ادله امامت امام جواد کدامند؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۱۹: خط ۱۹:
::::::«برای [[اثبات امامت حضرت]] [[محمد بن علی]] [[ابوجعفر ثانی]] [[حضرت جواد]] {{ع}} [[نصوص عامه]] مانند [[روایات ائمه اثنی عشر]] و برخی از [[نصوص]] که در دروس قبل گذشت کافی است. [[حضرت]] [[امام رضا]] {{ع}} نیز به صورت مکرر و در مواضع مختلف و برای رفع هرگونه ابهام [[جانشین]] خود را معرفی کرده‌اند<ref>ر.ک: الکافی، ج ۱، ص ۳۲۰ باب الإشارة و النص علی أبی جعفر الثانی {{ع}}.</ref>. در این درس به برخی از [[نصوص]] اشاره می‌شود: با توجه به این که [[امام رضا]] {{ع}} در سن [[جوانی]] [[صاحب]] [[فرزند]] نشده بود این موضوع موجب شده بود که مورد سوال قرار گیرد و آن [[حضرت]] با [[آگاهی]] و [[دانش]] [[افاضه]] شده از سوی [[خداوند تعالی]] به این سوال پاسخ می‌فرمود. [[حسین]] بن بشار گوید: ابن قیاما (واقفی [[مذهب]]) در نامه‌ای به [[امام رضا]] {{ع}} نوشت: شما چگونه امامی هستید که [[فرزند]] ندارید؟ [[حضرت رضا]] –مانند شخص خشمگین- به او جواب داد: {{عربی|"وَ مَا عَلَّمَكَ أَنَّهُ لَا يَكُونُ لِي وَلَدٌ وَ اللَّهِ لَا تَمْضِي الْأَيَّامُ وَ اللَّيَالِي حَتَّى يَرْزُقَنِيَ اللَّهُ وَلَداً ذَكَراً يَفْرُقُ بِهِ بَيْنَ الْحَقِّ وَ الْبَاطِلِ"}}<ref>کافی، ج ۱، ص ۳۲۰.</ref>. تو از کجا می‌دانی که من [[فرزند]] نخواهم داشت؟ به [[خدا]] که شب و روز نگذرد جز اینکه [[خدا]] به من پسری عنایت کند که به سبب او [[حق]] و [[باطل]] را از هم جدا سازد. عقبة بن [[جعفر]] گوید: به [[امام]] [[علی بن موسی]] {{ع}} عرض کردم: سن شما بالا رفته و فرزندی نداری [[امام]] فرمود: {{عربی|"يَا عُقْبَةُ، إِنَّ صَاحِبَ هَذَا الْأَمْرِ لَا يَمُوتُ حَتَّى يَرَى خَلَفَهُ مِنْ بَعْدِهِ"}}<ref>کفایة الأثر فی النص علی الأئمة الإثنی عشر، ص ۲۷۵ و کمال الدین، ج ص باب ۲۲، ح ۲۵.</ref>.
::::::«برای [[اثبات امامت حضرت]] [[محمد بن علی]] [[ابوجعفر ثانی]] [[حضرت جواد]] {{ع}} [[نصوص عامه]] مانند [[روایات ائمه اثنی عشر]] و برخی از [[نصوص]] که در دروس قبل گذشت کافی است. [[حضرت]] [[امام رضا]] {{ع}} نیز به صورت مکرر و در مواضع مختلف و برای رفع هرگونه ابهام [[جانشین]] خود را معرفی کرده‌اند<ref>ر.ک: الکافی، ج ۱، ص ۳۲۰ باب الإشارة و النص علی أبی جعفر الثانی {{ع}}.</ref>. در این درس به برخی از [[نصوص]] اشاره می‌شود: با توجه به این که [[امام رضا]] {{ع}} در سن [[جوانی]] [[صاحب]] [[فرزند]] نشده بود این موضوع موجب شده بود که مورد سوال قرار گیرد و آن [[حضرت]] با [[آگاهی]] و [[دانش]] [[افاضه]] شده از سوی [[خداوند تعالی]] به این سوال پاسخ می‌فرمود. [[حسین]] بن بشار گوید: ابن قیاما (واقفی [[مذهب]]) در نامه‌ای به [[امام رضا]] {{ع}} نوشت: شما چگونه امامی هستید که [[فرزند]] ندارید؟ [[حضرت رضا]] –مانند شخص خشمگین- به او جواب داد: {{عربی|"وَ مَا عَلَّمَكَ أَنَّهُ لَا يَكُونُ لِي وَلَدٌ وَ اللَّهِ لَا تَمْضِي الْأَيَّامُ وَ اللَّيَالِي حَتَّى يَرْزُقَنِيَ اللَّهُ وَلَداً ذَكَراً يَفْرُقُ بِهِ بَيْنَ الْحَقِّ وَ الْبَاطِلِ"}}<ref>کافی، ج ۱، ص ۳۲۰.</ref>. تو از کجا می‌دانی که من [[فرزند]] نخواهم داشت؟ به [[خدا]] که شب و روز نگذرد جز اینکه [[خدا]] به من پسری عنایت کند که به سبب او [[حق]] و [[باطل]] را از هم جدا سازد. عقبة بن [[جعفر]] گوید: به [[امام]] [[علی بن موسی]] {{ع}} عرض کردم: سن شما بالا رفته و فرزندی نداری [[امام]] فرمود: {{عربی|"يَا عُقْبَةُ، إِنَّ صَاحِبَ هَذَا الْأَمْرِ لَا يَمُوتُ حَتَّى يَرَى خَلَفَهُ مِنْ بَعْدِهِ"}}<ref>کفایة الأثر فی النص علی الأئمة الإثنی عشر، ص ۲۷۵ و کمال الدین، ج ص باب ۲۲، ح ۲۵.</ref>.
::::::و [[حسن بن جهم]] گوید: خدمت [[امام رضا]] {{ع}} نشسته بودم که پسر کودکش را طلبید و روی دامنش نشانید و بمن فرمود: پیراهنش را بکن، من پیراهنش بیرون آوردم، بمن فرمود این را میبینی؟ بمن فرمود: میان دو شانه‌اش را نگاه کن، من نگاه کردم، دیدم در یک شانه‌اش مانند مهریست که در گوشت فرو رفته بعد به من فرمود: {{عربی|"أَ تَرَى هَذَا كَانَ مِثْلُهُ فِي هَذَا الْمَوْضِعِ مِنْ أَبِي {{ع}}"}}؛ پدرم مانند همین علامت را در همین جا داشت<ref>کافی، ج ۱، ص ۳۲۱.</ref>.
::::::و [[حسن بن جهم]] گوید: خدمت [[امام رضا]] {{ع}} نشسته بودم که پسر کودکش را طلبید و روی دامنش نشانید و بمن فرمود: پیراهنش را بکن، من پیراهنش بیرون آوردم، بمن فرمود این را میبینی؟ بمن فرمود: میان دو شانه‌اش را نگاه کن، من نگاه کردم، دیدم در یک شانه‌اش مانند مهریست که در گوشت فرو رفته بعد به من فرمود: {{عربی|"أَ تَرَى هَذَا كَانَ مِثْلُهُ فِي هَذَا الْمَوْضِعِ مِنْ أَبِي {{ع}}"}}؛ پدرم مانند همین علامت را در همین جا داشت<ref>کافی، ج ۱، ص ۳۲۱.</ref>.
::::::[[محمد ابن سنان]] گوید خدمت [[امام هفتم]] أبی الحسن [[موسی]] {{ع}} رسیدم و درباره [[امامت]] فرزندش [[امام رضا]] {{ع}} سخن می‌گفت تا اینکه فرمود: {{عربی|"يَا مُحَمَّدُ يَمُدُّ اللَّهُ فِي عُمُرِكَ وَ تُسَلِّمُ لَهُ حَقَّهُ وَ تُقِرُّ لَهُ بِإِمَامَتِهِ وَ إِمَامَةِ مَنْ يَكُونُ مِنْ بَعْدِهِ قَالَ: قُلْتُ وَ مَنْ ذَاكَ؟ قَالَ: مُحَمَّدٌ ابْنُهُ قَالَ: قُلْتُ لَهُ الرِّضَا وَ التَّسْلِيمُ"}}<ref>همان، ص ۳۱۹، ح ۱۶. و رواه الصدوق فی عیون الأخبار عن أحمد بن زیاد بن جعفر الهمدانی عن علی بن إبراهیم عن أبیه عن محمد بن سنان مثله.</ref>.
::::::[[محمد ابن سنان]] گوید خدمت [[امام هفتم]] [[ابی الحسن موسی]] {{ع}} رسیدم و درباره [[امامت]] فرزندش [[امام رضا]] {{ع}} سخن می‌گفت تا اینکه فرمود: {{عربی|"يَا مُحَمَّدُ يَمُدُّ اللَّهُ فِي عُمُرِكَ وَ تُسَلِّمُ لَهُ حَقَّهُ وَ تُقِرُّ لَهُ بِإِمَامَتِهِ وَ إِمَامَةِ مَنْ يَكُونُ مِنْ بَعْدِهِ قَالَ: قُلْتُ وَ مَنْ ذَاكَ؟ قَالَ: مُحَمَّدٌ ابْنُهُ قَالَ: قُلْتُ لَهُ الرِّضَا وَ التَّسْلِيمُ"}}<ref>همان، ص ۳۱۹، ح ۱۶. و رواه الصدوق فی عیون الأخبار عن أحمد بن زیاد بن جعفر الهمدانی عن علی بن إبراهیم عن أبیه عن محمد بن سنان مثله.</ref>.
::::::[[امام رضا]] {{ع}} بعد از آن که [[دعبل]] خزائی قصیده معروف مدارس آیت را سرود خطاب به وی فرمودند: {{عربی|"الْإِمَامُ بَعْدِي مُحَمَّدٌ ابْنِي وَ بَعْدَ مُحَمَّدٍ ابْنُهُ عَلِيٌّ وَ بَعْدَ عَلِيٍّ ابْنُهُ الْحَسَنُ وَ بَعْدَ الْحَسَنِ ابْنُهُ الْحُجَّةُ الْقَائِمُ الْمُنْتَظَرُ فِي غَيْبَتِهِ الْمُطَاعُ فِي ظُهُورِهِ لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ الدُّنْيَا إِلَّا يَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ ذَلِكَ الْيَوْمَ حَتَّى يَخْرُجَ فَيَمْلَأَهَا عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً"}}<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج ۲، ص ۲۱۶. امام پس از من فرزندم محمد است، و پس از محمد پسرش علی و پس از وی فرزندش حسن و پس از او ولدش حجت قائم که در زمان غیبتش انتظار او را کشند و در زمان حضور و ظهورش بر همه جهانیان مطاع و فرمانده باشد، و اگر از روزگار باقی نماند مگر یک روز، خداوند، آن یک روز را طولانی می‌کند تا او خارج شود و روی زمین را پر از عدل و داد کند، همچنان که پر از ظلم و جور شده است.</ref>.
::::::[[امام رضا]] {{ع}} بعد از آن که [[دعبل]] خزائی قصیده معروف مدارس آیت را سرود خطاب به وی فرمودند: {{عربی|"الْإِمَامُ بَعْدِي مُحَمَّدٌ ابْنِي وَ بَعْدَ مُحَمَّدٍ ابْنُهُ عَلِيٌّ وَ بَعْدَ عَلِيٍّ ابْنُهُ الْحَسَنُ وَ بَعْدَ الْحَسَنِ ابْنُهُ الْحُجَّةُ الْقَائِمُ الْمُنْتَظَرُ فِي غَيْبَتِهِ الْمُطَاعُ فِي ظُهُورِهِ لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ الدُّنْيَا إِلَّا يَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ ذَلِكَ الْيَوْمَ حَتَّى يَخْرُجَ فَيَمْلَأَهَا عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً"}}<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج ۲، ص ۲۱۶. امام پس از من فرزندم محمد است، و پس از محمد پسرش علی و پس از وی فرزندش حسن و پس از او ولدش حجت قائم که در زمان غیبتش انتظار او را کشند و در زمان حضور و ظهورش بر همه جهانیان مطاع و فرمانده باشد، و اگر از روزگار باقی نماند مگر یک روز، خداوند، آن یک روز را طولانی می‌کند تا او خارج شود و روی زمین را پر از عدل و داد کند، همچنان که پر از ظلم و جور شده است.</ref>.
::::::[[حسین بن خالد]] گوید: به [[امام رضا]] {{ع}} عرض شد: [[قائم]] از شما [[اهل بیت]] کیست؟ فرمود: {{عربی|"الرَّابِعُ مِنْ وُلْدِي ابْنُ سَيِّدَةِ الْإِمَاءِ يُطَهِّرُ اللَّهُ بِهِ الْأَرْضَ مِنْ كُلِّ جَوْرٍ وَ يُقَدِّسُهَا مِنْ كُلِّ ظُلْمٍ وَ هُوَ الَّذِي تَشُكُّ النَّاسُ فِي وِلَادَتِهِ وَ هُوَ صَاحِبُ الْغَيْبَةِ قَبْلَ خُرُوجِهِ"}}<ref>کفایة الأثر فی النص علی الأئمة الإثنی عشر، ص ۲۷۴ و کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۷۲.</ref>.
::::::[[حسین بن خالد]] گوید: به [[امام رضا]] {{ع}} عرض شد: [[قائم]] از شما [[اهل بیت]] کیست؟ فرمود: {{عربی|"الرَّابِعُ مِنْ وُلْدِي ابْنُ سَيِّدَةِ الْإِمَاءِ يُطَهِّرُ اللَّهُ بِهِ الْأَرْضَ مِنْ كُلِّ جَوْرٍ وَ يُقَدِّسُهَا مِنْ كُلِّ ظُلْمٍ وَ هُوَ الَّذِي تَشُكُّ النَّاسُ فِي وِلَادَتِهِ وَ هُوَ صَاحِبُ الْغَيْبَةِ قَبْلَ خُرُوجِهِ"}}<ref>کفایة الأثر فی النص علی الأئمة الإثنی عشر، ص ۲۷۴ و کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۷۲.</ref>.
::::::[[جعفر بن محمد نوفلی]] گوید: از [[امام رضا]] {{ع}} درباره [[امام]] بعد از ایشان پرسیدم، در پاسخ فرمود: {{عربی|"عَلَيْكَ بِابْنِي مُحَمَّدٍ مِنْ بَعْدِي"}}<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج ۱، ص ۲۳۳. چهارمین از فرزندان من، فرزند سرور کنیزان، خداوند به واسطه وی زمین را از هر ستمی پاک گرداند و از هر ظلمی منزه سازد و او کسی است که مردم در ولادتش شک کنند و او کسی است که پیش از خروجش غیبت کند.</ref>.
::::::[[جعفر بن محمد نوفلی]] گوید: از [[امام رضا]] {{ع}} درباره [[امام]] بعد از ایشان پرسیدم، در پاسخ فرمود: {{عربی|"عَلَيْكَ بِابْنِي مُحَمَّدٍ مِنْ بَعْدِي"}}<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج ۱، ص ۲۳۳. چهارمین از فرزندان من، فرزند سرور کنیزان، خداوند به واسطه وی زمین را از هر ستمی پاک گرداند و از هر ظلمی منزه سازد و او کسی است که مردم در ولادتش شک کنند و او کسی است که پیش از خروجش غیبت کند.</ref>.
::::::[[محمد بن ابی عباد]] گوید: [[امام رضا]] {{ع}} همیشه از فرزندش جواد با [[کنیه]] یاد می‌کرد و از او شنیدم که می‌فرمود: {{عربی|"أَبُو جَعْفَرٍ وَصِيِّي وَ خَلِيفَتِي مِنْ بَعْدِي"}}<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج ۲، ص ۲۴۰.</ref>.
::::::[[محمد بن ابی عباد]] گوید: [[امام رضا]] {{ع}} همیشه از فرزندش جواد با [[کنیه]] یاد می‌کرد و از او شنیدم که می‌فرمود: {{عربی|"أَبُو جَعْفَرٍ وَصِيِّي وَ خَلِيفَتِي مِنْ بَعْدِي"}}<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج ۲، ص ۲۴۰.</ref>.
::::::'''[[افضلیت]]''' : [[برتری]] و تقدیم [[حضرت]] [[امام جواد]] بر دیگران در کمالاتی که لازمه [[امامت]] است –علاوه بر آنچه گذشت- مستند به سخنان [[حضرت]] [[امام رضا]] {{ع}} و اعتراف دیگران نیز می‌باشد.
::::::'''[[افضلیت]]''' : [[برتری]] و تقدیم [[حضرت امام جواد]] بر دیگران در کمالاتی که لازمه [[امامت]] است –علاوه بر آنچه گذشت- مستند به سخنان [[حضرت امام رضا]] {{ع}} و اعتراف دیگران نیز می‌باشد.
::::::صنعانی گوید: خدمت [[امام رضا]] {{ع}} بودم که پسر کودکش ابی [[جعفر]] {{ع}} را آوردند فرمود: {{عربی|"فَقَالَ هَذَا الْمَوْلُودُ الَّذِي لَمْ يُولَدْ فِينَا مَوْلُودٌ أَعْظَمُ بَرَكَةً عَلَى شِيعَتِنَا مِنْهُ"}}<ref>ر.ک: کافی، ج ۱، ص ۳۲۱.</ref>. این همان مولودی است که مولودی پربرکت‌تر از او نسبت به [[شیعیان]] ما متولد نشده است.
::::::صنعانی گوید: خدمت [[امام رضا]] {{ع}} بودم که پسر کودکش ابی [[جعفر]] {{ع}} را آوردند فرمود: {{عربی|"فَقَالَ هَذَا الْمَوْلُودُ الَّذِي لَمْ يُولَدْ فِينَا مَوْلُودٌ أَعْظَمُ بَرَكَةً عَلَى شِيعَتِنَا مِنْهُ"}}<ref>ر.ک: کافی، ج ۱، ص ۳۲۱.</ref>. این همان مولودی است که مولودی پربرکت‌تر از او نسبت به [[شیعیان]] ما متولد نشده است.
::::::[[محمد بن حسن]] بن عمار گوید: من دو سال نزد [[علی]] بن [[جعفر بن محمد]] (عموی [[امام رضا]] {{ع}}) بودم و هر خبری که او از برادرش [[موسی بن جعفر]] {{ع}} شنیده بود، می‌نوشتم. روزی در [[مدینه]] خدمتش نشسته بودم که [[ابوجعفر]] [[محمد بن علی]] [[الرضا]] {{ع}} در [[مسجد]] [[رسول خدا]] {{صل}} بر او وارد شد. [[علی]] بن [[جعفر]] برجست و بدون کفش و عبا نزد او رفت و دستش را بوسید و احترامش کرد، [[ابوجعفر]] به او فرمود: ای عمو! بنشین، خدایت [[رحمت]] کند، او گفت: آقای من چگونه من بنشینم و تو [[ایستاده]] باشی؟! چون [[علی]] بن [[جعفر]] به مسند خود برگشت، اصحابش او را سرزنش کرده، می‎‌گفتند: شما عموی پدر او هستید و با او این گونه [[رفتار]] می‌کنید؟! او دست به ریش خود گرفت و گفت: {{عربی|"اسْكُتُوا إِذَا كَانَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ قَبَضَ عَلَى لِحْيَتِهِ لَمْ يُؤَهِّلْ هَذِهِ الشَّيْبَةَ وَ أَهَّلَ هَذَا الْفَتَى وَ وَضَعَهُ حَيْثُ وَضَعَهُ أُنْكِرُ فَضْلَهُ نَعُوذُ بِاللَّهِ مِمَّا تَقُولُونَ بَلْ أَنَا لَهُ عَبْدٌ"}}<ref>همان، ص ۳۲۲ خاموش باشید، اگر خدای عزوجل این ریش سفید را سزاوار امامت ندانست و این کودک را سزاوار دانست و به او چنان مقامی داد، من فضیلت او را انکار کنم؟! پناه به خدا از سخن شما، من بنده او هستم.</ref>.
::::::[[محمد بن حسن]] بن عمار گوید: من دو سال نزد [[علی]] بن [[جعفر بن محمد]] (عموی [[امام رضا]] {{ع}}) بودم و هر خبری که او از برادرش [[موسی بن جعفر]] {{ع}} شنیده بود، می‌نوشتم. روزی در [[مدینه]] خدمتش نشسته بودم که [[ابوجعفر]] [[محمد بن علی]] [[الرضا]] {{ع}} در [[مسجد]] [[رسول خدا]] {{صل}} بر او وارد شد. [[علی]] بن [[جعفر]] برجست و بدون کفش و عبا نزد او رفت و دستش را بوسید و احترامش کرد، [[ابوجعفر]] به او فرمود: ای عمو! بنشین، خدایت [[رحمت]] کند، او گفت: آقای من چگونه من بنشینم و تو [[ایستاده]] باشی؟! چون [[علی]] بن [[جعفر]] به مسند خود برگشت، اصحابش او را سرزنش کرده، می‎‌گفتند: شما عموی پدر او هستید و با او این گونه [[رفتار]] می‌کنید؟! او دست به ریش خود گرفت و گفت: {{عربی|"اسْكُتُوا إِذَا كَانَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ قَبَضَ عَلَى لِحْيَتِهِ لَمْ يُؤَهِّلْ هَذِهِ الشَّيْبَةَ وَ أَهَّلَ هَذَا الْفَتَى وَ وَضَعَهُ حَيْثُ وَضَعَهُ أُنْكِرُ فَضْلَهُ نَعُوذُ بِاللَّهِ مِمَّا تَقُولُونَ بَلْ أَنَا لَهُ عَبْدٌ"}}<ref>همان، ص ۳۲۲ خاموش باشید، اگر خدای عزوجل این ریش سفید را سزاوار امامت ندانست و این کودک را سزاوار دانست و به او چنان مقامی داد، من فضیلت او را انکار کنم؟! پناه به خدا از سخن شما، من بنده او هستم.</ref>.

نسخهٔ ‏۱۷ ژوئن ۲۰۱۹، ساعت ۲۳:۴۵

الگو:پرسش غیرنهایی

ادله امامت امام جواد کدامند؟
موضوع اصلیبانک جمع پرسش و پاسخ امامت

ادله امامت امام جواد (ع) کدامند؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث امامت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی امامت مراجعه شود.


پاسخ نخست

عبدالمجید زهادت
حجت الاسلام و المسلمین عبدالمجید زهادت، در کتاب «معارف و عقاید ۵» در این‌باره گفته است:
«برای اثبات امامت حضرت محمد بن علی ابوجعفر ثانی حضرت جواد (ع) نصوص عامه مانند روایات ائمه اثنی عشر و برخی از نصوص که در دروس قبل گذشت کافی است. حضرت امام رضا (ع) نیز به صورت مکرر و در مواضع مختلف و برای رفع هرگونه ابهام جانشین خود را معرفی کرده‌اند[۱]. در این درس به برخی از نصوص اشاره می‌شود: با توجه به این که امام رضا (ع) در سن جوانی صاحب فرزند نشده بود این موضوع موجب شده بود که مورد سوال قرار گیرد و آن حضرت با آگاهی و دانش افاضه شده از سوی خداوند تعالی به این سوال پاسخ می‌فرمود. حسین بن بشار گوید: ابن قیاما (واقفی مذهب) در نامه‌ای به امام رضا (ع) نوشت: شما چگونه امامی هستید که فرزند ندارید؟ حضرت رضا –مانند شخص خشمگین- به او جواب داد: "وَ مَا عَلَّمَكَ أَنَّهُ لَا يَكُونُ لِي وَلَدٌ وَ اللَّهِ لَا تَمْضِي الْأَيَّامُ وَ اللَّيَالِي حَتَّى يَرْزُقَنِيَ اللَّهُ وَلَداً ذَكَراً يَفْرُقُ بِهِ بَيْنَ الْحَقِّ وَ الْبَاطِلِ"[۲]. تو از کجا می‌دانی که من فرزند نخواهم داشت؟ به خدا که شب و روز نگذرد جز اینکه خدا به من پسری عنایت کند که به سبب او حق و باطل را از هم جدا سازد. عقبة بن جعفر گوید: به امام علی بن موسی (ع) عرض کردم: سن شما بالا رفته و فرزندی نداری امام فرمود: "يَا عُقْبَةُ، إِنَّ صَاحِبَ هَذَا الْأَمْرِ لَا يَمُوتُ حَتَّى يَرَى خَلَفَهُ مِنْ بَعْدِهِ"[۳].
و حسن بن جهم گوید: خدمت امام رضا (ع) نشسته بودم که پسر کودکش را طلبید و روی دامنش نشانید و بمن فرمود: پیراهنش را بکن، من پیراهنش بیرون آوردم، بمن فرمود این را میبینی؟ بمن فرمود: میان دو شانه‌اش را نگاه کن، من نگاه کردم، دیدم در یک شانه‌اش مانند مهریست که در گوشت فرو رفته بعد به من فرمود: "أَ تَرَى هَذَا كَانَ مِثْلُهُ فِي هَذَا الْمَوْضِعِ مِنْ أَبِي (ع)"؛ پدرم مانند همین علامت را در همین جا داشت[۴].
محمد ابن سنان گوید خدمت امام هفتم ابی الحسن موسی (ع) رسیدم و درباره امامت فرزندش امام رضا (ع) سخن می‌گفت تا اینکه فرمود: "يَا مُحَمَّدُ يَمُدُّ اللَّهُ فِي عُمُرِكَ وَ تُسَلِّمُ لَهُ حَقَّهُ وَ تُقِرُّ لَهُ بِإِمَامَتِهِ وَ إِمَامَةِ مَنْ يَكُونُ مِنْ بَعْدِهِ قَالَ: قُلْتُ وَ مَنْ ذَاكَ؟ قَالَ: مُحَمَّدٌ ابْنُهُ قَالَ: قُلْتُ لَهُ الرِّضَا وَ التَّسْلِيمُ"[۵].
امام رضا (ع) بعد از آن که دعبل خزائی قصیده معروف مدارس آیت را سرود خطاب به وی فرمودند: "الْإِمَامُ بَعْدِي مُحَمَّدٌ ابْنِي وَ بَعْدَ مُحَمَّدٍ ابْنُهُ عَلِيٌّ وَ بَعْدَ عَلِيٍّ ابْنُهُ الْحَسَنُ وَ بَعْدَ الْحَسَنِ ابْنُهُ الْحُجَّةُ الْقَائِمُ الْمُنْتَظَرُ فِي غَيْبَتِهِ الْمُطَاعُ فِي ظُهُورِهِ لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ الدُّنْيَا إِلَّا يَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ ذَلِكَ الْيَوْمَ حَتَّى يَخْرُجَ فَيَمْلَأَهَا عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً"[۶].
حسین بن خالد گوید: به امام رضا (ع) عرض شد: قائم از شما اهل بیت کیست؟ فرمود: "الرَّابِعُ مِنْ وُلْدِي ابْنُ سَيِّدَةِ الْإِمَاءِ يُطَهِّرُ اللَّهُ بِهِ الْأَرْضَ مِنْ كُلِّ جَوْرٍ وَ يُقَدِّسُهَا مِنْ كُلِّ ظُلْمٍ وَ هُوَ الَّذِي تَشُكُّ النَّاسُ فِي وِلَادَتِهِ وَ هُوَ صَاحِبُ الْغَيْبَةِ قَبْلَ خُرُوجِهِ"[۷].
جعفر بن محمد نوفلی گوید: از امام رضا (ع) درباره امام بعد از ایشان پرسیدم، در پاسخ فرمود: "عَلَيْكَ بِابْنِي مُحَمَّدٍ مِنْ بَعْدِي"[۸].
محمد بن ابی عباد گوید: امام رضا (ع) همیشه از فرزندش جواد با کنیه یاد می‌کرد و از او شنیدم که می‌فرمود: "أَبُو جَعْفَرٍ وَصِيِّي وَ خَلِيفَتِي مِنْ بَعْدِي"[۹].
افضلیت : برتری و تقدیم حضرت امام جواد بر دیگران در کمالاتی که لازمه امامت است –علاوه بر آنچه گذشت- مستند به سخنان حضرت امام رضا (ع) و اعتراف دیگران نیز می‌باشد.
صنعانی گوید: خدمت امام رضا (ع) بودم که پسر کودکش ابی جعفر (ع) را آوردند فرمود: "فَقَالَ هَذَا الْمَوْلُودُ الَّذِي لَمْ يُولَدْ فِينَا مَوْلُودٌ أَعْظَمُ بَرَكَةً عَلَى شِيعَتِنَا مِنْهُ"[۱۰]. این همان مولودی است که مولودی پربرکت‌تر از او نسبت به شیعیان ما متولد نشده است.
محمد بن حسن بن عمار گوید: من دو سال نزد علی بن جعفر بن محمد (عموی امام رضا (ع)) بودم و هر خبری که او از برادرش موسی بن جعفر (ع) شنیده بود، می‌نوشتم. روزی در مدینه خدمتش نشسته بودم که ابوجعفر محمد بن علی الرضا (ع) در مسجد رسول خدا (ص) بر او وارد شد. علی بن جعفر برجست و بدون کفش و عبا نزد او رفت و دستش را بوسید و احترامش کرد، ابوجعفر به او فرمود: ای عمو! بنشین، خدایت رحمت کند، او گفت: آقای من چگونه من بنشینم و تو ایستاده باشی؟! چون علی بن جعفر به مسند خود برگشت، اصحابش او را سرزنش کرده، می‎‌گفتند: شما عموی پدر او هستید و با او این گونه رفتار می‌کنید؟! او دست به ریش خود گرفت و گفت: "اسْكُتُوا إِذَا كَانَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ قَبَضَ عَلَى لِحْيَتِهِ لَمْ يُؤَهِّلْ هَذِهِ الشَّيْبَةَ وَ أَهَّلَ هَذَا الْفَتَى وَ وَضَعَهُ حَيْثُ وَضَعَهُ أُنْكِرُ فَضْلَهُ نَعُوذُ بِاللَّهِ مِمَّا تَقُولُونَ بَلْ أَنَا لَهُ عَبْدٌ"[۱۱].
مسعودی در اثبات الوصیه می‌نویسد: "كَانَ اِسْمُ أُمِّ أَبِي جَعْفَرٍ سَبِيكَة فإنّها كَانَتْ أَفْضَلُ نِسَاءِ زَمَانِهَا. فَلَمَّا وُلِدَ قَالَ أَبُو الْحَسَنِ (ع) لِأَصْحَابِهِ فِي تِلْكَ اللَّيْلَةِ قَدْ وُلِدَ لِي شَبِيهُ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ (ع) فَالِقُ الْبِحَارِ ثُمَّ قَالَ: بِأَبِي و أُمِّي شَهِيدٌ يَبْكِي عَلَيْهِ أَهْلُ السَّمَاءِ يُقْتَلُ غَيْظاً وَ يَغْضَبُ اللَّهُ جل وَ عَزَّ عَلَى قَاتِلِهِ فَلاَ يَلْبَثُ إِلاَّ يَسِيراً حَتَّى يُعَجِّلَ اللَّهُ بِهِ إلى عَذَابِهِ الْأَلِيمِ وَ عِقَابِهِ الشَّدِيد"[۱۲].
غلبه بر عالمان دربار معتصم: در ایام معتصم عباسی نیز مناظره‌ای بین امام جواد (ع) و فقها راجع به محل قطع دست سارق رخ داد و فقها معتقد بودند که دست سارق باید از مچ قطع شود و امام جواد فرمودند که دست دزد را باید از انگشتان قطع نمود زیرا بر اساس آیه قرآن که فرموده است که ﴿أَنَّ الْمَسَاجِدَ لِلَّهِ اعضای سبعه –یعنی همان هفت عضوی که در سجده نماز روی زمین قرار می‌گیرند –مال خداست. بنابراین کف دست‌ها مال خداست و تنها انگشتان دست باید قطع شود[۱۳].
امام جواد در نگاه دیگران: کمال الدین محمد بن طلحه شافعی (م ۶۵۲) درباره امام جواد می‌نویسد: "وَ أَمَّا مَنَاقِبُهُ فَمَا اتَّسَعَتْ حَلَبَاتُ مَجَالِهَا وَ لَاَ امْتَدَّتْ أَوْقَاتُ آجَالِهَا بَلْ قَضَتْ عَلَيْهِ الأقتدار الإلهيَّةُ بِقِلَّةِ بَقَائِهِ فَمَا الدُّنْيَا بِحُكْمِهَا وَ اسْتَجَالَهَا فَقُلْ فِي الدُّنْيَا مَقَامَهُ و عَجَّلَ القُدُومَ عَلَيْهِ لِزِيَارَتِهِ حَمامَهُ فَلَم تَطُلْ بِهَا مُدَّتُهُ وَ لاَ امْتَدَّتْ فِيهَا أَيَّامُهُ غَيْرَ أَنَّ اللَّهَ عزَّ و عَلاَ خَصَّهُ بِمَنْقَبَةٍ مُتَأَلِّقَةٍ في مَطَالِعِ التَّعْظِيمِ بَارِقَةٌ أَنْوَارُهَا مُرْتَفِعَةٌ فِي مَعَارِجِ التَّفْضِيلِ قَيِّمَةُ أَقْدَارِهَا بَادِيَةً لِعُقُولِ أَهْلِ الْمَعْرِفَةِ آيَةُ أَثَرِهَا وَ هِيَ وَ إِنْ كَانَتْ صَغِيرَةً فَدَلاَلَتُهَا كَبِيرَة"[۱۴].
ابن حجر هیتمی (م ۹۷۳) درباره امام جواد (ع) جریان برخورد زیرکانه آن حضرت در سن کودکی با مامون را نقل می‌کند: پس از شهادت امام رضا (ع)، روزی مأمون از یکی از کوچه‌های بغداد عبور می‌کرد و امام جواد که کودک ۹ ساله بود، ایستاده بود و دیگر بچه‌ها بازی می‌کردند. همین که مأمون رسید غیر از امام جواد دیگر کودکان فرار کردند ولی او همچنان باقی بود مامون از او پرسید تو چرا فرار نکردی؟ و امام به سرعت جواب داد: راه تنگ نبود تا برای شما راه باز می‌کردم و جرمی مرتکب نشده بودم تا از شما می‌ترسیدم و در حق شما نیز حسن ظن داشتم که به کسی که جرمی ندارد آسیبی نمی‌رسانید. مأمون از سخنان و صورت زیبای او خیلی خوشش آمد و از او پرسید: اسمت چیست و فرزند چه کسی هستی؟ امام جواب داد: من محمد بن علی بن موسی الرضا (ع) هستم. مأمون برای علی بن موسی الرضا (ع) از خداوند طلب مغفرت کرد و به راه خود ادامه داد. ابن حجر هیتمی بعد از بیان فضائل و کرامات و برخورد علمی امام جواد (ع) در دربار عباسیان، به وجد آمده است و می‌نویسد: در این گفته تأمل کن او دارای موقعیت عظیم در خاندان مکرمی است، که عضویت در آن توفیق خداوندی می‌خواهد. کسی که در این فرمایش امام تأمل کند به نسب خود مغرور نمی‌شود و به سوی خدا باز می‌گردد و آن چیزی را قبول می‌کند که پدرانش که امامان اهل بیت بودند قبول داشتند و به آنها در تلاش‌های عظیمشان، زهد، عبادات، آراسته بودن به زیور علم، آراسته بودن به زیور اخلاق و کرامات آشکار اقتدا می‌کند. خداوند این صفات را به ما برگرداند و ما را در زمره دوستان این خاندان محشور نماید! آمین[۱۵]».[۱۶].

پاسخ‌های دیگر

پرسش‌های وابسته

منبع‌شناسی جامع امامت

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. ر.ک: الکافی، ج ۱، ص ۳۲۰ باب الإشارة و النص علی أبی جعفر الثانی (ع).
  2. کافی، ج ۱، ص ۳۲۰.
  3. کفایة الأثر فی النص علی الأئمة الإثنی عشر، ص ۲۷۵ و کمال الدین، ج ص باب ۲۲، ح ۲۵.
  4. کافی، ج ۱، ص ۳۲۱.
  5. همان، ص ۳۱۹، ح ۱۶. و رواه الصدوق فی عیون الأخبار عن أحمد بن زیاد بن جعفر الهمدانی عن علی بن إبراهیم عن أبیه عن محمد بن سنان مثله.
  6. عیون أخبار الرضا (ع)، ج ۲، ص ۲۱۶. امام پس از من فرزندم محمد است، و پس از محمد پسرش علی و پس از وی فرزندش حسن و پس از او ولدش حجت قائم که در زمان غیبتش انتظار او را کشند و در زمان حضور و ظهورش بر همه جهانیان مطاع و فرمانده باشد، و اگر از روزگار باقی نماند مگر یک روز، خداوند، آن یک روز را طولانی می‌کند تا او خارج شود و روی زمین را پر از عدل و داد کند، همچنان که پر از ظلم و جور شده است.
  7. کفایة الأثر فی النص علی الأئمة الإثنی عشر، ص ۲۷۴ و کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۷۲.
  8. عیون أخبار الرضا (ع)، ج ۱، ص ۲۳۳. چهارمین از فرزندان من، فرزند سرور کنیزان، خداوند به واسطه وی زمین را از هر ستمی پاک گرداند و از هر ظلمی منزه سازد و او کسی است که مردم در ولادتش شک کنند و او کسی است که پیش از خروجش غیبت کند.
  9. عیون أخبار الرضا (ع)، ج ۲، ص ۲۴۰.
  10. ر.ک: کافی، ج ۱، ص ۳۲۱.
  11. همان، ص ۳۲۲ خاموش باشید، اگر خدای عزوجل این ریش سفید را سزاوار امامت ندانست و این کودک را سزاوار دانست و به او چنان مقامی داد، من فضیلت او را انکار کنم؟! پناه به خدا از سخن شما، من بنده او هستم.
  12. اثبات الوصیة، ص ۲۱۶ و بحار الأنوار، ج ۵۰، ص ۱۵.
  13. ر.ک: روح المعانی، ج ۱۵، ص ۱۰۲.
  14. مطالب السئول، ص ۳۰۳.
  15. ر.ک: الصواعق، ج ۲، ص ۵۳۱. "فَتَأَمَّلْ ذَلِكَ فَمَا أَعْظَمَ مَوْقِعَهُ مِمَّنْ وَفَّقَهُ اللَّهُ مِنْ أهل هَذَا الْبَيْتِ الْمُكَرَّمِ فَإِنَّ مَن يَتَأَمَّلُ ذَلِكَ مِنْهُمْ لَمْ يَغْتَرَّ بِنَسَبِهِ وَ رَجَعَ إِلَي اللَّهُ سُبْحَانَهُ عَمَّا هُوَ عَلَيْهِ مِمَّا لَمْ يَكُنْ عَلَيْهِ الْمُتَقَدِّمُون الأَئِمَّةَ مِنْ آبائِهِ وَ اُقْتُدِيَ بِهِمْ فِي عِظَمِ مَآثِرِهِمْ وَ زُهْدِهِمْ وَ عِبَادَاتُهِمْ وَ تحليهمْ بِالْعُلُومِ السَّنِيَّةِ وَ الْأَحْوَالِ الْعُلِّيَّةُ وَ الْخَوَارِقِ الْجَلِيَّةِ أَعَادَ اَللَّهُ مِنْ بَرَكَتِهِمْ وَ حَشَرَنا فِي زُمْرَةِ مُحِبِّيهِمْ آمِينَ"
  16. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، جلد ۲ ص ۷۵-۷۹.