الگو:صفحهٔ اصلی/مدخل برگزیده: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
 
(۱۲۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''[[قیام امام حسین| قیام امام حسین]]''' دارای ویژگی‌های منحصر به فردی است که آن را از همه قیام‌ها متمایز می‌سازد، برخی از این ویژگی‌ها عبارت‌اند از:
'''[[شهادت حضرت فاطمه|شهادت حضرت فاطمه]]''' {{س}} پس از آن روی داد که بعد از رحلت [[پیامبر اکرم]] {{صل}}،  اوضاع جسمی [[فاطمه]] {{س}} پس از آتش زدن در خانه و سقط فرزند، روز به روز وخیم‌تر می‌شد تا آنکه آن حضرت بستری شد، اما لحظه‌ای از [[حق]] [[الهی]] [[امیرمؤمنان]] {{ع}} کوتاه نیامد. حضرت در آخرین لحظات عمر  خطاب به [[حضرت علی]] {{ع}} عرضه داشت: پسر عمو! من خبر [[مرگ]] خویش را دریافت کرده‌ام و لحظه به لحظه به دیدار پدر بزرگوارم نزدیک‌تر می‌شوم، اکنون تو را به انجام خواسته‌هایی که در [[دل]] دارم سفارش می‌کنم: ... سفارش بعدی‌ام این است که اجازه ندهی هیچ‌یک از افرادی که در حقم [[ستم]] روا داشتند در [[تشییع]] جنازه‌ام حاضر شوند؛ زیرا آنان دشمنان [[خدا]] و رسولند و رخصت ندهی هیچ‌کدام از آنان یا هوادارانشان بر جنازه‌ام [[نماز]] بگزارند و شبانگاه، آن زمان‌که دیدگان [[مردم]] [[آرامش]] یافت و [[چشم‌ها]] به خواب رفت، مرا به خاک بسپار... .
# '''[[ایمان]] به [[خدا]]:''' از [[ویژگی‌های نهضت حسینی]] [[ایمان]] به مبدأ و یقین به [[پروردگار]] و [[آفریدگار جهان]] است.
# '''[[ذلت‌ناپذیری]]:''' ویژگی دیگر [[رهبر]] [[نهضت عاشورا]] و [[قیام خونین کربلا]]، [[ذلت]] ناپذیری و تن به [[خواری]] ندادن آن حضرت است.
# '''[[شجاعت]]:''' عباس محمود عقاد می‌گوید: جای هیچ سخنی نیست که آن [[روز]]، روز [[شهادت]] و [[شجاعت]] بود. شجاعت سرآمد [[فضائل]] و دریای [[نیک]] نهادی است که دیگر [[اخلاق پسندیده]] مانند جوی به سویش سرازیر می‌شود و پشتوانه از آن می‌گیرد.
# '''[[ظلم‌ستیزی]]:''' [[قرآن کریم]] از رکون در برابر [[ظالمان]] و [[ستمگران]] [[نهی]] کرده است و این در حقیقت درسی است که [[انقلاب]] [[کربلا]] به همه افراد در همه ادوار و اعصار می‌دهد که بایستی [[بشر]] [[ظلم]] [[ستیز]] باشد و با [[ظالم]] مقابله کند اگر چه این موضع‌گیری او را در مخاطره قرار داده و حیاتش را [[تهدید]] کند.
# '''[[ایثار]] و [[فداکاری]]:''' چیزی که در [[قیام عاشورا]] به طور مشهود به چشم می‌خورد، فداکاری و ایثار است که در آن معرکه و میدان نبرد تحقق و عینیت یافت.


برخی از زمینه‌های قیام امام حسین {{ع}} به صورت خلاصه عبارت است از: [[گمراهی]] [[مردم]]؛ گسترش فساد و اختلاف و [[گسترش ظلم و جور]]. در یک تقسیم [[اهداف قیام امام حسین]] {{ع}} چنین تقسیم می‌شود: [[زنده کردن اسلام]] و [[اصلاح جامعه]]، [[احیای سنت نبوی]] و [[سیره علوی]]؛ [[هدایت]] و آگاه ساختن مسلمانان؛ [[آزاد‌سازی اراده ملت]] از محکومیت [[سلطه]] و [[زور]] و [[حاکم ساختن حق]]؛ افشای ماهیت واقعی امویان و [[از بین بردن سلطه استبدادی]] آنان بر [[جهان اسلام]]؛ [[اجرای قانون شرع]] و [[تأمین قسط و عدل]] و [[از بین بردن بدعت‌ها]] و [[کجروی‌ها]] و سلب مشروعیت نظام غاصب.
[[حضرت زهرا]] {{س}} در لحظات [[عمر]] کوتاه خویش غسل کرد و خود را [[پاکیزه]] ساخت و پارچه‌های کفن را به تن کرد و بر روی آنها، پارچه‌ای ضخیم کشید و حنوط کرد و به [[امیرمؤمنان]] {{ع}} فرمود درون همین کفن مرا غسل بده. از [[اسماء بنت عمیس]] [[روایت]] شده: وقتی لحظه [[وفات حضرت زهرا]] {{س}} نزدیک شد به اسماء فرمود: اسماء! زمانی‌که [[رحلت پیامبر اسلام]] {{صل}} نزدیک شد، [[جبرئیل]] برایش کافوری از [[بهشت]] آورد و [[رسول خدا]] {{صل}} آن را سه قسمت کرد، یک‌سوم برای خود، یک سوم برای علی و یک‌سوم آن را که به اندازه چهل درهم بود به من اختصاص داد، سپس فرمود: اسماء! باقیمانده [[کافور]] حنوط پدرم را از فلان‌جا برایم بیاور و زیر بالین سرم قرار ده، اسماء نیز [[فرمان]] زهرا را [[اطاعت]] کرد و آن را بر بالین سر حضرت قرار داد و سپس هنگامی‌که برای [[نماز]] [[وضو]] گرفت به اسماء فرمود: عطری که بدنم را با آن خوشبو می‌کردم و [[لباس]] ویژه نمازم را بیاور، بعد از آن [[وضو]] گرفت.


برخی از آثار قیام امام حسین {{ع}} نیز عبارت است از:
و آن‌گاه با همان [[لباس]] در بستر خوابید و به اسماء فرمود: لحظه‌ای منتظرم بمان و سپس صدایم بزن، اگر پاسخت را ندادم بدان که بر پدر بزرگوارم وارد شده‌ام و علی را خبر کن. لحظه [[احتضار]] که فرارسید و پرده‌ها کنار رفت [[زهرای مرضیه]] نگاهی عمیق به اطراف کرد و فرمود: [[درود]] و [[سلام]] بر [[جبرئیل]] و [[رسول خدا]] {{صل}} خدایا! در کنار [[رسول]] تو و در [[رضوان]] و جوار [[رحمت]] و خانه‌ات دار السلام قرار دارم، سپس فرمود: جمعی از آسمانیان را می‌بینم، این شخص جبرئیل و آن یک [[رسول اکرم]] {{صل}} است که می‌فرماید: دخترم! نزد من بیا؛ آن‌چه در پیش داری برایت بهتر است. پس از لحظاتی اسماء او را صدا زد، پاسخی نشنید، [[پوشش]] از چهره [[دخت رسول خدا]] {{صل}} کنار زد، دید [[فاطمه]] از [[دنیا]] رفته است، خود را روی بدن [[پاک]] [[زهرا]] افکند و آن را می‌بوسید و می‌گفت: فاطمه [[جان]]! آن‌گاه که بر پدر بزرگوارت رسول خدا {{صل}} وارد می‌شوی، سلام [[اسماء بنت عمیس]] را به او برسان.
# '''[[احیای اندیشه امامت]]:''' پس از [[رحلت رسول خدا]] جریان طبیعی اسلام که بر اصل بنیادین «امامت» پایه‌گذاری شده بود با دسایس بنیان گذاران [[خلافت]] به [[انحراف]] کشیده شد و «خلافت» جایگزین آن گردید. یکی از آثار قیام امام حسین {{ع}} بازگرداندن این جریان به مسیر اصلی خود بود.
# '''[[احیای فرهنگ جهاد]]:''' از مهمترین کارکردهای [[سیاسی]] حادثه عظیم [[عاشورا]] احیای فرهنگ جهاد در میان [[امت مسلمان]] بود.
# '''[[زمینه‌سازی تشکیل حکومت اسلامی]]:''' یکی از کارکردهای [[سیاسی]] مهم عاشورا که در عین حال برخاسته از دو کارکرد دیگر ([[احیای اندیشه امامت]] و [[احیای فرهنگ جهاد]]) است؛ زمینه‌سازی برای تشکیل حکومت اسلامی است.
# '''[[احیای فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر]]:''' [[تحریف]] [[اسلام]] نبوی {{صل}}، [[قربانی]] گردیدن [[عدالت]] در [[جامعۀ اسلامی]]، [[ستم]] بر [[انسان‌ها]] و [[مسلمانان]]، [[تفرقه]] میان [[امت اسلامی]] و... از تبعات استیلای نا به [[حق]] [[امویان]] در جامه [[حاکمان]] [[اسلامی]] بود، از این رو قیام امام حسین {{ع}} به عنوان آخرین مرحله امر به معروف و نهی از منکر در جهت رسوا‌سازی و اسقاط امویان از [[قدرت]] و تاج و تخت [[پادشاهی]] است؛ هر چند که به شهادت امام {{ع}} و [[اصحاب]] و [[انصار]] بیانجامد.


<div class="mainpage_box_more">[[قیام امام حسین|ادامه]]</div>
[[ابوبصیر]] از امام صادق {{ع}} نقل کرده: «سبب وفات حضرت همانا آن بود که قنفذ [[غلام]] [[عمر]] (در [[روایت]] تعبیر به «الرجل» شده است) به اشاره او با نوک تیز غلاف [[شمشیر]] به حضرت زد که محسنش را سقط نمود و پس از این واقعه به مرضی شدید و جانکاه دچار شد و به بستر [[بیماری]] افتاد و به فردی از آزاردهندگانش رخصت دیدار نداد». بدین‌سان، [[زندگی]] سرشار از [[فضایل]] و [[مناقب]] و موضع‌گیری‌های به [[حق]] و اصولی و ارزشمند زهرای اطهر {{س}} به پایان رسید.
<div class="mainpage_box_more">[[شهادت حضرت فاطمه|ادامه]]</div>

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۳ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۲۷

شهادت حضرت فاطمه (س) پس از آن روی داد که بعد از رحلت پیامبر اکرم (ص)، اوضاع جسمی فاطمه (س) پس از آتش زدن در خانه و سقط فرزند، روز به روز وخیم‌تر می‌شد تا آنکه آن حضرت بستری شد، اما لحظه‌ای از حق الهی امیرمؤمنان (ع) کوتاه نیامد. حضرت در آخرین لحظات عمر خطاب به حضرت علی (ع) عرضه داشت: پسر عمو! من خبر مرگ خویش را دریافت کرده‌ام و لحظه به لحظه به دیدار پدر بزرگوارم نزدیک‌تر می‌شوم، اکنون تو را به انجام خواسته‌هایی که در دل دارم سفارش می‌کنم: ... سفارش بعدی‌ام این است که اجازه ندهی هیچ‌یک از افرادی که در حقم ستم روا داشتند در تشییع جنازه‌ام حاضر شوند؛ زیرا آنان دشمنان خدا و رسولند و رخصت ندهی هیچ‌کدام از آنان یا هوادارانشان بر جنازه‌ام نماز بگزارند و شبانگاه، آن زمان‌که دیدگان مردم آرامش یافت و چشم‌ها به خواب رفت، مرا به خاک بسپار... .

حضرت زهرا (س) در لحظات عمر کوتاه خویش غسل کرد و خود را پاکیزه ساخت و پارچه‌های کفن را به تن کرد و بر روی آنها، پارچه‌ای ضخیم کشید و حنوط کرد و به امیرمؤمنان (ع) فرمود درون همین کفن مرا غسل بده. از اسماء بنت عمیس روایت شده: وقتی لحظه وفات حضرت زهرا (س) نزدیک شد به اسماء فرمود: اسماء! زمانی‌که رحلت پیامبر اسلام (ص) نزدیک شد، جبرئیل برایش کافوری از بهشت آورد و رسول خدا (ص) آن را سه قسمت کرد، یک‌سوم برای خود، یک سوم برای علی و یک‌سوم آن را که به اندازه چهل درهم بود به من اختصاص داد، سپس فرمود: اسماء! باقیمانده کافور حنوط پدرم را از فلان‌جا برایم بیاور و زیر بالین سرم قرار ده، اسماء نیز فرمان زهرا را اطاعت کرد و آن را بر بالین سر حضرت قرار داد و سپس هنگامی‌که برای نماز وضو گرفت به اسماء فرمود: عطری که بدنم را با آن خوشبو می‌کردم و لباس ویژه نمازم را بیاور، بعد از آن وضو گرفت.

و آن‌گاه با همان لباس در بستر خوابید و به اسماء فرمود: لحظه‌ای منتظرم بمان و سپس صدایم بزن، اگر پاسخت را ندادم بدان که بر پدر بزرگوارم وارد شده‌ام و علی را خبر کن. لحظه احتضار که فرارسید و پرده‌ها کنار رفت زهرای مرضیه نگاهی عمیق به اطراف کرد و فرمود: درود و سلام بر جبرئیل و رسول خدا (ص) خدایا! در کنار رسول تو و در رضوان و جوار رحمت و خانه‌ات دار السلام قرار دارم، سپس فرمود: جمعی از آسمانیان را می‌بینم، این شخص جبرئیل و آن یک رسول اکرم (ص) است که می‌فرماید: دخترم! نزد من بیا؛ آن‌چه در پیش داری برایت بهتر است. پس از لحظاتی اسماء او را صدا زد، پاسخی نشنید، پوشش از چهره دخت رسول خدا (ص) کنار زد، دید فاطمه از دنیا رفته است، خود را روی بدن پاک زهرا افکند و آن را می‌بوسید و می‌گفت: فاطمه جان! آن‌گاه که بر پدر بزرگوارت رسول خدا (ص) وارد می‌شوی، سلام اسماء بنت عمیس را به او برسان.

ابوبصیر از امام صادق (ع) نقل کرده: «سبب وفات حضرت همانا آن بود که قنفذ غلام عمر (در روایت تعبیر به «الرجل» شده است) به اشاره او با نوک تیز غلاف شمشیر به حضرت زد که محسنش را سقط نمود و پس از این واقعه به مرضی شدید و جانکاه دچار شد و به بستر بیماری افتاد و به فردی از آزاردهندگانش رخصت دیدار نداد». بدین‌سان، زندگی سرشار از فضایل و مناقب و موضع‌گیری‌های به حق و اصولی و ارزشمند زهرای اطهر (س) به پایان رسید.