انتخابات در فقه سیاسی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{امامت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85...» ایجاد کرد)
 
 
(۲۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| موضوع مرتبط = انتخابات
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[انتخابات]]''' است. "'''[[انتخابات]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
| عنوان مدخل  = [[انتخابات]]
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[انتخابات در قرآن]] - [[انتخابات در حدیث]] - [[انتخابات در فقه اسلامی]] - [[انتخابات در فقه سیاسی]]</div>
| مداخل مرتبط = [[انتخاب در نهج البلاغه]] - [[انتخاب در فقه سیاسی]]
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| پرسش مرتبط  =  
}}


==مقدمه==
== مقدمه ==
[[نقش مردم]] و توجه به [[افکار]] عمومی، مفاهیمی از [[علوم سیاسی]] هستند که در گذشته نیز مورد توجه دولت‌های سنتی بوده‌اند. با این حال [[تغییر]] ساختار [[رجوع]] به افکار عمومی از یک‌سو و تغییر اهمیت و جایگاه افکار عمومی چه از طریق تغییر در منابع مشروعیت‌زای [[دولت‌ها]] و چه از طریق گسترده شدن ابزارهای اثرگذاری افکار عمومی چون رسانه‌ها، سوالات جدیدی ایجاد کرده است. یکی از این ابزارهای اثرگذاری جدید “انتخابات” است. در ادامه به برخی از مسائل در حوزه [[فقه]] انتخابات به اختصار اشاره می‌کنیم:
[[نقش مردم]] و توجه به [[افکار عمومی]]، مفاهیمی از [[علوم سیاسی]] هستند که در گذشته نیز مورد توجه دولت‌های سنتی بوده‌اند. با این حال [[تغییر]] ساختار [[رجوع]] به افکار عمومی از یک‌سو و تغییر اهمیت و جایگاه افکار عمومی چه از طریق تغییر در منابع مشروعیت‌زای [[دولت‌ها]] و چه از طریق گسترده شدن ابزارهای اثرگذاری افکار عمومی چون [[رسانه‌ها]]، سؤالات جدیدی ایجاد کرده است. یکی از این ابزارهای اثرگذاری جدید “انتخابات” است. در ادامه به برخی از مسائل در حوزه [[فقه]] انتخابات به اختصار اشاره می‌کنیم:


==اعلام نامزدی (کاندیداتوری)==
==[[انتخابات]]==
در مرحله “نامزدن شدن و خود را در معرض [[آرای عمومی]] قرار دادن” نخستین سؤال مطرح شده شرایط جواز اعلام کاندیداتوری است. این سؤال از آنجا ناشی می‌شود که [[نصوص]] متعددی در [[نفی]] [[طلب]] [[ریاست]] و در معرض ریاست قرار دادن خود، وارد شده است. این نصوص مطلق است و از هرگونه قرار دادن خویش در معرض ریاست [[نهی]] می‌کند. این در حالی است که اعلام کاندیداتوری و ورود در عرصه [[رقابت]] انتخاباتی یکی از مصادیق بارز “در معرض ریاست قرار گرفتن” و حتی تلاش برای کسب ریاست و [[مسئولیت اجتماعی]] است. در ادامه، هفت مورد از نصوص متعددی که در این باره وجود دارد، بیان می‌شود:
انتخابات فرآیندی است که از راه آن کسانی یک یا چند تن نامزد را برای انجام دادن کار معیّن بر می‌گزینند و در اصطلاح خاص، [[گزینش]] [[زمامداران]] و [[نمایندگان]] برای مجلس [[قانون‌گذاری]] توسط [[مردم]] را انتخابات گویند<ref>دانشنامه سیاسی، ص۴۳.</ref>. در واقع انتخابات را می‌توان ابزاری دانست که به وسیله آن [[اراده]] [[شهروندان]] در شکل‌گیری نهادهای [[سیاسی]] و تعیین متصدیان [[اعمال]] [[اقتدار]] سیاسی دخالت داده می‌شود<ref>بایسته‌های حقوق اساسی، ص۲۹۷.</ref>. اساس اندیشه‌ای که انتخابات را به عنوان موجه‌ترین و مشروع‌ترین ابزار وصول به [[قدرت]] و همچنین رایج‌ترین شیوه اعمال [[اراده مردم]] قرار دهد، امر جدیدی است.
#[[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید: “ملعون است کسی که به ناحق ادعای ریاست کند<ref>ترجمه عبارت «ترأس» از کتاب مرآة العقول علامه مجلسی است. ایشان در این ترجمه تأکید می‌کنند که باب «تفعل» غالباً با تکلف همراه است؛ به این معنا که در عبارت ترأس تکلف و به سختی افتادن برای کسب ریاست وجود دارد (ر.ک: مجلسی، مرآة العقول، ج۳، ص۷۲۸).</ref>. [[ملعون]] است کسی که [[همت]] کند به ریاست [و در تلاش برای ریاست باشد]. ملعون است کسی که در مورد ریاست‌طلبیدن با خود [[حدیث]] نفس کند”<ref>{{متن حدیث|عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ بْنِ بَزِيعٍ وَ غَيْرِهِ رَفَعُوهُ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ{{ع}}‏ مَلْعُونٌ مَنْ تَرَأَّسَ مَلْعُونٌ مَنْ هَمَّ بِهَا مَلْعُونٌ مَنْ‏ حَدَّثَ‏ بِهَا نَفْسَهُ‏}}؛ (کلینی، الکافی، ج۲، ص۲۹۸).</ref>؛
در کشورهایی که [[قانون اساسی]] بر آنها [[حاکم]] است و [[تفکیک قوا]] وجود دارد، [[قوه]] قانون‌گذاری و سایر زمامداران با [[رأی]] [[آزاد]]، مخفی و مستقیم مردم انتخابات می‌شود. در چنین انتخاباتی، برای آنکه همه واجدان شرایط [[فرصت]] رأی دادن داشته باشند، رسم بر این است که رأی‌گیری مدتی، که اغلب کمتر از یک [[روز]] نیست، می‌انجامد. مقام‌های [[مسئول]] دولتی محل‌های رأی‌گیری را که اغلب آموزشگاه‌ها و ساختمان‌های دولتی هستند، تعیین می‌کنند و رأی‌دهندگان با در دست داشتن ورقه‌های رأی، آرا را در صندوق‌های لاک و مهر شده، که هیأتی بر آن [[نظارت]] می‌کنند، می‌ریزند؛ و سپس صندوق‌ها را با تشریفات خاص باز می‌کنند و در حضور نامزدها یا نمایندگانشان آرا را می‌خوانند و می‌شمرند<ref>دانشنامه سیاسی، ص۴۳.</ref>.
#[[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید: “کسی که [[ریاست]] را [[اراده]] کند [و در [[طلب]] ریاست باشد]، هلاک می‌شود”<ref>{{متن حدیث|عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ الْعَبَّاسِ عَنِ ابْنِ مَيَّاحٍ‏ عَنْ أَبِيهِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} يَقُولُ‏ مَنْ أَرَادَ الرِّئَاسَةَ هَلَكَ}}؛ (کلینی، الکافی، ج۲، ص۲۹۹).</ref>؛
توجیه [[انتخاب]] [[رییس]] [[جمهور]] و اعضای قوه قانون‌گذاری در انتخابات دوره‌ای به وسیله مردم این است که انتخابات سبب می‌شود [[دولت]] در برابر [[خواست مردم]] پاسخ‌گو باشد. افزون بر این برگزاری دوره‌ای انتخابات عامل مهمی در کنترل [[مقامات]] دولتی از حیث گام نهادن فراتر از حد قانونی به شمار می‌رود، چون مردم افرادی را که از حدود قانونی خود [[سرپیچی]] می‌کنند، نمی‌خواهند بار دیگر بر سر قدرت بیاورند<ref>درآمدی بر فلسفه حقوق، ص۱۶۶.</ref>.
#[[امام باقر]]{{ع}} می‌فرماید: “ریاست طلب نکن و [چون] گرگ [به دنبال [[غارت]]] مباش و به نام ما [[اموال]] [[مردم]] را نخور که [[خداوند]] فقیرت می‌کند”<ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ{{ع}} قَالَ قَالَ لِي‏ وَيْحَكَ يَا أَبَا الرَّبِيعِ لَا تَطْلُبَنَّ الرِّئَاسَةَ وَ لَا تَكُنْ ذِئْباً وَ لَا تَأْكُلْ بِنَا النَّاسَ فَيُفْقِرَكَ اللَّهُ}}؛ (کلینی، الکافی، ج۲، ص۲۹۸).</ref>؛
#[[پیامبر اکرم]]{{صل}} می‌فرماید: “احدی بر ده [[نفر]] و بیشتر [[امارت]] نمی‌کند، مگر آنکه [[روز قیامت]] دست‌بسته آورده می‌شود. پس اگر [[نیکوکار]] باشد، [[آزاد]] می‌شود و اگر [[بدکار]] باشد، [[زنجیر]] بر زنجیرهای قبلی افزوده می‌شود”<ref>المجلس العاشر: {{متن حدیث|عَنِ النَّبِيِّ صقَالَ: لَا يُؤَمَّرُ أَحَدٌ عَلَى عَشَرَةٍ فَمَا فَوْقَهُمْ إِلَّا جِي‏ءَ بِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مَغْلُولَةً يَدَاهُ‏ فَإِنْ‏ كَانَ‏ مُحْسِناً [فُكَّ عَنْهُ‏] وَ إِنْ كَانَ مُسِيئاً يَزِيدُ غُلًّا عَلَى غُلِّهِ}}؛ (طوسی، الامالی، ص۲۶۴).</ref>؛
#پیامبر اکرم{{صل}} می‌فرماید: “همانا هر کسی که ریاست قومی را بر عهده گیرد، روز قیامت در حالی که دستانش بسته است، آورده می‌شود. پس اگر مطابق با [[دستورهای الهی]] ریاست کرده باشد، خداوند وی را آزاد می‌کند و اگر [[ظلم]] کرده باشد، در [[آتش جهنم]] افکنده می‌شود و آن بد سرانجامی است”<ref>{{متن حدیث|أَلَا وَ مَنْ تَوَلَّى عِرَافَةَ قَوْمٍ أُتِيَ يَوْمَ‏ الْقِيَامَةِ وَ يَدَاهُ‏ مَغْلُولَتَانِ‏ إِلَى عُنُقِهِ فَإِنْ قَامَ فِيهِمْ بِأَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَطْلَقَهُ اللَّهُ وَ إِنْ كَانَ ظَالِماً هُوِيَ بِهِ فِي نَارِ جَهَنَّمَ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ وَ قَالَ{{ع}} لَا تُحَقِّرُوا شَيْئاً مِنَ الشَّرِّ وَ إِنْ صَغُرَ فِي أَعْيُنِكُمْ وَ لَا تَسْتَكْثِرُوا شَيْئاً مِنَ الْخَيْرِ وَ إِنْ كَبُرَ فِي أَعْيُنِكُمْ فَإِنَّهُ لَا كَبِيرَةَ مَعَ الِاسْتِغْفَارِ وَ لَا صَغِيرَةَ مَعَ الْإِصْرَارِ}}؛ (ابن بابویه، من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۱۸).</ref>؛
#[[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید: “گمان می‌کنی که من خوبان و بدان شما را نمی‌شناسم؟ به [[خدا]] قسم که می‌شناسم از بدان شما کسی است که [[دوست]] دارد پشت سرش [[راه]] روند و [چنین فردی] به ناچار یا [[دروغ]] گوست یا [[ناتوان]] در نظر دادن”<ref>{{متن حدیث|أَبَا عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} يَقُولُ‏ أَ تَرَى لَا أَعْرِفُ خِيَارَكُمْ مِنْ شِرَارِكُمْ بَلَى وَ اللَّهِ وَ إِنَّ شِرَارَكُمْ‏ مَنْ‏ أَحَبَّ‏ أَنْ‏ يُوطَأَ عَقِبُهُ إِنَّهُ لَا بُدَّ مِنْ كَذَّابٍ أَوْ عَاجِزِ الرَّأْيِ}}؛ (کلینی، الکافی، ج۲، ص۲۹۹).</ref>؛
#نزد [[امام رضا]]{{ع}} از فردی یاد شد و گفته شد که او [[حب ریاست]] دارد. [[حضرت]]{{ع}} فرمودند: “بودن دو گرگ میان گوسفندانی که چوپانشان حضور ندارد، زیان‌بارتر از [[ریاست]] برای [[دین]] [[مسلمان]] نیست”<ref>{{متن حدیث|أَنَّهُ ذَكَرَ (عند ابی الحسن الرضا{{ع}}) رَجُلًا فَقَالَ إِنَّهُ يُحِبُّ الرِّئَاسَةَ فَقَالَ مَا ذِئْبَانِ ضَارِيَانِ‏ فِي غَنَمٍ قَدْ تَفَرَّقَ رِعَاؤُهَا بِأَضَرَّ فِي دِينِ الْمُسْلِمِ مِنَ الرِّئَاسَةِ}}؛ (کلینی، الکافی، ج۲، ص۲۹۷).</ref>.
آنچه بیان شد، تنها معدودی از روایاتی است که در آن از پذیرش ریاست [[نهی]] شده است. روایاتی چون [[روایت]] ششم [[قرابت]] معنایی بسیاری با “قرار دادن در معرض آرای مردم” دارد؛ زیرا در آن روایت نیز افرادی به دلیل آنکه [[تمایل]] دارند [[مردم]] از آنها [[پیروی]] کنند، چاره‌ای جز دروغ گفتن یا نظر ندادن و پیروی از نظرات [[پیروان]] خود ندارند.


[[شیخ حر عاملی]] در وسائل الشیعه، برخی [[روایات]] فوق و دیگر روایات نهی از ریاست را جمع‌آوری و در بابی به نام {{عربی|بَابُ تَحْرِيمِ طَلَبِ الرِّئَاسَةِ مَعَ‏ عَدَمِ‏ الْوُثُوقِ‏ بِالْعَدْلِ}} که به معنای “حرام بودن [[طلب]] کردن ریاست در صورت نداشتن [[اعتماد]] به عدالت” است، آورده است. همچنین [[مولی]] [[صالح مازندرانی]] ذیل [[حدیث]] هفتم، ریاست را به دو دسته [[ممدوح]] و [[مذموم]] تقسیم کرده و تفاوت این دو را [[علم شرعی]] و داشتن [[عدالت]] دانسته است<ref>مازندرانی، شرح الکافی: الأصول و الروضة، ج۹، ص۲۸۴.</ref>. دیگر [[محدثان]] نیز همین رویه را ادامه داده‌اند. با این حال توجه به روایاتی که تأکید می‌کنند در [[قیامت]] [[رئیس]] با دست بسته [[محشور]] می‌شود، آن گاه اگر [[نیکو]] عمل کرده بود، رها می‌شود، دلالت می‌کند که حتی [[طلب]] [[ریاست]] [[ممدوح]] نیز ممدوح نیست؛ به عبارت دیگر می‌توان بیان کرد که اگر ریاست با [[هدف]] تأمین نفس باشد، طلب آن و قرار گرفتن در آن [[حرام]] است؛ اما اگر با [[نیت]] اجرای [[فرامین الهی]] باشد، همچنان [[شایسته]] است که [[مؤمنان]] تا حد امکان از آن اجتناب کنند؛ زیرا حتی رئیس [[عادل]] نیز با دشواری‌هایی در قیامت همراه است.
قانون اساسی باید انتخابات [[منظم]]، آزاد، برابر و مخفی را مقرر دارد و حداقل در مواردی خاص، دادگاه‌ها باید [[تمایل]] به اجرای این [[الزامات]] داشته باشند،؛ چراکه در غیر این صورت، هیچ‌گونه تضمینی وجود نخواهد داشت که [[حزب]] و یا گروه [[حاکم]]، از راه دخالت در [[نظام]] انتخاباتی، خود را به طور دائم در [[قدرت]] مستقر کند. یک حزب حاکم، ممکن است تلاش داشته باشد برای خود اختیارات انحصاری در جهت استفاده از [[رسانه‌های جمعی]] در طول [[انتخابات]] تضمین کرده و یا شاید حوزه‌های انتخاباتی را به گونه‌ای تنظیم کند که بتواند [[اکثریت]] را در مجلس و با آرای انتخاباتی [[اقلیت]] به دست آورد<ref>مقدمه‌ای بر حقوق اساسی، ص۱۹۶.</ref>.
نظام‌های انتخاباتی را می‌توان به چند شیوه تقسیم‌بندی کرد و مفید‌ترین شیوه تقسیم‌بندی سه‌جانبه نظام‌های کثرت‌گرا، اکثریتی و سهمیه‌ای است. نظام‌های کثرت‌گرا برای انتخابات ملی، تنها در [[انگلستان]] و برخی مستعمرات سابق [[انگلیس]] پیدا می‌شود. نظام‌های اکثریتی برای [[انتخاب]] [[قوه]] [[قانون‌گذاری]] در فرانسه و استرالیا و در نیمی از کشورهای دارای انتخاب مستقیم رؤسای [[قوه مجریه]] وجود دارد. نظام‌های سهمیه‌ای بسیاری در [[دنیا]] وجود دارند با نظام‌های انتخاباتی به طور کامل با هم متفاوت هستند و معیار مورد قبولی وجود ندارد که بر اساس آن بتوان [[قضاوت]] کرد که کدام یک از دیگری بهتر است<ref>فرهنگ سیاسی آکسفورد، ص۲۵۹.</ref>و<ref>فقه سیاسی، ج۱، ص۱۲۵.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۳۶۷.</ref>


البته وجود فرد یا افرادی که در بخش‌های مختلف [[جامعه]] مسئولیت‌های [[مدیریتی]] را به عهده بگیرند، امری لازم، بلکه ضروری است. از [[امیرالمؤمنین]] منقول است که فرمودند: “مردم [[نیازمند]] [[حاکم]] و [[امام]] هستند، چه [[نیکوکار]] و چه بدکار”<ref>سید رضی، نهج‌البلاغه، خطبه ۴۰.</ref>؛ لذا اگر امر [[اصلاح امت]] یا فواید دیگری متوقف بر پذیرش [[مدیریت]] باشد، بر فرد [[واجب]] است که ریاست را بپذیرد. بر این اساس اجمالاً می‌توان گفت [[اصرار]] و درخواست عقلای [[قوم]] می‌تواند یکی از مبیحات اعلام نامزدی باشد. این مسئله در سازوکار انتخابات و ثبت‌نام‌ها و اعلام‌های اولیه بسیار اثرگذار است؛ به گونه‌ای که ممکن است احیاکننده نقش مهم بزرگان و عقلای [[جریانات سیاسی]] در انتخابات‌ها باشد.<ref>[[اصغرآقا مهدوی|مهدوی، اصغرآقا]] و [[سید محمد صادق کاظمی|کاظمی، سید محمد صادق]]، [[کلیات فقه سیاسی (کتاب)|کلیات فقه سیاسی]]، ص ۱۳۴.</ref>
==انتخابات و شرایط آن==
برای رسیدن به [[اهداف]] انتخابات صحیح و [[واقعی]] به ویژه برای به دست آوردن معیاری در رسیدن به [[وجدان]] عمومی [[جامعه]]، لازم است یک سلسله شرایطی منظور شود که از آن جمله به موارد زیر اشاره می‌شود:
#اعلام [[آمادگی]] از طرف کاندیداها، تا بدین وسیله در پایان انتخابات بدون آمادگی منتخب، جریان به بن‌بست نرسد و دیدگاه‌ها بهتر روشن شود. و ارزیابی و مقایسه نیروها که لازمه انتخاب [[اصلح]] است، امکان‌پذیر شود. از سوی دیگر یکی از راه‌های تشخیص و [[شناخت]] عموم افراد جامعه نسبت به صلاحیت افراد کاندیداست. با وجود این، رسمیت دادن به این شرط، نوعی محدودیت در انتخابات را ایجاب خواهد کرد و نیروهای گمنام و انزواطلب و گریزان از [[شهرت]] و [[خودنمایی]] را از صحنه خارج خواهد کرد؛
# محدودیت حوزه‌های انتخاباتی، به [[شهروندان]] امکان آن را خواهد داد که به ارزیابی بیشتر و [[امکان شناخت]] بهتر، [[توفیق]] یابند و شرایط مساوی برای کاندیداها فراهم شده و اصول [[دموکراسی]] به نحو احسن [[اجرا]] شود؛
#طرح مسائل انتخاباتی و امکان [[تبلیغات]] مساوی برای همه کاندیداها و هوادارانشان تا امکان بررسی و [[انتخاب]] [[آزاد]] فراهم شده و [[رأی مردم]] توأم با [[آگاهی]] و شرایط [[دموکراتیک]] و [[بصیرت]] کامل به صندوق‌ها ریخته شود؛
#آیین‌نامه [[انتخابات]] که عمده شرایط انتخاب کننده، انتخاب‌شونده و کیفیت اخذ [[رأی]] و [[وظایف]] هیأت اجرایی انتخابات، انتخاب اعضای آن و همچنین تعیین اعضا، مسئولیت‌های هیات‌های [[نظارت]] و نحوه برگزاری و پایان کار انتخابات را مشخص می‌کند و نقش عمده‌ای را در [[مردمی بودن]] و [[آزادی]] و [[میزان]] تکیه بر [[افکار عمومی]] و نیز دریافت [[تشکیلات]] [[قانون‌گذاری]] [[کشور]] ایفا می‌کند. اصولاً شرایط انتخابات باید به گونه‌ای باشد که حداکثر آزادی را برای انتخاب‌کننده و انتخاب‌شونده تأمین کند و محدودیت‌ها، تنها مستند به اصول غیرقابل [[اغماض]] [[جامعه]] بوده و از [[حق آزادی]] [[مردم]] و [[حقوق اساسی]] [[ملّت]] ناشی شود.
#تعداد [[نمایندگان]]، از مسائل اساسی دستگاه‌های قانون‌گذاری است و به همین دلیل آن را در شرایط اساسی انتخابات ذکر می‌کنند؛ زیرا طرفداران مجلس بزرگ معتقدند که برای بهره‌گیری از آرای بیشتر مردم و مراعات اصول دموکراسی لازم است تعداد نمایندگان، بیشتر و در نتیجه حوزه‌های انتخاباتی کوچک‌تر و رابطه نمایندگان با منتخبان خود افزون‌تر شده و با در [[اختیار]] گرفتن نیروهای کارآمد بیشتر، مجبور نشوند تا بخشی از اختیارات خود را به کمیسیون‌ها و احیاناً به [[قوه]] اجراییه و [[کابینه]] و یا سازمان‌های دیگر [[تفویض]] کنند. متقابلاً هواداران [[قوه مقننه]] کوچک‌تر معتقدند که افزایش تعداد نمایندگان کار مجلس را کند و امکان رسیدن به توافق و سهولت تصویب‌های مجلس را دچار اختلال کرده، سطح تخصصی مجلس را پایین خواهد آورد. در فرانسه تعداد نمایندگان (در [[زمان]] [[جمهوری]] چهارم) ۶۲۴ نفر بود که در [[جمهوری]] پنجم به ۶۸۲ نفر تقلیل یافت. [[بدیهی]] است وسعت [[کشور]] و تعداد بیشتر [[جمعیت]] نیز در [[انتخاب]] مجلس کو چک تأثیر قابل توجهی دارد. براساس این دو نوع [[تفکر]] است که در بریتانیا هر ۸۴ هزار نفر و در فرانسه هر ۹۵ هزار نفر، و در [[امریکا]] هر ۴۶۰ هزار نفر یک [[نماینده]] انتخاب می‌کنند.
# [[رأی]] مخفی، نیز از شرایط عمده [[انتخابات]] [[آزاد]] و [[دموکراتیک]] شمرده می‌شود و دخالت ملاحظات، بجز صلاحیت کاندیداها می‌تواند [[واقعی]] بودن رأی را خدشه‌دار سازد و برای دور نگهداشتن انتخابات از هر نوع فشار خارجی، لازم است آرا به طور مخفی جمع‌آوری و خوانده شود<ref>فقه سیاسی، ج۱، ص۱۲۵ – ۱۲۷.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۳۶۸.</ref>


==[[تبلیغات]]==
==انتخابات و [[هدف]] آن==
تبلیغات به منظور [[جلب اعتماد]] [[مردم]] جزء لاینفک انتخابات است. با این حال این مفهوم با [[عناوین]] [[فقهی]] متعددی گره خورده که از جمله آنها “تزکیه نفس”<ref>تزکیه نفس در اینجا تعریف کردن از اعمال نیک خود است.</ref> است. [[تزکیه نفس]] به [[حکم]] [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|فَلَا تُزَكُّوا أَنْفُسَكُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَى}}<ref>«پس خود را به پاکی نستأیید که او به آنکه پرهیزگاری ورزد داناتر است» سوره نجم، آیه ۳۲.</ref> حرام دانسته شده است<ref>صدر، ما وراء الفقه، ج۱، ص۳۸۱؛ محقق داماد، کتاب الصلاة، ج۳، ص۳۰۲؛ صدر، الفتاوی الواضحه وفقا لمذهب أهل البیت{{عم}}، ص۱۴۰.</ref>. هرچند [[استدلال]] به این [[آیه]] و فتوای [[حرمت]] به [[تزکیه نفس]] در بحث [[ریا]] مطرح شده است، در [[فقه سیاسی]] توجه به این عنوان تنها محصور در ریا نمی‌شود، بلکه می‌تواند [[سخن گفتن]] از تمام شایستگی‌های [[انسان]] را در بر گیرد. چنان که در روایتی [[امام صادق]]{{ع}} در خصوص این آیه می‌فرمایند: اینکه فردی بگوید دیشب [[نماز]] خواندم و دیروز [[روزه]] گرفتم [مصداق تزکیه نفس است]<ref>{{متن حدیث|وَ سُئِلَ الصَّادِقُ{{ع}} عَنْ قَوْلِهِ تَعَالَى:‏ {{متن قرآن|فَلَا تُزَكُّوا أَنْفُسَكُمْ}}، قَالَ: قَوْلُ الرَّجُلِ: صَلَّيْتُ الْبَارِحَةَ وَ صُمْتُ‏ أَمْسِ‏ وَ نَحْوُ هَذَا}} (حر عاملی، هدایة الامة الی احکام الائمة، ج۱، ص۴۲-۴۳).</ref>.
[[احترام]] به [[آرای عمومی]] و یافتن [[وجدان]] [[جامعه]] و رسیدن به نزدیک‌ترین راه برای تشخیص مخالف و موافق و تصمیم‌گیری‌های مشترک و جمعی، از عمده‌ترین [[اهداف]] انتخابات است.
برای رسیدن به اهداف صحیح انتخابات واقعی، [[احزاب]] دارای نقش سازنده و مؤثری هستند؛ زیرا می‌توانند با جذب نیرو و آرا و نیز با تبیین مسائل جامعه، دیدگاه‌های مخالف و موافق را آشکار و آرا را شکوفا و به [[افکار عمومی]] جهت دهند. و از سوی دیگر با [[تشکل]] دادن به حرکت‌های مردمی، [[شتاب]] و تحریک جامعه را افزایش دهند و گرایش‌های خود را به قالب‌های بزرگ‌تر تبدیل و جریان [[فکری]] عظیمی را در جهت اهداف جامعه ایجاد کنند و نیروهای پراکنده، [[منزوی]] و مخالف را تا حد امکان در جهت جریان کلی جامعه قرار دهند و با معرفی نخبه‌ها [[مردم]] را در انتخاب نمایندگانشان [[یاری]] و اختلاف‌نظر را جایگزین [[تفرقه]] و تضاد کنند<ref>فقه سیاسی، ج۱، ص۱۲۳.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۳۶۹.</ref>


در این [[روایت]]، قیدی برای انجام فعل به قصد ریا نیامده است، بلکه حتی بعد از انجام فعل [[عبادی]] نیز سخن گفتن از آن [[نهی]] شده است و این نهی مستقلی است. علی‌رغم وجود نهی در تزکیه نفس، در [[روایات]] متعددی، [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[اقدام]] به تعریف از خود کرده‌اند<ref>برای نمونه: حکمت ۱۸۴ و ۱۸۵ نهج البلاغه.</ref>. همچنین [[حضرت یوسف]]{{ع}} مطابق با آنچه در [[قرآن]] آمده است، برای آنکه بتواند در سال‌های [[خشکسالی]] به [[مردم]] کمک کند، از خود تعریف کرد تا [[عزیز مصر]] به وی [[اعتماد]] کند و ایشان را به سمت مربوط [[منصوب]] گرداند: {{متن قرآن|قَالَ اجْعَلْنِي عَلَى خَزَائِنِ الْأَرْضِ إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌ}}<ref>«(یوسف) گفت: مرا بر گنجینه‌های این سرزمین بگمار که من نگاهبانی دانایم» سوره یوسف، آیه ۵۵.</ref>. ضمن آنکه با [[ادله عقلی]] نیز قابل [[درک]] است که تزکیه نفس به صورت مطلق [[حرام]] نیست. [[علامه مجلسی]] به منظور جمع میان این دو دسته [[ادله]]، انواع تزکیه نفس را مطرح می‌کند:
== [[نامزدی مسئولیت]] ==
سه صورت [از تزکیه نفس وجود دارد]. دو صورت از آن [[مباح]] و صورت دیگر مورد نهی است. اما صورت مورد نهی آن است که به پیدا کردن جایگاهی نزد دیگران، به وسیله [[القا]] کردن صفتی که در وجودش نیست، مثل [[علم]]، [[ورع]] و [[نسب]] اقدام کند. پس وانمود کند که نسبش دارای [[علو]] است و خودش عالم و [[اهل]] [[ورع]]؛ در حالی که این‌گونه نباشد. این چه با قول باشد، چه با فعل، [[حرام]] است؛ زیرا [[دروغ]] است. اما [[مباح]]: پیدا کردن جایگاه و منزلتی میان دیگران به وسیله صفاتی که درون فرد هست؛ مانند آنچه [[یوسف]]{{ع}} فرمود: “مرا [[سرپرست]] خزاین این [[سرزمین]] قرار بده که نگه‌دارنده‌ای آگاهم”. یوسف [[طلب]] [[منزلت]] می‌کرد، نزد او [[[عزیز مصر]]] با دو صفت [[حفیظ]] و علیم [که درون او بود] و [عزیز مصر هم] به او احتیاج داشت<ref>مجلسی، مرآة العقول فی شرح اخبار آل الرسول، ج۱۰، ص۲۱۲.</ref>.


[[علامه مجلسی]] در ادامه صورت دوم مباح را مخفی کردن عیبی از [[عیوب]] خود مطرح می‌کند و تأکید می‌کند که مخفی کردن عیبی از عیوب دروغ نیست. ایشان با مثالی تفاوت حالت اول و سوم را بیان می‌کند: حالت اول مانند شارب خمری است که نزد [[حاکم]] وانمود می‌کند اهل تقواست؛ اما در حالت سوم، شارب خمر تنها این صفت [[زشت]] را پنهان می‌کند<ref>مجلسی، مرآة العقول فی شرح اخبار آل الرسول، ج۱۰، ص۲۱۲.</ref>. هرچند بیان علامه مجلسی در جمع میان این [[ادله]] دقیق است، محصور کردن [[نهی]] از [[تزکیه نفس]] در “دروغ” با اطلاق برخی از [[روایات]] ذیل [[آیه]] [[حرمت]] تزکیه نفس- از جمله [[روایت]] چند سطر قبل که از [[امام صادق]]{{ع}} بیان شد - [[سازگاری]] ندارد. همچنین این تقریر با روایتی از [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} نیز همخوانی کامل ندارد. امیرالمؤمنین{{ع}} در جواب [[نامه]] [[معاویه]] که در آن به دروغ فضایلی را به خود نسبت داده بود، به بیان [[فضایل]] [[خاندان]] خویش می‌پردازند و بدین وسیله تأکید می‌کنند که خاندان پرافتخار در [[اسلام]] خاندان ایشان است، نه [[طایفه]] معاویه. [[امام]]{{ع}} پس از بیان برخی [[فضائل]] بیان می‌کنند: “اگر [[خدای متعال]] مرد را از تزکیه نفس خویش نهی نکرده بود، قطعاً گوینده [امام{{ع}}] فضایل و بزرگواری‌های بی‌شماری را [[یادآوری]] می‌کرد که دل‌های [[مؤمنان]] با آنها آشناست و گوش‌های شنوندگان آن را رد نکند”<ref>{{متن حدیث|وَ لَوْ لَا مَا نَهَى اللَّهُ عَنْ تَزْكِيَةِ الْمَرْءِ نَفْسَهُ لَذَكَرَ ذَاكِرٌ فَضَائِلَ جَمَّةً تَعْرِفُهَا قُلُوبُ‏ الْمُؤْمِنِينَ‏ وَ لَا تَمُجُّهَا آذَانُ السَّامِعِينَ}}؛ (سید رضی، نهج البلاغه، ص۳۸۵).</ref>.
== [[تبلیغات]] ==


برخی دیگر از [[علما]] وجه جمع میان این [[اخبار]] را “وجود [[مصلحت]] بزرگ‌تر” دانسته‌اند. هرچند این وجه جمع نیز جای [[تأمل]] دارد، به نظر می‌رسد با روایاتی که در [[نقد]] فرمایش [[علامه مجلسی]] ذکر شد، [[سازگاری]] بیشتری دارد. به هر حال مسئله [[تزکیه نفس]] و [[تبلیغات]] انتخاباتی یکی از مهم‌ترین مسائل [[فقهی]] در موضوع انتخابات است. توجه به این عنوان فقهی تغیرات اساسی را در شیوه‌های [[تبلیغاتی]] به همراه دارد که حتی ممکن است به تغییرات [[قانون]] انتخابات نیز منجر شود؛ برای نمونه نقش جریان‌های حامی کاندیدها و حتی [[احزاب]] در تبلیغات پررنگ‌تر از نقش خود نامزد می‌شود. این مسئله سبب تغییرات مهمی در منابع [[مالی]] نامزدهای انتخاباتی نیز می‌شود که خود به [[عناوین]] متعددی از جمله شفافیت گره می‌خورد.<ref>[[اصغرآقا مهدوی|مهدوی، اصغرآقا]] و [[سید محمد صادق کاظمی|کاظمی، سید محمد صادق]]، [[کلیات فقه سیاسی (کتاب)|کلیات فقه سیاسی]]، ص ۱۳۶.</ref>
== [[کارآمدی]] ==
 
==[[کارآمدی]] و مؤلفه‌های سنجش آن==
[[اندیشمندان]] [[سیاسی]] همواره در تلاش برای ایجاد سازوکارهایی به منظور افزایش کارآمدی [[حکومت]] بوده و هستند. نبود کارآمدی به معنای نایل نشدن به [[وظایف]] [[حکومت‌ها]] و حتی تحقق نیافتن [[اهداف]] [[تشکیل حکومت]] در [[جامعه]] است. برخی از مکاتب و اندیشمندان کارآمدی را بخشی از [[مشروعیت]] قلمداد می‌کنند. این خود یکی از پرسش‌های مهم در عرصه [[فقه سیاسی]] است. دخالت داشتن کارآمدی یا ناکارآمدی در مشروعیت منجر به اثرگذاری‌های شگرف در مراحل تأسیس، تثبیت و انتقال [[قدرت]] در حکومت می‌شود؛ بنابراین سؤال اول در این زمینه، جایگاه مفهوم کارآمدی است. گام بعدی سنجش رابطه این مفهوم با مفاهیم [[جامعه‌شناسی سیاسی]] نظیر رفتارهای واکنشی و حتی کنشی [[مردم]] و جامعه خصوصاً در قبال [[دولت]]، نقد و [[انتقاد]] در عرصه‌های عمومی از جمله در رسانه‌های عمومی و [[حق]] [[اعتراض]] و [[تغییر]] در سازوکارهای اثرگذاری مردم در تغییر قدرت است. در این موارد، بحث درباره [[حلیت]]، [[حرمت]] و [[وجوب]] [[اعمال]] سیاسی از جانب حکومت و مردم خواهد بود.
 
سؤال بسیار مهم دیگر در [[کارآمدی]] که پاسخ نگفتن به آن به معنای [[خطا]] رفتن در دیگر پاسخ‌های این حوزه است، مربوط به “مؤلفه‌های کارآمدی” است. سوالاتی از این قبیل: آیا می‌توان کارآمدی را از منظر [[اندیشه سیاسی]] به معنای بررسی عینیت‌های [[اقتصادی]]، [[فرهنگی]]، [[اجتماعی]] و [[سیاسی]] دانست؟ اساساً آیا کارآمدی وابسته به ساختارها، تصمیم‌سازان، برنامه‌ها و در یک [[کلام]] [[نظام]] [[تصمیم‌گیری]] و ریز نظام‌های آن است یا منوط به نتایج و خروجی‌های نظام؟ نقش امتحانات و [[سنن الهی]] در این حوزه چیست؟ [[مردم]] در فرایند کارآمدی چه نقشی دارند؟ در ادامه برای نمونه دو مورد از سؤال‌های این حوزه، مختصر شرح داده می‌شود.
 
کار آمدی بیش از هر چیزی سنجش [[اعمال]] و اقدامات [[دولت]] نسبت به [[وظایف]] و [[اهداف حکومت اسلامی]] است. به نظر می‌رسد “ایجاد بسترهای [[هدایت]] مردم” و “تلاش برای [[تأمین معیشت]] مردم” دو [[هدف]] بزرگ [[حکومت اسلامی]] است؛ اما رتبه‌بندی این دو هدف در کنار نسبت سنجی‌شان سؤالات متعددی به همراه می‌آورد. هدف سوق دادن مردم به [[سعادت]] در میان اهداف حکومت اسلامی، بسیاری از اقدامات این [[حکومت]] را مردمی می‌کند. این نگاه باید جایگاه خود را در حوزه‌های مختلف از جمله اقتصادی و فرهنگی بیابد. [[نقش مردم]] در این اهداف به گونه‌ای اهمیت دارد که گاه هدف از [[ارسال رسل]] و [[تشکیل حکومت]]، [[اقدام]] مردم به تحقق اهداف بلندی چون [[عدالت]] دانسته می‌شود:
{{متن قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ}}<ref>«ما پیامبرانمان را با برهان‌ها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند» سوره حدید، آیه ۲۵.</ref>.
 
در این [[آیه شریفه]]، یکی از [[اهداف انبیا]] ایجاد بستر [[اجرای عدالت]] بیان شده است. [[آیات]] متعدد دیگری که [[رسول خدا]] را تنها مبشر و [[نذیر]] معرفی می‌کند، به خوبی گویای چنین نگرشی در حکومت اسلامی است.
سؤال دیگری که در دریافت مؤلفه‌های کارآمدی در حکومت اسلامی باید مورد توجه قرار گیرد، نقش امتحان‌ها و [[سنن الهی]] است. آنچه در [[نصوص]] و [[ادله شرعی]] دیده می‌شود، [[بلا]] و مشکل برای [[مؤمن]] از یک سو و همچنین [[نزول]] [[برکات]] و نعم فراوان بر او از سوی دیگر است. در جمع میان این دو دسته [[ادله]]، سخنان بسیاری گفته شده است؛ از جمله آنکه اصل در این میان، فراهم آمدن شرایط توجه بیشتر به [[خدای متعال]] و کسب [[ثواب]] بیشتر است. حال این مسئله، به تناسب شرایط و شخصیت‌های افراد، بین [[سختی]] و [[گشایش]] [[نعمت]] در گردش است. این وجه جمع را می‌توان مورد [[نقد]] و بررسی قرار داد؛ اما آنچه مهم است، آن است که حرکت درست [[مؤمنان]]، [[جامعه]] مؤمنان و [[دولت اسلامی]] را نمی‌توان با توجه به آثار [[اقتصادی]] آن سنجید؛ زیرا گاه تلاش‌های بسیار مؤمنان به منظور [[بهبود وضع معیشتی]] با امتحان‌های [[الهی]] مواجه می‌شود و به بهبود [[معیشت]] نمی‌انجامد. این ادعا را باید در نصوص متعددی جستجو کرد که بلا را اصالتاً برای مؤمن دانسته‌اند<ref>برای نمونه، ر.ک: حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۳، ص۲۶۵.</ref> یا نصوصی که بلا و [[ایمان]] مؤمن را در رابطه مستقیم با هم دانسته‌اند که فزونی ایمان فزونی دیگری را به همراه دارد<ref>برای نمونه، ر.ک: کلینی، الکافی، ج۲، ص۲۵۴؛ ابن بابویه (شیخ صدوق)، علل الشرائع، ج۱، ص۴۴.</ref> یا نصوصی که بر نزول آن بر مؤمنان کمتر از هر [[چهل]] [[روز]] تأکید کرده‌اند<ref>برای نمونه، ر.ک: نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج۲، ص۴۳۴.</ref>. در کنار این نصوص، گاه گشایش و بهبود اقتصادی برای جامعه غیرمؤمنان به دلیل دوری آنان از [[خداوند]] بیان شده است. توجه به [[آیات]] زیر می‌تواند کمک بسیاری به [[درک]] مطلب کند: {{متن قرآن|فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ أَبْوَابَ كُلِّ شَيْءٍ حَتَّى إِذَا فَرِحُوا بِمَا أُوتُوا أَخَذْنَاهُمْ بَغْتَةً فَإِذَا هُمْ مُبْلِسُونَ}}<ref>«آنگاه چون هشدارهایی را که به آنان داده شده بود فراموش کردند درهای هر چیز (از نعمت و آسایش) را بر آنان گشودیم تا چون از داده‌ها دلشاد (و سرمست) شدند ناگهان ایشان را (به عذاب) فرو گرفتیم و آنان یکباره ناامید گردیدند» سوره انعام، آیه ۴۴.</ref>.
{{متن قرآن|وَلَوْلَا أَنْ يَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً لَجَعَلْنَا لِمَنْ يَكْفُرُ بِالرَّحْمَنِ لِبُيُوتِهِمْ سُقُفًا مِنْ فِضَّةٍ وَمَعَارِجَ عَلَيْهَا يَظْهَرُونَ * وَلِبُيُوتِهِمْ أَبْوَابًا وَسُرُرًا عَلَيْهَا يَتَّكِئُونَ * وَزُخْرُفًا وَإِنْ كُلُّ ذَلِكَ لَمَّا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةُ عِنْدَ رَبِّكَ لِلْمُتَّقِينَ}}<ref>«و اگر نه این بود که مردم (در تمایل به کفر) امّتی واحد می‌شدند بی‌گمان برای خانه‌های کسانی که به (خداوند) بخشنده کفر می‌ورزند بام‌هایی سیمین و نردبان‌هایی که از آنها فرا روند قرار می‌دادیم * و برای خانه‌هایشان درهایی می‌ساختیم و تخت‌هایی می‌نهادیم که بر آن پشت دهند * و زیورهایی و همه اینها چیزی جز برخورداری زندگانی این جهان نیست و جهان واپسین نزد پروردگارت از آن پرهیزگاران است» سوره زخرف، آیه ۳۳-۳۵.</ref>.
 
در همه این [[آیات]]، به [[گشایش]] [[زندگی]] برای [[کافران]] تصریح شده است. این در حالی است که نصوصی نیز زندگی سخت را برای معرضین از [[ذکر خدا]] بیان کرده‌اند<ref>برای نمونه: {{متن قرآن|وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا}} «و هر که از یادکرد من روی برتابد بی‌گمان او را زیستنی تنگ خواهد بود» سوره طه، آیه ۱۲۴.</ref>؛ البته این [[نصوص]] قابل جمع‌اند؛ زیرا زندگی سخت گاهی توأم با بهره‌مندی از امکانات [[مالی]] است. به هر حال نمی‌توان با سنجش شاخص‌های کمّی، به [[قضاوت]] در [[کارآمدی]] [[حکومت اسلامی]] پرداخت. این همه در کنار [[سنت]] [[امتحان الهی]] معنا و مفهوم پیدا می‌کند<ref>[[اصغرآقا مهدوی|مهدوی، اصغرآقا]] و [[سید محمد صادق کاظمی|کاظمی، سید محمد صادق]]، [[کلیات فقه سیاسی (کتاب)|کلیات فقه سیاسی]]، ص ۱۳۹.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل وابسته}}
* [[انتخاب]]
* [[گزینش الهی]]
* [[انتصاب]]
* [[نامزدی مسئولیت]]
* [[تبلیغات]]
* [[کارآمدی]]


== پرسش مستقیم==
== پرسش مستقیم ==
* [[انتخابات در فقه سیاسی چگونه ترسیم شده است؟ (پرسش)]]
* [[انتخابات در فقه سیاسی چگونه ترسیم شده است؟ (پرسش)]]
{{پایان مدخل وابسته}}


==منابع==
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده: 1100770.jpg|22px]] [[اصغرآقا مهدوی|مهدوی]] و [[سید محمد صادق کاظمی|کاظمی]]، [[کلیات فقه سیاسی (کتاب)|'''کلیات فقه سیاسی''']]
# [[پرونده: 1100770.jpg|22px]] [[اصغرآقا مهدوی|مهدوی]] و [[سید محمد صادق کاظمی|کاظمی]]، [[کلیات فقه سیاسی (کتاب)|'''کلیات فقه سیاسی''']]
# [[پرونده: 1100699.jpg|22px]] [[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه فقه سیاسی ج۱''']]
{{پایان منابع}}


==پانویس==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:انتخابات]]
[[رده:انتخابات]]
[[رده:مدخل]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۴ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۴۸

مقدمه

نقش مردم و توجه به افکار عمومی، مفاهیمی از علوم سیاسی هستند که در گذشته نیز مورد توجه دولت‌های سنتی بوده‌اند. با این حال تغییر ساختار رجوع به افکار عمومی از یک‌سو و تغییر اهمیت و جایگاه افکار عمومی چه از طریق تغییر در منابع مشروعیت‌زای دولت‌ها و چه از طریق گسترده شدن ابزارهای اثرگذاری افکار عمومی چون رسانه‌ها، سؤالات جدیدی ایجاد کرده است. یکی از این ابزارهای اثرگذاری جدید “انتخابات” است. در ادامه به برخی از مسائل در حوزه فقه انتخابات به اختصار اشاره می‌کنیم:

انتخابات

انتخابات فرآیندی است که از راه آن کسانی یک یا چند تن نامزد را برای انجام دادن کار معیّن بر می‌گزینند و در اصطلاح خاص، گزینش زمامداران و نمایندگان برای مجلس قانون‌گذاری توسط مردم را انتخابات گویند[۱]. در واقع انتخابات را می‌توان ابزاری دانست که به وسیله آن اراده شهروندان در شکل‌گیری نهادهای سیاسی و تعیین متصدیان اعمال اقتدار سیاسی دخالت داده می‌شود[۲]. اساس اندیشه‌ای که انتخابات را به عنوان موجه‌ترین و مشروع‌ترین ابزار وصول به قدرت و همچنین رایج‌ترین شیوه اعمال اراده مردم قرار دهد، امر جدیدی است. در کشورهایی که قانون اساسی بر آنها حاکم است و تفکیک قوا وجود دارد، قوه قانون‌گذاری و سایر زمامداران با رأی آزاد، مخفی و مستقیم مردم انتخابات می‌شود. در چنین انتخاباتی، برای آنکه همه واجدان شرایط فرصت رأی دادن داشته باشند، رسم بر این است که رأی‌گیری مدتی، که اغلب کمتر از یک روز نیست، می‌انجامد. مقام‌های مسئول دولتی محل‌های رأی‌گیری را که اغلب آموزشگاه‌ها و ساختمان‌های دولتی هستند، تعیین می‌کنند و رأی‌دهندگان با در دست داشتن ورقه‌های رأی، آرا را در صندوق‌های لاک و مهر شده، که هیأتی بر آن نظارت می‌کنند، می‌ریزند؛ و سپس صندوق‌ها را با تشریفات خاص باز می‌کنند و در حضور نامزدها یا نمایندگانشان آرا را می‌خوانند و می‌شمرند[۳]. توجیه انتخاب رییس جمهور و اعضای قوه قانون‌گذاری در انتخابات دوره‌ای به وسیله مردم این است که انتخابات سبب می‌شود دولت در برابر خواست مردم پاسخ‌گو باشد. افزون بر این برگزاری دوره‌ای انتخابات عامل مهمی در کنترل مقامات دولتی از حیث گام نهادن فراتر از حد قانونی به شمار می‌رود، چون مردم افرادی را که از حدود قانونی خود سرپیچی می‌کنند، نمی‌خواهند بار دیگر بر سر قدرت بیاورند[۴].

قانون اساسی باید انتخابات منظم، آزاد، برابر و مخفی را مقرر دارد و حداقل در مواردی خاص، دادگاه‌ها باید تمایل به اجرای این الزامات داشته باشند،؛ چراکه در غیر این صورت، هیچ‌گونه تضمینی وجود نخواهد داشت که حزب و یا گروه حاکم، از راه دخالت در نظام انتخاباتی، خود را به طور دائم در قدرت مستقر کند. یک حزب حاکم، ممکن است تلاش داشته باشد برای خود اختیارات انحصاری در جهت استفاده از رسانه‌های جمعی در طول انتخابات تضمین کرده و یا شاید حوزه‌های انتخاباتی را به گونه‌ای تنظیم کند که بتواند اکثریت را در مجلس و با آرای انتخاباتی اقلیت به دست آورد[۵]. نظام‌های انتخاباتی را می‌توان به چند شیوه تقسیم‌بندی کرد و مفید‌ترین شیوه تقسیم‌بندی سه‌جانبه نظام‌های کثرت‌گرا، اکثریتی و سهمیه‌ای است. نظام‌های کثرت‌گرا برای انتخابات ملی، تنها در انگلستان و برخی مستعمرات سابق انگلیس پیدا می‌شود. نظام‌های اکثریتی برای انتخاب قوه قانون‌گذاری در فرانسه و استرالیا و در نیمی از کشورهای دارای انتخاب مستقیم رؤسای قوه مجریه وجود دارد. نظام‌های سهمیه‌ای بسیاری در دنیا وجود دارند با نظام‌های انتخاباتی به طور کامل با هم متفاوت هستند و معیار مورد قبولی وجود ندارد که بر اساس آن بتوان قضاوت کرد که کدام یک از دیگری بهتر است[۶]و[۷].[۸]

انتخابات و شرایط آن

برای رسیدن به اهداف انتخابات صحیح و واقعی به ویژه برای به دست آوردن معیاری در رسیدن به وجدان عمومی جامعه، لازم است یک سلسله شرایطی منظور شود که از آن جمله به موارد زیر اشاره می‌شود:

  1. اعلام آمادگی از طرف کاندیداها، تا بدین وسیله در پایان انتخابات بدون آمادگی منتخب، جریان به بن‌بست نرسد و دیدگاه‌ها بهتر روشن شود. و ارزیابی و مقایسه نیروها که لازمه انتخاب اصلح است، امکان‌پذیر شود. از سوی دیگر یکی از راه‌های تشخیص و شناخت عموم افراد جامعه نسبت به صلاحیت افراد کاندیداست. با وجود این، رسمیت دادن به این شرط، نوعی محدودیت در انتخابات را ایجاب خواهد کرد و نیروهای گمنام و انزواطلب و گریزان از شهرت و خودنمایی را از صحنه خارج خواهد کرد؛
  2. محدودیت حوزه‌های انتخاباتی، به شهروندان امکان آن را خواهد داد که به ارزیابی بیشتر و امکان شناخت بهتر، توفیق یابند و شرایط مساوی برای کاندیداها فراهم شده و اصول دموکراسی به نحو احسن اجرا شود؛
  3. طرح مسائل انتخاباتی و امکان تبلیغات مساوی برای همه کاندیداها و هوادارانشان تا امکان بررسی و انتخاب آزاد فراهم شده و رأی مردم توأم با آگاهی و شرایط دموکراتیک و بصیرت کامل به صندوق‌ها ریخته شود؛
  4. آیین‌نامه انتخابات که عمده شرایط انتخاب کننده، انتخاب‌شونده و کیفیت اخذ رأی و وظایف هیأت اجرایی انتخابات، انتخاب اعضای آن و همچنین تعیین اعضا، مسئولیت‌های هیات‌های نظارت و نحوه برگزاری و پایان کار انتخابات را مشخص می‌کند و نقش عمده‌ای را در مردمی بودن و آزادی و میزان تکیه بر افکار عمومی و نیز دریافت تشکیلات قانون‌گذاری کشور ایفا می‌کند. اصولاً شرایط انتخابات باید به گونه‌ای باشد که حداکثر آزادی را برای انتخاب‌کننده و انتخاب‌شونده تأمین کند و محدودیت‌ها، تنها مستند به اصول غیرقابل اغماض جامعه بوده و از حق آزادی مردم و حقوق اساسی ملّت ناشی شود.
  5. تعداد نمایندگان، از مسائل اساسی دستگاه‌های قانون‌گذاری است و به همین دلیل آن را در شرایط اساسی انتخابات ذکر می‌کنند؛ زیرا طرفداران مجلس بزرگ معتقدند که برای بهره‌گیری از آرای بیشتر مردم و مراعات اصول دموکراسی لازم است تعداد نمایندگان، بیشتر و در نتیجه حوزه‌های انتخاباتی کوچک‌تر و رابطه نمایندگان با منتخبان خود افزون‌تر شده و با در اختیار گرفتن نیروهای کارآمد بیشتر، مجبور نشوند تا بخشی از اختیارات خود را به کمیسیون‌ها و احیاناً به قوه اجراییه و کابینه و یا سازمان‌های دیگر تفویض کنند. متقابلاً هواداران قوه مقننه کوچک‌تر معتقدند که افزایش تعداد نمایندگان کار مجلس را کند و امکان رسیدن به توافق و سهولت تصویب‌های مجلس را دچار اختلال کرده، سطح تخصصی مجلس را پایین خواهد آورد. در فرانسه تعداد نمایندگان (در زمان جمهوری چهارم) ۶۲۴ نفر بود که در جمهوری پنجم به ۶۸۲ نفر تقلیل یافت. بدیهی است وسعت کشور و تعداد بیشتر جمعیت نیز در انتخاب مجلس کو چک تأثیر قابل توجهی دارد. براساس این دو نوع تفکر است که در بریتانیا هر ۸۴ هزار نفر و در فرانسه هر ۹۵ هزار نفر، و در امریکا هر ۴۶۰ هزار نفر یک نماینده انتخاب می‌کنند.
  6. رأی مخفی، نیز از شرایط عمده انتخابات آزاد و دموکراتیک شمرده می‌شود و دخالت ملاحظات، بجز صلاحیت کاندیداها می‌تواند واقعی بودن رأی را خدشه‌دار سازد و برای دور نگهداشتن انتخابات از هر نوع فشار خارجی، لازم است آرا به طور مخفی جمع‌آوری و خوانده شود[۹].[۱۰]

انتخابات و هدف آن

احترام به آرای عمومی و یافتن وجدان جامعه و رسیدن به نزدیک‌ترین راه برای تشخیص مخالف و موافق و تصمیم‌گیری‌های مشترک و جمعی، از عمده‌ترین اهداف انتخابات است. برای رسیدن به اهداف صحیح انتخابات واقعی، احزاب دارای نقش سازنده و مؤثری هستند؛ زیرا می‌توانند با جذب نیرو و آرا و نیز با تبیین مسائل جامعه، دیدگاه‌های مخالف و موافق را آشکار و آرا را شکوفا و به افکار عمومی جهت دهند. و از سوی دیگر با تشکل دادن به حرکت‌های مردمی، شتاب و تحریک جامعه را افزایش دهند و گرایش‌های خود را به قالب‌های بزرگ‌تر تبدیل و جریان فکری عظیمی را در جهت اهداف جامعه ایجاد کنند و نیروهای پراکنده، منزوی و مخالف را تا حد امکان در جهت جریان کلی جامعه قرار دهند و با معرفی نخبه‌ها مردم را در انتخاب نمایندگانشان یاری و اختلاف‌نظر را جایگزین تفرقه و تضاد کنند[۱۱].[۱۲]

نامزدی مسئولیت

تبلیغات

کارآمدی

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. دانشنامه سیاسی، ص۴۳.
  2. بایسته‌های حقوق اساسی، ص۲۹۷.
  3. دانشنامه سیاسی، ص۴۳.
  4. درآمدی بر فلسفه حقوق، ص۱۶۶.
  5. مقدمه‌ای بر حقوق اساسی، ص۱۹۶.
  6. فرهنگ سیاسی آکسفورد، ص۲۵۹.
  7. فقه سیاسی، ج۱، ص۱۲۵.
  8. عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی، ص ۳۶۷.
  9. فقه سیاسی، ج۱، ص۱۲۵ – ۱۲۷.
  10. عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی، ص ۳۶۸.
  11. فقه سیاسی، ج۱، ص۱۲۳.
  12. عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی، ص ۳۶۹.