غضیف بن حارث سکونی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==منابع== # +==منابع== {{منابع}} # ))
جز (جایگزینی متن - 'احمدبن' به 'احمد بن')
 
(۱۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = صحابه | عنوان مدخل  = غضیف بن حارث سکونی | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط  = }}
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
{{جعبه اطلاعات اصحاب
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[غضیف بن حارث سکونی در تراجم و رجال]] - [[غضیف بن حارث سکونی در تاریخ اسلامی]]</div>
| نام = غضیف بن حارث سکونی
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| مشهور به =
| نام تصویر = تصویر قدیمی یمن.jpg   
| عرض تصویر =
| توضیح تصویر = تصویر قدیمی یمن
| نام کامل = غضیف بن حارث سکونی
| نام‌های دیگر =
| جنسیت = مرد
| کنیه = 
| لقب = 
| اهل =
| از قبیله = [[سکون]]    
| از تیره =     
| پدر =       
| مادر =     
| همسر =   
| پسر = [[عیاض بن غضیف بن حارث سکونی]]         
| دختر =
| خواهر = 
| برادر = 
| خویشاوندان = 
| وابستگان =
| تاریخ تولد = 
| محل تولد = 
| محل زندگی = [[یمن]]  
| تاریخ درگذشت =
| محل درگذشت = 
| تاریخ شهادت =   
| محل شهادت =  
| طول عمر =   
| محل دفن = 
| دین =
| مذهب =
| از اصحاب = [[پیامبر خاتم]] 
| از طبقه =
| در جنگ =
| نقش‌ها =
| فعالیت‌ها = 
| علت شهرت =
| علت درگذشت = 
| علت شهادت =
| راوی از =
| روایات مشهور = 
| مشایخ او = 
| راویان از او =
| آخرین راوی از او =
}}


==مقدمه==
== آشنایی اجمالی ==
در [[کنیه]] او [[اختلاف]] نیست، ولی نامش را به اختلاف، [[غضیف بن حارث]]<ref>ابن سعد، ج۷، ص۳۰۸؛ احمد بن حنبل، ج۴، ص۱۰۵؛ ابوداود، ج۱، ص۵۷.</ref>، [[ابن زُنیم سکونی]]<ref>ابن عساکر، ج۴۴، ص۹۷؛ ابن حجر، ج۵، ص۲۴۸.</ref> یا ثمالی<ref>ابن اثیر، ج۴، ص۳۲۵.</ref>، [[حارث بن غطیف سکونی]]<ref>ذهبی، ج۲، ص۲؛ ابن اثیر ج۴، ص۳۲۶.</ref>، [[عظیف بن الحارث]]، [[الحارث بن غضیف]] و [[عضیف بن حرث]]<ref>احمد بن حنبل، ج۴، ص۱۰۵؛ ابن ابی عاصم، ج۴، ص۳۸۹.</ref> گفته‌اند، که گویا همه آنها تصحیف یا [[قلب]] یک نام است. با توجه به اینکه اغلب در [[منابع حدیثی]] از وی با نام غضیف بن حارث یاد می‌شود، باید نام صحیح او همین باشد؛ چنان که [[ابن اثیر]]<ref>ابن اثیر، ج۴، ص۳۲۶.</ref> و [[ابن حجر]]<ref>الاصابه، ج۵، ص۲۴۸.</ref> بر درست بودن آن تأکید کرده‌اند<ref>برای اطلاع از ضبط مختلف نام وی ر.ک: بخاری، التاریخ الکبیر، ج۷، ص۱۰۵ و ۱۱۳؛ ابن ابی حاتم، ج۷، ص۵۴؛ مری، ج۲۳، ص۱۱۶؛ ذهبی، ج۲، ص۲.</ref>.
در [[کنیه]] او [[اختلاف]] نیست، ولی نامش را به اختلاف، [[غضیف بن حارث]]<ref>ابن سعد، ج۷، ص۳۰۸؛ احمد بن حنبل، ج۴، ص۱۰۵؛ ابوداود، ج۱، ص۵۷.</ref>، [[ابن زُنیم سکونی]]<ref>ابن عساکر، ج۴۴، ص۹۷؛ ابن حجر، ج۵، ص۲۴۸.</ref> یا ثمالی<ref>ابن اثیر، ج۴، ص۳۲۵.</ref>، [[حارث بن غطیف سکونی]]<ref>ذهبی، ج۲، ص۲؛ ابن اثیر ج۴، ص۳۲۶.</ref>، [[عظیف بن الحارث]]، [[الحارث بن غضیف]] و [[عضیف بن حرث]]<ref>احمد بن حنبل، ج۴، ص۱۰۵؛ ابن ابی عاصم، ج۴، ص۳۸۹.</ref> گفته‌اند، که گویا همه آنها تصحیف یا [[قلب]] یک نام است. با توجه به اینکه اغلب در [[منابع حدیثی]] از وی با نام غضیف بن حارث یاد می‌شود، باید نام صحیح او همین باشد؛ چنان که [[ابن اثیر]]<ref>ابن اثیر، ج۴، ص۳۲۶.</ref> و [[ابن حجر]]<ref>الاصابه، ج۵، ص۲۴۸.</ref> بر درست بودن آن تأکید کرده‌اند<ref>برای اطلاع از ضبط مختلف نام وی ر. ک: بخاری، التاریخ الکبیر، ج۷، ص۱۰۵ و ۱۱۳؛ ابن ابی حاتم، ج۷، ص۵۴؛ مری، ج۲۳، ص۱۱۶؛ ذهبی، ج۲، ص۲.</ref>.


نسبت قبیله‌ای و محل سکونتش را نیز به اختلاف گزارش کرده‌اند: سکونی<ref>بخاری، التاریخ الصغیر، ج۱، ص۲۲۰.</ref>، [[ازدی]]، کندی، [[یمانی]] و [[همدانی]]<ref>خلیفة بن خیاط، ص۵۶۳.</ref>؛ چنان که [[ابن حبان]] وی را از [[اهل]] [[یمن]] دانسته است<ref>ابن حبان، الثفات، ج۳، ص۳۲۵.</ref>، ابن اثیر<ref>ابن اثیر، ج۴، ص۳۲۵.</ref> ضمن تأکید بر ثمالی بودنش، آورده که ثماله بطنی از آزد است نسبت شامی و [[حمصی]] بودن او نیز به دلیل [[زندگی]] در آنجاست. [[خلیفة بن خیاط]]<ref>خلیفه بن خیاط، ص۵۶۳.</ref> و [[ذهبی]]<ref>ذهبی، ج۲، ص۲.</ref> او را حمصی و برخی دیگر به طور مطلق شامی دانسته‌اند<ref>ر.ک: ابن عساکر، ج۴۸، ص۷۸ و ۷۹ و ج۴۴، ص۹۷؛ عجلی، ج۲، ص۲۰۳.</ref>.  
نسبت قبیله‌ای و محل سکونتش را نیز به اختلاف گزارش کرده‌اند: سکونی<ref>بخاری، التاریخ الصغیر، ج۱، ص۲۲۰.</ref>، [[ازدی]]، کندی، [[یمانی]] و [[همدانی]]<ref>خلیفة بن خیاط، ص۵۶۳.</ref>؛ چنان که [[ابن حبان]] وی را از [[اهل یمن]] دانسته است<ref>ابن حبان، الثفات، ج۳، ص۳۲۵.</ref>، ابن اثیر<ref>ابن اثیر، ج۴، ص۳۲۵.</ref> ضمن تأکید بر ثمالی بودنش، آورده که ثماله بطنی از آزد است نسبت شامی و [[حمصی]] بودن او نیز به دلیل [[زندگی]] در آنجاست. [[خلیفة بن خیاط]]<ref>خلیفه بن خیاط، ص۵۶۳.</ref> و [[ذهبی]]<ref>ذهبی، ج۲، ص۲.</ref> او را حمصی و برخی دیگر به طور مطلق شامی دانسته‌اند<ref>ر. ک: ابن عساکر، ج۴۸، ص۷۸ و ۷۹ و ج۴۴، ص۹۷؛ عجلی، ج۲، ص۲۰۳.</ref>.  


بسیاری از [[محدثان]] و سیره‌نویسان، ابواسماء را جزو کسانی دانسته‌اند که [[رسول خدا]]{{صل}} را دید و با تعبیر {{عربی|"له صحبه"}} از او یاد کرده‌اند<ref>بخاری، التاریخ الصغیر، ج۱، ص۲۲۰؛ ابن ابی حاتم، ج۷، ص۵۴؛ ابن حبان، الثقات، ج۳، ص۳۲۵؛ ابن عبدالبر، ج۳، ص۳۱۹.</ref>. در مقابل، برخی او را [[تابعی]] می‌دانند<ref>ابن سعد، ج۷، ص۳۰۸؛ عجلی، ج۲، ص۲۰۳.</ref>. از ابواسماء روایتی در چگونگی [[نماز]] [[رسول خدا]]{{صل}} نقل شده است<ref>ابن سعد، ج۷، ص۳۰۸؛ ابن معین، ج۱، ص۱۹؛ بخاری، التاریخ الکبیر، ج۷، ص۱۱۳؛ ابن حبان، الثقات، ج۳، ص۳۲۵.</ref>. نیز از او نقل شده که من خردسال بودم و [[نخل]] [[انصار]] را می‌کندم. [[پیامبر]]{{صل}} مرا دید. [[دست]] مبارکش را بر سرم کشید و فرمود: "خرمایی که از نخل می‌افتد بخور، ولی نخل ایشان را نکن"<ref>ابن عساکر، ج۴۸، ص۷۰؛ ابن اثیر، ج۴، ص۱۷۱؛ ابن حجر، الاصابه، ج۵، ص۲۴۹.</ref>.
بسیاری از [[محدثان]] و سیره‌نویسان، ابواسماء را جزو کسانی دانسته‌اند که [[رسول خدا]] {{صل}} را دید و با تعبیر {{عربی|«له صحبه»}} از او یاد کرده‌اند<ref>بخاری، التاریخ الصغیر، ج۱، ص۲۲۰؛ ابن ابی حاتم، ج۷، ص۵۴؛ ابن حبان، الثقات، ج۳، ص۳۲۵؛ ابن عبدالبر، ج۳، ص۳۱۹.</ref>. در مقابل، برخی او را [[تابعی]] می‌دانند<ref>ابن سعد، ج۷، ص۳۰۸؛ عجلی، ج۲، ص۲۰۳.</ref>. از ابواسماء روایتی در چگونگی [[نماز]] [[رسول خدا]] {{صل}} نقل شده است<ref>ابن سعد، ج۷، ص۳۰۸؛ ابن معین، ج۱، ص۱۹؛ بخاری، التاریخ الکبیر، ج۷، ص۱۱۳؛ ابن حبان، الثقات، ج۳، ص۳۲۵.</ref>. نیز از او نقل شده که من خردسال بودم و [[نخل]] [[انصار]] را می‌کندم. [[پیامبر]] {{صل}} مرا دید. [[دست]] مبارکش را بر سرم کشید و فرمود: «خرمایی که از نخل می‌افتد بخور، ولی نخل ایشان را نکن»<ref>ابن عساکر، ج۴۸، ص۷۰؛ ابن اثیر، ج۴، ص۱۷۱؛ ابن حجر، الاصابه، ج۵، ص۲۴۹.</ref>.


[[روایت]] دیگر او، درباره [[بدعت]] گذاری در [[دین]] است<ref>ابن عساکر، ج۴۸، ص۸۲؛ هشمی، ج۱، ص۱۸۸؛ ابن حجر، فتح الباری، ج۳، ص۲۱۳.</ref>. [[احادیث]] دیگری نیز به وی نسبت داده شده است<ref>ر.ک: طبرانی، مسند شامیین، ج۳، ص۳۹۱؛ همو، معجم الکبیر، ج۱۸، ص۲۶۴.</ref>. به موجب برخی نقل‌ها، [[خلیفه دوم]] وی را با تعبیر "جه [[جوان]] خوبی هستی!" ستوده بود<ref>ابن عساکر، ج۴۴، ص۱۰۰.</ref>.
[[روایت]] دیگر او، درباره [[بدعت]] گذاری در [[دین]] است<ref>ابن عساکر، ج۴۸، ص۸۲؛ هشمی، ج۱، ص۱۸۸؛ ابن حجر، فتح الباری، ج۳، ص۲۱۳.</ref>. [[احادیث]] دیگری نیز به وی نسبت داده شده است<ref>ر. ک: طبرانی، مسند شامیین، ج۳، ص۳۹۱؛ همو، معجم الکبیر، ج۱۸، ص۲۶۴.</ref>. به موجب برخی نقل‌ها، [[خلیفه دوم]] وی را با تعبیر «جه [[جوان]] خوبی هستی!» ستوده بود<ref>ابن عساکر، ج۴۴، ص۱۰۰.</ref>.


[[ابن سعد]]<ref>ابن سعد، ج۷، ص۳۰۸.</ref> وی را در ردیف طبقه اول شامی‌ها قرار داده و از قول [[صفوان بن عمرو]] آورده است: هنگامی که [[بیماری]] ابواسماء شدت یافت، بزرگان "[[جند]]" نزد او حاضر شدند. وی خطاب به آنان گفت: کدام یک از شما [[سوره]] "[[یس]]" را [[تلاوت]] می‌کند؟ [[صالح بن شریح سکونی]] شروع به خواندن کرد. هنوز [[چهل]] [[آیه]] نخوانده بود (یا چون به آیه چهلم رسید) ابواسماء درگذشت<ref>نیز ر.ک: احمدبن حنبل، ج۴، ص۱۰۵؛ ابن عساکر، ج۴۸، ص۸۲.</ref>. خلیفة بن خیاط<ref>خلیفه بن خیاط، ص۵۶۳.</ref> نیز او را در طبقه اول از شامی‌ها قرار داده است. می‌گویند: وی در غیاب یا بیماری [[خالد بن یزید]]، به [[دستور]] وی با [[مردم]] نماز می‌خواند<ref>ابن سعد، ج۷، ص۳۰۸؛ ابن ابی عاصم، ج۴، ص۳۸۸.</ref>.
[[ابن سعد]]<ref>ابن سعد، ج۷، ص۳۰۸.</ref> وی را در ردیف طبقه اول شامی‌ها قرار داده و از قول [[صفوان بن عمرو]] آورده است: هنگامی که [[بیماری]] ابواسماء شدت یافت، بزرگان «[[جند]]» نزد او حاضر شدند. وی خطاب به آنان گفت: کدام یک از شما [[سوره]] «[[یس]]» را [[تلاوت]] می‌کند؟ [[صالح بن شریح سکونی]] شروع به خواندن کرد. هنوز [[چهل]] [[آیه]] نخوانده بود (یا چون به آیه چهلم رسید) ابواسماء درگذشت<ref>نیز ر. ک: احمد بن حنبل، ج۴، ص۱۰۵؛ ابن عساکر، ج۴۸، ص۸۲.</ref>. خلیفة بن خیاط<ref>خلیفه بن خیاط، ص۵۶۳.</ref> نیز او را در طبقه اول از شامی‌ها قرار داده است. می‌گویند: وی در غیاب یا بیماری [[خالد بن یزید]]، به [[دستور]] وی با [[مردم]] نماز می‌خواند<ref>ابن سعد، ج۷، ص۳۰۸؛ ابن ابی عاصم، ج۴، ص۳۸۸.</ref>.


ابواسماء [[راوی حدیث]] [[عمر]]، [[عایشه]] و [[ابوعبیده]] بود<ref>بخاری، التاریخ الکبیر، ج۷، ص۱۱۳؛ ابن عساکر، ج۴۸، ص۷۷؛ حاکم، ج۱، ص۱۵۳؛ بیهقی، ج۹، ص۱۷۱.</ref> روایتش از عایشه چنین است که می‌گوید: از عایشه پرسیدم: آیا دیدی رسول خدا{{صل}} اول یا آخر شب [[غسل]] جنابت کند یا [[قرآن]] را بلند و آهسته [[تلاوت]] نماید، گفت: بلی<ref>ر.ک: ابوداود، ج۱، ص۱۵۳؛ بیهقی، ج۱، ص۱۹۹؛ حاکم، ج۱، ص۱۵۳؛ نسائی، ج۱، ص۱۲۵ و ۱۹۹.</ref> می‌گویند از [[بلال]] و [[ابوذر]] نیز [[روایت]] کرده است<ref>ابن سعد، ج۲، ص۲۵۵؛ طبرانی، معجم الکبیر، ج۱، ص۳۵۴؛ همو، مسند الشامیین، ج۲، ص۳۴۴.</ref>.
ابواسماء [[راوی حدیث]] [[عمر]]، [[عایشه]] و [[ابوعبیده]] بود<ref>بخاری، التاریخ الکبیر، ج۷، ص۱۱۳؛ ابن عساکر، ج۴۸، ص۷۷؛ حاکم، ج۱، ص۱۵۳؛ بیهقی، ج۹، ص۱۷۱.</ref> روایتش از عایشه چنین است که می‌گوید: از عایشه پرسیدم: آیا دیدی رسول خدا {{صل}} اول یا آخر شب [[غسل]] جنابت کند یا [[قرآن]] را بلند و آهسته [[تلاوت]] نماید، گفت: بلی<ref>ر. ک: ابوداود، ج۱، ص۱۵۳؛ بیهقی، ج۱، ص۱۹۹؛ حاکم، ج۱، ص۱۵۳؛ نسائی، ج۱، ص۱۲۵ و ۱۹۹.</ref> می‌گویند از [[بلال]] و [[ابوذر]] نیز [[روایت]] کرده است<ref>ابن سعد، ج۲، ص۲۵۵؛ طبرانی، معجم الکبیر، ج۱، ص۳۵۴؛ همو، مسند الشامیین، ج۲، ص۳۴۴.</ref>.


ابواسماء از سوی [[محدثان]] [[ثقه]] دانسته شده است؛ چنان که [[ابن سعد]]<ref>ابن سعد، ج۷، ص۳۰۸.</ref> و عجلی<ref>عجلی، ج۲، ص۲۰۳.</ref> او را توثیق کرده‌اند. در صورتی که بپذیریم عظیف بن الحارث همان غضیف است، فرزند او، [[عیاض بن غضیف بن حارث سکونی|عیاض]]، و [[ابوراشد بن ابوراشد]] و [[حبیب بن عبید الرحبی]] از وی [[نقل روایت]] کرده‌اند<ref>ابن ابی حاتم، ج۷، ص۵۴؛ ابن عساکر، ج۴۸، ص۷۸.</ref>.
ابواسماء از سوی [[محدثان]] [[ثقه]] دانسته شده است؛ چنان که [[ابن سعد]]<ref>ابن سعد، ج۷، ص۳۰۸.</ref> و عجلی<ref>عجلی، ج۲، ص۲۰۳.</ref> او را توثیق کرده‌اند. در صورتی که بپذیریم عظیف بن الحارث همان غضیف است، فرزند او، [[عیاض بن غضیف بن حارث سکونی|عیاض]]، و [[ابوراشد بن ابوراشد]] و [[حبیب بن عبید الرحبی]] از وی [[نقل روایت]] کرده‌اند<ref>ابن ابی حاتم، ج۷، ص۵۴؛ ابن عساکر، ج۴۸، ص۷۸.</ref>.
خط ۲۲: خط ۶۷:


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
*[[عیاض بن غضیف بن حارث سکونی]] (فرزند)
{{مدخل وابسته}}
* [[عیاض بن غضیف بن حارث سکونی]] (فرزند)
{{پایان مدخل‌ وابسته}}


==منابع==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:1100558.jpg|22px]] [[سید محمود سامانی|سامانی، سید محمود]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|'''مقاله «ابواسماء سکونی»، دانشنامه سیره نبوی ج۱''']]
# [[پرونده:IM009657.jpg|22px]] [[سید محمود سامانی|سامانی، سید محمود]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|'''مقاله «ابواسماء سکونی»، دانشنامه سیره نبوی ج۱''']]
{{پایان منابع}}


==پانویس==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:ابواسماء سکونی]]
[[رده:مدخل]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:صحابه]]
[[رده:اصحاب پیامبر]]
{{صحابه}}
[[رده:سکون]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۴ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۲۰:۳۷

غضیف بن حارث سکونی
تصویر قدیمی یمن
نام کاملغضیف بن حارث سکونی
جنسیتمرد
از قبیلهسکون
پسرعیاض بن غضیف بن حارث سکونی
محل زندگییمن
از اصحابپیامبر خاتم

آشنایی اجمالی

در کنیه او اختلاف نیست، ولی نامش را به اختلاف، غضیف بن حارث[۱]، ابن زُنیم سکونی[۲] یا ثمالی[۳]، حارث بن غطیف سکونی[۴]، عظیف بن الحارث، الحارث بن غضیف و عضیف بن حرث[۵] گفته‌اند، که گویا همه آنها تصحیف یا قلب یک نام است. با توجه به اینکه اغلب در منابع حدیثی از وی با نام غضیف بن حارث یاد می‌شود، باید نام صحیح او همین باشد؛ چنان که ابن اثیر[۶] و ابن حجر[۷] بر درست بودن آن تأکید کرده‌اند[۸].

نسبت قبیله‌ای و محل سکونتش را نیز به اختلاف گزارش کرده‌اند: سکونی[۹]، ازدی، کندی، یمانی و همدانی[۱۰]؛ چنان که ابن حبان وی را از اهل یمن دانسته است[۱۱]، ابن اثیر[۱۲] ضمن تأکید بر ثمالی بودنش، آورده که ثماله بطنی از آزد است نسبت شامی و حمصی بودن او نیز به دلیل زندگی در آنجاست. خلیفة بن خیاط[۱۳] و ذهبی[۱۴] او را حمصی و برخی دیگر به طور مطلق شامی دانسته‌اند[۱۵].

بسیاری از محدثان و سیره‌نویسان، ابواسماء را جزو کسانی دانسته‌اند که رسول خدا (ص) را دید و با تعبیر «له صحبه» از او یاد کرده‌اند[۱۶]. در مقابل، برخی او را تابعی می‌دانند[۱۷]. از ابواسماء روایتی در چگونگی نماز رسول خدا (ص) نقل شده است[۱۸]. نیز از او نقل شده که من خردسال بودم و نخل انصار را می‌کندم. پیامبر (ص) مرا دید. دست مبارکش را بر سرم کشید و فرمود: «خرمایی که از نخل می‌افتد بخور، ولی نخل ایشان را نکن»[۱۹].

روایت دیگر او، درباره بدعت گذاری در دین است[۲۰]. احادیث دیگری نیز به وی نسبت داده شده است[۲۱]. به موجب برخی نقل‌ها، خلیفه دوم وی را با تعبیر «جه جوان خوبی هستی!» ستوده بود[۲۲].

ابن سعد[۲۳] وی را در ردیف طبقه اول شامی‌ها قرار داده و از قول صفوان بن عمرو آورده است: هنگامی که بیماری ابواسماء شدت یافت، بزرگان «جند» نزد او حاضر شدند. وی خطاب به آنان گفت: کدام یک از شما سوره «یس» را تلاوت می‌کند؟ صالح بن شریح سکونی شروع به خواندن کرد. هنوز چهل آیه نخوانده بود (یا چون به آیه چهلم رسید) ابواسماء درگذشت[۲۴]. خلیفة بن خیاط[۲۵] نیز او را در طبقه اول از شامی‌ها قرار داده است. می‌گویند: وی در غیاب یا بیماری خالد بن یزید، به دستور وی با مردم نماز می‌خواند[۲۶].

ابواسماء راوی حدیث عمر، عایشه و ابوعبیده بود[۲۷] روایتش از عایشه چنین است که می‌گوید: از عایشه پرسیدم: آیا دیدی رسول خدا (ص) اول یا آخر شب غسل جنابت کند یا قرآن را بلند و آهسته تلاوت نماید، گفت: بلی[۲۸] می‌گویند از بلال و ابوذر نیز روایت کرده است[۲۹].

ابواسماء از سوی محدثان ثقه دانسته شده است؛ چنان که ابن سعد[۳۰] و عجلی[۳۱] او را توثیق کرده‌اند. در صورتی که بپذیریم عظیف بن الحارث همان غضیف است، فرزند او، عیاض، و ابوراشد بن ابوراشد و حبیب بن عبید الرحبی از وی نقل روایت کرده‌اند[۳۲].

تاریخ درگذشت وی را دوران خلافت مروان بن حکم گزارش کرده‌اند[۳۳]. ابن حبان[۳۴] تصریح دارد او در فتنه مروان درگذشت. اخبار دیگر، از زنده بودن وی تا زمان عبدالملک بن مروان حکایت دارد [۳۵].[۳۶]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ابن سعد، ج۷، ص۳۰۸؛ احمد بن حنبل، ج۴، ص۱۰۵؛ ابوداود، ج۱، ص۵۷.
  2. ابن عساکر، ج۴۴، ص۹۷؛ ابن حجر، ج۵، ص۲۴۸.
  3. ابن اثیر، ج۴، ص۳۲۵.
  4. ذهبی، ج۲، ص۲؛ ابن اثیر ج۴، ص۳۲۶.
  5. احمد بن حنبل، ج۴، ص۱۰۵؛ ابن ابی عاصم، ج۴، ص۳۸۹.
  6. ابن اثیر، ج۴، ص۳۲۶.
  7. الاصابه، ج۵، ص۲۴۸.
  8. برای اطلاع از ضبط مختلف نام وی ر. ک: بخاری، التاریخ الکبیر، ج۷، ص۱۰۵ و ۱۱۳؛ ابن ابی حاتم، ج۷، ص۵۴؛ مری، ج۲۳، ص۱۱۶؛ ذهبی، ج۲، ص۲.
  9. بخاری، التاریخ الصغیر، ج۱، ص۲۲۰.
  10. خلیفة بن خیاط، ص۵۶۳.
  11. ابن حبان، الثفات، ج۳، ص۳۲۵.
  12. ابن اثیر، ج۴، ص۳۲۵.
  13. خلیفه بن خیاط، ص۵۶۳.
  14. ذهبی، ج۲، ص۲.
  15. ر. ک: ابن عساکر، ج۴۸، ص۷۸ و ۷۹ و ج۴۴، ص۹۷؛ عجلی، ج۲، ص۲۰۳.
  16. بخاری، التاریخ الصغیر، ج۱، ص۲۲۰؛ ابن ابی حاتم، ج۷، ص۵۴؛ ابن حبان، الثقات، ج۳، ص۳۲۵؛ ابن عبدالبر، ج۳، ص۳۱۹.
  17. ابن سعد، ج۷، ص۳۰۸؛ عجلی، ج۲، ص۲۰۳.
  18. ابن سعد، ج۷، ص۳۰۸؛ ابن معین، ج۱، ص۱۹؛ بخاری، التاریخ الکبیر، ج۷، ص۱۱۳؛ ابن حبان، الثقات، ج۳، ص۳۲۵.
  19. ابن عساکر، ج۴۸، ص۷۰؛ ابن اثیر، ج۴، ص۱۷۱؛ ابن حجر، الاصابه، ج۵، ص۲۴۹.
  20. ابن عساکر، ج۴۸، ص۸۲؛ هشمی، ج۱، ص۱۸۸؛ ابن حجر، فتح الباری، ج۳، ص۲۱۳.
  21. ر. ک: طبرانی، مسند شامیین، ج۳، ص۳۹۱؛ همو، معجم الکبیر، ج۱۸، ص۲۶۴.
  22. ابن عساکر، ج۴۴، ص۱۰۰.
  23. ابن سعد، ج۷، ص۳۰۸.
  24. نیز ر. ک: احمد بن حنبل، ج۴، ص۱۰۵؛ ابن عساکر، ج۴۸، ص۸۲.
  25. خلیفه بن خیاط، ص۵۶۳.
  26. ابن سعد، ج۷، ص۳۰۸؛ ابن ابی عاصم، ج۴، ص۳۸۸.
  27. بخاری، التاریخ الکبیر، ج۷، ص۱۱۳؛ ابن عساکر، ج۴۸، ص۷۷؛ حاکم، ج۱، ص۱۵۳؛ بیهقی، ج۹، ص۱۷۱.
  28. ر. ک: ابوداود، ج۱، ص۱۵۳؛ بیهقی، ج۱، ص۱۹۹؛ حاکم، ج۱، ص۱۵۳؛ نسائی، ج۱، ص۱۲۵ و ۱۹۹.
  29. ابن سعد، ج۲، ص۲۵۵؛ طبرانی، معجم الکبیر، ج۱، ص۳۵۴؛ همو، مسند الشامیین، ج۲، ص۳۴۴.
  30. ابن سعد، ج۷، ص۳۰۸.
  31. عجلی، ج۲، ص۲۰۳.
  32. ابن ابی حاتم، ج۷، ص۵۴؛ ابن عساکر، ج۴۸، ص۷۸.
  33. ابن سعد، ج۷، ص۳۰۸؛ خلیفة بن خیاط، ص۵۶۳.
  34. الثقات، ج۳، ص۳۲۵؛ همو، مشاهیر علماء الأمصار، ص۹۰.
  35. ابن عساکر، ج۴۸، ص۷۶.
  36. سامانی، سید محمود، مقاله «ابواسماء سکونی»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص:۱۱۶-۱۱۷.