امر الهی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{ویرایش غیرنهایی}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط =  | پرسش مرتبط  = }}
{{امامت}}
== واژه‌شناسی لغوی ==
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
امر در لغت به دو صورت به‌کار رفته است<ref>المصباح، ص ۲۱؛ مفردات، ص ۸۸؛ قاموس قرآن، ج ۱، ص۱۰۹ ـ ۱۱۰، «امر».</ref>:
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
# امری که جمع آن "[[اوامر]]" است. این امر ضد [[نهی]]<ref>لسان العرب، ج ۱، ص ۲۰۳، «امر».</ref> و به معنای طلب <ref> المصباح، ص ۲۱، «امر».</ref> و [[فرمان]] بوده و به صورت مصدر و اسم مصدر کاربرد دارد <ref>قاموس قرآن، ج ۱، ص ۱۰۹، «امر».</ref>.
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
# امری که جمع آن "امور" است. این امر همواره اسم مصدر است و برای آن معناهایی مانند [[شأن]]<ref>مفردات، ص ۸۸.</ref>، حال<ref>المصباح، ص ۲۱، «امر».</ref>، حادثه<ref> لسان العرب، ج ۱، ص ۲۰۴؛ القاموس المحیط، ج ۱، ص ۴۹۳؛ تاج العروس، ج ۶، ص ۳۲، «امر».</ref> و شی‌ء<ref>المنجد، ص ۱۸، «امر».</ref>ذکر شده است. برخی گفته‌اند: بعید نیست معنای اصلی امر معنای نخست بوده و سپس در معنای دوم به‌کار رفته باشد<ref>المیزان، ج ۸، ص ۱۵۰ ـ ۱۵۱.</ref>. برخی نیز معنای واحد در مادّه "ا ـ م ـ ر" را، طلب و [[تکلیف]] همراه با استعلا دانسته‌اند<ref>التحقیق، ج ۱، ص ۱۴۴، «امر».</ref>.
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[امر الهی در قرآن]] | [[امر الهی در حدیث]] | [[امر الهی در نهج البلاغه]] | [[امر الهی در معارف دعا و زیارات]] | [[امر الهی در کلام اسلامی]] | [[امر الهی در اخلاق اسلامی]] | [[امر الهی در عرفان اسلامی]] </div>
 
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
امر الهی دارای دو معناست:
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[امر الهی (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
# [[فرمان تشریعی خداوند]].
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
# [[امر تکوینی]] و [[شأن]] [[الهی]]<ref> تفسیر صدرالمتالهین، ج ۵، ص ۴۶۹؛ المیزان، ج ۸، ص ۱۵۱.</ref>.
 
هرگاه [[خداوند]] خواستار تحقق چیزی باشد، اگر آن را به صورت [[فرمان]] به [[بندگان]] خود اعلام کند تا آنان با [[اراده]] خویش آن را محقق سازند، این [[فرمان]]، [[امر تشریعی]] خداست و اگر مستقیما آن را ایجاد کند و [[اراده]] [[بندگان]] دخالتی در تحقق آن نداشته باشد، این ایجاد، [[امر تکوینی]] [[الهی]] است<ref>[[احمد جمالی‌زاده|جمالی‌زاده، احمد]]، [[امر الهی (مقاله)| امر الهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص 327.</ref>.
 
== مقدمه ==
واژه امر و مشتقات آن در [[آیات]] فراوانی به [[خداوند]] نسبت داده شده است و مضمون آن نیز از آیاتی پرشمار که مشتمل بر این واژه و مشتقات آن نیست استفاده می‌شود. این [[آیات]] گاهی با واژه‌هایی دیگر مانند "[[حکم]]" و "[[قضاء]]" و گاهی با صیغه و هیئت امر، به امر الهی پرداخته‌اند. یکی از [[اسمای الهی]] که در برخی از [[دعاها]] وارد شده "آمر" است؛ مانند: "یا آمر"<ref>بحارالانوار، ج ۹۱، ص ۳۹۵.</ref>، "یا آمرا بکلّ خیر"<ref>بحارالانوار، ج ۹۱، ج ۸۸، ص ۳۷۰.</ref>، "یا آمرا بالطّاعة"<ref>المقام الاسنی، ص ۸۶.</ref> و در دعایی صفت "ذی القدرة والأمر" به [[خداوند]] نسبت داده شده است <ref> بحارالانوار، ج ۸۸، ص ۱۹۴.</ref>. در روایاتی نیز به امر الهی اشاره شده است<ref>الکافی، ج ۱، ص ۲۱۶ و ج ۸، ص ۸.</ref><ref>[[احمد جمالی‌زاده|جمالی‌زاده، احمد]]، [[امر الهی (مقاله)| امر الهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص 327.</ref>.
 
== امر الهی در [[قرآن]] ==
 
== [[فرمان تشریعی خداوند]] ==
 
== اوصاف [[فرمان تشریعی]] ==
 
== مصادیق [[فرمان تشریعی]] ==
 
=== [[عدالت]]، [[احسان]] و [[انفاق]] به [[خویشاوندان]] ===
 
=== [[اسلام]] و [[ایمان]] ===
 
=== [[کفر به طاغوت]] ===
 
=== [[پایداری]] در [[صراط مستقیم]] ===
 
=== [[توحید در عبادت]] ===
 
=== [[صله رحم]] و مانند آن ===
 
=== بازگرداندن امانت‌ها به صاحبانش ===


==واژه‌شناسی لغوی==
=== [[جهاد]] ===
*امر در لغت به دو صورت به‌کار رفته است<ref>المصباح، ص ۲۱؛ مفردات، ص ۸۸؛ قاموس قرآن، ج ۱، ص۱۰۹ ـ ۱۱۰، «امر».</ref>:
 
# امری که جمع آن "[[اوامر]]" است. این امر ضد [[نهی]]<ref>لسان العرب، ج ۱، ص ۲۰۳، «امر».</ref> و به معنای طلب <ref> المصباح، ص ۲۱، «امر».</ref> و [[فرمان]] بوده و به صورت مصدر و اسم مصدر کاربرد دارد <ref>قاموس قرآن، ج ۱، ص ۱۰۹، «امر».</ref>.
=== [[قربانی کردن اسماعیل]] ===
#امری که جمع آن "امور" است. این امر همواره اسم مصدر است و برای آن معناهایی مانند [[شأن]]<ref>مفردات، ص ۸۸.</ref>، حال<ref>المصباح، ص ۲۱، «امر».</ref>، حادثه<ref> لسان العرب، ج ۱، ص ۲۰۴؛ القاموس المحیط، ج ۱، ص ۴۹۳؛ تاج العروس، ج ۶، ص ۳۲، «امر».</ref> و شی‌ء<ref>المنجد، ص ۱۸، «امر».</ref>[[ذکر]] شده است. برخی گفته‌اند: بعید نیست معنای اصلی امر معنای نخست بوده و سپس در معنای دوم به‌کار رفته باشد<ref>المیزان، ج ۸، ص ۱۵۰ ـ ۱۵۱.</ref>. برخی نیز معنای [[واحد]] در مادّه "ا ـ م ـ ر" را، طلب و [[تکلیف]] همراه با استعلا دانسته‌اند<ref>التحقیق، ج ۱، ص ۱۴۴، «امر».</ref>.
 
*[[امر الهی]] دارای دو معناست:
=== [[اطاعت]] [[جنیان]] از [[سلیمان]] {{ع}} ===
#[[فرمان تشریعی]] [[خداوند]].
 
#[[امر تکوینی]] و [[شأن]] [[الهی]]<ref> تفسیر صدرالمتالهین، ج ۵، ص ۴۶۹؛ المیزان، ج ۸، ص ۱۵۱.</ref>.
=== [[ذبح]] گاو به دست [[بنی اسراییل]] ===
*هرگاه [[خداوند]] خواستار تحقق چیزی باشد، اگر آن را به [[صورت]] [[فرمان]] به [[بندگان]] خود اعلام کند تا آنان با [[اراده]] خویش آن را محقق سازند، این [[فرمان]]، [[امر تشریعی]] خداست و اگر مستقیما آن را ایجاد کند و [[اراده]] [[بندگان]] دخالتی در تحقق آن نداشته باشد، این ایجاد، [[امر تکوینی]] [[الهی]] است<ref>[[احمد جمالی‌زاده|جمالی‌زاده، احمد]]، [[ امر الهی (مقاله)| امر الهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴.]]</ref>.
 
== [[امر تکوینی الهی]] ==
 
== اوصاف [[امر تکوینی]] ==
 
== [[فرشتگان]] و [[امر تکوینی]] ==


==امر الهی در [[قرآن]]==
== [[روح]] و [[امر تکوینی]] ==
*واژه امر و مشتقات آن در [[آیات]] فراوانی به [[خداوند]] نسبت داده شده است و مضمون آن نیز از آیاتی پرشمار که مشتمل بر این واژه و مشتقات آن نیست استفاده می‌شود. این [[آیات]] گاهی با واژه‌هایی دیگر مانند "[[حکم]]" و "[[قضاء]]" و گاهی با صیغه و هیئت امر، به [[امر الهی]] پرداخته‌اند. یکی از [[اسمای الهی]] که در برخی از [[دعاها]] وارد شده "آمر" است؛ مانند: "یا آمر"<ref>بحارالانوار، ج ۹۱، ص ۳۹۵.</ref>، "یا آمرا بکلّ خیر"<ref>بحارالانوار، ج ۹۱، ج ۸۸، ص ۳۷۰.</ref>، "یا آمرا بالطّاعة"<ref>المقام الاسنی، ص ۸۶.</ref> و در دعایی صفت "ذی القدرة والأمر" به [[خداوند]] نسبت داده شده است <ref> بحارالانوار، ج ۸۸، ص ۱۹۴.</ref>. در روایاتی نیز به [[امر الهی]] اشاره شده است<ref>الکافی، ج ۱، ص ۲۱۶ و ج ۸، ص ۸.</ref><ref>[[احمد جمالی‌زاده|جمالی‌زاده، احمد]]، [[ امر الهی (مقاله)| امر الهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴.]]</ref>.


==[[فرمان تشریعی]] [[خداوند]]==
== مصادیق [[امر تکوینی]] ==
*[[فرمان تشریعی]] [[خداوند]] به عمل اختیاری برخی از موجودات مختار مانند [[انسان]] و جنّ تعلق گرفته و بدین معناست که [[خداوند]] خواستار تحقق آن عمل است. [[احکام دینی]] ([[واجبات]] و [[مستحبات]]) که در [[آیات قرآن]] بیان شده، از مصادیق [[امر الهی]] است: {{متن قرآن|ذَلِكَ أَمْرُ اللَّهِ أَنْزَلَهُ إِلَيْكُمْ وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يُكَفِّرْ عَنْهُ سَيِّئَاتِهِ وَيُعْظِمْ لَهُ أَجْرًا}}<ref>«این فرمان خداوند است که به سوی شما فرو فرستاده است و هر که از خدا پروا کند (خداوند) گناهانش را می‌پوشاند و برای وی پاداشی سترگ فراهم می‌گرداند» سوره طلاق، آیه ۵.</ref><ref>مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص ۴۶۱.</ref>، چنان‌که [[دین]] نیز امر [[خداوند]] است: {{متن قرآن|لَقَدِ ابْتَغَوُا الْفِتْنَةَ مِنْ قَبْلُ وَقَلَّبُوا لَكَ الْأُمُورَ حَتَّى جَاءَ الْحَقُّ وَظَهَرَ أَمْرُ اللَّهِ وَهُمْ كَارِهُونَ}}<ref>«بی‌گمان آنان پیش‌تر هم فتنه‌جویی کردند و کارها را برای تو دگرگون ساختند تا آنکه حق فرا رسید و فرمان خداوند آشکار شد با آنکه آنان نمی‌پسندیدند» سوره توبه، آیه ۴۸.</ref><ref>جامع‌البیان، مج ۶، ج ۱۰، ص ۱۸۹.</ref>.
*[[پیامبر اکرم]]{{صل}} از طرف [[خداوند]] [[مأمور]] شد تا فرمان‌های [[الهی]] را به [[انسان‌ها]] برساند:{{متن قرآن|فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«از این روی آنچه فرمان می‌یابی آشکار کن و از مشرکان روی بگردان» سوره حجر، آیه ۹۴.</ref>. [[قرآن]] به‌ صورت‌هایی گوناگون بر اجرای [[فرمان الهی]] تأکید کرده و [[انسان‌ها]] را از [[مخالفت]] با آن برحذر داشته است. بر اساس آیه‌ای اگر دو گروه از [[مؤمنان]] با یکدیگر درگیر شوند و یکی از آن‌دو متجاوز باشد، [[مؤمنان]] دیگر [[وظیفه]] دارند با گروه متجاوز بجنگند تا به [[فرمان الهی]] باز گردد:{{متن قرآن|وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ}}<ref>«و اگر دو دسته از مؤمنان جنگ کنند، میان آنان را آشتی دهید پس اگر یکی از آن دو بر دیگری ستم کرد با آن کس که ستم می‌کند جنگ کنید تا به فرمان خداوند باز گردد و چون بازگشت، میان آن دو با دادگری آشتی دهید و دادگری ورزید که خداوند دادگران را دوست می‌دارد» سوره حجرات، آیه ۹.</ref> در [[آیات]] دیگری [[خداوند]] کسانی را که با [[فرمان]] او [[مخالفت]] کنند از اینکه فتنه‌ای دامن‌گیرشان شود یا عذابی دردناک به آنها برسد برحذر داشته است: {{متن قرآن|لَا تَجْعَلُوا دُعَاءَ الرَّسُولِ بَيْنَكُمْ كَدُعَاءِ بَعْضِكُمْ بَعْضًا قَدْ يَعْلَمُ اللَّهُ الَّذِينَ يَتَسَلَّلُونَ مِنْكُمْ لِوَاذًا فَلْيَحْذَرِ الَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَنْ تُصِيبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْ يُصِيبَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«پیامبر را میان خویش چنان فرا نخوانید که یکدیگر را فرا می‌خوانید؛ بی‌گمان خداوند کسانی از شما را که در پناه کسان دیگر، پنهانی بیرون می‌آیند  می‌شناسد پس کسانی که از فرمان وی سرمی‌پیچند از اینکه به آنان آزمونی یا عذابی دردناک رسد باید بپرهیزند» سوره نور، آیه ۶۳.</ref> و برای [[عبرت]] آیندگان، سرگذشت گروهی از گذشتگان را بیان کرده که از [[فرمان الهی]] [[سرپیچی]] کرده و به [[عذاب]] او گرفتار شدند: {{متن قرآن|وَكَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ عَتَتْ عَنْ أَمْرِ رَبِّهَا وَرُسُلِهِ فَحَاسَبْنَاهَا حِسَابًا شَدِيدًا وَعَذَّبْنَاهَا عَذَابًا نُكْرًا فَذَاقَتْ وَبَالَ أَمْرِهَا وَكَانَ عَاقِبَةُ أَمْرِهَا خُسْرًا أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا فَاتَّقُوا اللَّهَ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ الَّذِينَ آمَنُوا قَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَيْكُمْ ذِكْرًا}}<ref>«و چه بسیار (مردم) شهری که از فرمان پروردگار خویش و پیامبران وی سرپیچیدند و ما از آنها حسابی سخت کشیدیم و آنها را به عذابی ناشناخته  عذاب کردیم پس (مردم آن شهر) عقوبت کار خود را چشیدند و پایان کار آنها زیان بود» سوره طلاق، آیه ۸-۱۰.</ref>، {{متن قرآن|فَعَقَرُوا النَّاقَةَ وَعَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ وَقَالُوا يَا صَالِحُ ائْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِنْ كُنْتَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ}}<ref>«پس شتر را پی کردند و از فرمان پروردگارشان سر باز زدند و گفتند: ای صالح اگر از پیامبرانی عذابی را که به ما وعده می‌دهی بر (سر) ما بیاور! آنگاه زمین‌لرزه آنان را فرو گرفت و در خانه‌شان از پا در آمدند» سوره اعراف، آیه ۷۷-۷۸.</ref>، {{متن قرآن|فَعَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ وَهُمْ يَنْظُرُونَ}}<ref>«و از فرمان پروردگارشان سرپیچیدند، پس آذرخش (آسمانی) آنان را در حالی که خود می‌نگریستند فرو گرفت» سوره ذاریات، آیه ۴۴.</ref>.
*[[انسانی]] که با وجود نعمت‌های گوناگون [[الهی]]، باز هم [[فرمان خداوند]] را مبنی بر [[خضوع]] برای [[ربوبیّت الهی]] یا [[شکر نعمت]] او یا [[تأمّل]] در [[دلایل]] [[قدرت]] و [[وحدانیت]] [[خدا]]، نادیده گرفته و به [[کفر]] و [[معصیت]] رو آورد، مورد [[سرزنش]] [[قرآن]] است: {{متن قرآن|كَلَّا لَمَّا يَقْضِ مَا أَمَرَهُ}}<ref>«هرگز؛ آنچه بدو فرمان داده بود هنوز بجا نیاورده است» سوره عبس، آیه ۲۳.</ref><ref>تفسیرمراغی، مج۱۰، ج۳۰، ص۴۵ـ۴۶؛ تفسیرقاسمی، ج ۱۷، ص ۶۰؛ المیزان، ج ۲۰، ص ۲۰۸.</ref>.
*در مورد [[امر تشریعی]] به طور کلی مباحث گوناگونی وجود دارد که در [[علوم]] مختلف به ویژه [[علم اصول فقه]]، به قصد [[تبیین]] [[اوامر]] [[تشریعی]] [[خداوند]] به آن توجه ویژه‌ای شده است؛ مانند:
#برای بیان [[امر تشریعی]]، گاهی از مادّه امر "ا ـ م‌ـ ر" استفاده می‌شود و گاهی از صیغه و هیئت امر (مانند وزن اِفعل)<ref>کفایه‌الاصول، ص ۶۱ ـ ۷۱.</ref>. بیشتر [[اوامر]] [[تشریعی]] [[الهی]] که از طریق [[قرآن]] و [[سنت]] به ما رسیده به صورت هیئت امر است.
#[[اوامر الهی]] اگر بدون قرینه باشد بر [[وجوب]] دلالت می‌کند و تنها در صورت وجود قرینه به معنای [[استحباب]] یا جواز است<ref>العده، ج ۱، ص ۱۷۲؛ کفایه‌الاصول، ص ۶۳ و ۷۰؛ اصول‌الفقه ج ۱، ص ۵۰ و ۵۳.</ref>. برخی برای [[اثبات]] این مطلب به [[آیه]] {{متن قرآن|قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ}}<ref>«(خداوند) فرمود: آنگاه که به تو فرمان دادم. چه چیز تو را از فروتنی بازداشت؟ گفت:» سوره اعراف، آیه ۱۲.</ref> [[استدلال]] کرده‌اند. در این [[آیه]] [[خداوند]] [[ابلیس]] را [[سرزنش]] کرده و علّت آن را [[سرپیچی]] از [[فرمان الهی]] دانسته است و اگر امر بر [[وجوب]] دلالت نمی‌کرد، [[سرپیچی]] از آن مستلزم [[سرزنش]] نمی‌بود<ref>التفسیرالکبیر، ج۱۴، ص۳۲؛ العده، ج ۱، ص ۱۷۴؛ فوائد الاصول، ج ۱، ص ۱۳۴.</ref>؛ همچنین [[فرمان الهی]] در صورتی که قرینه‌ای نداشته باشد، بر [[وجوب]] [[عینی]] (در مقابل کفایی) تعیینی (در برابر تخییری) و نفسی (در مقابل غیری) دلالت می‌کند<ref>اصول‌الفقه، ج۱، ص۶۱ـ۶۲؛ کفایه‌الاصول، ص۷۶.</ref>.
# اگر [[خداوند]] از عملی در شرایطی [[نهی]] و سپس به همان عمل در شرایط دیگری امر کند، آن امر بر جواز و [[اباحه]] دلالت می‌کند<ref>اصول الفقه، ج ۱، ص ۵۴.</ref>، چنان‌که در [[آیه]] {{متن قرآن|وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذًى فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ فِي الْمَحِيضِ وَلَا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يَطْهُرْنَ فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ}}<ref>«و از تو درباره حیض می‌پرسند؛ بگو که آن، گونه‌ای رنج است. پس در حیض از زنان کناره گیرید و با آنان آمیزش نکنید تا پاک شوند و چون شست و شو  کردند، از همان‌جا که خداوند به شما فرموده است با آنان آمیزش کنید، بی‌گمان خداوند توبه کاران و شست‌وشوکنندگان را دوست» سوره بقره، آیه ۲۲۲.</ref> از آمیزش با [[همسر]] در حال حیض [[نهی]] کرده و پس از آن، به آمیزش با آنان بعد از [[پاک]] شدن امر کرده است<ref>المیزان، ج۲، ص۲۱۰؛ اطیب‌البیان، ج ۲، ص ۴۴۵.</ref>؛ همچنین اگر مخاطب توهم کند که عملی [[ممنوع]] است و [[خداوند]] به آن [[عمل]] [[فرمان]] دهد، آن [[فرمان]] نیز بر جواز دلالت می‌کند<ref>اصول الفقه، ج ۱، ص ۵۴.</ref>، چنان‌که [[خداوند]] به همه [[انسان‌ها]] [[فرمان]] داده از آنچه [[حلال]] و [[پاکیزه]] است بخورند و معنای این امر، [[اباحه]] است<ref>مجمع‌البیان، ج ۱، ص ۴۵۹.</ref>، زیرا [[مشرکان]] برخی از رزق‌های [[حلال]] [[خدا]] را [[حرام]] می‌دانستند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلَالًا طَيِّبًا وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ}}<ref>«ای مردم از آنچه در زمین حلال و پاک است بخورید و از گام‌های شیطان پیروی نکنید که او برای شما دشمنی آشکار است» سوره بقره، آیه ۱۶۸.</ref> البته برخی از اصولیان این دو مطلب را نپذیرفته‌اند<ref> العده، ج۱، ص۱۸۳ ـ ۱۸۵؛ کفایه‌الاصول، ص۷۷.</ref>.
# [[امر تشریعی]] [[خدا]] گاهی ارشادی است و گاهی [[مولوی]]. [[امر ارشادی]] [[فرمان]] دادن به چیزی است که [[عقل انسان]] نیز به آن [[حکم]] می‌کند و [[دستور]] [[شارع]]، [[ارشاد]] به [[حکم عقل]] و تأکید آن است؛ مانند امر به [[اطاعت از خدا]] و [[پیامبر]]{{صل}} {{متن قرآن|وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَاحْذَرُوا فَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّمَا عَلَى رَسُولِنَا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ}}<ref>«و از خداوند فرمانبرداری کنید و از پیامبر فرمان برید و (از بدی) بپرهیزید؛ بنابراین اگر رو بگردانید بدانید که تنها پیام‌رسانی روشن بر عهده فرستاده ماست» سوره مائده، آیه ۹۲.</ref>؛ ولی [[امر مولوی]] امری تأسیسی است که [[شارع]] به عنوان مولا آن را انشا کرده است<ref>اصول الفقه، ج ۱، ص ۱۸۲.</ref>. [[امر ارشادی]] در [[واجب]] یا [[مستحب]] بودن، تابع [[حکم عقل]] است<ref>کفایة الاصول، ص ۳۴۵.</ref>.
*از دیگر مباحثی که اصولیان به آن پرداخته‌اند این است که آیا امر به چیزی، مقتضی [[نهی]] از ضدّ آن است؟<ref>العده، ج ۱، ص ۱۹۶ ـ ۱۹۸؛ کفایة الاصول، ص۱۲۹ـ۱۳۷؛ فوائدالاصول، ج۱، ص ۳۰۱ ـ ۳۱۶.</ref> آیا برای [[امتثال]] امری که بدون قرینه است یک بار انجام دادن مأمورٌ به کافی است (دلالت [[امر]] بر مرّه یا تکرار)؟<ref>العده، ج ۱، ص ۱۹۹ ـ ۲۰۴؛ کفایة الاصول، ص ۷۷ ـ ۷۹؛ فوائدالاصول، ج ۱، ص ۲۴۱.</ref> آیا [[واجب]] است امر خالی از قرینه را فوری [[امتثال]] کرد (دلالت[[امر]] بر فور یا تراخی)؟<ref>العده، ج ۱، ص ۲۲۵ ـ ۲۳۲؛ اصول الفقه، ج ۱، ص ۶۲ ـ ۶۳؛ انوار الاصول، ج ۱، ص ۳۱۴ ـ ۳۱۵.</ref> و....<ref>[[احمد جمالی‌زاده|جمالی‌زاده، احمد]]، [[ امر الهی (مقاله)| امر الهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴.]]</ref>.


==اوصاف [[فرمان تشریعی]]==
=== [[هدایت تکوینی]] ===
*[[فرمان تشریعی]] [[خداوند]] دارای چند ویژگی است:
# [[فرمان خداوند]] متناسب با [[قدرت]] شخص مکلّف است: «لا یُکَلِّفُ اللّهُ نَفسًا اِلاّ وُسعَها» (بقره / ۲، ۲۸۶) و [[خداوند]] کسانی را که [[ایمان]] آورده و کارهای [[نیکو]] انجام دهند، به اموری [[تکلیف]] می‌کند که برایشان دشوار نباشد: «و اَمّا مَن ءامَنَ و عَمِلَ صــلِحـًا فَلَهُ جَزاءً اَلحُسنی و سَنَقولُ لَهُ مِن اَمرِنا یُسرا». (کهف / ۱۸، ۸۸)<ref>المیزان، ج ۱۳، ص ۳۶۲.</ref>
# [[فرمان]] دادن مخصوص [[خداوند]] است و کسی جز او [[قدرت]] صدور فرمانی را ندارد: «والاَمرُ یَومَذٍ لِلَّه». (انفطار / ۸۲، ۱۹)<ref>روح البیان، ج ۱۰، ص ۳۶۲.</ref> تخصیص این امر به [[روز قیامت]] در [[آیه]] مذکور، به اعتبار [[ظهور]] آن در [[قیامت]] است<ref>التفسیرالکبیر، ج۳۱، ص ۸۶ ـ ۸۷؛ المیزان، ج ۲۰، ص ۲۲۹.</ref>. این مطلب از روایتی نیز قابل استفاده است. براساس این [[روایت]] [[امام باقر]]{{ع}} [[فرمان]] دادن را همواره حتی در [[دنیا]] ویژه [[خداوند]] دانسته‌اند<ref>مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۶۸۳.</ref>.
# [[فرمان تشریعی]] [[خداوند]] تخلّف‌پذیر است ([[نور]] / ۲۴، ۶۳)، زیرا [[اطاعت]] کردن از [[فرمان تشریعی]] امری اختیاری است و [[انسان]] می‌تواند آن را [[امتثال]] یا با آن [[مخالفت]] کند<ref>تفسیر صدرالمتألهین، ج ۵، ص ۳۸۴.</ref>.


=== حوادث طبیعى ===


<ref>[[احمد جمالی‌زاده|جمالی‌زاده، احمد]]، [[ امر الهی (مقاله)| امر الهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴.]]</ref>.
=== مقاربت با [[همسر]] ===


==منابع==
=== [[عذاب]] الهى ===
# [[پرونده:000055.jpg|22px]] [[احمد جمالی‌زاده|جمالی‌زاده، احمد]]، [[ امر الهی (مقاله)| امر الهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴''']]


==پانویس==
== منابع ==
{{پانویس2}}
{{منابع}}
#[[پرونده:000055.jpg|22px]] [[احمد جمالی‌زاده|جمالی‌زاده، احمد]]، [[امر الهی (مقاله)| امر الهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴''']]
{{پایان منابع}}


== پانویس ==
{{پانویس}}


[[رده:مدخل]]
[[رده:امر الهی]]
[[رده:امر الهی]]
[[رده:اصطلاحات قرآنی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۷ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۰۶

موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد

واژه‌شناسی لغوی

امر در لغت به دو صورت به‌کار رفته است[۱]:

  1. امری که جمع آن "اوامر" است. این امر ضد نهی[۲] و به معنای طلب [۳] و فرمان بوده و به صورت مصدر و اسم مصدر کاربرد دارد [۴].
  2. امری که جمع آن "امور" است. این امر همواره اسم مصدر است و برای آن معناهایی مانند شأن[۵]، حال[۶]، حادثه[۷] و شی‌ء[۸]ذکر شده است. برخی گفته‌اند: بعید نیست معنای اصلی امر معنای نخست بوده و سپس در معنای دوم به‌کار رفته باشد[۹]. برخی نیز معنای واحد در مادّه "ا ـ م ـ ر" را، طلب و تکلیف همراه با استعلا دانسته‌اند[۱۰].

امر الهی دارای دو معناست:

  1. فرمان تشریعی خداوند.
  2. امر تکوینی و شأن الهی[۱۱].

هرگاه خداوند خواستار تحقق چیزی باشد، اگر آن را به صورت فرمان به بندگان خود اعلام کند تا آنان با اراده خویش آن را محقق سازند، این فرمان، امر تشریعی خداست و اگر مستقیما آن را ایجاد کند و اراده بندگان دخالتی در تحقق آن نداشته باشد، این ایجاد، امر تکوینی الهی است[۱۲].

مقدمه

واژه امر و مشتقات آن در آیات فراوانی به خداوند نسبت داده شده است و مضمون آن نیز از آیاتی پرشمار که مشتمل بر این واژه و مشتقات آن نیست استفاده می‌شود. این آیات گاهی با واژه‌هایی دیگر مانند "حکم" و "قضاء" و گاهی با صیغه و هیئت امر، به امر الهی پرداخته‌اند. یکی از اسمای الهی که در برخی از دعاها وارد شده "آمر" است؛ مانند: "یا آمر"[۱۳]، "یا آمرا بکلّ خیر"[۱۴]، "یا آمرا بالطّاعة"[۱۵] و در دعایی صفت "ذی القدرة والأمر" به خداوند نسبت داده شده است [۱۶]. در روایاتی نیز به امر الهی اشاره شده است[۱۷][۱۸].

امر الهی در قرآن

فرمان تشریعی خداوند

اوصاف فرمان تشریعی

مصادیق فرمان تشریعی

عدالت، احسان و انفاق به خویشاوندان

اسلام و ایمان

کفر به طاغوت

پایداری در صراط مستقیم

توحید در عبادت

صله رحم و مانند آن

بازگرداندن امانت‌ها به صاحبانش

جهاد

قربانی کردن اسماعیل

اطاعت جنیان از سلیمان (ع)

ذبح گاو به دست بنی اسراییل

امر تکوینی الهی

اوصاف امر تکوینی

فرشتگان و امر تکوینی

روح و امر تکوینی

مصادیق امر تکوینی

هدایت تکوینی

حوادث طبیعى

مقاربت با همسر

عذاب الهى

منابع

پانویس

  1. المصباح، ص ۲۱؛ مفردات، ص ۸۸؛ قاموس قرآن، ج ۱، ص۱۰۹ ـ ۱۱۰، «امر».
  2. لسان العرب، ج ۱، ص ۲۰۳، «امر».
  3. المصباح، ص ۲۱، «امر».
  4. قاموس قرآن، ج ۱، ص ۱۰۹، «امر».
  5. مفردات، ص ۸۸.
  6. المصباح، ص ۲۱، «امر».
  7. لسان العرب، ج ۱، ص ۲۰۴؛ القاموس المحیط، ج ۱، ص ۴۹۳؛ تاج العروس، ج ۶، ص ۳۲، «امر».
  8. المنجد، ص ۱۸، «امر».
  9. المیزان، ج ۸، ص ۱۵۰ ـ ۱۵۱.
  10. التحقیق، ج ۱، ص ۱۴۴، «امر».
  11. تفسیر صدرالمتالهین، ج ۵، ص ۴۶۹؛ المیزان، ج ۸، ص ۱۵۱.
  12. جمالی‌زاده، احمد، امر الهی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۴، ص 327.
  13. بحارالانوار، ج ۹۱، ص ۳۹۵.
  14. بحارالانوار، ج ۹۱، ج ۸۸، ص ۳۷۰.
  15. المقام الاسنی، ص ۸۶.
  16. بحارالانوار، ج ۸۸، ص ۱۹۴.
  17. الکافی، ج ۱، ص ۲۱۶ و ج ۸، ص ۸.
  18. جمالی‌زاده، احمد، امر الهی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۴، ص 327.