بنی مقرن مزنی در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - 'جنگ نهاوند' به 'جنگ نهاوند')
 
(۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۷: خط ۷:


== مقدمه ==
== مقدمه ==
آنان [[فرزندان]] [[مقرّن بن عامر بن صبح]]<ref>جمهرة انساب العرب، ص ۲۰۲.</ref> (یا [[عائذ ‌‌بن میجا]])<ref>الطبقات، ابن خیاط، ص ۸۱؛ الاستیعاب، ج ۴، ص ۶۸؛ اسد الغابه، ج ۵، ص ۲۷۷.</ref> از [[قبیله]] بیابان نشین و [[عدنانی]] مُزینه <ref> النسب، ص ۲۴۲؛ المقتضب، ص ۱۳۱؛ الانساب، ج ۵، ص ۲۷۷ ـ ۲۷۸.</ref> و از همپیمانان [[اوس]] در یثرب بودند.<ref>معجم قبائل العرب، ج ۳، ص ۱۰۸۳.</ref> محل سکونت قبیله مزینه، در نزدیکی [[مدینه]] بود.<ref> معجم البلدان، ج ۱، ص ۲۴۲؛ ج ۲، ص ۴۹۲.</ref> شمار فرزندان مقرن را به [[اختلاف]] ۷ <ref>الاستیعاب، ج ۴، ص ۶۸؛ تفسیر قرطبی، ج ۸، ص ۱۴۵؛ اسد الغابه، ج ۵، ص ۲۲۳.</ref> یا ۱۰ تن <ref>جامع البیان، مج ۷، ج ۱۱، ص ۹.</ref> دانسته‌‌اند. [[ابن سعد]] <ref> الطبقات، ابن سعد، ج ۶، ص ۹۶ - ۹۷.</ref> نامهای ایشان را نعمان، [[سوید]]، [[معقل]]، [[سنان]]، [[عقیل]]، [[عبدالرحمن]] و [[عبدالرحمن‌‌ بن عقیل ‌‌بن مقرن]] (نوه مقرن) بر شمرده است. ابن‌‌حزم،<ref>جمهرة انساب العرب، ص ۲۰۲.</ref> نام ۶ تن را ذکر کرده و به جای دو نام پایانی (عبدالرحمن) از [[معاویه]] و [[نعیم]]، نام برده است. منابع [[تفسیری]] بیشتر از دیگر منابع به بنی‌‌مقرن پرداخته‌‌اند. در این میان [[قرطبی]] افزون بر آنها از عقیل و سنان نام برده و واحدی و [[میبدی]] از سه تن از فرزندان مقرن (معقل، سوید و نعمان) یاد کرده‌‌اند.<ref>اسباب النزول، ص ۲۱۲؛ کشف الاسرار، ج ۴، ص ۱۹۲.</ref><ref>[[سید محمود سامانی|سامانی، سید محمود]]، [[بنی مقرن مزنی (مقاله)|مقاله «بنی مقرن مزنی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref>.
آنان [[فرزندان]] [[مقرّن بن عامر بن صبح]]<ref>جمهرة انساب العرب، ص ۲۰۲.</ref> (یا [[عائذ ‌‌بن میجا]])<ref>الطبقات، ابن خیاط، ص ۸۱؛ الاستیعاب، ج ۴، ص ۶۸؛ اسد الغابه، ج ۵، ص ۲۷۷.</ref> از [[قبیله]] بیابان نشین و [[عدنانی]] مُزینه <ref> النسب، ص ۲۴۲؛ المقتضب، ص ۱۳۱؛ الانساب، ج ۵، ص ۲۷۷ ـ ۲۷۸.</ref> و از همپیمانان [[اوس]] در یثرب بودند.<ref>معجم قبائل العرب، ج ۳، ص ۱۰۸۳.</ref> محل سکونت قبیله مزینه، در نزدیکی [[مدینه]] بود.<ref> معجم البلدان، ج ۱، ص ۲۴۲؛ ج ۲، ص ۴۹۲.</ref> شمار فرزندان مقرن را به [[اختلاف]] ۷ <ref>الاستیعاب، ج ۴، ص ۶۸؛ تفسیر قرطبی، ج ۸، ص ۱۴۵؛ اسد الغابه، ج ۵، ص ۲۲۳.</ref> یا ۱۰ تن <ref>جامع البیان، مج ۷، ج ۱۱، ص ۹.</ref> دانسته‌‌اند. [[ابن سعد]] <ref> الطبقات، ابن سعد، ج ۶، ص ۹۶ - ۹۷.</ref> نام‌های ایشان را نعمان، [[سوید]]، [[معقل]]، [[سنان]]، [[عقیل]]، [[عبدالرحمن]] و [[عبدالرحمن‌‌ بن عقیل ‌‌بن مقرن]] (نوه مقرن) بر شمرده است. ابن‌‌حزم،<ref>جمهرة انساب العرب، ص ۲۰۲.</ref> نام ۶ تن را ذکر کرده و به جای دو نام پایانی (عبدالرحمن) از [[معاویه]] و [[نعیم]]، نام برده است. منابع [[تفسیری]] بیشتر از دیگر منابع به بنی‌‌مقرن پرداخته‌‌اند. در این میان [[قرطبی]] افزون بر آنها از عقیل و سنان نام برده و واحدی و [[میبدی]] از سه تن از فرزندان مقرن (معقل، سوید و نعمان) یاد کرده‌‌اند.<ref>اسباب النزول، ص ۲۱۲؛ کشف الاسرار، ج ۴، ص ۱۹۲.</ref><ref>[[سید محمود سامانی|سامانی، سید محمود]]، [[بنی مقرن مزنی (مقاله)|مقاله «بنی مقرن مزنی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref>.


== [[اسلام]] بنی مقرن ==
== [[اسلام]] بنی مقرن ==
بنا به گزارشی، [[نعمان بن مقرن]] با ۱۰ تن از قبیله مُزینه به [[سرپرستی]] [[خزاعی‌‌ بن عبد نُهْم]] که خود متولی بتی به نام "نُهْم" بود پس از شکستن آن [[بت]]، به مدینه آمد و [[وعده]] اسلام قومش را به [[رسول خدا]] داد و پس از آن قبیله مُزینه [[مسلمان]] شدند.<ref>بلوغ الارب، ج ۲، ص ۲۱۰؛ الطبقات، ابن سعد، ج ۱، ص ۲۲۲؛ تاریخ دمشق، ج ۱۰، ص ۴۲۴.</ref> به [[نقل]] خود نعمان وی همراه ۴۰۰ تن از قبیله مُزینه، طی هیئتی در [[رجب]] [[سال پنجم هجرت]]،<ref> تاریخ المدینه، ج ۱، ص ۱۵۱؛ الطبقات، ابن سعد، ج ۱، ص ۲۲۲؛ تاریخ دمشق، ج ۱۰، ص ۴۲۲.</ref> نزد [[رسول خدا]] {{صل}} آمده و [[اسلام]] آوردند،<ref>مسند احمد، ج ۵، ص ۴۴۵؛ الاستیعاب، ج ۴، ص ۶۸؛ اسد الغابه، ج ۵، ص ۳۲۳.</ref> از این رو و نیز با توجه به اینکه عمده [[قبایل عرب]] در سال نهم نزد [[پیامبر]] آمدند، گفته شده: [[هیئت]] [[قبیله]] مُزینه اولین هیئت [[عدنانی]] (مُضَر) بود که [[خدمت]] رسول خدا رسید.<ref>السیرة النبویه، ج ۴، ص ۷۷؛ البدایة والنهایه، ج ۵، ص ۳۲.</ref> هرچند در این گزارش به جز نعمان از دیگر پسران مقرن، یادی نشده؛ اما از گزارشهایی که حکایت از [[مهاجرت]] همزمان نعمان با برادرانش دارد <ref> اسد الغابه، ج ۵، ص ۳۲۳.</ref> چنین برمی‌‌آید که آنان، طی همین وفد، اسلام آورده‌‌اند. منابع بسیاری از بنی‌‌مقرن به [[نیکی]] یاد کرده و همگی آنان را اهل‌‌هجرت و از [[صحابه]] دارای [[فضل]] دانسته‌‌اند.<ref>جمهرة انساب العرب، ص ۲۰۲؛ اسد الغابه، ج ۵، ص ۳۲۳؛ الاستیعاب، ج ۴، ص ۶۸.</ref> [[ابن مسعود]] از آنان با عنوان «[[خاندان]] [[ایمان]]» یاد کرده است.<ref>الاستیعاب، ج ۴، ص ۶۹؛ اسد الغابه، ج ۵، ص ۳۲۴.</ref> مشهور است که خانواده‌‌ای به تعداد [[فرزندان]] مقرن که همگی به [[مدینه]] [[هجرت]] کرده و در زمره صحابه باشند، وجود ندارد،<ref>تفسیر قرطبی، ج ۸، ص ۱۴۵.</ref> هرچند ابن‌‌اثیر در این قول تردید کرده و فرزندان [[حارثة ‌‌بن هند]] اسلمی را به تعداد ۸ تن که همگی در [[بیعت رضوان]] شرکت داشتند صاحب [[فضیلت]] یاد شده دانسته است.<ref>اسد الغابه، ج ۵، ص ۲۲۳.</ref> درباره [[زندگی]] پسران مقرن (جز نعمان، [[سوید]] و [[معقل]]) اطلاعات محدودی در اختیار‌‌است.
بنا به گزارشی، [[نعمان بن مقرن]] با ۱۰ تن از قبیله مُزینه به [[سرپرستی]] [[خزاعی‌‌ بن عبد نُهْم]] که خود متولی بتی به نام "نُهْم" بود پس از شکستن آن [[بت]]، به مدینه آمد و [[وعده]] اسلام قومش را به [[رسول خدا]] داد و پس از آن قبیله مُزینه [[مسلمان]] شدند.<ref>بلوغ الارب، ج ۲، ص ۲۱۰؛ الطبقات، ابن سعد، ج ۱، ص ۲۲۲؛ تاریخ دمشق، ج ۱۰، ص ۴۲۴.</ref> به [[نقل]] خود نعمان وی همراه ۴۰۰ تن از قبیله مُزینه، طی هیئتی در [[رجب]] [[سال پنجم هجرت]]،<ref> تاریخ المدینه، ج ۱، ص ۱۵۱؛ الطبقات، ابن سعد، ج ۱، ص ۲۲۲؛ تاریخ دمشق، ج ۱۰، ص ۴۲۲.</ref> نزد [[رسول خدا]] {{صل}} آمده و [[اسلام]] آوردند،<ref>مسند احمد، ج ۵، ص ۴۴۵؛ الاستیعاب، ج ۴، ص ۶۸؛ اسد الغابه، ج ۵، ص ۳۲۳.</ref> از این رو و نیز با توجه به اینکه عمده [[قبایل عرب]] در سال نهم نزد [[پیامبر]] آمدند، گفته شده: [[هیئت]] [[قبیله]] مُزینه اولین هیئت [[عدنانی]] (مُضَر) بود که [[خدمت]] رسول خدا رسید.<ref>السیرة النبویه، ج ۴، ص ۷۷؛ البدایة والنهایه، ج ۵، ص ۳۲.</ref> هرچند در این گزارش به جز نعمان از دیگر پسران مقرن، یادی نشده؛ اما از گزارشهایی که حکایت از [[مهاجرت]] همزمان نعمان با برادرانش دارد <ref> اسد الغابه، ج ۵، ص ۳۲۳.</ref> چنین برمی‌‌آید که آنان، طی همین وفد، اسلام آورده‌‌اند. منابع بسیاری از بنی‌‌مقرن به [[نیکی]] یاد کرده و همگی آنان را اهل‌‌هجرت و از [[صحابه]] دارای [[فضل]] دانسته‌‌اند.<ref>جمهرة انساب العرب، ص ۲۰۲؛ اسد الغابه، ج ۵، ص ۳۲۳؛ الاستیعاب، ج ۴، ص ۶۸.</ref> [[ابن مسعود]] از آنان با عنوان «[[خاندان]] [[ایمان]]» یاد کرده است.<ref>الاستیعاب، ج ۴، ص ۶۹؛ اسد الغابه، ج ۵، ص ۳۲۴.</ref> مشهور است که خانواده‌‌ای به تعداد [[فرزندان]] مقرن که همگی به [[مدینه]] [[هجرت]] کرده و در زمره صحابه باشند، وجود ندارد،<ref>تفسیر قرطبی، ج ۸، ص ۱۴۵.</ref> هرچند ابن‌‌اثیر در این قول تردید کرده و فرزندان [[حارثة ‌‌بن هند]] اسلمی را به تعداد ۸ تن که همگی در [[بیعت رضوان]] شرکت داشتند صاحب [[فضیلت]] یاد شده دانسته است.<ref>اسد الغابه، ج ۵، ص ۲۲۳.</ref> درباره [[زندگی]] پسران مقرن (جز نعمان، [[سوید]] و [[معقل]]) اطلاعات محدودی در اختیار‌‌است.


[[ابن سعد]] <ref>الطبقات، ابن سعد، ج ۶، ص ۹۶.</ref> و [[قرطبی]] <ref>تفسیر قرطبی، ج ۸، ص ۱۴۵.</ref> از حضور جمعی پسران مقرن در [[غزوه خندق]] خبر داده‌‌اند. از میان ایشان نعمان ‌‌بن مقرن، مکنّا به ابو [[عمرو]]،<ref> الطبقات، ابن سعد، ج ۶، ص ۹۶.</ref> یا [[ابوحکیم]] در [[فتح مکه]] <ref>المغازی، ج ۲، ص ۸۰۰، ۸۲۰.</ref> و [[غزوه حنین]] <ref>المغازی، ج ۳، ص ۸۹۶.</ref> جزو پرچمداران [[قبیله]] مُزینه بود. برخی [[سیره]] نویسان به گاه سخن از [[نبرد تبوک]] از آنان یاد کرده و مقصود از [[بکائین]] را بنی‌‌مقرن دانسته‌‌اند که به رغم [[اشتیاق]] فراوان برای شرکت در [[جنگ]]، از آن رو که امکانات [[سفر]] نداشتند گریان بودند.<ref>المغازی، ج ۳، ص ۹۹۴؛ الطبقات، ابن سعد، ج ۲، ص ۱۲۵؛ ج ۶، ص ۱۹۷.</ref> برخی از ایشان [[راوی حدیث]] [[پیامبر]] {{صل}} بودند، چنان‌‌که [[معقل]] <ref>تأویل مختلف الحدیث، ص ۲۲۵.</ref> و فرزندش عبدالله‌‌ بن معقل، مشهور به [[ابوالولید مزنی]] از تابعان‌‌ ثقه<ref>الطبقات، ابن سعد، ج ۶، ص ۲۱۴ ـ ۲۱۵؛ معرفة الثقات، ج ۲، ص ۶۲.</ref> است که از [[علی]] {{ع}} [[حدیث]] [[نقل]] کرده است.<ref>الناصریات، ص ۴۲۲؛ منتهی المطلب، ج ۳، ص ۲۸۰.</ref> [[سوید]] <ref>مسند احمد، ج ۵، ص ۴۴۴؛ المعجم الکبیر، ج ۷، ص ۸۵.</ref> و پسرش [[معاویه]]<ref>صحیح البخاری، ج ۲، ص ۷۰؛ معرفة‌‌الثقات، ج ۲، ص ۲۸۴؛ الخصال، ص ۳۴۰.</ref> و نعمان هم <ref>مسند احمد، ج ۵، ص ۴۴۴؛ اسد الغابه، ج ۵، ص ۳۲۴؛ سنن الترمذی، ج ۳، ص ۸۴.</ref> به عنوان راوی حدیث معرفی شده‌‌اند.<ref>[[سید محمود سامانی|سامانی، سید محمود]]، [[بنی مقرن مزنی (مقاله)|مقاله «بنی مقرن مزنی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref>.
[[ابن سعد]] <ref>الطبقات، ابن سعد، ج ۶، ص ۹۶.</ref> و [[قرطبی]] <ref>تفسیر قرطبی، ج ۸، ص ۱۴۵.</ref> از حضور جمعی پسران مقرن در [[غزوه خندق]] خبر داده‌‌اند. از میان ایشان نعمان ‌‌بن مقرن، مکنّا به ابو [[عمرو]]،<ref> الطبقات، ابن سعد، ج ۶، ص ۹۶.</ref> یا [[ابوحکیم]] در [[فتح مکه]] <ref>المغازی، ج ۲، ص ۸۰۰، ۸۲۰.</ref> و [[غزوه حنین]] <ref>المغازی، ج ۳، ص ۸۹۶.</ref> جزو پرچمداران [[قبیله]] مُزینه بود. برخی [[سیره‌نویسان]] به گاه سخن از [[نبرد تبوک]] از آنان یاد کرده و مقصود از [[بکائین]] را بنی‌‌مقرن دانسته‌‌اند که به رغم [[اشتیاق]] فراوان برای شرکت در [[جنگ]]، از آن رو که امکانات [[سفر]] نداشتند گریان بودند.<ref>المغازی، ج ۳، ص ۹۹۴؛ الطبقات، ابن سعد، ج ۲، ص ۱۲۵؛ ج ۶، ص ۱۹۷.</ref> برخی از ایشان [[راوی حدیث]] [[پیامبر]] {{صل}} بودند، چنان‌‌که [[معقل]] <ref>تأویل مختلف الحدیث، ص ۲۲۵.</ref> و فرزندش عبدالله‌‌ بن معقل، مشهور به [[ابوالولید مزنی]] از تابعان‌‌ ثقه<ref>الطبقات، ابن سعد، ج ۶، ص ۲۱۴ ـ ۲۱۵؛ معرفة الثقات، ج ۲، ص ۶۲.</ref> است که از [[علی]] {{ع}} [[حدیث]] [[نقل]] کرده است.<ref>الناصریات، ص ۴۲۲؛ منتهی المطلب، ج ۳، ص ۲۸۰.</ref> [[سوید]] <ref>مسند احمد، ج ۵، ص ۴۴۴؛ المعجم الکبیر، ج ۷، ص ۸۵.</ref> و پسرش [[معاویه]]<ref>صحیح البخاری، ج ۲، ص ۷۰؛ معرفة‌‌الثقات، ج ۲، ص ۲۸۴؛ الخصال، ص ۳۴۰.</ref> و نعمان هم <ref>مسند احمد، ج ۵، ص ۴۴۴؛ اسد الغابه، ج ۵، ص ۳۲۴؛ سنن الترمذی، ج ۳، ص ۸۴.</ref> به عنوان راوی حدیث معرفی شده‌‌اند.<ref>[[سید محمود سامانی|سامانی، سید محمود]]، [[بنی مقرن مزنی (مقاله)|مقاله «بنی مقرن مزنی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref>.


== نقش بنی مقرن در [[فتوحات]] ==
== نقش بنی مقرن در [[فتوحات]] ==
در نبردهایی که در دوران [[خلافت ابوبکر]] بر ضد [[ارتداد]] [[قبایل]] شکل گرفت نام نعمان و سوید به عنوان [[فرماندهان]] جناح راست و ساقه به چشم می‌‌خورد.<ref>البدایة والنهایه، ج ۶، ص ۲۳۴.</ref> نیز از ابوحکیم <ref>الطبقات، ابن سعد، ج ۶، ص ۹۷.</ref> [[عقیل بن مقرن]] یاد شده که در جریان [[فتح]] [[عراق]] از جانب [[خالد بن ولید]] [[مأموریت]] یافت به اُبلّه رود.<ref>تاریخ طبری، ج ۲، ص ۵۵۶.</ref> سوید بن مقرن، مکنّا به ابوعلی <ref>الطبقات، ابن سعد، ج ۶، ص ۹۷.</ref> یا ابوعدی که از فرماندهان [[عمر]] بود با [[اهل]] [[طبرستان]] [[صلح]] کرد.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج ۲، ص ۱۳۵.</ref> نعمان نیز از سوی [[خلیفه دوم]] بر "کسکر" [[حاکم]] بود. گزارشهای دیگری نیز از مسئولیت‌های او در [[زمان]] [[عمر]] ارائه شده است.<ref>الاستیعاب، ج ۴، ص ۶۸.</ref>
در نبردهایی که در دوران [[خلافت ابوبکر]] بر ضد [[ارتداد]] [[قبایل]] شکل گرفت نام نعمان و سوید به عنوان [[فرماندهان]] جناح راست و ساقه به چشم می‌‌خورد.<ref>البدایة والنهایه، ج ۶، ص ۲۳۴.</ref> نیز از ابوحکیم <ref>الطبقات، ابن سعد، ج ۶، ص ۹۷.</ref> [[عقیل بن مقرن]] یاد شده که در جریان [[فتح]] [[عراق]] از جانب [[خالد بن ولید]] [[مأموریت]] یافت به اُبلّه رود.<ref>تاریخ طبری، ج ۲، ص ۵۵۶.</ref> سوید بن مقرن، مکنّا به ابوعلی <ref>الطبقات، ابن سعد، ج ۶، ص ۹۷.</ref> یا ابوعدی که از فرماندهان [[عمر]] بود با [[اهل]] [[طبرستان]] [[صلح]] کرد.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج ۲، ص ۱۳۵.</ref> نعمان نیز از سوی [[خلیفه دوم]] بر "کسکر" [[حاکم]] بود. گزارشهای دیگری نیز از مسئولیت‌های او در [[زمان]] [[عمر]] ارائه شده است.<ref>الاستیعاب، ج ۴، ص ۶۸.</ref>


شاید بارزترین نقش [[فرزندان]] مقرن در [[جنگ]] [[نهاوند]] باشد که مؤرخان به حضور سه تن از آنان اشاره کرده‌‌اند. در این [[نبرد]] (سال۲۱) [[نعمان]] [[فرمانده]] [[سپاه مسلمانان]] و اولین کسی بود که به دست [[ایرانیان]] کشته شد.<ref> الطبقات، ابن سعد، ج ۶، ص ۹۶.</ref> گویند: عمر خبر کشته شدن او را روی [[منبر]]، اعلام کرد و دست بر سر گذاشت و گریست.<ref>سیر اعلام النبلاء، ج ۱، ص ۴۰۴؛ الاستیعاب، ج ۴، ص ۶۹.</ref> [[سوید]] پس از [[شهادت]] برادرش نعمان، [[پرچم]] را به دست گرفت و در نهایت، این جنگ به [[پیروزی]] [[مسلمانان]] در نهاوند انجامید.<ref>اخبار الطوال، ص ۱۳۶؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۵۱۹.</ref> شبیه چنین گزارشی برای معقل ‌‌بن مقرن نیز ارائه شده است.<ref>تاریخ طبری، ج ۲، ص ۵۲۱؛ صحیح ابن حبان، ج ۱۱، ص ۶۹.</ref> در جریان [[فتوحات]]، فرزندان مقرن به [[عراق]] [[مهاجرت]] کردند. نعمان ابتدا در [[بصره]] و پس از آن در‌‌کوفه ساکن گشت.<ref>الاستیعاب، ج ۴، ص ۶۸.</ref> [[عقیل]] مکنّا به [[ابو حکیم]]،<ref> الاستیعاب، ج ۳، ص ۱۸۸؛ اسدالغابه، ج ۴، ص ۶۳.</ref> سوید <ref> الطبقات، ابن خیاط، ص ۸۱؛ اسد الغابه، ج ۲، ص ۶۰۰.</ref> و [[معقل]] و بازماندگانش نیز در [[کوفه]] اقامت‌‌کردند.<ref> الطبقات، ابن سعد، ج ۶، ص ۹۷؛ معرفة علوم الحدیث، ص ۱۹۱.</ref><ref>[[سید محمود سامانی|سامانی، سید محمود]]، [[بنی مقرن مزنی (مقاله)|مقاله «بنی مقرن مزنی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref>.
شاید بارزترین نقش [[فرزندان]] مقرن در [[جنگ نهاوند]] باشد که مؤرخان به حضور سه تن از آنان اشاره کرده‌‌اند. در این [[نبرد]] (سال۲۱) [[نعمان]] [[فرمانده]] [[سپاه مسلمانان]] و اولین کسی بود که به دست [[ایرانیان]] کشته شد.<ref> الطبقات، ابن سعد، ج ۶، ص ۹۶.</ref> گویند: عمر خبر کشته شدن او را روی [[منبر]]، اعلام کرد و دست بر سر گذاشت و گریست.<ref>سیر اعلام النبلاء، ج ۱، ص ۴۰۴؛ الاستیعاب، ج ۴، ص ۶۹.</ref> [[سوید]] پس از [[شهادت]] برادرش نعمان، [[پرچم]] را به دست گرفت و در نهایت، این جنگ به [[پیروزی]] [[مسلمانان]] در نهاوند انجامید.<ref>اخبار الطوال، ص ۱۳۶؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۵۱۹.</ref> شبیه چنین گزارشی برای معقل ‌‌بن مقرن نیز ارائه شده است.<ref>تاریخ طبری، ج ۲، ص ۵۲۱؛ صحیح ابن حبان، ج ۱۱، ص ۶۹.</ref> در جریان [[فتوحات]]، فرزندان مقرن به [[عراق]] [[مهاجرت]] کردند. نعمان ابتدا در [[بصره]] و پس از آن در‌‌کوفه ساکن گشت.<ref>الاستیعاب، ج ۴، ص ۶۸.</ref> [[عقیل]] مکنّا به [[ابو حکیم]]،<ref> الاستیعاب، ج ۳، ص ۱۸۸؛ اسدالغابه، ج ۴، ص ۶۳.</ref> سوید <ref> الطبقات، ابن خیاط، ص ۸۱؛ اسد الغابه، ج ۲، ص ۶۰۰.</ref> و [[معقل]] و بازماندگانش نیز در [[کوفه]] اقامت‌‌کردند.<ref> الطبقات، ابن سعد، ج ۶، ص ۹۷؛ معرفة علوم الحدیث، ص ۱۹۱.</ref><ref>[[سید محمود سامانی|سامانی، سید محمود]]، [[بنی مقرن مزنی (مقاله)|مقاله «بنی مقرن مزنی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref>.


== بنی مقرن در [[شأن نزول]] ==
== بنی مقرن در [[شأن نزول]] ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۵ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۲۰:۰۴

مقدمه

آنان فرزندان مقرّن بن عامر بن صبح[۱] (یا عائذ ‌‌بن میجا)[۲] از قبیله بیابان نشین و عدنانی مُزینه [۳] و از همپیمانان اوس در یثرب بودند.[۴] محل سکونت قبیله مزینه، در نزدیکی مدینه بود.[۵] شمار فرزندان مقرن را به اختلاف ۷ [۶] یا ۱۰ تن [۷] دانسته‌‌اند. ابن سعد [۸] نام‌های ایشان را نعمان، سوید، معقل، سنان، عقیل، عبدالرحمن و عبدالرحمن‌‌ بن عقیل ‌‌بن مقرن (نوه مقرن) بر شمرده است. ابن‌‌حزم،[۹] نام ۶ تن را ذکر کرده و به جای دو نام پایانی (عبدالرحمن) از معاویه و نعیم، نام برده است. منابع تفسیری بیشتر از دیگر منابع به بنی‌‌مقرن پرداخته‌‌اند. در این میان قرطبی افزون بر آنها از عقیل و سنان نام برده و واحدی و میبدی از سه تن از فرزندان مقرن (معقل، سوید و نعمان) یاد کرده‌‌اند.[۱۰][۱۱].

اسلام بنی مقرن

بنا به گزارشی، نعمان بن مقرن با ۱۰ تن از قبیله مُزینه به سرپرستی خزاعی‌‌ بن عبد نُهْم که خود متولی بتی به نام "نُهْم" بود پس از شکستن آن بت، به مدینه آمد و وعده اسلام قومش را به رسول خدا داد و پس از آن قبیله مُزینه مسلمان شدند.[۱۲] به نقل خود نعمان وی همراه ۴۰۰ تن از قبیله مُزینه، طی هیئتی در رجب سال پنجم هجرت،[۱۳] نزد رسول خدا (ص) آمده و اسلام آوردند،[۱۴] از این رو و نیز با توجه به اینکه عمده قبایل عرب در سال نهم نزد پیامبر آمدند، گفته شده: هیئت قبیله مُزینه اولین هیئت عدنانی (مُضَر) بود که خدمت رسول خدا رسید.[۱۵] هرچند در این گزارش به جز نعمان از دیگر پسران مقرن، یادی نشده؛ اما از گزارشهایی که حکایت از مهاجرت همزمان نعمان با برادرانش دارد [۱۶] چنین برمی‌‌آید که آنان، طی همین وفد، اسلام آورده‌‌اند. منابع بسیاری از بنی‌‌مقرن به نیکی یاد کرده و همگی آنان را اهل‌‌هجرت و از صحابه دارای فضل دانسته‌‌اند.[۱۷] ابن مسعود از آنان با عنوان «خاندان ایمان» یاد کرده است.[۱۸] مشهور است که خانواده‌‌ای به تعداد فرزندان مقرن که همگی به مدینه هجرت کرده و در زمره صحابه باشند، وجود ندارد،[۱۹] هرچند ابن‌‌اثیر در این قول تردید کرده و فرزندان حارثة ‌‌بن هند اسلمی را به تعداد ۸ تن که همگی در بیعت رضوان شرکت داشتند صاحب فضیلت یاد شده دانسته است.[۲۰] درباره زندگی پسران مقرن (جز نعمان، سوید و معقل) اطلاعات محدودی در اختیار‌‌است.

ابن سعد [۲۱] و قرطبی [۲۲] از حضور جمعی پسران مقرن در غزوه خندق خبر داده‌‌اند. از میان ایشان نعمان ‌‌بن مقرن، مکنّا به ابو عمرو،[۲۳] یا ابوحکیم در فتح مکه [۲۴] و غزوه حنین [۲۵] جزو پرچمداران قبیله مُزینه بود. برخی سیره‌نویسان به گاه سخن از نبرد تبوک از آنان یاد کرده و مقصود از بکائین را بنی‌‌مقرن دانسته‌‌اند که به رغم اشتیاق فراوان برای شرکت در جنگ، از آن رو که امکانات سفر نداشتند گریان بودند.[۲۶] برخی از ایشان راوی حدیث پیامبر (ص) بودند، چنان‌‌که معقل [۲۷] و فرزندش عبدالله‌‌ بن معقل، مشهور به ابوالولید مزنی از تابعان‌‌ ثقه[۲۸] است که از علی (ع) حدیث نقل کرده است.[۲۹] سوید [۳۰] و پسرش معاویه[۳۱] و نعمان هم [۳۲] به عنوان راوی حدیث معرفی شده‌‌اند.[۳۳].

نقش بنی مقرن در فتوحات

در نبردهایی که در دوران خلافت ابوبکر بر ضد ارتداد قبایل شکل گرفت نام نعمان و سوید به عنوان فرماندهان جناح راست و ساقه به چشم می‌‌خورد.[۳۴] نیز از ابوحکیم [۳۵] عقیل بن مقرن یاد شده که در جریان فتح عراق از جانب خالد بن ولید مأموریت یافت به اُبلّه رود.[۳۶] سوید بن مقرن، مکنّا به ابوعلی [۳۷] یا ابوعدی که از فرماندهان عمر بود با اهل طبرستان صلح کرد.[۳۸] نعمان نیز از سوی خلیفه دوم بر "کسکر" حاکم بود. گزارشهای دیگری نیز از مسئولیت‌های او در زمان عمر ارائه شده است.[۳۹]

شاید بارزترین نقش فرزندان مقرن در جنگ نهاوند باشد که مؤرخان به حضور سه تن از آنان اشاره کرده‌‌اند. در این نبرد (سال۲۱) نعمان فرمانده سپاه مسلمانان و اولین کسی بود که به دست ایرانیان کشته شد.[۴۰] گویند: عمر خبر کشته شدن او را روی منبر، اعلام کرد و دست بر سر گذاشت و گریست.[۴۱] سوید پس از شهادت برادرش نعمان، پرچم را به دست گرفت و در نهایت، این جنگ به پیروزی مسلمانان در نهاوند انجامید.[۴۲] شبیه چنین گزارشی برای معقل ‌‌بن مقرن نیز ارائه شده است.[۴۳] در جریان فتوحات، فرزندان مقرن به عراق مهاجرت کردند. نعمان ابتدا در بصره و پس از آن در‌‌کوفه ساکن گشت.[۴۴] عقیل مکنّا به ابو حکیم،[۴۵] سوید [۴۶] و معقل و بازماندگانش نیز در کوفه اقامت‌‌کردند.[۴۷][۴۸].

بنی مقرن در شأن نزول

  1. برخی مفسران و سیره‌‌نویسان نزول آیه ﴿وَلَا عَلَى الَّذِينَ إِذَا مَا أَتَوْكَ لِتَحْمِلَهُمْ قُلْتَ لَا أَجِدُ مَا أَحْمِلُكُمْ عَلَيْهِ تَوَلَّوْا وَأَعْيُنُهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ حَزَنًا أَلَّا يَجِدُوا مَا يُنْفِقُونَ[۴۹] را در شأن بنو‌‌مقرن دانسته‌‌اند که به جهت تنگدستی به رغم تمایل به شرکت در غزوه تبوک، از آن باز ماندند [۵۰] و می‌‌گریستند، از این رو به "بکائون" شهرت یافتند. قرطبی [۵۱] و ثعالبی [۵۲] ادعا کرده‌‌اند که جمهور مفسران نزول این آیه را درباره آنان دانسته‌‌اند. البته مفسران در تعیین بکائون آرای همسانی ندارند.
  2. به نقل مجاهد، آیه ﴿وَمِنَ الْأَعْرَابِ مَنْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَيَتَّخِذُ مَا يُنْفِقُ قُرُبَاتٍ عِنْدَ اللَّهِ وَصَلَوَاتِ الرَّسُولِ أَلَا إِنَّهَا قُرْبَةٌ لَهُمْ سَيُدْخِلُهُمُ اللَّهُ فِي رَحْمَتِهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۵۳] نیز درباره بنی‌‌مقرن نازل شده است.[۵۴] براساس این آیه خداوند در برابر صحرانشینانی که انفاق خود را هدر دادن دارایی خود می‌‌دانند ﴿وَمِنَ الْأَعْرَابِ مَنْ يَتَّخِذُ مَا يُنْفِقُ مَغْرَمًا وَيَتَرَبَّصُ بِكُمُ الدَّوَائِرَ عَلَيْهِمْ دَائِرَةُ السَّوْءِ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ[۵۵] بنی‌‌مقرن را از بادیه نشینانی دانسته که برای تقرب الهی انفاق می‌‌کنند. از عبدالله بن معقل (مُغَفَّل) مُزنی نیز نقل شده که این آیه درباره ما ۱۰ تن از بنی‌‌مقرن نازل گشت.[۵۶]
  3. به نقل از سدی [۵۷] مقصود از ﴿الْمُعَذِّرُونَ در آیه ﴿وَجَاءَ الْمُعَذِّرُونَ مِنَ الْأَعْرَابِ لِيُؤْذَنَ لَهُمْ وَقَعَدَ الَّذِينَ كَذَبُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ سَيُصِيبُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ[۵۸] بنو مقرن هستند که در جریان غزوه تبوک بر اثر تنگدستی از شرکت در آن واقعاً معذور بوده‌‌اند.[۵۹].

منابع

پانویس

  1. جمهرة انساب العرب، ص ۲۰۲.
  2. الطبقات، ابن خیاط، ص ۸۱؛ الاستیعاب، ج ۴، ص ۶۸؛ اسد الغابه، ج ۵، ص ۲۷۷.
  3. النسب، ص ۲۴۲؛ المقتضب، ص ۱۳۱؛ الانساب، ج ۵، ص ۲۷۷ ـ ۲۷۸.
  4. معجم قبائل العرب، ج ۳، ص ۱۰۸۳.
  5. معجم البلدان، ج ۱، ص ۲۴۲؛ ج ۲، ص ۴۹۲.
  6. الاستیعاب، ج ۴، ص ۶۸؛ تفسیر قرطبی، ج ۸، ص ۱۴۵؛ اسد الغابه، ج ۵، ص ۲۲۳.
  7. جامع البیان، مج ۷، ج ۱۱، ص ۹.
  8. الطبقات، ابن سعد، ج ۶، ص ۹۶ - ۹۷.
  9. جمهرة انساب العرب، ص ۲۰۲.
  10. اسباب النزول، ص ۲۱۲؛ کشف الاسرار، ج ۴، ص ۱۹۲.
  11. سامانی، سید محمود، مقاله «بنی مقرن مزنی»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۶.
  12. بلوغ الارب، ج ۲، ص ۲۱۰؛ الطبقات، ابن سعد، ج ۱، ص ۲۲۲؛ تاریخ دمشق، ج ۱۰، ص ۴۲۴.
  13. تاریخ المدینه، ج ۱، ص ۱۵۱؛ الطبقات، ابن سعد، ج ۱، ص ۲۲۲؛ تاریخ دمشق، ج ۱۰، ص ۴۲۲.
  14. مسند احمد، ج ۵، ص ۴۴۵؛ الاستیعاب، ج ۴، ص ۶۸؛ اسد الغابه، ج ۵، ص ۳۲۳.
  15. السیرة النبویه، ج ۴، ص ۷۷؛ البدایة والنهایه، ج ۵، ص ۳۲.
  16. اسد الغابه، ج ۵، ص ۳۲۳.
  17. جمهرة انساب العرب، ص ۲۰۲؛ اسد الغابه، ج ۵، ص ۳۲۳؛ الاستیعاب، ج ۴، ص ۶۸.
  18. الاستیعاب، ج ۴، ص ۶۹؛ اسد الغابه، ج ۵، ص ۳۲۴.
  19. تفسیر قرطبی، ج ۸، ص ۱۴۵.
  20. اسد الغابه، ج ۵، ص ۲۲۳.
  21. الطبقات، ابن سعد، ج ۶، ص ۹۶.
  22. تفسیر قرطبی، ج ۸، ص ۱۴۵.
  23. الطبقات، ابن سعد، ج ۶، ص ۹۶.
  24. المغازی، ج ۲، ص ۸۰۰، ۸۲۰.
  25. المغازی، ج ۳، ص ۸۹۶.
  26. المغازی، ج ۳، ص ۹۹۴؛ الطبقات، ابن سعد، ج ۲، ص ۱۲۵؛ ج ۶، ص ۱۹۷.
  27. تأویل مختلف الحدیث، ص ۲۲۵.
  28. الطبقات، ابن سعد، ج ۶، ص ۲۱۴ ـ ۲۱۵؛ معرفة الثقات، ج ۲، ص ۶۲.
  29. الناصریات، ص ۴۲۲؛ منتهی المطلب، ج ۳، ص ۲۸۰.
  30. مسند احمد، ج ۵، ص ۴۴۴؛ المعجم الکبیر، ج ۷، ص ۸۵.
  31. صحیح البخاری، ج ۲، ص ۷۰؛ معرفة‌‌الثقات، ج ۲، ص ۲۸۴؛ الخصال، ص ۳۴۰.
  32. مسند احمد، ج ۵، ص ۴۴۴؛ اسد الغابه، ج ۵، ص ۳۲۴؛ سنن الترمذی، ج ۳، ص ۸۴.
  33. سامانی، سید محمود، مقاله «بنی مقرن مزنی»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۶.
  34. البدایة والنهایه، ج ۶، ص ۲۳۴.
  35. الطبقات، ابن سعد، ج ۶، ص ۹۷.
  36. تاریخ طبری، ج ۲، ص ۵۵۶.
  37. الطبقات، ابن سعد، ج ۶، ص ۹۷.
  38. تاریخ ابن خلدون، ج ۲، ص ۱۳۵.
  39. الاستیعاب، ج ۴، ص ۶۸.
  40. الطبقات، ابن سعد، ج ۶، ص ۹۶.
  41. سیر اعلام النبلاء، ج ۱، ص ۴۰۴؛ الاستیعاب، ج ۴، ص ۶۹.
  42. اخبار الطوال، ص ۱۳۶؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۵۱۹.
  43. تاریخ طبری، ج ۲، ص ۵۲۱؛ صحیح ابن حبان، ج ۱۱، ص ۶۹.
  44. الاستیعاب، ج ۴، ص ۶۸.
  45. الاستیعاب، ج ۳، ص ۱۸۸؛ اسدالغابه، ج ۴، ص ۶۳.
  46. الطبقات، ابن خیاط، ص ۸۱؛ اسد الغابه، ج ۲، ص ۶۰۰.
  47. الطبقات، ابن سعد، ج ۶، ص ۹۷؛ معرفة علوم الحدیث، ص ۱۹۱.
  48. سامانی، سید محمود، مقاله «بنی مقرن مزنی»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۶.
  49. «و نه بر کسانی که چون نزد تو آمدند تا آنان را سوار کنی گفتی چیزی نمی‌یابم تا بر آن سوارتان کنم؛ بازگشتند در حالی که چشم‌هاشان لبریز از اشک بود از غم اینکه چیزی نمی‌یافتند تا (در این راه) ببخشند» سوره توبه، آیه ۹۲.
  50. اسباب النزول، ص ۲۱۲؛ جامع البیان، مج ۶، ج ۱۰، ص ۲۶۹ ـ ۲۷۰؛ الطبقات، ابن سعد، ج ۲، ص ۱۲۵؛ المغازی، ج ۳، ص ۹۹۴.
  51. تفسیر قرطبی، ج ۸، ص ۱۴۵.
  52. تفسیر ثعالبی، ج ۲، ص ۶۸.
  53. «و برخی از تازیان بیابان‌نشین به خداوند و روز بازپسین ایمان دارند و آنچه هزینه می‌کنند مایه نزدیکی (خود) نزد خداوند و دعاهای خیر پیامبر می‌شمارند؛ آگاه باشید که این مایه نزدیکی آنهاست؛ به زودی خداوند آنان را در (کنف) بخشایش خود در می‌آورد که خداوند آمرزن» سوره توبه، آیه ۹۹.
  54. جامع البیان، مج ۷، ج ۱۱، ص ۹؛ تفسیر قرطبی، ج ۸، ص ۱۴۹.
  55. «و برخی از تازیان بیابان‌نشین آنچه هزینه می‌کنند غرامت می‌شمارند و برای شما انتظار پیشامدها را می‌کشند؛ پیشامدهای بد بر (خود) آنان باد و خداوند شنوایی داناست» سوره توبه، آیه ۹۸.
  56. جامع البیان، مج ۷، ج ۱۱، ص ۹.
  57. الدر المنثور، ج ۴، ص ۲۶۱؛ مفحمات الاقران، ص ۱۰۹.
  58. «عذرآوران از تازیان بیابان‌نشین آمدند تا به آنان اجازه (ی جهاد) داده شود و آنان که به خداوند و پیامبرش دروغ گفته بودند خانه‌نشین شدند! به زودی از (میان) ایشان به کافران عذابی دردناک خواهد رسید» سوره توبه، آیه ۹۰.
  59. سامانی، سید محمود، مقاله «بنی مقرن مزنی»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۶.