سیره تبلیغی پیامبر خاتم: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
 
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۲: خط ۲:
{{مدخل مرتبط
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = پیامبر خاتم
| موضوع مرتبط = پیامبر خاتم
| عنوان مدخل  = [[سیره تبلیغی پیامبر خاتم]]
| عنوان مدخل  =  
| مداخل مرتبط = [[سیره تبلیغی پیامبر خاتم در قرآن]] - [[سیره تبلیغی پیامبر خاتم در حدیث]] - [[سیره تبلیغی پیامبر خاتم در کلام اسلامی]] - [[سیره تبلیغی پیامبر خاتم در تاریخ اسلام]]
| مداخل مرتبط =  
| پرسش مرتبط  = پیامبر خاتم (پرسش)
| پرسش مرتبط  = پیامبر خاتم (پرسش)
}}
}}


'''[[سیره پیامبر خاتم]]{{صل}}''' در امر [[تبلیغ]] بر سهل‌گیری بود و [[بشارت]] دادن نه سخت‌گیری و [[ترس]] و [[تهدید]].
'''[[سیره پیامبر خاتم]] {{صل}}''' در امر [[تبلیغ]] بر سهل‌گیری بود و [[بشارت]] دادن نه سخت‌گیری و [[ترس]] و [[تهدید]].


==مقدمه==
== مقدمه ==
در [[تبلیغ اسلام]] سهل‌گیر بود نه سخت‌گیر. بیشتر بر [[بشارت]] و [[امید]] تکیه می‌کرد تا بر [[ترس]] و [[تهدید]]. به یکی از اصحابش که برای تبلیغ اسلام به [[یمن]] فرستاد دستور داد: آسان بگیر و سخت نگیر، نوید بده (میل‌ها را تحریک کن) و [[مردم]] را متنفر نساز<ref>صحیح بخاری، ج ۵، ص۲۶۴.</ref>. در کار تبلیغ اسلام تحرک داشت، به [[طائف]] [[سفر]] کرد. در ایام [[حج]] در میان [[قبایل]] می‌گشت و [[تبلیغ]] می‌کرد. یک بار [[امام علی|علی]]{{ع}} و بار دیگر [[معاذ بن جبل]] را برای تبلیغ به یمن فرستاد. [[مصعب بن عمیر]] را پیش از آمدن خودش برای تبلیغ به [[مدینه]] فرستاد. گروه فراوانی از یارانش را به [[حبشه]] فرستاد. آنها ضمن [[نجات]] از [[آزار]] مکیان، [[اسلام]] را تبلیغ کردند و زمینه اسلام [[نجاشی]]، [[پادشاه]] حبشه و نیمی از مردم حبشه را فراهم کردند. در [[سال ششم هجری]] به سران کشورهای [[جهان]] [[نامه]] نوشت و [[نبوت]] و [[رسالت]] خویش را به آنها اعلام کرد. در حدود صد نامه از او باقی است که به شخصیت‌های مختلف نوشته است<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، [[وحی و نبوت ۲(کتاب)|وحی و نبوت]]، مجموعه آثار، ج ۲، ص۲۶۳.</ref>. کشیش‌های [[مسیحی]]، اسلام را [[دین]] [[شمشیر]] می‌دانند. بی‌شک اسلام دین شمشیر هم هست و این کمالی است در اسلام، نه [[نقص]]. ولی آنها که می‌گویند "اسلام دین شمشیر است" می‌خواهند بگویند اسلام در [[دعوت]] خودش تنها ابزاری که به کار می‌برد شمشیر است. [[قرآن]] می‌فرماید: {{متن قرآن|ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ}}<ref> با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن و با آنان به شیوه‌ای که نیکوتر است مجادله نمای؛ سوره نحل، آیه۱۲۵.</ref> آنها می‌خواهند این [[جور]] وانمود کنند که دستور [[پیامبر اسلام]] این بوده است: اذغ بالسیف "با شمشیر دعوت کن"؛ در حالی که [[سیره پیامبر]] خلاف این ادعا بوده است<ref>مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی، [[سیری در سیره نبوی (کتاب)|سیری در سیره نبوی]]، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص۱۸۰.</ref>.<ref>[[محمد باقر پورامینی|پورامینی، محمد باقر]]، [[پیامبر اسلام (کتاب)|پیامبر اسلام؛ چلچراغ حکمت]]، صفحه ۴۵ تا ۷۳.</ref>
در [[تبلیغ اسلام]] سهل‌گیر بود نه سخت‌گیر. بیشتر بر [[بشارت]] و [[امید]] تکیه می‌کرد تا بر [[ترس]] و [[تهدید]]. به یکی از اصحابش که برای تبلیغ اسلام به [[یمن]] فرستاد دستور داد: آسان بگیر و سخت نگیر، نوید بده (میل‌ها را تحریک کن) و [[مردم]] را متنفر نساز<ref>صحیح بخاری، ج ۵، ص۲۶۴.</ref>. در کار تبلیغ اسلام تحرک داشت، به [[طائف]] [[سفر]] کرد. در ایام [[حج]] در میان [[قبایل]] می‌گشت و [[تبلیغ]] می‌کرد. یک بار [[امام علی|علی]] {{ع}} و بار دیگر [[معاذ بن جبل]] را برای تبلیغ به یمن فرستاد. [[مصعب بن عمیر]] را پیش از آمدن خودش برای تبلیغ به [[مدینه]] فرستاد. گروه فراوانی از یارانش را به [[حبشه]] فرستاد. آنها ضمن [[نجات]] از [[آزار]] مکیان، [[اسلام]] را تبلیغ کردند و زمینه اسلام [[نجاشی]]، [[پادشاه]] حبشه و نیمی از مردم حبشه را فراهم کردند. در [[سال ششم هجری]] به سران کشورهای [[جهان]] [[نامه]] نوشت و [[نبوت]] و [[رسالت]] خویش را به آنها اعلام کرد. در حدود صد نامه از او باقی است که به شخصیت‌های مختلف نوشته است<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، [[وحی و نبوت ۲(کتاب)|وحی و نبوت]]، مجموعه آثار، ج ۲، ص۲۶۳.</ref>. کشیش‌های [[مسیحی]]، اسلام را [[دین]] [[شمشیر]] می‌دانند. بی‌شک اسلام دین شمشیر هم هست و این کمالی است در اسلام، نه [[نقص]]. ولی آنها که می‌گویند "اسلام دین شمشیر است" می‌خواهند بگویند اسلام در [[دعوت]] خودش تنها ابزاری که به کار می‌برد شمشیر است. [[قرآن]] می‌فرماید: {{متن قرآن|ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ}}<ref> با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن و با آنان به شیوه‌ای که نیکوتر است مجادله نمای؛ سوره نحل، آیه۱۲۵.</ref> آنها می‌خواهند این [[جور]] وانمود کنند که دستور [[پیامبر اسلام]] این بوده است: اذغ بالسیف "با شمشیر دعوت کن"؛ در حالی که [[سیره پیامبر]] خلاف این ادعا بوده است<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، [[سیری در سیره نبوی (کتاب)|سیری در سیره نبوی]]، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص۱۸۰.</ref>.<ref>[[محمد باقر پورامینی|پورامینی، محمد باقر]]، [[پیامبر اسلام (کتاب)|پیامبر اسلام؛ چلچراغ حکمت]]، صفحه ۴۵ تا ۷۳.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
خط ۳۸: خط ۳۸:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:سیره]]
[[رده:سیره معصوم]]
[[رده:سیره پیامبر خاتم]]
[[رده:سیره پیامبر خاتم]]
[[رده:سیره تبلیغی]]
[[رده:سیره تبلیغی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۳ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۱۷

سیره پیامبر خاتم (ص) در امر تبلیغ بر سهل‌گیری بود و بشارت دادن نه سخت‌گیری و ترس و تهدید.

مقدمه

در تبلیغ اسلام سهل‌گیر بود نه سخت‌گیر. بیشتر بر بشارت و امید تکیه می‌کرد تا بر ترس و تهدید. به یکی از اصحابش که برای تبلیغ اسلام به یمن فرستاد دستور داد: آسان بگیر و سخت نگیر، نوید بده (میل‌ها را تحریک کن) و مردم را متنفر نساز[۱]. در کار تبلیغ اسلام تحرک داشت، به طائف سفر کرد. در ایام حج در میان قبایل می‌گشت و تبلیغ می‌کرد. یک بار علی (ع) و بار دیگر معاذ بن جبل را برای تبلیغ به یمن فرستاد. مصعب بن عمیر را پیش از آمدن خودش برای تبلیغ به مدینه فرستاد. گروه فراوانی از یارانش را به حبشه فرستاد. آنها ضمن نجات از آزار مکیان، اسلام را تبلیغ کردند و زمینه اسلام نجاشی، پادشاه حبشه و نیمی از مردم حبشه را فراهم کردند. در سال ششم هجری به سران کشورهای جهان نامه نوشت و نبوت و رسالت خویش را به آنها اعلام کرد. در حدود صد نامه از او باقی است که به شخصیت‌های مختلف نوشته است[۲]. کشیش‌های مسیحی، اسلام را دین شمشیر می‌دانند. بی‌شک اسلام دین شمشیر هم هست و این کمالی است در اسلام، نه نقص. ولی آنها که می‌گویند "اسلام دین شمشیر است" می‌خواهند بگویند اسلام در دعوت خودش تنها ابزاری که به کار می‌برد شمشیر است. قرآن می‌فرماید: ﴿ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ[۳] آنها می‌خواهند این جور وانمود کنند که دستور پیامبر اسلام این بوده است: اذغ بالسیف "با شمشیر دعوت کن"؛ در حالی که سیره پیامبر خلاف این ادعا بوده است[۴].[۵]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. صحیح بخاری، ج ۵، ص۲۶۴.
  2. مطهری، مرتضی، وحی و نبوت، مجموعه آثار، ج ۲، ص۲۶۳.
  3. با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن و با آنان به شیوه‌ای که نیکوتر است مجادله نمای؛ سوره نحل، آیه۱۲۵.
  4. مطهری، مرتضی، سیری در سیره نبوی، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص۱۸۰.
  5. پورامینی، محمد باقر، پیامبر اسلام؛ چلچراغ حکمت، صفحه ۴۵ تا ۷۳.