آداب جهاد: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = جهاد
| عنوان مدخل  = آداب جهاد
| مداخل مرتبط = [[آداب جهاد در قرآن]] - [[آداب جهاد در حدیث]] - [[آداب جهاد در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]
| پرسش مرتبط  =
}}
==آداب جهاد در فقه سیاسی==
==آداب جهاد در فقه سیاسی==
[[جهاد]] و [[جنگ]] در [[اسلام]]، [[آیین]] و مقرراتی دارد که [[مجاهدان]] اسلام باید آنها را فرابگیرند و جزء [[خلق و خوی]] خود قرار دهند. این [[اخلاق]] و مقررات را در اینجا به طور فشرده بیان می‌کنیم:
[[جهاد]] و [[جنگ]] در [[اسلام]]، [[آیین]] و مقرراتی دارد که [[مجاهدان]] اسلام باید آنها را فرابگیرند و جزء [[خلق و خوی]] خود قرار دهند. این [[اخلاق]] و مقررات را در اینجا به طور فشرده بیان می‌کنیم:
خط ۶۹: خط ۷۷:
در این عهدنامه، فواید صلح را آرامش و [[آسایش]] لشکر، خلاص [[حکومت]] و [[حاکم]] از آفات و اندوه جنگ، و امنیت شهرها و [[کشور]] ذکر می‌کند؛ اما در ادامه [[کلام]] خویش، به حاکم خود درباره [[سوء]] استفاده دشمن از صلح، هشدار می‌دهد که مبادا دشمن در پشت پرده صلح، [[شکست]] [[جبهه]] اسلام را در نظر داشته باشد:
در این عهدنامه، فواید صلح را آرامش و [[آسایش]] لشکر، خلاص [[حکومت]] و [[حاکم]] از آفات و اندوه جنگ، و امنیت شهرها و [[کشور]] ذکر می‌کند؛ اما در ادامه [[کلام]] خویش، به حاکم خود درباره [[سوء]] استفاده دشمن از صلح، هشدار می‌دهد که مبادا دشمن در پشت پرده صلح، [[شکست]] [[جبهه]] اسلام را در نظر داشته باشد:
{{متن حدیث|وَ لَكِنِ الْحَذَرَ كُلَّ الْحَذَرِ مِنْ عَدُوِّكَ بَعْدَ صُلْحِهِ فَإِنَّ الْعَدُوَّ رُبَّمَا قَارَبَ لِيَتَغَفَّلَ فَخُذْ بِالْحَزْمِ وَ اتَّهِمْ فِي ذَلِكَ حُسْنَ الظَّنِّ}}<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>.<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[جهاد (مقاله)| مقاله «جهاد»]]، [[دانشنامه امام علی ج۶ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۶]]، ص ۴۳۵.</ref>
{{متن حدیث|وَ لَكِنِ الْحَذَرَ كُلَّ الْحَذَرِ مِنْ عَدُوِّكَ بَعْدَ صُلْحِهِ فَإِنَّ الْعَدُوَّ رُبَّمَا قَارَبَ لِيَتَغَفَّلَ فَخُذْ بِالْحَزْمِ وَ اتَّهِمْ فِي ذَلِكَ حُسْنَ الظَّنِّ}}<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>.<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[جهاد (مقاله)| مقاله «جهاد»]]، [[دانشنامه امام علی ج۶ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۶]]، ص ۴۳۵.</ref>
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده:1100697.jpg|22px]] [[محمد جواد ادرکنی|ادرکنی، محمد جواد]]، [[جهاد - ادرکنی (مقاله)| مقاله «جهاد»]]، [[مقالاتی از اندیشه‌نامه انقلاب اسلامی (کتاب)|'''مقالاتی از اندیشه‌نامه انقلاب اسلامی‌''']]
{{پایان منابع}}
== پانویس ==
{{پانویس}}
[[رده:جهاد]]
[[رده:مدخل]]

نسخهٔ ‏۲۶ آوریل ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۵۱

آداب جهاد در فقه سیاسی

جهاد و جنگ در اسلام، آیین و مقرراتی دارد که مجاهدان اسلام باید آنها را فرابگیرند و جزء خلق و خوی خود قرار دهند. این اخلاق و مقررات را در اینجا به طور فشرده بیان می‌کنیم:

  1. جهاد با نفس؛ شخص مجاهد قبل از پرداختن به جهاد با دشمن، باید نخست با نفس خود جهاد کند و خودسازی نماید و گرنه در معرکه جنگ، شکست می‌خورد[۱].
  2. فرمانبری از امام؛ مجاهدان باید از امام معصوم و یا نایب او (فقیه جامع الشرایط) اطاعت کنند و رهنمود بگیرند.
  3. آموزش نظامی و جنگی؛ مجاهدان باید آموزش دیده باشند.
  4. قصد قربت؛ مجاهدان باید به قصد تقرب به خدا و جلب رضایت او مجاهده و قتال کنند. جهاد با هر قصد و نیت دیگری، باطل می‌باشد و اگر کشته شود، شهید نیست.
  5. دعوت؛ قبل از شروع جنگ بدون در نظر گرفتن ضدیت و دشمنی، باید خصم را به اسلام و مصالحه دعوت کرد، در صورت عدم پذیرش، با او جنگید[۲].
  6. متانت و استواری؛ مجاهد باید نترس، متین، و استوار باشد المؤمن کالجبل الراسخ لا یحرکه العواصف؛ مؤمن باید همچون کوه استوار باشد و طوفان‌ها او را نلرزاند. اگر کسی ایمان، متانت و استواری نداشته باشد شایعات و تبلیغات دشمن، او را شکار خواهد کرد. مانند برخی از افسران و سربازان امام حسن(ع) که خیانت کردند.
  7. صبر و شکیبایی؛ مجاهد باید در سنگرش صبور و امیدوار باشد طول زمان و پایان‌ناپذیری جنگ او را فرسوده نسازد و روحش را خسته نکند. علی(ع) می‌فرماید: «لَا يَعْدَمُ الصَّبُورُ الظَّفَرَ وَ إِنْ طَالَ بِهِ الزَّمَانُ»[۳].
  8. خطابه و پند فرمانده؛ از آداب جنگ است که فرماندهان، قبل از شروع جنگ، سربازان را موعظه و به جهاد و مبارزه تحریص و ترغیب کنند، چنان‌که علی بن ابی طالب(ع) چنین می‌کرد[۴].
  9. داشتن شعار جنگی؛ مستحب است که مسلمانان در حین جنگ، شعارهای ویژه‌ای در جهت تبیین هدف جنگی‌شان و در جهت تحریص و ترغیب مجاهدان تکرار کنند. چنان‌که پیامبر این عمل را انجام می‌داد. روز فتح مکه، مسلمین شعار می‌دادند: نحن عباد الله حقّاً حقّا در یکی از جنگ‌ها می‌گفتند: یا أحد یا صمد. در جنگ بنی‌الملوح شعار می‌دادند: امت، امت در جنگ بنی‌المصطلق می‌گفتند: ألا إلی الله الأمرُ در جنگ بدر و احد شعار می‌دادند: یا نصر الله اقترب، اقترب. شعار امام حسین(ع) در کربلا یا محمد بود و امام صادق(ع) فرمود: شعار ما یا محمد، یا محمد است[۵]. همچنین یکی از شعارهای جنگ احد این بود: الله مولانا و لا مولا لکم.
  10. در ماه‌های حرام جنگ نکند؛ مگر آن‌گاه که از حمله دشمن در امان نباشد.
  11. اعطای تأمین؛ اگر فردی از کفّار به مسلمانان پناهنده شود، همه می‌توانند به او پناهندگی بدهند حتی یک سرباز ساده.
  12. مراجعت مشتبه؛ اگر یکی از کفّار به خیال این که به او امان داده‌اند وارد حدود مسلمین شود او را نباید کشت و باید به محل اولش مراجعت داد.
  13. کشتن زنان و اطفال و معلولین و نابینایان؛ حرام است.
  14. اگر کفّار به اسرای مسلمان و یا زن و بچه خودشان “تترس” کنند؛ یعنی آنها را حائل بین خود و مسلمانان قرار دهند، در صورتی که هیچ راه چاره‌ای نباشد، می‌توان آنها را کشت.
  15. ایثار؛ مستحب است که انسان برادر مسلمان و مجاهد خود را در غذا و آب بر خود مقدّم دارد؛ مانند شهدای جنگ احد.
  16. حرمت فرار؛ فرار از میدان و معرکه نبرد، حرام است، مگر آنکه بخواهد در جایی که بیشتر به دشمن مشرف است، قرار گیرد؛ مانند تپه.
  17. بی‌تأثیری شرایط جوی؛ به بهانه فصل گرما و سرما، نباید پشت به جنگ و جهاد کرد که این گناه است[۶].
  18. در التزام فرمانده‌بودن؛ مجاهد و سرباز باید در حمله و عدم حمله در فرمان فرمانده خود باشد.
  19. حرمت مُثله؛ مُثله کردن جنازه‌های دشمن (بریدن بینی، لب، چشم، گوش و...) حرام است.
  20. غدر؛ غدر کردن، حرام است؛ یعنی کشتن کفّار بعد از آنکه آنها را مطمئن‌سازی که در امان هستند.
  21. ریختن زهر در آب آشامیدنی؛ حرام است.
  22. در جنگ باید نماز را شکسته به جای آورد و اسم آن “نماز خوف” است.
  23. حرمت غلول؛ پنهان‌کردن چیزی از غنیمت، حرام است[۷]

آداب جهاد در معارف و سیره علوی

جهاد پاره‌ای آداب و اصول عمومی دارد که در تمام جنگ‌ها از سوی دو لشکر متخاصم اجرا می‌شود؛ مانند بهره‌گیری از فنون جنگی و حفظ اسرار نظامی. اما از دیدگاه امام، جبهه اسلام علاوه بر رعایت اصول کلی جنگ، باید ملتزم به مجموعه‌ای از آداب خاص باشند که رعایت آنها، هم در پیروزی آنان مؤثر است و هم در اثبات حقانیت جبهه اسلام، که در ذیل به برخی از این اصول اشاره می‌شود:

۱. قصد خلوص: در مکتب علوی، ارزش جهاد در احیای ارزش‌های دینی و انسانی است، و رزمنده باید تمام همت خود را برای نیل به هدف مزبور به کار گیرد؛ لذا حضرت جهاد را به «سبیل الله» مقید می‌کند، و بدین‌سان، روش و مقصد رزمنده دینی را از غیردینی متمایز می‌نماید. امیرالمؤمنین(ع) در وصیت‌نامه خود می‌فرماید: «اللَّهَ اللَّهَ فِي الْجِهَادِ بِأَمْوَالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ وَ أَلْسِنَتِكُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ»[۸]؛

٢. نادیده انگاشتن تعصبات قومی و ملی: رزمنده اسلام باید همه تعصبات جاهلی، قومی، نسبی و ملی را کنار گذاشته، تنها بر محور حق مجاهده کند. اگر اقوام و نسب نزدیک یا دور در محور حق مجتمع شدند، جهاد در کنار آنها خواهد بود، اما اگر آنان در زیر پرچم باطل گرد آمدند، جهاد با آنان خواهد بود. در این مرحله حساس است که رزمنده متدین باید دین خویش را بر جمیع تعصبات خود مقدم کند و در صورت لزوم شمشیر بر هموطن یا حتی خانواده خویش کشد؛ چنان‌که امام جنگ‌های پیامبر را جنگ مسلمانان با پدران، فرزندان و برادران و عموها توصیف می‌کند: «وَ لَقَدْ كُنَّا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ(ص) نَقْتُلَ آبَاءَنَا وَ أَبْنَاءَنَا وَ إِخْوَانَنَا وَ أَعْمَامَنَا مَا يَزِيدُنَا ذَلِكَ إِلَّا إِيمَاناً وَ تَسْلِيماً وَ مُضِيّاً عَلَى اللَّقْمِ»[۹].

به فرموده امیرالمؤمنین علی(ع)، کشتار نزدیکان مشرک، برای رزمنده الهی نه تنها موجب تأسف و آسیب روحی نمی‌شود، که به ازدیاد ایمان و تسلیم و ثبات قدم وی نیز می‌انجامد. امام علی(ع) در نامه‌ای به یکی از فرماندهان خود، وی را از شروع جنگ به سائقة تعصبات باز می‌دارد[۱۰] و در جایی دیگر لشکر خویش را موعظه می‌کند که مبادا با شنیدن دشنا‌م‌های زنان مشرک که متوجه اعراض و شرافت یا متوجه فرماندهانتان می‌شود، به آزار آنان بپردازید[۱۱]. در پرتو همین فرهنگ دینی جهاد بود که محمد بن ابی بکر با وجود روابط تیره میان پدرش (ابوبکر) و حضرت، همیشه در کنار امام بود و در جنگ جمل که میان علی و خواهرش (عایشه) واقع شد، حضوری فعال داشت.

٣. ابتدا به جنگ، ممنوع: مکتب امام، مکتب صلح و محبت و هدایت است و تا آنجا که میسور است، جلوی جنگ و خون‌ریزی را می‌گیرد. اگر از بروز جنگ گریزی نبود، در میدان کارزار می‌بایست منتظر شروع جنگ از سوی دشمن شد.

یکی از اصحاب حضرت به نام جندب ازدی نقل می‌کند امام در هر جبهه‌ای ما را به عدم شروع در جنگ سفارش می‌کرد[۱۲]. حضرت در نامه خود به مالک اشتر که یکی از فرماندهان ارشد وی در جنگ صفین بود، او را به همین اصل توصیه می‌کن[۱۳]د، و خود به لشکرش می‌فرماید: «لَا تُقَاتِلُوهُمْ حَتَّى يَبْدَءُوكُمْ فَإِنَّكُمْ بِحَمْدِ اللَّهِ عَلَى حُجَّةٍ وَ تَرْكُكُمْ إِيَّاهُمْ حَتَّى يَبْدَءُوكُمْ حُجَّةٌ أُخْرَى لَكُمْ عَلَيْهِمْ»[۱۴].

نکته قابل اشاره اینکه گاه امام از لشکر خویش می‌خواهد که در جنگ با دشمن پیش‌دستی کرده، قبل از آنان به جنگ بپردازند: «اغْزُوهُمْ قَبْلَ أَنْ يَغْزُوكُمْ»[۱۵]. روشن است که این حکم، با اصل پیشین مبنی بر عدم شروع جنگ منافاتی ندارد؛ زیرا مقصود از عدم شروع جنگ، عدم شروع درگیری و حمله در میدان جنگ است؛ میدانی که دو جبهه مخالف رودرروی یکدیگر قرار گرفتند. اما مراد از پرداختن به جنگ و پیش‌دستی بر دشمن، آمادگی و تجهیز لشکر برای رودررو قرار گرفتن با دشمن است و این که لشکر اسلام با تجهیزات و آمادگی کامل در میدان جنگ حاضر شده، منتظر فرمان جهاد باشند؛ اما بعد از آمادگی و تجهیز لازم و مواجهه با دشمن، اولین اقدام برای شروع جنگ واقعی باید از سوی دشمن آغاز شود.

۴. خودداری از دشنام: یکی دیگر از آداب جبهه دینی که امام لشکر خود را بدان سفارش می‌کند، پرهیز از دشنام به مخالفان است. در جنگ صفین، که دو نفر از لشکر حضرت به سب و ناسزاگویی به جبهه معاویه پرداختند، حضرت با ارسال پیکی آنان را از این کار منع کرد و در پاسخ اعتراض آن دو که ما بر حق هستیم و معاویه باطل، فرمود: من دوست ندارم شما اهل شام را لعن و سب کنید. اگر شما به جای لعن و دشنام، اعمال زشت آنان را متذکر شوید، بهتر و صواب‌تر خواهد بود و اگر به جای لعن در حق آنان دعا کنید، که خداوند خون ما و آنان را حفظ کند و بین ما صلح ایجاد کند، بهتر خواهد بود[۱۶].

۵. دعا و نیایش: گفته شد که رزمنده دینی برای خداوند به جهاد می‌پردازد و در همه لحظات جنگ، از خداوند متعال درخواست نصرت و یاری می‌کند، علاوه اینکه نفس دعا و پیوند با خدا موجب تقویت روحی مجاهد شده، وی را در جهاد با کفار استوراتر می‌کند. امام در مواجهه با دشمن و در میدان جهاد نیز از نیایش دست برنمی‌داشت و در حق لشکر خود و همچنین برای هدایت جبهه مقابل دعاهایی می‌خواند که گزارش آنها در این مقال نمی‌گنجد[۱۷].

۶. شعار و تبلیغات جنگی: از زمان‌های قدیم، دادن شعار و به راه انداختن تبلیغات در جنگ‌ها برای تقویت روحیه سربازان خودی و تضعیف جبهه مقابل، مرسوم و رایج بوده است. پیامبر اسلام(ص) نیز از این اصل جنگی سود می‌برد. امام از پیامبر نقل می‌کند که آن حضرت ما را به دادن شعار پیش از آغاز جنگ فرمان می‌داد. البته ویژگی شعارها و تبلیغات جبهه اسلام، توجه به معنویت و خداوند است. توجه به شعارهای حضرت در جهادهای مختلف، سخن یاد شده را اثبات می‌کند. شعارهای جبهه امام علی(ع) در جنگ صفین، «الله اکبر»، «یا احد»، «یا محمد» و... بود[۱۸].

برافراشتن پرچم، از محورهای عمده تبلیغات جنگ‌های قدیمی بود که نشانه نشاط و آمادگی لشکر و قدرت تهاجمی آنها به شمار می‌آمد. از این رو، حضرت توصیه می‌کرد که پرچم جنگ را همیشه برافراشته نگه دارید و دور آن را خالی نگذارید و آن را به دست افراد شجاع و دلیر بسپارید[۱۹]. از تبلیغات جنگی لشکر حضرت در جنگ صفین، بستن پارچه سفید بر سر و کتف بود؛ در مقابل لشکر معاویه که پارچه زرد می‌بستند[۲۰].

۷. ایثار و فداکاری: از ویژگی‌های رزمنده دینی، داشتن روحیه ایثار و فداکاری و کمک به دیگر رزمندگان است. انسان‌ها از حیث نیروی فیزیکی و بدنی و همچنین از جهت شجاعت و بی‌باکی، متفاوتند. در میدان کارزار، گاهی انسان‌های ناتوان از جهت نیروی فیزیکی یا روحی در برابر دشمن با مشکل مواجه می‌شوند، یا رزمنده‌ای مجروح می‌گردد، یا دشمن می‌خواهد وی را غافل‌گیر کند که در این هنگامه‌ها، رزمنده دیگر که از توان لازم و شجاعت برخوردار است باید به یاری و کمک همرزم خود شتافته، او را از تیررس دشمن خارج کند. امام در میدان جنگ به لشکریان خود چنین سفارش می‌کرد: هر مردی از شما که هنگام ملاقات دشمن، قوت قلب در خود احساس کند و در یکی از برادرانش خوف و ترس مشاهده کند، باید به شکرانه برتری و دلیری‌ای که خداوند به او اعطا کرده است، دشمن را از وی براند؛ همان طوری که از خود دفع می‌نماید[۲۱].

حضرت در جاهای دیگر نیز درباره مجروحان و ضعیفان و رزمندگان دیگری که به هر علتی دشمن، طمع کشتار یا اسارت آنها را داشت، سفارش اکید می‌فرمود[۲۲].

۸. رفتار انسانی با دشمن: در مکتب امام، اصل بر رفتار انسانی با همه انسان‌ها، حتی دشمن است. چنان‌که در پیش گفته آمد، حضرت به سب و لعن دشمن رضا نمی‌دهد و به جای لعن، درخواست هدایت و صلح برای آنان می‌کند. در مکتب امام، جنگ و جهاد تنها با دشمن جنگ‌جو - آن هم در میدان جهاد - تجویز شده است؛ اما بعد از پایان جنگ، مبنا باید عطوفت و مدارا قرار گیرد و نباید فراریان و مجروحان دشمن را از دم تیغ گذراند.

حضرت در موارد متعددی، لشکر خویش را به این اصول اخلاقی و انسانی سفارش می‌نمود و از آنان می‌خواست اجساد دشمن را مثله نکنند[۲۳] و وارد خانه‌های مردم نشوند و اموال آنان را چپاول نکنند[۲۴] و کودکان و پیران و زنان را نکشند[۲۵]. امام بعد از پیروزی در جنگ جمل، وقتی بصره را فتح کرد، با عدالت و عفو با آنان برخورد کرد[۲۶] و در جنگ نهروان زخمی‌های خوارج را در کوفه مداوا و سپس آزاد کرد[۲۷].

۹. غنایم جنگی: در فرهنگ امام، غنیمت جنگی از آن مجاهدان حاضر در صحنه‌های نبرد است و کسانی که در جنگ حاضر نباشند سهمی از آن نمی‌برند. حضرت در پاسخ به درخواست یکی از اصحابش که مطالبه غنیمت کرده بود، فرمود: این مال نه از آن من و نه از آن تو است؛ همانا غنیمت مسلمانان است و اندوخته شمشیرهایشان. اگر با آنان در عرصه جنگ مشارکت داشتی، در این فرض تو هم مثل آنان سهمی خواهی برد وگرنه ثمره و چیده دستان آنان برای دهان غیر مجاهدان نیست[۲۸].

۱۰. صلح: چنان‌که پیش‌تر اشاره شد، از منظر امام، جنگ و خونریزی فاقد ارزش بود و عملی جاهلی محسوب می‌شد. همچنین گفته شد که حضرت آخرین راه‌کار را جنگ و جهاد می‌دانست. بر این اساس، حضرت از پیشنهاد صلح و آتش بس به گرمی استقبال می‌کرد و در موارد متعدد، فرماندهان لشکر خویش را بدان توصیه می‌کرد. امام در روایتی می‌فرماید: «صلح و ترک مخاصمه برای من از جنگ گواراتر است؛ به شرطی که موجب وهن و سستی اسلام نگردد»[۲۹]. حضرت در عهدنامه معروف خویش به مالک اشتر، او را به پذیرش پیشنهاد صلح از سوی دشمن تشویق می‌کند: ای مالک، هیچ وقت صلحی را که دشمنت تو را به آن فرا می‌خواند و در آن رضای خدا باشد، رد نکن؛ برای این که در سایه صلح، آرامش برای لشکر و راحتی از اندوه برای تو است، و همچنین موجب امنیت ایالات و شهرها خواهد شد[۳۰].

در این عهدنامه، فواید صلح را آرامش و آسایش لشکر، خلاص حکومت و حاکم از آفات و اندوه جنگ، و امنیت شهرها و کشور ذکر می‌کند؛ اما در ادامه کلام خویش، به حاکم خود درباره سوء استفاده دشمن از صلح، هشدار می‌دهد که مبادا دشمن در پشت پرده صلح، شکست جبهه اسلام را در نظر داشته باشد: «وَ لَكِنِ الْحَذَرَ كُلَّ الْحَذَرِ مِنْ عَدُوِّكَ بَعْدَ صُلْحِهِ فَإِنَّ الْعَدُوَّ رُبَّمَا قَارَبَ لِيَتَغَفَّلَ فَخُذْ بِالْحَزْمِ وَ اتَّهِمْ فِي ذَلِكَ حُسْنَ الظَّنِّ»[۳۱].[۳۲]

منابع

پانویس

  1. در کتاب‌های فقهی وحدیثی، مباحث جهاد نفس بیشتر از جهاد با دشمن مطرح شده است. (ر.ک: وسائل‌الشیعه، ج۱۱).
  2. نهج البلاغه، نامه ۱۲.
  3. «شخص صبور، پیروزی را از دست نمی‌دهند هر چند زمان طول بکشد» نهج البلاغه، حکمت ۱۴۵.
  4. وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۷۱.
  5. وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۱۰۳.
  6. نهج البلاغه، خطبه ۲۷.
  7. شکوری، ابوالفضل، فقه سیاسی اسلام، ص ۳۷۹.
  8. نهج البلاغه، نامه ۴۷ و حکمت ۳۶۶.
  9. نهج البلاغه، خطبه ۵۵.
  10. نهج البلاغه، نامه ۱۲.
  11. نهج البلاغه، نامه ۱۴.
  12. ر.ک: تاریخ الطبری، ج۵، ص۱۰؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۱۷۵.
  13. منقری، نصر بن مزاحم، وقعة صفین، ص۱۵۳؛ بحارالانوار، ج۳۲، ص۳۷۴ و ۴۱۴.
  14. نهج البلاغه، نامه ۱۴؛ وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۶۹.
  15. نهج البلاغه، خطبه ۲۷.
  16. نهج البلاغه، خطبه ۱۹۷. همچنین ر.ک: غررالحکم، ح۱۰۴۱۸.
  17. ر.ک: نهج البلاغه، خطبه ۱۷۰ و نامه ۱۵؛ تهذیب الاحکام، ج۳، ص۲۳۷ و ۸۱؛ تاریخ الطبری، ج۵، ص۱۴؛ الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۱۷۵.
  18. ر.ک: تمیمی مغربی، ابوحنیفه، دعائم الاسلام، ج۱، ص۳۷۰؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۵، ص۴۷؛ بحارالانوار، ج۱۹، ص۱۶۳.
  19. نهج البلاغه، خطبه ۱۲۴؛ الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۱۷۸.
  20. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۸ ص۱۵؛ وقعة صفین، ص۳۳۲؛ بحارالانوار، ج۳۳، ص۲۷ و ۳۸۰.
  21. نهج البلاغه، خطبه ۱۲۲.
  22. حرانی، ابن شعبه، تحف العقول، ص۱۰۷؛ بحارالانوار، ج۱۰۰، ص۸ و ۲۱؛ تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۸۳.
  23. نهج البلاغه، نامه ۴۷.
  24. نهج البلاغه، نامه ۱۴ و ۶۰؛ تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۸۳؛ تهذیب الاحکام، ج۶، ص۱۵۵.
  25. مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۳۹.
  26. تاریخ الطبری، ج۴، ص۴۹۶؛ شیخ مفید، الارشاد، ج۱، ص۲۵۷.
  27. الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۴۲۴.
  28. نهج البلاغه، خطبه ۲۲۳.
  29. غررالحکم، ح۱۰۱۳۸.
  30. نهج البلاغه، نامه ۵۳.
  31. نهج البلاغه، نامه ۵۳.
  32. قدردان قراملکی، محمد حسن، مقاله «جهاد»، دانشنامه امام علی ج۶، ص ۴۳۵.