شأن امام: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۴۱: خط ۴۱:
=== سوم: [[جلوگیری از انحراف شیعیان]]===
=== سوم: [[جلوگیری از انحراف شیعیان]]===


==تفویض شئون نبوت به امام==
==[[تفویض]] [[شئون نبوت]] به [[امام]]==
*[[امامان]]{{عم}} دارای [[صفات کمالی]] خاص مانند [[عصمت]]، [[علم غیب]]، [[الهام]] و [[حجت الهی]]، [[انتصاب]] به [[مقام امامت]] توسط [[پیامبر]] و [[خداوند]] می‌‌باشند. برخی از مستشکلان [[تفویض]] چنین صفاتی توسط [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} به [[امامان]] را ناقض اصل [[خاتمیت]] توصیف نموده و از این راهکار به انکار [[صفات]] فوق دست یازیدند. برخی می‌‌گویند:این عین تناقض است که [[رسول]] خاتم به کسی یا کسانی حقوقی را ببخشد که ناقض [[خاتمیت]] باشد<ref>[[عبدالکریم سروش|سروش، عبدالکریم]]، [[بسط تجربه نبوی (کتاب)|بسط تجربه نبوی]]، ص ۱۳۵.</ref>  
*[[امامان]]{{عم}} دارای [[صفات کمالی]] خاص مانند [[عصمت]]، [[علم غیب]]، [[الهام]] و [[حجت الهی]]، [[انتصاب]] به [[مقام امامت]] توسط [[پیامبر]] و [[خداوند]] می‌‌باشند. برخی از مستشکلان [[تفویض]] چنین صفاتی توسط [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} به [[امامان]] را ناقض اصل [[خاتمیت]] توصیف نموده و از این راهکار به [[انکار]] صفات فوق دست یازیدند. برخی می‌‌گویند:این عین تناقض است که [[رسول]] خاتم به کسی یا کسانی [[حقوقی]] را ببخشد که ناقض [[خاتمیت]] باشد<ref>[[عبدالکریم سروش|سروش، عبدالکریم]]، [[بسط تجربه نبوی (کتاب)|بسط تجربه نبوی]]، ص ۱۳۵.</ref>  
* اشکال اساسی این اشکال تعریف خاص آن از معنا و مفهوم [[خاتمیت]] است که در این اشکال متشکل [[خاتمیت]] را عام و به تعبیری غلیظ - مقابل رقیق - [[تفسیر]] نموده و هر نوع [[صفت]] کمالی مشابه به غیر [[پیامبر]] و یا موجود در [[پیامبر]] را با پیامبری مساوی انگاشته و تعمیم آن [[صفت]] به غیر [[پیامبر]] را با اصل [[خاتمیت]] متناقض می‌ خواند. در حالی که - چنان که در [[صفات]] پیشین گذشت - معنا و مفهوم [[خاتمیت]] نه انحصار صفا [[عصمت]]، [[الهام]] و [[علم غیب]] و [[حجیت]] به [[پیامبر]] و عدم بسط و تعمیم آن به [[امام]] بلکه معنای آن [[خاتمیت]] ظهور [[پیامبر]] جدید و [[شریعت]] جدید است،. معتقدان به اصل [[امامت]] هرگز مدعی [[شریعت]] و [[پیامبر]] جدید نیستند، نهایت آنان [[امامان]] خویش را [[منصوب]] آخرین [[پیامبران]] می‌ دانند که [[شئون]] مختلف مانند [[حجیت]] و [[عصمت]] کلام و رفتارشان، [[جانشینی]] در عرصه های [[تفسیر دین]] و دنیا از طرف [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} و [[خداوند]] به [[امامان]] [[شیعه]] [[تفویض]] شده است.  
* اشکال اساسی این اشکال تعریف خاص آن از معنا و مفهوم [[خاتمیت]] است که در این اشکال متشکل [[خاتمیت]] را عام و به تعبیری غلیظ - مقابل رقیق - [[تفسیر]] نموده و هر نوع صفت کمالی مشابه به غیر [[پیامبر]] و یا موجود در [[پیامبر]] را با [[پیامبری]] مساوی انگاشته و تعمیم آن صفت به غیر [[پیامبر]] را با اصل [[خاتمیت]] متناقض می‌ خواند. در حالی که - چنان که در صفات پیشین [[گذشت]] - معنا و مفهوم [[خاتمیت]] نه انحصار [[صفا]] [[عصمت]]، [[الهام]] و [[علم غیب]] و [[حجیت]] به [[پیامبر]] و عدم بسط و تعمیم آن به [[امام]] بلکه معنای آن [[خاتمیت]] [[ظهور]] [[پیامبر]] [[جدید]] و [[شریعت]] [[جدید]] است،. معتقدان به اصل [[امامت]] هرگز مدعی [[شریعت]] و [[پیامبر]] [[جدید]] نیستند، نهایت آنان [[امامان]] خویش را [[منصوب]] آخرین [[پیامبران]] می‌ دانند که [[شئون]] مختلف مانند [[حجیت]] و [[عصمت]] [[کلام]] و رفتارشان، [[جانشینی]] در عرصه‌های [[تفسیر دین]] و [[دنیا]] از طرف [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} و [[خداوند]] به [[امامان]] [[شیعه]] [[تفویض]] شده است.  
* این معنا از [[خاتمیت]] و عدم تنافی آن با اصول [[نبوت]] و [[خاتمیت]] دقیقاً در کلام [[نبوی]] آمده است، آنجا که [[امام علی]]{{ع}} درباره [[رؤیت فرشته]] [[وحی]] و شنیدن صدای وی و نیز شنیدن ضجه شیطان به [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} مطالبی فرمود، حضرت به [[امام علی|علی]]{{ع}} فرمود:{{متن حدیث|إِنَّكَ تَسْمَعُ مَا أَسْمَعُ وَ تَرَی مَا أَرَی إِلَّا أَنَّكَ لَسْتَ بِنَبِيٍّ}} <ref>«تو آنچه را می‌‏شنوم می‏‌شنوی، و آنچه را می‏‌بينم می‏‌بينی، جز اينكه پيامبر نيستی‏» نهج البلاغه، [[خطبه]] ۱۹۲. </ref>
* این معنا از [[خاتمیت]] و عدم تنافی آن با اصول [[نبوت]] و [[خاتمیت]] دقیقاً در [[کلام]] [[نبوی]] آمده است، آنجا که [[امام علی]]{{ع}} درباره [[رؤیت فرشته]] [[وحی]] و شنیدن صدای وی و نیز شنیدن [[ضجه]] [[شیطان]] به [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} مطالبی فرمود، [[حضرت]] به [[امام علی|علی]]{{ع}} فرمود:{{متن حدیث|إِنَّكَ تَسْمَعُ مَا أَسْمَعُ وَ تَرَی مَا أَرَی إِلَّا أَنَّكَ لَسْتَ بِنَبِيٍّ}} <ref>«تو آنچه را می‌‏شنوم می‏‌شنوی، و آنچه را می‏‌بينم می‏‌بينی، جز اينكه پيامبر نيستی‏» نهج البلاغه، [[خطبه]] ۱۹۲. </ref>
* در این [[حدیث]] [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} اصل [[صفت]] [[الهام]] و [[مواجهه با فرشته]] [[وحی]] و شنیدن پیام نفی نمی‌کند، بلکه بنفی نمی‌‌کند، بلکه ضمن پذیرش آن تنها [[صفت]] [[نبوت]] را از [[حضرت علی]]{{ع}} سلب می‌‌کند. در [[روایات]] دیگر [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} [[صفات]] مختلف کمالی مانند [[عصمت]]، [[حجیت]] و [[واجب الاطاعة]] را به [[حضرت علی]]{{ع}} [[تفویض]] می‌‌کند که [[تفویض]] آن در پاسخ [[شبهات]] پیشین گذشت. به دیگر سخن بر معنا و مفهوم [[خاتمیت]] قطعاً [[پیامبر اسلام]]{{صل}} از همه [[بشر]] (...) عالم تر است و اگر [[تفویض]] [[صفات]] و [[شئون]] مزبور [[حضرت علی]]{{ع}} با [[خاتمیت]] منافات داشت، هرگز چنین نمی‌‌کرد. مگر این‌که کسی مدعی باشد - العیاذبالله - به [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} درس [[خاتمیت]] یاد بدهد یا بر عدم [[عصمت]] وی در این مسئله اعتقاد داشته باشد که چنین کسی نخست باید مدعای خود را به صورت شفاف بیان کند تا پاسخ لازم داده شود<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]، ص۲۱۰ - ۲۱۲.</ref>
* در این [[حدیث]] [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} اصل صفت [[الهام]] و [[مواجهه با فرشته]] [[وحی]] و شنیدن [[پیام]] نفی نمی‌کند، بلکه بنفی نمی‌‌کند، بلکه ضمن [[پذیرش]] آن تنها صفت [[نبوت]] را از [[حضرت علی]]{{ع}} سلب می‌‌کند. در [[روایات]] دیگر [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} صفات مختلف کمالی مانند [[عصمت]]، [[حجیت]] و [[واجب الاطاعة]] را به [[حضرت علی]]{{ع}} [[تفویض]] می‌‌کند که [[تفویض]] آن در پاسخ [[شبهات]] پیشین [[گذشت]]. به دیگر سخن بر معنا و مفهوم [[خاتمیت]] قطعاً [[پیامبر اسلام]]{{صل}} از همه [[بشر]] (...) عالم‌تر است و اگر [[تفویض]] صفات و [[شئون]] مزبور [[حضرت علی]]{{ع}} با [[خاتمیت]] منافات داشت، هرگز چنین نمی‌‌کرد. مگر اینکه کسی مدعی باشد - العیاذبالله - به [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} درس [[خاتمیت]] یاد بدهد یا بر عدم [[عصمت]] وی در این مسئله [[اعتقاد]] داشته باشد که چنین کسی نخست باید مدعای خود را به صورت شفاف [[بیان]] کند تا پاسخ لازم داده شود<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]، ص۲۱۰ - ۲۱۲.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==

نسخهٔ ‏۱۹ آوریل ۲۰۲۰، ساعت ۱۴:۴۷

این مدخل از زیرشاخه‌های بحث شأن معصوم است. "شأن امام" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل شأن امام (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

شؤون امام

  1. شأن تشریعی:
    1. شأن ابلاغ رسالت (شأن ابلاغ وحی
    2. شأن تبیین رسالت (شامل: شأن تفسیر قرآن، شأن تفسیر شریعت
    3. شأن تأویل قرآن؛
    4. شأن تشریع احکام؛
    5. شأن تفریع؛
    6. شأن تطبیق.
  2. شأن تکوینی؛
  3. شأن ولایی (شأن ولايت):
    1. شأن ولایت مادی:
    2. شأن رهبری (شأن مدیریت
    3. شأن حکومت (شأن اجرا
    4. شأن قضاوت.
    5. شأن ولایت:
    6. شأن هدایت (شأن ایصال الی المطلوب
    7. شأن دستورهای اخلاقی (شأن دستورهای تربیتی
  4. شأن اقتصادی:

مقدمه

حفظ مذهب

  • اگرچه در پی کودتایی تلخ، امامان معصوم(ع) از رهبری جامعه اسلامی کنار نهاده شدند، این امر مانع از رهبری مذهب برحق شیعه به وسیله ایشان نشد؛ چه، هنوز بودند شیعیانی که باوری راستین به امامان منصوب از جانب خداوند متعال داشته، با جان و دل پیرو ایشان بودند. اینان در آن روزگار گروهی اندک بودند که گرچه نتوانستند به دستور پیامبر مبنی بر جانشینی امام علی(ع) جامه عمل بپوشانند، دست‌کم عقیده خود را مبنی بر آنکه خلافت و جانشینی، تنها شایسته آن حضرت است، ابراز، و بر آن تأکید کردند. آنان همان شیعیان علی(ع) هستند که از رستگاران روز قیامت به شمار آمده‌اند.[۱][۲]
  • بی‌گمان، آن‌گاه که امام(ع) از مسئولیت رهبری کل جامعه اسلامی بازداشته می‌شود، چنین نیست که نسبت به رهبری مذهب تشیع وظیفه‌ای بر عهده نداشته باشد؛ بلکه سیره امامان(ع) نشان از احساس وظیفه ایشان نسبت به حفظ و تداوم مذهب تشیع دارد. حفظ و تداوم مذهب، از راه‌های مختلف به وسیله ایشان انجام شده است که برای مثال می‌توان به چند نمونه اشاره کرد:

نخست: تقیه

دوم: دفاع در برابر شبهات ضد شیعی

سوم: جلوگیری از انحراف شیعیان

تفویض شئون نبوت به امام

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) لِعَلِيٍّ(ع): يَا عَلِيُّ شِيعَتُكَ هُمُ الْفَائِزُونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ»؛ محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، الامالی، ص۱۶. همچنین، ر.ک: شیخ طوسی، الامالی، ص۵۵۱.
  2. ر. ک. فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت، ص۲۹۰.
  3. سروش، عبدالکریم، بسط تجربه نبوی، ص ۱۳۵.
  4. «تو آنچه را می‌‏شنوم می‏‌شنوی، و آنچه را می‏‌بينم می‏‌بينی، جز اينكه پيامبر نيستی‏» نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲.
  5. قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص۲۱۰ - ۲۱۲.