَلِکَ لَکَانَ النَّاسُ عَلَی سَوَاءٍ»؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج ۲۵ص ۱۸۲: همچنین در توقیعی که حضرت مهدی (ع) در پاسخ نامۀ احمد بن اسحاق اشعری نوشت، عصمت امامان را یکی از وجه تمایزات بین امام و مردم معرفی کرده و فرمودند: "فرق میان امام و مأموم، عصمت از گناهان و پاکی از عیبها و آلودگیها و منزّه بودن از اشتباه است و امامان خزانهداران علم الهی و امین حکمت و راز خداوند هستند و اگر چنین نبود، آنان با مردم فرقی نداشتند و حق و باطل شناخته نمیشد و هرکس به دروغ ادعای امامت میکرد".
- ↑ خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی ج۲، ص۳۵۹ ـ ۳۶۲.
- ↑ مفید، الفصول المختاره، ص۸۸.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار، ج۲۹، ص۳۳۵.
- ↑ عبدالحسین کافی، جواد شفیعیان حیدری، عصمت فاطمه، دانشنامه فاطمی ج۲، ص۷۱.
- ↑ ر.ک: مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، ص۱۴۱؛ خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی ج۲، ص ۳۵۹ - ۳۶۲.
- ↑ ر.ک: شاکرین، حمید رضا، عصمت تام قرآن و برون دادهای آن، ص۴ـ۷.
- ↑ ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه، ج۶، ص۴۳۲-۴۳۳.
- ↑ شریفی، احمد حسین، یوسفیان، حسن، پژوهشی در عصمت معصومان، ص۳۴۰.
- ↑ سوره آل عمران، آیه ۴۲.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص ۷۸.