آسانی در معارف و سیره نبوی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز (جایگزینی متن - 'ابن شهر آشوب' به 'ابن‌شهرآشوب')
 
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط
{{مدخل مرتبط| موضوع مرتبط = آسانی| عنوان مدخل  = آسانی| مداخل مرتبط = [[آسانی در قرآن]] - [[آسانی در معارف و سیره نبوی]] - [[آسانی در فقه سیاسی]]| پرسش مرتبط  = }}
| موضوع مرتبط = آسانی
| عنوان مدخل  = [[آسانی]]
| مداخل مرتبط = [[آسانی در قرآن]] - [[آسانی در حدیث]] - [[آسانی در کلام اسلامی]] - [[آسانی در نهج البلاغه]] - [[آسانی در معارف دعا و زیارات]] - [[آسانی در سیره پیامبر خاتم]] - [[آسانی در فقه سیاسی]]
| پرسش مرتبط  =  
}}


== مقدمه ==
== مقدمه ==
در [[حدیث نبوی]] آمده است: هر کس به دیگران [[سخت‌گیری]] نماید، [[خداوند]] با او سخت می‌گیرد: {{متن حدیث|من شاقّ شاقّ اللَّه عليه}}<ref>نهج الفصاحه، حدیث ۳۰۳۰.</ref>. اگر در [[جامعه]]، [[آسان‌گیری]] به عنوان یک [[هنجار]] پذیرفته شده باشد، این امر موجب بزرگی آن جامعه می‌گردد. در حدیث نبوی آمده است: وقتی [[خدا]] بخواهد جماعتی را بزرگ کند، آنها را صاحب آسان‌گیری و [[عفت]] می‌کند، و وقتی بخواهد قومی را منقرض سازد، درِ [[خیانت]] را به رویشان می‌گشاید: {{متن حدیث|إذا أراد اللَّه بقوم نماء رزقهم السّماحة و العفاف و إذا أراد بقوم انقطاعا فتح عليهم باب الخيانة}}<ref>نهج الفصاحه، حدیث ۱۴۹.</ref>.
در حدیث نبوی آمده است: هر کس به دیگران سخت‌گیری نماید، [[خداوند]] با او سخت می‌گیرد: {{متن حدیث|وَ مَنْ شاقَّ شاقَّ اللّه ُ عَلَيْهِ}}<ref>نهج الفصاحه، حدیث ۳۰۳۰.</ref>. اگر در [[جامعه]]، [[آسان‌گیری]] به عنوان یک هنجار پذیرفته شده باشد، این امر موجب بزرگی آن جامعه می‌گردد. در حدیث نبوی آمده است: وقتی [[خدا]] بخواهد جماعتی را بزرگ کند، آنها را صاحب آسان‌گیری و [[عفت]] می‌کند، و وقتی بخواهد قومی را منقرض سازد، درِ [[خیانت]] را به رویشان می‌گشاید: {{متن حدیث| إِذَا أَرَادَ اللٰه بِقَوْمٍ نَمَاءُ رِزْقُهُمْ السَّمَاحَةَ وَ الْعَفَافِ وَ إِذَا أَرَادَ بِقَوْمِ انْقِطَاعاً فَتَحَ عَلَيْهِمْ بَابُ الْخِيَانَةِ }}<ref>نهج الفصاحه، حدیث ۱۴۹.</ref>.
[[انسان]] باید در [[زندگی]] آسان‌گیری را [[شعار]] خود کرده، [[اهل]] [[عفو و گذشت]] باشد؛ زیرا [[دین اسلام]] [[دین سهله]] و [[سمحه]] است. اگر ما به دیگران آسان گرفتیم، دیگران هم [[تمایل]] بیشتری به ما نشان می‌دهند و بیشتر با ما [[ارتباط]] برقرار می‌نمایند. [[پیامبر اسلام]] می‌فرماید: [[مؤمن]] خوش‌اخلاق و آسان‌گیر است و در مقابل، [[کافر]] بداخلاق و سخت‌گیر است<ref>الفقه الاجتماع، ص۵۳۹.</ref>.


[[پیامبر اعظم]] در مورد مسائلی که مربوط به خود [[حضرت]] می‌شد، بسیار آسان‌گیر بود. وی با همه [[مردم]] [[معاشرت نیکو]] داشت. [[انس بن مالک]]، [[خادم]] حضرت بود، او می‌گوید: مدت ده سال که در [[خدمت]] [[رسول خدا]] بودم، حضرت هیچ وقت با من اف نگفت و کاری که کرده بودم، نفرمود چرا کرده‌ای و کاری را که انجام نداده بودم، نفرمود چرا انجام نداده‌ای. وی می‌گوید: برای حضرت شربتی بود که با آن [[افطار]] می‌کرد و شربتی بود که آن را [[سحر]] می‌نوشید؛ بسا بود که آن شربت شیر بود، یا نانی که در آب آمیخته شده بود. شبی شربت حضرت را مهیا کردم، آن بزرگوار دیر کرد. [[گمان]] کردم که بعضی [[صحابه]] او را [[دعوت]] کرده‌اند، پس شربت را خوردم، یک [[ساعت]] پس از [[نماز]] عشاء حضرت تشریف آورد، از بعضی همراهان حضرت پرسیدم: آیا رسول خدا در جایی افطار کرد؟ گفتند: نه. پس آن شب را به [[روز]] آوردم با [[اندوه]] و [[غم]] بسیار، به اندازه‌ای که کسی غیر از [[خداوند]] نمی‌داند؛ از آن جهت که [[حضرت]] شربت را بطلبد و نیابد و گرسنه بماند.
[[انسان]] باید در [[زندگی]] آسان‌گیری را [[شعار]] خود کرده، [[اهل]] [[عفو و گذشت]] باشد؛ زیرا [[دین اسلام]] دین سهله و سمحه است. اگر ما به دیگران آسان گرفتیم، دیگران هم [[تمایل]] بیشتری به ما نشان می‌دهند و بیشتر با ما ارتباط برقرار می‌نمایند. [[پیامبر اسلام]] می‌فرماید: [[مؤمن]] خوش‌اخلاق و آسان‌گیر است و در مقابل، [[کافر]] بداخلاق و سخت‌گیر است<ref>الفقه الاجتماع، ص۵۳۹.</ref>.
اما حضرت درباره شربت سؤال نکرد و فردا هم [[روزه]] گرفت<ref>قلب سلیم، ص۵۴۳.</ref><ref>[[محمد جواد برهانی|برهانی، محمد جواد]]، [[سیره اجتماعی پیامبر اعظم (کتاب)|سیره اجتماعی پیامبر اعظم]] ص ۸۰.</ref>
 
[[پیامبر اعظم]] در مورد مسائلی که مربوط به خود حضرت می‌شد، بسیار آسان‌گیر بود. وی با همه [[مردم]] معاشرت نیکو داشت. [[انس بن مالک]]، خادم حضرت بود، او می‌گوید: مدت ده سال که در خدمت [[رسول خدا]] بودم، حضرت هیچ وقت با من اف نگفت و کاری که کرده بودم، نفرمود چرا کرده‌ای و کاری را که انجام نداده بودم، نفرمود چرا انجام نداده‌ای. وی می‌گوید: برای حضرت شربتی بود که با آن [[افطار]] می‌کرد و شربتی بود که آن را [[سحر]] می‌نوشید؛ بسا بود که آن شربت شیر بود، یا نانی که در آب آمیخته شده بود. شبی شربت حضرت را مهیا کردم، آن بزرگوار دیر کرد. [[گمان]] کردم که بعضی [[صحابه]] او را [[دعوت]] کرده‌اند، پس شربت را خوردم، یک [[ساعت]] پس از [[نماز]] عشاء حضرت تشریف آورد، از بعضی همراهان حضرت پرسیدم: آیا رسول خدا در جایی افطار کرد؟ گفتند: نه. پس آن شب را به [[روز]] آوردم با [[اندوه]] و [[غم]] بسیار، به اندازه‌ای که کسی غیر از [[خداوند]] نمی‌داند؛ از آن جهت که حضرت شربت را بطلبد و نیابد و گرسنه بماند.
 
اما حضرت درباره شربت سؤال نکرد و فردا هم [[روزه]] گرفت<ref>قلب سلیم، ص۵۴۳.</ref>.<ref>[[محمد جواد برهانی|برهانی، محمد جواد]]، [[سیره اجتماعی پیامبر اعظم (کتاب)|سیره اجتماعی پیامبر اعظم]] ص ۸۰-۸۱.</ref>


== شاخص‌های [[آسان‌گیری]] ==
== شاخص‌های [[آسان‌گیری]] ==
* '''آسان‌گیری در [[خرید و فروش]]''': [[پیامبر اکرم]] {{صل}} فرمود: خداوند [[رحمت]] کند کسی را که در خرید و فروش آسان بگیرد و [[مدارا]] کند!<ref>سیمای روزانه فرد مسلمان، ص۴۱.</ref>
#'''آسان‌گیری در [[خرید و فروش]]''': [[پیامبر اکرم]] {{صل}} فرمود: خداوند [[رحمت]] کند کسی را که در خرید و فروش آسان بگیرد و [[مدارا]] کند!<ref>سیمای روزانه فرد مسلمان، ص۴۱.</ref>
* '''آسان‌گیری در پرداخت و [[طلب]]''': پیامبر اکرم {{صل}} فرمود: [[خدا]] رحمت کند [[بنده]] آسان‌گیر را که هنگام فروش، خرید، پرداخت و دریافت آسان‌گیری می‌کند: {{متن حدیث| رحم اللّٰه عبدا سمحا إذا باع سمحا إذا اشترى سمحا إذا قضى سمحا إذا اقتضى}}<ref>نهج الفصاحه، حدیث ۱۶۵۵.</ref>.
#'''آسان‌گیری در پرداخت و طلب''': پیامبر اکرم {{صل}} فرمود: [[خدا]] رحمت کند [[بنده]] آسان‌گیر را که هنگام فروش، خرید، پرداخت و دریافت آسان‌گیری می‌کند<ref>{{متن حدیث|رَحِمَ الله عَبْداً سَمْحاً إِذَا بَاعَ سَمْحاً إِذَا اشْتَرَى سَمْحاً إِذَا قَضَى سَمْحاً إِذَا اقْتَضَى }}؛ نهج الفصاحه، حدیث ۱۶۵۵.</ref>.
* '''آسان‌گیری در امر [[تعلیم]] و [[آموزش]]''': در [[حدیث نبوی]] آمده است: به دیگران آموزش بدهید، اما آسان بگیرید و سخت نگیرید: {{متن حدیث| علّموا و يسّروا، و لا تعسّروا }}<ref>نهج الفصاحه، حدیث ۱۹۵۷.</ref>. این سفارش [[نورانی]] بسیار آموزنده است و [[مربیان]] و معلمان گرامی باید زمینه آموزش نونهالان را با [[تشویق]] و آسان‌گیری فراهم کنند و از [[سخت‌گیری]] بپرهیزند که تجربه نشان داده است این امر موجب دلسردی [[فرزندان]] از مدرسه می‌شود.
#'''آسان‌گیری در امر [[تعلیم]] و [[آموزش]]''': در حدیث نبوی آمده است: به دیگران آموزش بدهید، اما آسان بگیرید و سخت نگیرید: {{متن حدیث|عَلِمُوا ويسّروا وَ لَا تعسّروا}}<ref>نهج الفصاحه، حدیث ۱۹۵۷.</ref>. این سفارش [[نورانی]] بسیار آموزنده است و [[مربیان]] و معلمان گرامی باید زمینه آموزش نونهالان را با [[تشویق]] و آسان‌گیری فراهم کنند و از سخت‌گیری بپرهیزند که تجربه نشان داده است این امر موجب دلسردی [[فرزندان]] از مدرسه می‌شود.
* '''آسانگیری در [[روابط اجتماعی]]''': در [[حدیثی]] نقل شده که [[پیامبر اسلام]] فرمود: از کسانی مباش که بر [[مردم]] سخت بگیرند: {{متن حدیث| لا تكن ممن يشدّ على النّاس‏ }}<ref>نهج الفصاحه، حدیث ۲۴۸۳.</ref>.
#'''آسانگیری در [[روابط اجتماعی]]''': در [[حدیثی]] نقل شده که [[پیامبر اسلام]] فرمود: از کسانی مباش که بر [[مردم]] سخت بگیرند: {{متن حدیث| لَا تَكُنْ مِمَّنْ يَشُدُّ عَلَى النَّاسِ  }}<ref>نهج الفصاحه، حدیث ۲۴۸۳.</ref>.
* '''آسان‌گیری در [[بخشش]] و دادن [[هدیه]]''': در حدیث نبوی آمده است: به دیگران ببخش و سخت مگیر که اگر چنین کنی، بر تو سخت گرفته می‌شود: {{متن حدیث| أعطي و لا توكئي فيوكأ عليك}}<ref>نهج الفصاحه، حدیث ۳۴۶.</ref>.
#'''آسان‌گیری در [[بخشش]] و دادن [[هدیه]]''': در حدیث نبوی آمده است: به دیگران ببخش و سخت مگیر که اگر چنین کنی، بر تو سخت گرفته می‌شود: {{متن حدیث| أعطي و لا توكئي فيوكأ عليك}}<ref>نهج الفصاحه، حدیث ۳۴۶.</ref>.
* '''آسان‌گیری در [[پذیرفتن]] عذر''': [[امام سجاد]] {{ع}} در [[نصیحت]] به فرزند خود می‌فرماید: «اگر مردی از سمت راست به تو بد کرد، سپس از طرف چپ از تو عذر خواست، عذرش را بپذیر»<ref>وسائل الشیعه، ج۸ ص۵۵۳.</ref>. و زیاد سخت نگیر و در صدد [[انتقام]] گرفتن از او بر میا.
#'''آسان‌گیری در پذیرفتن عذر''': [[امام سجاد]] {{ع}} در [[نصیحت]] به فرزند خود می‌فرماید: «اگر مردی از سمت راست به تو بد کرد، سپس از طرف چپ از تو عذر خواست، عذرش را بپذیر»<ref>وسائل الشیعه، ج۸ ص۵۵۳.</ref> و زیاد سخت نگیر و در صدد [[انتقام]] گرفتن از او بر میا.
* '''آسان‌گیری در امر [[تبلیغ دین]]''': [[رسول خدا]] وقتی [[معاذ بن جبل]] را برای [[تبلیغ]] به [[یمن]] می‌فرستاد، به او فرمود: {{متن حدیث| يسر و لا تعسر، و بشر و لا تنفر}}<ref>سیره نبوی، ج۲، ص۴۷.</ref>؛ «آسان بگیر و بر [[مردم]] سخت مگیر و به مردم [[بشارت]] بده و [[نفرت]] ایجاد مکن».
#'''آسان‌گیری در امر [[تبلیغ دین]]''': [[رسول خدا]] وقتی [[معاذ بن جبل]] را برای [[تبلیغ]] به [[یمن]] می‌فرستاد، به او فرمود: «آسان بگیر و بر [[مردم]] سخت مگیر و به مردم [[بشارت]] بده و [[نفرت]] ایجاد مکن»<ref>{{متن حدیث|بَشِّرْ وَ لاتُنَفِّرْ، یَسِّرْ وَ لاتُعَسِّرْ}}؛ سیره نبوی، ج۲، ص۴۷.</ref>.
* '''[[آسان‌گیری]] و [[سادگی]] در [[رفتار]]''': در [[سیره]] [[پیامبر اسلام]] آمده است: [[حضرت]] وقتی راه می‌رفت، چه بسا پای برهنه و پیاده بدون ردا و [[عمامه]] به راه می‌افتاد: {{متن حدیث|يَمْشِي رَاجِلًا وَ حَافِياً بِلَا رِدَاءٍ وَ لَا عِمَامَةٍ}}<ref>سیره نبوی، ج۱، ص۲۹۹.</ref>.
#'''[[آسان‌گیری]] و سادگی در [[رفتار]]''': در [[سیره]] [[پیامبر اسلام]] آمده است: حضرت وقتی راه می‌رفت، چه بسا پای برهنه و پیاده بدون ردا و [[عمامه]] به راه می‌افتاد: {{متن حدیث|يَمْشِي رَاجِلًا وَ حَافِياً بِلَا رِدَاءٍ وَ لَا عِمَامَةٍ}}<ref>سیره نبوی، ج۱، ص۲۹۹.</ref>.
* '''سادگی و آسان‌گیری در نشستن و خوابیدن''': [[ابن‌شهرآشوب]] چنین نقل می‌کند: [[سیره پیامبر]] این‌گونه بود که بر [[زمین]] می‌نشست، بر زمین می‌خوابید و بر زمین [[غذا]] می‌خورد: {{عربی| وَ كَانَ {{صل}} يَجْلِسُ عَلَى الْأَرْضِ وَ يَنَامُ عَلَيْهَا وَ يَأْكُلُ عَلَيْهَا}}<ref>سیره نبوی، ج۱، ص۳۰۳.</ref>. [[ابوذر غفاری]] نقل کرده است: سیره حضرت چنین بود که بدون امتیاز در میان [[اصحاب]] خود می‌نشست و هرگاه بیگانه‌ای وارد مجلس می‌شد، [[پیامبر]] را نمی‌شناخت تا اینکه سؤال می‌کرد<ref>سیره نبوی، ج۱، ص۲۹۹.</ref>.
#'''سادگی و آسان‌گیری در نشستن و خوابیدن''': [[ابن‌شهرآشوب]] چنین نقل می‌کند: [[سیره پیامبر]] این‌گونه بود که بر [[زمین]] می‌نشست، بر زمین می‌خوابید و بر زمین غذا می‌خورد: {{عربی|"وَكَانَ {{صل}} يَجْلِسُ عَلَى الْأَرْضِ وَيَنَامُ عَلَيْهَا وَ يَأْكُلُ عَلَيْهَا"}}<ref>سیره نبوی، ج۱، ص۳۰۳.</ref>. [[ابوذر غفاری]] نقل کرده است: سیره حضرت چنین بود که بدون امتیاز در میان [[اصحاب]] خود می‌نشست و هرگاه بیگانه‌ای وارد مجلس می‌شد، [[پیامبر]] را نمی‌شناخت تا اینکه سؤال می‌کرد<ref>سیره نبوی، ج۱، ص۲۹۹.</ref>.
* '''آسان‌گیری در برخوردهای [[اجتماعی]]''': از ابو [[مسعود]] نقل شده است: مردی نزد پیامبر آمد تا با حضرت سخن گوید، چون او را دید دستپاچه شد و به لرزش افتاد، حضرت گفت: {{متن حدیث| هَوِّنْ عَلَيْكَ فَإِنِّي لَسْتُ بِمَلِكٍ}}<ref>سیره نبوی، ج۱، ص۲۹۸.</ref>؛ «راحت باش! من که [[پادشاه]] نیستم». پیامبر با مردم بسیار [[مهربان]] و [[دلسوز]] بود و با آنها بسیار خودمانی برخورد می‌کرد.
#'''آسان‌گیری در برخوردهای [[اجتماعی]]''': از ابو [[مسعود]] نقل شده است: مردی نزد پیامبر آمد تا با حضرت سخن گوید، چون او را دید دستپاچه شد و به لرزش افتاد، حضرت گفت: «راحت باش! من که [[پادشاه]] نیستم»<ref>{{متن حدیث| هَوِّنْ عَلَيْكَ فَإِنِّي لَسْتُ بِمَلِكٍ}}؛ سیره نبوی، ج۱، ص۲۹۸.</ref>. پیامبر با مردم بسیار [[مهربان]] و دلسوز بود و با آنها بسیار خودمانی برخورد می‌کرد.
* '''آسان‌گیری در امر [[ازدواج]]''': روزی زنی در [[مسجد]] از پشت پرده به پیامبر {{صل}} عرض کرد دنبال همسری می‌گردد، آیا کسی پیدا می‌شود که با او ازدواج کند. حضرت از اصحاب خود پرسید: چه کسی آماده است با این [[زن]] از دواج کند؟ یکی از [[یاران]]، پاسخ مثبت داد، ولی گفت: جز پیراهنی که پوشیده‌ام، [[مال]] دیگری ندارم. پیامبر فرمود: آیا با [[قرآن]] آشنا هستی؟ پاسخ داد: فقط [[سوره واقعه]] را آموخته‌ام. حضرت پس از کسب [[رضایت]] از [[زن]]، مهریه را [[آموختن]] آن [[سوره]] به زن قرار داد و [[عقد]] [[ازدواج]] میان آن دو جاری شد<ref>حسین مظاهری، اخلاق در خانواده، ص۷۲.</ref>. امروزه حتی [[تصور]] این‌گونه ازدواج را هم نمی‌توانیم بکنیم؛ زیرا برای ازدواج چنان شرایط، [[آداب و رسوم]] سخت و دست‌وپاگیری گذاشته‌ایم که دخترها و پسرهای [[جوان]] به [[راحتی]] نمی‌توانند به هم برسند.<ref>[[محمد جواد برهانی|برهانی، محمد جواد]]، [[سیره اجتماعی پیامبر اعظم (کتاب)|سیره اجتماعی پیامبر اعظم]] ص ۸۲.</ref>
#'''آسان‌گیری در امر [[ازدواج]]''': روزی زنی در [[مسجد]] از پشت پرده به پیامبر {{صل}} عرض کرد دنبال همسری می‌گردد، آیا کسی پیدا می‌شود که با او ازدواج کند. حضرت از اصحاب خود پرسید: چه کسی آماده است با این [[زن]] از دواج کند؟ یکی از [[یاران]]، پاسخ مثبت داد، ولی گفت: جز پیراهنی که پوشیده‌ام، [[مال]] دیگری ندارم. پیامبر فرمود: آیا با [[قرآن]] آشنا هستی؟ پاسخ داد: فقط [[سوره واقعه]] را آموخته‌ام. حضرت پس از کسب [[رضایت]] از [[زن]]، مهریه را [[آموختن]] آن [[سوره]] به زن قرار داد و [[عقد]] [[ازدواج]] میان آن دو جاری شد<ref>حسین مظاهری، اخلاق در خانواده، ص۷۲.</ref>. امروزه حتی تصور این‌گونه ازدواج را هم نمی‌توانیم بکنیم؛ زیرا برای ازدواج چنان شرایط، آداب و رسوم سخت و دست‌وپاگیری گذاشته‌ایم که دخترها و پسرهای [[جوان]] به راحتی نمی‌توانند به هم برسند<ref>[[محمد جواد برهانی|برهانی، محمد جواد]]، [[سیره اجتماعی پیامبر اعظم (کتاب)|سیره اجتماعی پیامبر اعظم]] ص ۸۲-۸۵.</ref>.


== پرسش مستقیم ==
== پرسش مستقیم ==
{{پرسش‌های وابسته}}
* [[سیره اجتماعی پیامبر خاتم در آسان‌گیری چه بوده است؟ (پرسش)]]
* [[سیره اجتماعی پیامبر خاتم در آسان‌گیری چه بوده است؟ (پرسش)]]
{{پایان مدخل وابسته}}
{{پایان پرسش‌های وابسته}}


== منابع ==
== منابع ==
خط ۳۸: خط ۳۶:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:آسانی]]
[[رده:آسان‌گیری]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۸ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۵۷

مقدمه

در حدیث نبوی آمده است: هر کس به دیگران سخت‌گیری نماید، خداوند با او سخت می‌گیرد: «وَ مَنْ شاقَّ شاقَّ اللّه ُ عَلَيْهِ»[۱]. اگر در جامعه، آسان‌گیری به عنوان یک هنجار پذیرفته شده باشد، این امر موجب بزرگی آن جامعه می‌گردد. در حدیث نبوی آمده است: وقتی خدا بخواهد جماعتی را بزرگ کند، آنها را صاحب آسان‌گیری و عفت می‌کند، و وقتی بخواهد قومی را منقرض سازد، درِ خیانت را به رویشان می‌گشاید: « إِذَا أَرَادَ اللٰه بِقَوْمٍ نَمَاءُ رِزْقُهُمْ السَّمَاحَةَ وَ الْعَفَافِ وَ إِذَا أَرَادَ بِقَوْمِ انْقِطَاعاً فَتَحَ عَلَيْهِمْ بَابُ الْخِيَانَةِ »[۲].

انسان باید در زندگی آسان‌گیری را شعار خود کرده، اهل عفو و گذشت باشد؛ زیرا دین اسلام دین سهله و سمحه است. اگر ما به دیگران آسان گرفتیم، دیگران هم تمایل بیشتری به ما نشان می‌دهند و بیشتر با ما ارتباط برقرار می‌نمایند. پیامبر اسلام می‌فرماید: مؤمن خوش‌اخلاق و آسان‌گیر است و در مقابل، کافر بداخلاق و سخت‌گیر است[۳].

پیامبر اعظم در مورد مسائلی که مربوط به خود حضرت می‌شد، بسیار آسان‌گیر بود. وی با همه مردم معاشرت نیکو داشت. انس بن مالک، خادم حضرت بود، او می‌گوید: مدت ده سال که در خدمت رسول خدا بودم، حضرت هیچ وقت با من اف نگفت و کاری که کرده بودم، نفرمود چرا کرده‌ای و کاری را که انجام نداده بودم، نفرمود چرا انجام نداده‌ای. وی می‌گوید: برای حضرت شربتی بود که با آن افطار می‌کرد و شربتی بود که آن را سحر می‌نوشید؛ بسا بود که آن شربت شیر بود، یا نانی که در آب آمیخته شده بود. شبی شربت حضرت را مهیا کردم، آن بزرگوار دیر کرد. گمان کردم که بعضی صحابه او را دعوت کرده‌اند، پس شربت را خوردم، یک ساعت پس از نماز عشاء حضرت تشریف آورد، از بعضی همراهان حضرت پرسیدم: آیا رسول خدا در جایی افطار کرد؟ گفتند: نه. پس آن شب را به روز آوردم با اندوه و غم بسیار، به اندازه‌ای که کسی غیر از خداوند نمی‌داند؛ از آن جهت که حضرت شربت را بطلبد و نیابد و گرسنه بماند.

اما حضرت درباره شربت سؤال نکرد و فردا هم روزه گرفت[۴].[۵]

شاخص‌های آسان‌گیری

  1. آسان‌گیری در خرید و فروش: پیامبر اکرم (ص) فرمود: خداوند رحمت کند کسی را که در خرید و فروش آسان بگیرد و مدارا کند![۶]
  2. آسان‌گیری در پرداخت و طلب: پیامبر اکرم (ص) فرمود: خدا رحمت کند بنده آسان‌گیر را که هنگام فروش، خرید، پرداخت و دریافت آسان‌گیری می‌کند[۷].
  3. آسان‌گیری در امر تعلیم و آموزش: در حدیث نبوی آمده است: به دیگران آموزش بدهید، اما آسان بگیرید و سخت نگیرید: «عَلِمُوا ويسّروا وَ لَا تعسّروا»[۸]. این سفارش نورانی بسیار آموزنده است و مربیان و معلمان گرامی باید زمینه آموزش نونهالان را با تشویق و آسان‌گیری فراهم کنند و از سخت‌گیری بپرهیزند که تجربه نشان داده است این امر موجب دلسردی فرزندان از مدرسه می‌شود.
  4. آسانگیری در روابط اجتماعی: در حدیثی نقل شده که پیامبر اسلام فرمود: از کسانی مباش که بر مردم سخت بگیرند: « لَا تَكُنْ مِمَّنْ يَشُدُّ عَلَى النَّاسِ  »[۹].
  5. آسان‌گیری در بخشش و دادن هدیه: در حدیث نبوی آمده است: به دیگران ببخش و سخت مگیر که اگر چنین کنی، بر تو سخت گرفته می‌شود: « أعطي و لا توكئي فيوكأ عليك»[۱۰].
  6. آسان‌گیری در پذیرفتن عذر: امام سجاد (ع) در نصیحت به فرزند خود می‌فرماید: «اگر مردی از سمت راست به تو بد کرد، سپس از طرف چپ از تو عذر خواست، عذرش را بپذیر»[۱۱] و زیاد سخت نگیر و در صدد انتقام گرفتن از او بر میا.
  7. آسان‌گیری در امر تبلیغ دین: رسول خدا وقتی معاذ بن جبل را برای تبلیغ به یمن می‌فرستاد، به او فرمود: «آسان بگیر و بر مردم سخت مگیر و به مردم بشارت بده و نفرت ایجاد مکن»[۱۲].
  8. آسان‌گیری و سادگی در رفتار: در سیره پیامبر اسلام آمده است: حضرت وقتی راه می‌رفت، چه بسا پای برهنه و پیاده بدون ردا و عمامه به راه می‌افتاد: «يَمْشِي رَاجِلًا وَ حَافِياً بِلَا رِدَاءٍ وَ لَا عِمَامَةٍ»[۱۳].
  9. سادگی و آسان‌گیری در نشستن و خوابیدن: ابن‌شهرآشوب چنین نقل می‌کند: سیره پیامبر این‌گونه بود که بر زمین می‌نشست، بر زمین می‌خوابید و بر زمین غذا می‌خورد: "وَكَانَ (ص) يَجْلِسُ عَلَى الْأَرْضِ وَيَنَامُ عَلَيْهَا وَ يَأْكُلُ عَلَيْهَا"[۱۴]. ابوذر غفاری نقل کرده است: سیره حضرت چنین بود که بدون امتیاز در میان اصحاب خود می‌نشست و هرگاه بیگانه‌ای وارد مجلس می‌شد، پیامبر را نمی‌شناخت تا اینکه سؤال می‌کرد[۱۵].
  10. آسان‌گیری در برخوردهای اجتماعی: از ابو مسعود نقل شده است: مردی نزد پیامبر آمد تا با حضرت سخن گوید، چون او را دید دستپاچه شد و به لرزش افتاد، حضرت گفت: «راحت باش! من که پادشاه نیستم»[۱۶]. پیامبر با مردم بسیار مهربان و دلسوز بود و با آنها بسیار خودمانی برخورد می‌کرد.
  11. آسان‌گیری در امر ازدواج: روزی زنی در مسجد از پشت پرده به پیامبر (ص) عرض کرد دنبال همسری می‌گردد، آیا کسی پیدا می‌شود که با او ازدواج کند. حضرت از اصحاب خود پرسید: چه کسی آماده است با این زن از دواج کند؟ یکی از یاران، پاسخ مثبت داد، ولی گفت: جز پیراهنی که پوشیده‌ام، مال دیگری ندارم. پیامبر فرمود: آیا با قرآن آشنا هستی؟ پاسخ داد: فقط سوره واقعه را آموخته‌ام. حضرت پس از کسب رضایت از زن، مهریه را آموختن آن سوره به زن قرار داد و عقد ازدواج میان آن دو جاری شد[۱۷]. امروزه حتی تصور این‌گونه ازدواج را هم نمی‌توانیم بکنیم؛ زیرا برای ازدواج چنان شرایط، آداب و رسوم سخت و دست‌وپاگیری گذاشته‌ایم که دخترها و پسرهای جوان به راحتی نمی‌توانند به هم برسند[۱۸].

پرسش مستقیم

منابع

پانویس

  1. نهج الفصاحه، حدیث ۳۰۳۰.
  2. نهج الفصاحه، حدیث ۱۴۹.
  3. الفقه الاجتماع، ص۵۳۹.
  4. قلب سلیم، ص۵۴۳.
  5. برهانی، محمد جواد، سیره اجتماعی پیامبر اعظم ص ۸۰-۸۱.
  6. سیمای روزانه فرد مسلمان، ص۴۱.
  7. «رَحِمَ الله عَبْداً سَمْحاً إِذَا بَاعَ سَمْحاً إِذَا اشْتَرَى سَمْحاً إِذَا قَضَى سَمْحاً إِذَا اقْتَضَى »؛ نهج الفصاحه، حدیث ۱۶۵۵.
  8. نهج الفصاحه، حدیث ۱۹۵۷.
  9. نهج الفصاحه، حدیث ۲۴۸۳.
  10. نهج الفصاحه، حدیث ۳۴۶.
  11. وسائل الشیعه، ج۸ ص۵۵۳.
  12. «بَشِّرْ وَ لاتُنَفِّرْ، یَسِّرْ وَ لاتُعَسِّرْ»؛ سیره نبوی، ج۲، ص۴۷.
  13. سیره نبوی، ج۱، ص۲۹۹.
  14. سیره نبوی، ج۱، ص۳۰۳.
  15. سیره نبوی، ج۱، ص۲۹۹.
  16. « هَوِّنْ عَلَيْكَ فَإِنِّي لَسْتُ بِمَلِكٍ»؛ سیره نبوی، ج۱، ص۲۹۸.
  17. حسین مظاهری، اخلاق در خانواده، ص۷۲.
  18. برهانی، محمد جواد، سیره اجتماعی پیامبر اعظم ص ۸۲-۸۵.