حسبنا کتاب الله: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>این\sمدخل\sاز\sچند\sمنظر\sمتفاوت\،\sبررسی\sمیشود\:<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(206\,242\,\s299\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\...) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = | | موضوع مرتبط = | ||
| عنوان مدخل = | | عنوان مدخل = | ||
| مداخل مرتبط = | | مداخل مرتبط = | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
}} | }} | ||
'''حسبنا کتاب الله''' یعنی [[کتاب خدا]]، [[قرآن]] برای ما بس است. این جمله را [[عمر بن خطاب]] وقتی گفت که [[ | '''حسبنا کتاب الله''' یعنی [[کتاب خدا]]، [[قرآن]] برای ما بس است. این جمله را [[عمر بن خطاب]] وقتی گفت که [[رسول خدا]]{{صل}} در روزهای آخر [[عمر]] و ایّام [[بیماری]] درخواست کرد کاغذ و قلمی بیاورند تا چیزی بنویسد که [[امّت]] پس از وی [[گمراه]] نشوند. | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
[[پیامبر]] میخواست مسأله [[جانشینی]] [[امیر المؤمنین]]{{ع}} را با صراحت و به صورت سند مکتوب بنویسد تا راه بر هرفتنهای بسته شود. امّا عمر با کمال جسارت، گفت که درد بر پیامبر [[غلبه]] کرده و هذیان میگوید، قرآن پیش شماست و کتاب خدا برای ما کافی است {{عربی|"إنّ النّبیّ قد غلب علیه الوجع (إنّ رسول اللّه یهجر) و عندکم القرآن، حسبنا کتاب اللّه"}}<ref>المراجعات نامه ۸۶ به نقل از منابع متعدد اهل سنت با اختلاف در تعبیر، «تدوین السنة الشریفه» ص۸۱، دلائل الصدق ج ۳ ص۱۱۹.</ref>. وی میدانست که قصد رسول خدا چه بود، از اینرو ممانعت کرد<ref>شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج ۳، ص۱۱۴.</ref> و پیامبر هم از جرّ و بحث در حضور خود ناراحت شد و از حاضران خواست بیرون بروند. با آنکه رسول خدا{{صل}} طبق [[حدیث ثقلین]] بارها فرموده بود [[کتاب و سنت]] (یا کتاب و [[عترت]]) از هم جدا نمیشوند، عدهای با [[تمسّک به قرآن]]، عترت را کنار زدند و منطقشان همان "حسبنا کتاب اللّه" بود و این شیوه، برای خانهنشین ساختن [[اهل بیت]] و منع [[روایت]] [[فضایل امیر المؤمنین]] و [[خاندان]] [[پاک]] [[پیامبر خدا]] بود. [[ابن عباس]] میگفت: همۀ [[مصیبت]]، آن روز بود که نگذاشتند پیامبر خدا آنچه را میخواست بنویسد<ref>الملل و النحل، شهرستانی ج۱ ص۲۲، معالم المدرستین ج۱ ص۱۱۲ و منابع تاریخی دیگر.</ref>. | |||
جلوگیری از نگارش و نقل احادیث پیامبر، در زمان ابوبکر و عمر بهشدّت [[اعمال]] میشد و [[مردم]] را با استناد به برخی [[روایات]] جعلی از قول پیامبر که فرموده: سخنان مرا ننویسید و روایت نکنید و آن را با قرآن مخلوط نسازید و... مدّتها از نقل و [[روایت]] و تدوین احادیث پیامبر جلوگیری میکردند<ref>اضواء علی السنة المحمدیه، محمود ابوریه ص۴۶، تدوین السنة الشریفه محمد رضا الجلالی ص۲۶۳.</ref>. حتی اگر باخبر میشدند کسانی روایاتی را گردآوری کردهاند، دستور میدادند تا آنها را محو کنند، گاهی [[تهدید]] میکردند، یا به [[حبس]] میافکندند<ref>تدوین السنة الشریفه محمد رضا الجلالی ص۴۳۶.</ref> [[تفکّر]] "حسبنا کتاب اللّه"، در تقابل با [[امامت]] و [[پیشوایی]] [[ائمه معصوم]]{{عم}} است و [[معتقدان]] به این مسلک، مخالفان [[ولایت اهل بیت]] پیامبرند. این [[تفکر]] در تضادّ با [[قرآن]] و فرمودۀ [[پیامبر]] است که [[ثقلین]] را میان [[امّت]] خود به یادگار گذاشت. به تعبیر [[شهید]] پاکنژاد: حسبنا کتاب اللّه، در برابر آیۀ شریفه که [[اطاعت از پیامبر]] را [[واجب]] دانسته، ردّ مطلب است. حسبنا کتاب اللّه در برابر [[حدیث ثقلین]] {{عربی|إنّی تارک فیکم الثّقلین کتاب اللّه و عترتی}} که مورد [[تأیید]] [[اکثریت]] [[فرزندان]] دانشمند [[سقیفه]] است، ردّ فرمودۀ [[نبی گرامی]] است. حسبنا کتاب اللّه هیچ با نام [[اهل سنت]] و [[سنی]] و [[تسنن]] سازگاری ندارد (و [[سنّی]] یعنی پذیرای [[سنّت]]، سنت چیزی اضافه بر کتاب) حسبنا کتاب اللّه با (فاسئلوا [[أهل]] الذّکر إن کنتم لا تعلمون) جور در نمیآید...<ref>مظلومی گمشده در سقیفه ص۸۴.</ref>. [[فرهنگ]] حسبنا کتاب اللّه، فرهنگ حذف [[اهل بیت]] و سیرۀ قولی و عملی [[پیامبر خدا]]{{صل}} و کنار گذاشتن یکی از ثقلین است. چه کتاب و [[عترت]] را ملاک قرار دهیم (که [[شیعه]] میگوید) و چه [[کتاب و سنت]] را (که [[اهل]] سنّت بر آن پای میفشارند)، یک نکته روشن است و آن اینکه تکیه بر قرآن و فاصله گرفتن از سنّت و عترت، به [[بیراهه]] میرود، چون اهل بیت، [[مفسّران]] قرآنند و [[سنت]]، مبین کتاب خداوند است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۲۶.</ref>. | |||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:1368987.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|'''فرهنگ غدیر''']] | |||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
خط ۲۰: | خط ۲۱: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:اختلافات شیعه و سنی]] | [[رده:اختلافات شیعه و سنی]] | ||
[[رده:مدخل فرهنگ غدیر]] | [[رده:مدخل فرهنگ غدیر]] |
نسخهٔ کنونی تا ۴ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۲۴
موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد
حسبنا کتاب الله یعنی کتاب خدا، قرآن برای ما بس است. این جمله را عمر بن خطاب وقتی گفت که رسول خدا(ص) در روزهای آخر عمر و ایّام بیماری درخواست کرد کاغذ و قلمی بیاورند تا چیزی بنویسد که امّت پس از وی گمراه نشوند.
مقدمه
پیامبر میخواست مسأله جانشینی امیر المؤمنین(ع) را با صراحت و به صورت سند مکتوب بنویسد تا راه بر هرفتنهای بسته شود. امّا عمر با کمال جسارت، گفت که درد بر پیامبر غلبه کرده و هذیان میگوید، قرآن پیش شماست و کتاب خدا برای ما کافی است "إنّ النّبیّ قد غلب علیه الوجع (إنّ رسول اللّه یهجر) و عندکم القرآن، حسبنا کتاب اللّه"[۱]. وی میدانست که قصد رسول خدا چه بود، از اینرو ممانعت کرد[۲] و پیامبر هم از جرّ و بحث در حضور خود ناراحت شد و از حاضران خواست بیرون بروند. با آنکه رسول خدا(ص) طبق حدیث ثقلین بارها فرموده بود کتاب و سنت (یا کتاب و عترت) از هم جدا نمیشوند، عدهای با تمسّک به قرآن، عترت را کنار زدند و منطقشان همان "حسبنا کتاب اللّه" بود و این شیوه، برای خانهنشین ساختن اهل بیت و منع روایت فضایل امیر المؤمنین و خاندان پاک پیامبر خدا بود. ابن عباس میگفت: همۀ مصیبت، آن روز بود که نگذاشتند پیامبر خدا آنچه را میخواست بنویسد[۳].
جلوگیری از نگارش و نقل احادیث پیامبر، در زمان ابوبکر و عمر بهشدّت اعمال میشد و مردم را با استناد به برخی روایات جعلی از قول پیامبر که فرموده: سخنان مرا ننویسید و روایت نکنید و آن را با قرآن مخلوط نسازید و... مدّتها از نقل و روایت و تدوین احادیث پیامبر جلوگیری میکردند[۴]. حتی اگر باخبر میشدند کسانی روایاتی را گردآوری کردهاند، دستور میدادند تا آنها را محو کنند، گاهی تهدید میکردند، یا به حبس میافکندند[۵] تفکّر "حسبنا کتاب اللّه"، در تقابل با امامت و پیشوایی ائمه معصوم(ع) است و معتقدان به این مسلک، مخالفان ولایت اهل بیت پیامبرند. این تفکر در تضادّ با قرآن و فرمودۀ پیامبر است که ثقلین را میان امّت خود به یادگار گذاشت. به تعبیر شهید پاکنژاد: حسبنا کتاب اللّه، در برابر آیۀ شریفه که اطاعت از پیامبر را واجب دانسته، ردّ مطلب است. حسبنا کتاب اللّه در برابر حدیث ثقلین إنّی تارک فیکم الثّقلین کتاب اللّه و عترتی که مورد تأیید اکثریت فرزندان دانشمند سقیفه است، ردّ فرمودۀ نبی گرامی است. حسبنا کتاب اللّه هیچ با نام اهل سنت و سنی و تسنن سازگاری ندارد (و سنّی یعنی پذیرای سنّت، سنت چیزی اضافه بر کتاب) حسبنا کتاب اللّه با (فاسئلوا أهل الذّکر إن کنتم لا تعلمون) جور در نمیآید...[۶]. فرهنگ حسبنا کتاب اللّه، فرهنگ حذف اهل بیت و سیرۀ قولی و عملی پیامبر خدا(ص) و کنار گذاشتن یکی از ثقلین است. چه کتاب و عترت را ملاک قرار دهیم (که شیعه میگوید) و چه کتاب و سنت را (که اهل سنّت بر آن پای میفشارند)، یک نکته روشن است و آن اینکه تکیه بر قرآن و فاصله گرفتن از سنّت و عترت، به بیراهه میرود، چون اهل بیت، مفسّران قرآنند و سنت، مبین کتاب خداوند است[۷].
منابع
پانویس
- ↑ المراجعات نامه ۸۶ به نقل از منابع متعدد اهل سنت با اختلاف در تعبیر، «تدوین السنة الشریفه» ص۸۱، دلائل الصدق ج ۳ ص۱۱۹.
- ↑ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج ۳، ص۱۱۴.
- ↑ الملل و النحل، شهرستانی ج۱ ص۲۲، معالم المدرستین ج۱ ص۱۱۲ و منابع تاریخی دیگر.
- ↑ اضواء علی السنة المحمدیه، محمود ابوریه ص۴۶، تدوین السنة الشریفه محمد رضا الجلالی ص۲۶۳.
- ↑ تدوین السنة الشریفه محمد رضا الجلالی ص۴۳۶.
- ↑ مظلومی گمشده در سقیفه ص۸۴.
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۲۲۶.