تحریف: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(صفحه‌ای تازه حاوی «تحریف : دگرگون ساختن لفظ یا معنای کلام، از مباحث مهم کلامی درباره تغییر یا عد...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۵۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
تحریف : دگرگون ساختن لفظ یا معنای کلام، از مباحث مهم کلامی درباره تغییر یا عدم تغییر کتب آسمانی
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[تحریف در لغت]] - [[تحریف در قرآن]] - [[تحریف در کلام اسلامی]] - [[تحریف در فقه سیاسی]] - [[تحریف در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]| پرسش مرتبط  = }}
تحریف مصدر باب تفعیل از ریشه «ح ـ ر ـ ف» است. معنای اصلی حرف را لبه، جانب، کناره و مرز دانسته‌اند.[1] بر اساس این معنا، تحریف، به حاشیه بردن معنای لفظ و ایجاد نوعی دگرگونی و انحراف در مقصود گوینده است. دگرگونی یاد شده می‌تواند از طریق جابه جا کردن واژه‌ها، اعراب آنها، تغییر ساختار جمله‌ها یا تفسیر نادرست آنها باشد.[2] برخی، «تحریف» را به تغییر و تبدیل که جامع‌تر است، معنا کرده‌اند[3]، با این تفاوت که در تحریف سعی بر القای خلاف مقصود است.[4] تحریف بر دگرگون ساختن سخنان شفاهی نیز اطلاق می‌شود و اختصاص به سخنان مکتوب ندارد.[5]
تحریف در اصطلاح از مباحث مهم کلامی
دائرة المعارف قرآن کریم، جلد 7، صفحه 287
است که به راهیابی تغییر در کتب آسمانی و عدم آن می‌پردازد. این بحث در فرهنگ اسلامی به طور خاص درباره کتاب مقدس (عهد قدیم و جدید) و قرآن مطرح می‌شود. اقسام تحریف از مباحث مورد اهتمام صاحب‌نظران است.[6]همه اقسام تحریف را می‌توان در دو دسته اصلی قرار داد: لفظی و معنوی. تحریف لفظی، تصرّف در ساختار الفاظ و عبارتهاست. تحریف معنوی، تفسیر و تأویل نادرست از لفظ و عبارت است  که برخلاف مقصود گوینده و اغلب بدون استناد به قواعد فهم درست کلام و بر اساس رأی شخصی و با انگیزه‌های خاص صورت می‌پذیرد. تحریف لفظی خود دارای اقسامی است: 1.‌تحریف به فزونی؛ یعنی افزودن کلمه یا جمله‌ای به سخن و متن اصلی؛ 2.‌تحریف به کاهش؛ یعنی حذف بخشی از حروف، واژه‌ها یا جملات متن؛ 3. تحریف به تبدیل و جابه‌جایی که در آن کلماتی جایگزین واژه‌های مترادف یا غیر مترادف می‌شود، به گونه‌ای که معنا را مخدوش کند؛ 4. تحریف در لحن و گویش که همان تغییر در حرکات و نحوه ادای واژگان است، به گونه‌ای که معنای اصلی کلمه فهمیده نشود.[7]


طبقه‌بندی آیات تحریف:
'''تحریف''' به‌معنای جانب و کناره در مورد سخنان و نوشته‌ها و گاهی هم درباره حوادث و موضوعات به [[کار]] می‌رود، بدان معنا که [[سخن]] را بر یکی از دو طرف احتمال حمل کنی. تحریف هم در لفظ صورت بگیرد و هم در معنا و [[مخالفان]] [[ادیان الهی]] برای ایجاد [[انحراف]] و [[گمراهی]]، [[کلام خدا]] را تحریف می‌کرده‌اند. در [[آیات]] بسیاری به مسألۀ تحریف پرداخته شده است مانند: {{متن قرآن|مِّنَ الَّذِينَ هَادُواْ يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِ وَيَقُولُونَ سَمِعْنَا وَعَصَيْنَا وَاسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ وَرَاعِنَا لَيًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَطَعْنًا فِي الدِّينِ}}<ref>«برخی از یهودیان کلمات را از جایگاه (راستین) آن جابه‌جا می‌کنند و با پیچاندن زبانشان و از سر طعنه بر دین می‌گویند: «شنفتیم و نپذیرفتیم» و (یا): «بشنو و باور مکن» و (یا) «راعنا»؛ سوره نساء، آیه:۴۶.</ref>.
واژه تحریف به شکل مصدر در قرآن نیامده است؛ ولی آیات پرشماری به انواع تحریف در آموزه‌های دینی اهل کتاب ناظر است. این آیات را می‌توان به 4 دسته کلی قسمت کرد: گروه نخست آیاتی هستند که با کاربرد واژگان همخانواده با «تحریف»، نمونه‌هایی از تحریف‌گری در آموزه‌ها و سخنان دینی و الهی، به ویژه از سوی یهود* را گزارش می‌کنند؛ مانند «یحرّفون» (بقره/2،5؛ نساء /4، 46؛ مائده/5، 13 ـ 14) و «متحرفاً». (انفال/8،16) افزون بر این کلمات، واژگان دیگری نیز که از نظر معنایی نزدیک به تحریف و بیانگر یکی از گونه‌های آن هستند، در این گروه جای می‌گیرند. واژگان «بدّل»(بقره/2،59؛ اعراف/7،162)، «یبدّلوا»(فتح/48،15)، «یلْوُونَ»(آل‌عمران/3،78) و «لَیاً»(نساء/4،46) از‌این قبیل‌اند.[8] لفظی یا معنوی بودن تحریف در این آیات و اینکه مراد تحریف کدام آموزه و سخن است، اغلب مورد اختلاف مفسران است. (=>‌همین مقاله، دسته‌نخست)
دسته دوم صراحتاً پاره‌ای از آموزه‌های وحیانی تورات* و انجیل* نازل شده بر موسی و عیسی(علیهما السلام)را گزارش می‌کنند، در حالی که این آموزه‌ها دست کم به آن صراحت، هرگز در کتاب مقدس (عهدین) کنونی یافت نمی‌شوند. آیاتی که از یادکرد صریح، ویژگیها و بشارت آمدن پیامبر اسلام در تورات و انجیل خبر می‌دهند، از این قبیل‌اند. (اعراف/7، 157؛ فتح/48،29)
دائرة المعارف قرآن کریم، جلد 7، صفحه 288
دسته سوم ضمن انتساب پاره‌ای از باورهای شرک‌آمیز، گزارشها و عقاید تاریخی به یهود و نصارا*، به نقد و نفی صریح آنها می‌پردازند. (برای نمونه: بقره/2، 116؛ مائده/5،17؛ نساء/4،157) این موارد که به گونه‌ای در کتاب مقدس نیز بازتاب یافته‌اند، نمونه‌هایی از تحریف در یهودیت و مسیحیت به شمار می‌روند.
دسته چهارم بخشهای مهمی از تاریخ زندگی و معجزات پیامبرانی چون ابراهیم، اسماعیل و عیسی(علیهم السلام) و نیز حوادث مهم دینی ـ تاریخی یهودیت و مسیحیت را گزارش می‌کنند و این به سبب اهمیت بسیار فراوان آنها در تاریخ ادیان الهی و تکوین و تصحیح باورها و ارزشهای توحیدی است (برای نمونه ر. ک: انعام/6، 74 ـ 81؛ بقره/2، 127، 260)، بر همین‌اساس تورات و انجیل نازل شده نمی‌توانستند به آنها بی‌توجه باشند، ولی این گزارشها در کتاب مقدس کنونی نیامده‌اند، در حالی که در بسیاری از موارد، جزئی‌ترین مسائل مربوط به حوادث و شخصیتهای دینی و سخنان آنها را گزارش کرده‌اند.
پس از طبقه‌بندی کلی آیات، به شرح هریک از دسته‌های چهارگانه می‌پردازیم:


دسته نخست:
== معناشناسی تحریف ==
در گروه نخست، ابتدا آیاتی که در آنها مشتقّات تحریف به کار رفته بررسی و سپس به آیات دیگر پرداخته می‌شود.
تحریف در لغت به‌معنای جانب، کناره و مرز است<ref>جمهرة اللغه، ج‌۱، ص‌۵۱۷؛ التهذیب، ج‌۵، ص‌۱۲؛ لسان‌العرب، ج‌۴، ص‌۱۲۹، «حرف».</ref> و [[منحرف]] به کسی گفته می‌شود که از راه درست و اصلی به [[بیراهه]] کشیده شود. تحریف بیشتر در مورد سخنان و نوشته‌ها به کار می‌‌رود، گاهی هم درباره حوادث و موضوعات به کار می‌برند. تحریف [[سخن]] آن است که آن را بر یکی از دو طرف احتمال حمل کنی درحالی که امکان هر دو معنی را دارد<ref>ر. ک: مفردات، ص‌۲۲۸، «حرف»؛ التعاریف، ج‌۱، ص‌۱۶۳؛ صیانة القرآن من التحریف، ص‌۱۳ ـ ۱۴.</ref><ref>[[علی فتحی زنجانی|فتحی زنجانی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۷، ص۲۸۶ ـ ۳۰۲؛ فرهنگ قرآن، ج۷؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۱۴؛ [[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم]]، ص:۱۶۴؛ [[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۲۳۰.</ref>
1. یهودیان به سبب اهل کتاب بودن، با بشارت بعثت پیامبر اسلام و ویژگیهای آن کاملا آشنا و در انتظار آمدن وی بودند، از این رو انتظار ایمان آوردن آنان به اسلام کاملا طبیعی بود؛ اما چون برخلاف توقع آنها، پیامبر موعود از میان بنی‌اسرائیل برگزیده نشد، او را تکذیب کردند. (بقره/2،76، 89 ـ 90) خداوند با اشاره به تحریف کاملا آگاهانه[9] سخنانش به وسیله گروهی از بنی‌اسرائیل، از مسلمانان می‌خواهد که به ایمان آوردن آنها امیدی نداشته باشند[10]:«اَفَتَطمَعونَ اَن‌یؤمِنوا لَکم و قَد کانَ فَریقٌ مِنهُم یسمَعونَ کلـمَ اللّهِ ثُمَّ یحَرِّفونَهُ مِن بَعدِ ما عَقَلوهُ و‌هُم‌یعلَمون».(بقره/2،75) مفسّران در تعیین مصداق «کلام الله»، نوع تحریف و هویت تحریف‌کنندگان به اختلاف گراییده‌اند. ابن‌عباس، ربیع، ابن اسحاق و بلخی[11]آیه را اشاره به 70 نفر برگزیده حضرت موسی(علیه السلام)دانسته‌اند که همراه وی در کوه طور کلام خدا را از زبان آن حضرت یا بیواسطه شنیدند (اعراف/7،155)[12]؛ لیکن گروهی از آنان پس از بازگشت به میان بنی‌اسرائیل آن را تحریف کردند.[13] شماری از
دائرة المعارف قرآن کریم، جلد 7، صفحه 289
مفسران این دیدگاه را به قرینه «یسمعون‌کلام الله»تقویت کرده‌اند[14]؛ ولی قرطبی به قرینه اختصاص «کلیم الله» بودن به حضرت موسی(علیه السلام)این احتمال را تضعیف کرده است.[15] برخی این دیدگاه را ساخته و پرداخته افرادی ضعیف و غیر موثق خوانده‌اند.[16]
در مقابل، مفسرانی چون مجاهد، سدی و ابن زید، آیه را ناظر به تحریف تورات در موضوع بشارت آمدن پیامبر اسلام و ویژگیهای آن دانسته‌اند.[17] ابن جوزی این نظر را درست‌تر می‌داند.[18] این  دیدگاه با توجه به آیه بعدی تقویت می‌شود: «قالوا اَتُحَدِّثونَهُم بِما فَتَحَ اللّهُ عَلَیکم لِیحاجّوکم بِهِ عِندَ رَبِّکم اَفَلا تَعقِلون».(بقره/2،76) عموم مفسران این آیه را ناظر به سخنان توبیخ‌آمیز بعضی از یهود به برخی دیگر می‌دانند که آنان را از گزارش دادن بشارت تورات به مسلمانان درباره آمدن و اوصاف پیامبر اسلام باز می‌داشتند.[19]
درباره نوع تحریف، برخی آن را معنوی[20]، بعضی لفظی (کاهش و افزایش) و برخی دیگر اعم از آن دو دانسته‌اند.[21] دیدگاه سومی هم آیه را به احتمال، اشاره به یهودیان معاصر پیامبر اسلام و تحریف سخنان آن حضرت دانسته‌اند.[22]
2. خداوند در سوره مائده برای دلداری پیامبر‌اکرم(صلی الله علیه وآله) در پی کارشکنیهای یهود[23]، از پیمان‌شکنی نیاکان یهود و در نتیجه دچار آمدنشان به لعنت خداوند و قساوت قلب خبر می‌دهد و اینکه آنان به سبب این قساوت، به تحریف سخنان الهی دست زده و بخشی از آموزه‌های دینی را به‌فراموشی سپردند: «فَبِما نَقضِهِم میثـقَهُم لَعَنّـهُم و جَعَلنا قُلوبَهُم قـسِیةً یحَرِّفونَ الکلِمَ عَن مَواضِعِهِ و نَسوا حَظـًّا مِمّا ذُکروا بِهِ ولا تَزالُ تَطَّـلِعُ عَلی خائِنَة مِنهُم اِلاّ‌قَلیلاً...».(مائده/5،13)
شماری از مفسران شیعه[24] و سنی[25] آیه را اشاره به تحریف معنوی، یعنی تفسیر ناروا و تأویل نادرست تورات دانسته و برخی مورد تحریف را ویژگیهای پیامبر‌اکرم(صلی الله علیه وآله) و احکام و حدود الهی
دائرة المعارف قرآن کریم، جلد 7، صفحه 290
گفته‌اند.[26] فخر‌رازی در تقویت این دیدگاه با استناد به تواتر و شهرت در نقل کتاب مقدس، تحریف لفظی آن را ناممکن یا بسیار دشوار خوانده است[27]؛ اما رشیدرضا ضمن نادرست خواندن مقایسه تواتر کتاب مقدس با تواتر قرآن‌کریم، استدلال رازی را ناشی از ناآگاهی او از تاریخ کتاب‌مقدس دانسته و بر وقوع تحریف معنوی و لفظی ـ اعم از حذف، اضافه و جابه‌جایی ـ در آن تأکید می‌کند.[28] علامه‌طباطبایی با مرتبط دانستن تحریف‌گری بنی‌اسرائیل* با فراموشی بخشی از آموزه‌های دینی آنان، تحریف را اعم از معنوی و لفظی دانسته و معتقد است که در نتیجه این کار، بسیاری از آموزه‌ها و معارف اصلی یهودیت فراموش شد و انحرافات بنیادینی، مانند اعتقاد به تشبیه، ختم نبوت به وسیله حضرت موسی(علیه السلام) و استمرار شریعت آن حضرت برای ابد، پدید آمد.[29]
جمله «و نَسوا حَظـًّا مِمّا ذُکروا بِه»(مائده/5،13) در کنار قرینه «اوتوا نَصیبـًا مِنَ‌الکتـب»(آل عمران/3، 23؛ نساء‌/4،44، 51) دیدگاه قرآن مبنی بر از بین رفتن بخشی از تورات نازل شده بر موسی(علیه السلام) را ثابت می‌کند این بخش را آموزه‌های مربوط به معاد[30] و لزوم ایمان به پیامبر‌اکرم[31] دانسته‌اند.
3. بر اساس آیات 41 ـ 42 مائده/5، برای گروهی از یهودیان معاصر پیامبر(صلی الله علیه وآله) حادثه‌ای رخ می‌دهد. عالمان یهود به سبب پاره‌ای ملاحظات، برخلاف آموزه‌های صریح تورات درباره آن حکم کرده، سپس افرادی را نزد پیامبر‌اکرم می‌فرستند تا در این باره داوری کند. به این افراد توصیه می‌شود در صورتی که پیامبر(صلی الله علیه وآله) حکم خلاف آنان را تأیید نکرد، آن را نپذیرند: «و مِنَ الَّذینَ هادوا سَمّـعونَ لِلکذِبِ سَمّـعونَ لِقَوم ءاخَرینَ لَم یأتوک یحَرِّفونَ الکلِمَ مِن بَعدِ مَواضِعِهِ یقولونَ اِن اوتیتُم هـذا فَخُذوهُ و اِن لَم تُؤتَوهُ فَاحذَروا...». بر اساس تفسیر ابن عباس، سدّی و ابن زید «سمّـعون» نخست به معنای «گوش دهندگان» و دومی به معنای «پذیرندگان» و «یحرفون»صفت قوم است؛ یعنی گروهی که نزد پیامبر(صلی الله علیه وآله) آمدند، به سخنان دروغ (احکام تحریف شده تورات) گوش داده و گفته‌های تحریف‌گرانِ (قوم) آموزه‌های تورات را بی‌چون‌و‌چرا پذیرفته، پیروی می‌کردند.[32] این  تفسیر را بیشتر مفسران،
دائرة المعارف قرآن کریم، جلد 7، صفحه 291
مانند طبری[33]، طوسی[34]، زمخشری[35قرطبی[36] و صاحب المیزان[37]، پذیرفته‌اند.
بر اساس شأن نزول مشهور و سیاق آیات، عالمان یهود خیبر در ازای گرفتن رشوه*، حکم تورات را به سود برخی افراد تحریف کردند. گفته‌اند: زن و مردی از اشراف مرتکب زنای محصنه شدند؛ لیکن برخلاف حکم تورات مبنی بر سنگسار شدن، به تازیانه و تشهیر (سوار کردن مجرم بر الاغ و نمایش دادن وی در معابر عمومی) محکوم شدند؛ گویا در پی اعتراض به این تبعیض، عالمان مزبور گروهی را برای داوری خواستن از پیامبر(صلی الله علیه وآله) نزد وی می‌فرستند. به دنبال حکم پیامبر(صلی الله علیه وآله) به رجم با استناد به وجود آن در تورات و عدم پذیرش آن از سوی فرستادگان احبار، پیشنهاد پیامبر(صلی الله علیه وآله)مبنی بر داوری داناترین فرد زمان به مضامین تورات، یعنی «ابن صوریا»، را می‌پذیرند و او وجود حکم رجم در تورات را تأیید می‌کند.[38] تأیید ابن‌صوریا و تصریح قرآن به وجود حکم مورد اختلاف در تورات، می‌نماید که تحریف یاد شده در آیه از نوع دست بردن در متن تورات نبوده است[39]، بلکه آنان با کتمان حد رجم که در تورات کنونی نیز هست[40حکم تازیانه و تشهیر را حکمی الهی معرفی کرده‌اند.[41] بی‌سوادی اغلب اهل کتاب و عدم آشنایی آنان با تورات (بقره/2،278) زمینه این کار را فراهم می‌ساخت.
در تفسیری دیگر از آیه، مفسرانی چون طبرسی[42]، نحاس[43فخر رازی[44] و ابی‌السعود[45]، «لام» در «للکذب» را به معنای تعلیل، «سمّاعون» و دوم را به معنای جاسوسان گرفته‌اند؛ یعنی یهودیانی که نزد پیامبر(صلی الله علیه وآله)آمدند جاسوسان آن گروه از یهودیانی بودند که نزد پیامبر نیامده بودند. اینان شنیده‌های خود را به آنها و دیگر دشمنان گزارش می‌کردند. تا با تحریف و کم و زیاد کردن آن، به پیامبر خدا دروغ و افترا ببندند. زمخشری این تفسیر را برنمی‌تابد.[46]
4. گروهی از یهودیان، هنگام سخن گفتن با پیامبر‌اکرم(صلی الله علیه وآله) افزون بر سخنان غیر مؤدبانه، با کاربرد برخی عبارات و واژگان، معنا و مفهوم توهین‌آمیزی از آن قصد می‌کرده‌اند: «مِنَ الَّذینَ هادوا یحَرِّفونَ الکلِمَ عَن مَواضِعِهِ و یقولونَ سَمِعنا و عَصَینا واسمَع غَیرَ مُسمَع و رعِنا لَیـًّا
دائرة المعارف قرآن کریم، جلد 7، صفحه 292
بِاَلسِنَتِهِم و طَعنـًا فِی‌الدّینِ و لَو اَنَّهُم قالوا سَمِعنا واَطَعنا واسمَع وانظُرنا لَکانَ خَیرًا لَهُم‌و‌اَقوَمَ...».(نساء/4، 46 ـ 47) برخی از مفسران، مراد از «کلم» را تورات، و تحریف را به  معنای عام آن دانسته‌اند. در این دیدگاه، حذف و اضافه و تغییر برخی آموزه‌های تورات یا ارائه تفسیری نادرست از آن، همچنین تفسیر نادرست سخنان حضرت موسی(علیه السلام)درباره بعثت پیامبر‌اکرم(صلی الله علیه وآله)، از مصادیق تحریف یاد شده است؛  اما ظاهر و سیاق آیات نشان می‌دهد که مراد از «تحریف کلم»، تحریف در کاربرد و معانی برخی جمله‌ها و واژگان، هنگام سخن گفتن با پیامبر(صلی الله علیه وآله)است[47بر این اساس، جمله‌های پس از «یحرفون الکلم»، عطف تفسیری و بیان مصداق است.
5. آیات 78 ـ 79 بقره/2، یهودیان عصر پیامبر‌اکرم(صلی الله علیه وآله) را در ارتباط با کتاب دینی خویش به دو گروه باسواد و بی‌سواد قسمت می‌کنند: «و مِنهُم اُمِّیونَ لایعلَمونَ الکتـبَ اِلاّاَمانِی واِن هُم اِلاّ یظُنّون * فَوَیلٌ لِلَّذینَ یکتُبونَ الکتـبَ بِاَیدیهِم ثُمَّ یقولونَ هـذا مِن عِندِ اللّه...». بر اساس این آیات، امّیها به سبب ناتوانی در خواندن و نوشتن، از آموزه‌های تورات آگاهی درستی نداشته‌اند. دانستنیهایی را که آموزه‌های تورات می‌دانستند،  آرزوها، پندارهای باطل و باورهای تحریف شده‌ای بود که از عالمان خویش فراگرفته بودند.[48] گروه دوم، عالمان و احبار یهود و آشنا به خواندن و نوشتن و آگاه از تورات بوده‌اند. این‌دسته با توجه به بی‌سوادی گروه نخست و ناآگاهی آنان از تورات، مطالبی را از پیش خود نوشته و آن را به نام سخنان خدا به مردم معرفی می‌کرده‌اند.[49] از «فای» تفریع «فویل» برمی‌آید که پندارهای نادرست گروه نخست که آنها را تعالیم  تورات می‌پنداشتند، برگرفته از نوشته‌های نادرست احبار بوده است. این کار احبار نسبت دروغ به خداوند بود و گمراه شدن مردم را در پی داشت، بدین سبب به شدت نکوهش[50] و به آن وعده عذاب داده شده است: «...فَوَیلٌ لَهُم مِمّا کتَبَت اَیدیهِم و ویلٌ لَهُم مِمّا‌یکسِبون».(بقره/2،79)
مصداق «کتاب نوشته شده» و «نویسندگان آن» مورد اختلاف است. اغلب مفسران نخست، همانند ابن‌عباس، قُتاده، ابوالعالیه، ابن زید[51]، عکرمه، کلبی و سفیان ثوری[52]، مراد از آن را تورات و نویسندگان را احبار و عالمان یهود در
دائرة المعارف قرآن کریم، جلد 7، صفحه 293
عصر پیامبر(صلی الله علیه وآله) دانسته‌اند. بیشتر مفسران متأخر و معاصر، مانند طبری، طوسی، زمخشری[53]، ابن جوزی، واحدی و علامه طباطبایی[54] نیز  با اشاره به الف و لام تعریف در «الکتاب»، این دیدگاه را پذیرفته‌اند. بنابراین نظر، احبار یهود با هدف تردید افکنی در دل توده‌های مردم عامی و جلوگیری از گرایش آنان به اسلام، ویژگیهای یاد شده برای پیامبر‌اکرم(صلی الله علیه وآله) در تورات  را تغییر داده، آن‌گاه ویژگیهای پیامبر(صلی الله علیه وآله)را با اوصاف آمده در تورات ناسازگار خواندند. در شمار انگیزه‌های این تحریف، رشوه گرفتن و حفظ ریاست و زعامت خویش و منافع آن، آمده است.[55] ویژگیهای یاد شده برای پیامبر‌اکرم(صلی الله علیه وآله) در تورات و نیز اوصافی که احبار یهود جایگزین آن کردند، از سوی مفسران، متفاوت گزارش شده است.[56] این شأن نزول در برخی احادیث نیز تأیید شده[57] و با ظاهر و سیاق آیات (بقره/2،‌74 ـ 80) سازگار است.
طبرسی، سمعانی، ابوحیان و برخی دیگر از مفسران، ضمن گزارش شأن نزول مشهور، آن را به دیده تردید نگریسته‌اند.[58] آلوسی با پذیرش اصل شأن نزول، درباره مصداق کتاب نظر دیگری دارد. به اعتقاد وی احبار با پنهان ساختن نسخه‌های اصلی تورات، مطالبی را که به دلخواه خویش نوشته بودند، به نام تورات در میان توده‌های یهود و عرب رایج ساختند؛ همچنین گفته است: شاید مراد از «کتاب»، تفسیرها و تأویلهای نادرستی از تورات باشد که احبار نوشته و رایج کردند.[59]
دو تفسیر نادر نیز در این باره وجود دارد: الف.‌سدّی، کتاب نوشته شده را اشاره به تورات ندانسته و معتقد است که شماری از یهود مطالبی را از پیش خود ساخته و پرداخته و به نام کتاب آسمانی به گروهی از عربهای امی و فاقد کتاب آسمانی فروختند.[60] ب. ابومالک آیه را در شأن عبدالله بن سعد بن سرح نازل دانسته است. گفته‌اند: وی از کاتبان وحی بود و چون می‌خواسته آیات قرآن را برخلاف املای پیامبر(صلی الله علیه وآله)بنویسد، مرتد گردید.[61]ظاهر و سیاق آیات با این دو دیدگاه سازگار نیست.[62]
دائرة المعارف قرآن کریم، جلد 7، صفحه 294
6. بر اساس ظاهر آیه 78 آل عمران/3 شماری از عالمان یهود، نوشته‌های غیر وحیانی را با لحن و آهنگ ویژه تورات تلاوت می‌کرده‌اند تا مسلمانان گمان کنند که جزئی از آن است. آنان برای تأکید بیشتر،‌نوشته‌های مزبور را وحی* الهی می‌خواندند. آیه‌یاد شده، جزئی از تورات و سخن خدا بودن آن نوشته‌ها را نفی و تأکید می‌کند که آنها خود نیز وحیانی نبودن آن نوشته‌ها را می‌دانند؛ ولی با این حال به خداوند نسبت دروغ می‌دهند: «و اِنَّ مِنهُم لَفَریقـًا یلوونَ اَلسِنَتَهُم بِالکتـبِ لِتَحسَبوهُ مِنَ الکتـبِ و ما هُوَ مِنَ الکتـبِ ویقولونَ هُوَ مِن عِندِ اللّهِ و ما هُوَ مِن عِندِ اللّهِ ویقولونَ عَلَی اللّهِ الکذِبَ و هُم یعلَمون».
مشهور مفسران آیه را اشاره به شماری از احبار یهود مدینه، مانند کعب بن اشرف، مالک بن ضیف و حی‌بن اخطب دانسته‌اند.[63] ابن عباس گفته است: آیه درباره یهود و نصارا نازل شده است؛ گروهی که هم مطالبی را از تورات  و انجیل حذف کرده و هم بر آن افزودند.[64]
مفسران درباره نوع تحریف یاد شده در آیه، دیدگاه یکسانی ندارند؛ گروهی چون مجاهد، ربیع، ابن عباس، وهب‌بن منبه، بر این باورند که احبار نوشته‌های ساختگی خود، از جمله درباره ویژگیهای پیامبر(صلی الله علیه وآله) را همانند تورات تلاوت و جزئی از کتاب نازل شده بر موسی(علیه السلام)قلمداد می‌کردند.[65] بر اساس این تفسیر، نخستین «کتابِ» یاد شده در آیه، همان کتاب یاد شده در آیه 79 بقره/2 است: «فَوَیلٌ لِلَّذینَ یکتُبونَ الکتـبَ بِاَیدیهِم‌...».قمی، مقاتل، طبری،[66] زرکشی، علامه طباطبایی[67] و برخی دیگر از مفسران نیز این دیدگاه را پذیرفته‌اند. در مقابل، به اعتقاد فخر‌رازی  و آلوسی، احبار هنگام تلاوت تورات، اِعراب و حرکات بخشهایی از آن را تغییر داده و در نتیجه معنای آن را دگرگون ساخته و همان الفاظ را عین جملات نازل شده می‌خواندند.[68] از گفته‌های طوسی، طبرسی و برخی دیگر نیز می‌توان این تفسیر را به دست آورد.[69] در  نقلی دیگر از ابن عباس، وی آیه را اشاره به حذف و اضافه بخشهایی از تورات دانسته است.[70]
7. بنی‌اسرائیل هنگام ورود به سرزمین کنعان، فرمان یافتند که با حالتی خاص، از دری معین وارد
دائرة المعارف قرآن کریم، جلد 7، صفحه 295
شده و عبارتی مشخص را مبنی بر طلب آمرزش بر زبان جاری کنند تا خداوند از گناهان گذشته آنان درگذرد؛ اما گروهی با تغییر و تحریف آن عبارت خاص، جمله‌ای تمسخرآمیز بر زبان آورده و در نتیجه به عذاب الهی دچار آمدند: «و اِذ قُلنَا ادخُلوا هـذِهِ القَریةَ فَکلوا مِنها حَیثُ شِئتُم رَغَدًا وادخُلوا البابَ سُجَّدًا وقولوا حِطَّةٌ نَغفِر لَکم خَطـیـکم و سَنَزیدُ المُحسِنین * فَبَدَّلَ الَّذینَ ظَـلَموا قَولاً غَیرَ الَّذی قیلَ لَهُم‌...».(بقره/2، 58 ـ 59 و نیز اعراف/7، 161‌ـ‌162) مفسران درباره معنا و عربی و دخیل بودن واژه «حطّه» و نیز واژه یا جمله‌ای که به جای آن گفته شد، بر یک نظر نیستند. (=> باب حطه)
8. بر اساس برخی آیات، اهل کتاب، به ویژه یهودیان یثرب، با هدف گمراهی و تزلزل فکری و اعتقادی مسلمانان، بسیاری از حقایق یاد شده در کتاب دینی خویش در ارتباط با اسلام را آگاهانه و از سر تعمد، کتمان کرده و حق و باطل را درهم‌می‌آمیختند. خداوند در کنار دعوت به پذیرش اسلام، آنان را از این کار باز می‌دارد: «وءامِنوا بِما اَنزَلت‌... * و لاتَلبِسُوا الحَقَّ بِالبـطِـلِ وتَکتُموا الحَقَّ واَنتُم تَعلَمون».(بقره/2، 41 ـ 42 و نیز آل‌عمران/3،69 ـ 71) مفسران، درهم آمیختن حق و باطل را تحریف، شبهه‌افکنی، تفسیر و تأویل نادرست و باطل نمایاندن حق معنا کرده‌اند؛ نوعی درهم‌آمیختگی که در آن تشخیص سره از ناسره نامیسر است.[71] آنان در تعیین مصداق حق و باطل به اختلاف گراییده‌اند؛ حسن و ابن زید، حق را آموزه‌های درست تورات، و باطل را تعالیم تحریف شده آن دانسته‌اند.[72] طبرسی، ابوحیان، علامه‌طباطبایی و... این تفسیر را پذیرفته‌اند. علامه‌طباطبایی با استناد به «و اَنتُم تَعلَمون»، آیه را اشاره به کتمان، تحریف یا تفسیر به رأی پاره‌ای از آیات تورات و معارف دینی می‌داند؛ اقدامی که بازشناسی حق و باطل را از یکدیگر نامیسر می‌ساخت.[73] ابن‌عباس  و قتاده، «حق» را اسلام ظاهری گروهی از یهودیان یثرب و «باطل» را نفاق درونی آنان گفته‌اند.[74] ثعلبی و بغوی این دیدگاه را پذیرفته‌اند.[75] بر اساس آیه 72 آل عمران/3 گروهی از اهل کتاب (یهود) بر اساس نقشه‌ای هماهنگ و با هدف  تردید افکنی در دل مسلمانان، به یکدیگر توصیه می‌کردند که در آغاز روز ظاهراً اسلام آورده و در پایان روز از آن روی‌گردان شوند. برخی دیگر، حق را ایمان اهل کتاب به موسی و عیسی(علیهما السلام)، و
دائرة المعارف قرآن کریم، جلد 7، صفحه 296
باطل را کفر آنان به حضرت‌محمد(صلی الله علیه وآله)دانسته‌اند.[76]
9. یهودیان، دوستی خدا و مقرب درگاه الهی بودن و نیز بهشت را در انحصار خود می‌پنداشتند. (بقره/2،110) خداوند در اثبات دروغ بودن این ادعا، از آنان می‌خواهد اگر در ادعای خویش صادق‌اند، آرزوی مرگ کرده، به سرای دیگر روند؛ آن‌گاه در ادامه آنها را حریص‌ترین افراد به زندگی دنیا می‌خواند که به سبب ترس از کیفر کردار خویش هرگز آرزوی مرگ نخواهند کرد:«قُل یـاَیهَا الَّذینَ هادوا اِن زَعَمتُم اَنَّکم اَولِیاءُ لِلّهِ مِن دُونِ النّاسِ فَتَمَنَّوُا المَوتَ اِن کنتُم صـدِقین * و لا یتَمَنَّونَهُ اَبَدًا بِما‌قَدَّمَت اَیدیهِم واللّهُ عَلیمٌ بِالظّــلِمین».(جمعه/62،6‌ـ‌7 و نیز بقره/2، 94 ـ 96) انواع کفر و گناه[77]، مانند تکذیب پیامبر اسلام و تحریف کتاب خدا و ویژگیهای پیامبر‌اکرم(صلی الله علیه وآله)، از مصادیق «ما‌قدّمت ایدیهم»دانسته شده است.[78]


دسته دوم:
از سیاست‌های [[مخالفان]] [[ادیان الهی]] از [[بنی‌اسرائیل]] ([[یهود]]) و [[نصارا]] گرفته تا [[منافقان]] [[جامعه اسلامی]] برای ایجاد [[انحراف]] و [[گمراهی]] در میان معتقدان و [[مؤمنان]]، تحریف [[کلام خدا]] بوده است<ref>[[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم]]، ص:۱۶۴.</ref>.
این دسته آیات، از آموزه‌هایی صریح در تورات و انجیل یاد می‌کنند که دست کم اثری روشن از آنها در نسخه‌های عربی و فارسی موجود کتاب مقدس به چشم نمی‌خورد. بشارت بعثت پیامبر‌اکرم(صلی الله علیه وآله)، یادکرد برخی از ویژگیهای آن حضرت[79] و مسلمانان نخستین و گسترش اسلام[80] (اعراف/7، 157؛ فتح/48، 29؛ صفّ/61، 6) از این قبیل است: «اَلَّذینَ یتَّبِعونَ الرَّسولَ النَّبِی الاُمِّی الَّذی یجِدونَهُ مَکتوبـًا عِندَهُم فِی التَّورةِ والاِنجیل...».(اعراف/7،157) بر اساس همین آموزه‌های مکتوب، نام و نشانه‌های پیامبر‌اکرم(صلی الله علیه وآله)به گونه‌ای برای اهل‌کتاب و دست کم عالمان آنها، روشن بوده است که آن حضرت را همانند فرزندان خویش به خوبی می‌شناخته‌اند.[81] (بقره/2، 146 ـ 147) ظاهر برخی آیات (اعراف/7،157) و نیز پاره‌ای از مواضع اهل کتاب در برخورد با اسلام نشان می‌دهد که آموزه‌های مزبور در کتاب مقدس عصر نزول بوده است. گواه این مدعا آنکه یهود و نصارای آن عصر در برابر مشرکان با اشاره به مژده آمدن پیامبر‌اکرم(صلی الله علیه وآلهکتاب آسمانی او، به خود نوید پیروزی در آینده را می‌دادند[82]: «و لَمّا جاءَهُم کتـبٌ مِن عِندِ اللّهِ مُصَدِّقٌ لِما مَعَهُم وکانوا مِن قَبلُ یستَفتِحونَ عَلَی الَّذینَ کفَروا فَلَمّا جاءَهُم ما عَرَفوا کفَروا بِهِ...». (بقره/2،89) پس از بعثت پیامبر نیز گروهی از اهل کتاب، به ویژه شماری از
دائرة المعارف قرآن کریم، جلد 7، صفحه 297
عالمان آنها[83]، بر‌اساس همین آموزه‌های تورات و انجیل ایمان آورده (قصص/28، 52 ـ 53) و گروهی دیگر به رغم آگاهی از حقانیت قرآن و پیامبر(صلی الله علیه وآله)به کتمان و تکذیب و تأویل نادرست بشارتهای تورات و انجیل پرداختند.[84] (بقره/2،89) افزون بر آنچه گفته شد، اگر آموزه‌های یاد شده، در کتاب مقدس عصر نزول نیامده بود، بهترین مستند و مستمسک برای آنان در تکذیب پیامبر(صلی الله علیه وآله)بود.[85] مؤید دیگر اینکه استناد به بشارتهای کتاب مقدس، در احتجاجها و گفت و گوهای پیامبر‌اکرم[86] و برخی پیشوایان معصوم شیعه[87] با اهل کتاب نیز گزارش شده است؛ همچنین تلاش شماری از مفسران[88] و پژوهشگران مسلمان[89] از  آغاز نزول قرآن تاکنون برای تطبیق نام پیامبر‌اکرم با برخی واژگان کتاب‌مقدس، مانند «فارقلیط»[90با توجه به همین بشارتها بوده‌است.
معاصران از اهل کتاب با استناد به نسخه‌هایی از تورات و انجیل کنونی که مربوط به پیش از اسلام است، وجود کم‌ترین یادکردی از پیامبر‌اکرم را در آن دو برنمی‌تابند.[91] پاسخ این است که بر اساس تاریخ کتاب مقدس، نسخه‌های متعدد و در عین حال متفاوتی از آن وجود داشته است. (=>‌تورات و انجیل)
وعده پاداش بهشت به مؤمنانی که با جان و مال خویش در راه خدا جهاد کرده و کشته می‌شوند، از دیگر آموزه‌هایی است که به تصریح قرآن در تورات و انجیل نیز آمده است: (توبه/9، 111) (=> انجیل، آموزه‌های انجیل)، در حالی که این آموزه‌ها در تورات و انجیلهای کنونی یافت نمی‌شوند.
معادباوری، رستاخیزمردگان، پاداش و کیفر اعمال در جهان آخرت، از باورهای اساسی و مشترک ادیان آسمانی و بخشی از آموزه‌های وحیانی است که بنا به تصریح قرآن، در کنار اصل توحید بر موسی(علیه السلام)نازل شده است: «اِنَّنی اَنَا اللّهُ لا اِلـهَ اِلاّ اَنَا فَاعبُدنی ... * اِنَّ السّاعَةَ ءاتِیةٌ اَکادُ اُخفیها لِتُجزی کلُّ نَفس بِما تَسعی».(طه/20، 14 ـ 15) بنابراین آیات، معاد باوری از اصول دین موسی(علیه السلام)بوده[92] و باید در تورات نیز
دائرة المعارف قرآن کریم، جلد 7، صفحه 298
آمده باشد، در حالی که از این مسئله در تورات کنونی، سخن و اثری نیست.[93] البته علمای یهود به مواردی استناد جسته‌اند[94]؛ ولی دلالت آنها چندان روشن نیست و تعبیر کلی «آخرت»[95] نیز به  معنای فرجام دنیوی است.[96] فقدان آموزه‌های مربوط به معاد می‌تواند جزو بخش فراموش شده کتاب مقدس باشد[97]: «و‌نَسوا حَظـًّا مِمّا‌ذُکروا».(مائده/5،13)


دسته سوم:
== اقسام تحریف ==
دسته سوم از آیات ضمن انتساب پاره‌ای از باورهای شرک‌آمیز، گزارشها و عقاید تاریخی به یهود و نصارا، به نقد و نفی صریح آنها‌می‌پردازند. اعتقاد به فرزند داشتن خداوند (بقره/2،‌116؛ انبیاء/21،26؛ مریم/19،91‌ـ‌92)، الوهیت حضرت مریم و مسیح(علیهما السلام) (مائده/5،116)، تثلیث (مائده/5، 17 و 72 ـ73جادوگری حضرت سلیمان (بقره/2،102)، یهودی بودن پیامبرانی چون ابراهیم،‌اسماعیل، اسحاق، یعقوب و اسباط(علیهم السلام)(بقره/2،140؛ آل‌عمران/3،67مصلوب و کشته شدن‌حضرت عیسی(علیه السلام) (نساء/4،157) و انحصار هدایت و حق ورود به بهشت در یهودی یا نصرانی شدن (بقره/2، 135، 111) از این قبیل‌اند.
اقسام تحریف از مباحث مورد اهتمام صاحب‌نظران است<ref>ر. ک: صیانة القرآن من التحریف، ص‌۱۶ ـ ۲۰.</ref>. همه اقسام تحریف را می‌توان در دو دسته اصلی قرار داد: لفظی و [[معنوی]].
# '''تحریف [[معنوی]]''': [[تفسیر]] و [[تأویل]] نادرست از لفظ و عبارت است که برخلاف مقصود گوینده و اغلب بدون استناد به قواعد [[فهم]] درست [[کلام]] و بر اساس [[رأی]] شخصی و با انگیزه‌های خاص صورت می‌پذیرد.
# '''تحریف لفظی''': تصرّف در ساختار الفاظ و عبارت‌هاست که دارای اقسامی است مانند تحریف به زیادی و تحریف به کاهش و ...<ref>[[علی فتحی زنجانی|فتحی زنجانی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۷، ص۲۸۶ ـ ۳۰۲؛ فرهنگ قرآن، ج۷؛ [[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۲۳۰.</ref>.


دسته چهارم:
== طبقه‌بندی [[آیات]] تحریف ==
این دسته از آیات، بخشهایی مهم از تاریخ زندگی و معجزات شماری از پیامبران بزرگ را گزارش می‌کنند که در کتاب مقدس اثری از آنها نیست. به چند نمونه از این آیات می‌پردازیم:
واژه تحریف به شکل مصدر در [[قرآن]] نیامده است؛ ولی [[آیات]] پرشماری به انواع تحریف در [[آموزه‌های دینی]] [[اهل کتاب]] ناظر است. این [[آیات]] را می‌توان به ۴ دسته کلی قسمت کرد:
قرآن بخشهایی مهم از تاریخ زندگی حضرت ابراهیم(علیه السلام) را گزارش می‌کند که اثری از آنها در عهد عتیق نیست[98]؛ مانند رویارویی و احتجاج وی با بت‌پرستان، بت شکنی و افکنده شدن وی در آتش و رهایی از آن (برای نمونه: انعام/6، 74 ـ 81؛ مریم/19، 42؛ انبیاء/21، 52 ـ 71؛ شعراء/26، 69 ـ 82)، دیدن ملکوت و چگونگی زنده شدن مردگان، نزول صحف بر وی، عزیمت به مکه، تجدید بنای کعبه به کمک اسماعیل(علیه السلام) و تشریح مناسک حج (بقره/2،127، 260؛ انعام/6،75؛ ابراهیم/14،37؛ حجّ/22، 27؛ نجم/53، 37؛ اعلی/87، 14 ـ 19)؛ به ویژه آنکه از دیدگاه قرآن، کعبه، نخستین جایگاه مقدس و خداپرستی در روی زمین بوده و دست کم از زمان حضرت‌ابراهیم(علیه السلام)وجود داشته است. (بقره/2،127؛ ابراهیم/14، 37؛ آل عمران/3،96)[99] فقدان این گزارشها در کتاب مقدس کنونی به ویژه با توجه به رواج گسترده شرک و بت‌پرستی در
دائرة المعارف قرآن کریم، جلد 7، صفحه 299
میان بنی‌اسرائیل از آغاز خروج از مصر تا قرنها پس از استقرار در سرزمین موعود و نیز تأکید عهد عتیق بر معرفی اورشلیم و مسجدالاقصی به عنوان تنها سرزمین و جایگاه مقدس، کاملا معنادار خواهد‌بود.
همچنین در کتاب مقدس، برخلاف قرآن (مریم/19،54 ـ 55؛ انبیاء/21، 85) از شخصیت حضرت ابراهیم(علیه السلام)، اسماعیل(علیه السلام)و فرزندان وی تصویری تیره و تار ارائه شده[100] و  در مقابل، مجرای تحقق همه وعده‌های خداوند به ابراهیم(علیه السلام) و استمرار نبوت، حضرت اسحاق و پس از وی یعقوب و پسران یعقوب و آن‌گاه قبایل دوازده‌گانه بنی‌اسرائیل معرفی شده است.[101] (=> اسحاق، اسماعیل)
نمونه دیگر داستان گاو بنی‌اسرائیل (بقره/2،67 ـ 73) است.
قرآن‌کریم معجزه‌هایی را نیز برای مسیح(علیه السلام)گزارش می‌کند که در اناجیل چهارگانه وجود ندارند؛ مانند آمدن رطب تازه برای مریم(علیه السلام)پس از تولد مسیح(علیه السلام)(مریم/19، 24 ـ 26)، سخن گفتن مسیح(علیه السلام)در گهواره (آل‌عمران/3، 46؛ مائده/5،110؛ مریم/19،‌29‌ـ‌33) و زنده شدن پرندگان گِلین به دست وی و با قدرت خداوند. (آل‌عمران/3،49؛ مائده/5،110) وحیانی و عاری از تحریف بودن قرآن و اصالت تاریخی آن از یک سو و وجود پاره‌ای تردیدها در تاریخ و محتوای اناجیل رسمی، اختلاف نسخه‌ها و نیز نگارش آنها به دست بشر (=> انجیل)، همچنین گزارش این معجزات در اناجیل غیر معتبر از نظر مسیحیت[102] از  سوی دیگر، احتمال نادیده گرفتن یا حذف گزارشهای یاد شده را‌قوت می‌بخشند.


نظریه‌های تحریف کتاب مقدس:
=== دسته نخست ===
بر اساس آنچه گفته شد بیشتر مفسّران و قرآن‌پژوهان نخستین، متأخر[103] و معاصر[104]، کتاب مقدس را تحریف شده و فاقد ساختار وحیانی دانسته و بر این باورند که افزون بر تحریف معنوی، انواع تحریف لفظی نیز در آن راه یافته است. این گروه از صاحب نظران در اثبات ادعای خویش افزون بر آیات بررسی شده، به مواردی همچون اختلاف نسخه‌های سه‌گانه عبری، سُریانی و یونانی عهد قدیم، تاریخ تدوین، عدم تواتر و نگارش آن قرنها پس از موسی(علیه السلام) و به دست عزرای ورّاق، نگارش اناجیل به دست 4 تن و اختلاف آنها با یکدیگر، نامعقول و توجیه‌ناپذیر بودن بخشی از آموزه‌های کتاب مقدس و
آیاتی هستند که با کاربرد واژگان هم‌خانواده با "تحریف"، نمونه‌هایی از تحریف‌گری در آموزه‌ها و سخنان [[دینی]] و [[الهی]به ویژه از سوی [[یهود]] را گزارش می‌کنند؛ مانند "یحرّفون": {{متن قرآن|مِّنَ الَّذِينَ هَادُواْ يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِ وَيَقُولُونَ سَمِعْنَا وَعَصَيْنَا وَاسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ وَرَاعِنَا لَيًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَطَعْنًا فِي الدِّينِ}}<ref>«برخی از یهودیان کلمات را از جایگاه (راستین) آن جابه‌جا می‌کنند و با پیچاندن زبانشان و از سر طعنه بر دین می‌گویند: «شنفتیم و نپذیرفتیم» و (یا): «بشنو و باور مکن» و (یا) «راعنا»؛ سوره نساء، آیه:۴۶.</ref>؛ {{متن قرآن|فَبِمَا نَقْضِهِم مِّيثَاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِيَةً يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِ وَنَسُواْ حَظًّا مِّمَّا ذُكِّرُواْ بِهِ}}<ref>«پس، برای پیمان‌شکنی لعنتشان کردیم و دل‌هاشان را سخت گردانیدیم زیرا عبارات (کتاب آسمانی) را از جای خویش پس و پیش می‌کردند و بخشی از آنچه را بدیشان یادآور شده بودند از یاد بردند»؛ سوره مائده، آیه: ۱۳- ۱۴.</ref> و "متحرفاً": {{متن قرآن|وَمَن يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلاَّ مُتَحَرِّفاً لِّقِتَالٍ أَوْ مُتَحَيِّزاً إِلَى فِئَةٍ}}<ref>«و هر کس در آن روز از آنان واپس گریزد- مگر آنکه برای کارزاری (بهتر) کناره جوید یا جوینده جایی (بهتر) نزد گروهی (خودی) باشد»؛ سوره انفال، آیه: ۱۶.</ref>.
دائرة المعارف قرآن کریم، جلد 7، صفحه 300
 
تناقضهای موجود در آن استناد کرده‌اند. برخی از احادیث اسلامی[105] و نیز بعضی پژوهشگران کتاب مقدس بر این نظر صحّه می‌گذارند.[106] در این دیدگاه با استناد به برخی از آیات، کتاب مقدس مورد تأیید اجمالی قرآن خوانده  شده است.[107]
=== دسته دوم ===
در مقابل، برخی چون ابوحاتم رازی، از متکلمان اسماعیلی قرن چهارم، «تحریف کلم» را صرفاً به تأویل نادرست و تحریف معنوی تفسیر و در دفاع از کتاب مقدس، اختلاف نسخه‌های سه‌گانه عبری، سریانی و یونانی عهد قدیم و اناجیل چهارگانه با یکدیگر را به اختلاف قرائتها همانند کرده‌اند.[108]
این دسته صراحتاً پاره‌ای از آموزه‌های وحیانی [[تورات]] و [[انجیل]] نازل شده بر [[حضرت موسی]] {{ع}} و [[حضرت عیسی]] {{ع}} را گزارش می‌کنند، در حالی که این آموزه‌ها دست کم به آن صراحت، هرگز در [[کتاب مقدس]] "[[عهدین]]" کنونی یافت نمی‌شوند. آیاتی که از یادکرد صریح، ویژگی‌ها و [[بشارت]] آمدن [[پیامبر اسلام]] {{صل}} در [[تورات]] و [[انجیل]] خبر می‌دهند، از این قبیل‌اند: {{متن قرآن|الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِندَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالإِنجِيلِ يَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأَغْلالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُواْ بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُواْ النُّورَ الَّذِيَ أُنزِلَ مَعَهُ أُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref> همان کسان که از فرستاده پیام‌آور درس ناخوانده پیروی می‌کنند، همان که (نام) او را نزد خویش در تورات و انجیل نوشته می‌یابند؛ آنان را به نیکی فرمان می‌دهد و از بدی باز می‌دارد و چیزهای پاکیزه را بر آنان حلال و چیزهای ناپاک را بر آنان حرام می‌گرداند و بار (تکلیف) های گران و بندهایی را که بر آنها (بسته) بود از آنان برمی‌دارد، پس کسانی که به او ایمان آورده و او را بزرگ داشته و بدو یاری رسانده‌اند و از نوری که همراه وی فرو فرستاده شده است پیروی کرده‌اند رستگارند؛ سوره اعراف، آیه:۱۵۷.</ref><ref>[[علی فتحی زنجانی|فتحی زنجانی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۷، ص۲۸۶ - ۳۰۲.</ref>
برخی دیگر از صاحب نظران با تأکید بر تکون کتاب مقدس کنونی به دست بشر و نفی این همانی آن با تورات و انجیل نازل شده، بر این باورند که در آیات بیانگر «تحریف کلِمْ» هیچ تصریحی به تحریف تورات و انجیل نشده و این آیات فقط ناظر به تحریف شفاهی است و به کتاب مقدس موجود نیز ناظر نیست، بنابراین درباره تحریف کتاب مقدس کنونی باید بدون لحاظ این آیات، داوری کرد.[109]
 
برخی با تفکیک نسخه اصلی عهدین از ترجمه‌های آن، «تحریف کلم» را به تحریف معنوی در نسخه اصلی عهدین ناظر دانسته و بر این باورند که آن نسخه اصلی از بین رفته و کتاب مقدس موجود، ترجمه‌ای ناقص از آن است و تحریف به حذف و اضافه در آن وجود دارد.[110]
=== دسته سوم ===
ضمن انتساب پاره‌ای از باورهای شرک‌آمیز، گزارش‌ها و [[عقاید]] [[تاریخی]] به [[یهود]] و [[نصارا]]، به نقد و نفی صریح آنها می‌پردازند. برای نمونه: {{متن قرآن|وَقَالُواْ اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ بَل لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ كُلٌّ لَّهُ قَانِتُونَ}}<ref>و گفتند خداوند فرزندی گزیده است؛ پاکا که اوست، بلکه هر چه در آسمان و زمین است از اوست؛ همه فرمانبردار اویند؛ سوره بقره، آیه:۱۱۶.</ref>؛ {{متن قرآن|لَّقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُواْ إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ قُلْ فَمَن يَمْلِكُ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا إِنْ أَرَادَ أَن يُهْلِكَ الْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَأُمَّهُ وَمَن فِي الأَرْضِ جَمِيعًا وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا يَخْلُقُ مَا يَشَاء وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>به راستی آنان که گفتند خداوند همان مسیح پسر مریم است کافر شدند؛ بگو: اگر خداوند بخواهد مسیح پسر مریم و مادرش و همه آنان را که روی زمینند هلاک گرداند کسی در برابر او چه اختیاری دارد؟ و فرمانفرمایی آسمان‌ها و زمین و آنچه میان آنهاست از آن خداوند است؛ هر چه را بخواهد می‌آفریند و خداوند بر هر کاری تواناست؛ سوره مائده، آیه:۱۷.</ref>؛ {{متن قرآن|وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِيحَ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَكِن شُبِّهَ لَهُمْ وَإِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُواْ فِيهِ لَفِي شَكٍّ مِّنْهُ مَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلاَّ اتِّبَاعَ الظَّنِّ وَمَا قَتَلُوهُ يَقِينًا}}<ref>و (این) گفتارشان که «ما مسیح عیسی فرزند مریم، پیامبر خداوند را کشتیم» در حالی که او را نکشتند و به صلیب نکشیدند، بلکه بر آنان مشتبه شد و آنان که در این (کار) اختلاف کردند نسبت بدان در تردیدند، هیچ دانشی بدان ندارند، جز پیروی از گمان و به یقین او را نکشتند؛ سوره نساء، آیه:۱۵۷.</ref> این موارد که به گونه‌ای در [[کتاب مقدس]] نیز بازتاب یافته‌اند، نمونه‌هایی از تحریف در [[یهودیت]] و [[مسیحیت]] به شمار می‌روند<ref>[[علی فتحی زنجانی|فتحی زنجانی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۷، ص۲۸۶ - ۳۰۲.</ref>.
 
=== دسته چهارم ===
بخش‌های مهمی از [[تاریخ]] [[زندگی]] و [[معجزات]] پیامبرانی چون [[حضرت ابراهیم]] {{ع}}، [[حضرت اسماعیل]] {{ع}} و [[حضرت عیسی]] {{ع}} و نیز حوادث مهم [[دینی]] ـ [[تاریخی]] [[یهودیت]] و [[مسیحیت]] را گزارش می‌کنند و این به سبب اهمیت بسیار فراوان آنها در [[تاریخ]] [[ادیان الهی]] و [[تکوین]] و تصحیح [[باورها]] و ارزش‌های [[توحیدی]] است: {{متن قرآن|وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْمَاعِيلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ }}<ref> و هنگامی که ابراهیم و اسماعیل پایه‌های خانه (کعبه) را فرا می‌بردند (گفتند):پروردگارا! از ما بپذیر، بی‌گمان تویی که شنوای دانایی؛ سوره بقره، آیه: ۱۲۷.</ref>، {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِن قَالَ بَلَى وَلَكِن لِّيَطْمَئِنَّ قَلْبِي قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِّنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى كُلِّ جَبَلٍ مِّنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ }}<ref> و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم گفت: پروردگارا! به من بنمای چگونه مردگان را زنده می‌سازی؟ فرمود: آیا ایمان نداری؟ گفت: چرا امّا تا دلم آرام یابد؛ فرمود: چهار پرنده برگزین و نزد خود پاره پاره گردان سپس هر پاره‌ای از آنها را بر کوهی نه! آنگاه آنان را فرا خوان تا شتابان نزد تو آیند و بدان که خداوند پیروزمندی فرزانه است؛ سوره بقره، آیه:۲۶۰.</ref>، بر همین‌ اساس [[تورات]] و [[انجیل]] نازل شده، نمی‌توانستند به آنها بی‌توجه باشند، ولی این گزارش‌ها در [[کتاب مقدس]] کنونی نیامده است، در حالی که در بسیاری از موارد، جزئی‌ترین مسائل مربوط به حوادث و شخصیت‌های [[دینی]] و سخنان آنها را گزارش کرده‌اند<ref>[[علی فتحی زنجانی|فتحی زنجانی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۷، ص۲۸۶ - ۳۰۲.</ref>.
 
== [[کیفر]] تحریف ==
# '''تحریف‌کنندگان [[عهد الهی]]، مستحق [[عذاب]] دردناک آخرتی:''' {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَأَيْمَانِهِمْ ثَمَنًا قَلِيلاً أُوْلَئِكَ لاَ خَلاقَ لَهُمْ فِي الآخِرَةِ وَلاَ يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَلاَ يَنظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلاَ يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref> آنان که پیمان با خداوند و سوگندهای خود را به بهای ناچیز می‌فروشند، در جهان واپسین بی‌بهره‌اند و خداوند با آنان سخن نمی‌گوید و در روز رستخیز به آنان نمی‌نگرد و آنان را پاکیزه نمی‌دارد و عذابی دردناک خواهند داشت؛ سوره آل عمران، آیه:۷۷.</ref><ref>در شأن نزول نقل شده که منظور از «عَهْدِ اللَّهِ»، حقایق مربوط به [[پیامبر]] {{صل}} در «تورات» است که به دست عالمان یهود تحریف شده است؛ التفسیر الکبیر، ج‌۳، ص‌۲۶۵‌-‌۲۶۶.</ref>.
# '''تحریف‌کنندگان [[آیات الهی]]، مستحق [[عذاب]] شدید آخرتی:''' {{متن قرآن|سَلْ بَنِي إِسْرَائِيلَ كَمْ آتَيْنَاهُم مِّنْ آيَةٍ بَيِّنَةٍ وَمَن يُبَدِّلْ نِعْمَةَ اللَّهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُ فَإِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ}}<ref> از بنی اسرائیل بپرس که چه بسیار نشانه روشن به آنان دادیم و هر کس نعمت خداوند را پس از آنکه به وی رسید دگرگون سازد (بداند که) بی‌گمان خداوند سخت کیفر است؛ سوره بقره، آیه:۲۱۱.</ref><ref>برداشت یاد شده بر این اساس است که مقصود از «آيَةٍ بَيِّنَةٍ» دلایل نبوّت محمّد {{صل}} در تورات و انجیل و منظور از تبدیل آن، تحریف کردن آنها باشد؛ التفسیر‌الکبیر، ج‌۲، ص‌۳۶۶.</ref>.
# '''[[رسوایی]] و [[بی‌آبرویی]] در [[دنیا]]، [[کیفر]] تحریفگران [[کلام الهی]]:''' {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ لاَ يَحْزُنكَ الَّذِينَ يُسَارِعُونَ فِي الْكُفْرِ مِنَ الَّذِينَ قَالُواْ آمَنَّا بِأَفْوَاهِهِمْ وَلَمْ تُؤْمِن قُلُوبُهُمْ وَمِنَ الَّذِينَ هَادُواْ سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ سَمَّاعُونَ لِقَوْمٍ آخَرِينَ لَمْ يَأْتُوكَ يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ مِن بَعْدِ مَوَاضِعِهِ يَقُولُونَ إِنْ أُوتِيتُمْ هَذَا فَخُذُوهُ وَإِن لَّمْ تُؤْتَوْهُ فَاحْذَرُواْ وَمَن يُرِدِ اللَّهُ فِتْنَتَهُ فَلَن تَمْلِكَ لَهُ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا أُوْلَئِكَ الَّذِينَ لَمْ يُرِدِ اللَّهُ أَن يُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي الآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ }}<ref>ای پیامبر! آنان که در کفر شتاب می‌ورزند تو را اندوهگین نکنند، همان کسانی که به زبان می‌گفتند ایمان آورده‌ایم در حالی که دل‌هاشان ایمان نیاورده است و یهودیانی که به دروغ گوش می‌سپارند جاسوسان گروهی دیگرند که نزد تو نیامده‌اند؛ عبارات (کتاب آسمانی) را از جایگاه آنها پس و پیش می‌کنند؛ (به همدیگر) می‌گویند اگر به شما این (حکمی که ما می‌خواهیم از سوی پیامبر) داده شد بپذیرید و اگر داده نشد، (از او) دوری گزینید- و از تو در برابر خداوند، برای کسی که عذاب وی را بخواهد، هیچ‌گاه کاری ساخته نیست- آنان کسانی هستند که خداوند نخواسته است دل‌هایشان را پاکیزه گرداند؛ در این جهان، خواری و در جهان واپسین عذابی سترگ دارند؛ سوره مائده، آیه:۴۱.</ref>.
# '''تحریف [[اوامر]] [[خداوند]]، از سوی [[بنی‌اسرائیل]] موجب [[عذاب]] [[دنیایی]]:''' {{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا ادْخُلُواْ هَذِهِ الْقَرْيَةَ فَكُلُواْ مِنْهَا حَيْثُ شِئْتُمْ رَغَدًا وَادْخُلُواْ الْبَابَ سُجَّدًا وَقُولُواْ حِطَّةٌ نَّغْفِرْ لَكُمْ خَطَايَاكُمْ وَسَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُواْ قَوْلاً غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ فَأَنزَلْنَا عَلَى الَّذِينَ ظَلَمُواْ رِجْزًا مِّنَ السَّمَاء بِمَا كَانُواْ يَفْسُقُونَ}}<ref> و (یاد کنید) آنگاه را که گفتیم: بدین شهر در آیید و از (نعمت‌های) آن از هر جا که خواستید فراوان بخورید و با فروتنی از دروازه وارد شوید و بگویید: از لغزش ما بگذر! تا از لغزش‌های شما درگذریم، و به زودی (پاداش) نکوکاران را می‌افزاییم. امّا ستمکاران گفتاری دیگر را جایگزین آنچه به آنان گفته شده بود، کردند آنگاه ما بر ستمگران به کیفر نافرمانی که می‌کردند، عذابی از آسمان فرو فرستادیم؛ سوره بقره، آیه: ۵۸- ۵۹.</ref><ref>برداشت یاد شده بر این اساس است که تغییر در سخن خداوند و گفتن «حِطَّةٌ» به جای «حطة» یکی از مصادیق تحریف است.</ref>، {{متن قرآن|وَإِذْ قِيلَ لَهُمُ اسْكُنُواْ هَذِهِ الْقَرْيَةَ وَكُلُواْ مِنْهَا حَيْثُ شِئْتُمْ وَقُولُواْ حِطَّةٌ وَادْخُلُواْ الْبَابَ سُجَّدًا نَّغْفِرْ لَكُمْ خَطِيئَاتِكُمْ سَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُواْ مِنْهُمْ قَوْلاً غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِجْزًا مِّنَ السَّمَاء بِمَا كَانُواْ يَظْلِمُونَ}}<ref>و (یاد کن) آنگاه را که به ایشان گفته شد: در این شهر (بیت المقدس) جای گیرید و از هر جای آن خواستید بخورید و بگویید: «از لغزش ما بگذر!» و از این دروازه، سجده‌کنان (به شهر) در آیید تا گناهانتان را بیامرزیم، به زودی بر (پاداش) نیکوکاران می‌افزاییم اما ستمگران از ایشان گفتاری را به جای آنچه به آنان گفته شده بود جایگزین کردند آنگاه ما بر آنان برای ستمی که می‌کردند عذابی از آسمان فرستادیم؛ سوره اعراف، آیه: ۱۶۱- ۱۶۲.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/farhangbooks/Books/7/40.htm، فرهنگ قرآن، ج۷.].</ref>.
 
== عوامل منع از تحریف ==
# '''[[ترس]] از [[عذاب]]، مانع [[تحریف دین]]:''' {{متن قرآن|وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ قَالَ الَّذِينَ لاَ يَرْجُونَ لِقَاءَنَا ائْتِ بِقُرْآنٍ غَيْرِ هَذَا أَوْ بَدِّلْهُ قُلْ مَا يَكُونُ لِي أَنْ أُبَدِّلَهُ مِن تِلْقَاء نَفْسِي إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ مَا يُوحَى إِلَيَّ إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ}}<ref>و چون آیات روشن ما برای آنان خوانده شود کسانی که لقای ما را امید نمی‌برند می‌گویند: قرآن دیگری جز این بیاور یا آن را دگرگون کن! بگو: مرا نسزد که از پیش خود آن را دگرگون کنم. من جز از آنچه به من وحی می‌شود پیروی نمی‌کنم؛ بی‌گمان من اگر با پروردگارم نافرمانی کنم از عذاب روزی سترگ می‌هراسم؛ سوره یونس، آیه:۱۵</ref>.
# '''[[خداترسی]] [[عالمان]]، مانع از [[دین‌فروشی]] و تحریفگری:''' {{متن قرآن|إِنَّا أَنزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِيهَا هُدًى وَنُورٌ يَحْكُمُ بِهَا النَّبِيُّونَ الَّذِينَ أَسْلَمُواْ لِلَّذِينَ هَادُواْ وَالرَّبَّانِيُّونَ وَالأَحْبَارُ بِمَا اسْتُحْفِظُواْ مِن كِتَابِ اللَّهِ وَكَانُواْ عَلَيْهِ شُهَدَاء فَلاَ تَخْشَوُاْ النَّاسَ وَاخْشَوْنِ وَلاَ تَشْتَرُواْ بِآيَاتِي ثَمَنًا قَلِيلاً وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ}}<ref> ما تورات را که در آن رهنمود و روشنایی بود، فرو فرستادیم؛ پیامبران که تسلیم (خداوند) بودند و (نیز) دانشوران ربّانی و دانشمندان (تورات‌شناس) بنابر آنچه از کتاب خداوند به آنان سپرده شده بود و بر آن گواه بودند برای یهودیان داوری می‌کردند؛ پس، از مردم نهراسید و از من بهراسید و آیات مرا ارزان مفروشید؛ و آن کسان که بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری نکنند کافرند؛ سوره مائده، آیه:۴۴.</ref><ref>نهی «لاَ تَشْتَرُواْ» خطاب به علمای یهود است که در مقابل خوردن مال حرام، دست به تحریف می‌زدند؛ مجمع‌البیان، ج‌۳‌-‌۴، ص‌۳۰۶؛ از سوی دیگر، امر «وَاخْشَوْنِ» می‌تواند زمینه اجتناب از تحریف باشد.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/farhangbooks/Books/7/40.htm، فرهنگ قرآن، ج۷.]؛ [[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۱، ص ۲۸۱.</ref>.
 
== نظریه‌های تحریف [[کتاب مقدس]] ==
 
== [[تحریف انجیل]] ==
 
== [[تحریف تورات]] ==
 
== [[تحریف دین]] ==
 
== [[تحریف‌ناپذیری قرآن]] ==
 
== [[تحریف‌های اهل‌ کتاب]] ==
 
== [[تحریف‌های بنی‌اسرائیل]] ==
 
== [[تحریف‌های یهود]] ==
 
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده:1313.jpg|22px]] [[فرهنگ قرآن ج۷ (کتاب)|'''فرهنگ قرآن''']]
# [[پرونده:000058.jpg|22px]] [[علی فتحی زنجانی|فتحی زنجانی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم''']]
# [[پرونده:55210091.jpg|22px]] [[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم''']]
# [[پرونده:1100662.jpg|22px]] [[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|'''فرهنگ مطهر''']]
# [[پرونده:1379779.jpg|22px]] [[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم''']]
# [[پرونده:13681040.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه دینی''']]
{{پایان منابع}}
 
== پانویس ==
{{پانویس}}
 
[[رده:تحریف]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۴۱

تحریف به‌معنای جانب و کناره در مورد سخنان و نوشته‌ها و گاهی هم درباره حوادث و موضوعات به کار می‌رود، بدان معنا که سخن را بر یکی از دو طرف احتمال حمل کنی. تحریف هم در لفظ صورت بگیرد و هم در معنا و مخالفان ادیان الهی برای ایجاد انحراف و گمراهی، کلام خدا را تحریف می‌کرده‌اند. در آیات بسیاری به مسألۀ تحریف پرداخته شده است مانند: ﴿مِّنَ الَّذِينَ هَادُواْ يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِ وَيَقُولُونَ سَمِعْنَا وَعَصَيْنَا وَاسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ وَرَاعِنَا لَيًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَطَعْنًا فِي الدِّينِ[۱].

معناشناسی تحریف

تحریف در لغت به‌معنای جانب، کناره و مرز است[۲] و منحرف به کسی گفته می‌شود که از راه درست و اصلی به بیراهه کشیده شود. تحریف بیشتر در مورد سخنان و نوشته‌ها به کار می‌‌رود، گاهی هم درباره حوادث و موضوعات به کار می‌برند. تحریف سخن آن است که آن را بر یکی از دو طرف احتمال حمل کنی درحالی که امکان هر دو معنی را دارد[۳][۴]

از سیاست‌های مخالفان ادیان الهی از بنی‌اسرائیل (یهود) و نصارا گرفته تا منافقان جامعه اسلامی برای ایجاد انحراف و گمراهی در میان معتقدان و مؤمنان، تحریف کلام خدا بوده است[۵].

اقسام تحریف

اقسام تحریف از مباحث مورد اهتمام صاحب‌نظران است[۶]. همه اقسام تحریف را می‌توان در دو دسته اصلی قرار داد: لفظی و معنوی.

  1. تحریف معنوی: تفسیر و تأویل نادرست از لفظ و عبارت است که برخلاف مقصود گوینده و اغلب بدون استناد به قواعد فهم درست کلام و بر اساس رأی شخصی و با انگیزه‌های خاص صورت می‌پذیرد.
  2. تحریف لفظی: تصرّف در ساختار الفاظ و عبارت‌هاست که دارای اقسامی است مانند تحریف به زیادی و تحریف به کاهش و ...[۷].

طبقه‌بندی آیات تحریف

واژه تحریف به شکل مصدر در قرآن نیامده است؛ ولی آیات پرشماری به انواع تحریف در آموزه‌های دینی اهل کتاب ناظر است. این آیات را می‌توان به ۴ دسته کلی قسمت کرد:

دسته نخست

آیاتی هستند که با کاربرد واژگان هم‌خانواده با "تحریف"، نمونه‌هایی از تحریف‌گری در آموزه‌ها و سخنان دینی و الهی، به ویژه از سوی یهود را گزارش می‌کنند؛ مانند "یحرّفون": ﴿مِّنَ الَّذِينَ هَادُواْ يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِ وَيَقُولُونَ سَمِعْنَا وَعَصَيْنَا وَاسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ وَرَاعِنَا لَيًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَطَعْنًا فِي الدِّينِ[۸]؛ ﴿فَبِمَا نَقْضِهِم مِّيثَاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِيَةً يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِ وَنَسُواْ حَظًّا مِّمَّا ذُكِّرُواْ بِهِ[۹] و "متحرفاً": ﴿وَمَن يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلاَّ مُتَحَرِّفاً لِّقِتَالٍ أَوْ مُتَحَيِّزاً إِلَى فِئَةٍ[۱۰].

دسته دوم

این دسته صراحتاً پاره‌ای از آموزه‌های وحیانی تورات و انجیل نازل شده بر حضرت موسی (ع) و حضرت عیسی (ع) را گزارش می‌کنند، در حالی که این آموزه‌ها دست کم به آن صراحت، هرگز در کتاب مقدس "عهدین" کنونی یافت نمی‌شوند. آیاتی که از یادکرد صریح، ویژگی‌ها و بشارت آمدن پیامبر اسلام (ص) در تورات و انجیل خبر می‌دهند، از این قبیل‌اند: ﴿الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِندَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالإِنجِيلِ يَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأَغْلالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُواْ بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُواْ النُّورَ الَّذِيَ أُنزِلَ مَعَهُ أُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ[۱۱][۱۲]

دسته سوم

ضمن انتساب پاره‌ای از باورهای شرک‌آمیز، گزارش‌ها و عقاید تاریخی به یهود و نصارا، به نقد و نفی صریح آنها می‌پردازند. برای نمونه: ﴿وَقَالُواْ اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ بَل لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ كُلٌّ لَّهُ قَانِتُونَ[۱۳]؛ ﴿لَّقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُواْ إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ قُلْ فَمَن يَمْلِكُ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا إِنْ أَرَادَ أَن يُهْلِكَ الْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَأُمَّهُ وَمَن فِي الأَرْضِ جَمِيعًا وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا يَخْلُقُ مَا يَشَاء وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ[۱۴]؛ ﴿وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِيحَ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَكِن شُبِّهَ لَهُمْ وَإِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُواْ فِيهِ لَفِي شَكٍّ مِّنْهُ مَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلاَّ اتِّبَاعَ الظَّنِّ وَمَا قَتَلُوهُ يَقِينًا[۱۵] این موارد که به گونه‌ای در کتاب مقدس نیز بازتاب یافته‌اند، نمونه‌هایی از تحریف در یهودیت و مسیحیت به شمار می‌روند[۱۶].

دسته چهارم

بخش‌های مهمی از تاریخ زندگی و معجزات پیامبرانی چون حضرت ابراهیم (ع)، حضرت اسماعیل (ع) و حضرت عیسی (ع) و نیز حوادث مهم دینی ـ تاریخی یهودیت و مسیحیت را گزارش می‌کنند و این به سبب اهمیت بسیار فراوان آنها در تاریخ ادیان الهی و تکوین و تصحیح باورها و ارزش‌های توحیدی است: ﴿وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْمَاعِيلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ [۱۷]، ﴿وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِن قَالَ بَلَى وَلَكِن لِّيَطْمَئِنَّ قَلْبِي قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِّنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى كُلِّ جَبَلٍ مِّنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ [۱۸]، بر همین‌ اساس تورات و انجیل نازل شده، نمی‌توانستند به آنها بی‌توجه باشند، ولی این گزارش‌ها در کتاب مقدس کنونی نیامده است، در حالی که در بسیاری از موارد، جزئی‌ترین مسائل مربوط به حوادث و شخصیت‌های دینی و سخنان آنها را گزارش کرده‌اند[۱۹].

کیفر تحریف

  1. تحریف‌کنندگان عهد الهی، مستحق عذاب دردناک آخرتی: ﴿إِنَّ الَّذِينَ يَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَأَيْمَانِهِمْ ثَمَنًا قَلِيلاً أُوْلَئِكَ لاَ خَلاقَ لَهُمْ فِي الآخِرَةِ وَلاَ يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَلاَ يَنظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلاَ يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ[۲۰][۲۱].
  2. تحریف‌کنندگان آیات الهی، مستحق عذاب شدید آخرتی: ﴿سَلْ بَنِي إِسْرَائِيلَ كَمْ آتَيْنَاهُم مِّنْ آيَةٍ بَيِّنَةٍ وَمَن يُبَدِّلْ نِعْمَةَ اللَّهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُ فَإِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ[۲۲][۲۳].
  3. رسوایی و بی‌آبرویی در دنیا، کیفر تحریفگران کلام الهی: ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ لاَ يَحْزُنكَ الَّذِينَ يُسَارِعُونَ فِي الْكُفْرِ مِنَ الَّذِينَ قَالُواْ آمَنَّا بِأَفْوَاهِهِمْ وَلَمْ تُؤْمِن قُلُوبُهُمْ وَمِنَ الَّذِينَ هَادُواْ سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ سَمَّاعُونَ لِقَوْمٍ آخَرِينَ لَمْ يَأْتُوكَ يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ مِن بَعْدِ مَوَاضِعِهِ يَقُولُونَ إِنْ أُوتِيتُمْ هَذَا فَخُذُوهُ وَإِن لَّمْ تُؤْتَوْهُ فَاحْذَرُواْ وَمَن يُرِدِ اللَّهُ فِتْنَتَهُ فَلَن تَمْلِكَ لَهُ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا أُوْلَئِكَ الَّذِينَ لَمْ يُرِدِ اللَّهُ أَن يُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي الآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ [۲۴].
  4. تحریف اوامر خداوند، از سوی بنی‌اسرائیل موجب عذاب دنیایی: ﴿وَإِذْ قُلْنَا ادْخُلُواْ هَذِهِ الْقَرْيَةَ فَكُلُواْ مِنْهَا حَيْثُ شِئْتُمْ رَغَدًا وَادْخُلُواْ الْبَابَ سُجَّدًا وَقُولُواْ حِطَّةٌ نَّغْفِرْ لَكُمْ خَطَايَاكُمْ وَسَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُواْ قَوْلاً غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ فَأَنزَلْنَا عَلَى الَّذِينَ ظَلَمُواْ رِجْزًا مِّنَ السَّمَاء بِمَا كَانُواْ يَفْسُقُونَ[۲۵][۲۶]، ﴿وَإِذْ قِيلَ لَهُمُ اسْكُنُواْ هَذِهِ الْقَرْيَةَ وَكُلُواْ مِنْهَا حَيْثُ شِئْتُمْ وَقُولُواْ حِطَّةٌ وَادْخُلُواْ الْبَابَ سُجَّدًا نَّغْفِرْ لَكُمْ خَطِيئَاتِكُمْ سَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُواْ مِنْهُمْ قَوْلاً غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِجْزًا مِّنَ السَّمَاء بِمَا كَانُواْ يَظْلِمُونَ[۲۷][۲۸].

عوامل منع از تحریف

  1. ترس از عذاب، مانع تحریف دین: ﴿وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ قَالَ الَّذِينَ لاَ يَرْجُونَ لِقَاءَنَا ائْتِ بِقُرْآنٍ غَيْرِ هَذَا أَوْ بَدِّلْهُ قُلْ مَا يَكُونُ لِي أَنْ أُبَدِّلَهُ مِن تِلْقَاء نَفْسِي إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ مَا يُوحَى إِلَيَّ إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ[۲۹].
  2. خداترسی عالمان، مانع از دین‌فروشی و تحریفگری: ﴿إِنَّا أَنزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِيهَا هُدًى وَنُورٌ يَحْكُمُ بِهَا النَّبِيُّونَ الَّذِينَ أَسْلَمُواْ لِلَّذِينَ هَادُواْ وَالرَّبَّانِيُّونَ وَالأَحْبَارُ بِمَا اسْتُحْفِظُواْ مِن كِتَابِ اللَّهِ وَكَانُواْ عَلَيْهِ شُهَدَاء فَلاَ تَخْشَوُاْ النَّاسَ وَاخْشَوْنِ وَلاَ تَشْتَرُواْ بِآيَاتِي ثَمَنًا قَلِيلاً وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ[۳۰][۳۱][۳۲].

نظریه‌های تحریف کتاب مقدس

تحریف انجیل

تحریف تورات

تحریف دین

تحریف‌ناپذیری قرآن

تحریف‌های اهل‌ کتاب

تحریف‌های بنی‌اسرائیل

تحریف‌های یهود

منابع

پانویس

  1. «برخی از یهودیان کلمات را از جایگاه (راستین) آن جابه‌جا می‌کنند و با پیچاندن زبانشان و از سر طعنه بر دین می‌گویند: «شنفتیم و نپذیرفتیم» و (یا): «بشنو و باور مکن» و (یا) «راعنا»؛ سوره نساء، آیه:۴۶.
  2. جمهرة اللغه، ج‌۱، ص‌۵۱۷؛ التهذیب، ج‌۵، ص‌۱۲؛ لسان‌العرب، ج‌۴، ص‌۱۲۹، «حرف».
  3. ر. ک: مفردات، ص‌۲۲۸، «حرف»؛ التعاریف، ج‌۱، ص‌۱۶۳؛ صیانة القرآن من التحریف، ص‌۱۳ ـ ۱۴.
  4. فتحی زنجانی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۷، ص۲۸۶ ـ ۳۰۲؛ فرهنگ قرآن، ج۷؛ محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۱۴؛ نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص:۱۶۴؛ زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۲۳۰.
  5. نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص:۱۶۴.
  6. ر. ک: صیانة القرآن من التحریف، ص‌۱۶ ـ ۲۰.
  7. فتحی زنجانی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۷، ص۲۸۶ ـ ۳۰۲؛ فرهنگ قرآن، ج۷؛ زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۲۳۰.
  8. «برخی از یهودیان کلمات را از جایگاه (راستین) آن جابه‌جا می‌کنند و با پیچاندن زبانشان و از سر طعنه بر دین می‌گویند: «شنفتیم و نپذیرفتیم» و (یا): «بشنو و باور مکن» و (یا) «راعنا»؛ سوره نساء، آیه:۴۶.
  9. «پس، برای پیمان‌شکنی لعنتشان کردیم و دل‌هاشان را سخت گردانیدیم زیرا عبارات (کتاب آسمانی) را از جای خویش پس و پیش می‌کردند و بخشی از آنچه را بدیشان یادآور شده بودند از یاد بردند»؛ سوره مائده، آیه: ۱۳- ۱۴.
  10. «و هر کس در آن روز از آنان واپس گریزد- مگر آنکه برای کارزاری (بهتر) کناره جوید یا جوینده جایی (بهتر) نزد گروهی (خودی) باشد»؛ سوره انفال، آیه: ۱۶.
  11. همان کسان که از فرستاده پیام‌آور درس ناخوانده پیروی می‌کنند، همان که (نام) او را نزد خویش در تورات و انجیل نوشته می‌یابند؛ آنان را به نیکی فرمان می‌دهد و از بدی باز می‌دارد و چیزهای پاکیزه را بر آنان حلال و چیزهای ناپاک را بر آنان حرام می‌گرداند و بار (تکلیف) های گران و بندهایی را که بر آنها (بسته) بود از آنان برمی‌دارد، پس کسانی که به او ایمان آورده و او را بزرگ داشته و بدو یاری رسانده‌اند و از نوری که همراه وی فرو فرستاده شده است پیروی کرده‌اند رستگارند؛ سوره اعراف، آیه:۱۵۷.
  12. فتحی زنجانی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۷، ص۲۸۶ - ۳۰۲.
  13. و گفتند خداوند فرزندی گزیده است؛ پاکا که اوست، بلکه هر چه در آسمان و زمین است از اوست؛ همه فرمانبردار اویند؛ سوره بقره، آیه:۱۱۶.
  14. به راستی آنان که گفتند خداوند همان مسیح پسر مریم است کافر شدند؛ بگو: اگر خداوند بخواهد مسیح پسر مریم و مادرش و همه آنان را که روی زمینند هلاک گرداند کسی در برابر او چه اختیاری دارد؟ و فرمانفرمایی آسمان‌ها و زمین و آنچه میان آنهاست از آن خداوند است؛ هر چه را بخواهد می‌آفریند و خداوند بر هر کاری تواناست؛ سوره مائده، آیه:۱۷.
  15. و (این) گفتارشان که «ما مسیح عیسی فرزند مریم، پیامبر خداوند را کشتیم» در حالی که او را نکشتند و به صلیب نکشیدند، بلکه بر آنان مشتبه شد و آنان که در این (کار) اختلاف کردند نسبت بدان در تردیدند، هیچ دانشی بدان ندارند، جز پیروی از گمان و به یقین او را نکشتند؛ سوره نساء، آیه:۱۵۷.
  16. فتحی زنجانی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۷، ص۲۸۶ - ۳۰۲.
  17. و هنگامی که ابراهیم و اسماعیل پایه‌های خانه (کعبه) را فرا می‌بردند (گفتند):پروردگارا! از ما بپذیر، بی‌گمان تویی که شنوای دانایی؛ سوره بقره، آیه: ۱۲۷.
  18. و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم گفت: پروردگارا! به من بنمای چگونه مردگان را زنده می‌سازی؟ فرمود: آیا ایمان نداری؟ گفت: چرا امّا تا دلم آرام یابد؛ فرمود: چهار پرنده برگزین و نزد خود پاره پاره گردان سپس هر پاره‌ای از آنها را بر کوهی نه! آنگاه آنان را فرا خوان تا شتابان نزد تو آیند و بدان که خداوند پیروزمندی فرزانه است؛ سوره بقره، آیه:۲۶۰.
  19. فتحی زنجانی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۷، ص۲۸۶ - ۳۰۲.
  20. آنان که پیمان با خداوند و سوگندهای خود را به بهای ناچیز می‌فروشند، در جهان واپسین بی‌بهره‌اند و خداوند با آنان سخن نمی‌گوید و در روز رستخیز به آنان نمی‌نگرد و آنان را پاکیزه نمی‌دارد و عذابی دردناک خواهند داشت؛ سوره آل عمران، آیه:۷۷.
  21. در شأن نزول نقل شده که منظور از «عَهْدِ اللَّهِ»، حقایق مربوط به پیامبر (ص) در «تورات» است که به دست عالمان یهود تحریف شده است؛ التفسیر الکبیر، ج‌۳، ص‌۲۶۵‌-‌۲۶۶.
  22. از بنی اسرائیل بپرس که چه بسیار نشانه روشن به آنان دادیم و هر کس نعمت خداوند را پس از آنکه به وی رسید دگرگون سازد (بداند که) بی‌گمان خداوند سخت کیفر است؛ سوره بقره، آیه:۲۱۱.
  23. برداشت یاد شده بر این اساس است که مقصود از «آيَةٍ بَيِّنَةٍ» دلایل نبوّت محمّد (ص) در تورات و انجیل و منظور از تبدیل آن، تحریف کردن آنها باشد؛ التفسیر‌الکبیر، ج‌۲، ص‌۳۶۶.
  24. ای پیامبر! آنان که در کفر شتاب می‌ورزند تو را اندوهگین نکنند، همان کسانی که به زبان می‌گفتند ایمان آورده‌ایم در حالی که دل‌هاشان ایمان نیاورده است و یهودیانی که به دروغ گوش می‌سپارند جاسوسان گروهی دیگرند که نزد تو نیامده‌اند؛ عبارات (کتاب آسمانی) را از جایگاه آنها پس و پیش می‌کنند؛ (به همدیگر) می‌گویند اگر به شما این (حکمی که ما می‌خواهیم از سوی پیامبر) داده شد بپذیرید و اگر داده نشد، (از او) دوری گزینید- و از تو در برابر خداوند، برای کسی که عذاب وی را بخواهد، هیچ‌گاه کاری ساخته نیست- آنان کسانی هستند که خداوند نخواسته است دل‌هایشان را پاکیزه گرداند؛ در این جهان، خواری و در جهان واپسین عذابی سترگ دارند؛ سوره مائده، آیه:۴۱.
  25. و (یاد کنید) آنگاه را که گفتیم: بدین شهر در آیید و از (نعمت‌های) آن از هر جا که خواستید فراوان بخورید و با فروتنی از دروازه وارد شوید و بگویید: از لغزش ما بگذر! تا از لغزش‌های شما درگذریم، و به زودی (پاداش) نکوکاران را می‌افزاییم. امّا ستمکاران گفتاری دیگر را جایگزین آنچه به آنان گفته شده بود، کردند آنگاه ما بر ستمگران به کیفر نافرمانی که می‌کردند، عذابی از آسمان فرو فرستادیم؛ سوره بقره، آیه: ۵۸- ۵۹.
  26. برداشت یاد شده بر این اساس است که تغییر در سخن خداوند و گفتن «حِطَّةٌ» به جای «حطة» یکی از مصادیق تحریف است.
  27. و (یاد کن) آنگاه را که به ایشان گفته شد: در این شهر (بیت المقدس) جای گیرید و از هر جای آن خواستید بخورید و بگویید: «از لغزش ما بگذر!» و از این دروازه، سجده‌کنان (به شهر) در آیید تا گناهانتان را بیامرزیم، به زودی بر (پاداش) نیکوکاران می‌افزاییم اما ستمگران از ایشان گفتاری را به جای آنچه به آنان گفته شده بود جایگزین کردند آنگاه ما بر آنان برای ستمی که می‌کردند عذابی از آسمان فرستادیم؛ سوره اعراف، آیه: ۱۶۱- ۱۶۲.
  28. فرهنگ قرآن، ج۷..
  29. و چون آیات روشن ما برای آنان خوانده شود کسانی که لقای ما را امید نمی‌برند می‌گویند: قرآن دیگری جز این بیاور یا آن را دگرگون کن! بگو: مرا نسزد که از پیش خود آن را دگرگون کنم. من جز از آنچه به من وحی می‌شود پیروی نمی‌کنم؛ بی‌گمان من اگر با پروردگارم نافرمانی کنم از عذاب روزی سترگ می‌هراسم؛ سوره یونس، آیه:۱۵
  30. ما تورات را که در آن رهنمود و روشنایی بود، فرو فرستادیم؛ پیامبران که تسلیم (خداوند) بودند و (نیز) دانشوران ربّانی و دانشمندان (تورات‌شناس) بنابر آنچه از کتاب خداوند به آنان سپرده شده بود و بر آن گواه بودند برای یهودیان داوری می‌کردند؛ پس، از مردم نهراسید و از من بهراسید و آیات مرا ارزان مفروشید؛ و آن کسان که بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری نکنند کافرند؛ سوره مائده، آیه:۴۴.
  31. نهی «لاَ تَشْتَرُواْ» خطاب به علمای یهود است که در مقابل خوردن مال حرام، دست به تحریف می‌زدند؛ مجمع‌البیان، ج‌۳‌-‌۴، ص‌۳۰۶؛ از سوی دیگر، امر «وَاخْشَوْنِ» می‌تواند زمینه اجتناب از تحریف باشد.
  32. فرهنگ قرآن، ج۷.؛ سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۲۸۱.