اسلم بن عمرو ترکی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
 
(۱۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = اصحاب امام حسین | عنوان مدخل  = اسلم بن عمرو ترکی | مداخل مرتبط = [[اسلم بن عمرو ترکی در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط  = }}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
{{جعبه اطلاعات اصحاب
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
| نام = اسلم بن عمرو ترکی
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| مشهور به = 
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[اسلم بن عمرو ترکی در تراجم و رجال]] - [[اسلم بن عمرو ترکی در تاریخ اسلامی]]</div>
| نام تصویر = آرامگاه شهدای کربلا.jpg
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| عرض تصویر =  
| توضیح تصویر = آرامگاه شهدای کربلا
| نام کامل = اسلم بن عمرو ترکی
| نام‌های دیگر =
| جنسیت = مرد
| کنیه =
| لقب = 
| اهل =
| از قبیله = 
| از تیره = 
| پدر = 
| مادر = 
| همسر =
| پسر =
| دختر =
| خواهر =
| برادر = 
| خویشاوندان =
| وابستگان =
| تاریخ تولد = 
| محل تولد = 
| محل زندگی = {{فهرست جعبه افقی| [[قزوین]] | [[کوفه]] }} 
| تاریخ درگذشت =
| محل درگذشت =
| تاریخ شهادت = [[۶۱ هجری]]
| محل شهادت = [[کربلا]]
| طول عمر = 
| محل دفن = [[کربلا]]
| دین =
| مذهب =
| از اصحاب = [[امام حسین]]
| از طبقه =
| در جنگ = [[واقعه کربلا]]
| نقش‌ها =  
| فعالیت‌ها =
| علت شهرت = غلام امام حسین {{ع}}
| علت درگذشت =
| علت شهادت = شهادت در رکاب امام حسین {{ع}}
| راوی از =
| روایات مشهور =
| مشایخ او =
| راویان از او =
| آخرین راوی از او =
}}


'''اسلم بن عمرو ترکی''' یکی از [[شهدای کربلا]]، وی [[غلام]] [[امام حسین|سید الشهدا]]{{ع}} و ترک زبان بود، تیر انداز و کماندار بود و کاتب [[امام حسین]] به شمار می‌رفت. [[قاری]] [[قرآن]] و آشنا به [[عربی]] بود. برخی نام او را [[سلیمان]] و [[سلیم]] هم نوشته‌اند<ref>انصار الحسین، ص ۵۸</ref> [[روز عاشورا]] که [[اذن میدان]] گرفت، اینگونه [[رجز]] می‌خواند: دریا از ضربت نیزه و شمشیرم می‌جوشد و [[آسمان]] از تیرم پر می‌شود، آنگاه که تیغ درکفم آشکار شود، [[قلب]] [[حسود]] [[متکبر]] را می‌شکافد<ref>مقتل خوارزمی، ج ۲، ص ۲۴</ref>. وی دلاورانه جنگید و بر [[زمین]] افتاد. [[امام]] به بالین او آمد و گریست و چهره بر چهره‌اش نهاد. [[اسلم]]، [[چشم]] گشود و [[امام حسین|حسین]] را بر بالین خود دید، تبسمی کرد و [[جان]] داد.<ref>بحار الانوار، ج ۴۵، ص ۳۰، عوالم(امام حسین)، ص ۲۷۳</ref><ref>ر. ک. [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص۵۳.</ref>.
'''اسلم بن عمرو ترکی''' یکی از [[شهدای کربلا]]، وی [[غلام]] [[امام حسین|سید الشهدا]] {{ع}} و ترک زبان بود، تیر انداز و کماندار بود و کاتب [[امام حسین]] به شمار می‌رفت. [[قاری]] [[قرآن]] و آشنا به [[عربی]] بود. برخی نام او را [[سلیمان]] و [[سلیم]] هم نوشته‌اند<ref>انصار الحسین، ص ۵۸</ref> [[روز عاشورا]] که [[اذن میدان]] گرفت، اینگونه [[رجز]] می‌خواند: دریا از ضربت نیزه و شمشیرم می‌جوشد و [[آسمان]] از تیرم پر می‌شود، آنگاه که تیغ درکفم آشکار شود، [[قلب]] [[حسود]] [[متکبر]] را می‌شکافد<ref>مقتل خوارزمی، ج ۲، ص ۲۴</ref>. وی دلاورانه جنگید و بر [[زمین]] افتاد. [[امام]] به بالین او آمد و گریست و چهره بر چهره‌اش نهاد. [[اسلم]]، [[چشم]] گشود و [[امام حسین|حسین]] را بر بالین خود دید، تبسمی کرد و [[جان]] داد.<ref>بحار الانوار، ج ۴۵، ص ۳۰، عوالم(امام حسین)، ص ۲۷۳</ref><ref>ر. ک. [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص۵۳.</ref>.
==مقدمه==
== آشنایی اجمالی ==
«اسلم» فرزند «عمرو» [[غلام]] [[امام حسین]]{{ع}}<ref>در مناقب ابن شهرآشوب، ج۴، ص۱۰۴ آورده که اسلم غلام حر بن یزید ریاحی بوده است. این قول مؤیدی ندارد و صحیح همان قول در متن است.</ref> و از ترکان [[دیلم]] بود<ref>ابصارالعین، ص۸۹.</ref>. البته در برخی منابع او را «واضح» گفته‌اند<ref>در اعیان الشیعه، ج۳، ص۳۲۳ آورده است، که اسلم بن عمرو ترکی غیر از واضح ترک می‌‌باشد. توضیح بیشتری در این باره در ذیل نام «واضح ترک» آورده‌ایم ملاحظه شود.</ref>.
«اسلم» فرزند «عمرو» [[غلام]] [[امام حسین]] {{ع}}<ref>در مناقب ابن شهرآشوب، ج۴، ص۱۰۴ آورده که اسلم غلام حر بن یزید ریاحی بوده است. این قول مؤیدی ندارد و صحیح همان قول در متن است.</ref> و از ترکان [[دیلم]] بود<ref>ابصارالعین، ص۸۹.</ref>. البته در برخی منابع او را «واضح» گفته‌اند<ref>در اعیان الشیعه، ج۳، ص۳۲۳ آورده است، که اسلم بن عمرو ترکی غیر از واضح ترک می‌‌باشد. توضیح بیشتری در این باره در ذیل نام «واضح ترک» آورده‌ایم ملاحظه شود.</ref>.


در برخی از [[تواریخ]] آمده: [[امام حسین]]{{ع}} بعد از [[شهادت]] برادرش [[امام حسن مجتبی]]{{ع}} اسلم را که [[غلام]] بود خریداری کرد و به فرزندش [[علی بن الحسین]]{{ع}} بخشید<ref>تنقیح المقال، ج۱، ص۱۲۵ و اعیان الشیعه، ج۳، ص۳۰۳.</ref>.
برخی او را «واضح»<ref>تسمیة من قتل مع الحسین {{ع}}، ش۶۹؛ الحدائق الوریة، ص۱۰۴؛ اعیان الشیعه، ج۱، ص۶۱۲؛ وسیلة الدارین، ص۲۰۰؛ ابصار العین، ص۱۴۴-۱۴۵، مرکز الدراسات الاسلامیة لحرس الثورة؛ فرسان الهیجاء، ج۲، ص۱۳۴-۱۳۵.</ref> و برخی دیگر «اسلم بن عمرو»<ref>تنقیح المقال، ج۱، ص۱۲۵؛ ابصار العین، ص۹۵-۹۶، مرکز الدراسات الاسلامیة لحرس الثورة؛ ذخیرة الدارین، ص۲۶۶؛ وسیلة الدارین، ص۴۲۸؛ انصار الحسین {{ع}}، ص۷۳-۷۴، دارالاسلامیة؛ اعیان الشیعة؛ ج۳، ص۳۰۳-۳۰۴؛ فرسان الهیجاء، ج۱، ص۳۴-۳۵.</ref> خوانده‌اند. نیز، گروهی او را از آنِ [[امام حسین]] {{ع}}<ref>مقتل الحسین {{ع}}، خوارزمی، ج۲، ص۲۸، انوارالهدی، بحارالانوار، ج۴۵، ص۳۰؛ عوالم العلوم، ج۱۷، ص۲۷۳؛ برخی از منابع متأخر نقل کرده‎اند که پس از شهادت امام حسن، امام حسین {{عم}} این غلام را خریداری و به فرزند خود، امام سجاد {{ع}} بخشیدند. (ر. ک: تنقیح المقال، ج۱، ص۱۲۵؛ ذخیرة الدارین، ص۲۶۶). </ref> و گروهی از آنِ‌ [[جنادة بن حارث سلمانی]]<ref>تسمیة من قتل، ش۶۹؛ الحدائق الوردیة، نیز ر. ک: ابصار العین، ص۱۴۴-۱۴۵، مرکز الدراسات الاسلامیة لحرس الثورة؛ وسیلة الدارین، ص۲۰۰؛ اعیان الشیعة؛ ج۱، ص۶۱۲؛ فرسان الهیجاء، ج۲، ص۱۳۴-۱۳۵.</ref> و [[ابن شهرآشوب]] وی را از آنِ [[حر بن یزید ریاحی|حُرّ]]<ref>مناقب آل ابی‎طالب، ج۴، ص۱۱۳؛ نفس المهموم، ص۲۶۶ (پاورقی)، دارالمحجة البیضاء.</ref> دانسته است<ref>جمعی از نویسندگان، [[پژوهشی پیرامون شهدای کربلا (کتاب)|پژوهشی پیرامون شهدای کربلا]]، ص:۹۵.</ref>


طبق نقل برخی از [[مورخان]]، وی مردی [[شجاع]] و [[قاری]] [[قرآن]]، دانای به [[زبان عربی]] و در مواقعی کاتب امام حسین{{ع}} بود و هنگامی که امام حسین{{ع}} از [[مدینه]] به [[مکه]] و از آنجا به [[کربلا]] حرکت کرد اسلم همراه آن [[حضرت]] بود.
در برخی از [[تواریخ]] آمده: [[امام حسین]] {{ع}} بعد از [[شهادت]] برادرش [[امام حسن مجتبی]] {{ع}} اسلم را که [[غلام]] بود خریداری کرد و به فرزندش [[علی بن الحسین]] {{ع}} بخشید<ref>تنقیح المقال، ج۱، ص۱۲۵ و اعیان الشیعه، ج۳، ص۳۰۳.</ref>.


[[روز عاشورا]] از [[امام]]{{ع}} [[اذن میدان]] گرفت و آهنگ [[پیکار]] کرد<ref>تنقیح المقال، ج۱، ص۱۲۵؛ نیز ر.ک: ابصارالعین، ص۹۵ - ۹۶؛ ذخیرة الدارین، ص۲۶۶ و وسیلة الدارین، ص۱۰۰ و ۲۰۰.</ref>، پس از آنکه امام{{ع}} به او اذن میدان داد مقابل [[سپاه]] [[دشمن]] قرار گرفت این [[رجز]] را می‌‌خواند: {{عربی|"أَمِيرِي‏ حُسَيْنٌ‏ وَ نِعْمَ‏ الْأَمِيرُ سُرُورُ فُؤَادِ الْبَشِيرِ النَّذِيرِ"}}[[فرمانده]] من [[حسین]]{{ع}} است؛ و چه خوب [[فرماندهی]]! مایه [[شادمانی]] [[قلب]] [[بشیر]] و [[نذیر]]، یعنی [[رسول خدا]]{{صل}} است.<ref>ابصارالعین، ص۹۵ – ۹۶.</ref>.
طبق نقل برخی از [[مورخان]]، وی مردی [[شجاع]] و [[قاری]] [[قرآن]]، دانای به [[زبان عربی]] و در مواقعی کاتب امام حسین {{ع}} بود و هنگامی که امام حسین {{ع}} از [[مدینه]] به [[مکه]] و از آنجا به [[کربلا]] حرکت کرد اسلم همراه آن [[حضرت]] بود.


اما بعضی دیگر مثل [[ابن شهر آشوب]] و خوارزمی رجز مذکور را از آن [[جوانی]] که روز عاشورا پدرش [[شهید]] شده بود و به [[تشویق]] مادرش وارد میدان [[نبرد]] گردید دانسته‌اند<ref>مناقب ابن شهرآشوب، ج۴، ص۱۰۴ و مقتل خوارزمی، ج۲، ص۲۵.</ref>.
[[روز عاشورا]] از [[امام]] {{ع}} [[اذن میدان]] گرفت و آهنگ [[پیکار]] کرد<ref>تنقیح المقال، ج۱، ص۱۲۵؛ نیز ر. ک: ابصارالعین، ص۹۵ - ۹۶؛ ذخیرة الدارین، ص۲۶۶ و وسیلة الدارین، ص۱۰۰ و ۲۰۰.</ref> [[سماوی]] [[رجز]] زیر را به این [[غلام]] نسبت داده است:
{{شعر}}
{{ب|''أَميري حُسَیْن وَنِعْمَ الْاَمير''|2=''سُرورُ فُؤادَ البَشيرِ النَّذير''<ref>ابصار العین، ص۹۵-۹۶، مرکز الدراسات الاسلامیة لحرس الثورة.</ref>}}
{{پایان شعر}}
:فرماندۀ من [[حسین]] {{ع}} است؛ و چه خوب [[فرماندهی]]! همانا او مایۀ [[شادمانی]] [[قلب]] [[رسول خدا]] {{صل}} است.
 
اما بعضی دیگر مثل [[ابن‌شهرآشوب]] و خوارزمی رجز مذکور را از آن [[جوانی]] که روز عاشورا پدرش [[شهید]] شده بود و به [[تشویق]] مادرش وارد میدان [[نبرد]] گردید دانسته‌اند<ref>مناقب ابن شهرآشوب، ج۴، ص۱۰۴ و مقتل خوارزمی، ج۲، ص۲۵.</ref>.


و پاره‌ای از مآخذ رجزی را که در پی می‌‌آید، برای این غلام ذکر کرده‌اند:
و پاره‌ای از مآخذ رجزی را که در پی می‌‌آید، برای این غلام ذکر کرده‌اند:
{{شعر}}
{{ب|''الْبَحْرُ مِنْ ضَرْبِي وَطَعْنِي يَصْطَلِي‌''|2=''وَالْجَوُّ مِنْ سَهْمِي وَ نَبْلي يَمْتَلِي''}}
{{ب|''إذا حُسامِي في يَميني يَنْجَلِي‌''|2=''يَنْشَقُّ قَلْبُ الْحاسِدِ الْمُبَجَّلِي‌''<ref>اعیان الشیعة، ج۳، ص۳۰۳؛ بحار الأنوار، ج۴۵، ص۳۰ و عوالم العلوم، ج۱۷، ص۲۷۳.</ref>}}
{{پایان شعر}}


{{عربی|"الْبَحْرُ مِنْ ضَرْبِي وَطَعْنِي يَصْطَلِي‌ وَالْجَوُّ مِنْ سَهْمِي وَ نَبْلي يَمْتَلِي}}
:دریا از ضربت نیزه و شمشیرم می‌‌جوشد، و [[آسمان]] از تیرم پر می‌‌شود. آنگاه که تیغ در کفم آشکار شود، [[قلب]] [[حسود]] [[متکبر]] شکافته می‌‌شود<ref>فرهنگ عاشورا، ص۴۹.</ref>


{{عربی|"إذا حُسامِي في يَميني يَنْجَلِي‌ يَنْشَقُّ قَلْبُ الْحاسِدِ الْمُبَجَّلِي‌}}<ref>اعیان الشیعة، ج۳، ص۳۰۳؛ بحار الأنوار، ج۴۵، ص۳۰ و عوالم العلوم، ج۱۷، ص۲۷۳.</ref>؛
[[غلام]] پس از مبارزه‌ای شجاعانه و کشتن شماری از آن [[قوم]] [[تبهکار]]، سرانجام بر اثر جراحات بسیار بر [[زمین]] افتاد و با اندک توانی که در [[بدن]] داشت به سوی [[امام حسین]] {{ع}} اشاره کرد.


دریا از ضربت نیزه و شمشیرم می‌‌جوشد، و [[آسمان]] از تیرم پر می‌‌شود.
[[حضرت]] با سرعت به بالین وی آمد و دست در گردنش انداخت و صورت بر صورت او گذاشت و گریست.
همان کاری که بالین [[جوان]] رشیدش [[علی اکبر]] {{ع}} کرد با [[اسلم]] این غلام کرد.<ref>{{عربی|"فَجَاءَهُ الْحُسَيْنُ {{ع}} فَبَکَی وَ وَضَعَ‏ خَدَّهُ‏ عَلَى‏ خَدِّهِ"‏}}؛ همین تعبیر برای اسلم بن عمرو ترکی و جون غلام ابی ذر.</ref>.


آنگاه که تیغ در کفم آشکار شود، [[قلب]] [[حسود]] [[متکبر]] شکافته می‌‌شود<ref>فرهنگ عاشورا، ص۴۹.</ref>
غلام این مردی که هیچ [[حسب و نسب]] و فامیلی در آن [[سپاه]] نداشت، هرگز [[باور]] نمی‌داشت لحظه آخر کسی سر او را به دامن بگیرد. اما در آخرین لحظات [[جان]] دادن ناگهان چشم گشود، سر خود را در دامن مولا و مقتدایش [[فرزند فاطمه]] {{ع}} و [[علی]] {{ع}} دید، با دیدن [[امام]] {{ع}} که به همه آرزوهای باورنکردنی خود رسیده دید، بر رخسار منور [[سرور]] و سالارش امام حسین {{ع}} تبسمی کرد و در همان دم، جان به جان آفرین [[تسلیم]] کرد و به درجه رفیع [[شهادت]] نائل آمد<ref>اعیان الشیعه، ج۳، ص۳۰۳ و تنقیح المقال، ج۱، ص۱۲۵.</ref>.
 
[[غلام]] پس از مبارزه‌ای شجاعانه و کشتن شماری از آن [[قوم]] [[تبهکار]]، سرانجام بر اثر جراحات بسیار بر [[زمین]] افتاد و با اندک توانی که در [[بدن]] داشت به سوی [[امام حسین]]{{ع}} اشاره کرد.
 
[[حضرت]] با سرعت به بالین وی آمد و دست در گردنش انداخت و صورت بر صورت او گذاشت و گریست.
همان کاری که بالین [[جوان]] رشیدش [[علی اکبر]]{{ع}} کرد با [[اسلم]] این غلام کرد.<ref>{{عربی|"فَجَاءَهُ الْحُسَيْنُ{{ع}} فَبَکَی وَ وَضَعَ‏ خَدَّهُ‏ عَلَى‏ خَدِّهِ"‏}}؛ همین تعبیر برای اسلم بن عمرو ترکی و جون غلام ابی ذر.</ref>.


غلام این مردی که هیچ [[حسب و نسب]] و فامیلی در آن [[سپاه]] نداشت، هرگز [[باور]] نمی‌داشت لحظه آخر کسی سر او را به دامن بگیرد. اما در آخرین لحظات [[جان]] دادن ناگهان چشم گشود، سر خود را در دامن مولا و مقتدایش [[فرزند فاطمه]]{{ع}} و [[علی]]{{ع}} دید، با دیدن [[امام]]{{ع}} که به همه آرزوهای باورنکردنی خود رسیده دید، بر رخسار منور [[سرور]] و سالارش امام حسین{{ع}} تبسمی کرد و در همان دم، جان به جان آفرین [[تسلیم]] کرد و به درجه رفیع [[شهادت]] نائل آمد<ref>اعیان الشیعه، ج۳، ص۳۰۳ و تنقیح المقال، ج۱، ص۱۲۵.</ref>.
از امتیاز [[مکتب اسلام]] و حرکت هدایتگرانه [[پیامبر]] {{صل}} و [[اهل بیت]] آن حضرت {{ع}} این است که در این حرکت [[الهی]] پیر و جوان، [[زن]] و مرد، عالی و دانی، ارباب و غلام همه و همه در یک صف و در یک ردیف با هم‌اند، و بر همین اساس، در [[قیام حسینی]] و [[شهدای کربلا]] [[فرمانده لشکر]] با غلام سیاه و یا [[غلام ترک]] کنار هم در [[خیمه]] یکدیگر و در [[صفی]] واحد مقابل [[دشمن]] ایستادند و هرکدام طبق [[وظیفه]] خود عمل می‌‌کردند، و از نظر [[معنوی]] و ارزشی تفاوتی به چشم نمی‌خورد.


از امتیاز [[مکتب اسلام]] و حرکت هدایتگرانه [[پیامبر]]{{صل}} و [[اهل بیت]] آن حضرت{{ع}} این است که در این حرکت [[الهی]] پیر و جوان، [[زن]] و مرد، عالی و دانی، ارباب و غلام همه و همه در یک صف و در یک ردیف با هم‌اند، و بر همین اساس، در [[قیام حسینی]] و [[شهدای کربلا]] [[فرمانده لشکر]] با غلام سیاه و یا [[غلام ترک]] کنار هم در [[خیمه]] یکدیگر و در [[صفی]] واحد مقابل [[دشمن]] ایستادند و هرکدام طبق [[وظیفه]] خود عمل می‌‌کردند، و از نظر [[معنوی]] و ارزشی تفاوتی به چشم نمی‌خورد.
آری [[فرمانده سپاه]] کارش [[فرماندهی]] بود و دیگران از جمله [[غلام]] سیاه و [[غلام ترک]] کارش همان بود که مولایش به او [[فرمان]] داده بود و لذا در این صحنه [[کارزار]]، [[شاهد]] هستیم که [[امام حسین]] {{ع}} و [[سرور]] [[جوانان]] [[بهشت]] و [[امیر]] [[لشکر]] در هفت مورد به بالین [[شهدا]] وارد معرکه [[نبرد]] شد، و سه نوبت بالین چند نفر از خاندانش مثل برادرش [[عباس]] {{ع}}، فرزندش [[علی اکبر]] {{ع}} و فرزند برادرش [[قاسم]] و چهار نفر از یارانش چون [[مسلم بن عوسجه]]، و [[حر بن یزید ریاحی]]، و [[جون بن حوی]] غلام سیاه، و بالین همین اسلم غلام ترک [[دیلم]] حاضر شد<ref>بدون تردید، عدم حضور امام {{ع}} بالین سر سایر شهداء از باب بی‌توجهی و یا بی‌اعتنایی به مقام شامخ آنان نبوده است؛ زیرا که همه شهدا در مقام قرب ربوبی از منزلت والایی برخوردار بوده‌اند اگر چه برخی از نظر تحمل سختی و جراحت بیشتر یا از نظر سابقه فداکاری و غیره متفاوتند که تنها خدا به آن آگاهی دارد، پس نیآمدن امام {{ع}} بالین سر همه شهدا از این جهت نبوده است بلکه یا شرایط جنگی اقتضا نمی‌کرده یا امکان چنین حضوری برای آمدن بالین سر همه شهدا نبوده است و یا جهت دیگر.</ref>.


آری [[فرمانده سپاه]] کارش [[فرماندهی]] بود و دیگران از جمله [[غلام]] سیاه و [[غلام ترک]] کارش همان بود که مولایش به او [[فرمان]] داده بود و لذا در این صحنه [[کارزار]]، [[شاهد]] هستیم که [[امام حسین]]{{ع}} و [[سرور]] [[جوانان]] [[بهشت]] و [[امیر]] [[لشکر]] در هفت مورد به بالین [[شهدا]] وارد معرکه [[نبرد]] شد، و سه نوبت بالین چند نفر از خاندانش مثل برادرش [[عباس]]{{ع}}، فرزندش [[علی اکبر]]{{ع}} و فرزند برادرش [[قاسم]] و چهار نفر از یارانش چون [[مسلم بن عوسجه]]، و [[حر بن یزید ریاحی]]، و [[جون بن حوی]] غلام سیاه، و بالین همین اسلم غلام ترک [[دیلم]] حاضر شد<ref>بدون تردید، عدم حضور امام{{ع}} بالین سر سایر شهداء از باب بی‌توجهی و یا بی‌اعتنایی به مقام شامخ آنان نبوده است؛ زیرا که همه شهدا در مقام قرب ربوبی از منزلت والایی برخوردار بوده‌اند اگر چه برخی از نظر تحمل سختی و جراحت بیشتر یا از نظر سابقه فداکاری و غیره متفاوتند که تنها خدا به آن آگاهی دارد، پس نیآمدن امام{{ع}} بالین سر همه شهدا از این جهت نبوده است بلکه یا شرایط جنگی اقتضا نمی‌کرده یا امکان چنین حضوری برای آمدن بالین سر همه شهدا نبوده است و یا جهت دیگر.</ref>.
چه صحنه [[زیبا]] و [[نشاط]] آفرینی است صحنه [[کربلا]] که [[امام]] {{ع}} نه تنها بر بالین تعدادی [[یاران]] و یا [[بنی هاشم]] حاضر شدند، بلکه بالین دو نفر از [[غلامان]] بی‌نام و نشان حاضر گشتند تا به عالمیان بفهمانند در [[مکتب]] [[دین]] و مکتب [[حسین]] {{ع}} همه با هم برابرند و [[غلام]] و ارباب در یک درجه از مقامند و آنچه امتیاز است [[تقوا]] و [[پاکدامنی]] است {{متن قرآن|إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ}}<ref>«به راستی خداوند دانایی آگاه است» سوره حجرات، آیه ۱۳.</ref><ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام حسین - ناظم‌زاده (کتاب)|اصحاب امام حسین]]، ص:۳۱۳-۳۱۶.</ref>


چه صحنه [[زیبا]] و [[نشاط]] آفرینی است صحنه [[کربلا]] که [[امام]]{{ع}} نه تنها بر بالین تعدادی [[یاران]] و یا [[بنی هاشم]] حاضر شدند، بلکه بالین دو نفر از [[غلامان]] بی‌نام و نشان حاضر گشتند تا به عالمیان بفهمانند در [[مکتب]] [[دین]] و مکتب [[حسین]]{{ع}} همه با هم برابرند و [[غلام]] و ارباب در یک درجه از مقامند و آنچه امتیاز است [[تقوا]] و [[پاکدامنی]] است {{متن قرآن|إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ}}<ref>«به راستی خداوند دانایی آگاه است» سوره حجرات، آیه ۱۳.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام حسین - ناظم‌زاده (کتاب)|اصحاب امام حسین]]، ص:۳۱۳-۳۱۶.</ref>
==شهادت اسلم بن عمرو ترکی==
بعد از شهادت عبدالله و [[عبدالرحمن بن عروه]]، [[غلام ترک]] آن حضرت اسلم بن عمرو ترکی که [[قاری قرآن]] بود برای مبارزه خروج کرد، بعضی او را واضع ترک گفته‌اند، او با [[اذن امام]] وارد صحنه مبارزه شد و این [[رجز]] را خواند:
{{عربی|الْبَحْرُ مِنْ طَعْنِي وَ ضَرْبِي يَصْطَلِي *** وَ الْجَوُّ مِنْ نَبْلِي وَ سَهْمِي يَمْتَلِي‌
إِذَا حُسَامِي عَنْ يَمِينِي يَنْجَلِي *** يَنْشَقُّ قَلْبُ الْحَاسِدِ الْمُبَجَّل}}.‌
یعنی: دریا از نیزه و ضربت من داغ می‌شود و فضا از [[تیراندازی]] من مملو و پر می‌گردد. تا این [[شمشیر]] در دست راست من برق می‌زند [[قلب]] شخصی که [[حسود]] و [[دلاور]] باشد شکافته خواهد شد. وی گروهی از [[دشمن]] را کشت و سپس از پای درآمد و [[سقوط]] کرد. در لحظات آخر فریاد زد یا حسین، [[امام حسین]]{{ع}} به بالین او آمد و پس از اینکه گریان شد صورت [[مبارک]] خود را به صورت وی نهاد. هنگامی که او چشم خود را باز کرد و [[امام]] را بالین خود دید لبخندی زد و گفت: {{عربی|مثلي فابن رسول الله وضع خده على خدي}} کی هم رتبه من است که فرزند [[رسول خدا]] گونه بر گونه‌ام گذاشته است؟ و در آغوش امام پر کشید و [[شهید]] شد<ref>بحار، ج۴۵، ص۳۰؛ مقتل مقرم، ص۲۴۹.</ref>.<ref>[[علی راجی|راجی، علی]]، [[مظلومیت سیدالشهداء ج۲ (کتاب)|مظلومیت سیدالشهداء]]، ج۲، ص ۷۷.</ref>.


==منابع==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:1100374.jpg|22px]] [[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام حسین - ناظم‌زاده (کتاب)|'''اصحاب امام حسین''']]
# [[پرونده:1100374.jpg|22px]] [[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام حسین - ناظم‌زاده (کتاب)|'''اصحاب امام حسین''']]
# [[پرونده:13681024.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|'''فرهنگ عاشورا''']]
# [[پرونده:13681024.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|'''فرهنگ عاشورا''']]
# [[پرونده:360818579.jpg|22px]] جمعی از نویسندگان، [[پژوهشی پیرامون شهدای کربلا (کتاب)| '''پژوهشی پیرامون شهدای کربلا''']]
# [[پرونده:IM010744.jpg|22px]] [[علی راجی|راجی، علی]]، [[مظلومیت سیدالشهداء ج۲ (کتاب)|'''مظلومیت سیدالشهداء ج۲''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


==پانویس==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:اسلم بن عمرو ترکی]]
[[رده:اصحاب امام حسین]]
[[رده:مدخل]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:اعلام]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۸ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۰۰

اسلم بن عمرو ترکی
آرامگاه شهدای کربلا
نام کاملاسلم بن عمرو ترکی
جنسیتمرد
محل زندگی
تاریخ شهادت۶۱ هجری
محل شهادتکربلا
محل آرامگاهکربلا
از اصحابامام حسین
حضور در جنگواقعه کربلا
علت شهرتغلام امام حسین (ع)
علت شهادتشهادت در رکاب امام حسین (ع)

اسلم بن عمرو ترکی یکی از شهدای کربلا، وی غلام سید الشهدا (ع) و ترک زبان بود، تیر انداز و کماندار بود و کاتب امام حسین به شمار می‌رفت. قاری قرآن و آشنا به عربی بود. برخی نام او را سلیمان و سلیم هم نوشته‌اند[۱] روز عاشورا که اذن میدان گرفت، اینگونه رجز می‌خواند: دریا از ضربت نیزه و شمشیرم می‌جوشد و آسمان از تیرم پر می‌شود، آنگاه که تیغ درکفم آشکار شود، قلب حسود متکبر را می‌شکافد[۲]. وی دلاورانه جنگید و بر زمین افتاد. امام به بالین او آمد و گریست و چهره بر چهره‌اش نهاد. اسلم، چشم گشود و حسین را بر بالین خود دید، تبسمی کرد و جان داد.[۳][۴].

آشنایی اجمالی

«اسلم» فرزند «عمرو» غلام امام حسین (ع)[۵] و از ترکان دیلم بود[۶]. البته در برخی منابع او را «واضح» گفته‌اند[۷].

برخی او را «واضح»[۸] و برخی دیگر «اسلم بن عمرو»[۹] خوانده‌اند. نیز، گروهی او را از آنِ امام حسین (ع)[۱۰] و گروهی از آنِ‌ جنادة بن حارث سلمانی[۱۱] و ابن شهرآشوب وی را از آنِ حُرّ[۱۲] دانسته است[۱۳]

در برخی از تواریخ آمده: امام حسین (ع) بعد از شهادت برادرش امام حسن مجتبی (ع) اسلم را که غلام بود خریداری کرد و به فرزندش علی بن الحسین (ع) بخشید[۱۴].

طبق نقل برخی از مورخان، وی مردی شجاع و قاری قرآن، دانای به زبان عربی و در مواقعی کاتب امام حسین (ع) بود و هنگامی که امام حسین (ع) از مدینه به مکه و از آنجا به کربلا حرکت کرد اسلم همراه آن حضرت بود.

روز عاشورا از امام (ع) اذن میدان گرفت و آهنگ پیکار کرد[۱۵] سماوی رجز زیر را به این غلام نسبت داده است:

أَميري حُسَیْن وَنِعْمَ الْاَميرسُرورُ فُؤادَ البَشيرِ النَّذير[۱۶]
فرماندۀ من حسین (ع) است؛ و چه خوب فرماندهی! همانا او مایۀ شادمانی قلب رسول خدا (ص) است.

اما بعضی دیگر مثل ابن‌شهرآشوب و خوارزمی رجز مذکور را از آن جوانی که روز عاشورا پدرش شهید شده بود و به تشویق مادرش وارد میدان نبرد گردید دانسته‌اند[۱۷].

و پاره‌ای از مآخذ رجزی را که در پی می‌‌آید، برای این غلام ذکر کرده‌اند:

الْبَحْرُ مِنْ ضَرْبِي وَطَعْنِي يَصْطَلِي‌وَالْجَوُّ مِنْ سَهْمِي وَ نَبْلي يَمْتَلِي
إذا حُسامِي في يَميني يَنْجَلِي‌يَنْشَقُّ قَلْبُ الْحاسِدِ الْمُبَجَّلِي‌[۱۸]
دریا از ضربت نیزه و شمشیرم می‌‌جوشد، و آسمان از تیرم پر می‌‌شود. آنگاه که تیغ در کفم آشکار شود، قلب حسود متکبر شکافته می‌‌شود[۱۹]

غلام پس از مبارزه‌ای شجاعانه و کشتن شماری از آن قوم تبهکار، سرانجام بر اثر جراحات بسیار بر زمین افتاد و با اندک توانی که در بدن داشت به سوی امام حسین (ع) اشاره کرد.

حضرت با سرعت به بالین وی آمد و دست در گردنش انداخت و صورت بر صورت او گذاشت و گریست. همان کاری که بالین جوان رشیدش علی اکبر (ع) کرد با اسلم این غلام کرد.[۲۰].

غلام این مردی که هیچ حسب و نسب و فامیلی در آن سپاه نداشت، هرگز باور نمی‌داشت لحظه آخر کسی سر او را به دامن بگیرد. اما در آخرین لحظات جان دادن ناگهان چشم گشود، سر خود را در دامن مولا و مقتدایش فرزند فاطمه (ع) و علی (ع) دید، با دیدن امام (ع) که به همه آرزوهای باورنکردنی خود رسیده دید، بر رخسار منور سرور و سالارش امام حسین (ع) تبسمی کرد و در همان دم، جان به جان آفرین تسلیم کرد و به درجه رفیع شهادت نائل آمد[۲۱].

از امتیاز مکتب اسلام و حرکت هدایتگرانه پیامبر (ص) و اهل بیت آن حضرت (ع) این است که در این حرکت الهی پیر و جوان، زن و مرد، عالی و دانی، ارباب و غلام همه و همه در یک صف و در یک ردیف با هم‌اند، و بر همین اساس، در قیام حسینی و شهدای کربلا فرمانده لشکر با غلام سیاه و یا غلام ترک کنار هم در خیمه یکدیگر و در صفی واحد مقابل دشمن ایستادند و هرکدام طبق وظیفه خود عمل می‌‌کردند، و از نظر معنوی و ارزشی تفاوتی به چشم نمی‌خورد.

آری فرمانده سپاه کارش فرماندهی بود و دیگران از جمله غلام سیاه و غلام ترک کارش همان بود که مولایش به او فرمان داده بود و لذا در این صحنه کارزار، شاهد هستیم که امام حسین (ع) و سرور جوانان بهشت و امیر لشکر در هفت مورد به بالین شهدا وارد معرکه نبرد شد، و سه نوبت بالین چند نفر از خاندانش مثل برادرش عباس (ع)، فرزندش علی اکبر (ع) و فرزند برادرش قاسم و چهار نفر از یارانش چون مسلم بن عوسجه، و حر بن یزید ریاحی، و جون بن حوی غلام سیاه، و بالین همین اسلم غلام ترک دیلم حاضر شد[۲۲].

چه صحنه زیبا و نشاط آفرینی است صحنه کربلا که امام (ع) نه تنها بر بالین تعدادی یاران و یا بنی هاشم حاضر شدند، بلکه بالین دو نفر از غلامان بی‌نام و نشان حاضر گشتند تا به عالمیان بفهمانند در مکتب دین و مکتب حسین (ع) همه با هم برابرند و غلام و ارباب در یک درجه از مقامند و آنچه امتیاز است تقوا و پاکدامنی است ﴿إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ[۲۳][۲۴]

شهادت اسلم بن عمرو ترکی

بعد از شهادت عبدالله و عبدالرحمن بن عروه، غلام ترک آن حضرت اسلم بن عمرو ترکی که قاری قرآن بود برای مبارزه خروج کرد، بعضی او را واضع ترک گفته‌اند، او با اذن امام وارد صحنه مبارزه شد و این رجز را خواند: الْبَحْرُ مِنْ طَعْنِي وَ ضَرْبِي يَصْطَلِي *** وَ الْجَوُّ مِنْ نَبْلِي وَ سَهْمِي يَمْتَلِي‌ إِذَا حُسَامِي عَنْ يَمِينِي يَنْجَلِي *** يَنْشَقُّ قَلْبُ الْحَاسِدِ الْمُبَجَّل.‌ یعنی: دریا از نیزه و ضربت من داغ می‌شود و فضا از تیراندازی من مملو و پر می‌گردد. تا این شمشیر در دست راست من برق می‌زند قلب شخصی که حسود و دلاور باشد شکافته خواهد شد. وی گروهی از دشمن را کشت و سپس از پای درآمد و سقوط کرد. در لحظات آخر فریاد زد یا حسین، امام حسین(ع) به بالین او آمد و پس از اینکه گریان شد صورت مبارک خود را به صورت وی نهاد. هنگامی که او چشم خود را باز کرد و امام را بالین خود دید لبخندی زد و گفت: مثلي فابن رسول الله وضع خده على خدي کی هم رتبه من است که فرزند رسول خدا گونه بر گونه‌ام گذاشته است؟ و در آغوش امام پر کشید و شهید شد[۲۵].[۲۶].

منابع

پانویس

  1. انصار الحسین، ص ۵۸
  2. مقتل خوارزمی، ج ۲، ص ۲۴
  3. بحار الانوار، ج ۴۵، ص ۳۰، عوالم(امام حسین)، ص ۲۷۳
  4. ر. ک. محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، ص۵۳.
  5. در مناقب ابن شهرآشوب، ج۴، ص۱۰۴ آورده که اسلم غلام حر بن یزید ریاحی بوده است. این قول مؤیدی ندارد و صحیح همان قول در متن است.
  6. ابصارالعین، ص۸۹.
  7. در اعیان الشیعه، ج۳، ص۳۲۳ آورده است، که اسلم بن عمرو ترکی غیر از واضح ترک می‌‌باشد. توضیح بیشتری در این باره در ذیل نام «واضح ترک» آورده‌ایم ملاحظه شود.
  8. تسمیة من قتل مع الحسین (ع)، ش۶۹؛ الحدائق الوریة، ص۱۰۴؛ اعیان الشیعه، ج۱، ص۶۱۲؛ وسیلة الدارین، ص۲۰۰؛ ابصار العین، ص۱۴۴-۱۴۵، مرکز الدراسات الاسلامیة لحرس الثورة؛ فرسان الهیجاء، ج۲، ص۱۳۴-۱۳۵.
  9. تنقیح المقال، ج۱، ص۱۲۵؛ ابصار العین، ص۹۵-۹۶، مرکز الدراسات الاسلامیة لحرس الثورة؛ ذخیرة الدارین، ص۲۶۶؛ وسیلة الدارین، ص۴۲۸؛ انصار الحسین (ع)، ص۷۳-۷۴، دارالاسلامیة؛ اعیان الشیعة؛ ج۳، ص۳۰۳-۳۰۴؛ فرسان الهیجاء، ج۱، ص۳۴-۳۵.
  10. مقتل الحسین (ع)، خوارزمی، ج۲، ص۲۸، انوارالهدی، بحارالانوار، ج۴۵، ص۳۰؛ عوالم العلوم، ج۱۷، ص۲۷۳؛ برخی از منابع متأخر نقل کرده‎اند که پس از شهادت امام حسن، امام حسین (ع) این غلام را خریداری و به فرزند خود، امام سجاد (ع) بخشیدند. (ر. ک: تنقیح المقال، ج۱، ص۱۲۵؛ ذخیرة الدارین، ص۲۶۶).
  11. تسمیة من قتل، ش۶۹؛ الحدائق الوردیة، نیز ر. ک: ابصار العین، ص۱۴۴-۱۴۵، مرکز الدراسات الاسلامیة لحرس الثورة؛ وسیلة الدارین، ص۲۰۰؛ اعیان الشیعة؛ ج۱، ص۶۱۲؛ فرسان الهیجاء، ج۲، ص۱۳۴-۱۳۵.
  12. مناقب آل ابی‎طالب، ج۴، ص۱۱۳؛ نفس المهموم، ص۲۶۶ (پاورقی)، دارالمحجة البیضاء.
  13. جمعی از نویسندگان، پژوهشی پیرامون شهدای کربلا، ص:۹۵.
  14. تنقیح المقال، ج۱، ص۱۲۵ و اعیان الشیعه، ج۳، ص۳۰۳.
  15. تنقیح المقال، ج۱، ص۱۲۵؛ نیز ر. ک: ابصارالعین، ص۹۵ - ۹۶؛ ذخیرة الدارین، ص۲۶۶ و وسیلة الدارین، ص۱۰۰ و ۲۰۰.
  16. ابصار العین، ص۹۵-۹۶، مرکز الدراسات الاسلامیة لحرس الثورة.
  17. مناقب ابن شهرآشوب، ج۴، ص۱۰۴ و مقتل خوارزمی، ج۲، ص۲۵.
  18. اعیان الشیعة، ج۳، ص۳۰۳؛ بحار الأنوار، ج۴۵، ص۳۰ و عوالم العلوم، ج۱۷، ص۲۷۳.
  19. فرهنگ عاشورا، ص۴۹.
  20. "فَجَاءَهُ الْحُسَيْنُ (ع) فَبَکَی وَ وَضَعَ‏ خَدَّهُ‏ عَلَى‏ خَدِّهِ"‏؛ همین تعبیر برای اسلم بن عمرو ترکی و جون غلام ابی ذر.
  21. اعیان الشیعه، ج۳، ص۳۰۳ و تنقیح المقال، ج۱، ص۱۲۵.
  22. بدون تردید، عدم حضور امام (ع) بالین سر سایر شهداء از باب بی‌توجهی و یا بی‌اعتنایی به مقام شامخ آنان نبوده است؛ زیرا که همه شهدا در مقام قرب ربوبی از منزلت والایی برخوردار بوده‌اند اگر چه برخی از نظر تحمل سختی و جراحت بیشتر یا از نظر سابقه فداکاری و غیره متفاوتند که تنها خدا به آن آگاهی دارد، پس نیآمدن امام (ع) بالین سر همه شهدا از این جهت نبوده است بلکه یا شرایط جنگی اقتضا نمی‌کرده یا امکان چنین حضوری برای آمدن بالین سر همه شهدا نبوده است و یا جهت دیگر.
  23. «به راستی خداوند دانایی آگاه است» سوره حجرات، آیه ۱۳.
  24. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام حسین، ص:۳۱۳-۳۱۶.
  25. بحار، ج۴۵، ص۳۰؛ مقتل مقرم، ص۲۴۹.
  26. راجی، علی، مظلومیت سیدالشهداء، ج۲، ص ۷۷.