شکنجه: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{امامت}} | ||
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div> | <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div> | ||
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[شکنجه در قرآن]]</div> | <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[شکنجه در قرآن]]</div> |
نسخهٔ ۱۲ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۵:۳۷
مقدمه
شکنجه واژهای فارسی، اسم مصدر از ریشه شکنج (: پیچ و تاب) به معنای ایذاء، اذیت و تعذیب است. شکنجه کردن یا شکنجه دادن مصدر مرکب از این ریشه، به معانی سیاست کردن،[۱] آزردن و اذیت کردن [۲] و عقوبت کردن است [۳] و در اصل به شکستن، پیچیدن و عذاب دادن دزد و گناهکار گفته میشود. [۴]
برابر عربی آن «تعذیب»، «ایذاء»[۵] و «نَکال» است. به باور برخی، «عذاب» مرادف با «ضرب» (زدن) بوده و به مرور زمان در شکنجه و عقوبت دردناک به کار رفته است. [۶] ایذاء به معنای آزار دادن و اذیت کردن [۷] ترجمه عربی شکنجه است. نکال نیز به گونهای از عقوبت کردن و عذاب دادن گفته میشود که مایه عبرت دیگران شود. [۸] شکنجه از باب استعاره در هر کار سخت و دردآور نیز به کار میرود. [۹] برخی در معنای شکنجه پیوستگی و استمرار عذاب را شرط دانستهاند [۱۰] که این، حوزه معنایی شکنجه را محدودتر از مطلق عذاب معرفی میکند.
شکنجه، اصطلاحی حقوقی و عبارت است از آزار بدنی [۱۱] یا هر گونه آزار دادن (روحی و جسمی) [۱۲] شخص برای کسب اطلاعات، اقرار گرفتن از فرد تحت شکنجه یا دیگری بر بزه یا تعهدی که آن را انکار کرده، تنبیه فرد مرتکب یا مظنون به ارتکاب عملی خلافِ خواسته دولتمردان یا حاکمان و نیز ارعاب و بازداشتن افراد از انجام دادن برخی کارها. [۱۳] بسیاری از فقها بحثی مستقل درباره شکنجه ندارند و کسانی که از آن سخن گفتهاند، به عنوان مسئله و موضوعی مستقل نیست، بلکه به عنوان امری فرعی و به گونه اجمالی در مباحث جهاد، تعزیرات، قصاص، حدود و... از آن یاد کردهاند.
شکنجه نزد عقلا ظلم و قبیح و از منظر فقهی حرام است و تعذیب انسان و حیوان و نیز تعذیب به دست عوامل دولتی را در بر میگیرد. [۱۴] برخی، حکمی ثانوی نیز برای شکنجه گفته و آن را در برخی موارد مانند حفظ نظام به دست دولت اسلامی جایز دانستهاند. [۱۵] عمدهترین ادله فقها بر حرمت شکنجه، روایاتیاند که بر نهی از آزار و زدن مردم و تحریم آن دلالت دارند. [۱۶] افزون بر این، از برخی قواعد فقهی و عقلی و استشهادات قرآنی نیز در جهت تبیین ممنوعیت شکنجه استفاده میشود.
شکنجه در دو حوزه معنایی کاربرد دارد:
- منفی که بیشتر به دست حاکمان ستمگر و دستیاران آنان انجام میشود.
- مثبت که گاه برای تنبیه مجرمان و بزهکاران اِعمال میشود؛ مانند اجرای حدود و تعزیرات و گاه برای به دست آوردن اطلاعات در جهت مبارزه با بزه و جرم که به حکم ثانوی جایز شمرده شده است.
شکنجه عنوانی عام است و هم شکنجه غیر قانونی و ظالمانه را در بر میگیرد، هم شکنجه عادلانه را که برای مجازات یا تنبیه مجرم انجام میشود؛ اما چون موضوعات حدود، قصاص و تعزیر هر یک مدخلی مستقل دارد، تنها به برخی از آنها اشاره میشود؛ همچنین این مدخل در صدد بررسی رنج و مشقت دنیایی ظالمانه است که به دست انسانها بر یکدیگر وارد میشود؛ اما عذابهای الهی، اعم از دنیوی و اخروی در مدخل عذاب بررسی خواهند شد.
در طول تاریخ، شکنجه ظالمانه زیردستان رایج بوده است، چنانکه در ایران کهن گونههای بسیاری از این نوع شکنجه گزارش شدهاند و در آتن بیشتر بردهها شکنجه میشدهاند. [۱۷] در عصر نزول نیز گاهی مسلمانان به دست مشرکان شکنجه میشدند؛ اما اسلام این شیوه را مردود دانسته و برخورد انسانی با مجرمان را جایگزین آن کرده است؛ به این معنا که هر مجرم به سبب جرمش و به میزان مجازاتی که قانون برای هر جرم تعیین کرده است، باید متحمل رنج و مشقت شود.
در دوران رهبری پیامبر اکرم(ص)، گزارشی در باره شکنجه مجرمان به دست حکومت اسلامی گزارش نشده و حتی پیامبر(ص) با برخی صحابه که برای آزار و شکنجه روحی اسرای دشمن، آنان را از کنار کشتههایشان میگذراندند برخورد کرده است. [۱۸] برخی از پژوهشگران بر این باورند که نخستین رواج دهنده شکنجههای ظالمانه برای اهداف سیاسی در جامعه اسلامی، معاویة بن ابیسفیان بود[۱۹].[۲۰]
شکنجه در قرآن
شکنجه پیامبران و مؤمنان به دست کافران
انواع شکنجه
تهدید به رجم
سوزاندن
به صلیب کشیدن
به چهارمیخ کشیدن
پاداش صبر بر شکنجه
کیفر شکنجه گران
هدف شکنجه گران
رویکرد کلی قرآن به شکنجه
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ لغتنامه، ج۹، ص۱۲۷۰۸ - ۱۲۷۰۹؛ فرهنگ فارسی، ج۳، ص۱۶۹۶، «شکنجه».
- ↑ نک: فرهنگ بزرگ سخن، ج۵، ص۴۵۴.
- ↑ الصحاح، ج۱، ص۱۷۸، «عذب».
- ↑ لغتنامه، ج۹، ص۱۲۷۰۹.
- ↑ فرهنگ دانشگاهی، «شکنجه».
- ↑ معجم مقاییس اللغه، ج۴، ص۲۶۰؛ التعاریف، ص۵۰۸، «عذب»؛ معجم المصطلحات، ج۱، ص۴۷۰.
- ↑ العین، ج۸، ص۲۰۶؛ لسان العرب، ج۱۴، ص۲۷، «أذی».
- ↑ فرهنگ فارسی، ج۴، ص۴۷۹۹، «نکال».
- ↑ معجم مقاییس اللغه، ج۴، ص۲۶۰، «عذب»؛ التعاریف، ص۵۰۸.
- ↑ معجم الفروق اللغویه، ص۳۵۴؛ التعاریف، ص۵۰۸.
- ↑ المعجم القانونی، ص۶۹۸.
- ↑ اساسنامه دیوان کیفری بینالمللی و سند نهایی کنفرانس دیپلماتیک رم، ماده ۱۷.
- ↑ فرهنگ فقه، ج۴، ص۷۱۱ - ۷۱۲؛ مبسوط در ترمینولوژی حقوق، ج۳، ص۲۳۰۱.
- ↑ برای نمونه نک: ولایت فقیه در حکومت اسلام، ج۴، ص۲۲۴ - ۲۲۵.
- ↑ برای نمونه نک: الفقه «موسوعة استدلالیة فی الفقه الاسلامی»، ج۴۷، ص۱۹۷؛ نک: ولایت فقیه در حکومت اسلام، ج۴، ص۲۲۵ - ۲۲۶.
- ↑ مبانی فقهی حکومت اسلامی، «ترجمه و تقریر صلواتی»، ج ۳، ص۵۷۳.
- ↑ نک: تاریخ شکنجه، تاریخ کشتار و آزار در ایران.
- ↑ الکامل، ج۲، ص۲۲۱؛ السیرة النبویه، ج۲، ص۳۳۶؛ الاسیر فی الاسلام، ص۲۲۳.
- ↑ مطالعه تطبیقی اصل ممنوعیت شکنجه در سه نظام حقوقی اسلام، ایران، بین الملل بشر، ص۱۰۴ز۵۷.
- ↑ یوسفزاده، حسین علی، مقاله «شکنجه»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۶.