اصحاب ایکه

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(تغییرمسیر از قوم شعیب)

معناشناسی

کلمه "ایکه" به معنای درخت به هم پیچیده است، و جمع آن "ایک" است، و به طوری که گفته شده، قوم ایکه در سرزمینی پر درخت چون جنگل زندگی می‌کرده‌اند که درختهایش سر به هم داده بود. و مراد از اصحاب أیکه - که ظاهرا همان قوم شعیب می‌باشند، زیرا منزلگاه قوم لوط و قوم ایکه، هر دو بر سر بزرگ راهی قرار داشت. و این را می‌دانیم که مقصود از این راه معهود در ذهن مخاطب عصر پیامبر، آن راهی است که مدینه را به شام وصل می‌کند. بلادی که در این مسیر قرار داشته‌اند منزلگاه قوم لوط و قوم شعیب بوده‌اند، و چون می‌دانیم که همه این مسافت جنگلی بوده است، نتیجه می‌گیریم که قوم ایکه یک طائفه از قوم شعیب و سرزمین ایشان یک ناحیه از حوزه دعوت شعیب بوده که خداوند بخاطر کفرشان هلاکشان نموده است. طرح موضوع قوم ایکه در سوره‌های حجر و سوره شعراء و سوره ص، و ق آمده است.

  1. وَأَصْحَابُ الْأَيْكَةِ وَقَوْمُ تُبَّعٍ كُلٌّ كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ وَعِيدِ[۱]
  2. وَثَمُودُ وَقَوْمُ لُوطٍ وَأَصْحَابُ الْأَيْكَةِ أُولَئِكَ الْأَحْزَابُ[۲]
  3. كَذَّبَ أَصْحَابُ الْأَيْكَةِ الْمُرْسَلِينَ[۳]
  4. وَإِنْ كَانَ أَصْحَابُ الْأَيْكَةِ لَظَالِمِينَ[۴][۵].

نکات:

  1. أَصْحَابُ الْأَيْكَةِ، که مشهور است که قوم شعیب (ع) بوده‌اند، هلاکت آنان هم پیش از زمان موسی (ع) بوده که قرآن برای پیامبر داستان آنان را ذکر می‌کند: وَجَدَ عَلَيْهِ أُمَّةً مِنَ النَّاسِ يَسْقُونَ وَوَجَدَ مِنْ دُونِهِمُ امْرَأَتَيْنِ تَذُودَانِ[۶] یعنی گوسفندان شعیب را این دو دختر به چرا می‌بردند.
  2. سبب هلاک شدن اصحاب ایکه ظلم و تکذیب پیامبران می‌باشد: وَإِنْ كَانَ أَصْحَابُ الْأَيْكَةِ لَظَالِمِينَ[۷]؛ كَذَّبَ أَصْحَابُ الْأَيْكَةِ الْمُرْسَلِينَ[۸][۹].

اصحاب ایکه در قرآن

این عنوان به‌صورت ترکیب اضافی أَصْحَابُ الْأَيْكَةِ ۴ بار در آیات وَإِنْ كَانَ أَصْحَابُ الْأَيْكَةِ لَظَالِمِينَ[۱۰]؛ كَذَّبَ أَصْحَابُ الْأَيْكَةِ الْمُرْسَلِينَ[۱۱]؛ وَثَمُودُ وَقَوْمُ لُوطٍ وَأَصْحَابُ الْأَيْكَةِ أُولَئِكَ الْأَحْزَابُ[۱۲] و وَأَصْحَابُ الْأَيْكَةِ وَقَوْمُ تُبَّعٍ كُلٌّ كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ وَعِيدِ[۱۳] آمده است. ایکه به معنای درخت، و جمع آن "أیْک" به معنای انبوه درختان است. [۱۴] قتاده، ایکه را بیشه‌ای دانسته که بیشتر درختان آن "دَوْم" است که آن را "مُقْل" نیز گویند. [۱۵] دَوْم نوعی درخت خرما و مُقْل میوه یا صمغ آن است. [۱۶] انبوهی از درختان اراک یا خرما، درختان بسیار درهم پیچیده،[۱۷] درخت یا درختی که شاخه‌هایش در هم پیچیده [۱۸] معانی دیگری است که برای ایکه بیان شده است. در این میان نظری هم بر خلاف موارد پیشگفته، ایکه رانام قریه و شهر دانسته است. [۱۹].

قرآن کریم اصحاب ایکه را امت شعیب معرفی می‌کند. كَذَّبَ أَصْحَابُ الْأَيْكَةِ الْمُرْسَلِينَ[۲۰]، إِذْ قَالَ لَهُمْ شُعَيْبٌ أَلَا تَتَّقُونَ[۲۱] نامیدن آنان به اصحاب ایکه یا از آن رو بوده است که در منطقه‌ای پر آب و درخت با میوه فراوان زندگی می‌کردند [۲۲] یا از آن رو که ایکه (درختی) را می‌پرستیدند. [۲۳] اگر به روایت ترتیب نزولی که زرکشی در البرهان آورده است [۲۴] اعتماد کنیم برای نخستین بار در سوره ق و در کنار قوم نوح، اصحاب رسّ، ثمود، عاد، فرعون، اخوان لوط و قوم تُبَّع، از اصحاب ایکه نیز یاد شده و بدون آنکه هیچ معرفی از آنان ارائه شود، تنها بر این نکته تأکید شده که آنان پیامبر خود را تکذیب کردند و مستحق وعید الهی شدند: كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَأَصْحَابُ الرَّسِّ وَثَمُودُ وَعَادٌ وَفِرْعَوْنُ وَإِخْوَانُ لُوطٍ وَأَصْحَابُ الأَيْكَةِ وَقَوْمُ تُبَّعٍ كُلٌّ كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ وَعِيدِ [۲۵] سپس برای بار دوم در سوره ص با همان تعریف مبهم و مختصر و در کنار همان گروه‌های یاد شده از آنان نیز نام برده شده و افزون بر آن، در این سوره می‌گوید: آنان به تعجیل از خدا می‌خواستند که پیش از رسیدن روز حساب عذابشان کند: كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَعَادٌ وَفِرْعَوْنُ ذُو الأَوْتَادِ وَثَمُودُ وَقَوْمُ لُوطٍ وَأَصْحَابُ الأَيْكَةِ أُوْلَئِكَ الأَحْزَابُ إِن كُلٌّ إِلاَّ كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ عِقَابِ وَمَا يَنظُرُ هَؤُلاء إِلاَّ صَيْحَةً وَاحِدَةً مَّا لَهَا مِن فَوَاقٍ وَقَالُوا رَبَّنَا عَجِّل لَّنَا قِطَّنَا قَبْلَ يَوْمِ الْحِسَابِ[۲۶] روشن‌ترین معرفی از اصحاب ایکه در سوره شعراء آمده که به فاصله ۹ سوره پس از سوره ص نازل شده است. در این سوره اصحاب ایکه، قوم شعیب معرفی شده‌اند که پیش از شعیب، دیگر فرستادگان الهی را تکذیب کرده بودند: كَذَّبَ أَصْحَابُ الْأَيْكَةِ الْمُرْسَلِينَ[۲۷] شعیب آنان رابه ترس از خدا فرا می‌خواند: إِذْ قَالَ لَهُمْ شُعَيْبٌ أَلَا تَتَّقُونَ[۲۸] و با معرفی خود به عنوان پیامبر امین و درستکار برای آنان، از ایشان می‌خواست تقوای الهی را رعایت کرده و از او اطاعت کنند: إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ[۲۹] و اعلام می‌داشت که در برابر هدایتشان مزدش بر عهده پروردگار جهانیان است و از آنان مزدی نمی‌خواهد: وَمَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِينَ[۳۰] شاید بتوان از ظاهر آیات بعد استفاده کرد که بزرگ‌ترین انحراف اصحاب ایکه کم فروشی بوده است، ازاین‌رو شعیب (ع) ضمن دعوت آنها به کامل دادن پیمانه، آنان را از کم‌فروشی نهی می‌کرد: أَوْفُوا الْكَيْلَ وَلَا تَكُونُوا مِنَ الْمُخْسِرِينَ[۳۱] و از آنان می‌خواست که با ترازوی درست و کفه‌های برابر وزن کنند و از ارزش اموال مردم نکاهند که چنین کاری فساد است و آنان نباید با کم‌فروشی در زمین فساد کنند: وَزِنُوا بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِيمِ وَلا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلا تَعْثَوْا فِي الأَرْضِ مُفْسِدِينَ[۳۲] [۳۳] برخی از مفسران فساد مورد اشاره این آیه را به راهزنی، غارت اموال، نابود کردن زراعت،[۳۴] و احیاناً قتل،[۳۵] تفسیر کرده، این اعمال را نیز از جمله انحرافها و کارهای ناروای اصحاب ایکه برشمرده‌اند.

اصحاب ایکه در برابر دعوت شعیب ایستادگی و او را جادو شده معرفی کردند و با برابر دانستن شعیب با خودشان، او را در ادعای رسالتش از جانب خدا دروغگو شمردند: قَالُوا إِنَّمَا أَنْتَ مِنَ الْمُسَحَّرِينَ[۳۶]، وَمَا أَنْتَ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا وَإِنْ نَظُنُّكَ لَمِنَ الْكَاذِبِينَ[۳۷] و ناباورانه و با استهزا [۳۸] به او پیشنهاد دادند که اگر در ادعایش راستگوست پاره آسمان بر سر آنان فرود آورد: فَأَسْقِطْ عَلَيْنَا كِسَفًا مِنَ السَّمَاءِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ[۳۹]؛ اما شعیب با واگذاردن امر آنان به خداوند[۴۰] و اینکه خداوند به فرجام آنان داناست، به آنان فرمود: خدا به آنچه می‌کنید داناتر است؛ یعنی اختیار عذاب به دست من نیست: قَالَ رَبِّي أَعْلَمُ بِمَا تَعْمَلُونَ[۴۱][۴۲] اصحاب ایکه شعیب را تکذیب کردند و در پی تکذیب آنان، عذاب روزِ سایبان یا ابر، آنان را فرو گرفت: فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَهُمْ عَذَابُ يَوْمِ الظُّلَّةِ إِنَّهُ كَانَ عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ[۴۳] روز نزول عذاب بر اصحاب ایکه به «روز بزرگ» وصف شده است: إِنَّهُ كَانَ عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ[۴۴] درباره کیفیت عذاب اصحاب ایکه روایاتی نقل شده که یادآور شباهت عذاب این قوم با اصحاب مدین است. گفته شده: پس از آنکه شعیب را تکذیب کردند و ناباورانه از او خواستند تا پاره‌ای از آسمان یا ابر [۴۵] بر آنان بیفکند، خداوند ۷ شبانه روز گرمای شدیدی را بر آنها مسلط [۴۶] و باد را ساکن گرداند، به‌گونه‌ای که نفس کشیدن بر آنان دشوار شد و آرامش را از آنان گرفت. پناه بردن به درون خانه‌ها و سرداب‌ها و استفاده از آب و سایه نیز برای خنک شدن بر آنان سودی نبخشید، آنگاه پس از ۷ روز خداوند ابری (ظُلّه) به سوی آنان فرستاد. اصحاب ایکه به سوی سایه آن ابر رو آوردند. ناگهان از آن ابر آتش بارید (صاعقه آنان را فرا گرفت) و همه آنان را نابود کرد. [۴۷] در برخی نقل‌ها تعبیرهای مبالغه‌آمیزی در باره عذاب نازل شده بر اصحاب ایکه، دیده می‌شود که می‌توان آن را تعبیرهایی مَجاز به شمار آورد؛ مانند اینکه خورشید آنان را به سان ملخی که در ظرف پخته شود، سوزاند،[۴۸] خداوند دری از دوزخ بر روی آنان گشود،[۴۹] آنگاه که اصحاب ایکه زیر آن ابر گرد آمدند، چون کوهی بر سر آنان فرود آمد [۵۰] و بر اثر آتشی که از ابر بر آنان بارید همگی خاکستر شدند. [۵۱] ابن‌کثیر اصحاب مدین و ایکه را یک امت دانسته، با توجه به آیه فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ[۵۲] که عذاب اصحاب مدین را رَجفه (زمین لرزه) و آیه وَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا نَجَّيْنَا شُعَيْبًا وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَأَخَذَتِ الَّذِينَ ظَلَمُوا الصَّيْحَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دِيَارِهِمْ جَاثِمِينَ[۵۳] که عذاب آنان را صیحه (بانگ شدید) بیان کرده، درباره چگونگی عذاب می‌گوید: پس از پناه بردن مردم به سایه ابر، شعله‌های آتش بر آنان فرو بارید و زمین به لرزه درآمد و صیحه‌ای از آسمان برخاست و همه اصحاب ایکه را که در زیر ابر جای گرفته بودند نابود کرد. [۵۴] برخلاف این نقلها و اظهار نظرها، در روایتی از ابن عباس در بیان نوع عذاب اصحاب ایکه با احتیاط برخورده شده است. او گفته است: هرکس درباره چگونگی عذاب يَوْمِ الظُّلَّةِ سخنی گفت او را تکذیب کن. [۵۵] شاید به این سبب که کسی از آنان نجات نیافت، تا چگونگی عذاب را شرح دهد[۵۶].[۵۷]

سرزمین اصحاب ایکه

اصحاب ایکه و اهل مدین

قرائت و کتابت الایکه

«اصحاب أیکه» چه کسانی بوده‌اند؟

مطلبی که توجه بدان در این جا لازم است، این است که در قرآن کریم در چند آیه از سوره‌های حجر، شعراء، صو ق، مردمی به نام «اصحاب ایکه» نامیده شده‌اند که شعیب بر آنها مبعوث شد و با پند و اندرز خواست تا آنها را از عذاب الهی بیم دهد، ولی تکذیبش کردند. در این جا باید دید آیا «اصحاب ایکه» همان مردم مدین هستند یا قوم دیگری که شعیب جداگانه بر آنها نیز مبعوث شده و آنها هم مانند قوم مدین آن حضرت را تکذیب نموده‌اند.

لغت‌شناسان در معنای «ایکه» گفته‌اند که به معنای بیشه، جنگل و درخت‌های انبوه و به‌هم‌پیچیده است[۵۸] و بسیاری از تاریخ نگاران و مفسران گفته‌اند که اصحاب ایکه، همان مردم مدین بوده‌اند و در نزدیکی شهرشان بیشه‌ای بوده که از درختان آن استفاده می‌کردند و یا به گفته بیضاوی، محل سکونتشان در همان بیشه‌ها بوده است[۵۹].

برخی از آنان گفته‌اند: شعیب(ع) دو بار مبعوث شد، بار اول به سوی مردم مدین و بار دوم به سوی اصحاب ایکه و بدین ترتیب آنها را قوم دیگری دانسته‌اند. در تفسیر المیزان نقل شده که ایکه، نام بیشه‌ای در نزدیکی شهر مدین بوده است که طایفه‌ای در آن سکونت داشته و شعیب(ع) به سوی آنها مبعوث شده است. طایفه مزبور با شعیب بیگانه بودند؛ یعنی از قوم و قبیله او نبودند، از این رو خدای تعالی در سوره شعراء - که داستان آنها را نقل کرده – چنین می‌فرماید: «اصحاب ایکه فرستادگان (خدا) را تکذیب کردند. آن‌گاه که شعیب به آنها گفت: آیا نمی‌ترسید.»..[۶۰] و اگر با آنها بستگی قبیله‌ای داشت، مانند جاهای دیگر می‌فرمود: «... برادرشان شعیب.».. و با جمله أَخَاهُمْ شُعَيْبً داستان را شروع می‌کرد.

نکته‌ای که در آیات مربوط به حضرت شعیب و مردم مدین و اصحاب ایکه به چشم می‌خورد و می‌تواند شاهدی برای گفتار گروه اول و نیز قولی که در تفسیر المیزان نقل شده باشد، این است که شعیب(ع) یا هر دو گروه که رو به رو می‌شود، آنها را از کم‌فروشی نهی فرموده و به پُر کردن پیمانه و وزن کردن با ترازوی درست دستور می‌دهد؛ برای مثال در سوره هود - که بحث و گفت‌وگوی آن حضرت با مردم مدین نقل شده - چنین است: «به سوی مدین برادرشان شعیب را فرستادیم. وی بدان‌ها گفت: ای مردم! خدای یگانه را بپرستید که معبودی جز او ندارید و از پیمانه و وزن کم ندهید که من (وضع) کار شما را خوب می‌بینم (و احتیاجی به کم‌فروشی ندارید و از عذاب روزی که (کافران را) فراگیرنده است، بر شما بیمناکم. ای مردم! پیمانه و وزن را از روی عدالت تمام بدهید و حق مردم را (در معادله و داد و ستد) کم ندهید و کوشش به فساد در روی زمین نکنید.»..[۶۱].

در سوره اعراف و عنکبوت هم آیاتی شبیه به آن چه در بالا ترجمه شد، در مورد مردم مدین آمده است. در مورد اصحاب ایکه نیز در سوره شعراء چنین می‌فرماید: «اصحاب ایکه پیغمبران را تکذیب کردند، هنگامی که شعیب به ایشان گفت: چرا نمی‌ترسید که من فرستاده امینی (برای شما) هستم. پس از خدا بترسید و پیروی‌ام کنید و من از شما برای پیغمبری، مزدی نمی‌خواهم که مزد من جز به عهده پروردگار جهانیان نیست»[۶۲].

به دنبال این آیات، آیاتی نظیر همان آیات سوره هود است و دعوت شعیب(ع) و دستورش به آن مردم این گونه ذکر شده است: «پیمانه را تمام دهید و از کم‌فروشان نباشید و به ترازوی درست وزن کنید و حق مردم را کم ندهید و در روی زمین به فساد کوشش نکنید»[۶۳].

بعید نیست از این تشابه آیات و اندرز شعیب، چنین به دست آید که مردم مدین و اصحاب ایکه یکی بوده و دو دسته نبوده‌اند، البته دور نیست گفته شود که آنها دو گروه بوده‌اند، ولی در نزدیکی یک‌دیگر به سر می‌برده‌اند و گناهان و صفات زشت قوم مدین، به آنها نیز سرایت کرده بود و شعیب(ع) پس از این که مامور راهنمایی مردم مدین شد، طبق دستور دیگر الهی مأمور تبلیغ اصحاب ایکه نیز گردید.[۶۴]

سبب نزول عذاب بر قوم شعیب

راوندی در حدیثی از امام سجاد(ع) روایت کرده که آن حضرت فرمود: نخستین کسی که پیمانه و ترازو برای مردم ساخت، حضرت شعیب بود و آنها با پیمانه و ترازو سروکار پیدا کردند، ولی پس از مدتی شروع به کم‌فروشی نمودند و همین سبب عذاب الهی گردید[۶۵].

در نقلی که راوندی از وهب بن منبه و دیگران کرده چنین آمده است که شعیب، ایوب و بلعم بن باعورا هر سه از فرزندان کسانی بودند که در روز نجات ابراهیم(ع) از آتش نمرود به وی ایمان آورده و به همراه آن حضرت به شام هجرت کرده بودند و ابراهیم(ع) دختران لوط را به همسری آنها در آورد و به گفته وی، تمام پیمبرانی که پس از ابراهیم خلیل و پیش از بنی‌اسرائیل مبعوث شدند، همگی از نسل اینان بودند. پس خدای تعالی شعیب را به سوی مردم مدین فرستاد و آنها قبیله و فامیل شعیب(ع) نبودند، ولی امتی بودند که پادشاهی ستمگر بر آنها حکومت می‌کرد به طوری که پادشاهان زمان، نیروی مقاومت در برابر او نداشتند.

مردم مزبور کم‌فروشی می‌کردند و حق دیگران را کم می‌داند، اما وقتی کالایی را برای خود پیمانه یا وزن می‌کردند، کامل و تمام پیمانه می‌کردند. همچنین به خدای جهان نیز کافر بوده و پیامبران الهی را نیز تکذیب می‌کردند و سرکشی می‌نمودند.

اینان زندگی پر نعمتی داشتند تا این که پادشاهشان به آنها دستور داد که خوراکی‌ها را احتکار نمایند و کم‌فروشی کنند. شعیب(ع) به اندرز آنها مشغول شد (و از کم‌فروشی نهیشان کرد.) پادشاه، شعیب را خواست و از او پرسید: در مورد دستوری که من داده‌ام چه نظری داری؟ آیا راضی هستی یا خشمناک؟ شعیب اظهار کرد: خدای تعالی به من وحی فرموده است که هرگاه پادشاهی مانند تو رفتار کند، او را پادشاه ستم‌کار می‌خوانند[۶۶]. پادشاه او را تکذیب کرد و به همراه قوم و قبیله‌اش از شهر بیرون نمود و به دنبال آن عذاب الهی بر آنها نازل گردید[۶۷].[۶۸]

عذاب قوم شعیب

چنان که در ترجمه آیات قرآن کریم گذشت، عذاب قوم شعیب در سوره اعراف رَّجْفَةُ[۶۹] یعنی زلزله آمده است. خداوند در سوره هود فرموده است: «آنان را صیحه (آسمانی) فراگرفت». در سوره شعراء است که به عذاب يَوْمِ الظُّلَّةِ[۷۰] یعنی سایه آتش بار دچار گشتند.

از این رو چنان که در پیش اشاره شد، جمعی از مفسران و تاریخ نگاران گفته‌اند: شعیب دوبار مأمور ارشاد و تبلیغ مردم گشت. یک بار به سوی مردم مدین مبعوث شد و بار دیگر به سوی اصحاب ایکه. اینان گفته‌اند: مردم مدین به رَّجْفَةُو زلزله مبتلا گشتند و اصحاب ایکه به عذاب يَوْمِ الظُّلَّةِ[۷۱]. ولی گروهی در مقابل گفتند: مردم مدین و اصحاب ایکه هر دو یک گروه بوده‌اند و عذاب زلزله و عذاب يَوْمِ الظُّلَّةِ نیز هر دو بر همین مردم نازل شد. به این ترتیب که در آغاز به زلزله دچار شدند و سپس ابر آتش‌باری بر آنها سایه افکند و آنها را یک سره نابود کرد[۷۲].

ابن عباس و دیگران گفته‌اند: قوم شعیب دچار گرمای سختی شدند که سایه خانه و آب‌ها نیز نمی‌توانست آنها را از سختی گرما نجات دهد و آب‌ها داغ شده بود. در این وقت خداوند ابری را فرستاد که نسیم خنکی از آن وزیدن گرفت. مردم در زیر آن تکه ابر گرد آمدند تا از گرما رهایی یابند و دیگران را نیز به گرد آمدن در زیر آن ابر دعوت کردند. وقتی همگی در سایه آن جمع شدند، شراره‌های آتش از ابر ببارید و زمین هم در زیر پایشان لرزید. از بالای سر آتش بر سرشان می‌بارید و از زیر پا هم به زمین‌لرزه سختی دچار گشتند تا همگی سوختند و خاکستر شدند و طومار زندگیشان در هم پیچیده شد[۷۳].

وهب گفته است: خدای تعالی گرما را بر ایشان مسلط کرد و نه روز به عذاب گرمای سخت مبتلا بودند و آب‌هاشان به صورت حمیم داغ در آمده بود که نمی‌توانستند بیاشامند و به بیشه‌ای پناه بردند. در این وقت خداوند تکه ابری را فرستاد و آنها در زیر آن جمع شدند. پس خدای تعالی آتشی از آن ابر بر ایشان بارید که هیچ یک از آنها از آن آتش سوزان نجات نیافتند[۷۴].

بدین ترتیب می‌توان گفت کسانی که به عذاب زلزله و ابر آتش‌بار دچار شدند، همان مردم مدین یا اصحاب ایکه بودند و هر دو عذاب نیز بر همان‌ها نازل گردید. اما منظور از «صیحه» در سوره هود نیز ممکن است صیحه آسمانی با صیحه جبرئیل بوده که هنگام نابودی یا پیش از نزول عذاب بر سر آنها زده یا چنان که برخی از مفسران گفته‌اند، کنایه از هلاکت و نابود شدن آنهاست. چنان‌که عرب در مورد قومی که نابود شده‌اند می‌گوید: صاح الزمان بهم یعنی آن قوم نابود گشته‌اند.[۷۵]

منابع

پانویس

  1. «و اصحاب ایکه و قوم تبّع همگی پیامبران را دروغزن خواندند آنگاه بیم دادن من (بر آنان) به حقیقت پیوست» سوره ق، آیه ۱۴.
  2. «و ثمود و قوم لوط و «اصحاب ایکه» همان گروه‌ها (ی شکست خورده) بودند» سوره ص، آیه ۱۳.
  3. «اصحاب ایکه پیامبران را دروغگو شمردند» سوره شعراء، آیه ۱۷۶.
  4. و اصحاب ایکه به راستی ستمگر بودند» سوره حجر، آیه ۷۸.
  5. سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۲۰۵.
  6. «و چون به آب مدین رسید بر آن، گروهی را دید که (گوسفندان خود را) آب می‌دادند و کنار آنان دو زن را دید که (گوسفندان خود را از رفتن به سوی آب) دور می‌داشتند» سوره قصص، آیه ۲۳.
  7. و اصحاب ایکه به راستی ستمگر بودند» سوره حجر، آیه ۷۸.
  8. «اصحاب ایکه» پیامبران را دروغگو شمردند» سوره شعراء، آیه ۱۷۶.
  9. سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۲۰۵.
  10. «و «اصحاب ایکه» به راستی ستمگر بودند» سوره حجر، آیه ۷۸.
  11. ««اصحاب ایکه» پیامبران را دروغگو شمردند» سوره شعراء، آیه ۱۷۶.
  12. «و ثمود و قوم لوط و «اصحاب ایکه» همان گروه‌ها (ی شکست خورده) بودند» سوره ص، آیه ۱۳.
  13. «و اصحاب ایکه و قوم تبّع همگی پیامبران را دروغزن خواندند آنگاه بیم دادن من (بر آنان) به حقیقت پیوست» سوره ق، آیه ۱۴.
  14. جامع‌البیان، مج ۸، ج ۱۴، ص ۶۴؛ مقاییس‌اللغه، ج ۱، ص ۱۶۵؛ لسان‌العرب، ج ۱، ص ۲۸۹، «ایک».
  15. تفسیر قرطبی، ج ۱۳، ص ۹۰.
  16. لغت نامه، ج ۷، ص ۹۹۲۱؛ ج ۱۳، ص ۱۸۸۵۵.
  17. مقاییس‌اللغه، ج ۱، ص ۱۶۵، «ایک».
  18. التبیان، ج ۶، ص ۳۴۹.
  19. التبیان، ج ۶، ص ۳۵۰.
  20. ««اصحاب ایکه» پیامبران را دروغگو شمردند» سوره شعراء، آیه ۱۷۶.
  21. «(یاد کن) آنگاه (را) که شعیب به آنان گفت: آیا پرهیزگاری نمی‌ورزید؟» سوره شعراء، آیه ۱۷۷.
  22. جامع البیان، مج ۸، ج ۱۴، ص ۶۴.
  23. قصص‌الانبیاء، ص ۱۷۱.
  24. البرهان فی علوم القرآن، ج ۱، ص ۲۸۱.
  25. «پیش از آنان قوم نوح و اصحاب رسّ و ثمود دروغ‌انگاری کردند و عاد و فرعون و قوم لوط نیز. و اصحاب ایکه و قوم تبّع همگی پیامبران را دروغزن خواندند آنگاه بیم دادن من (بر آنان) به حقیقت پیوست» سوره ق، آیه ۱۲-۱۴.
  26. «پیش از ایشان قوم نوح و عاد و فرعون دارنده میخ‌ها هم، (پیامبران را) دروغگو انگاشتند و ثمود و قوم لوط و «اصحاب ایکه» همان گروه‌ها (ی شکست خورده) بودند ...هیچ یک جز اینکه پیامبران را دروغگو شمردند کاری نکردند و کیفر من بر آنان به حقیقت پیوست. و اینان جز بانگی یگانه (و آسمانی) را انتظار نمی‌برند که آن را هیچ بازگشت نیست. و می‌گفتند: پروردگارا! نامه کردار ما را پیش از روز حساب به ما با شتاب ده!» سوره ص، آیه ۱۲-۱۶.
  27. ««اصحاب ایکه» پیامبران را دروغگو شمردند» سوره شعراء، آیه ۱۷۶.
  28. «(یاد کن) آنگاه (را) که شعیب به آنان گفت: آیا پرهیزگاری نمی‌ورزید؟» سوره شعراء، آیه ۱۷۷.
  29. «من برای شما پیامبری امینم» سوره شعراء، آیه ۱۷۸-۱۷۹.
  30. «و من از شما برای این (پیامبری) پاداشی نمی‌خواهم، پاداش من جز با پروردگار جهانیان نیست» سوره شعراء، آیه ۱۰۹.
  31. «پیمانه را تمام بپیمایید و از کم‌فروشان نباشید» سوره شعراء، آیه ۱۸۱.
  32. «و با ترازوی درست، وزن کنید. و چیزهای مردم را به آنان کم ندهید و در زمین تبهکارانه آشوب نورزید» سوره شعراء، آیه ۱۸۲-۱۸۳.
  33. المیزان، ج ۱۵، ص ۳۱۲.
  34. الکشاف، ج ۳، ص ۳۳۲.
  35. تفسیر بیضاوی، ج ۳، ص ۲۶۳.
  36. «گفتند: تو بی‌گمان از جادو زدگانی» سوره شعراء، آیه ۱۵۳.
  37. «و تو جز بشری مانند ما نیستی و بی‌گمان ما تو را از دروغگویان می‌دانیم» سوره شعراء، آیه ۱۸۶.
  38. کشف الاسرار، ج ۷، ص ۱۴۸.
  39. «بنابراین اگر راست می‌گویی پاره‌هایی از آسمان را بر ما فرود آر» سوره شعراء، آیه ۱۸۷.
  40. الکشاف، ج ۳، ص ۳۳۳؛ التفسیر الکبیر، ج ۲۴، ص ۱۶۴.
  41. «گفت: پروردگارم به آنچه انجام می‌دهید داناتر است» سوره شعراء، آیه ۱۸۸.
  42. مجمع‌البیان، ج۷، ص۳۱۷، المیزان، ج۱۵، ص۳۱۳.
  43. «پس، او را دروغگو شمردند آنگاه عذاب «روز ابر آتشبار» آنان را فرو گرفت؛ که آن، بی‌گمان عذاب روزی سترگ بود» سوره شعراء، آیه ۱۸۹.
  44. «پس، او را دروغگو شمردند آنگاه عذاب «روز ابر آتشبار» آنان را فرو گرفت؛ که آن، بی‌گمان عذاب روزی سترگ بود» سوره شعراء، آیه ۱۸۹.
  45. الکشاف، ج ۳، ص ۳۳۴.
  46. مجمع‌البیان، ج ۷، ص ۳۱۷.
  47. روض‌الجنان، ج ۱۴، ص ۳۵۲؛ المیزان، ج۱۵، ص۳۱۳.
  48. الدرالمنثور، ج ۶، ص ۳۲۰.
  49. تفسیر قرطبی، ج ۱۳، ص ۹۲.
  50. تفسیر قرطبی، ج ۱۳، ص ۹۲.
  51. بحارالانوار، ج ۱۲، ص ۳۸۳.
  52. «آنگاه زمین‌لرزه آنان را فرو گرفت و در خانه‌شان از پا در آمدند» سوره اعراف، آیه ۷۸.
  53. «و چون «امر» ما دررسید شعیب و مؤمنان همراه او را با بخشایشی از سوی خویش رهایی بخشیدیم و بانگ آسمانی ستمگران را فرو گرفت و در خانه‌های خود از پا در افتادند» سوره هود، آیه ۹۴.
  54. قصص‌الانبیاء، ص ۱۷۷ ـ ۱۷۸.
  55. جامع‌البیان، مج ۱۱، ج ۱۹، ص ۱۳۵.
  56. کشف الاسرار، ج ۷، ص ۱۴۹.
  57. دشتی، سید محمود، مقاله «اصحاب ایکه»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۳، ص 386-388.
  58. انوار التنزیل، ج۱، ص۲۵۳.
  59. انوار التنزیل، ج۱، ص۲۵۳.
  60. كَذَّبَ أَصْحَابُ الْأَيْكَةِ الْمُرْسَلِينَ * إِذْ قَالَ لَهُمْ شُعَيْبٌ أَلَا تَتَّقُونَ «اصحاب ایکه» پیامبران را دروغگو شمردند * (یاد کن) آنگاه (را) که شعیب به آنان گفت: آیا پرهیزگاری نمی‌ورزید؟» سوره شعراء، آیه ۱۷۶-۱۷۷.
  61. وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ وَلَا تَنْقُصُوا الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ إِنِّي أَرَاكُمْ بِخَيْرٍ وَإِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ مُحِيطٍ * وَيَا قَوْمِ أَوْفُوا الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ «و به سوی (قوم) مدین، برادرشان شعیب را (فرستادیم که به ایشان) گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید و در پیمانه و ترازو کم ننهید، من شما را در رفاه می‌یابم و بر شما از عذاب روزی فراگیر می‌هراسم * و ای قوم من! پیمانه و ترازو را با دادگری، تمام بپیمایید و چیزهای مردم را به آنان کم ندهید و در زمین تبهکارانه آشوب نورزید» سوره هود، آیه ۸۴-۸۵.
  62. كَذَّبَ أَصْحَابُ الْأَيْكَةِ الْمُرْسَلِينَ * إِذْ قَالَ لَهُمْ شُعَيْبٌ أَلَا تَتَّقُونَ * إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ * فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ * وَمَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِينَ ««اصحاب ایکه» پیامبران را دروغگو شمردند * (یاد کن) آنگاه (را) که شعیب به آنان گفت: آیا پرهیزگاری نمی‌ورزید؟ * من برای شما پیامبری امینم * پس، از خداوند پروا و از من فرمانبرداری کنید! * و من از شما برای این (پیامبری) پاداشی نمی‌خواهم، پاداش من جز با پروردگار جهانیان نیست» سوره شعراء، آیه ۱۷۶-۱۸۰.
  63. أَوْفُوا الْكَيْلَ وَلَا تَكُونُوا مِنَ الْمُخْسِرِينَ * وَزِنُوا بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِيمِ * وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ «پیمانه را تمام بپیمایید و از کم‌فروشان نباشید * و با ترازوی درست، وزن کنید * و چیزهای مردم را به آنان کم ندهید و در زمین تبهکارانه آشوب نورزید» سوره شعراء، آیه ۱۸۱-۱۸۳.
  64. رسولی محلاتی، سید هاشم، تاریخ انبیاء ص ۳۴۷.
  65. قصص الانبیاء، ص۱۴۲.
  66. در حدیث دیگری که راوندی از ابن عباس نقل کرده، شعیب(ع) به پادشاه مزبور گفت: خدای تعالی به من وحی فرموده که هرگاه پادشاهی مانند تو رفتار کند، عذاب خود را بر او نازل فرماید. پادشاه که این سخن را از شعیب شنید، دستور داد آن حضرت را از قریه بیرون کردند.
  67. قصص الأنبیاء، ص۱۴۶؛ بحارالانوار، ج۱۲، ص۳۸۴ - ۳۸۵.
  68. رسولی محلاتی، سید هاشم، تاریخ انبیاء ص ۳۵۴.
  69. «زمین‌لرزه» سوره اعراف، آیه ۷۸.
  70. «روز ابر آتشبار» سوره شعراء، آیه ۱۸۹.
  71. مجمع البیان، ج۴، ص۴۵۰.
  72. بحارالانوار، ج۱۲، ص۳۸۳.
  73. بحارالانوار، ج۱۲، ص۳۸۲.
  74. راوندی، قصص الانبیاء، ص۱۴۷.
  75. رسولی محلاتی، سید هاشم، تاریخ انبیاء ص ۳۵۵.