امر الهی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - 'ذکر' به 'ذکر')
 
(۵۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{ویرایش غیرنهایی}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = امر | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[امر الهی در قرآن]] | پرسش مرتبط  = }}
{{امامت}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[امر الهی در قرآن]] | [[امر الهی در حدیث]] | [[امر الهی در نهج البلاغه]] | [[امر الهی در معارف دعا و زیارات]] | [[امر الهی در کلام اسلامی]] | [[امر الهی در اخلاق اسلامی]] | [[امر الهی در عرفان اسلامی]] </div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[امر الهی (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


==واژه‌شناسی لغوی==
== معناشناسی ==
*امر در لغت به دو صورت به‌کار رفته است<ref>المصباح، ص ۲۱؛ مفردات، ص ۸۸؛ قاموس قرآن، ج ۱، ص۱۰۹ ـ ۱۱۰، «امر».</ref>:
امر در لغت به دو صورت به‌کار رفته است<ref>المصباح، ص ۲۱؛ مفردات، ص ۸۸؛ قاموس قرآن، ج ۱، ص۱۰۹ ـ ۱۱۰، «امر».</ref>:
# امری که جمع آن "[[اوامر]]" است. این امر ضد [[نهی]]<ref>لسان العرب، ج ۱، ص ۲۰۳، «امر».</ref> و به معنای طلب <ref> المصباح، ص ۲۱، «امر».</ref> و [[فرمان]] بوده و به صورت مصدر و اسم مصدر کاربرد دارد <ref>قاموس قرآن، ج ۱، ص ۱۰۹، «امر».</ref>.
# امری که جمع آن "[[اوامر]]" است. این امر ضد [[نهی]]<ref>لسان العرب، ج ۱، ص ۲۰۳، «امر».</ref> و به معنای طلب <ref> المصباح، ص ۲۱، «امر».</ref> و [[فرمان]] بوده و به صورت مصدر و اسم مصدر کاربرد دارد <ref>قاموس قرآن، ج ۱، ص ۱۰۹، «امر».</ref>.
#امری که جمع آن "امور" است. این امر همواره اسم مصدر است و برای آن معناهایی مانند [[شأن]]<ref>مفردات، ص ۸۸.</ref>، حال<ref>المصباح، ص ۲۱، «امر».</ref>، حادثه<ref> لسان العرب، ج ۱، ص ۲۰۴؛ القاموس المحیط، ج ۱، ص ۴۹۳؛ تاج العروس، ج ۶، ص ۳۲، «امر».</ref> و شی‌ء<ref>المنجد، ص ۱۸، «امر».</ref>ذکر شده است. برخی گفته‌اند: بعید نیست معنای اصلی امر معنای نخست بوده و سپس در معنای دوم به‌کار رفته باشد<ref>المیزان، ج ۸، ص ۱۵۰ ـ ۱۵۱.</ref>. برخی نیز معنای [[واحد]] در مادّه "ا ـ م ـ ر" را، طلب و [[تکلیف]] همراه با استعلا دانسته‌اند<ref>التحقیق، ج ۱، ص ۱۴۴، «امر».</ref>.
# امری که جمع آن "امور" است. این امر همواره اسم مصدر است و برای آن معناهایی مانند [[شأن]]<ref>مفردات، ص ۸۸.</ref>، حال<ref>المصباح، ص ۲۱، «امر».</ref>، حادثه<ref> لسان العرب، ج ۱، ص ۲۰۴؛ القاموس المحیط، ج ۱، ص ۴۹۳؛ تاج العروس، ج ۶، ص ۳۲، «امر».</ref> و شی‌ء<ref>المنجد، ص ۱۸، «امر».</ref>ذکر شده است. برخی گفته‌اند: بعید نیست معنای اصلی امر معنای نخست بوده و سپس در معنای دوم به‌کار رفته باشد<ref>المیزان، ج ۸، ص ۱۵۰ ـ ۱۵۱.</ref>. برخی نیز معنای واحد در مادّه "ا ـ م ـ ر" را، طلب و [[تکلیف]] همراه با استعلا دانسته‌اند<ref>التحقیق، ج ۱، ص ۱۴۴، «امر».</ref>.
*[[امر الهی]] دارای دو معناست:
#[[فرمان تشریعی خداوند]].
#[[امر تکوینی]] و [[شأن]] [[الهی]]<ref> تفسیر صدرالمتالهین، ج ۵، ص ۴۶۹؛ المیزان، ج ۸، ص ۱۵۱.</ref>.
*هرگاه [[خداوند]] خواستار تحقق چیزی باشد، اگر آن را به [[صورت]] [[فرمان]] به [[بندگان]] خود اعلام کند تا آنان با [[اراده]] خویش آن را محقق سازند، این [[فرمان]]، [[امر تشریعی]] خداست و اگر مستقیما آن را ایجاد کند و [[اراده]] [[بندگان]] دخالتی در تحقق آن نداشته باشد، این ایجاد، [[امر تکوینی]] [[الهی]] است<ref>[[احمد جمالی‌زاده|جمالی‌زاده، احمد]]، [[ امر الهی (مقاله)| امر الهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴.]]</ref>.


==امر الهی در [[قرآن]]==
امر الهی دارای دو معناست:
*واژه امر و مشتقات آن در [[آیات]] فراوانی به [[خداوند]] نسبت داده شده است و مضمون آن نیز از آیاتی پرشمار که مشتمل بر این واژه و مشتقات آن نیست استفاده می‌شود. این [[آیات]] گاهی با واژه‌هایی دیگر مانند "[[حکم]]" و "[[قضاء]]" و گاهی با صیغه و هیئت امر، به [[امر الهی]] پرداخته‌اند. یکی از [[اسمای الهی]] که در برخی از [[دعاها]] وارد شده "آمر" است؛ مانند: "یا آمر"<ref>بحارالانوار، ج ۹۱، ص ۳۹۵.</ref>، "یا آمرا بکلّ خیر"<ref>بحارالانوار، ج ۹۱، ج ۸۸، ص ۳۷۰.</ref>، "یا آمرا بالطّاعة"<ref>المقام الاسنی، ص ۸۶.</ref> و در دعایی صفت "ذی القدرة والأمر" به [[خداوند]] نسبت داده شده است <ref> بحارالانوار، ج ۸۸، ص ۱۹۴.</ref>. در روایاتی نیز به [[امر الهی]] اشاره شده است<ref>الکافی، ج ۱، ص ۲۱۶ و ج ۸، ص ۸.</ref><ref>[[احمد جمالی‌زاده|جمالی‌زاده، احمد]]، [[ امر الهی (مقاله)| امر الهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴.]]</ref>.
# [[فرمان تشریعی خداوند]].
# [[امر تکوینی]] و [[شأن]] [[الهی]]<ref> تفسیر صدرالمتالهین، ج ۵، ص ۴۶۹؛ المیزان، ج ۸، ص ۱۵۱.</ref>.


==[[فرمان تشریعی خداوند]]==
هرگاه [[خداوند]] خواستار تحقق چیزی باشد، اگر آن را به صورت [[فرمان]] به [[بندگان]] خود اعلام کند تا آنان با [[اراده]] خویش آن را محقق سازند، این [[فرمان]]، [[امر تشریعی]] خداست و اگر مستقیما آن را ایجاد کند و [[اراده]] [[بندگان]] دخالتی در تحقق آن نداشته باشد، این ایجاد، [[امر تکوینی]] [[الهی]] است<ref>[[احمد جمالی‌زاده|جمالی‌زاده، احمد]]، [[امر الهی (مقاله)| امر الهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴]]، ص ۳۲۷.</ref>.
*[[فرمان تشریعی خداوند]] به عمل اختیاری برخی از موجودات مختار مانند [[انسان]] و جنّ تعلق گرفته و بدین معناست که [[خداوند]] خواستار تحقق آن عمل است. [[احکام دینی]] ([[واجبات]] و [[مستحبات]]) که در [[آیات قرآن]] بیان شده، از مصادیق [[امر الهی]] است: {{متن قرآن|ذَلِكَ أَمْرُ اللَّهِ أَنْزَلَهُ إِلَيْكُمْ وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يُكَفِّرْ عَنْهُ سَيِّئَاتِهِ وَيُعْظِمْ لَهُ أَجْرًا}}<ref>«این فرمان خداوند است که به سوی شما فرو فرستاده است و هر که از خدا پروا کند (خداوند) گناهانش را می‌پوشاند و برای وی پاداشی سترگ فراهم می‌گرداند» سوره طلاق، آیه ۵.</ref><ref>مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص ۴۶۱.</ref>، چنان‌که [[دین]] نیز امر [[خداوند]] است: {{متن قرآن|لَقَدِ ابْتَغَوُا الْفِتْنَةَ مِنْ قَبْلُ وَقَلَّبُوا لَكَ الْأُمُورَ حَتَّى جَاءَ الْحَقُّ وَظَهَرَ أَمْرُ اللَّهِ وَهُمْ كَارِهُونَ}}<ref>«بی‌گمان آنان پیش‌تر هم فتنه‌جویی کردند و کارها را برای تو دگرگون ساختند تا آنکه حق فرا رسید و فرمان خداوند آشکار شد با آنکه آنان نمی‌پسندیدند» سوره توبه، آیه ۴۸.</ref><ref>جامع‌البیان، مج ۶، ج ۱۰، ص ۱۸۹.</ref>.
*[[پیامبر اکرم]]{{صل}} از طرف [[خداوند]] [[مأمور]] شد تا [[فرمان‌های الهی]] را به [[انسان‌ها]] برساند:{{متن قرآن|فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«از این روی آنچه فرمان می‌یابی آشکار کن و از مشرکان روی بگردان» سوره حجر، آیه ۹۴.</ref>. [[قرآن]] به‌ صورت‌هایی گوناگون بر اجرای [[فرمان الهی]] تأکید کرده و [[انسان‌ها]] را از [[مخالفت]] با آن برحذر داشته است. بر اساس آیه‌ای اگر دو گروه از [[مؤمنان]] با یکدیگر درگیر شوند و یکی از آن‌دو متجاوز باشد، [[مؤمنان]] دیگر [[وظیفه]] دارند با گروه متجاوز بجنگند تا به [[فرمان الهی]] باز گردد:{{متن قرآن|وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ}}<ref>«و اگر دو دسته از مؤمنان جنگ کنند، میان آنان را آشتی دهید پس اگر یکی از آن دو بر دیگری ستم کرد با آن کس که ستم می‌کند جنگ کنید تا به فرمان خداوند باز گردد و چون بازگشت، میان آن دو با دادگری آشتی دهید و دادگری ورزید که خداوند دادگران را دوست می‌دارد» سوره حجرات، آیه ۹.</ref> در [[آیات]] دیگری [[خداوند]] کسانی را که با [[فرمان]] او [[مخالفت]] کنند از اینکه فتنه‌ای دامن‌گیرشان شود یا عذابی دردناک به آنها برسد برحذر داشته است: {{متن قرآن|لَا تَجْعَلُوا دُعَاءَ الرَّسُولِ بَيْنَكُمْ كَدُعَاءِ بَعْضِكُمْ بَعْضًا قَدْ يَعْلَمُ اللَّهُ الَّذِينَ يَتَسَلَّلُونَ مِنْكُمْ لِوَاذًا فَلْيَحْذَرِ الَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَنْ تُصِيبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْ يُصِيبَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«پیامبر را میان خویش چنان فرا نخوانید که یکدیگر را فرا می‌خوانید؛ بی‌گمان خداوند کسانی از شما را که در پناه کسان دیگر، پنهانی بیرون می‌آیند  می‌شناسد پس کسانی که از فرمان وی سرمی‌پیچند از اینکه به آنان آزمونی یا عذابی دردناک رسد باید بپرهیزند» سوره نور، آیه ۶۳.</ref> و برای [[عبرت]] آیندگان، سرگذشت گروهی از گذشتگان را بیان کرده که از [[فرمان الهی]] [[سرپیچی]] کرده و به [[عذاب]] او گرفتار شدند: {{متن قرآن|وَكَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ عَتَتْ عَنْ أَمْرِ رَبِّهَا وَرُسُلِهِ فَحَاسَبْنَاهَا حِسَابًا شَدِيدًا وَعَذَّبْنَاهَا عَذَابًا نُكْرًا فَذَاقَتْ وَبَالَ أَمْرِهَا وَكَانَ عَاقِبَةُ أَمْرِهَا خُسْرًا أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا فَاتَّقُوا اللَّهَ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ الَّذِينَ آمَنُوا قَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَيْكُمْ ذِكْرًا}}<ref>«و چه بسیار (مردم) شهری که از فرمان پروردگار خویش و پیامبران وی سرپیچیدند و ما از آنها حسابی سخت کشیدیم و آنها را به عذابی ناشناخته  عذاب کردیم پس (مردم آن شهر) عقوبت کار خود را چشیدند و پایان کار آنها زیان بود» سوره طلاق، آیه ۸-۱۰.</ref>، {{متن قرآن|فَعَقَرُوا النَّاقَةَ وَعَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ وَقَالُوا يَا صَالِحُ ائْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِنْ كُنْتَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ}}<ref>«پس شتر را پی کردند و از فرمان پروردگارشان سر باز زدند و گفتند: ای صالح اگر از پیامبرانی عذابی را که به ما وعده می‌دهی بر (سر) ما بیاور! آنگاه زمین‌لرزه آنان را فرو گرفت و در خانه‌شان از پا در آمدند» سوره اعراف، آیه ۷۷-۷۸.</ref>، {{متن قرآن|فَعَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ وَهُمْ يَنْظُرُونَ}}<ref>«و از فرمان پروردگارشان سرپیچیدند، پس آذرخش (آسمانی) آنان را در حالی که خود می‌نگریستند فرو گرفت» سوره ذاریات، آیه ۴۴.</ref>.
*[[انسانی]] که با وجود نعمت‌های گوناگون [[الهی]]، باز هم [[فرمان خداوند]] را مبنی بر [[خضوع]] برای [[ربوبیّت الهی]] یا [[شکر نعمت]] او یا [[تأمّل]] در [[دلایل]] [[قدرت]] و [[وحدانیت]] [[خدا]]، نادیده گرفته و به [[کفر]] و [[معصیت]] رو آورد، مورد [[سرزنش]] [[قرآن]] است: {{متن قرآن|كَلَّا لَمَّا يَقْضِ مَا أَمَرَهُ}}<ref>«هرگز؛ آنچه بدو فرمان داده بود هنوز بجا نیاورده است» سوره عبس، آیه ۲۳.</ref><ref>تفسیرمراغی، مج۱۰، ج۳۰، ص۴۵ـ۴۶؛ تفسیرقاسمی، ج ۱۷، ص ۶۰؛ المیزان، ج ۲۰، ص ۲۰۸.</ref>.
*در مورد [[امر تشریعی]] به طور کلی مباحث گوناگونی وجود دارد که در [[علوم]] مختلف به ویژه [[علم اصول فقه]]، به قصد [[تبیین]] [[اوامر]] [[تشریعی]] [[خداوند]] به آن توجه ویژه‌ای شده است؛ مانند:
#برای بیان [[امر تشریعی]]، گاهی از مادّه امر "ا ـ م‌ـ ر" استفاده می‌شود و گاهی از صیغه و هیئت امر (مانند وزن اِفعل)<ref>کفایه‌الاصول، ص ۶۱ ـ ۷۱.</ref>. بیشتر [[اوامر]] [[تشریعی]] [[الهی]] که از طریق [[قرآن]] و [[سنت]] به ما رسیده به صورت هیئت امر است.
#[[اوامر الهی]] اگر بدون قرینه باشد بر [[وجوب]] دلالت می‌کند و تنها در صورت وجود قرینه به معنای [[استحباب]] یا جواز است<ref>العده، ج ۱، ص ۱۷۲؛ کفایه‌الاصول، ص ۶۳ و ۷۰؛ اصول‌الفقه ج ۱، ص ۵۰ و ۵۳.</ref>. برخی برای [[اثبات]] این مطلب به [[آیه]] {{متن قرآن|قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ}}<ref>«(خداوند) فرمود: آنگاه که به تو فرمان دادم. چه چیز تو را از فروتنی بازداشت؟ گفت:» سوره اعراف، آیه ۱۲.</ref> [[استدلال]] کرده‌اند. در این [[آیه]] [[خداوند]] [[ابلیس]] را [[سرزنش]] کرده و علّت آن را [[سرپیچی]] از [[فرمان الهی]] دانسته است و اگر امر بر [[وجوب]] دلالت نمی‌کرد، [[سرپیچی]] از آن مستلزم [[سرزنش]] نمی‌بود<ref>التفسیرالکبیر، ج۱۴، ص۳۲؛ العده، ج ۱، ص ۱۷۴؛ فوائد الاصول، ج ۱، ص ۱۳۴.</ref>؛ همچنین [[فرمان الهی]] در صورتی که قرینه‌ای نداشته باشد، بر [[وجوب]] [[عینی]] (در مقابل کفایی) تعیینی (در برابر تخییری) و نفسی (در مقابل غیری) دلالت می‌کند<ref>اصول‌الفقه، ج۱، ص۶۱ـ۶۲؛ کفایه‌الاصول، ص۷۶.</ref>.
# اگر [[خداوند]] از عملی در شرایطی [[نهی]] و سپس به همان عمل در شرایط دیگری امر کند، آن امر بر جواز و [[اباحه]] دلالت می‌کند<ref>اصول الفقه، ج ۱، ص ۵۴.</ref>، چنان‌که در [[آیه]] {{متن قرآن|وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذًى فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ فِي الْمَحِيضِ وَلَا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يَطْهُرْنَ فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ}}<ref>«و از تو درباره حیض می‌پرسند؛ بگو که آن، گونه‌ای رنج است. پس در حیض از زنان کناره گیرید و با آنان آمیزش نکنید تا پاک شوند و چون شست و شو  کردند، از همان‌جا که خداوند به شما فرموده است با آنان آمیزش کنید، بی‌گمان خداوند توبه کاران و شست‌وشوکنندگان را دوست» سوره بقره، آیه ۲۲۲.</ref> از آمیزش با [[همسر]] در حال حیض [[نهی]] کرده و پس از آن، به آمیزش با آنان بعد از [[پاک]] شدن امر کرده است<ref>المیزان، ج۲، ص۲۱۰؛ اطیب‌البیان، ج ۲، ص ۴۴۵.</ref>؛ همچنین اگر مخاطب توهم کند که عملی [[ممنوع]] است و [[خداوند]] به آن [[عمل]] [[فرمان]] دهد، آن [[فرمان]] نیز بر جواز دلالت می‌کند<ref>اصول الفقه، ج ۱، ص ۵۴.</ref>، چنان‌که [[خداوند]] به همه [[انسان‌ها]] [[فرمان]] داده از آنچه [[حلال]] و [[پاکیزه]] است بخورند و معنای این امر، [[اباحه]] است<ref>مجمع‌البیان، ج ۱، ص ۴۵۹.</ref>، زیرا [[مشرکان]] برخی از رزق‌های [[حلال]] [[خدا]] را [[حرام]] می‌دانستند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلَالًا طَيِّبًا وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ}}<ref>«ای مردم از آنچه در زمین حلال و پاک است بخورید و از گام‌های شیطان پیروی نکنید که او برای شما دشمنی آشکار است» سوره بقره، آیه ۱۶۸.</ref> البته برخی از اصولیان این دو مطلب را نپذیرفته‌اند<ref> العده، ج۱، ص۱۸۳ ـ ۱۸۵؛ کفایه‌الاصول، ص۷۷.</ref>.
# [[امر تشریعی]] [[خدا]] گاهی ارشادی است و گاهی [[مولوی]]. [[امر ارشادی]] [[فرمان]] دادن به چیزی است که [[عقل انسان]] نیز به آن [[حکم]] می‌کند و [[دستور]] [[شارع]]، [[ارشاد]] به [[حکم عقل]] و تأکید آن است؛ مانند امر به [[اطاعت از خدا]] و [[پیامبر]]{{صل}} {{متن قرآن|وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَاحْذَرُوا فَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّمَا عَلَى رَسُولِنَا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ}}<ref>«و از خداوند فرمانبرداری کنید و از پیامبر فرمان برید و (از بدی) بپرهیزید؛ بنابراین اگر رو بگردانید بدانید که تنها پیام‌رسانی روشن بر عهده فرستاده ماست» سوره مائده، آیه ۹۲.</ref>؛ ولی [[امر مولوی]] امری تأسیسی است که [[شارع]] به عنوان مولا آن را انشا کرده است<ref>اصول الفقه، ج ۱، ص ۱۸۲.</ref>. [[امر ارشادی]] در [[واجب]] یا [[مستحب]] بودن، تابع [[حکم عقل]] است<ref>کفایة الاصول، ص ۳۴۵.</ref>.
*از دیگر مباحثی که اصولیان به آن پرداخته‌اند این است که آیا امر به چیزی، مقتضی [[نهی]] از ضدّ آن است؟<ref>العده، ج ۱، ص ۱۹۶ ـ ۱۹۸؛ کفایة الاصول، ص۱۲۹ـ۱۳۷؛ فوائدالاصول، ج۱، ص ۳۰۱ ـ ۳۱۶.</ref> آیا برای [[امتثال]] امری که بدون قرینه است یک بار انجام دادن مأمورٌ به کافی است (دلالت [[امر]] بر مرّه یا تکرار)؟<ref>العده، ج ۱، ص ۱۹۹ ـ ۲۰۴؛ کفایة الاصول، ص ۷۷ ـ ۷۹؛ فوائدالاصول، ج ۱، ص ۲۴۱.</ref> آیا [[واجب]] است امر خالی از قرینه را فوری [[امتثال]] کرد (دلالت[[امر]] بر فور یا تراخی)؟<ref>العده، ج ۱، ص ۲۲۵ ـ ۲۳۲؛ اصول الفقه، ج ۱، ص ۶۲ ـ ۶۳؛ انوار الاصول، ج ۱، ص ۳۱۴ ـ ۳۱۵.</ref> و....<ref>[[احمد جمالی‌زاده|جمالی‌زاده، احمد]]، [[ امر الهی (مقاله)| امر الهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴.]]</ref>.


==اوصاف [[فرمان تشریعی]]==
واژه امر و مشتقات آن در [[آیات]] فراوانی به [[خداوند]] نسبت داده شده است و مضمون آن نیز از آیاتی پرشمار که مشتمل بر این واژه و مشتقات آن نیست استفاده می‌شود. این [[آیات]] گاهی با واژه‌هایی دیگر مانند "[[حکم]]" و "[[قضاء]]" و گاهی با صیغه و هیئت امر، به امر الهی پرداخته‌اند. یکی از [[اسمای الهی]] که در برخی از [[دعاها]] وارد شده "آمر" است؛ مانند: "یا آمر"<ref>بحارالانوار، ج ۹۱، ص ۳۹۵.</ref>، "یا آمرا بکلّ خیر"<ref>بحارالانوار، ج ۹۱، ج ۸۸، ص ۳۷۰.</ref>، "یا آمرا بالطّاعة"<ref>المقام الاسنی، ص ۸۶.</ref> و در دعایی صفت "ذی القدرة والأمر" به [[خداوند]] نسبت داده شده است <ref> بحارالانوار، ج ۸۸، ص ۱۹۴.</ref>. در روایاتی نیز به امر الهی اشاره شده است<ref>الکافی، ج ۱، ص ۲۱۶ و ج ۸، ص ۸.</ref>.<ref>[[احمد جمالی‌زاده|جمالی‌زاده، احمد]]، [[امر الهی (مقاله)| امر الهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴]]، ص ۳۲۷.</ref>
*[[فرمان تشریعی خداوند]] دارای چند ویژگی است:
#[[فرمان خداوند]] متناسب با [[قدرت]] شخص مکلّف است: {{متن قرآن|لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا لَهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذْنَا إِنْ نَسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا رَبَّنَا وَلَا تَحْمِلْ عَلَيْنَا إِصْرًا كَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِنَا رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلْنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا أَنْتَ مَوْلَانَا فَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ}}<ref>«خداوند به هیچ کس جز (برابر با) توانش تکلیف نمی‌کند: هر کس آنچه نیکی ورزیده به سود خود و آنچه بدی کرده است به زیان خویش است؛ پروردگارا! اگر فراموش کردیم یا لغزیدیم بر ما مگیر، پروردگارا! بر دوش ما بار گران مگذار چنان که بر دوش پیشینیان ما نهادی؛ پروردگارا! چیزی که در توان ما نیست بر گرده ما منه و از ما درگذر و ما را بیامرز و بر ما ببخشای؛ تو سرور مایی، پس ما را بر گروه کافران پیروز فرما» سوره بقره، آیه ۲۸۶.</ref> و [[خداوند]] کسانی را که [[ایمان]] آورده و کارهای [[نیکو]] انجام دهند، به اموری [[تکلیف]] می‌کند که برایشان دشوار نباشد: {{متن قرآن|وَأَمَّا مَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُ جَزَاءً الْحُسْنَى وَسَنَقُولُ لَهُ مِنْ أَمْرِنَا يُسْرًا}}<ref>«و امّا آن کس که ایمان آورد و کار شایسته‌ای کند، او را پاداش، نکویی خواهد بود و کار را بر او آسان خواهیم گرفت» سوره کهف، آیه ۸۸.</ref><ref>المیزان، ج ۱۳، ص ۳۶۲.</ref>.
# [[فرمان]] دادن مخصوص [[خداوند]] است و کسی جز او [[قدرت]] صدور فرمانی را ندارد: {{متن قرآن|يَوْمَ لَا تَمْلِكُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ شَيْئًا وَالْأَمْرُ يَوْمَئِذٍ لِلَّهِ}}<ref>«روزی که هیچ کس برای دیگری هیچ اختیاری ندارد و در این روز، کار یکسره با خداوند است» سوره انفطار، آیه ۱۹.</ref><ref>روح البیان، ج ۱۰، ص ۳۶۲.</ref> تخصیص این امر به [[روز قیامت]] در [[آیه]] مذکور، به اعتبار [[ظهور]] آن در [[قیامت]] است<ref>التفسیرالکبیر، ج۳۱، ص ۸۶ ـ ۸۷؛ المیزان، ج ۲۰، ص ۲۲۹.</ref>. این مطلب از روایتی نیز قابل استفاده است. براساس این [[روایت]] [[امام باقر]]{{ع}} [[فرمان]] دادن را همواره حتی در [[دنیا]] ویژه [[خداوند]] دانسته‌اند<ref>مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۶۸۳.</ref>.
# [[فرمان تشریعی خداوند]] تخلّف‌پذیر است {{متن قرآن|لَا تَجْعَلُوا دُعَاءَ الرَّسُولِ بَيْنَكُمْ كَدُعَاءِ بَعْضِكُمْ بَعْضًا قَدْ يَعْلَمُ اللَّهُ الَّذِينَ يَتَسَلَّلُونَ مِنْكُمْ لِوَاذًا فَلْيَحْذَرِ الَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَنْ تُصِيبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْ يُصِيبَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«پیامبر را میان خویش چنان فرا نخوانید که یکدیگر را فرا می‌خوانید؛ بی‌گمان خداوند کسانی از شما را که در پناه کسان دیگر، پنهانی بیرون می‌آیند  می‌شناسد پس کسانی که از فرمان وی سرمی‌پیچند از اینکه به آنان آزمونی یا عذابی دردناک رسد باید بپرهیزند» سوره نور، آیه ۶۳.</ref>، زیرا [[اطاعت]] کردن از [[فرمان تشریعی]] امری اختیاری است و [[انسان]] می‌تواند آن را [[امتثال]] یا با آن [[مخالفت]] کند<ref>تفسیر صدرالمتألهین، ج ۵، ص ۳۸۴.</ref>.<ref>[[احمد جمالی‌زاده|جمالی‌زاده، احمد]]، [[ امر الهی (مقاله)| امر الهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴.]]</ref>.


== امر الهی در [[قرآن]] ==
=== فرمان تشریعی خداوند ===
{{اصلی|امر تشریعی الهی}}
[[فرمان تشریعی]] [[خداوند]] به عمل اختیاری برخی از موجودات مختار مانند [[انسان]] و [[جنّ]] تعلق گرفته و بدین معناست که خداوند خواستار تحقق آن عمل است. احکام دینی ([[واجبات]] و [[مستحبات]]) که در [[آیات قرآن]] بیان شده، از مصادیق امر الهی است: {{متن قرآن|ذَلِكَ أَمْرُ اللَّهِ أَنْزَلَهُ إِلَيْكُمْ وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يُكَفِّرْ عَنْهُ سَيِّئَاتِهِ وَيُعْظِمْ لَهُ أَجْرًا}}<ref>«این فرمان خداوند است که به سوی شما فرو فرستاده است و هر که از خدا پروا کند (خداوند) گناهانش را می‌پوشاند و برای وی پاداشی سترگ فراهم می‌گرداند» سوره طلاق، آیه ۵.</ref><ref>مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص۴۶۱.</ref>، چنان‌که [[دین]] نیز [[امر خداوند]] است<ref>سوره توبه، آیه ۴۸.</ref>.<ref>جامع‌البیان، مج ۶، ج ۱۰، ص۱۸۹.</ref>


[[پیامبر اکرم]]{{صل}} از طرف خداوند [[مأمور]] شد تا [[فرمان‌های الهی]] را به [[انسان‌ها]] برساند<ref>سوره حجر، آیه ۹۴.</ref>. [[قرآن]] به‌ صورت‌هایی گوناگون بر [[اجرای فرمان]] [[الهی]] تأکید کرده و انسان‌ها را از [[مخالفت]] با آن برحذر داشته است.


[[انسانی]] که با وجود نعمت‌های گوناگون [[الهی]]، باز هم [[فرمان خداوند]] را مبنی بر [[خضوع]] برای [[ربوبیّت الهی]] یا [[شکر نعمت]] او یا [[تأمّل]] در [[دلایل]] [[قدرت]] و [[وحدانیت خدا]]، نادیده گرفته و به [[کفر]] و [[معصیت]] رو آورد، مورد [[سرزنش]] [[قرآن]] است: {{متن قرآن|كَلَّا لَمَّا يَقْضِ مَا أَمَرَهُ}}<ref>«هرگز؛ آنچه بدو فرمان داده بود هنوز بجا نیاورده است» سوره عبس، آیه ۲۳.</ref>.<ref>تفسیرمراغی، مج۱۰، ج۳۰، ص۴۵ـ۴۶؛ تفسیرقاسمی، ج ۱۷، ص۶۰؛ المیزان، ج ۲۰، ص۲۰۸.</ref>.<ref>[[احمد جمالی‌زاده|جمالی‌زاده، احمد]]، [[امر الهی (مقاله)| امر الهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴]]، ص۳۲۸-۳۳۰.</ref>


==== اوصاف فرمان تشریعی ====
فرمان تشریعی [[خداوند]] دارای چند ویژگی است:
# [[فرمان خداوند]] متناسب با [[قدرت]] شخص مکلّف است: {{متن قرآن|لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا ...}}<ref>«خداوند به هیچ کس جز (برابر با) توانش تکلیف نمی‌کند ...» سوره بقره، آیه ۲۸۶.</ref> و [[خداوند]] کسانی را که [[ایمان]] آورده و کارهای [[نیکو]] انجام دهند، به اموری [[تکلیف]] می‌کند که برایشان دشوار نباشد: {{متن قرآن|وَأَمَّا مَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُ جَزَاءً الْحُسْنَى وَسَنَقُولُ لَهُ مِنْ أَمْرِنَا يُسْرًا}}<ref>«و امّا آن کس که ایمان آورد و کار شایسته‌ای کند، او را پاداش، نکویی خواهد بود و کار را بر او آسان خواهیم گرفت» سوره کهف، آیه ۸۸.</ref>.<ref>المیزان، ج ۱۳، ص۳۶۲.</ref>
# [[فرمان]] دادن مخصوص خداوند است و کسی جز او [[قدرت]] صدور فرمانی را ندارد: {{متن قرآن|يَوْمَ لَا تَمْلِكُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ شَيْئًا وَالْأَمْرُ يَوْمَئِذٍ لِلَّهِ}}<ref>«روزی که هیچ کس برای دیگری هیچ اختیاری ندارد و در این روز، کار یکسره با خداوند است» سوره انفطار، آیه ۱۹.</ref>.<ref>روح البیان، ج ۱۰، ص۳۶۲.</ref>.
# [[فرمان تشریعی]] خداوند تخلّف‌پذیر است<ref>سوره نور، آیه ۶۳.</ref>؛ زیرا [[اطاعت]] کردن از [[فرمان تشریعی]] امری اختیاری است و [[انسان]] می‌تواند آن را [[امتثال]] یا با آن [[مخالفت]] کند<ref>تفسیر صدرالمتألهین، ج ۵، ص۳۸۴.</ref>.<ref>[[احمد جمالی‌زاده|جمالی‌زاده، احمد]]، [[امر الهی (مقاله)| امر الهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴]]، ص۳۳۰.</ref>


<ref>[[احمد جمالی‌زاده|جمالی‌زاده، احمد]]، [[ امر الهی (مقاله)| امر الهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴.]]</ref>.
==== مصادیق فرمان تشریعی ====
آیاتی که در آنها [[فرمان‌های تشریعی خداوند]] آمده دو دسته است:
# '''آیاتی که در آنها واژه امر و مشتقات آن به‌کار نرفته است:''' در این دسته گاهی با واژه‌های دیگری چون [[حکم]] و [[قضا]] به [[فرمان‌های تشریعی الهی]] اشاره شده و بر انحصار [[فرمان]] در [[خداوند]]<ref>سوره یوسف، آیه ۴۰.</ref>.<ref>مجمع البیان، ج ۵، ص۳۵۸.</ref> و فرمان به [[پرستش]] نکردن غیر او<ref>سوره اسراء، آیه ۲۳.</ref>.<ref>جامع‌البیان، مج ۹، ج ۱۵، ص۸۰ ـ ۸۱؛ المنیر، ج ۱۵، ص۵۳.</ref> و [[لزوم]] [[صبر]] در برابر [[فرمان الهی]]<ref>سوره انسان، آیه ۲۴.</ref>.<ref>التفسیر الکبیر، ج ۳۰، ص۲۵۸.</ref> تأکید گشته است و گاهی نیز با صیغه و هیئت [[امر]] فرمان‌های تشریعی خداوند بیان شده است؛ مانند دستور به برپایی نماز و [[پرداخت زکات]]<ref>سوره نور، آیه ۵۶.</ref>، [[انفاق]]<ref>سوره بقره، آیه ۲۵۴.</ref>، [[تقوا]]<ref>سوره حشر، آیه ۱۸.</ref>، صبر<ref>سوره آل عمران، آیه ۲۰۰.</ref>، [[اطاعت از خدا]] و [[پیامبر]] و [[اولواالامر]]<ref>سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>، [[عدالت]]<ref>سوره نساء، آیه ۱۳۵.</ref>، [[ایمان]]<ref>سوره نساء، آیه ۱۳۶.</ref>، [[وفای به پیمان]]<ref>سوره مائده، آیه ۱.</ref>، بودن با [[راستگویان]]<ref>سوره توبه، آیه ۱۱۹.</ref>، [[جهاد]]<ref>سوره توبه، آیه ۱۲۳.</ref>، [[یاد خدا]]<ref>سوره احزاب، آیه ۴۱.</ref>، یاری دین [[خداوند]]<ref>سوره صف، آیه ۱۴.</ref> و [[توبه]]<ref>سوره تحریم، آیه ۸.</ref> شمار این‌گونه [[آیات]] فراوان است.
# '''آیاتی که در آنها واژه امر یا مشتقات آن به‌کار رفته است:''' در این دسته آیات نیز [[خداوند]] به مسائل گوناگونی [[فرمان]] داده است:
## '''[[عدالت]]، [[احسان]] و [[انفاق]] به [[خویشاوندان]]:''' در [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِيتَاءِ ذِي الْقُرْبَى وَيَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَالْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ}}<ref>«به راستی خداوند به دادگری و نیکی کردن و ادای (حقّ) خویشاوند، فرمان می‌دهد و از کارهای زشت و ناپسند و افزونجویی، باز می‌دارد؛ به شما اندرز می‌دهد باشد که شما پند گیرید» سوره نحل، آیه ۹۰.</ref> افزون بر عدل، به [[احسان]] و [[انفاق]] به [[خویشان]] نیز [[فرمان]] داده شده است.
## '''[[اسلام]] و [[ایمان]]:''' [[خداوند]] به [[مؤمنان]] [[فرمان]] داده که برای [[پروردگار]] جهانیان [[تسلیم]] شوند: {{متن قرآن|... وَأُمِرْنَا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«...و فرمان یافته‌ایم که تسلیم پروردگار جهانیان باشیم» سوره انعام، آیه ۷۱.</ref>، چنان‌که به [[پیامبر اسلام]]{{صل}} دستور داده از تسلیم‌ شوندگان باشد: {{متن قرآن| وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ}}<ref>«فرمان یافته‌ام که از گردن نهادگان (به خداوند) باشم» سوره یونس، آیه ۷۲.</ref>.
## '''[[کفر به طاغوت]]:''' [[خداوند]] برخی از [[مسلمانان]] صدر اسلام را که [[گمان]] داشتند به [[قرآن]] و [[کتاب‌های آسمانی]] پیشین [[ایمان]] آورده‌اند و با این‌حال می‌خواستند برای رفع نزاعشان به [[طاغوت]] مراجعه کنند، [[سرزنش]] کرده است؛ زیرا به آنها فرمان داده شده بود که به طاغوت [[کفر]] بورزند: {{متن قرآن|... وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ ...}}<ref>«... با آنکه به آنان فرمان داده شده است که به آن کفر ورزند ...» سوره نساء، آیه ۶۰.</ref>.
## '''[[پایداری]] در [[صراط مستقیم]]:''' [[خداوند]] به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[مؤمنان]] [[فرمان]] داده که در صراط مستقیم [[ثابت قدم]] بوده و از افراط و تفریط بپرهیزند: {{متن قرآن|فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ}}<ref>«پس چنان که فرمان یافته‌ای پایداری کن و (نیز) آنکه همراه تو (به سوی خداوند) بازگشته است (پایداری کند)» سوره هود، آیه ۱۱۲.</ref>.
## '''[[توحید در عبادت]]:''' [[خداوند]] به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و دیگر [[انسان‌ها]] دستور داده است او را [[عبادت]] کنند و هیچ‌کس را در عبادت [[شریک]] او نکنند: {{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ وَلَا أُشْرِكَ بِهِ}}<ref>«بگو: من فرمان یافته‌ام که خداوند را بپرستم و با او شریک قرار ندهم» سوره رعد، آیه ۳۶.</ref>. در برخی [[آیات]] نیز به [[عبادت]] [[خداوند]] همراه با [[اخلاص]] [[فرمان]] داده شده است: {{متن قرآن|قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصًا لَهُ الدِّينَ}}<ref>«بگو: من فرمان یافته‌ام که خداوند را در حالی که دین (خویش) را برای او ناب می‌دارم بپرستم» سوره زمر، آیه ۱۱.</ref>.
## '''[[صله رحم]] و مانند آن:''' خداوند نسبت به اموری فرمان وصل و پیوند داده و در آیه‌ای کسانی را که به این [[فرمان الهی]] عمل می‌کنند ستوده است: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ يَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَيَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَيَخَافُونَ سُوءَ الْحِسَابِ}}<ref>«و کسانی که آنچه را خداوند فرمان به پیوند آن داده است می‌پیوندند و از پروردگار خویش می‌ترسند و از سختی حساب هراس دارند؛» سوره رعد، آیه ۲۱.</ref>.
## '''بازگرداندن [[امانت‌ها]] به صاحبانش:''' خداوند به مؤمنان فرمان داده است که امانت‌ها را به اهلش باز گردانند: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ سَمِيعًا بَصِيرًا}}<ref>«خداوند به شما فرمان می‌دهد که امانت‌ها را به صاحب آنها باز گردانید و چون میان مردم داوری می‌کنید با دادگری داوری کنید؛ بی‌گمان خداوند به کاری نیک اندرزتان می‌دهد؛ به راستی خداوند شنوایی بیناست» سوره نساء، آیه ۵۸.</ref>.
## '''[[جهاد]]:''' در صدر اسلام [[خداوند]] به [[مسلمانان]] که هنوز از [[قدرت]] کافی برخوردار نبودند، دستور داد در برابر ستم‌های [[مشرکان]] با [[عفو]] و [[مدارا]] برخورد کنند تا [[فرمان الهی]] آمده و به آنها [[اجازه]] [[جهاد]] دهد<ref>سوره بقره، آیه ۱۰۹.</ref>.<ref>مجمع البیان، ج ۱، ص۳۵۴؛ نمونه، ج ۱، ص۳۹۹.</ref> گفته شده: این آیه با آیه {{متن قرآن|قَاتِلُوا الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ ...}}<ref>«با آن دسته از اهل کتاب که به خداوند و به روز بازپسین ایمان نمی‌آورند ...» سوره توبه، آیه ۲۹.</ref> [[نسخ]] شده است<ref>جامع البیان، مج ۱، ج ۱، ص۶۸۵؛ مجمع البیان، ج ۱، ص۳۵۴.</ref>.<ref>[[احمد جمالی‌زاده|جمالی‌زاده، احمد]]، [[امر الهی (مقاله)| امر الهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴]]، ص۳۳۱ ـ ۳۳۳.</ref>


==منابع==
=== امر تکوینی الهی ===
# [[پرونده:000055.jpg|22px]] [[احمد جمالی‌زاده|جمالی‌زاده، احمد]]، [[ امر الهی (مقاله)| امر الهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴''']]
{{اصلی|امر تکوینی الهی}}
[[امر تکوینی]] و شأن الهی، همان ایجاد [[خداوند]] است؛ به ذات شیء تعلق بگیرد یا به [[نظام]] صفات و [[افعال]] آن و ایجاد خداوند چیزی جز وجود شیی‌ء نیست؛ اما نه از هر جهتی بلکه از آن جهت که مستند و [[قائم]] به خداوند است. توضیح آنکه وجودی که خداوند به موجودات افاضه می‌کند دارای دو نسبت است: نسبتی به خداوند که [[ملکوت]] شیی‌ء است و نسبتی به خود شیی‌ء، و از جهت نسبتی که با خداوند دارد همان [[امر الهی]] و کلمه ایجاد است که در [[قرآن]] از آن به قول {{متن قرآن|كُنْ}} و از نسبت دوم به {{متن قرآن|فَيَكُونُ}} تعبیر شده است: {{متن قرآن|إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ فَسُبْحَانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ}}<ref>«فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو می‌گوید: باش! بی‌درنگ خواهد بود پس پاکا آنکه فرمانفرمایی هر چیز در دست اوست و به سوی او بازگردانده می‌شوید» سوره یس، آیه ۸۲-۸۳.</ref>.


==پانویس==
امر الهی واحد بوده و هیچ‌گونه تدریجی در آن راه ندارد<ref>سوره قمر، آیه ۵۰.</ref> در این آیه امر خداوند به چشم برهم زدن تشبیه شده است که این تشبیه برای [[نفی]] هرگونه تدریج است و از آن بر می‌آید که اشیایی که به تدریج و از طریق اسباب کونیّه حادث می‌شوند و دارای زمان و مکان هستند، جهت دیگری نیز دارند که آن جهت تهی از تدریج و خارج از حیطه زمان و مکان است و بنابر نظری اشیا از جهت اوّل [[خلق الهی]] بوده و از جهت دوم امر، قول و کلمه الهی هستند<ref>سوره اعراف، آیه ۵۴.</ref>.<ref>المیزان، ج۱۳، ص۱۹۷.</ref>، بنابراین، عبارت {{متن قرآن|أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ}} بدین معنا نیست که لفظی وجود دارد که با تلفظ آن، شیی‌ء موجود می‌شود<ref> مجمع‌البیان، ج۸، ص۶۷۹؛ الکشاف، ج۲، ص۶۰۶.</ref>؛ زیرا در این صورت وجود آن لفظ نیز محتاج به لفظی دیگر و این مستلزم [[تسلسل]] و [[باطل]] است و نیز معنای عبارت بالا این نیست که مخاطبی وجود دارد که خطاب [[الهی]] را می‌شنود؛ زیرا در صورت وجود مخاطب، افاضه وجود به آن بی‌معنا خواهد بود، پس عبارت فوق برای بیان چگونگی افاضه وجود از طرف [[خداوند]]، بدون اینکه نیاز به چیزی داشته باشد و بدون تخلف و تدریج است<ref>المیزان، ج ۱۷، ص۱۱۵.</ref>.<ref>[[احمد جمالی‌زاده|جمالی‌زاده، احمد]]، [[امر الهی (مقاله)| امر الهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴]]، ص۳۳۴-۳۳۵.</ref>
{{پانویس2}}


==== اوصاف امر تکوینی ====
# '''امر تکوینی [[الهی]] همه عالم ممکنات را در برگرفته است؛''' زیرا هر شأنی از [[شئون]] ایجاد از امر الهی است و [[خداوند]] مالک هر امری است<ref>سوره اعراف، آیه ۵۴.</ref>.<ref>المیزان، ج ۱۱، ص۱۱۱.</ref>؛ همچنین [[مالکیت]] امر تکوینی مختص خداوند است و هیچ‌کس حتّی رسول‌ اکرم{{صل}} هیچ‌گونه مالکیتی نسبت به امور الهی ندارد<ref>سوره آل عمران، آیه ۱۲۸.</ref>.<ref>رحمة من الرحمن، ج ۱، ص۴۶۶.</ref>
# '''تحقق امر الهی [[قطعی]] است؛''' زیرا [[خداوند]] بر امر خویش غالب است و امر الهی مغلوب او بوده و چاره‌ای جز [[اطاعت]] از او ندارد، بنابراین، تخلف از امر الهی غیر ممکن است و هیچ‌کس نمی‌تواند مانع تحقق [[امر تکوینی]] خداوند شود. علت این امر آن است که اسباب ظاهری در تأثیرات خود مستقل نیستند، بلکه اثرگذاری آنها به [[اذن خداوند]] است<ref>سوره یوسف، آیه ۲۱.</ref>.
# '''[[امر خداوند]] دارای اندازه، تقدیر و [[تدبیر]] است''' و او برای هر کسی چیزی را تقدیر می‌کند که مناسب با حال وی است: {{متن قرآن|... وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ قَدَرًا مَقْدُورًا}}<ref>«... و فرمان خداوند دارای اندازه‌ای سنجیده است» سوره احزاب، آیه ۳۸.</ref>.<ref>المیزان، ج ۱۶، ص۳۲۴.</ref> و در نظام هستی نیز [[خداوند]] [[امر]] عالم را تدبیر می‌کند، بدین معنا که با آوردن امری پس از امری دیگر، بهترین [[نظام]] را بین موجودات عالم برقرار می‌سازد، به‌گونه‌ای که هر چیزی به سوی غایتی که مقصود از [[آفرینش]] آن چیز است حرکت کند و مجموع [[عالم دنیا]] نیز به سوی غایت خویش که رجوع به سوی خدا و ظهور [[آخرت]] پس از دنیاست حرکت کند<ref>سوره رعد، آیه ۲.</ref>.<ref>المیزان، ج ۸، ص۱۵۳؛ ج ۱۱، ص۲۹۰.</ref>.
# '''[[امر تکوینی]] [[الهی]]، دفعی است و تدریج در آن راه ندارد:''' {{متن قرآن|وَمَا أَمْرُنَا إِلَّا وَاحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ}}<ref>«و فرمان ما یک کلمه بیش نیست مانند یک چشم بر هم زدن» سوره قمر، آیه ۵۰.</ref><ref>المیزان، ج ۱۳، ص۱۹۷.</ref> و تدریجی که در موجودات مادّی مشاهده می‌شود، مربوط به نحوه وجود و جنبه مادیّت آنهاست<ref>[[احمد جمالی‌زاده|جمالی‌زاده، احمد]]، [[امر الهی (مقاله)| امر الهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴]]، ۳۳۵-۳۳۶.</ref>.


[[رده:مدخل]]
==== مصادیق [[امر تکوینی]] ====
[[رده:امر الهی]]
آیاتی که مصادیق امر تکوینی در آنها به‌کار رفته دو دسته است:
# '''آیاتی که در آنها واژه "امر" یا مشتقات آن وجود ندارد،''' چنان‌که در [[آیه]] {{متن قرآن|وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِينَ اعْتَدَوْا مِنْكُمْ فِي السَّبْتِ فَقُلْنَا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خَاسِئِينَ}}<ref>«و میان خود، آنان را که در روز شنبه از اندازه در گذشتند شناخته‌اید که به آنها گفتیم بوزینگانی باشید، رانده» سوره بقره، آیه ۶۵.</ref>، امر الهی مبنی بر [[مسخ]] برخی از [[بنى‌اسرائیل]] بیان شده است. از دیگر مصادیق امر تکوینی می‌توان به سرد و [[سلامت]] قرار دادن [[آتش]] براى ابراهیم{{ع}}<ref>سوره انبیاء، آیه ۶۹.</ref> و ایجاد [[آدم]]{{ع}}<ref>سوره آل عمران، آیه ۵۹.</ref> اشاره کرد. گاهى نیز با واژه‌هاى دیگرى مانند "[[حکم]]" به امر تکوینی الهى اشاره شده است<ref>سوره یوسف، آیه ۶۷.</ref>.<ref>تفسير قرطبى، ج ۹، ص۱۴۹.</ref>
# '''آیاتی که در آنها واژه امر یا مشتقات آن به‌کار رفته است.''' در این [[آیات]] مصادیق گوناگونى بیان شده است؛ مانند:
## '''[[هدایت تکوینی]]:''' یکی از [[شئون امامت]]، [[هدایت]] کردن [[مردم]] به [[امر تکوینی]] [[خداوند]] است<ref>سوره سجده، آیه ۲۴.</ref>، مراد از این هدایت، هدایت تشریعى و ارائه طریق یعنى [[آموزش]] معارف دینى نیست؛ زیرا خداوند ابراهیم{{ع}} را سال‌ها پس از [[نبوّت]] به [[امامت]] رساند و معلوم است که [[نبوت]] هیچ‌گاه جداى از هدایت به معناى ارائه طریق نیست، بنابراین، هدایتى که از شئون امامت است، هدایت تکوینى و ایصال به مطلوب و آن نوعى تصرّف تکوینى در [[نفوس]] [[انسان‌ها]] و [[سیر]] دادن آنها به سوى کمال است، پس [[امام]] رابط بین مردم و پروردگارشان در گرفتن فیض‌های باطنى و رساندن آنها به انسان‌هاست، چنان‌که [[پیامبر]] رابط بین مردم و پروردگارشان در گرفتن فیضهاى ظاهرى و [[احکام]] دینى و رساندن آنها به انسان‌هاست<ref>الميزان، ج۱۴، ص۳۰۴.</ref>.
## '''حوادث طبیعی:''' وقوع همه پدیده‌هاى [[جهان]] نیازمند [[امر تکوینی]] [[خداوند]] است، چنان‌که [[قرآن]] حرکت کشتى در دریا را به امر تکوینی [[الهی]] مى‌داند<ref>سوره جاثیه، آیه ۱۲.</ref>؛ همچنین بقای [[نظام]] متقن [[آسمان]] و [[زمین]] در قرون متمادی به امر تکوینی [[خداوند]] است<ref>سوره روم، آیه ۲۵.</ref>.<ref>التحرير والتنوير، ج ۲۱، ص۸۰.</ref>
## '''[[عذاب]] الهی:''' خداوند بسیاری از امت‌های گذشته را عذاب کرده است<ref>سوره غافر، آیه۷۸.</ref> و هنگامى که عذاب [[خدا]] فرا می‌رسید هیچ‌ یک از خدایان دروغین آنها نمى‌توانستند آنها را بى‌نیاز سازند<ref>سوره هود، آیه ۱۰۱.</ref>. در [[قرآن]] به [[عذاب]] برخى از امت‌هاى گذشته به طور مشخّص نیز اشاره شده است؛ مانند: [[قوم نوح]]<ref>سوره هود، آیه ۴۰.</ref>؛ عاد<ref>سوره هود، آیه ۵۸.</ref>؛ [[ثمود]]<ref>سوره هود، آیه ۶۶.</ref>؛ [[قوم لوط]]<ref>سوره هود، آیه ۸۲.</ref> و [[قوم شعیب]]<ref>سوره هود، آیه ۹۴.</ref>.
 
در [[آیات]] دیگری به برخی دیگر از مصادیق [[امر تکوینی]] [[الهی]] اشاره شده است؛ مانند: وقوع [[قیامت]]<ref>سوره نحل، آیه ۳۳.</ref>؛ آمدن [[مرگ]]<ref>سوره حدید، آیه ۱۴.</ref>؛ وقوع [[جنگ]] میان [[مؤمنان]] و [[مشرکان]] و پیروزی مؤمنان در آن<ref>سوره انفال، آیه ۴۲.</ref>؛ [[نصرت]] [[مؤمنان]] و [[خوار]] کردن [[کافران]] و آشکار ساختن [[دین]]<ref>سوره نحل، آیه ۱.</ref>؛ نصرت دین و جایگزین کردن قومى که جز [[خدا]] را [[دوست]] ندارند به جای [[مسلمانان]] مقصّر<ref>سوره توبه، آیه ۲۴.</ref> و نابودی گیاهان سرسبز<ref>سوره یونس، آیه ۲۴.</ref>.<ref>[[احمد جمالی‌زاده|جمالی‌زاده، احمد]]، [[امر الهی (مقاله)| امر الهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴]]، ۳۳۸-۳۴۱.</ref>
 
== منابع ==
{{منابع}}
#[[پرونده:000055.jpg|22px]] [[احمد جمالی‌زاده|جمالی‌زاده، احمد]]، [[امر الهی (مقاله)| امر الهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴''']]
{{پایان منابع}}
 
== پانویس ==
{{پانویس}}
 
[[رده:اصطلاحات قرآنی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۸ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۳:۱۹

معناشناسی

امر در لغت به دو صورت به‌کار رفته است[۱]:

  1. امری که جمع آن "اوامر" است. این امر ضد نهی[۲] و به معنای طلب [۳] و فرمان بوده و به صورت مصدر و اسم مصدر کاربرد دارد [۴].
  2. امری که جمع آن "امور" است. این امر همواره اسم مصدر است و برای آن معناهایی مانند شأن[۵]، حال[۶]، حادثه[۷] و شی‌ء[۸]ذکر شده است. برخی گفته‌اند: بعید نیست معنای اصلی امر معنای نخست بوده و سپس در معنای دوم به‌کار رفته باشد[۹]. برخی نیز معنای واحد در مادّه "ا ـ م ـ ر" را، طلب و تکلیف همراه با استعلا دانسته‌اند[۱۰].

امر الهی دارای دو معناست:

  1. فرمان تشریعی خداوند.
  2. امر تکوینی و شأن الهی[۱۱].

هرگاه خداوند خواستار تحقق چیزی باشد، اگر آن را به صورت فرمان به بندگان خود اعلام کند تا آنان با اراده خویش آن را محقق سازند، این فرمان، امر تشریعی خداست و اگر مستقیما آن را ایجاد کند و اراده بندگان دخالتی در تحقق آن نداشته باشد، این ایجاد، امر تکوینی الهی است[۱۲].

واژه امر و مشتقات آن در آیات فراوانی به خداوند نسبت داده شده است و مضمون آن نیز از آیاتی پرشمار که مشتمل بر این واژه و مشتقات آن نیست استفاده می‌شود. این آیات گاهی با واژه‌هایی دیگر مانند "حکم" و "قضاء" و گاهی با صیغه و هیئت امر، به امر الهی پرداخته‌اند. یکی از اسمای الهی که در برخی از دعاها وارد شده "آمر" است؛ مانند: "یا آمر"[۱۳]، "یا آمرا بکلّ خیر"[۱۴]، "یا آمرا بالطّاعة"[۱۵] و در دعایی صفت "ذی القدرة والأمر" به خداوند نسبت داده شده است [۱۶]. در روایاتی نیز به امر الهی اشاره شده است[۱۷].[۱۸]

امر الهی در قرآن

فرمان تشریعی خداوند

فرمان تشریعی خداوند به عمل اختیاری برخی از موجودات مختار مانند انسان و جنّ تعلق گرفته و بدین معناست که خداوند خواستار تحقق آن عمل است. احکام دینی (واجبات و مستحبات) که در آیات قرآن بیان شده، از مصادیق امر الهی است: ﴿ذَلِكَ أَمْرُ اللَّهِ أَنْزَلَهُ إِلَيْكُمْ وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يُكَفِّرْ عَنْهُ سَيِّئَاتِهِ وَيُعْظِمْ لَهُ أَجْرًا[۱۹][۲۰]، چنان‌که دین نیز امر خداوند است[۲۱].[۲۲]

پیامبر اکرم(ص) از طرف خداوند مأمور شد تا فرمان‌های الهی را به انسان‌ها برساند[۲۳]. قرآن به‌ صورت‌هایی گوناگون بر اجرای فرمان الهی تأکید کرده و انسان‌ها را از مخالفت با آن برحذر داشته است.

انسانی که با وجود نعمت‌های گوناگون الهی، باز هم فرمان خداوند را مبنی بر خضوع برای ربوبیّت الهی یا شکر نعمت او یا تأمّل در دلایل قدرت و وحدانیت خدا، نادیده گرفته و به کفر و معصیت رو آورد، مورد سرزنش قرآن است: ﴿كَلَّا لَمَّا يَقْضِ مَا أَمَرَهُ[۲۴].[۲۵].[۲۶]

اوصاف فرمان تشریعی

فرمان تشریعی خداوند دارای چند ویژگی است:

  1. فرمان خداوند متناسب با قدرت شخص مکلّف است: ﴿لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا ...[۲۷] و خداوند کسانی را که ایمان آورده و کارهای نیکو انجام دهند، به اموری تکلیف می‌کند که برایشان دشوار نباشد: ﴿وَأَمَّا مَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُ جَزَاءً الْحُسْنَى وَسَنَقُولُ لَهُ مِنْ أَمْرِنَا يُسْرًا[۲۸].[۲۹]
  2. فرمان دادن مخصوص خداوند است و کسی جز او قدرت صدور فرمانی را ندارد: ﴿يَوْمَ لَا تَمْلِكُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ شَيْئًا وَالْأَمْرُ يَوْمَئِذٍ لِلَّهِ[۳۰].[۳۱].
  3. فرمان تشریعی خداوند تخلّف‌پذیر است[۳۲]؛ زیرا اطاعت کردن از فرمان تشریعی امری اختیاری است و انسان می‌تواند آن را امتثال یا با آن مخالفت کند[۳۳].[۳۴]

مصادیق فرمان تشریعی

آیاتی که در آنها فرمان‌های تشریعی خداوند آمده دو دسته است:

  1. آیاتی که در آنها واژه امر و مشتقات آن به‌کار نرفته است: در این دسته گاهی با واژه‌های دیگری چون حکم و قضا به فرمان‌های تشریعی الهی اشاره شده و بر انحصار فرمان در خداوند[۳۵].[۳۶] و فرمان به پرستش نکردن غیر او[۳۷].[۳۸] و لزوم صبر در برابر فرمان الهی[۳۹].[۴۰] تأکید گشته است و گاهی نیز با صیغه و هیئت امر فرمان‌های تشریعی خداوند بیان شده است؛ مانند دستور به برپایی نماز و پرداخت زکات[۴۱]، انفاق[۴۲]، تقوا[۴۳]، صبر[۴۴]، اطاعت از خدا و پیامبر و اولواالامر[۴۵]، عدالت[۴۶]، ایمان[۴۷]، وفای به پیمان[۴۸]، بودن با راستگویان[۴۹]، جهاد[۵۰]، یاد خدا[۵۱]، یاری دین خداوند[۵۲] و توبه[۵۳] شمار این‌گونه آیات فراوان است.
  2. آیاتی که در آنها واژه امر یا مشتقات آن به‌کار رفته است: در این دسته آیات نیز خداوند به مسائل گوناگونی فرمان داده است:
    1. عدالت، احسان و انفاق به خویشاوندان: در آیه ﴿إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِيتَاءِ ذِي الْقُرْبَى وَيَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَالْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ[۵۴] افزون بر عدل، به احسان و انفاق به خویشان نیز فرمان داده شده است.
    2. اسلام و ایمان: خداوند به مؤمنان فرمان داده که برای پروردگار جهانیان تسلیم شوند: ﴿... وَأُمِرْنَا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ[۵۵]، چنان‌که به پیامبر اسلام(ص) دستور داده از تسلیم‌ شوندگان باشد: ﴿ وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ[۵۶].
    3. کفر به طاغوت: خداوند برخی از مسلمانان صدر اسلام را که گمان داشتند به قرآن و کتاب‌های آسمانی پیشین ایمان آورده‌اند و با این‌حال می‌خواستند برای رفع نزاعشان به طاغوت مراجعه کنند، سرزنش کرده است؛ زیرا به آنها فرمان داده شده بود که به طاغوت کفر بورزند: ﴿... وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ ...[۵۷].
    4. پایداری در صراط مستقیم: خداوند به پیامبر اکرم(ص) و مؤمنان فرمان داده که در صراط مستقیم ثابت قدم بوده و از افراط و تفریط بپرهیزند: ﴿فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ[۵۸].
    5. توحید در عبادت: خداوند به پیامبر اکرم(ص) و دیگر انسان‌ها دستور داده است او را عبادت کنند و هیچ‌کس را در عبادت شریک او نکنند: ﴿قُلْ إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ وَلَا أُشْرِكَ بِهِ[۵۹]. در برخی آیات نیز به عبادت خداوند همراه با اخلاص فرمان داده شده است: ﴿قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصًا لَهُ الدِّينَ[۶۰].
    6. صله رحم و مانند آن: خداوند نسبت به اموری فرمان وصل و پیوند داده و در آیه‌ای کسانی را که به این فرمان الهی عمل می‌کنند ستوده است: ﴿وَالَّذِينَ يَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَيَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَيَخَافُونَ سُوءَ الْحِسَابِ[۶۱].
    7. بازگرداندن امانت‌ها به صاحبانش: خداوند به مؤمنان فرمان داده است که امانت‌ها را به اهلش باز گردانند: ﴿إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ سَمِيعًا بَصِيرًا[۶۲].
    8. جهاد: در صدر اسلام خداوند به مسلمانان که هنوز از قدرت کافی برخوردار نبودند، دستور داد در برابر ستم‌های مشرکان با عفو و مدارا برخورد کنند تا فرمان الهی آمده و به آنها اجازه جهاد دهد[۶۳].[۶۴] گفته شده: این آیه با آیه ﴿قَاتِلُوا الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ ...[۶۵] نسخ شده است[۶۶].[۶۷]

امر تکوینی الهی

امر تکوینی و شأن الهی، همان ایجاد خداوند است؛ به ذات شیء تعلق بگیرد یا به نظام صفات و افعال آن و ایجاد خداوند چیزی جز وجود شیی‌ء نیست؛ اما نه از هر جهتی بلکه از آن جهت که مستند و قائم به خداوند است. توضیح آنکه وجودی که خداوند به موجودات افاضه می‌کند دارای دو نسبت است: نسبتی به خداوند که ملکوت شیی‌ء است و نسبتی به خود شیی‌ء، و از جهت نسبتی که با خداوند دارد همان امر الهی و کلمه ایجاد است که در قرآن از آن به قول ﴿كُنْ و از نسبت دوم به ﴿فَيَكُونُ تعبیر شده است: ﴿إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ فَسُبْحَانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ[۶۸].

امر الهی واحد بوده و هیچ‌گونه تدریجی در آن راه ندارد[۶۹] در این آیه امر خداوند به چشم برهم زدن تشبیه شده است که این تشبیه برای نفی هرگونه تدریج است و از آن بر می‌آید که اشیایی که به تدریج و از طریق اسباب کونیّه حادث می‌شوند و دارای زمان و مکان هستند، جهت دیگری نیز دارند که آن جهت تهی از تدریج و خارج از حیطه زمان و مکان است و بنابر نظری اشیا از جهت اوّل خلق الهی بوده و از جهت دوم امر، قول و کلمه الهی هستند[۷۰].[۷۱]، بنابراین، عبارت ﴿أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ بدین معنا نیست که لفظی وجود دارد که با تلفظ آن، شیی‌ء موجود می‌شود[۷۲]؛ زیرا در این صورت وجود آن لفظ نیز محتاج به لفظی دیگر و این مستلزم تسلسل و باطل است و نیز معنای عبارت بالا این نیست که مخاطبی وجود دارد که خطاب الهی را می‌شنود؛ زیرا در صورت وجود مخاطب، افاضه وجود به آن بی‌معنا خواهد بود، پس عبارت فوق برای بیان چگونگی افاضه وجود از طرف خداوند، بدون اینکه نیاز به چیزی داشته باشد و بدون تخلف و تدریج است[۷۳].[۷۴]

اوصاف امر تکوینی

  1. امر تکوینی الهی همه عالم ممکنات را در برگرفته است؛ زیرا هر شأنی از شئون ایجاد از امر الهی است و خداوند مالک هر امری است[۷۵].[۷۶]؛ همچنین مالکیت امر تکوینی مختص خداوند است و هیچ‌کس حتّی رسول‌ اکرم(ص) هیچ‌گونه مالکیتی نسبت به امور الهی ندارد[۷۷].[۷۸]
  2. تحقق امر الهی قطعی است؛ زیرا خداوند بر امر خویش غالب است و امر الهی مغلوب او بوده و چاره‌ای جز اطاعت از او ندارد، بنابراین، تخلف از امر الهی غیر ممکن است و هیچ‌کس نمی‌تواند مانع تحقق امر تکوینی خداوند شود. علت این امر آن است که اسباب ظاهری در تأثیرات خود مستقل نیستند، بلکه اثرگذاری آنها به اذن خداوند است[۷۹].
  3. امر خداوند دارای اندازه، تقدیر و تدبیر است و او برای هر کسی چیزی را تقدیر می‌کند که مناسب با حال وی است: ﴿... وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ قَدَرًا مَقْدُورًا[۸۰].[۸۱] و در نظام هستی نیز خداوند امر عالم را تدبیر می‌کند، بدین معنا که با آوردن امری پس از امری دیگر، بهترین نظام را بین موجودات عالم برقرار می‌سازد، به‌گونه‌ای که هر چیزی به سوی غایتی که مقصود از آفرینش آن چیز است حرکت کند و مجموع عالم دنیا نیز به سوی غایت خویش که رجوع به سوی خدا و ظهور آخرت پس از دنیاست حرکت کند[۸۲].[۸۳].
  4. امر تکوینی الهی، دفعی است و تدریج در آن راه ندارد: ﴿وَمَا أَمْرُنَا إِلَّا وَاحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ[۸۴][۸۵] و تدریجی که در موجودات مادّی مشاهده می‌شود، مربوط به نحوه وجود و جنبه مادیّت آنهاست[۸۶].

مصادیق امر تکوینی

آیاتی که مصادیق امر تکوینی در آنها به‌کار رفته دو دسته است:

  1. آیاتی که در آنها واژه "امر" یا مشتقات آن وجود ندارد، چنان‌که در آیه ﴿وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِينَ اعْتَدَوْا مِنْكُمْ فِي السَّبْتِ فَقُلْنَا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خَاسِئِينَ[۸۷]، امر الهی مبنی بر مسخ برخی از بنى‌اسرائیل بیان شده است. از دیگر مصادیق امر تکوینی می‌توان به سرد و سلامت قرار دادن آتش براى ابراهیم(ع)[۸۸] و ایجاد آدم(ع)[۸۹] اشاره کرد. گاهى نیز با واژه‌هاى دیگرى مانند "حکم" به امر تکوینی الهى اشاره شده است[۹۰].[۹۱]
  2. آیاتی که در آنها واژه امر یا مشتقات آن به‌کار رفته است. در این آیات مصادیق گوناگونى بیان شده است؛ مانند:
    1. هدایت تکوینی: یکی از شئون امامت، هدایت کردن مردم به امر تکوینی خداوند است[۹۲]، مراد از این هدایت، هدایت تشریعى و ارائه طریق یعنى آموزش معارف دینى نیست؛ زیرا خداوند ابراهیم(ع) را سال‌ها پس از نبوّت به امامت رساند و معلوم است که نبوت هیچ‌گاه جداى از هدایت به معناى ارائه طریق نیست، بنابراین، هدایتى که از شئون امامت است، هدایت تکوینى و ایصال به مطلوب و آن نوعى تصرّف تکوینى در نفوس انسان‌ها و سیر دادن آنها به سوى کمال است، پس امام رابط بین مردم و پروردگارشان در گرفتن فیض‌های باطنى و رساندن آنها به انسان‌هاست، چنان‌که پیامبر رابط بین مردم و پروردگارشان در گرفتن فیضهاى ظاهرى و احکام دینى و رساندن آنها به انسان‌هاست[۹۳].
    2. حوادث طبیعی: وقوع همه پدیده‌هاى جهان نیازمند امر تکوینی خداوند است، چنان‌که قرآن حرکت کشتى در دریا را به امر تکوینی الهی مى‌داند[۹۴]؛ همچنین بقای نظام متقن آسمان و زمین در قرون متمادی به امر تکوینی خداوند است[۹۵].[۹۶]
    3. عذاب الهی: خداوند بسیاری از امت‌های گذشته را عذاب کرده است[۹۷] و هنگامى که عذاب خدا فرا می‌رسید هیچ‌ یک از خدایان دروغین آنها نمى‌توانستند آنها را بى‌نیاز سازند[۹۸]. در قرآن به عذاب برخى از امت‌هاى گذشته به طور مشخّص نیز اشاره شده است؛ مانند: قوم نوح[۹۹]؛ عاد[۱۰۰]؛ ثمود[۱۰۱]؛ قوم لوط[۱۰۲] و قوم شعیب[۱۰۳].

در آیات دیگری به برخی دیگر از مصادیق امر تکوینی الهی اشاره شده است؛ مانند: وقوع قیامت[۱۰۴]؛ آمدن مرگ[۱۰۵]؛ وقوع جنگ میان مؤمنان و مشرکان و پیروزی مؤمنان در آن[۱۰۶]؛ نصرت مؤمنان و خوار کردن کافران و آشکار ساختن دین[۱۰۷]؛ نصرت دین و جایگزین کردن قومى که جز خدا را دوست ندارند به جای مسلمانان مقصّر[۱۰۸] و نابودی گیاهان سرسبز[۱۰۹].[۱۱۰]

منابع

پانویس

  1. المصباح، ص ۲۱؛ مفردات، ص ۸۸؛ قاموس قرآن، ج ۱، ص۱۰۹ ـ ۱۱۰، «امر».
  2. لسان العرب، ج ۱، ص ۲۰۳، «امر».
  3. المصباح، ص ۲۱، «امر».
  4. قاموس قرآن، ج ۱، ص ۱۰۹، «امر».
  5. مفردات، ص ۸۸.
  6. المصباح، ص ۲۱، «امر».
  7. لسان العرب، ج ۱، ص ۲۰۴؛ القاموس المحیط، ج ۱، ص ۴۹۳؛ تاج العروس، ج ۶، ص ۳۲، «امر».
  8. المنجد، ص ۱۸، «امر».
  9. المیزان، ج ۸، ص ۱۵۰ ـ ۱۵۱.
  10. التحقیق، ج ۱، ص ۱۴۴، «امر».
  11. تفسیر صدرالمتالهین، ج ۵، ص ۴۶۹؛ المیزان، ج ۸، ص ۱۵۱.
  12. جمالی‌زاده، احمد، امر الهی، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴، ص ۳۲۷.
  13. بحارالانوار، ج ۹۱، ص ۳۹۵.
  14. بحارالانوار، ج ۹۱، ج ۸۸، ص ۳۷۰.
  15. المقام الاسنی، ص ۸۶.
  16. بحارالانوار، ج ۸۸، ص ۱۹۴.
  17. الکافی، ج ۱، ص ۲۱۶ و ج ۸، ص ۸.
  18. جمالی‌زاده، احمد، امر الهی، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴، ص ۳۲۷.
  19. «این فرمان خداوند است که به سوی شما فرو فرستاده است و هر که از خدا پروا کند (خداوند) گناهانش را می‌پوشاند و برای وی پاداشی سترگ فراهم می‌گرداند» سوره طلاق، آیه ۵.
  20. مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص۴۶۱.
  21. سوره توبه، آیه ۴۸.
  22. جامع‌البیان، مج ۶، ج ۱۰، ص۱۸۹.
  23. سوره حجر، آیه ۹۴.
  24. «هرگز؛ آنچه بدو فرمان داده بود هنوز بجا نیاورده است» سوره عبس، آیه ۲۳.
  25. تفسیرمراغی، مج۱۰، ج۳۰، ص۴۵ـ۴۶؛ تفسیرقاسمی، ج ۱۷، ص۶۰؛ المیزان، ج ۲۰، ص۲۰۸.
  26. جمالی‌زاده، احمد، امر الهی، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴، ص۳۲۸-۳۳۰.
  27. «خداوند به هیچ کس جز (برابر با) توانش تکلیف نمی‌کند ...» سوره بقره، آیه ۲۸۶.
  28. «و امّا آن کس که ایمان آورد و کار شایسته‌ای کند، او را پاداش، نکویی خواهد بود و کار را بر او آسان خواهیم گرفت» سوره کهف، آیه ۸۸.
  29. المیزان، ج ۱۳، ص۳۶۲.
  30. «روزی که هیچ کس برای دیگری هیچ اختیاری ندارد و در این روز، کار یکسره با خداوند است» سوره انفطار، آیه ۱۹.
  31. روح البیان، ج ۱۰، ص۳۶۲.
  32. سوره نور، آیه ۶۳.
  33. تفسیر صدرالمتألهین، ج ۵، ص۳۸۴.
  34. جمالی‌زاده، احمد، امر الهی، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴، ص۳۳۰.
  35. سوره یوسف، آیه ۴۰.
  36. مجمع البیان، ج ۵، ص۳۵۸.
  37. سوره اسراء، آیه ۲۳.
  38. جامع‌البیان، مج ۹، ج ۱۵، ص۸۰ ـ ۸۱؛ المنیر، ج ۱۵، ص۵۳.
  39. سوره انسان، آیه ۲۴.
  40. التفسیر الکبیر، ج ۳۰، ص۲۵۸.
  41. سوره نور، آیه ۵۶.
  42. سوره بقره، آیه ۲۵۴.
  43. سوره حشر، آیه ۱۸.
  44. سوره آل عمران، آیه ۲۰۰.
  45. سوره نساء، آیه ۵۹.
  46. سوره نساء، آیه ۱۳۵.
  47. سوره نساء، آیه ۱۳۶.
  48. سوره مائده، آیه ۱.
  49. سوره توبه، آیه ۱۱۹.
  50. سوره توبه، آیه ۱۲۳.
  51. سوره احزاب، آیه ۴۱.
  52. سوره صف، آیه ۱۴.
  53. سوره تحریم، آیه ۸.
  54. «به راستی خداوند به دادگری و نیکی کردن و ادای (حقّ) خویشاوند، فرمان می‌دهد و از کارهای زشت و ناپسند و افزونجویی، باز می‌دارد؛ به شما اندرز می‌دهد باشد که شما پند گیرید» سوره نحل، آیه ۹۰.
  55. «...و فرمان یافته‌ایم که تسلیم پروردگار جهانیان باشیم» سوره انعام، آیه ۷۱.
  56. «فرمان یافته‌ام که از گردن نهادگان (به خداوند) باشم» سوره یونس، آیه ۷۲.
  57. «... با آنکه به آنان فرمان داده شده است که به آن کفر ورزند ...» سوره نساء، آیه ۶۰.
  58. «پس چنان که فرمان یافته‌ای پایداری کن و (نیز) آنکه همراه تو (به سوی خداوند) بازگشته است (پایداری کند)» سوره هود، آیه ۱۱۲.
  59. «بگو: من فرمان یافته‌ام که خداوند را بپرستم و با او شریک قرار ندهم» سوره رعد، آیه ۳۶.
  60. «بگو: من فرمان یافته‌ام که خداوند را در حالی که دین (خویش) را برای او ناب می‌دارم بپرستم» سوره زمر، آیه ۱۱.
  61. «و کسانی که آنچه را خداوند فرمان به پیوند آن داده است می‌پیوندند و از پروردگار خویش می‌ترسند و از سختی حساب هراس دارند؛» سوره رعد، آیه ۲۱.
  62. «خداوند به شما فرمان می‌دهد که امانت‌ها را به صاحب آنها باز گردانید و چون میان مردم داوری می‌کنید با دادگری داوری کنید؛ بی‌گمان خداوند به کاری نیک اندرزتان می‌دهد؛ به راستی خداوند شنوایی بیناست» سوره نساء، آیه ۵۸.
  63. سوره بقره، آیه ۱۰۹.
  64. مجمع البیان، ج ۱، ص۳۵۴؛ نمونه، ج ۱، ص۳۹۹.
  65. «با آن دسته از اهل کتاب که به خداوند و به روز بازپسین ایمان نمی‌آورند ...» سوره توبه، آیه ۲۹.
  66. جامع البیان، مج ۱، ج ۱، ص۶۸۵؛ مجمع البیان، ج ۱، ص۳۵۴.
  67. جمالی‌زاده، احمد، امر الهی، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴، ص۳۳۱ ـ ۳۳۳.
  68. «فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو می‌گوید: باش! بی‌درنگ خواهد بود پس پاکا آنکه فرمانفرمایی هر چیز در دست اوست و به سوی او بازگردانده می‌شوید» سوره یس، آیه ۸۲-۸۳.
  69. سوره قمر، آیه ۵۰.
  70. سوره اعراف، آیه ۵۴.
  71. المیزان، ج۱۳، ص۱۹۷.
  72. مجمع‌البیان، ج۸، ص۶۷۹؛ الکشاف، ج۲، ص۶۰۶.
  73. المیزان، ج ۱۷، ص۱۱۵.
  74. جمالی‌زاده، احمد، امر الهی، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴، ص۳۳۴-۳۳۵.
  75. سوره اعراف، آیه ۵۴.
  76. المیزان، ج ۱۱، ص۱۱۱.
  77. سوره آل عمران، آیه ۱۲۸.
  78. رحمة من الرحمن، ج ۱، ص۴۶۶.
  79. سوره یوسف، آیه ۲۱.
  80. «... و فرمان خداوند دارای اندازه‌ای سنجیده است» سوره احزاب، آیه ۳۸.
  81. المیزان، ج ۱۶، ص۳۲۴.
  82. سوره رعد، آیه ۲.
  83. المیزان، ج ۸، ص۱۵۳؛ ج ۱۱، ص۲۹۰.
  84. «و فرمان ما یک کلمه بیش نیست مانند یک چشم بر هم زدن» سوره قمر، آیه ۵۰.
  85. المیزان، ج ۱۳، ص۱۹۷.
  86. جمالی‌زاده، احمد، امر الهی، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴، ۳۳۵-۳۳۶.
  87. «و میان خود، آنان را که در روز شنبه از اندازه در گذشتند شناخته‌اید که به آنها گفتیم بوزینگانی باشید، رانده» سوره بقره، آیه ۶۵.
  88. سوره انبیاء، آیه ۶۹.
  89. سوره آل عمران، آیه ۵۹.
  90. سوره یوسف، آیه ۶۷.
  91. تفسير قرطبى، ج ۹، ص۱۴۹.
  92. سوره سجده، آیه ۲۴.
  93. الميزان، ج۱۴، ص۳۰۴.
  94. سوره جاثیه، آیه ۱۲.
  95. سوره روم، آیه ۲۵.
  96. التحرير والتنوير، ج ۲۱، ص۸۰.
  97. سوره غافر، آیه۷۸.
  98. سوره هود، آیه ۱۰۱.
  99. سوره هود، آیه ۴۰.
  100. سوره هود، آیه ۵۸.
  101. سوره هود، آیه ۶۶.
  102. سوره هود، آیه ۸۲.
  103. سوره هود، آیه ۹۴.
  104. سوره نحل، آیه ۳۳.
  105. سوره حدید، آیه ۱۴.
  106. سوره انفال، آیه ۴۲.
  107. سوره نحل، آیه ۱.
  108. سوره توبه، آیه ۲۴.
  109. سوره یونس، آیه ۲۴.
  110. جمالی‌زاده، احمد، امر الهی، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴، ۳۳۸-۳۴۱.