غزوه السویق در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-]] | + - [[))
 
(۱۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{نبوت}}
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = غزوه السویق
| عنوان مدخل  = [[غزوه السویق]]
| مداخل مرتبط = [[غزوه السویق در تاریخ اسلامی]]
| پرسش مرتبط  =
}}
'''غزوة السویق''' در ذی الحجة [[سال دوم هجری]] و بعد از [[گذشت]] ۲۲ ماه از [[هجرت]] [[رسول گرامی اسلام]] {{صل}} در پی [[کینه‌توزی]] [[ابوسفیان]] از کشته شدن فرزندش در [[جنگ بدر]] به وقوع پیوست. منتها ابوسفیان و سپاهیانش بعد از کشتن یک نفر از [[مسلمانان]] و [[آتش]] زدن باغ او به سمت [[مکه]] فرار کردند و [[جنگی]] درنگرفت و چون کیسه‌های آرد آنها نصیب سپاه اسلام شده بود این [[جنگ]] به [[غزوه سویق]] معروف شد.


{{نبوت}}
== مقدمه ==
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
[[غزوة السویق]] در ذی الحجة [[سال دوم هجری]] و بعد از [[گذشت]] ۲۲ ماه از [[هجرت]] [[رسول گرامی اسلام]] {{صل}} در روز یکشنبه به وقوع پیوست<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۴۴؛ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۱۸۱؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۲۲.</ref>.
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[غزوه السویق]]''' است. "'''[[غزوه السویق]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
 
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
== [[کینه‌توزی]] [[ابوسفیان]] ==
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[غزوه السویق در حدیث]] - [[غزوه السویق در نهج البلاغه]] - [[غزوه السویق در تاریخ اسلامی]]</div>
[[ابوسفیان]] که در [[جنگ بدر]] یک پسرش به دست [[مسلمانان]] کشته و دیگری [[اسیر]] شده بود، قسم یاد کرد که تا از [[رسول خدا]] {{صل}} [[انتقام]] کشته‌های [[قوم]] خود را نگیرد، با [[زنان]] همبستر نشود، [[بدن]] خود را روغن نمالد و آن را شستشو ندهد. وی دو [[ماه]] بعد از [[جنگ بدر]]، به قصد [[انتقام]]، همراه با دویست نفر ـ که در بعضی [[احادیث]] [[چهل]] نفر<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۱۸۱؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۲۲.</ref> و یا صد نفر<ref>شیخ طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۱۷۲.</ref> آمده است ـ به سوی [[مدینه]] حرکت کرد. هنگامی که به منطقه نجدیه در نزدیکی [[مدینه]] رسید، شبانه به [[خانه]] "[[حیی بن اخطب]]"، [[رئیس]] [[قبیله]] بنی‌نظیر رفت تا از [[مسلمانان]] و [[پیامبر]] {{صل}} اطلاعاتی به دست آورد، اما [[حیی بن اخطب]] که با [[رسول خدا]] {{صل}}[[پیمان]] [[صلح]] [[امضا]] کرده بود او را به خانه‌اش راه نداد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۲۳؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۴۴؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۴۸۴.</ref>.
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
 
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[غزوه السویق (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
[[ابوسفیان]] پس از [[ناامیدی]] از [[همکاری]] [[حیی بن اخطب]]، همراه او به [[خانه]] "[[سلام بن مِشکَم]]"، از بزرگان بنی‌نظیر و [[مسئول]] [[خزانه]] رفت. [[سلام بن مِشکَم]] او را به [[خانه]] خود راه داد و با روی باز و شراب از او [[پذیرایی]] کرد و [[اخبار]] و اطلاعات [[مسلمانان]] را در اختیارش گذاشت<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۴۴؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۲۵؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۴۸۴.</ref>.
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
 
طبق [[نقل]] [[زهری]]، [[ابوسفیان]]، دو [[بیت]] [[شعر]] در [[مدح]] [[سلام بن مشکم]] و شرابی که وی به او نوشانید، سروده است. [[ابوسفیان]] همان شب نزد [[سپاهیان]] خود بازگشت و همراه تعدادی از آنها [[سحرگاه]] به نخلستان‌های عُرَیض در [[مدینه]] رفت. آنها شخصی از [[انصار]] را که همراه غلامش در نخلستان مشغول کار بود کشتند و باغ آنها و دو [[خانه]] را به [[آتش]] کشیدند. [[ابوسفیان]] از جنایتی که مرتکب شده بود، [[راضی]] شد و [[تصور]] کرد [[انتقام]] کشته‌های [[بدر]] را از [[مسلمانان]] گرفته است. سپس آنها از [[ترس]] [[سپاهیان]] [[رسول خدا]] {{صل}} به سمت [[مکه]] فرار کردند<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۱۸۱؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۴۸۴؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۴۵.</ref>.<ref>[[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[غزوه السویق (مقاله)|غزوه السویق]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۱۸۴-۱۸۵.</ref>


==مقدمه==
== [[خروج]] [[رسول خدا]] {{صل}} در تعقیب [[ابوسفیان]] ==
*غزوة [[السویق]] در ذی [[الحجة]] [[سال دوم هجری]] و بعد از [[گذشت]] ۲۲ [[ماه]] از [[هجرت]] [[رسول گرامی اسلام]]{{صل}} در روز یکشنبه به وقوع پیوست<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۴۴؛ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۱۸۱؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۲۲.</ref><ref>[[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[غزوه السویق (مقاله)|غزوه السویق]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۱۸۴-۱۸۳.</ref>.
صبح روز بعد که [[فرستاده خدا]] {{صل}} از [[اقدام]] [[ابوسفیان]] باخبر شد، [[اصحاب]] را فرا خواند و به تعقیب آنها پرداخت. حضرت، قبل از [[خروج]] از [[مدینه]]، [[ابولُبابة بن عبدالمنذر]] را به [[جانشینی]] خود در [[شهر]] [[منصوب]] کرد<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۱۸۱؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۲۲؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۴۵.</ref>.


==[[کینه‌توزی]] [[ابوسفیان]]==
ایشان تا منطقه قَرقَرة الکدر، در چهارده منزلی [[مدینه]]، آنها را تعقیب کردند؛ اما فاصله زیادی با [[دشمن]] داشتند و نتوانستند به آنها برسند. [[ابوسفیان]] و همراهانش به علت [[ترس]] از [[سپاه اسلام]]، تمام وسایل خود، حتی کیسه‌های آرد را که آذوقه‌شان بود جا گذاشتند و فرار کردند. [[مسلمانان]]، کیسه‌ها را با خود به [[مدینه]] آوردند. به همین علت، این [[غزوه]] را "سَویق" یعنی آرد نامیدند<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۱۸۲؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۲۳.</ref>.
*[[ابوسفیان]] که در [[جنگ بدر]] یک پسرش به دست [[مسلمانان]] کشته و دیگری [[اسیر]] شده بود، قسم یاد کرد که تا از [[رسول خدا]]{{صل}} [[انتقام]] کشته‌های [[قوم]] خود را نگیرد، با [[زنان]] همبستر نشود، [[بدن]] خود را روغن نمالد و آن را شستشو ندهد. وی دو [[ماه]] بعد از [[جنگ بدر]]، به قصد [[انتقام]]، همراه با دویست نفر -که در بعضی [[احادیث]] [[چهل]] نفر<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۱۸۱؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۲۲.</ref> و یا صد نفر<ref>شیخ طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۱۷۲.</ref> آمده است- به سوی [[مدینه]] حرکت کرد. هنگامی که به منطقه نجدیه در نزدیکی [[مدینه]] رسید، شبانه به [[خانه]] "[[حیی بن اخطب]]"، [[رئیس]] [[قبیله]] بنی‌نظیر رفت تا از [[مسلمانان]] و [[پیامبر]]{{صل}} اطلاعاتی به دست آورد، اما [[حیی بن اخطب]] که با [[رسول خدا]]{{صل}}[[پیمان]] [[صلح]] [[امضا]] کرده بود او را به خانه‌اش راه نداد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۲۳؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۴۴؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۴۸۴.</ref>.
*[[ابوسفیان]] پس از [[ناامیدی]] از [[همکاری]] [[حیی بن اخطب]]، همراه او به [[خانه]] "[[سلام بن مِشکَم]]"، از بزرگان بنی‌نظیر و [[مسئول]] [[خزانه]]، رفت. [[سلام بن مِشکَم]]، او را به [[خانه]] خود راه داد و با روی باز و شراب از او [[پذیرایی]] کرد و [[اخبار]] و اطلاعات [[مسلمانان]] را در اختیارش گذاشت<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۴۴؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۲۵؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۴۸۴.</ref>.
*طبق [[نقل]] [[زهری]]، [[ابوسفیان]]، دو [[بیت]] [[شعر]] در [[مدح]] [[سلام بن مشکم]] و شرابی که وی به او نوشانید، سروده است. [[ابوسفیان]] همان شب نزد [[سپاهیان]] خود بازگشت و همراه تعدادی از آنها [[سحرگاه]] به نخلستان‌های عُرَیض در [[مدینه]] رفت. آنها شخصی از [[انصار]] را که همراه غلامش در نخلستان مشغول کار بود کشتند و باغ آنها و دو [[خانه]] را به [[آتش]] کشیدند. [[ابوسفیان]] از جنایتی که مرتکب شده بود، [[راضی]] شد و [[تصور]] کرد [[انتقام]] کشته‌های [[بدر]] را از [[مسلمانان]] گرفته است. سپس آنها از [[ترس]] [[سپاهیان]] [[رسول خدا]]{{صل}} به سمت [[مکه]] فرار کردند<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۱۸۱؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۴۸۴؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۴۵.</ref><ref>[[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[غزوه السویق (مقاله)|غزوه السویق]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۱۸۴-۱۸۵.</ref>.


==[[خروج]] [[رسول خدا]]{{صل}} در تعقیب [[ابوسفیان]]==
زمانی که [[فرستاده خدا]] {{صل}} و [[مسلمانان]] به [[مدینه]] بازگشتند، از [[رسول خدا]] {{صل}} سؤال کردند: "آیا [[حق]] داریم این ماجرا را برای خود [[غزوه]] به حساب بیاوریم؟" (با توجه به اینکه [[جنگی]] اتفاق نیفتاده است) [[رسول گرامی اسلام]] {{صل}} در پاسخ فرمود: "آری"<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۴۵؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۴۸۴؛ شیخ طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۱۷۳.</ref>. در واقع چون [[اصحاب]] به [[نیت]] [[جنگ]] و [[مبارزه]] از [[مدینه]] خارج شده بودند، [[پیامبر]] {{صل}} اجازه دادند تا [[خروج]] خود را [[غزوه]] به حساب بیاورند<ref>[[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[غزوه السویق (مقاله)|غزوه السویق]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۱۸۵-۱۸۶.</ref>.
*صبح روز بعد که [[فرستاده خدا]]{{صل}} از [[اقدام]] [[ابوسفیان]] باخبر شد، [[اصحاب]] را فرا خواند و به تعقیب آنها پرداخت. [[حضرت]]، قبل از [[خروج]] از [[مدینه]]، [[ابولُبابة بن عبدالمنذر]] را به [[جانشینی]] خود در [[شهر]] [[منصوب]] کرد<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۱۸۱؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۲۲؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۴۵.</ref>.
*ایشان تا منطقه قَرقَرة الکدر، در چهارده منزلی [[مدینه]]، آنها را تعقیب کردند؛ اما فاصله زیادی با [[دشمن]] داشتند و نتوانستند به آنها برسند. [[ابوسفیان]] و همراهانش به علت [[ترس]] از [[سپاه اسلام]]، تمام وسایل خود، حتی کیسه‌های آرد را که آذوقه‌شان بود جا گذاشتند و فرار کردند. [[مسلمانان]]، کیسه‌ها را با خود به [[مدینه]] آوردند. به همین علت، این [[غزوه]] را "سَویق" یعنی آرد نامیدند<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۱۸۲؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۲۳.</ref>.
*زمانی که [[فرستاده خدا]]{{صل}} و [[مسلمانان]] به [[مدینه]] بازگشتند، از [[رسول خدا]]{{صل}} سؤال کردند: "آیا [[حق]] داریم این ماجرا را برای خود [[غزوه]] به حساب بیاوریم؟" (با توجه به اینکه [[جنگی]] اتفاق نیفتاده است) [[رسول گرامی اسلام]]{{صل}} در پاسخ فرمود: "آری"<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۴۵؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۴۸۴؛ شیخ طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۱۷۳.</ref>. در واقع چون [[اصحاب]] به [[نیت]] [[جنگ]] و [[مبارزه]] از [[مدینه]] خارج شده بودند، [[پیامبر]]{{صل}} اجازه دادند تا [[خروج]] خود را [[غزوه]] به حساب بیاورند<ref>[[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[غزوه السویق (مقاله)|غزوه السویق]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۱۸۵-۱۸۶.</ref>.


== جستارهای وابسته ==
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده:42439.jpg|22px]] [[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[غزوه السویق (مقاله)|غزوه السویق]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲''']]
{{پایان منابع}}


==منابع==
== پانویس ==
* [[پرونده:42439.jpg|22px]] [[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[غزوه السویق (مقاله)|غزوه السویق]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲''']]
{{پانویس}}


==پانویس==
{{غزوه‌ها}}
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس2}}


[[رده:مدخل]]
[[رده:غزوه‌ها]]
[[رده:غزوه السویق]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۵ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۵۸

غزوة السویق در ذی الحجة سال دوم هجری و بعد از گذشت ۲۲ ماه از هجرت رسول گرامی اسلام (ص) در پی کینه‌توزی ابوسفیان از کشته شدن فرزندش در جنگ بدر به وقوع پیوست. منتها ابوسفیان و سپاهیانش بعد از کشتن یک نفر از مسلمانان و آتش زدن باغ او به سمت مکه فرار کردند و جنگی درنگرفت و چون کیسه‌های آرد آنها نصیب سپاه اسلام شده بود این جنگ به غزوه سویق معروف شد.

مقدمه

غزوة السویق در ذی الحجة سال دوم هجری و بعد از گذشت ۲۲ ماه از هجرت رسول گرامی اسلام (ص) در روز یکشنبه به وقوع پیوست[۱].

کینه‌توزی ابوسفیان

ابوسفیان که در جنگ بدر یک پسرش به دست مسلمانان کشته و دیگری اسیر شده بود، قسم یاد کرد که تا از رسول خدا (ص) انتقام کشته‌های قوم خود را نگیرد، با زنان همبستر نشود، بدن خود را روغن نمالد و آن را شستشو ندهد. وی دو ماه بعد از جنگ بدر، به قصد انتقام، همراه با دویست نفر ـ که در بعضی احادیث چهل نفر[۲] و یا صد نفر[۳] آمده است ـ به سوی مدینه حرکت کرد. هنگامی که به منطقه نجدیه در نزدیکی مدینه رسید، شبانه به خانه "حیی بن اخطبرئیس قبیله بنی‌نظیر رفت تا از مسلمانان و پیامبر (ص) اطلاعاتی به دست آورد، اما حیی بن اخطب که با رسول خدا (ص)پیمان صلح امضا کرده بود او را به خانه‌اش راه نداد[۴].

ابوسفیان پس از ناامیدی از همکاری حیی بن اخطب، همراه او به خانه "سلام بن مِشکَم"، از بزرگان بنی‌نظیر و مسئول خزانه رفت. سلام بن مِشکَم او را به خانه خود راه داد و با روی باز و شراب از او پذیرایی کرد و اخبار و اطلاعات مسلمانان را در اختیارش گذاشت[۵].

طبق نقل زهری، ابوسفیان، دو بیت شعر در مدح سلام بن مشکم و شرابی که وی به او نوشانید، سروده است. ابوسفیان همان شب نزد سپاهیان خود بازگشت و همراه تعدادی از آنها سحرگاه به نخلستان‌های عُرَیض در مدینه رفت. آنها شخصی از انصار را که همراه غلامش در نخلستان مشغول کار بود کشتند و باغ آنها و دو خانه را به آتش کشیدند. ابوسفیان از جنایتی که مرتکب شده بود، راضی شد و تصور کرد انتقام کشته‌های بدر را از مسلمانان گرفته است. سپس آنها از ترس سپاهیان رسول خدا (ص) به سمت مکه فرار کردند[۶].[۷]

خروج رسول خدا (ص) در تعقیب ابوسفیان

صبح روز بعد که فرستاده خدا (ص) از اقدام ابوسفیان باخبر شد، اصحاب را فرا خواند و به تعقیب آنها پرداخت. حضرت، قبل از خروج از مدینه، ابولُبابة بن عبدالمنذر را به جانشینی خود در شهر منصوب کرد[۸].

ایشان تا منطقه قَرقَرة الکدر، در چهارده منزلی مدینه، آنها را تعقیب کردند؛ اما فاصله زیادی با دشمن داشتند و نتوانستند به آنها برسند. ابوسفیان و همراهانش به علت ترس از سپاه اسلام، تمام وسایل خود، حتی کیسه‌های آرد را که آذوقه‌شان بود جا گذاشتند و فرار کردند. مسلمانان، کیسه‌ها را با خود به مدینه آوردند. به همین علت، این غزوه را "سَویق" یعنی آرد نامیدند[۹].

زمانی که فرستاده خدا (ص) و مسلمانان به مدینه بازگشتند، از رسول خدا (ص) سؤال کردند: "آیا حق داریم این ماجرا را برای خود غزوه به حساب بیاوریم؟" (با توجه به اینکه جنگی اتفاق نیفتاده است) رسول گرامی اسلام (ص) در پاسخ فرمود: "آری"[۱۰]. در واقع چون اصحاب به نیت جنگ و مبارزه از مدینه خارج شده بودند، پیامبر (ص) اجازه دادند تا خروج خود را غزوه به حساب بیاورند[۱۱].

منابع

پانویس

  1. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۴۴؛ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۱۸۱؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۲۲.
  2. محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۱۸۱؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۲۲.
  3. شیخ طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۱۷۲.
  4. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۲۳؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۴۴؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۴۸۴.
  5. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۴۴؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۲۵؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۴۸۴.
  6. محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۱۸۱؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۴۸۴؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۴۵.
  7. عباسی، حبیب، غزوه السویق، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص:۱۸۴-۱۸۵.
  8. محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۱۸۱؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۲۲؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۴۵.
  9. محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۱۸۲؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۲۳.
  10. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۴۵؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۴۸۴؛ شیخ طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۱۷۳.
  11. عباسی، حبیب، غزوه السویق، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص:۱۸۵-۱۸۶.