محاربه: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پانویس2}} +{{پانویس}}))
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط| موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[محاربه در قرآن]] - [[محاربه در علوم قرآنی]] - [[محاربه در فقه سیاسی]] - [[محاربه در فقه اسلامی]]| پرسش مرتبط  = }}


{{علم معصوم}}
'''محاربه''' به معنای [[جنگ]] و [[مقاتله]] عبارت است از اختلال در [[امنیت عمومی]] و قیام مسلحانه در برابر [[مسلمانان]] و [[جامعه اسلامی]]، توسط [[فرد]] یا افرادی. در [[اسلام]] چهار نوع [[حکم]] برای [[محارب]] وجود دارد: اعدام؛ به صلیب‌کشیدن؛ بریدن دست و پا به طور عکس هم و [[تبعید]]. البته اگر محارب قبل از دستگیری [[توبه]] کند [[حد]] از او ساقط می‌شود اما [[توبه]] بعد از دستگیری فایده‌ای ندارد.
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[محاربه در قرآن]] - [[محاربه در حدیث]] - [[محاربه در فقه اسلامی]] - [[محاربه در فقه سیاسی]]</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[محاربه (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
==مقدمه==
یکی از مهم‌ترین [[پرسش‌ها]] درباره [[پیامبر]] [[تشریع احکام]] [[کیفری]] سخت برای [[محاربان]] مسلح است. در حالی که یکی از نیازهای [[ذهنی]]، [[عینی]]، فردی و [[اجتماعی]]، مسئله [[احساس امنیت]] است؛ زیرا [[امنیت]] پایه اولیه [[حیات]] [[جامعه]] و تحقق [[معنویت]] و برای یک [[دین]] [[اجتماعی]] ضروری است، به همین [[دلیل]] [[مسئولیت]] [[حکومت]]، تحقق بخشیدن به آن است و از سویی معیار نخست موفقیت هر [[نظام اجتماعی]] و [[سیاسی]] و حتی تحقق [[تبلیغ]] و [[دعوت به دین]] است. لذا از این دسته از [[آیات]] استفاده می‌شود که [[کیفر]] محاربه با همه شدت و [[غلظت]] آن بی‌دلیل نیست و در رتبه نخست هر [[جامعه]] و از آن جمله [[جامعه دینی]]، تحصیل و نگهداری [[امنیت]] است. برای تأمین [[امنیت راه‌ها]] و روش‌هایی در میان عقلا [[پیش‌بینی]] شده که یکی از آخرترین آنها، برخورد [[قاطع]] با اخلال‌گران [[امنیت]] [[مردم]] است. اما روشن است که محاربه معنایی معین دارد و هر [[مخالف]] و منتقد و یا حتی معاند و یا [[تهدید]] کننده را نمی‌توان [[محارب]] نامید. [[محارب]] کسی است که به صورت فیزیکی می‌جنگد و [[اسلحه]] به دست می‌گیرد و [[تهدید]] می‌کند و [[تهدید]] او خطرناک و جدی است. اما صورت‌های دیگری از [[جنگ]] [[معنوی]] و [[اخلاقی]] وجود دارد، مانند [[ستم]] به دیگران در قالب عمل رباخواری. از سوی دیگر پیش از [[مجازات]] روش‌هایی مانند [[موعظه]]، [[توبه]]، [[فرصت]] دادن، [[تعیین]] شده و [[تهدید]] به [[کیفر]] برای [[پیشگیری]] [[پیش‌بینی]] شده است.
#{{متن قرآن|إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذَلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ * إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَقْدِرُوا عَلَيْهِمْ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«کیفر کسانی که با خداوند و پیامبرش به جنگ برمی‌خیزند و در زمین به تبهکاری می‌کوشند جز این نیست که کشته یا به دار آویخته شوند یا دست‌ها و پاهایشان ناهمتا بریده شود یا از سرزمین خود تبعید گردند؛ این (کیفرها) برای آنان خواری در این جهان است و در جهان واپسین عذابی سترگ خواهند داشت * جز آن کسان که پیش از آنکه بر آنان دست یابید توبه کرده باشند، پس بدانید که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره مائده، آیه ۳۳-۳۴.</ref>.
#{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَذَرُوا مَا بَقِيَ مِنَ الرِّبَا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ * فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِنْ تُبْتُمْ فَلَكُمْ رُءُوسُ أَمْوَالِكُمْ لَا تَظْلِمُونَ وَلَا تُظْلَمُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و اگر مؤمنید آنچه از ربا که باز مانده است رها کنید * و اگر (رها) نکردید پس، از پیکاری از سوی خداوند و فرستاده وی (با خویش) آگاه باشید و اگر توبه کنید سرمایه‌هایتان از آن شماست، نه ستم می‌ورزید و نه بر شما ستم می‌رود» سوره بقره، آیه ۲۷۸-۲۷۹.</ref>
#{{متن قرآن|وَمِمَّنْ حَوْلَكُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ مُنَافِقُونَ وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفَاقِ لَا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ سَنُعَذِّبُهُمْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ يُرَدُّونَ إِلَى عَذَابٍ عَظِيمٍ * وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِدًا ضِرَارًا وَكُفْرًا وَتَفْرِيقًا بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَإِرْصَادًا لِمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَلَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا الْحُسْنَى وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ * لَا تَقُمْ فِيهِ أَبَدًا لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوَى مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِيهِ فِيهِ رِجَالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرِينَ *أَفَمَنْ أَسَّسَ بُنْيَانَهُ عَلَى تَقْوَى مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٍ خَيْرٌ أَمْ مَنْ أَسَّسَ بُنْيَانَهُ عَلَى شَفَا جُرُفٍ هَارٍ فَانْهَارَ بِهِ فِي نَارِ جَهَنَّمَ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«و از پیرامونیان شما از تازیان بیابان‌نشین و از اهل مدینه منافقانی هستند که به دورویی خو کرده‌اند؛ تو آنان را نمی‌شناسی ما آنها را می‌شناسیم؛ به زودی آنان را دوبار عذاب خواهیم کرد سپس به سوی عذابی سترگ برده می‌شوند * و کسانی هستند که مسجدی را برگزیده‌اند برای زیان رساندن (به مردم) و کفر و اختلاف افکندن میان مؤمنان و (ساختن) کمینگاه برای آن کس که از پیش با خداوند و پیامبر وی به جنگ برخاسته بود؛ و سوگند می‌خورند که ما جز سر نیکی نداریم و خداوند گواهی می‌دهد که آنان دروغگویند * هیچ‌گاه در آن (مسجد) حاضر مشو! بی‌گمان مسجدی که از روز نخست بنیان آن را بر پرهیزگاری نهاده‌اند سزاوارتر است که در آن حاضر گردی؛ در آن مردانی هستند که پاکیزه کردن (خود) را دوست می‌دارند و خداوند پاکیزگان را دوست می‌دارد *آیا کسی که بنیان خود را بر پروا از خداوند و خشنودی (او) نهاده بهتر است یا آنکه بنیان خود را بر لب پرتگاهی در حال ریزش گذارده است که او را به درون آتش دوزخ فرو می‌لغزاند؟ و خداوند گروه ستمکاران را رهنمایی نمی‌کند» سوره توبه، آیه ۱۰۱ و ۱۰۷-۱۰۹</ref>
==نکات==
در [[آیات]] فوق این موضوعات مطرح گردیده است:
# [[خداوند]]، [[محاربان]] با [[پیامبر]] را در مرحله اول به [[پرهیز]] از فسادگری و ستیزه‌جویی با [[خدا]] و [[پیامبر]] و در مرحله دوم [[تهدید]] به [[کیفر]] کرده است: {{متن قرآن|إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا... * إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا...}}؛
# [[خداوند]]، پذیرای [[توبه]] [[بندگان]]، حتی [[محاربان با خدا]] و [[پیامبر]]: {{متن قرآن|إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ... * إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَقْدِرُوا عَلَيْهِمْ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}؛
# [[محاربان با خدا]] و [[پیامبر]] از [[مفسدان]] در [[زمین]] و محکوم به یکی از حدود چهارگانه - روش‌های متعارف دوران عصر [[نزول]] - یعنی [[قتل]]، به دارآویختن، [[قطع]] دست و پا و [[تبعید]]: {{متن قرآن|إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ}} کرده است؛
#این کیفرهای ویژه [[محاربان]] خوارکننده و [[ذلت]] آوری تنها در [[دنیا]] است: {{متن قرآن|إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذَلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا...}}؛
# [[عذاب]] بزرگ [[آخرتی]]، پیامد محاربه با [[خدا]] و [[پیامبر]]: {{متن قرآن|إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ... وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ}}؛
# [[ربا]] خواران از [[محاربان]] با [[پیامبر]]: {{متن قرآن|وَذَرُوا مَا بَقِيَ مِنَ الرِّبَا... * فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ...}}؛
# [[دین]] ابزاران استفاده‌کننده ابزاری از [[مسجد]] برای [[ستیز]] با [[خدا]] و [[پیامبر]] از مصادیق محاربه: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِدًا ضِرَارًا وَكُفْرًا وَتَفْرِيقًا بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَإِرْصَادًا لِمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَلَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا الْحُسْنَى وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ}}؛
#از تقارب بین دو [[آیه]] استفاده [[همکاری]] و همسویی [[منافقان]] با [[محاربان]]، درتفرقه افکنی بین [[مؤمنان]] و [[توطئه]] علیه [[اسلام]] و [[مسلمانان]] به دست می‌آید: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِدًا ضِرَارًا وَكُفْرًا وَتَفْرِيقًا بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَإِرْصَادًا لِمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَلَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا الْحُسْنَى وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ * لَا تَقُمْ فِيهِ أَبَدًا لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوَى مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِيهِ فِيهِ رِجَالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرِينَ * أَفَمَنْ أَسَّسَ بُنْيَانَهُ عَلَى تَقْوَى مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٍ خَيْرٌ أَمْ مَنْ أَسَّسَ بُنْيَانَهُ عَلَى شَفَا جُرُفٍ هَارٍ فَانْهَارَ بِهِ فِي نَارِ جَهَنَّمَ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ}}<ref>[[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۲، ص ۶۴۸.</ref>.


==جستارهای وابسته==
== معناشناسی ==
«محاربه» در لغت به معنای [[جنگ]]، [[مقاتله]] و [[غارت]] است<ref>لغت‌نامه دهخدا، ج۱۳، ص۲۰۳۴۷.</ref> و در اصطلاح [[فقه سیاسی]]، اختلال در [[امنیت عمومی]] و قیام مسلحانه در برابر [[مسلمانان]] و [[جامعه اسلامی]]، توسط [[فرد]] یا افرادی را "محاربه" می‌نامند <ref>شرح لمعه، ج۹، ص۲۹۰؛ جواهر الکلام، ج۴۱، ص۵۶۴؛ ماوردی، الاحکام السلطانیه، ص۶۳-۶۲.</ref>. طبق این تعریف، حتی دزد، [[راهزن]] و زورگیر به شرط کشیدن سلاح (اشهار سلاح) محارب محسوب می‌شوند<ref>[[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژه‌نامه فقه سیاسی (کتاب)|واژه‌نامه فقه سیاسی]]، ص ۱۶۱؛ [[اصغرآقا مهدوی|مهدوی، اصغرآقا]] و [[سید محمد صادق کاظمی|کاظمی، سید محمد صادق]]، [[کلیات فقه سیاسی (کتاب)|کلیات فقه سیاسی]]، ص ۱۲۵.</ref>.
 
=== تفاوت [[محارب]] با [[باغی]] ===
{{اصلی|بغی}}
# محاربه عبارت است از: [[تجهیز]] یا حمل [[اسلحه]] و یا کشیدن آن به منظور ایجاد [[رعب]] و [[وحشت]] در [[مردم]]، خواه [[مسلمان]] باشند و خواه [[کافر]]. این کار یا شرارت محض و یا به منظور دزدی است<ref>{{عربی|و هو کل مجردّ سلاحا فی بَر او بحر، لیلاً او نهارا لاخافة السابله والمتروّدین من المسلمین مطلقا}}؛ طباطبایی، سید علی، ریاض المسائل، ج۱۳، ص۶۱۴.</ref>. اما بغی عبارت است از [[قیام]] مسلّحانه عده‌ای در برابر امام عادل جامعه اسلامی به منظور برانداختن [[حکومت]] [[اسلام]].
# محاربه ممکن است به صورت فردی و یا جمعی صورت بگیرد. اما بغی خروج و یک قیام جمعی است.
# محارب، اعمّ از کافر و مسلمان است، یعنی هم ممکن است کافر باشد و هم مسلمان. اما باغی کسی است که [[تظاهر]] به اسلام می‌کند و [[شهادتین]] {{متن قرآن|لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ}} و {{متن قرآن|مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ}} می‌گوید، اما در برابر [[امام]] [[عادل]] [[مسلمانان]] [[قیام]] مسلّحانه می‌کند.
# [[توبه]] [[محارب]] بعد از [[اسارت]] و دستگیری قبول نیست، اما توبه [[باغی]] در صورت ذی‌فئه نبودن بعد از اسارت نیز قبول است.
# برای محارب چهار نوع [[کیفر]] (حدّ [[شرعی]]) پیش‌بینی شده اما برای "باغی" این حدود پیش‌بینی نشده است. فقط [[دستور]] [[قتال]] و [[جهاد]] داده شده که در آن یا تسلیم [[امام]] عادل مسلمانان می‌شوند و یا کشته می‌گردند<ref>[[ابوالفضل شکوری|شکوری، ابوالفضل]]، [[فقه سیاسی اسلام (کتاب)|فقه سیاسی اسلام]]، ص۲۰۹؛ [[سید جواد ورعی|ورعی، سید جواد]]، [[درسنامه فقه سیاسی (کتاب)|درسنامه فقه سیاسی]]، ص۱۶۵؛ [[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژه‌نامه فقه سیاسی (کتاب)|واژه‌نامه فقه سیاسی]]، ص۱۶۱.</ref>.
 
== آیه محاربه و شأن نزول آن ==
به [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذَلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ}}<ref>«کیفر کسانی که با خداوند و پیامبرش به جنگ برمی‌خیزند و در زمین به تبهکاری می‌کوشند جز این نیست که کشته یا به دار آویخته شوند یا دست‌ها و پاهایشان ناهمتا بریده شود یا از سرزمین خود تبعید گردند؛ این (کیفرها) برای آنان خواری در این جهان است و در جهان واپسین عذابی سترگ خواهند داشت» سوره مائده، آیه ۳۳.</ref> [[سوره مائده]] "آیه محاربه" می‌گویند.
 
در [[شأن نزول]] این آیه چنین نقل کرده‌اند که جمعی از [[مشرکان]] [[خدمت]] پیامبر آمدند و [[مسلمان]] شدند اما آب و هوای [[مدینه]] به آنها نساخت، رنگ آنها زرد و بدنشان [[بیمار]] شد، پیامبر {{صل}} برای بهبودی آنها [[دستور]] داد به خارج مدینه در نقطه خوش آب و هوایی از صحرا که شتران [[زکات]] را در آنجا به چرا می‌بردند بروند و ضمن استفاده از آب و هوای آنجا از شیر تازه شتران به حد کافی استفاده کنند، آنها چنین کردند و بهبودی یافتند، اما به جای تشکر از پیامبر {{صل}} چوپان‌های مسلمان را دست و پا بریده و چشمان آنها را از بین بردند و سپس دست به [[کشتار]] آنها زدند و شتران زکات را [[غارت]] کرده و از [[اسلام]] بیرون رفتند. پیامبر {{صل}} دستور داد آنها را دستگیر کردند و همان کاری که با چوپان‌ها انجام داده بودند به عنوان مجازات درباره آنها انجام یافت، یعنی چشم آنها را [[کور]] کردند و دست و پای آنها را بریدند و کشتند تا دیگران [[عبرت]] بگیرند و مرتکب این [[اعمال]] [[ضد]] [[انسانی]] نشوند، آیه فوق در باره این گونه اشخاص نازل گردید و [[قانون]] [[اسلام]] را در مورد آنها شرح داد<ref>[[فرهنگ‌نامه علوم قرآنی (کتاب)|فرهنگ نامه علوم قرآنی]]، ج۱، ص ۴۸۰.</ref>.
 
== حکم محارب ==
برای محاربان در [[قرآن مجید]] و [[فقه اسلامی]] چهار نوع حد و کیفر پیش‌بینی شده است. این مجازات‌ها عبارت‌اند از: اعدام؛ به صلیب‌ کشیدن؛ بریدن دست و پا به طور عکس هم (البته انگشتان دست و پا منظور است) و [[نفی]] [[بلد]] ([[تبعید]])<ref>جواهر الکلام، ج۴۱، کتاب الحدود، ص۵۷۳؛ شرح لمعه، ج۹، ص۲۹۵-۲۹۴؛ الوافی، ج۱۵، ص۴۶۶.</ref>.
 
برخی از [[فقها]] میان این سه مورد قائل به تخییر شده‌اند و [[انتخاب]] هر کدام را منوط به صلاحدید [[حاکم]] دانسته‌اند. و برخی دیگر چون [[شیخ طوسی]] قائل به ترتیب شده‌اند؛ یعنی اگر محارب مرتکب قتل شود، کشته می‌شود؛ حتی در صورتی که ولی دم اعلام [[بخشش]] کند. اگر محارب علاوه بر قتل، مرتکب [[سرقت]] نیز بشود، پس از رد [[مال]]، دست و پایش قطع و آنگاه کشته می‌شود. اگر تنها مال را دزدید و قتلی مرتکب نشد، دست و پایش قطع و آنگاه تبعید می‌شود و اگر تنها جراحتی به فردی وارد کرد، تبعید می‌شود. همچنین اگر تنها اشهار سلاح (اسلحه‌کشی) و [[اقدام]] به ایجاد [[ترس]] کرد، تبعید می‌شود<ref>طوسی، النهایة فی مجرد الفقه و الفتاوی، ص۷۲۰.</ref>.<ref>[[اصغرآقا مهدوی|مهدوی، اصغرآقا]] و [[سید محمد صادق کاظمی|کاظمی، سید محمد صادق]]، [[کلیات فقه سیاسی (کتاب)|کلیات فقه سیاسی]]، ص ۱۲۵؛ [[ابوالفضل شکوری|شکوری، ابوالفضل]]، [[فقه سیاسی اسلام (کتاب)|فقه سیاسی اسلام]]، ص ۲۰۰.</ref>
 
== راه ثبوت محاربه ==
محارب‌بودن کسی چگونه [[ثابت]] می‌شود؟ آیا برای این مسأله راه و روشی وجود دارد؟ پاسخ این است که [[بلی]]، ثبوت آن راه ویژه‌ای دارد که در [[فقه اسلامی]] ذکر شده است:
 
"محارب‌ بودن کسی با [[اقرار]] و اعتراف متهم ثابت می‌شود. این اعتراف بنابر [[احتیاط]] باید دو بار باشد. همان‌گونه با [[شهادت]] و [[گواهی]] دو مرد [[عادل]] محارب بودن ثابت می‌شود. گواهی [[زنان]] در این مورد قبول نیست. همچنین گواهی [[راهزنان]] و محاربین بر ضد همدیگر مورد قبول نبوده و نمی‌تواند مبنای [[قضاوت]] قرار بگیرد و..."<ref>تحریر الوسیله، ج۲، ص۴۹۲، مسأله ۴.</ref>.<ref>[[ابوالفضل شکوری|شکوری، ابوالفضل]]، [[فقه سیاسی اسلام (کتاب)|فقه سیاسی اسلام]]، ص ۲۰۱.</ref>
 
== [[توبه]] [[محارب]] ==
آیا توبه محارب قبول است یا نه؟ سؤالی است که باید پاسخ داده شود.
 
اگر محارب قبل از [[دستگیری]] توبه کند حد از او ساقط می‌شود (دیگر او را [[کیفر]] نمی‌دهند) اما [[حقوق مردم]] بر [[ذمه]] اوست و باید ادا کند؛ مانند کشتن کسی و یا مجروح کردن و یا بردن [[مال]] دیگران. اما [[محارب]] اگر بعد از [[دستگیری]] [[توبه]] کند حدّ [[شرعی]] از او ساقط نمی‌شود و باید به او حد جاری کرد<ref>جواهر الکلام، ج۴۱، ص۵۴۰؛ تحریر الوسیله، ج۲، ص۴۹۳، مسأله ۷.</ref>.<ref>[[ابوالفضل شکوری|شکوری، ابوالفضل]]، [[فقه سیاسی اسلام (کتاب)|فقه سیاسی اسلام]]، ص ۲۰۲؛ [[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژه‌نامه فقه سیاسی (کتاب)|واژه‌نامه فقه سیاسی]]، ص ۱۶۱.</ref>
 
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل وابسته}}
* [[محاربه با خدا]]
* [[جنگ]]
* [[جنگ]]
* [[بغی]]
* [[قیام مسلحانه]]
* [[دارالحرب]]
* [[شورش]]
* [[جهاد با اهل بغی]]
* [[دارالبغی]]
* [[خروج]]
* [[خارجی]]
* [[خوارج]]
* [[مارقین]]
* [[فتنه]]
* [[تجاوز]]
{{پایان مدخل‌ وابسته}}


==منابع==
== منابع ==
# [[پرونده:55210091.jpg|22px]] [[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۲ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم''']]
{{منابع}}
 
# [[پرونده:11677.jpg|22px]] [[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژه‌نامه فقه سیاسی (کتاب)|'''واژه‌نامه فقه سیاسی''']]
==پانویس==
# [[پرونده:1100676.jpg|22px]] [[ابوالفضل شکوری|شکوری، ابوالفضل]]، [[فقه سیاسی اسلام (کتاب)|'''فقه سیاسی اسلام''']]
# [[پرونده: 1100770.jpg|22px]] [[اصغرآقا مهدوی|مهدوی، اصغرآقا]] و [[سید محمد صادق کاظمی|کاظمی، سید محمد صادق]]، [[کلیات فقه سیاسی (کتاب)|'''کلیات فقه سیاسی''']]
# [[پرونده: 9030760879.jpg|22px]] [[فرهنگ‌نامه علوم قرآنی (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه علوم قرآنی''']]
{{پایان منابع}}


== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


 
[[رده:اصطلاحات فقهی]]
[[رده:محاربه]]
[[رده:مدخل]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۶ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۲۱

محاربه به معنای جنگ و مقاتله عبارت است از اختلال در امنیت عمومی و قیام مسلحانه در برابر مسلمانان و جامعه اسلامی، توسط فرد یا افرادی. در اسلام چهار نوع حکم برای محارب وجود دارد: اعدام؛ به صلیب‌کشیدن؛ بریدن دست و پا به طور عکس هم و تبعید. البته اگر محارب قبل از دستگیری توبه کند حد از او ساقط می‌شود اما توبه بعد از دستگیری فایده‌ای ندارد.

معناشناسی

«محاربه» در لغت به معنای جنگ، مقاتله و غارت است[۱] و در اصطلاح فقه سیاسی، اختلال در امنیت عمومی و قیام مسلحانه در برابر مسلمانان و جامعه اسلامی، توسط فرد یا افرادی را "محاربه" می‌نامند [۲]. طبق این تعریف، حتی دزد، راهزن و زورگیر به شرط کشیدن سلاح (اشهار سلاح) محارب محسوب می‌شوند[۳].

تفاوت محارب با باغی

  1. محاربه عبارت است از: تجهیز یا حمل اسلحه و یا کشیدن آن به منظور ایجاد رعب و وحشت در مردم، خواه مسلمان باشند و خواه کافر. این کار یا شرارت محض و یا به منظور دزدی است[۴]. اما بغی عبارت است از قیام مسلّحانه عده‌ای در برابر امام عادل جامعه اسلامی به منظور برانداختن حکومت اسلام.
  2. محاربه ممکن است به صورت فردی و یا جمعی صورت بگیرد. اما بغی خروج و یک قیام جمعی است.
  3. محارب، اعمّ از کافر و مسلمان است، یعنی هم ممکن است کافر باشد و هم مسلمان. اما باغی کسی است که تظاهر به اسلام می‌کند و شهادتین ﴿لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ و ﴿مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ می‌گوید، اما در برابر امام عادل مسلمانان قیام مسلّحانه می‌کند.
  4. توبه محارب بعد از اسارت و دستگیری قبول نیست، اما توبه باغی در صورت ذی‌فئه نبودن بعد از اسارت نیز قبول است.
  5. برای محارب چهار نوع کیفر (حدّ شرعی) پیش‌بینی شده اما برای "باغی" این حدود پیش‌بینی نشده است. فقط دستور قتال و جهاد داده شده که در آن یا تسلیم امام عادل مسلمانان می‌شوند و یا کشته می‌گردند[۵].

آیه محاربه و شأن نزول آن

به آیه ﴿إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذَلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ[۶] سوره مائده "آیه محاربه" می‌گویند.

در شأن نزول این آیه چنین نقل کرده‌اند که جمعی از مشرکان خدمت پیامبر آمدند و مسلمان شدند اما آب و هوای مدینه به آنها نساخت، رنگ آنها زرد و بدنشان بیمار شد، پیامبر (ص) برای بهبودی آنها دستور داد به خارج مدینه در نقطه خوش آب و هوایی از صحرا که شتران زکات را در آنجا به چرا می‌بردند بروند و ضمن استفاده از آب و هوای آنجا از شیر تازه شتران به حد کافی استفاده کنند، آنها چنین کردند و بهبودی یافتند، اما به جای تشکر از پیامبر (ص) چوپان‌های مسلمان را دست و پا بریده و چشمان آنها را از بین بردند و سپس دست به کشتار آنها زدند و شتران زکات را غارت کرده و از اسلام بیرون رفتند. پیامبر (ص) دستور داد آنها را دستگیر کردند و همان کاری که با چوپان‌ها انجام داده بودند به عنوان مجازات درباره آنها انجام یافت، یعنی چشم آنها را کور کردند و دست و پای آنها را بریدند و کشتند تا دیگران عبرت بگیرند و مرتکب این اعمال ضد انسانی نشوند، آیه فوق در باره این گونه اشخاص نازل گردید و قانون اسلام را در مورد آنها شرح داد[۷].

حکم محارب

برای محاربان در قرآن مجید و فقه اسلامی چهار نوع حد و کیفر پیش‌بینی شده است. این مجازات‌ها عبارت‌اند از: اعدام؛ به صلیب‌ کشیدن؛ بریدن دست و پا به طور عکس هم (البته انگشتان دست و پا منظور است) و نفی بلد (تبعید)[۸].

برخی از فقها میان این سه مورد قائل به تخییر شده‌اند و انتخاب هر کدام را منوط به صلاحدید حاکم دانسته‌اند. و برخی دیگر چون شیخ طوسی قائل به ترتیب شده‌اند؛ یعنی اگر محارب مرتکب قتل شود، کشته می‌شود؛ حتی در صورتی که ولی دم اعلام بخشش کند. اگر محارب علاوه بر قتل، مرتکب سرقت نیز بشود، پس از رد مال، دست و پایش قطع و آنگاه کشته می‌شود. اگر تنها مال را دزدید و قتلی مرتکب نشد، دست و پایش قطع و آنگاه تبعید می‌شود و اگر تنها جراحتی به فردی وارد کرد، تبعید می‌شود. همچنین اگر تنها اشهار سلاح (اسلحه‌کشی) و اقدام به ایجاد ترس کرد، تبعید می‌شود[۹].[۱۰]

راه ثبوت محاربه

محارب‌بودن کسی چگونه ثابت می‌شود؟ آیا برای این مسأله راه و روشی وجود دارد؟ پاسخ این است که بلی، ثبوت آن راه ویژه‌ای دارد که در فقه اسلامی ذکر شده است:

"محارب‌ بودن کسی با اقرار و اعتراف متهم ثابت می‌شود. این اعتراف بنابر احتیاط باید دو بار باشد. همان‌گونه با شهادت و گواهی دو مرد عادل محارب بودن ثابت می‌شود. گواهی زنان در این مورد قبول نیست. همچنین گواهی راهزنان و محاربین بر ضد همدیگر مورد قبول نبوده و نمی‌تواند مبنای قضاوت قرار بگیرد و..."[۱۱].[۱۲]

توبه محارب

آیا توبه محارب قبول است یا نه؟ سؤالی است که باید پاسخ داده شود.

اگر محارب قبل از دستگیری توبه کند حد از او ساقط می‌شود (دیگر او را کیفر نمی‌دهند) اما حقوق مردم بر ذمه اوست و باید ادا کند؛ مانند کشتن کسی و یا مجروح کردن و یا بردن مال دیگران. اما محارب اگر بعد از دستگیری توبه کند حدّ شرعی از او ساقط نمی‌شود و باید به او حد جاری کرد[۱۳].[۱۴]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. لغت‌نامه دهخدا، ج۱۳، ص۲۰۳۴۷.
  2. شرح لمعه، ج۹، ص۲۹۰؛ جواهر الکلام، ج۴۱، ص۵۶۴؛ ماوردی، الاحکام السلطانیه، ص۶۳-۶۲.
  3. فروتن، اباصلت، مرادی، علی اصغر، واژه‌نامه فقه سیاسی، ص ۱۶۱؛ مهدوی، اصغرآقا و کاظمی، سید محمد صادق، کلیات فقه سیاسی، ص ۱۲۵.
  4. و هو کل مجردّ سلاحا فی بَر او بحر، لیلاً او نهارا لاخافة السابله والمتروّدین من المسلمین مطلقا؛ طباطبایی، سید علی، ریاض المسائل، ج۱۳، ص۶۱۴.
  5. شکوری، ابوالفضل، فقه سیاسی اسلام، ص۲۰۹؛ ورعی، سید جواد، درسنامه فقه سیاسی، ص۱۶۵؛ فروتن، اباصلت، مرادی، علی اصغر، واژه‌نامه فقه سیاسی، ص۱۶۱.
  6. «کیفر کسانی که با خداوند و پیامبرش به جنگ برمی‌خیزند و در زمین به تبهکاری می‌کوشند جز این نیست که کشته یا به دار آویخته شوند یا دست‌ها و پاهایشان ناهمتا بریده شود یا از سرزمین خود تبعید گردند؛ این (کیفرها) برای آنان خواری در این جهان است و در جهان واپسین عذابی سترگ خواهند داشت» سوره مائده، آیه ۳۳.
  7. فرهنگ نامه علوم قرآنی، ج۱، ص ۴۸۰.
  8. جواهر الکلام، ج۴۱، کتاب الحدود، ص۵۷۳؛ شرح لمعه، ج۹، ص۲۹۵-۲۹۴؛ الوافی، ج۱۵، ص۴۶۶.
  9. طوسی، النهایة فی مجرد الفقه و الفتاوی، ص۷۲۰.
  10. مهدوی، اصغرآقا و کاظمی، سید محمد صادق، کلیات فقه سیاسی، ص ۱۲۵؛ شکوری، ابوالفضل، فقه سیاسی اسلام، ص ۲۰۰.
  11. تحریر الوسیله، ج۲، ص۴۹۲، مسأله ۴.
  12. شکوری، ابوالفضل، فقه سیاسی اسلام، ص ۲۰۱.
  13. جواهر الکلام، ج۴۱، ص۵۴۰؛ تحریر الوسیله، ج۲، ص۴۹۳، مسأله ۷.
  14. شکوری، ابوالفضل، فقه سیاسی اسلام، ص ۲۰۲؛ فروتن، اباصلت، مرادی، علی اصغر، واژه‌نامه فقه سیاسی، ص ۱۶۱.