قاسطین در نهج البلاغه: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پانویس2}} +{{پانویس}}))
 
(۱۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = قاسطین
| عنوان مدخل  = قاسطین
| مداخل مرتبط = [[قاسطین در تاریخ اسلامی]] - [[قاسطین در نهج البلاغه]] - [[قاسطین در فقه سیاسی]]
| پرسش مرتبط  =
}}


{{امامت}}
== مقدمه ==
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
قاسط از ریشه "قَسط" به‌معنای [[ظلم]] و [[حق‌ستیزی]] و مخالف قِسط و [[عدل]] است. این واژه در [[قرآن کریم]] با واژه "قاسطون" به‌کار رفته است. ولی [[منحرفان]] (قاسطون)، هیزم [[جهنم]] خواهند بود<ref>{{متن قرآن| وَأَمَّا الْقَاسِطُونَ فَكَانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَبًا}}؛سوره جن، آیه ۱۵.</ref>.
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[قاسطین]]''' است. "'''[[قاسطین]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[قاسطین در حدیث]] - [[قاسطین در کلام اسلامی]] - [[قاسطین در نهج البلاغه]] - [[قاسطین در تاریخ اسلامی]]</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[قاسطین (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


==مقدمه==
[[قاسطین]] یکی از سه گروه دشمنان حکومت عدالت‌مدار امام علی{{ع}} بودند که با استفاده از سه عامل زر و زور و تزویر به مقابله با [[امام]] پرداختند و ضربات [[سختی]] بر پیکره حکومت امام{{ع}} وارد ساختند. امام{{ع}} می‌فرماید: و بدانید که [[خدا]] به من [[فرمان]] داده است با "سرکشان" و "[[پیمان‌شکنان]]" و "[[مفسدان]]"[[زمین]] بجنگم. پس با پیمان‌شکنان ([[ناکثین]]) جنگیدم و با آنان که دست از [[حق]] برداشتند (قاسطین) [[جهاد]] کردم و کسانی را که از [[دین خدا]] بیرون رفتند ([[مارقین]]) زبون و [[ذلیل]] ساختم<ref>{{متن حدیث|أَلَا وَ قَدْ أَمَرَنِيَ اللَّهُ بِقِتَالِ أَهْلِ الْبَغْيِ وَ النَّكْثِ وَ الْفَسَادِ فِي الْأَرْضِ‏؛ فَأَمَّا النَّاكِثُونَ فَقَدْ قَاتَلْتُ، وَ أَمَّا الْقَاسِطُونَ فَقَدْ جَاهَدْتُ، وَ أَمَّا الْمَارِقَةُ فَقَدْ دَوَّخْتُ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ١٩٢.</ref>.
*قاسط از ریشه "قَسط" به‌معنای [[ظلم]] و حق‌ستیزی و مخالف قِسط و [[عدل]] است. این واژه در [[قرآن کریم]] با واژه "قاسطون" به‌کار رفته است. ولی [[منحرفان]] (قاسطون)، هیزم [[جهنم]] خواهند بود<ref>{{متن قرآن| وَأَمَّا الْقَاسِطُونَ فَكَانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَبًا }}؛سوره جن، آیه ۱۵</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 634.</ref>.
*[[قاسطین]] یکی از سه گروه [[دشمنان]] [[حکومت]] عدالت‌مدار [[امام علی]] {{ع}} بودند که با استفاده از سه عامل [[زر و زور]] و [[تزویر]] به مقابله با [[امام]] پرداختند و ضربات [[سختی]] بر پیکره [[حکومت امام]] {{ع}} وارد ساختند. [[امام]] {{ع}} می‌فرماید: و بدانید که [[خدا]] به من [[فرمان]] داده است با "سرکشان" و "[[پیمان‌شکنان]]" و "مفسدان" [[زمین]] بجنگم. پس با [[پیمان‌شکنان]] ([[ناکثین]]) جنگیدم و با آنان که دست از [[حق]] برداشتند ([[قاسطین]]) [[جهاد]] کردم و کسانی را که از [[دین خدا]] بیرون رفتند ([[مارقین]]) [[زبون]] و ذلیل ساختم<ref>{{متن حدیث|أَلَا وَ قَدْ أَمَرَنِيَ اللَّهُ بِقِتَالِ أَهْلِ الْبَغْيِ وَ النَّكْثِ وَ الْفَسَادِ فِي الْأَرْضِ‏؛ فَأَمَّا النَّاكِثُونَ فَقَدْ قَاتَلْتُ، وَ أَمَّا الْقَاسِطُونَ فَقَدْ جَاهَدْتُ، وَ أَمَّا الْمَارِقَةُ فَقَدْ دَوَّخْتُ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۲۳۴</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 634.</ref>.
*در منظر [[امام]] {{ع}}، [[قاسطین]] کسانی هستند که در [[زمین]] [[فساد]] و [[تباهی]] می‌کنند. از این‌رو [[امام]] {{ع}} به [[مبارزه]] سخت و درگیرانه با آن‌ها پرداخت، به‌طوری که در همان اوایل [[حکومت]] خویش، با وجود توصیه برخی مصلحت‌اندیشان که وی را به مماشات با [[معاویه]] ترغیب می‌کردند، حتی برای ساعتی [[معاویه]] را ابقا نکرد و به [[ولایت]] او [[رضایت]] نداد<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 634.</ref>.
*مقر [[سلطه]] [[قاسطین]] سرزمین [[شام]] بود. [[حکومت]] [[شام]] بر سرکردگی [[معاویه]]، [[فرزند]] [[ابوسفیان]]، در سایه امکاناتی که از سال‌ها [[حکومت]] بر [[شام]] و سرحدات آن، به‌دست آمده بود، از نظر [[نظامی]] و [[اقتصادی]] به‌خوبی تقویت شده بود. از دیگر سو، ملکه [[تقوا]] که لازمه سیاست‌مداری بر اساس [[کتاب و سنت]] است، در آن‌ها وجود نداشت. از این‌رو با [[ریا]] و [[تزویر]] [[مردم]] را به [[گمراهی]] کشاندند و خود را بر [[حق]] جلوه می‌دادند. [[امام علی]] {{ع}} در مورد حیله‌ورزی آن‌ها فرمود: به [[خدا]] [[سوگند]]، [[معاویه]] از من زیرک‌تر نیست. او [[پیمان‌شکنی]] می‌کند و [[گنه‌کاری]]. اگر [[پیمان‌شکنی]] را ناخوش نمی‌داشتم، من زیرک‌ترین [[مردم]] می‌بودم. ولی [[پیمان‌شکنان]]، گنه‌کارند و گنه‌کاران، نافرمان. هر [[پیمان‌شکنی]] را در [[روز قیامت]] پرچمی است که بدان شناخته شود<ref>{{متن حدیث|وَ اللَّهِ مَا مُعَاوِيَةُ بِأَدْهَى مِنِّي، وَ لَكِنَّهُ يَغْدِرُ وَ يَفْجُرُ؛ وَ لَوْ لَا كَرَاهِيَةُ الْغَدْرِ لَكُنْتُ مِنْ أَدْهَى النَّاسِ، وَ لَكِنْ كُلُّ غُدَرَةٍ فُجَرَةٌ وَ كُلُّ فُجَرَةٍ كُفَرَةٌ، وَ لِكُلِّ غَادِرٍ لِوَاءٌ يُعْرَفُ بِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ؛ وَ اللَّهِ مَا أُسْتَغْفَلُ بِالْمَكِيدَةِ وَ لَا أُسْتَغْمَزُ بِالشَّدِيدَة}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۹۱</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 634.</ref>.
*[[قاسطین]] برای براندازی [[حکومت امام]] فتنه‌های بسیار برپا کردند. نقش آن‌ها در تحریک [[طلحه]] و [[زبیر]] و برپایی [[جنگ جمل]] نقشی بارز و برجسته است. پس از [[جمل]] نیز با ورود به [[جنگ صفین]]، که به واقعه [[حکمیت]] انجامید، [[قدرت]] و نفوذ خود را بیشتر کردند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 634.</ref>.
*مسئله‌ای که نباید از نظر دور داشت، این است که پیروزی‌های [[قاسطین]] در سایه نبود تحلیل درست [[مردمان]] و کاهلی و [[عافیت‌طلبی]] آن‌ها رخ داد، زیرا [[امام]] بارها [[مردمان]] را به [[نبرد]] با آن‌ها [[تشویق]] کرد، ولی آن‌ها [[سستی]] و کاهلی کردند. [[امام]] {{ع}} در [[نهج البلاغه]] به‌دنبال [[تجاوز]] [[سپاهیان]] [[معاویه]] به [[شهر]] [[انبار]] و تاراج آن، می‌فرماید: شب و روز، در [[نهان]] و آشکارا، شما را به [[نبرد]] با این [[قوم]] فراخواندم و گفتم پیش از آن‌که [[سپاه]] بر سرتان کشند، بر آن‌ها بتازید. به [[خدا]] [[سوگند]]، به هیچ قومی در خانه‌هایشان تاخت نیاوردند، مگر آن‌که [[زبون]] خصم شدند. شما نیز آن [[قدر]] از [[کارزار]] سر بر تافتید و کار را به گردن یکدیگر انداختید و یکدیگر را [[نصرت]] ندادید، تا هر چه داشتید به باد یغما رفت و سرزمینتان جولانگاه دشمنانتان شد<ref>{{متن حدیث|أَلَا وَ إِنِّي قَدْ دَعَوْتُكُمْ إِلَى قِتَالِ هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ لَيْلًا وَ نَهَاراً وَ سِرّاً وَ إِعْلَاناً وَ قُلْتُ لَكُمُ اغْزُوهُمْ قَبْلَ أَنْ يَغْزُوكُمْ، فَوَاللَّهِ مَا غُزِيَ قَوْمٌ قَطُّ فِي عُقْرِ دَارِهِمْ إِلَّا ذَلُّوا؛ فَتَوَاكَلْتُمْ وَ تَخَاذَلْتُمْ حَتَّى شُنَّتْ عَلَيْكُمُ الْغَارَاتُ وَ مُلِكَتْ عَلَيْكُمُ الْأَوْطَانُ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۲۷</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 635.</ref>.
*[[قاسطین]] پس از [[نبرد صفین]]، پیوسته به [[تجاوز]] به مرزهای شهرهای تحت نظر [[امام]] پرداختند و [[امنیت]] و [[آسایش]] را از [[مردمان]] سلب کردند و جنایت‌های فراوان آفریدند. [[تاریخ]] نقش آن‌ها را در توطئه علیه [[امام علی]] {{ع}} و [[به شهادت رسیدن]] ایشان ثبت کرده است. [[معاویه]]، [[رهبر]] [[قاسطین]]، توانست پس از [[شهادت امام علی]] {{ع}} زمام [[خلافت]] را، که سال‌ها به‌دنبال آن بود، به‌دست گیرد و بنیان‌گذار سلسله [[ستم‌پیشه]] [[امویان]] در [[تاریخ اسلام]] شود. آن‌ها در زمان [[خلافت]] خود جرم‌ها و جنایت‌های فراوان مرتکب شدند. [[شیعیان]] [[امام علی]] {{ع}} در آن دوران، روزگار سخت و پرمشقتی را گذراندند و بسیاری از [[شیعیان]] به‌دست سفاکان [[اموی]] به [[شهادت]] رسیدند. از جمله سران [[قاسطین]] می‌توان از [[عمر]] بن عاص، عبدالرحمن بن [[خالد بن ولید]]، [[مروان حکم]] و [[بُسر بن ابی‌ارطاة]] نام برد»<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 635.</ref>.


== پرسش‌های وابسته ==
در منظر امام{{ع}}، قاسطین کسانی هستند که در [[زمین]] [[فساد]] و [[تباهی]] می‌کنند. از این‌رو امام{{ع}} به [[مبارزه]] سخت و درگیرانه با آنها پرداخت، به‌طوری که در همان اوایل [[حکومت]] خویش، با وجود توصیه برخی مصلحت‌اندیشان که وی را به مماشات با معاویه ترغیب می‌کردند، حتی برای ساعتی معاویه را ابقا نکرد و به [[ولایت]] او [[رضایت]] نداد.


== جستارهای وابسته ==
مقر [[سلطه]] قاسطین [[سرزمین شام]] بود. [[حکومت شام]] بر سرکردگی معاویه، فرزند [[ابوسفیان]]، در [[سایه]] امکاناتی که از سال‌ها حکومت بر [[شام]] و سرحدات آن، به‌دست آمده بود، از نظر نظامی و [[اقتصادی]] به‌خوبی تقویت شده بود. از دیگر سو، ملکه تقوا که لازمه سیاست‌مداری بر اساس [[کتاب و سنت]] است، در آنها وجود نداشت. از این‌رو با [[ریا]] و تزویر [[مردم]] را به [[گمراهی]] کشاندند و خود را بر حق جلوه می‌دادند. [[امام علی]]{{ع}} در مورد حیله‌ورزی آنها فرمود: به خدا [[سوگند]]، معاویه از من زیرک‌تر نیست. او [[پیمان‌شکنی]] می‌کند و گنه‌کاری. اگر پیمان‌شکنی را ناخوش نمی‌داشتم، من زیرک‌ترین [[مردم]] می‌بودم. ولی [[پیمان‌شکنان]]، گنه‌کارند و گنه‌کاران، نافرمان. هر پیمان‌شکنی را در [[روز قیامت]] پرچمی است که بدان شناخته شود<ref>{{متن حدیث|وَ اللَّهِ مَا مُعَاوِيَةُ بِأَدْهَى مِنِّي، وَ لَكِنَّهُ يَغْدِرُ وَ يَفْجُرُ؛ وَ لَوْ لَا كَرَاهِيَةُ الْغَدْرِ لَكُنْتُ مِنْ أَدْهَى النَّاسِ، وَ لَكِنْ كُلُّ غُدَرَةٍ فُجَرَةٌ وَ كُلُّ فُجَرَةٍ كُفَرَةٌ، وَ لِكُلِّ غَادِرٍ لِوَاءٌ يُعْرَفُ بِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ؛ وَ اللَّهِ مَا أُسْتَغْفَلُ بِالْمَكِيدَةِ وَ لَا أُسْتَغْمَزُ بِالشَّدِيدَة}}؛ نهج البلاغه، خطبه ٢٠٠.</ref>.


==منابع==
[[قاسطین]] برای براندازی حکومت [[امام]] فتنه‌های بسیار برپا کردند. نقش آنها در تحریک [[طلحه]] و [[زبیر]] و برپایی [[جنگ جمل]] نقشی بارز و برجسته است. پس از [[جمل]] نیز با ورود به [[جنگ صفین]]، که به واقعه [[حکمیت]] انجامید، [[قدرت]] و نفوذ خود را بیشتر کردند.
* [[پرونده:13681049.jpg|22px]] [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|'''دانشنامه نهج البلاغه ج۲''']]


==پانویس==
مسئله‌ای که نباید از نظر دور داشت، این است که پیروزی‌های قاسطین در [[سایه]] نبود تحلیل درست [[مردمان]] و [[کاهلی]] و عافیت‌طلبی آنها رخ داد؛ زیرا امام بارها مردمان را به [[نبرد]] با آنها [[تشویق]] کرد، ولی آنها [[سستی]] و کاهلی کردند. امام{{ع}} در [[نهج البلاغه]] به‌دنبال [[تجاوز]] سپاهیان معاویه به [[شهر انبار]] و تاراج آن، می‌فرماید: شب و [[روز]]، در [[نهان]] و آشکارا، شما را به نبرد با این [[قوم]] فراخواندم و گفتم پیش از آن‌که [[سپاه]] بر سرتان کشند، بر آنها بتازید. به [[خدا]] [[سوگند]]، به هیچ قومی در خانه‌هایشان تاخت نیاوردند، مگر آن‌که زبون [[خصم]] شدند. شما نیز آن قدر از [[کارزار]] سر بر تافتید و کار را به گردن یکدیگر انداختید و یکدیگر را [[نصرت]] ندادید، تا هر چه داشتید به باد یغما رفت و سرزمینتان جولانگاه دشمنانتان شد<ref>{{متن حدیث|أَلَا وَ إِنِّي قَدْ دَعَوْتُكُمْ إِلَى قِتَالِ هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ لَيْلًا وَ نَهَاراً وَ سِرّاً وَ إِعْلَاناً وَ قُلْتُ لَكُمُ اغْزُوهُمْ قَبْلَ أَنْ يَغْزُوكُمْ، فَوَاللَّهِ مَا غُزِيَ قَوْمٌ قَطُّ فِي عُقْرِ دَارِهِمْ إِلَّا ذَلُّوا؛ فَتَوَاكَلْتُمْ وَ تَخَاذَلْتُمْ حَتَّى شُنَّتْ عَلَيْكُمُ الْغَارَاتُ وَ مُلِكَتْ عَلَيْكُمُ الْأَوْطَانُ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۲۷.</ref>.
{{یادآوری پانویس}}
 
[[قاسطین]] پس از [[نبرد صفین]]، پیوسته به [[تجاوز]] به مرزهای شهرهای تحت نظر [[امام]] پرداختند و [[امنیت]] و [[آسایش]] را از [[مردمان]] سلب کردند و جنایت‌های فراوان آفریدند. [[تاریخ]] نقش آنها را در [[توطئه]] علیه [[امام علی]]{{ع}} و به شهادت رسیدن ایشان ثبت کرده است. معاویه، [[رهبر]] قاسطین، توانست پس از شهادت امام علی{{ع}} زمام [[خلافت]] را، که سال‌ها به‌دنبال آن بود، به‌دست گیرد و بنیان‌گذار سلسله [[ستم‌پیشه]] [[امویان]] در تاریخ اسلام شود. آنها در [[زمان]] خلافت خود جرم‌ها و جنایت‌های فراوان مرتکب شدند. شیعیان امام علی{{ع}} در آن دوران، [[روزگار]] سخت و پرمشقتی را گذراندند و بسیاری از [[شیعیان]] به‌دست سفاکان [[اموی]] به [[شهادت]] رسیدند. از جمله سران قاسطین می‌توان از [[عمر بن عاص]]، [[عبدالرحمن بن خالد بن ولید]]، [[مروان حکم]] و [[بُسر بن ابی‌ارطاة]] نام برد»<ref>[[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه ج۲]]، ص۶۳۴ ـ ۶۳۵.</ref>.
 
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده:13681049.jpg|22px]] [[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|'''دانشنامه نهج البلاغه ج۲''']]
{{پایان منابع}}
 
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:مدخل]]
[[رده:امام علی]]
[[رده:قاسطین]]
[[رده:قاسطین]]
[[رده:قاسطین در نهج البلاغه]]
[[رده:مدخل نهج البلاغه]]
[[رده:مدخل نهج البلاغه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۰ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۲۲

مقدمه

قاسط از ریشه "قَسط" به‌معنای ظلم و حق‌ستیزی و مخالف قِسط و عدل است. این واژه در قرآن کریم با واژه "قاسطون" به‌کار رفته است. ولی منحرفان (قاسطون)، هیزم جهنم خواهند بود[۱].

قاسطین یکی از سه گروه دشمنان حکومت عدالت‌مدار امام علی(ع) بودند که با استفاده از سه عامل زر و زور و تزویر به مقابله با امام پرداختند و ضربات سختی بر پیکره حکومت امام(ع) وارد ساختند. امام(ع) می‌فرماید: و بدانید که خدا به من فرمان داده است با "سرکشان" و "پیمان‌شکنان" و "مفسدان"زمین بجنگم. پس با پیمان‌شکنان (ناکثین) جنگیدم و با آنان که دست از حق برداشتند (قاسطین) جهاد کردم و کسانی را که از دین خدا بیرون رفتند (مارقین) زبون و ذلیل ساختم[۲].

در منظر امام(ع)، قاسطین کسانی هستند که در زمین فساد و تباهی می‌کنند. از این‌رو امام(ع) به مبارزه سخت و درگیرانه با آنها پرداخت، به‌طوری که در همان اوایل حکومت خویش، با وجود توصیه برخی مصلحت‌اندیشان که وی را به مماشات با معاویه ترغیب می‌کردند، حتی برای ساعتی معاویه را ابقا نکرد و به ولایت او رضایت نداد.

مقر سلطه قاسطین سرزمین شام بود. حکومت شام بر سرکردگی معاویه، فرزند ابوسفیان، در سایه امکاناتی که از سال‌ها حکومت بر شام و سرحدات آن، به‌دست آمده بود، از نظر نظامی و اقتصادی به‌خوبی تقویت شده بود. از دیگر سو، ملکه تقوا که لازمه سیاست‌مداری بر اساس کتاب و سنت است، در آنها وجود نداشت. از این‌رو با ریا و تزویر مردم را به گمراهی کشاندند و خود را بر حق جلوه می‌دادند. امام علی(ع) در مورد حیله‌ورزی آنها فرمود: به خدا سوگند، معاویه از من زیرک‌تر نیست. او پیمان‌شکنی می‌کند و گنه‌کاری. اگر پیمان‌شکنی را ناخوش نمی‌داشتم، من زیرک‌ترین مردم می‌بودم. ولی پیمان‌شکنان، گنه‌کارند و گنه‌کاران، نافرمان. هر پیمان‌شکنی را در روز قیامت پرچمی است که بدان شناخته شود[۳].

قاسطین برای براندازی حکومت امام فتنه‌های بسیار برپا کردند. نقش آنها در تحریک طلحه و زبیر و برپایی جنگ جمل نقشی بارز و برجسته است. پس از جمل نیز با ورود به جنگ صفین، که به واقعه حکمیت انجامید، قدرت و نفوذ خود را بیشتر کردند.

مسئله‌ای که نباید از نظر دور داشت، این است که پیروزی‌های قاسطین در سایه نبود تحلیل درست مردمان و کاهلی و عافیت‌طلبی آنها رخ داد؛ زیرا امام بارها مردمان را به نبرد با آنها تشویق کرد، ولی آنها سستی و کاهلی کردند. امام(ع) در نهج البلاغه به‌دنبال تجاوز سپاهیان معاویه به شهر انبار و تاراج آن، می‌فرماید: شب و روز، در نهان و آشکارا، شما را به نبرد با این قوم فراخواندم و گفتم پیش از آن‌که سپاه بر سرتان کشند، بر آنها بتازید. به خدا سوگند، به هیچ قومی در خانه‌هایشان تاخت نیاوردند، مگر آن‌که زبون خصم شدند. شما نیز آن قدر از کارزار سر بر تافتید و کار را به گردن یکدیگر انداختید و یکدیگر را نصرت ندادید، تا هر چه داشتید به باد یغما رفت و سرزمینتان جولانگاه دشمنانتان شد[۴].

قاسطین پس از نبرد صفین، پیوسته به تجاوز به مرزهای شهرهای تحت نظر امام پرداختند و امنیت و آسایش را از مردمان سلب کردند و جنایت‌های فراوان آفریدند. تاریخ نقش آنها را در توطئه علیه امام علی(ع) و به شهادت رسیدن ایشان ثبت کرده است. معاویه، رهبر قاسطین، توانست پس از شهادت امام علی(ع) زمام خلافت را، که سال‌ها به‌دنبال آن بود، به‌دست گیرد و بنیان‌گذار سلسله ستم‌پیشه امویان در تاریخ اسلام شود. آنها در زمان خلافت خود جرم‌ها و جنایت‌های فراوان مرتکب شدند. شیعیان امام علی(ع) در آن دوران، روزگار سخت و پرمشقتی را گذراندند و بسیاری از شیعیان به‌دست سفاکان اموی به شهادت رسیدند. از جمله سران قاسطین می‌توان از عمر بن عاص، عبدالرحمن بن خالد بن ولید، مروان حکم و بُسر بن ابی‌ارطاة نام برد»[۵].

منابع

پانویس

  1. ﴿ وَأَمَّا الْقَاسِطُونَ فَكَانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَبًا؛سوره جن، آیه ۱۵.
  2. «أَلَا وَ قَدْ أَمَرَنِيَ اللَّهُ بِقِتَالِ أَهْلِ الْبَغْيِ وَ النَّكْثِ وَ الْفَسَادِ فِي الْأَرْضِ‏؛ فَأَمَّا النَّاكِثُونَ فَقَدْ قَاتَلْتُ، وَ أَمَّا الْقَاسِطُونَ فَقَدْ جَاهَدْتُ، وَ أَمَّا الْمَارِقَةُ فَقَدْ دَوَّخْتُ»؛ نهج البلاغه، خطبه ١٩٢.
  3. «وَ اللَّهِ مَا مُعَاوِيَةُ بِأَدْهَى مِنِّي، وَ لَكِنَّهُ يَغْدِرُ وَ يَفْجُرُ؛ وَ لَوْ لَا كَرَاهِيَةُ الْغَدْرِ لَكُنْتُ مِنْ أَدْهَى النَّاسِ، وَ لَكِنْ كُلُّ غُدَرَةٍ فُجَرَةٌ وَ كُلُّ فُجَرَةٍ كُفَرَةٌ، وَ لِكُلِّ غَادِرٍ لِوَاءٌ يُعْرَفُ بِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ؛ وَ اللَّهِ مَا أُسْتَغْفَلُ بِالْمَكِيدَةِ وَ لَا أُسْتَغْمَزُ بِالشَّدِيدَة»؛ نهج البلاغه، خطبه ٢٠٠.
  4. «أَلَا وَ إِنِّي قَدْ دَعَوْتُكُمْ إِلَى قِتَالِ هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ لَيْلًا وَ نَهَاراً وَ سِرّاً وَ إِعْلَاناً وَ قُلْتُ لَكُمُ اغْزُوهُمْ قَبْلَ أَنْ يَغْزُوكُمْ، فَوَاللَّهِ مَا غُزِيَ قَوْمٌ قَطُّ فِي عُقْرِ دَارِهِمْ إِلَّا ذَلُّوا؛ فَتَوَاكَلْتُمْ وَ تَخَاذَلْتُمْ حَتَّى شُنَّتْ عَلَيْكُمُ الْغَارَاتُ وَ مُلِكَتْ عَلَيْكُمُ الْأَوْطَانُ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۲۷.
  5. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه ج۲، ص۶۳۴ ـ ۶۳۵.