مالک بن انس مدنی اصبحی: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'پرونده:9030760879.jpg|22px]] 22px جمعی از پژوهشگران، [[فرهنگنامه مؤلفان اسلامی') |
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[مالک بن انس مدنی اصبحی در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[مالک بن انس مدنی اصبحی در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
[[ابوعبدالله مالک بن انس بن مالک بن عامر بن حارث اصبحی مدنی حمیری]] [[فقیه]] و [[محدث]] نامدار [[مدینه]] که [[مذهب مالکی]] از [[مذاهب چهارگانه اهل سنت]] به وی منسوب است. ایشان از هم پیمانان [[عثمان بن عبیدالله قرشی]] بود<ref>التاریخ الکبیر ۷/۳۱۰ الجرح و التعدیل ۸/۲۰۴.</ref> و به سال ۹۵هـ <ref>وفیات الاعیان ۴/۱۳۷.</ref> در مدینه زاده شد.<ref>الاعلام ۵/۲۵۷.</ref> در نسبش [[اختلاف]] است، ولی اتفاق منابع بر آن است که مالک منسوب به [[اصبح بن عوف]] بوده که سپس به عنوان قبیلهای از [[قبایل عرب]] [[شهرت]] یافت.<ref>سیر اعلام النبلاء ۸/۷۱ جمهرة انساب العرب ۴۳۵و۴۳۶.</ref> | [[ابوعبدالله مالک بن انس بن مالک بن عامر بن حارث اصبحی مدنی حمیری]] [[فقیه]] و [[محدث]] نامدار [[مدینه]] که [[مذهب مالکی]] از [[مذاهب چهارگانه اهل سنت]] به وی منسوب است. ایشان از هم پیمانان [[عثمان بن عبیدالله قرشی]] بود<ref>التاریخ الکبیر ۷/۳۱۰ الجرح و التعدیل ۸/۲۰۴.</ref> و به سال ۹۵هـ <ref>وفیات الاعیان ۴/۱۳۷.</ref> در مدینه زاده شد.<ref>الاعلام ۵/۲۵۷.</ref> در نسبش [[اختلاف]] است، ولی اتفاق منابع بر آن است که مالک منسوب به [[اصبح بن عوف]] بوده که سپس به عنوان قبیلهای از [[قبایل عرب]] [[شهرت]] یافت.<ref>سیر اعلام النبلاء ۸/۷۱ جمهرة انساب العرب ۴۳۵و۴۳۶.</ref> | ||
خط ۱۰: | خط ۹: | ||
به استناد روایتی از [[صدوق]]، مالک مورد [[احترام]] امام صادق {{ع}} بوده و حتی [[امام]] {{ع}} در موردی [[دوستی]] خویش را با وی ابراز کرده و در یک نوبت نیز به همراه [[حضرت]] به [[حج]] مشرف شده است.<ref>الامالی ۱۴۳ و۱۴۴.</ref> وی مسافرتی به [[بحرین]] نیز داشته است.<ref> الطبقات الکبری ۷/۱۹۲.</ref> | به استناد روایتی از [[صدوق]]، مالک مورد [[احترام]] امام صادق {{ع}} بوده و حتی [[امام]] {{ع}} در موردی [[دوستی]] خویش را با وی ابراز کرده و در یک نوبت نیز به همراه [[حضرت]] به [[حج]] مشرف شده است.<ref>الامالی ۱۴۳ و۱۴۴.</ref> وی مسافرتی به [[بحرین]] نیز داشته است.<ref> الطبقات الکبری ۷/۱۹۲.</ref> | ||
مالک از [[شاگردان]] برجسته [[ربیعة بن ابی عبدالرحمان]] و نافع بن مالک بود و به زودی از جایگاه ویژهای برخوردار گشت. در حالی که هنوز سن وی از هفده سال فراتر نرفته بود و استادش نافع زنده بود، [[تدریس]] [[فقه]] را آغاز کرد و حلقه درس بر پا ساخت و به عنوان [[امام]] و پیشوای [[اهل | مالک از [[شاگردان]] برجسته [[ربیعة بن ابی عبدالرحمان]] و نافع بن مالک بود و به زودی از جایگاه ویژهای برخوردار گشت. در حالی که هنوز سن وی از هفده سال فراتر نرفته بود و استادش نافع زنده بود، [[تدریس]] [[فقه]] را آغاز کرد و حلقه درس بر پا ساخت و به عنوان [[امام]] و پیشوای [[اهل مدینه]] [[برگزیده]] شد. گفته شده که حلقه تدریس وی از ازدحام و استقبال بیشتری نسبت به حلقه درس استادش برخوردار بود.<ref> ترتیب المدارک ۱/۱۲۵ و۱۲۶ الدیباج المذهب ۶۴.</ref> در ۲۱ سالگی نیز پس از درگذشت استاد دیگرش [[ربیعه]]، [[مرجع]] صدور [[فتوا]] گردید و بسیاری از طالبان [[علم]] از اقصی نقاط [[سرزمینهای اسلامی]] بر وی گرد آمدند<ref>سیر اعلام النبلاء ۸/۵۵.</ref> که در این میان از شاگردان ممتاز و برجستهای چون [[سفیان ثوری]]، [[شعبة بن حجاج]]، [[اوزاعی]] و [[لیث بن سعد]] را میتوان یاد کرد.<ref>الانساب ۱/۱۷۴.</ref> | ||
[[محمد بن ادریس شافعی]] که [[مذهب شافعی]] منسوب به اوست، مالک را ستوده و او را در بسیاری از موارد [[برتر]] از [[ابوحنیفه]] دانسته<ref>طبقات الفقهاء ۶۸.</ref> و به اقوال، [[رفتار]] و [[احادیث]] وی استناد کرده است.<ref>الثقات ۷/۴۵۹.</ref> وی همچنین مالک را استاد و [[معلم]] خویش خطاب کرده است.<ref>ترتیب المدارک ۱/۱۲۹و۱۳۰.</ref> | [[محمد بن ادریس شافعی]] که [[مذهب شافعی]] منسوب به اوست، مالک را ستوده و او را در بسیاری از موارد [[برتر]] از [[ابوحنیفه]] دانسته<ref>طبقات الفقهاء ۶۸.</ref> و به اقوال، [[رفتار]] و [[احادیث]] وی استناد کرده است.<ref>الثقات ۷/۴۵۹.</ref> وی همچنین مالک را استاد و [[معلم]] خویش خطاب کرده است.<ref>ترتیب المدارک ۱/۱۲۹و۱۳۰.</ref> | ||
خط ۱۹: | خط ۱۸: | ||
تألیفات و آثاری نیز از او برجای مانده که عبارتاند از: «الموطأ»، «رسالة الی ابن وهب»، «فی القدر»، «الرد علی القدریه»، «کتاب فی النجوم»، «حساب مدار الزمان»، «منازل القمر»، «رساله فی الأقضیة»، «رسالة الی ابی غسان»، «رسالة الی هارون الرشید»، «کتاب التفسیر لغریب القرآن»، «کتاب السّر» و «رسالة الی اللیث فی اجماع اهل المدینه».<ref>ترتیب المدارک ۱/۲۰۴ ـ ۲۰۷ الدیباج المذهب ۷۵.</ref> سرانجام به سال ۱۷۹هـ در [[زمان]] [[خلافت هارون الرشید]] درگذشت و پس از آنکه [[والی مدینه]]، [[عبدالله بن محمد بن ابراهیم]] بر جنازهاش [[نماز]] گزارد، در [[قبرستان بقیع]] مدفون شد<ref>المنتظم ۹/۴۵ تهذیب الاسماء و اللغات ۱ / ۲ / ۷۹.</ref>.<ref> [[فرهنگنامه مؤلفان اسلامی ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه مؤلفان اسلامی]]، ج۱ ص ۶۳۹.</ref> | تألیفات و آثاری نیز از او برجای مانده که عبارتاند از: «الموطأ»، «رسالة الی ابن وهب»، «فی القدر»، «الرد علی القدریه»، «کتاب فی النجوم»، «حساب مدار الزمان»، «منازل القمر»، «رساله فی الأقضیة»، «رسالة الی ابی غسان»، «رسالة الی هارون الرشید»، «کتاب التفسیر لغریب القرآن»، «کتاب السّر» و «رسالة الی اللیث فی اجماع اهل المدینه».<ref>ترتیب المدارک ۱/۲۰۴ ـ ۲۰۷ الدیباج المذهب ۷۵.</ref> سرانجام به سال ۱۷۹هـ در [[زمان]] [[خلافت هارون الرشید]] درگذشت و پس از آنکه [[والی مدینه]]، [[عبدالله بن محمد بن ابراهیم]] بر جنازهاش [[نماز]] گزارد، در [[قبرستان بقیع]] مدفون شد<ref>المنتظم ۹/۴۵ تهذیب الاسماء و اللغات ۱ / ۲ / ۷۹.</ref>.<ref> [[فرهنگنامه مؤلفان اسلامی ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه مؤلفان اسلامی]]، ج۱ ص ۶۳۹.</ref> | ||
==مالک بن انس== | |||
مالک بن اصبحی معروف به «[[امام]] دارالهجرة» کنیهاش [[ابو عبدالله]] یکی از [[پیشوایان]] چهارگانه [[اهل سنت]] میباشد. [[مذهب مالکی]] بر وی منتسب است که گروهی از اهل سنت از این [[مذهب]] [[پیروی]] میکنند. در شرح [[حال]] امام مالک مینویسند: مدت حمل او سه سال طول کشیده است. امام مالک از افراد بسیاری از جمله [[امام ششم]]، [[حضرت امام صادق]]{{ع}} [[علم]] و [[حدیث]] فرا گرفته است. کتاب او «[[موطأ]]» اولین مدون [[حدیثی]] موجود در [[جهان اهل سنت]] میباشد. در این کتاب بیش از پانصد حدیث [[مسند]] جمعآوری شده است. درباره [[احترام]] امام مالک نسبت به [[رسول خدا]]{{صل}} و اهتمام وی نسبت به حدیث آن حضرت نوشتهاند: با سن زیاد و [[ضعف]] شدید که بر وی مستولی شده بود، باز هم در [[مدینه]] از [[سوار شدن]] بر مرکب [[امتناع]] میورزید و همیشه با پای پیاده [[حرکت]] میکرد و چنین میگفت: {{عربی|لا اركب في مدينة دفنت جثة رسول الله فيها}}؛ «در شهری که پیکر رسول خدا{{صل}} در آن [[دفن]] شده است، سوار مرکب نخواهم شد». و هر وقت میخواست حدیثی نقل کند [[وضو]] میگرفت، محاسناش را شانه میزد و با [[وقار]] و [[متانت]] در صدر مجلس مینشست. وقتی علت این اظهار وقار را از او جویا شدند، پاسخ داد: دوست دارم از [[حدیث پیامبر]]{{صل}} [[تعظیم]] و [[تکریم]] بیشتری به عمل آورم. | |||
درباره [[مناظره]] مالک با [[منصور دوانیقی]] در [[توسل]] به رسول خدا{{صل}} نوشتهاند: [[قاضی عیاض]] در [[شفاء]]، از ابن حمید یکی از شاگردان برجسته امام مالک نقل میکند در سفری که [[ابوجعفر منصور]] به مدینه کرد، در کنار [[قبر رسول خدا]]{{صل}} با امام مالک پیرامون مسألهای بحث کردند. منصور در این بحث گاهی با صدای بلند صحبت میکرد. مالک گفت: یا [[امیرالمؤمنین]] در این [[مسجد]] نباید با صدای بلند سخن بگویی؛ زیرا [[خداوند]] گروهی را با این [[آیه]] [[نکوهش]] کرد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ}}<ref>«ای مؤمنان! صدایتان را از صدای پیامبر فراتر نبرید و در گفتار با او بلند سخن مگویید چنان که با یکدیگر بلند سخن میگویید؛ مبادا کردارهایتان بیآنکه خود دریابید تباه گردد» سوره حجرات، آیه ۲.</ref> و گروه دیگر را با این [[آیه]] [[مدح]] و تعریف کرد: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يَغُضُّونَ أَصْوَاتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ}}<ref>«بیگمان خداوند دلهای کسانی که صدایشان را نزد فرستاده خداوند فرو میدارند، برای پرهیزگاری آزموده است؛ آنان آمرزش و پاداشی سترگ خواهند داشت» سوره حجرات، آیه ۳.</ref> و باز گروه دیگر را با این آیه ملامت کرد: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يُنَادُونَكَ مِنْ وَرَاءِ الْحُجُرَاتِ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ}}<ref>«به راستی آنان که تو را از پشت (در) اتاقها صدا میزنند، بیشترشان خرد نمیورزند» سوره حجرات، آیه ۴.</ref>. | |||
مالک سپس گفت: [[احترام]] [[پیامبر]]{{صل}} پس از مرگش، مانند [[حال]] حیاتش بر همه [[مسلمانان]] لازم است. منصور، گفتار مالک را پذیرفت و [[سکوت]] [[اختیار]] کرد. سپس پرسید: ای [[ابوعبدالله]]! هنگام [[دعا کردن]] رو به [[قبله]] بایستم یا رو به سوی [[قبر پیامبر]]{{صل}}؟ مالک پاسخ داد: چرا از پیامبر رو بر میگردانی در حالی که او در [[قیامت]] وسیله [[شفاعت]] و [[آمرزش]] تو و پدرت [[آدم]] خواهد بود! آری رو به سوی او کن و او را به پیشگاه [[خدا]] [[شفیع]] قرار ده تا خدا شفاعت او را درباره تو بپذیرد؛ زیرا خودش فرموده است: {{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا}}<ref>«و ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای آنکه به اذن خداوند از او فرمانبرداری کنند و اگر آنان هنگامی که به خویش ستم روا داشتند نزد تو میآمدند و از خداوند آمرزش میخواستند و پیامبر برای آنان آمرزش میخواست خداوند را توبهپذیر بخشاینده مییافتند» سوره نساء، آیه ۶۴.</ref><ref>وفاء الوفاء، سمهودی، ج۴، ص۱۳۷۶.</ref>. | |||
[[امام]] مالک در چهاردهم [[ربیع الاول]] سال ۱۷۹ در هشتاد و پنج سالگی و به قولی در نود سالگی در [[مدینه]] [[وفات]] کرد و در [[بقیع]]، کمی بالاتر از [[قبر]] [[عقیل]] و سمت چپ آن [[دفن]] شد.<ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۸۲۰.</ref>. | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
خط ۲۶: | خط ۳۳: | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده: IM009687.jpg|22px]] جمعی از پژوهشگران، [[فرهنگنامه مؤلفان اسلامی ج۱ (کتاب)|'''فرهنگنامه مؤلفان اسلامی ج۱''']] | # [[پرونده: IM009687.jpg|22px]] جمعی از پژوهشگران، [[فرهنگنامه مؤلفان اسلامی ج۱ (کتاب)|'''فرهنگنامه مؤلفان اسلامی ج۱''']] | ||
# [[پرونده:IM010703.jpg|22px]] [[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|'''محمدنامه''']] | |||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
نسخهٔ ۲ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۲۶
مقدمه
ابوعبدالله مالک بن انس بن مالک بن عامر بن حارث اصبحی مدنی حمیری فقیه و محدث نامدار مدینه که مذهب مالکی از مذاهب چهارگانه اهل سنت به وی منسوب است. ایشان از هم پیمانان عثمان بن عبیدالله قرشی بود[۱] و به سال ۹۵هـ [۲] در مدینه زاده شد.[۳] در نسبش اختلاف است، ولی اتفاق منابع بر آن است که مالک منسوب به اصبح بن عوف بوده که سپس به عنوان قبیلهای از قبایل عرب شهرت یافت.[۴]
وی در محیطی امن و خانوادهای مرفه و ثروتمند نشأت یافت و دانش آموزی را از حدود ده سالگی شروع کرد.[۵] او از بسیاری از فقیهان و عالمان مدینه دانش آموخت. از جمله استادان ویژه وی نافع بن مالک[۶] و ربیعة الرأی[۷] بوده که ظاهراً مدت مدیدی در حلقه درس ایشان شرکت میجست و بهرهگیری از ایشان را هیچ گاه ترک نگفت. از دیگر اساتید وی میتوان کسانی چون ابن شهاب زهری و نافع مولای ابن عمر را برشمرد.[۸] بنا به گفته نووی، وی از محضر نُهصد استاد بهره گرفته که تنها سیصد تن از ایشان از تابعین بودهاند.[۹]
شیخ طوسی نام او را در زمره اصحاب امام صادق (ع) آورده است.[۱۰] البته باید در نظر داشت چون مالک در مدینه اقامت داشته و از محضر امام صادق (ع)بهره گرفته، نقل روایاتی از ایشان میتواند دلیل در صحت این مطلب باشد.[۱۱]
به استناد روایتی از صدوق، مالک مورد احترام امام صادق (ع) بوده و حتی امام (ع) در موردی دوستی خویش را با وی ابراز کرده و در یک نوبت نیز به همراه حضرت به حج مشرف شده است.[۱۲] وی مسافرتی به بحرین نیز داشته است.[۱۳]
مالک از شاگردان برجسته ربیعة بن ابی عبدالرحمان و نافع بن مالک بود و به زودی از جایگاه ویژهای برخوردار گشت. در حالی که هنوز سن وی از هفده سال فراتر نرفته بود و استادش نافع زنده بود، تدریس فقه را آغاز کرد و حلقه درس بر پا ساخت و به عنوان امام و پیشوای اهل مدینه برگزیده شد. گفته شده که حلقه تدریس وی از ازدحام و استقبال بیشتری نسبت به حلقه درس استادش برخوردار بود.[۱۴] در ۲۱ سالگی نیز پس از درگذشت استاد دیگرش ربیعه، مرجع صدور فتوا گردید و بسیاری از طالبان علم از اقصی نقاط سرزمینهای اسلامی بر وی گرد آمدند[۱۵] که در این میان از شاگردان ممتاز و برجستهای چون سفیان ثوری، شعبة بن حجاج، اوزاعی و لیث بن سعد را میتوان یاد کرد.[۱۶]
محمد بن ادریس شافعی که مذهب شافعی منسوب به اوست، مالک را ستوده و او را در بسیاری از موارد برتر از ابوحنیفه دانسته[۱۷] و به اقوال، رفتار و احادیث وی استناد کرده است.[۱۸] وی همچنین مالک را استاد و معلم خویش خطاب کرده است.[۱۹]
در سال ۱۴۷هـ به سبب فتوایی که صادر کرد و ظاهراً خوشایند حاکم وقت مدینه، جعفر بن سلیمان نبود و از طرفی سعایت برخی دیگر مبنی بر اینکه مالک اعتقادی به بیعت با خلیفه و اطاعت از خلفا و حاکمان ندارد، به هفتاد ضربه شلاق محکوم شد.[۲۰]
مالک با برخی خلفا و حاکمان وقت از جمله هارون الرشید و منصور رابطه داشته و آنها را موعظه و در برخی امور امر و نهی میکرده است.[۲۱] علاوه بر روایات بسیاری که بالغ بر حدود هزار حدیث میباشد،[۲۲]
تألیفات و آثاری نیز از او برجای مانده که عبارتاند از: «الموطأ»، «رسالة الی ابن وهب»، «فی القدر»، «الرد علی القدریه»، «کتاب فی النجوم»، «حساب مدار الزمان»، «منازل القمر»، «رساله فی الأقضیة»، «رسالة الی ابی غسان»، «رسالة الی هارون الرشید»، «کتاب التفسیر لغریب القرآن»، «کتاب السّر» و «رسالة الی اللیث فی اجماع اهل المدینه».[۲۳] سرانجام به سال ۱۷۹هـ در زمان خلافت هارون الرشید درگذشت و پس از آنکه والی مدینه، عبدالله بن محمد بن ابراهیم بر جنازهاش نماز گزارد، در قبرستان بقیع مدفون شد[۲۴].[۲۵]
مالک بن انس
مالک بن اصبحی معروف به «امام دارالهجرة» کنیهاش ابو عبدالله یکی از پیشوایان چهارگانه اهل سنت میباشد. مذهب مالکی بر وی منتسب است که گروهی از اهل سنت از این مذهب پیروی میکنند. در شرح حال امام مالک مینویسند: مدت حمل او سه سال طول کشیده است. امام مالک از افراد بسیاری از جمله امام ششم، حضرت امام صادق(ع) علم و حدیث فرا گرفته است. کتاب او «موطأ» اولین مدون حدیثی موجود در جهان اهل سنت میباشد. در این کتاب بیش از پانصد حدیث مسند جمعآوری شده است. درباره احترام امام مالک نسبت به رسول خدا(ص) و اهتمام وی نسبت به حدیث آن حضرت نوشتهاند: با سن زیاد و ضعف شدید که بر وی مستولی شده بود، باز هم در مدینه از سوار شدن بر مرکب امتناع میورزید و همیشه با پای پیاده حرکت میکرد و چنین میگفت: لا اركب في مدينة دفنت جثة رسول الله فيها؛ «در شهری که پیکر رسول خدا(ص) در آن دفن شده است، سوار مرکب نخواهم شد». و هر وقت میخواست حدیثی نقل کند وضو میگرفت، محاسناش را شانه میزد و با وقار و متانت در صدر مجلس مینشست. وقتی علت این اظهار وقار را از او جویا شدند، پاسخ داد: دوست دارم از حدیث پیامبر(ص) تعظیم و تکریم بیشتری به عمل آورم.
درباره مناظره مالک با منصور دوانیقی در توسل به رسول خدا(ص) نوشتهاند: قاضی عیاض در شفاء، از ابن حمید یکی از شاگردان برجسته امام مالک نقل میکند در سفری که ابوجعفر منصور به مدینه کرد، در کنار قبر رسول خدا(ص) با امام مالک پیرامون مسألهای بحث کردند. منصور در این بحث گاهی با صدای بلند صحبت میکرد. مالک گفت: یا امیرالمؤمنین در این مسجد نباید با صدای بلند سخن بگویی؛ زیرا خداوند گروهی را با این آیه نکوهش کرد: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ﴾[۲۶] و گروه دیگر را با این آیه مدح و تعریف کرد: ﴿إِنَّ الَّذِينَ يَغُضُّونَ أَصْوَاتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ﴾[۲۷] و باز گروه دیگر را با این آیه ملامت کرد: ﴿إِنَّ الَّذِينَ يُنَادُونَكَ مِنْ وَرَاءِ الْحُجُرَاتِ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ﴾[۲۸].
مالک سپس گفت: احترام پیامبر(ص) پس از مرگش، مانند حال حیاتش بر همه مسلمانان لازم است. منصور، گفتار مالک را پذیرفت و سکوت اختیار کرد. سپس پرسید: ای ابوعبدالله! هنگام دعا کردن رو به قبله بایستم یا رو به سوی قبر پیامبر(ص)؟ مالک پاسخ داد: چرا از پیامبر رو بر میگردانی در حالی که او در قیامت وسیله شفاعت و آمرزش تو و پدرت آدم خواهد بود! آری رو به سوی او کن و او را به پیشگاه خدا شفیع قرار ده تا خدا شفاعت او را درباره تو بپذیرد؛ زیرا خودش فرموده است: ﴿وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا﴾[۲۹][۳۰]. امام مالک در چهاردهم ربیع الاول سال ۱۷۹ در هشتاد و پنج سالگی و به قولی در نود سالگی در مدینه وفات کرد و در بقیع، کمی بالاتر از قبر عقیل و سمت چپ آن دفن شد.[۳۱].
جستارهای وابسته
منابع
- جمعی از پژوهشگران، فرهنگنامه مؤلفان اسلامی ج۱
- تونهای، مجتبی، محمدنامه
پانویس
- ↑ التاریخ الکبیر ۷/۳۱۰ الجرح و التعدیل ۸/۲۰۴.
- ↑ وفیات الاعیان ۴/۱۳۷.
- ↑ الاعلام ۵/۲۵۷.
- ↑ سیر اعلام النبلاء ۸/۷۱ جمهرة انساب العرب ۴۳۵و۴۳۶.
- ↑ سیر اعلام النبلاء ۸/۴۹و۵۵.
- ↑ التاریخ الکبیر ۷/۳۱۰.
- ↑ ترتیب المدارک ۱/۱۲۱.
- ↑ تهذیب الکمال ۲۷/۱۰۳ و۱۰۴.
- ↑ تهذیب الاسماء و اللغات ۱ / ۲ / ۷۹.
- ↑ رجال الطوسی ۳۰۸.
- ↑ حلیة الاولیاء ۳/۱۹۳، ۱۹۹ و ۲۰۰ تهذیب الکمال ۲۷/۹۴.
- ↑ الامالی ۱۴۳ و۱۴۴.
- ↑ الطبقات الکبری ۷/۱۹۲.
- ↑ ترتیب المدارک ۱/۱۲۵ و۱۲۶ الدیباج المذهب ۶۴.
- ↑ سیر اعلام النبلاء ۸/۵۵.
- ↑ الانساب ۱/۱۷۴.
- ↑ طبقات الفقهاء ۶۸.
- ↑ الثقات ۷/۴۵۹.
- ↑ ترتیب المدارک ۱/۱۲۹و۱۳۰.
- ↑ وفیات الاعیان ۴/۱۳۷ تاریخ الاسلام ۱۱/۳۲۳.
- ↑ ترتیب المدارک ۱/۲۰۷ و ۲۰۸.
- ↑ تاریخ الاسلام ۱۱/۳۱۹.
- ↑ ترتیب المدارک ۱/۲۰۴ ـ ۲۰۷ الدیباج المذهب ۷۵.
- ↑ المنتظم ۹/۴۵ تهذیب الاسماء و اللغات ۱ / ۲ / ۷۹.
- ↑ فرهنگنامه مؤلفان اسلامی، ج۱ ص ۶۳۹.
- ↑ «ای مؤمنان! صدایتان را از صدای پیامبر فراتر نبرید و در گفتار با او بلند سخن مگویید چنان که با یکدیگر بلند سخن میگویید؛ مبادا کردارهایتان بیآنکه خود دریابید تباه گردد» سوره حجرات، آیه ۲.
- ↑ «بیگمان خداوند دلهای کسانی که صدایشان را نزد فرستاده خداوند فرو میدارند، برای پرهیزگاری آزموده است؛ آنان آمرزش و پاداشی سترگ خواهند داشت» سوره حجرات، آیه ۳.
- ↑ «به راستی آنان که تو را از پشت (در) اتاقها صدا میزنند، بیشترشان خرد نمیورزند» سوره حجرات، آیه ۴.
- ↑ «و ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای آنکه به اذن خداوند از او فرمانبرداری کنند و اگر آنان هنگامی که به خویش ستم روا داشتند نزد تو میآمدند و از خداوند آمرزش میخواستند و پیامبر برای آنان آمرزش میخواست خداوند را توبهپذیر بخشاینده مییافتند» سوره نساء، آیه ۶۴.
- ↑ وفاء الوفاء، سمهودی، ج۴، ص۱۳۷۶.
- ↑ تونهای، مجتبی، محمدنامه، ص ۸۲۰.