معصوم: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
 
(۱۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = عصمت | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط  = }}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[معصوم در قرآن]] - [[معصوم در حدیث]] - [[معصوم در اخلاق اسلامی]] - [[معصوم در معارف دعا و زیارات]] - [[معصوم در معارف و سیره سجادی]] - [[معصوم در معارف و سیره رضوی]]| پرسش مرتبط  = معصوم (پرسش)}}


==معصومین کیانند؟==
به تصریح [[قرآن کریم]]، چندین گروه دارای [[عصمت]] هستند که عبارت‌اند از: [[ملائکه]]، [[پیامبران]]، [[امامان]]، [[وحی]] و بعضی افراد خاص، مانند: [[حضرت زهرا]] {{س}} و [[حضرت مریم]] {{س}}. برای اثبات عصمت هر یک از این افراد، به ادله عقلی و نقلی بسیاری استناد شده است. از میان ادله نقلی نیز می‌توان به آیات و روایات متعددی اشاره نمود که هر یک در مدخل مرتبط با آن مطرح شده است.
از نظر [[قرآن کریم]]، چهار گروه دارای [[عصمت]] می‌باشند که عبارتند از: [[ملائکه]]، [[پیامبران]]، [[ائمه]] و بعضی افراد خاص، مانند: [[حضرت زهرا]]{{س}} و [[حضرت مریم]]{{س}} در مورد دو دسته از [[معصومین]]، یعنی پیامبران و [[امامان]] علاوه بر [[قرآن]] و سایر [[دلایل نقلی]]، [[براهین عقلی]] و روشن و متقنی نیز می‌توان اقامه کرد. البته بر [[عصمت ملائکه]] نیز می‌توان [[دلیل عقلی]] اقامه کرد، که [[نیازمند]] طرح مقدمات [[عقلی]] و [[فلسفی]] - طولانی است و این مقال گنجایش آن را ندارد، زیرا، جهت‌گیری کلی این نوشتار عصمت در قرآن است. در ذیل به بررسی [[دلایل عصمت]] گروه‌های فوق می‌پردازیم:


===ملائکه===
== معناشناسی [[عصمت]] ==
از نظر قرآن کریم، [[ایمان به ملائکه]] [[الهی]] از ارکان [[ایمان]] به غییب بوده و از شرایط ایمان [[مؤمن]] محسوب می‌شود. حدود ۲۰۰ [[آیه]] در قرآن در مورد ملائکه، ایمان به آنها، صفات، [[وظایف]] و تکالیفشان آمده است. یکی از صفاتی که قرآن برای [[فرشتگان]] معرّفی می‌نماید، عصمت است، می‌فرماید: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ عَلَيْهَا مَلَائِكَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! خود و خانواده خویش را از آتشی بازدارید که هیزم آن آدمیان و سنگ‌هاست؛ فرشتگان درشتخوی سختگیری بر آن نگاهبانند که از آنچه خداوند به آنان فرمان دهد سر نمی‌پیچند و آنچه فرمان یابند بجای می‌آورند» سوره تحریم، آیه ۶.</ref>
=== معنای لغوی ===
در مورد این آیه به دو نکته باید توجه کرد: اولاً آیه بر [[اطاعت محض]] و عدم [[عصیان]] ملائکه صراحت دارد. ثانیاً فرشتگان [[عذاب]] خصوصیّتی ندارند؛ بلکه نفس [[فرشته]] بودن چنین خصوصیتی را لازم می‌آورد و به اصطلاح باید از ملائکه عذاب بودن، الغاء خصوصیت کرد.
{{اصلی|عصمت در لغت}}
در جای دیگر می‌فرماید: {{متن قرآن|وَقَالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمَنُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ بَلْ عِبَادٌ مُكْرَمُونَ * لَا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ }}<ref>«و گفتند خداوند بخشنده (از فرشتگان) فرزندی گزیده است؛ پاکا که اوست؛ بلکه (فرشته‌ها تنها) بندگانی ارجمندند؛ * در گفتار بر او پیشی نمی‌جویند و آنان به فرمان وی کار می‌کنند» سوره انبیاء، آیه ۲۶-۲۷.</ref>.
عصمت، واژه‌ای عربی و از ماده {{عربی|«عَصِمَ يَعْصِمُ»}} است که در لغت سه معنا برای آن ذکر شده؛ یکی: {{عربی|«مَسَکَ»}} به معنای حفظ و نگهداری<ref>راغب اصفهانی این معنا را برای واژه «عَصَمَ» آورده و می‌گوید: {{عربی|العصم: الإمساک و الاعتصام الاستمساک... (وقوله: {{متن قرآن|وَلا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوَافِرِ}} والعصام ما یعصم به‌ ای یشد و عصمة الأنبیاء حفظه إیاهم}}؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ص۵۶۹ ـ ۵۷۰ و {{عربی|عصم الله فلاناً من المکروه: ای حفظه و وقاه}}؛ یعنی [[خداوند]] فلانی را از [[مکروه]] حفظ کرده ({{عربی|عصمه}}) بعنی او را حفظ کرد و نگهداشت. المنجد، ص۱۵۰.</ref>، دوم: {{عربی|«مَنَعَ»}} به معنای مانع شدن<ref>ر.ک: فراهیدی،خلیل بن احمد، العین ج ۱ ص۳۱۴؛ فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، قاموس محیط، ج۴، ص۱۵۱؛ الجوهری، اسماعیل بن حمّاد، الصحاح، ج۵، ص۱۹۸۶، ابن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۳.</ref> و سوم به معنای وسیله بازداشتن<ref>ابن‌منظور، از زجاج نقل می‌کند: {{عربی|أَصْلُ العِصْمَةِ الحبْلُ. و كلُّ ما أَمْسَكَ شَيئاً فقد عَصَمَهُ}}لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۵. یعنی، لغت عصمت در اصل به معنای طناب و ریسمان وضع شده است، ولی سپس از این معنا توسعه یافته و برای هر چیزی که موجب امساک و [[حفظ]] چیز دیگری شود، به کار می‌رود.</ref>. با این وجود واژه «[[عصمت]]»، به معنای «گرفتن» و «نگهداری» مناسب‌تر از معنای «مانع شدن» است و شاید به همین جهت است که برخی لغویون نیز «اعصم» را به معنای «مَسْک» و «اعتصام» را به «استمساک» معنا کرده‌اند<ref>ر.ک: المفردات فی غریب القرآن، ص۳۳۶ ـ ۳۳۷..</ref>.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]]، ص۱۴.</ref>


این [[آیات]] نیز بر [[فرشتگان]] دلالت دارد. در چند [[آیه]] قبل می‌فرماید:
=== در اصطلاح [[متکلمان]] ===
{{متن قرآن|وَلَهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَنْ عِنْدَهُ لَا يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِهِ وَلَا يَسْتَحْسِرُونَ * يُسَبِّحُونَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ لَا يَفْتُرُونَ }}<ref>«و هر کس که در آسمان‌ها و زمین است از آن اوست و آن کسان که نزد اویند از پرستش وی سر باز نمی‌زنند و خسته نمی‌شوند * شب و روز (خداوند را) به پاکی ستایش می‌کنند در حالی که سستی نمی‌ورزند» سوره انبیاء، آیه ۱۹-۲۰.</ref>. که در این آیات نیز اشاره به [[قدس]] و [[پاکی]] و [[عبودیّت]] فرشتگان شده است.
در [[علم کلام]] دست کم دو معنا برای عصمت ارائه شده است:
#'''عصمت به معنای [[لطف]]''': مرحوم [[شیخ مفید]] نخستین متکلم [[امامیه]] است که به تعریف عصمت پرداخته است. از نظر او عصمت از ناحیه [[خداوند متعال]]، همان [[توفیق]] و لطف او برای حجت‌های اوست و اعتصام به این عصمت به وسیله [[حجج الهی]] برای [[حفظ دین]] خداوند از ورود [[گناهان]] و خطاها در آن است<ref>محمدبن محمدبن نعمان، شیخ مفید، تصحیح الاعتقادات الامامیة، ص۱۲۸.</ref>. متکلمان امامیه به تبع مرحوم مفید قرن‌ها عصمت را به لطف تعریف کرده‌اند و بزرگانی همچون [[سیدمرتضی]]، [[شیخ طوسی]]، [[نوبختی]]، نباطی<ref>علی بن یونس نباطی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۵۰.</ref> و مانند آنها در آثار خود آن را به کار برده‌اند.
#'''[[عصمت]] به معنای ملکه''': پس از آنکه [[شیخ مفید]] عصمت را به [[لطف]] تعریف کرد و دیگران نیز آن را پذیرفتند، مرحوم [[خواجه نصیرالدین طوسی]] آن را به نقل از [[فلاسفه]]، ملکه نامید و گفت: عصمت ملکه‌ای است که با وجود آن، از صاحبش [[گناهان]] صادر نمی‌شود و این بنا بر [[اندیشه]] حکماست<ref>خواجه نصیرالدین طوسی، تلحیص المحصل، ص۳۶۹؛ عضدالدین ایجی نیز این تعریف را به حکما نسبت می‌دهد. ایجی عضدالدین، شرح المواقف، ج۸، ص۲۸۰ البته مرحوم خواجه در برخی موارد نیز عصمت را به لطف تعریف کرده است. ر.ک: خواجه نصیرالدین طوسی، تلخیص الحصل، ص۵۲۵.</ref>. پس از خواجه برخی از [[متکلمان]] معاصر و متأخر از او نیز این تعریف را در کتاب‌های خود ارائه کردند<ref>میثم بن علی بن میثم بحرانی، النجاة فی یوم القیامة، ص۵۵؛ حسن بن یوسف حلی، کشف المراد، ص۴۹۴.</ref>.<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص۳۴ - ۳۵.</ref>


در جای دیگر بعد از بیان این که هریک از فرشتگان مقامی مخصوص دارند که هیچ گاه از آن [[مقام]] و [[جایگاه]] خود تخطّی نمی‌کنند، می‌فرماید: {{متن قرآن|وَمَا مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقَامٌ مَعْلُومٌ * وَإِنَّا لَنَحْنُ الصَّافُّونَ * وَإِنَّا لَنَحْنُ الْمُسَبِّحُونَ }}<ref>«و هیچ یک از ما (فرشتگان) نیست مگر که جایگاهی معیّن دارد * و ماییم که صف‌زدگانیم * و ماییم که (خداوند را) به پاکی می‌ستاییم» سوره صافات، آیه ۱۶۴-۱۶۶.</ref>. در مجموع آن‌چه از [[روح]] [[قرآن]] به طور عام به دست می‌آید این است که، فرشتگان - موجوداتی [[پاک]] و معصوم هستند - امکان [[خطا]] و [[اشتباه]] و [[نافرمانی]] در آنها نیست، مراتب و مسئولیت‌های متفاوتی دارند؛ ولی به هرحال، [[کارگزاران]] [[خدای تعالی]] در [[ربوبیت]] و [[تدبیر]] و [[اراده]] عالم می‌باشند. هیچ یک به اندازه ذره‌ای از [[وظیفه]] خود تخطّی نمی‌کنند، بعضی مقرّب‌تر و به اصطلاح «[[مطاع]]» هستند که فرشتگان دیگری را تحت امر خود دارند، چنان که درباره [[جبرئیل]]{{ع}} می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ * ذِي قُوَّةٍ عِنْدَ ذِي الْعَرْشِ مَكِينٍ * مُطَاعٍ ثَمَّ أَمِينٍ }}<ref>«که این (قرآن) بازخوانده فرستاده‌ای گرامی است * توانمندی که نزد آن دارنده اورنگ (فرمانفرمایی جهان)، جایگاهی بلند دارد* آنجا فرمانگزاری امین است» سوره تکویر، آیه۱۹- ۲۱.</ref>.
== مصداق شناسی معصوم ==
{{جعبه نقل قول| عنوان =| نقل‌قول ={{وسط‌چین}}'''[[مصادیق معصوم از نگاه پیامبر خاتم چه کسانی هستند؟ (پرسش)| مصادیق معصوم از نگاه پیامبر خاتم چه کسانی هستند؟]]'''{{پایان}}
|تاریخ بایگانی| منبع = <small>[[عصمت (پرسش)|(پرسمان عصمت)]]</small>| تراز = راست| عرض = ۱۰۰px| اندازه خط = ۱۳px|رنگ پس‌زمینه=#F8FBF9| گیومه نقل‌قول =| تراز منبع = وسط}}
از نظر [[قرآن کریم]]، چندین گروه دارای [[عصمت]] هستند که عبارت‌اند از: [[ملائکه]]، [[پیامبران]]، [[ائمه]]، [[وحی]] و بعضی افراد خاص، مانند: [[حضرت زهرا]] {{س}} و [[حضرت مریم]] {{س}}؛ در مورد دو دسته از [[معصومین]]، یعنی پیامبران و [[امامان]] علاوه بر [[قرآن]] و سایر [[دلایل نقلی]]، براهین عقلی و روشن و متقنی نیز می‌توان اقامه کرد. البته بر [[عصمت ملائکه]] نیز می‌توان [[دلیل عقلی]] اقامه کرد.  


فرشتگان اقسامی دارند. گروهی [[فرشته]] رحمت‌اند و گروهی [[مسئول]] [[عذاب]] و دسته‌ای [[حافظ]] [[انسان‌ها]] و سایر موجودات، تمام امور عالم توسط آنها به انجام می‌رسد، تا جایی که حتّی یک قطره [[باران]] نیز از این قاعده مستثنی نیست. دسته‌ای نیز تنها به [[عبادت]] [[حق تعالی]] مشغول‌اند.
علاوه بر قرآن، [[روایات]] رسیده از [[پیامبر اکرم]] {{صل}}، نیز نه تنها به بیان ویژگی‌های [[عصمت]] پرداخته‌اند، بلکه افرادی را با عنوان انسان‌هایی معصوم از [[گناه]] و [[اشتباه]] نیز برشمرده‌اند. توجه به این مبحث، از این رو مهم است که بدانیم در عصر نبوی، مخاطبان پیامبر اکرم {{صل}}، نه تنها با مفهوم و [[حقیقت عصمت]] آشنا بودند، بلکه دایره آشنایی آنان با این مقوله، فراتر از [[معرفت]] به حقیقت عصمت بوده است و حتی انسان‌هایی را که به لباس عصمت آراسته بودند نیز می‌شناختند.


[[ملائکه]] از [[زبان]] [[روایات]]:
در این میان، از گروه‌هایی که در روایات نبوی انسان‌هایی معصوم معرفی شده‌اند، می‌توان به خود پیامبر اکرم {{صل}}، [[اهل بیت]] ایشان، [[امام علی]]، [[امام حسن]]، [[امام حسین]] و نه تن از [[فرزندان امام حسین]] {{عم}} اشاره کرد.
بحث بیشتر درباره ملائکه و [[عصمت]] آنها را از طریق روایات - که خود [[تفسیر]] قرآنند و [[ائمه]] [[عدل]] [[قرآن]] - پی می‌گیریم. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} می‌فرماید: {{متن حدیث|ثُمَّ خَلَقَ‏ سُبْحَانَهُ‏ لِإِسْكَانِ‏ سَمَاوَاتِهِ وَ عِمَارَةِ الصَّفِيحِ‏ الْأَعْلَى مِنْ مَلَكُوتِهِ خَلْقاً بَدِيعاً مِنْ مَلَائِكَتِهِ... جَعَلَهُمُ اللَّهُ فِيمَا هُنَالِكَ أَهْلَ الْأَمَانَةِ عَلَى وَحْيِهِ وَ حَمَّلَهُمْ إِلَى الْمُرْسَلِينَ وَدَائِعَ أَمْرِهِ وَ نَهْيِهِ وَ عَصَمَهُمْ مِنْ رَيْبِ الشُّبُهَاتِ فَمَا مِنْهُمْ زَائِغٌ عَنْ سَبِيلِ مَرْضَاتِهِ وَ أَمَدَّهُمْ بِفَوَائِدِ الْمَعُونَةِ وَ أَشْعَرَ قُلُوبَهُمْ تَوَاضُعَ إِخْبَاتِ‏ السَّكِينَةِ وَ فَتَحَ لَهُمْ أَبْوَاباً ذُلُلًا إِلَى تَمَاجِيدِهِ وَ نَصَبَ لَهُمْ مَنَاراً وَاضِحَةً عَلَى أَعْلَامِ‏ تَوْحِيدِهِ لَمْ تُثْقِلْهُمْ مُؤْصِرَاتُ الْآثَامِ‏ وَ لَمْ تَرْتَحِلْهُمْ‏ عُقَبُ‏ اللَّيَالِي وَ الْأَيَّامِ وَ لَمْ تَرْمِ الشُّكُوكُ بِنَوَازِعِهَا عَزِيمَةَ إِيمَانِهِمْ وَ لَمْ تَعْتَرِكِ الظُّنُونُ عَلَى مَعَاقِدِ يَقِينِهِمْ وَ لَا قَدَحَتْ قَادِحَةُ الْإِحَنِ‏ فِيمَا بَيْنَهُمْ وَ لَا سَلَبَتْهُمُ الْحَيْرَةُ مَا لَاقَ‏ مِنْ مَعْرِفَتِهِ بِضَمَائِرِهِمْ وَ مَا سَكَنَ مِنْ عَظَمَتِهِ وَ هَيْبَةِ جَلَالَتِهِ فِي أَثْنَاءِ صُدُورِهِمْ وَ لَمْ تَطْمَعْ فِيهِمُ الْوَسَاوِسُ فَتَقْتَرِعَ‏ بِرَيْنِهَا عَلَى فِكْرِهِمْ...}}<ref>نهج‌البلاغه، خطبه ۹۱ (اشباح).</ref>. یعنی آن‌گاه [[خداوند سبحان]] برای سکونت در [[آسمان‌ها]] و آباد ساختن بالاترین قسمت از [[ملکوت]] خویش، [[مخلوقات]] بدیعی از [[فرشتگان]] آفرید... آنان را در آنجا [[امین وحی]] خود قرار داد و به رساندن ودایع [[امر و نهی]] خود واداشت و آنها را از تردید [[شبهات]] [[مصونیت]] بخشید، پس هیچ یک از آنان از [[راه]] [[خشنودی]] او [[منحرف]] نمی‌شوند. و آنها را با کمک خود بهره‌مند ساخت و دل‌هایشان را با [[فروتنی]] و [[خشوع]] و [[آرامش]] [[آگاهی]] بخشید، راه‌های همواری برای [[ستایش]] و عبادت خویش به رویشان گشود، و علامت‌ها و چراغ‌های روشنی به نشانه‌های [[توحید]] [[حق]] برایشان [[نصب]] کرد. [[گناهان]] سنگین بار آنها را سنگین نکرده است. ([[مرتکب گناه]] نشده‌اند و یا [[گناهان]] سنگین [[مردم]] آنان را در کار خود دلسرد نکرده است، آمد و رفت [[شب]] و [[روز]] آنان را به سوی [[مرگ]] کوچ نداده است، تیرهای [[شک و تردید]] در [[ایمان]] محکم آنان خللی ایجاد نکرد، و پندارهای واهی بر پایگاه [[یقینی]] آنها [[راه]] نیافت، و [[آتش]] [[کینه]] بین آنها برافروخته نشد، [[حیرت]] و [[سرگردانی]] (در [[فهم]] کُنه ذات [[حق]]) آنان را از [[ایمانی]] که دارند و [[عظمت]] و [[هیبت]] و جلال [[خدا]] که در [[رسول]] خود نهفته‌اند، جدا نساخت، وسوسه‌ها در آنها راه نیافت تا که شک و تردید بر [[فکر]] آنها مسلط شود....


در ادامه این [[خطبه]]، [[حضرت]] مطالب جالبی درباره ایمان، [[عبادت]]، خوب، [[محبت]]، [[خشوع]] و [[خضوع]]، مناجات‌های طولانی، [[حدیث]] و... [[فرشتگان]] بیان می‌فرماید؛ که همگی مربوط به بحث ما است و برای رعایت اختصار از [[نقل]] آنها خودداری شد.
برای نمونه، [[پیامبر خدا]] {{صل}} در وصف خود و [[اهل]] بیتش فرمود: «من و اهل بیتم مطهَّریم پس از آنها پیشی نگیرید که [[گمراه]] می‌شوید... و از آنها [[سرپیچی]] نکنید که به [[جهالت]] خواهید افتاد»<ref>محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبه، ص۴۴؛ محمد بن جریر بن رستم طبری (الشیعی)، المسترشد فی امامة امیر المؤمنین {{ع}}، تحقیق: احمد محمودی، ص۳۹۹؛ علی بن ابراهیم قمی، تفسیر القمی، ج۱، ص۴-۵.</ref>.<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص ۹۴.</ref>
در یک فراز از خطبه دیگری می‌فرماید: {{متن حدیث|... هُمْ‏ أَعْلَمُ‏ خَلْقِكَ‏ بِكَ‏ وَ أَخْوَفُهُمْ لَكَ وَ أَقْرَبُهُمْ مِنْكَ...}} آنها ([[ملائکه]]) [[داناترین]] [[مخلوقات]] به تو هستند، و بیشتر از همه از تو [[خوف]] دارند، و از همه به تو نزدیک‌ترند...
از [[آیات]] و [[روایات]] گذشته هم [[عصمت علمی]] فرشتگان [[ثابت]] می‌شود و هم [[عصمت عملی]] آنان. لازم به ذکر نیست که فرشتگان نیز بر حسب [[مقام]] و [[منزلت]] خود نسبت به عدم انجام [[ترک اولی]] و انجام آن و [[میزان]] ارتکاب متفاوت هستند.<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[عصمت در قرآن (کتاب)|عصمت در قرآن]]، ص ۱۴.</ref>


===[[پیامبران]]===
در ادامه به بررسی [[دلایل عصمت]] گروه‌های فوق می‌پردازیم:
در مورد [[عصمت انبیا]] بین متکلّمین [[اختلاف]] نظر فراوانی وجود دارد، گروهی مطلقاً عصمت انبیا را قبول ندارند و ارتکاب هرنوع گناهی را بر [[انبیا]] جایز می‌دانند. گروه دیگری [[ارتکاب گناه]] را [[قبل از بعثت]] جایز می‌دانند و بعد از آن خیر، و گروهی تنها [[ارتکاب گناهان]] [[صغیره]] را جایز می‌دانند، نه [[کبیره]] و عده‌ای ارتکاب عمدی [[گناه]] توسّط پیامبران را جایز نمی‌دانند. ولی [[سهوی]] را بی‌اشکال می‌دانند و... ولی [[شیعه امامیه]] به [[عصمت]] مطلق پیامبران قائل است، چه [[قبل از بعثت]] و چه بعد از آن، چه از صغائر و چه از کبائر، از [[گناهان]] عمدی و از گناهان [[سهوی]].(...)<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[عصمت در قرآن (کتاب)|عصمت در قرآن]]، ص ۱۹.</ref>


===[[امامان]]{{عم}}===
=== پیامبران ===
سومین دسته که [[قرآن]] [[عصمت]] آنان را [[اثبات]] فرموده است و [[عقل]] و [[وجدان]] نیز آن را [[تأیید]] می‌کنند [[ائمه]]{{عم}} هستند.
{{اصلی|عصمت پیامبران}}
مقدمتاً باید متذکر شد که [[امام]] در [[فرهنگ شیعی]] (به معنای خاصِّ آن) به شخصی اطلاق می‌شود که به [[نیابت]] از [[رسول]] بزرگوار [[اسلام]] عهده‌دار [[اداره امور]] [[دنیوی]] و [[اخروی]] [[جامعه مسلمین]] می‌باشد، و با دارا بودن [[علم لدنّی]] عصمت، [[ولایت تکوینی]] و [[تشریعی]] و [[هدایت به امر]] از دیگران ممتاز می‌شود. و این امور پنج‌گانه را می‌توان از قرآن استفاده کرد، ولیکن در این جا، موضوع بحث [[عصمت امام]] می‌باشد.(...)<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[عصمت در قرآن (کتاب)|عصمت در قرآن]]، ص ۳۸.</ref>
با توجه به آنکه [[هدف]] از [[بعثت پیامبران]] [[هدایت]] نوع [[بشر]] در سایه [[دستورات الهی]] است به مقتضای این هدف لازم است پیام‌های [[خداوند]] از مرحله صدور تا مرحله وصول به [[مردم]]، از هرگونه [[تحریف]] و دستبرد عمدی و [[سهوی]] مصون بوده و دست نخورده به مردم برسند تا هیچ گونه [[شک]] و تردیدی برای مردم نسبت به سخنان و تعلیمات [[پیامبران]] ایجاد نشده و اطمینان کامل به سخنان آنها حاصل شود. روشن است که اگر پیامبران از [[گناه]] و [[خطا]] معصوم نباشند، احتمال [[دروغ]] و تحریف [[حقایق]] و خطا و [[اشتباه]]، در کلمات آنها راه پیدا می‌‌کند و سخنان آنها قابل اعتماد نخواهد بود<ref>ر.ک: پیام قرآن‏، مکارم شیرازی، ناصر، ج ۷، ص۱۸۵.</ref>.


===عصمت سایرین===
=== اهل بیت ===
چهارمین گروهی که در قرآن به عنوان معصوم معرّفی شده‌اند، بعد از [[ملائکه]]، [[انبیا]] و ائمه، افرادی همچون [[حضرت زهرا]]{{س}} و [[حضرت مریم]]{{س}} می‌باشند، هر چند این افراد هیچ یک از عناوین سابق را ندارند ولیکن در قرآن عصمت آنان تضمین شده است. اینک به برخی از [[آیات]] که بیانگر [[عصمت حضرت مریم]] است اشاره می‌کنیم:
==== امامان ====
{{متن قرآن|وَإِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِينَ}}<ref>«و آنگاه فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را برگزید و پاکیزه داشت و بر زنان جهان برتری داد» سوره آل عمران، آیه ۴۲.</ref>.
{{اصلی|عصمت امام}}
یکی از اعتقادات [[شیعه]] دربارۀ [[پیامبران]] و [[امامان معصوم]] {{عم}}، مصونیت آنها از هرگونه [[گناه]]، [[خطا]]، [[اشتباه]] و [[نسیان]] است، چرا که [[حجت‌های الهی]]، هادیان [[بشر]] و [[پیشوایان]] مردمند و [[هادی]] بودن [[امامان]] به معنای لزوم اقتدای به آنها در همه امور است، از این رو ائمۀ [[هدی]] {{ع}} از جمله مصادیق عصمت هستند<ref>در همین خصوص [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} می‌فرمایند: "اینکه [[خداوند]] به [[اطاعت پیامبر]] و [[اولی‌الامر]] [[فرمان]] داده است به این دلیل است که آنان [[پاک]] و معصومند و هرگز به [[معصیت خداوند]] فرمان نمی‌دهند"، {{متن حدیث|إِنَّمَا الطَّاعَةُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِوُلَاةِ الْأَمْرِ وَ إِنَّمَا أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِطَاعَةِ الرَسُولِ لِأَنَّهُ مَعْصُومٌ مُطَهَّرٌ لَا یَأْمُرُ بِمَعْصِیَتِهِ وَ إِنَّمَا أَمَرَ بِطَاعَةِ أُولِی الْأَمْرِ لِأَنَّهُمْ مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُونَ لَا یَأْمُرُونَ بِمَعْصِیَتِهِ}}؛ الخصال، ج۱، ص۱۳۰. همچنین [[امام رضا]] {{ع}} در [[نامه]]‌ای به [[مأمون]]، عصمت هادیان بشر را اینگونه بیان می‌‌کند: "خداوند هرگز [[اطاعت]] کسی را [[واجب]] نمی‌کند با اینکه می‌داند [[مردم]] را [[گمراه]] کرده و باعث [[فریب]] آنها می‌‌شود و هرگز کسی را که می‌داند به [[خدا]] و [[پرستش]] او [[کافر]] می‌شود و شیطان‌پرست می‌‌شود [[انتخاب]] نمی‌کند"، {{متن حدیث|لَا یَفْرِضُ اللَّهُ تَعَالَی طَاعَةَ مَنْ یَعْلَمُ أَنَّهُ یُضِلُّهُمْ وَ یُغْوِیهِمْ وَ لَا یَخْتَارُ لِرِسَالَتِهِ وَ لَا یَصْطَفِی مِنْ عِبَادِهِ مَنْ یَعْلَمُ أَنَّهُ یَکْفُرُ بِهِ وَ بِعِبَادَتِهِ وَ یَعْبُدُ الشَّیْطَانَ دُونَهُ}}؛ عیون أخبار الرضا، ج۲، ص۱۲۵. {{متن حدیث|بِأَنْ عَصَمَهُمْ مِنَ الذُّنُوبِ وَ بَرَّأَهُمْ مِنَ الْعُیُوبِ وَ طَهَّرَهُمْ مِنَ الدَّنَسِ وَ نَزَّهَهُمْ مِنَ اللَّبْسِ وَ جَعَلَهُمْ خُزَّانَ عِلْمِهِ وَ مُسْتَوْدَعَ حِکْمَتِهِ وَ مَوْضِعَ سِرِّهِ وَ أَیَّدَهُمْ بِالدَّلَائِلِ وَ لَوْ لَا ذَلِکَ لَکَانَ النَّاسُ عَلَی سَوَاءٍ}}؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج ۲۵ص ۱۸۲: همچنین در توقیعی که حضرت مهدی {{ع}} در پاسخ‌ نامۀ احمد بن اسحاق اشعری نوشت، عصمت امامان را یکی از وجه تمایزات بین امام و مردم معرفی کرده و فرمودند: "فرق میان امام و مأموم، عصمت از گناهان و پاکی از عیب‌ها و آلودگی‌ها و منزّه بودن از اشتباه است و امامان خزانه‌داران علم الهی و امین حکمت و راز خداوند هستند و اگر چنین نبود، آنان با مردم فرقی نداشتند و حق و باطل شناخته نمی‌شد و هرکس به دروغ ادعای امامت می‌کرد".</ref>.<ref>[[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی ج۲ (کتاب)| کلام نوین اسلامی ج۲]]، ص۳۵۹ ـ ۳۶۲.</ref>


فعل {{متن قرآن|طَهَّرَكِ}} که فاعل آن [[خداوند]] است، بر [[عصمت مریم]]{{س}} دلالت دارد. چنان که واژه {{متن قرآن|اصْطَفَاكِ}} نیز خالی از اشاره نیست. هم چنین [[سخن گفتن]] [[فرشتگان]] با [[مریم]] و سخن گفتن خداوند با او، [[دلیل]] بر [[پاکی]] و [[صفای نفس]] او است و شاهدی بر عصمت او در [[آیه]] دیگر او را در کنار فرزند معصومش به عنوان دو آیه [[الهی]] بر [[مردم]] معرّفی می‌کند. می‌فرماید: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَا ابْنَ مَرْيَمَ وَأُمَّهُ آيَةً وَآوَيْنَاهُمَا إِلَى رَبْوَةٍ ذَاتِ قَرَارٍ وَمَعِينٍ}}<ref>«و پسر مریم و مادرش را نشانه‌ای گرداندیم و آن دو را در پناه پشته‌ای هموار و دارای آبی روان جای دادیم» سوره مؤمنون، آیه ۵۰.</ref>.
==== حضرت فاطمه ====
و در مورد [[حضرت زهرا]]{{س}}، [[آیه تطهیر]] که قبلاً بحث آن گذشت بر [[عصمت]] [[حضرت]] دلالت دارد، البته [[آیات]] اوائل [[سوره انسان]] نیز خالی از اشاره نیست<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[عصمت در قرآن (کتاب)|عصمت در قرآن]]، ص ۶۵.</ref>
{{اصلی|عصمت حضرت فاطمه}}
[[حضرت فاطمه زهرا]]{{س}}، دختر [[پیامبر خاتم]]، یکی دیگر از مصادیق [[معصومان]] است. [[شیخ مفید]]<ref>مفید، الفصول المختاره، ص۸۸.</ref> [[اجماع]] [[مسلمانان]] و [[علامه مجلسی]]<ref>مجلسی، بحار الانوار، ج۲۹، ص۳۳۵.</ref> اجماع [[قطعی]] [[شیعیان]] بر [[عصمت]] او را ذکر کرده‌اند<ref>[[عبدالحسین کافی]]، [[جواد شفیعیان حیدری]]، [[عصمت فاطمه (مقاله)|'''عصمت فاطمه''']]، [[دانشنامه فاطمی ج۲ (کتاب)|دانشنامه فاطمی ج۲]]، ص۷۱.</ref>.


== جستارهای وابسته ==
=== وحی ===
{{اصلی|عصمت وحی}}
عصمت وحی به معنای مصونیت، [[سلامت]] و [[خطاناپذیری وحی]] است. مقتضای [[علم]] و [[قدرت]] و [[حکمت الهی]] و لازمۀ [[هدایت]] [[انسان‌ها]] آن است که [[وحی الهی]] بدون هیچگونه [[خطا]] و اشتباهی به دست [[مردم]] برسد<ref>ر.ک: [[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[آموزش عقاید (کتاب)|آموزش عقاید]]، ص۱۴۱؛ [[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی ج۲ (کتاب)| کلام نوین اسلامی ج۲]]، ص ۳۵۹ - ۳۶۲.</ref>.
 
=== قرآن ===
{{اصلی|عصمت قرآن}}
[[عصمت قرآن]]، یکی از ویژگی‌های اساسی آن است. عصمت قرآن دارای ابعاد و مراتب متعددی است که [[عصمت]] معنوی یا [[تفسیری]] و عصمت لفظی یا همان مصونیت قرآن از [[تحریف]] از آن جمله است. عصمت لفظی به معنای عدم راهیابی [[باطل]]، [[کژی]] و [[تحریف]] در ساحت [[مقدس]] این [[کلام]] است. [[عصمت]] در [[قرآن]] یعنی اینکه این کلام بدون هیچ تحریفی در [[آیات]] و هیچگونه تعارضی در بین آیات نازل شده و بر تمام کلام‌های [[دینی]] دیگر مانند [[روایات]]، حجیت و [[برتری]] دارد چراکه تمام کلام‌های دینی وابسته به قرآن و نقش تبیین و [[تفسیر قرآن]] را دارند<ref>ر.ک: [[حمید رضا شاکرین|شاکرین، حمید رضا]]، [[عصمت تام قرآن و برون داده‌ای آن (مقاله)|عصمت تام قرآن و برون داده‌ای آن]]، ص۴ـ۷.</ref>.
 
=== فرشتگان ===
{{اصلی|عصمت فرشتگان}}
یکی از موجودات دارای مقام عصمت‌، [[فرشتگان الهی]] هستند. البته اگر آنها را مختار و دارای [[تکلیف]] و [[مسئولیت]] بدانیم؛ زیرا در غیر این صورت سخن از [[عصمت]] آنها منطقی و بجا نخواهد بود. غالب [[متکلمان]] [[عصمت فرشتگان]] را همچون عصمت انسان‌های معصوم اختیاری دانسته، در بیان [[حقیقت عصمت]] آنان و منشأ آن، کما بیش مطالبی شبیه آنچه در [[عصمت انبیا]] و [[ائمه]]{{عم}} گفته شده است، بیان می‌دارند<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ج۶، ص۴۳۲-۴۳۳.</ref>.<ref>[[احمد حسین شریفی|شریفی، احمد حسین]]، [[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[پژوهشی در عصمت معصومان (کتاب)|پژوهشی در عصمت معصومان]]، ص۳۴۰.</ref>
 
=== حضرت مریم ===
{{اصلی|عصمت حضرت مریم}}
بی‌تردید [[حضرت مریم]] {{س}} یکی از [[زنان]] برگزیده [[جهان]] و برخوردار از [[کرامات]] و موهبت‌های الهی است. اندیشمندان [[مسیحی]] و [[مسلمان]]، مقام والای او را ستوده و [[مناقب]] فراوانی برای وی یادآور شده‌اند. [[قرآن کریم]] نیز همواره از آن حضرت به [[نیکی]] یاد کرده و بر [[طهارت]] و [[پاکی]] او مهر [[تأیید]] زده است<ref>سوره آل عمران، آیه ۴۲.</ref>.<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص ۷۸.</ref>
 
== پرسش مستقیم ==
{{پرسش‌های وابسته}}
# [[مصادیق معصوم از نگاه پیامبر خاتم چه کسانی هستند؟ (پرسش)]]
{{پایان پرسش‌های وابسته}}


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:1379713.jpg|22px]] [[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[عصمت در قرآن (کتاب)|'''عصمت در قرآن''']]
# [[پرونده:136851.jpg|22px]] [[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[آموزش عقاید (کتاب)|'''آموزش عقاید''']]
# [[پرونده:1379719.jpg|22px]] [[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|'''عصمت از منظر فریقین''']]
# [[پرونده:1100767.jpg|22px]] [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|'''عصمت امام''']]
# [[پرونده:000056.jpg|22px]] [[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[اهل بیت - یوسفیان (مقاله)|'''اهل بیت''']]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۵]]
# [[پرونده:426310763.jpg|22px]] [[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی ج۲ (کتاب)|'''کلام نوین اسلامی ج۲''']]
# [[پرونده:1379591.jpg|22px]] [[عبدالحسین کافی]]، [[جواد شفیعیان حیدری]]، [[عصمت فاطمه (مقاله)|'''عصمت فاطمه''']]، [[دانشنامه فاطمی ج۲ (کتاب)|دانشنامه فاطمی ج۲]]
# [[پرونده:11134.jpg|22px]] [[حمید رضا شاکرین|شاکرین، حمید رضا]]، [[عصمت تام قرآن و برون داده‌ای آن (مقاله)|'''عصمت تام قرآن و برون داده‌ای آن''']]، [[معارف (نشریه)|ماهنامه معارف]]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


خط ۴۸: خط ۷۴:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:معصوم]]
[[رده:مصادیق عصمت]]
[[رده:مدخل]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۵ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۲۰:۲۱

به تصریح قرآن کریم، چندین گروه دارای عصمت هستند که عبارت‌اند از: ملائکه، پیامبران، امامان، وحی و بعضی افراد خاص، مانند: حضرت زهرا (س) و حضرت مریم (س). برای اثبات عصمت هر یک از این افراد، به ادله عقلی و نقلی بسیاری استناد شده است. از میان ادله نقلی نیز می‌توان به آیات و روایات متعددی اشاره نمود که هر یک در مدخل مرتبط با آن مطرح شده است.

معناشناسی عصمت

معنای لغوی

عصمت، واژه‌ای عربی و از ماده «عَصِمَ يَعْصِمُ» است که در لغت سه معنا برای آن ذکر شده؛ یکی: «مَسَکَ» به معنای حفظ و نگهداری[۱]، دوم: «مَنَعَ» به معنای مانع شدن[۲] و سوم به معنای وسیله بازداشتن[۳]. با این وجود واژه «عصمت»، به معنای «گرفتن» و «نگهداری» مناسب‌تر از معنای «مانع شدن» است و شاید به همین جهت است که برخی لغویون نیز «اعصم» را به معنای «مَسْک» و «اعتصام» را به «استمساک» معنا کرده‌اند[۴].[۵]

در اصطلاح متکلمان

در علم کلام دست کم دو معنا برای عصمت ارائه شده است:

  1. عصمت به معنای لطف: مرحوم شیخ مفید نخستین متکلم امامیه است که به تعریف عصمت پرداخته است. از نظر او عصمت از ناحیه خداوند متعال، همان توفیق و لطف او برای حجت‌های اوست و اعتصام به این عصمت به وسیله حجج الهی برای حفظ دین خداوند از ورود گناهان و خطاها در آن است[۶]. متکلمان امامیه به تبع مرحوم مفید قرن‌ها عصمت را به لطف تعریف کرده‌اند و بزرگانی همچون سیدمرتضی، شیخ طوسی، نوبختی، نباطی[۷] و مانند آنها در آثار خود آن را به کار برده‌اند.
  2. عصمت به معنای ملکه: پس از آنکه شیخ مفید عصمت را به لطف تعریف کرد و دیگران نیز آن را پذیرفتند، مرحوم خواجه نصیرالدین طوسی آن را به نقل از فلاسفه، ملکه نامید و گفت: عصمت ملکه‌ای است که با وجود آن، از صاحبش گناهان صادر نمی‌شود و این بنا بر اندیشه حکماست[۸]. پس از خواجه برخی از متکلمان معاصر و متأخر از او نیز این تعریف را در کتاب‌های خود ارائه کردند[۹].[۱۰]

مصداق شناسی معصوم

از نظر قرآن کریم، چندین گروه دارای عصمت هستند که عبارت‌اند از: ملائکه، پیامبران، ائمه، وحی و بعضی افراد خاص، مانند: حضرت زهرا (س) و حضرت مریم (س)؛ در مورد دو دسته از معصومین، یعنی پیامبران و امامان علاوه بر قرآن و سایر دلایل نقلی، براهین عقلی و روشن و متقنی نیز می‌توان اقامه کرد. البته بر عصمت ملائکه نیز می‌توان دلیل عقلی اقامه کرد.

علاوه بر قرآن، روایات رسیده از پیامبر اکرم (ص)، نیز نه تنها به بیان ویژگی‌های عصمت پرداخته‌اند، بلکه افرادی را با عنوان انسان‌هایی معصوم از گناه و اشتباه نیز برشمرده‌اند. توجه به این مبحث، از این رو مهم است که بدانیم در عصر نبوی، مخاطبان پیامبر اکرم (ص)، نه تنها با مفهوم و حقیقت عصمت آشنا بودند، بلکه دایره آشنایی آنان با این مقوله، فراتر از معرفت به حقیقت عصمت بوده است و حتی انسان‌هایی را که به لباس عصمت آراسته بودند نیز می‌شناختند.

در این میان، از گروه‌هایی که در روایات نبوی انسان‌هایی معصوم معرفی شده‌اند، می‌توان به خود پیامبر اکرم (ص)، اهل بیت ایشان، امام علی، امام حسن، امام حسین و نه تن از فرزندان امام حسین (ع) اشاره کرد.

برای نمونه، پیامبر خدا (ص) در وصف خود و اهل بیتش فرمود: «من و اهل بیتم مطهَّریم پس از آنها پیشی نگیرید که گمراه می‌شوید... و از آنها سرپیچی نکنید که به جهالت خواهید افتاد»[۱۱].[۱۲]

در ادامه به بررسی دلایل عصمت گروه‌های فوق می‌پردازیم:

پیامبران

با توجه به آنکه هدف از بعثت پیامبران هدایت نوع بشر در سایه دستورات الهی است به مقتضای این هدف لازم است پیام‌های خداوند از مرحله صدور تا مرحله وصول به مردم، از هرگونه تحریف و دستبرد عمدی و سهوی مصون بوده و دست نخورده به مردم برسند تا هیچ گونه شک و تردیدی برای مردم نسبت به سخنان و تعلیمات پیامبران ایجاد نشده و اطمینان کامل به سخنان آنها حاصل شود. روشن است که اگر پیامبران از گناه و خطا معصوم نباشند، احتمال دروغ و تحریف حقایق و خطا و اشتباه، در کلمات آنها راه پیدا می‌‌کند و سخنان آنها قابل اعتماد نخواهد بود[۱۳].

اهل بیت

امامان

یکی از اعتقادات شیعه دربارۀ پیامبران و امامان معصوم (ع)، مصونیت آنها از هرگونه گناه، خطا، اشتباه و نسیان است، چرا که حجت‌های الهی، هادیان بشر و پیشوایان مردمند و هادی بودن امامان به معنای لزوم اقتدای به آنها در همه امور است، از این رو ائمۀ هدی (ع) از جمله مصادیق عصمت هستند[۱۴].[۱۵]

حضرت فاطمه

حضرت فاطمه زهرا(س)، دختر پیامبر خاتم، یکی دیگر از مصادیق معصومان است. شیخ مفید[۱۶] اجماع مسلمانان و علامه مجلسی[۱۷] اجماع قطعی شیعیان بر عصمت او را ذکر کرده‌اند[۱۸].

وحی

عصمت وحی به معنای مصونیت، سلامت و خطاناپذیری وحی است. مقتضای علم و قدرت و حکمت الهی و لازمۀ هدایت انسان‌ها آن است که وحی الهی بدون هیچگونه خطا و اشتباهی به دست مردم برسد[۱۹].

قرآن

عصمت قرآن، یکی از ویژگی‌های اساسی آن است. عصمت قرآن دارای ابعاد و مراتب متعددی است که عصمت معنوی یا تفسیری و عصمت لفظی یا همان مصونیت قرآن از تحریف از آن جمله است. عصمت لفظی به معنای عدم راهیابی باطل، کژی و تحریف در ساحت مقدس این کلام است. عصمت در قرآن یعنی اینکه این کلام بدون هیچ تحریفی در آیات و هیچگونه تعارضی در بین آیات نازل شده و بر تمام کلام‌های دینی دیگر مانند روایات، حجیت و برتری دارد چراکه تمام کلام‌های دینی وابسته به قرآن و نقش تبیین و تفسیر قرآن را دارند[۲۰].

فرشتگان

یکی از موجودات دارای مقام عصمت‌، فرشتگان الهی هستند. البته اگر آنها را مختار و دارای تکلیف و مسئولیت بدانیم؛ زیرا در غیر این صورت سخن از عصمت آنها منطقی و بجا نخواهد بود. غالب متکلمان عصمت فرشتگان را همچون عصمت انسان‌های معصوم اختیاری دانسته، در بیان حقیقت عصمت آنان و منشأ آن، کما بیش مطالبی شبیه آنچه در عصمت انبیا و ائمه(ع) گفته شده است، بیان می‌دارند[۲۱].[۲۲]

حضرت مریم

بی‌تردید حضرت مریم (س) یکی از زنان برگزیده جهان و برخوردار از کرامات و موهبت‌های الهی است. اندیشمندان مسیحی و مسلمان، مقام والای او را ستوده و مناقب فراوانی برای وی یادآور شده‌اند. قرآن کریم نیز همواره از آن حضرت به نیکی یاد کرده و بر طهارت و پاکی او مهر تأیید زده است[۲۳].[۲۴]

پرسش مستقیم

منابع

پانویس

  1. راغب اصفهانی این معنا را برای واژه «عَصَمَ» آورده و می‌گوید: العصم: الإمساک و الاعتصام الاستمساک... (وقوله: وَلا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوَافِرِ والعصام ما یعصم به‌ ای یشد و عصمة الأنبیاء حفظه إیاهم؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ص۵۶۹ ـ ۵۷۰ و عصم الله فلاناً من المکروه: ای حفظه و وقاه؛ یعنی خداوند فلانی را از مکروه حفظ کرده (عصمه) بعنی او را حفظ کرد و نگهداشت. المنجد، ص۱۵۰.
  2. ر.ک: فراهیدی،خلیل بن احمد، العین ج ۱ ص۳۱۴؛ فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، قاموس محیط، ج۴، ص۱۵۱؛ الجوهری، اسماعیل بن حمّاد، الصحاح، ج۵، ص۱۹۸۶، ابن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۳.
  3. ابن‌منظور، از زجاج نقل می‌کند: أَصْلُ العِصْمَةِ الحبْلُ. و كلُّ ما أَمْسَكَ شَيئاً فقد عَصَمَهُلسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۵. یعنی، لغت عصمت در اصل به معنای طناب و ریسمان وضع شده است، ولی سپس از این معنا توسعه یافته و برای هر چیزی که موجب امساک و حفظ چیز دیگری شود، به کار می‌رود.
  4. ر.ک: المفردات فی غریب القرآن، ص۳۳۶ ـ ۳۳۷..
  5. حسینی میلانی، سید علی، عصمت از منظر فریقین، ص۱۴.
  6. محمدبن محمدبن نعمان، شیخ مفید، تصحیح الاعتقادات الامامیة، ص۱۲۸.
  7. علی بن یونس نباطی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۵۰.
  8. خواجه نصیرالدین طوسی، تلحیص المحصل، ص۳۶۹؛ عضدالدین ایجی نیز این تعریف را به حکما نسبت می‌دهد. ایجی عضدالدین، شرح المواقف، ج۸، ص۲۸۰ البته مرحوم خواجه در برخی موارد نیز عصمت را به لطف تعریف کرده است. ر.ک: خواجه نصیرالدین طوسی، تلخیص الحصل، ص۵۲۵.
  9. میثم بن علی بن میثم بحرانی، النجاة فی یوم القیامة، ص۵۵؛ حسن بن یوسف حلی، کشف المراد، ص۴۹۴.
  10. فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص۳۴ - ۳۵.
  11. محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبه، ص۴۴؛ محمد بن جریر بن رستم طبری (الشیعی)، المسترشد فی امامة امیر المؤمنین (ع)، تحقیق: احمد محمودی، ص۳۹۹؛ علی بن ابراهیم قمی، تفسیر القمی، ج۱، ص۴-۵.
  12. فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص ۹۴.
  13. ر.ک: پیام قرآن‏، مکارم شیرازی، ناصر، ج ۷، ص۱۸۵.
  14. در همین خصوص امیرالمؤمنین (ع) می‌فرمایند: "اینکه خداوند به اطاعت پیامبر و اولی‌الامر فرمان داده است به این دلیل است که آنان پاک و معصومند و هرگز به معصیت خداوند فرمان نمی‌دهند"، «إِنَّمَا الطَّاعَةُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِوُلَاةِ الْأَمْرِ وَ إِنَّمَا أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِطَاعَةِ الرَسُولِ لِأَنَّهُ مَعْصُومٌ مُطَهَّرٌ لَا یَأْمُرُ بِمَعْصِیَتِهِ وَ إِنَّمَا أَمَرَ بِطَاعَةِ أُولِی الْأَمْرِ لِأَنَّهُمْ مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُونَ لَا یَأْمُرُونَ بِمَعْصِیَتِهِ»؛ الخصال، ج۱، ص۱۳۰. همچنین امام رضا (ع) در نامه‌ای به مأمون، عصمت هادیان بشر را اینگونه بیان می‌‌کند: "خداوند هرگز اطاعت کسی را واجب نمی‌کند با اینکه می‌داند مردم را گمراه کرده و باعث فریب آنها می‌‌شود و هرگز کسی را که می‌داند به خدا و پرستش او کافر می‌شود و شیطان‌پرست می‌‌شود انتخاب نمی‌کند"، «لَا یَفْرِضُ اللَّهُ تَعَالَی طَاعَةَ مَنْ یَعْلَمُ أَنَّهُ یُضِلُّهُمْ وَ یُغْوِیهِمْ وَ لَا یَخْتَارُ لِرِسَالَتِهِ وَ لَا یَصْطَفِی مِنْ عِبَادِهِ مَنْ یَعْلَمُ أَنَّهُ یَکْفُرُ بِهِ وَ بِعِبَادَتِهِ وَ یَعْبُدُ الشَّیْطَانَ دُونَهُ»؛ عیون أخبار الرضا، ج۲، ص۱۲۵. «بِأَنْ عَصَمَهُمْ مِنَ الذُّنُوبِ وَ بَرَّأَهُمْ مِنَ الْعُیُوبِ وَ طَهَّرَهُمْ مِنَ الدَّنَسِ وَ نَزَّهَهُمْ مِنَ اللَّبْسِ وَ جَعَلَهُمْ خُزَّانَ عِلْمِهِ وَ مُسْتَوْدَعَ حِکْمَتِهِ وَ مَوْضِعَ سِرِّهِ وَ أَیَّدَهُمْ بِالدَّلَائِلِ وَ لَوْ لَا ذَلِکَ لَکَانَ النَّاسُ عَلَی سَوَاءٍ»؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج ۲۵ص ۱۸۲: همچنین در توقیعی که حضرت مهدی (ع) در پاسخ‌ نامۀ احمد بن اسحاق اشعری نوشت، عصمت امامان را یکی از وجه تمایزات بین امام و مردم معرفی کرده و فرمودند: "فرق میان امام و مأموم، عصمت از گناهان و پاکی از عیب‌ها و آلودگی‌ها و منزّه بودن از اشتباه است و امامان خزانه‌داران علم الهی و امین حکمت و راز خداوند هستند و اگر چنین نبود، آنان با مردم فرقی نداشتند و حق و باطل شناخته نمی‌شد و هرکس به دروغ ادعای امامت می‌کرد".
  15. خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی ج۲، ص۳۵۹ ـ ۳۶۲.
  16. مفید، الفصول المختاره، ص۸۸.
  17. مجلسی، بحار الانوار، ج۲۹، ص۳۳۵.
  18. عبدالحسین کافی، جواد شفیعیان حیدری، عصمت فاطمه، دانشنامه فاطمی ج۲، ص۷۱.
  19. ر.ک: مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، ص۱۴۱؛ خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی ج۲، ص ۳۵۹ - ۳۶۲.
  20. ر.ک: شاکرین، حمید رضا، عصمت تام قرآن و برون داده‌ای آن، ص۴ـ۷.
  21. ابن ابی الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ج۶، ص۴۳۲-۴۳۳.
  22. شریفی، احمد حسین، یوسفیان، حسن، پژوهشی در عصمت معصومان، ص۳۴۰.
  23. سوره آل عمران، آیه ۴۲.
  24. فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص ۷۸.