سوید بن غفله جعفی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-''']] == پانویس == {{پانویس}} +''']] {{پایان منابع}} == پانویس == {{پانویس}}))
جز (جایگزینی متن - '[[رده:قبیله ' به '[[رده:')
 
(۱۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = اصحاب امام علی | عنوان مدخل = سوید بن غفله جعفی | مداخل مرتبط = [[سوید بن غفله جعفی در تاریخ اسلامی]] - [[سوید بن غفله جعفی در تراجم و رجال]]| پرسش مرتبط  = }}
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
{{جعبه اطلاعات اصحاب
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;"> [[سوید بن غفله جعفی در تاریخ اسلامی]] - [[سوید بن غفله جعفی در تراجم و رجال]]</div>
| نام = سوید بن غفله جعفی
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| مشهور به =  
| نام تصویر = تصویر قدیمی از مسجد کوفه.jpg                           
| عرض تصویر =
| توضیح تصویر = تصویر قدیمی از مسجد کوفه
| نام کامل = سوید بن غفله بن عوسجه بن سعد جعفی کوفی 
| نام‌های دیگر =
| جنسیت = مرد
| کنیه = أبو امیة 
| لقب = {{فهرست جعبه افقی| [[الجعفی]] | [[ابوامیه]] }}
| اهل = 
| از قبیله = [[مذحج]]
| از تیره = 
| پدر = [[غفله جعفی]]           
| مادر = 
| همسر =
| پسر = 
| دختر = 
| خواهر =
| برادر = 
| خویشاوندان =
| وابستگان =
| تاریخ تولد = [[۵۷۰ میلادی]] 
| محل تولد = 
| محل زندگی = {{فهرست جعبه افقی| [[کوفه]] | [[مدینه]] }}
| تاریخ درگذشت = [[۸۲ هجری]]         
| محل درگذشت = 
| تاریخ شهادت =   
| محل شهادت = 
| طول عمر = ۱۳۰ سال
| محل دفن = 
| دین =
| مذهب =
| از اصحاب = {{فهرست جعبه افقی| [[امام علی]] | [[امام حسن]] }}
| از طبقه =
| در جنگ = {{فهرست جعبه افقی| [[جنگ قادسیه]] | [[جنگ صفین]] }}
| نقش‌ها = 
| فعالیت‌ها =     
| علت شهرت = 
| علت درگذشت = 
| علت شهادت =   
| راوی از =
| روایات مشهور = 
| مشایخ او = 
| راویان از او = 
| آخرین راوی از او =
}}


==مقدمه==
== مقدمه ==
*سوید [[فرزند]] غفله جعفی، مردی [[فقیه]] و عابدی [[زاهد]] و [[متواضع]] بود و در سال [[عام الفیل]] به [[دنیا]] آمد و در زمان [[حیات رسول خدا]]{{صل}}، [[اسلام]] آورد. وقتی وارد [[مدینه]] شد که [[رسول خدا]]{{صل}} به [[خاک]] ده شده بود، لذا از [[دیدار]] آن [[حضرت]] [[محروم]] شد، از این رو، در زمره [[تابعین]] درآمد <ref>اسد الغابه، ج۳، ص۳۷۹.</ref>.
سوید بن غفله جعفی، مردی [[فقیه]] و عابدی [[زاهد]] و [[متواضع]] بود و در سال [[عام الفیل]] به [[دنیا]] آمد و در زمان [[حیات رسول خدا]] {{صل}}، [[اسلام]] آورد. وقتی وارد [[مدینه]] شد که [[رسول خدا]] {{صل}} به [[خاک]] ده شده بود، لذا از [[دیدار]] آن [[حضرت]] [[محروم]] شد، از این رو، در زمره [[تابعین]] درآمد <ref>اسد الغابه، ج۳، ص۳۷۹.</ref>.
*به گفته [[برقی]]، [[سوید بن غفله]] از [[اولیا]] و بزرگان [[اصحاب]] [[امیر مؤمنان]]{{ع}} بود<ref>رجال برفی، ص۴.</ref>.
به گفته [[برقی]]، [[سوید بن غفله]] از [[اولیا]] و بزرگان [[اصحاب]] [[امیر مؤمنان]] {{ع}} بود<ref>رجال برفی، ص۴.</ref>.
*هم‌چنین [[شیخ طوسی]] وی را جزو [[یاران]] آن [[حضرت]] دانسته است<ref>رجال طوسی، ص۴۳، ش۴.</ref>. [[شیخ مفید]] هم او را از [[اولیا]] و بزرگان [[اصحاب]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} به شمار آورده است<ref>الاختصاص ص۳.</ref> و در [[جنگ صفین]] [[امام]]{{ع}} را [[یاری]] کرد<ref>سفینة البحار، ج۱، ص۶۷۱، ماده سود.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۶۹۳.</ref>
هم‌چنین [[شیخ طوسی]] وی را جزو [[یاران]] آن [[حضرت]] دانسته است<ref>رجال طوسی، ص۴۳، ش۴.</ref>. [[شیخ مفید]] هم او را از [[اولیا]] و بزرگان [[اصحاب امیرالمؤمنین]] {{ع}} به شمار آورده است<ref>الاختصاص ص۳.</ref> و در [[جنگ صفین]] [[امام]] {{ع}} را [[یاری]] کرد<ref>سفینة البحار، ج۱، ص۶۷۱، ماده سود.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۶۹۳.</ref>


==سوید و خبر از طعام [[علی]]{{ع}}==
== سوید و خبر از [[طعام علی]] {{ع}} ==
*[[عمران بن مسلم]] از [[سوید بن غفله]] (و به قولی [[علقمه]])<ref>سوید بن غفله همان سوید علقمه است که نام پدرش در تاریخ دو گونه آمده است.</ref> [[نقل]] می‌کند که در [[شهر کوفه]] به [[خانه]] [[حضرت علی]]{{ع}} رفتم - زمانی که [[امام]]{{ع}} بر [[جهان اسلام]] [[حکومت]] داشت - دیدم کاسه ماست ترشیده‌ای برابرش بود که از شدت ترشی، بوی آن را [[احساس]] می‌کردم، و گرده نانی از جو در [[دست]] داشت که سبوس‌های جو روی آن بود، و به قدری خشکیده بود که آن را با [[زور]] می‌شکست و گاهی هم از زانوی خود برای شکستن آن نان کمک می‌گرفت. من به او [[فضه]] که کنار [[امام]]{{ع}} [[ایستاده]] و تماشا می‌کرد، گفتم، آیا در مورد این پیرمرد از [[خدا]] نمی‌ترسید؟ مگر نمی‌توانید آرد نانش را الک کنید - تا بشود راحت‌تر خورده شود - [[فضه]] گفت: خوش نداریم اجیر باشیم و خلاف [[دستور]] عمل کنیم، چون از هنگامی که در [[خدمت]] [[امام]]{{ع}} هستیم از ما [[عهد]] گرفته که آردی را برای او الک نکنیم و نخاله‌اش را نگیریم.
[[عمران بن مسلم]] از [[سوید بن غفله]] (و به قولی [[علقمه]])<ref>سوید بن غفله همان سوید علقمه است که نام پدرش در تاریخ دو گونه آمده است.</ref> [[نقل]] می‌کند که در [[شهر کوفه]] به [[خانه]] [[حضرت علی]] {{ع}} رفتم - زمانی که [[امام]] {{ع}} بر [[جهان اسلام]] [[حکومت]] داشت - دیدم کاسه ماست ترشیده‌ای برابرش بود که از شدت ترشی، بوی آن را [[احساس]] می‌کردم، و گرده نانی از جو در [[دست]] داشت که سبوس‌های جو روی آن بود، و به قدری خشکیده بود که آن را با [[زور]] می‌شکست و گاهی هم از زانوی خود برای شکستن آن نان کمک می‌گرفت. من به او [[فضه]] که کنار [[امام]] {{ع}} [[ایستاده]] و تماشا می‌کرد، گفتم، آیا در مورد این پیرمرد از [[خدا]] نمی‌ترسید؟ مگر نمی‌توانید آرد نانش را الک کنید - تا بشود راحت‌تر خورده شود - [[فضه]] گفت: خوش نداریم اجیر باشیم و خلاف [[دستور]] عمل کنیم، چون از هنگامی که در [[خدمت]] [[امام]] {{ع}} هستیم از ما [[عهد]] گرفته که آردی را برای او الک نکنیم و نخاله‌اش را نگیریم.
*سوید می‌گوید: [[حضرت علی]]{{ع}} [[سخن]] [[فضه]] را شنید، به او فرمود: "چه می‌گویی؟" گفت: از سوید بپرسید! [[حضرت]] به من فرمود: "به او چه گفتی؟" موضوع آرد را به [[حضرت]] عرض کردم، [[حضرت]] با شنیدن این [[دلسوزی]] گریست و فرمود: "[[پدر]] و مادرم به فدای آن کسی که هیچ گاه سه روز پیاپی از نان گندم [[سیر]] نشد منظور تا [[دنیا]] رفت و هرگز آردی را که او نانش را می‌خورد نخاله‌اش را نگرفته و [[حضرت علی]]{{ع}} [[رسول خدا]]{{صل}} بود<ref>{{متن حدیث|بأبی وأمی من لم یشبع ثلاثة متوالیة، من خبز حتی فارق الدنیا ولم ینحل دقیقة}}؛ شرح ابن ابی الحدید، ج۲، ص۲۰۱ ور. ک: سفینة البحار ثابت، ج۱ فرزند، ص۶۷۱ ماده سود.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۶۹۳-۶۹۴.</ref>
سوید می‌گوید: [[حضرت علی]] {{ع}} [[سخن]] [[فضه]] را شنید، به او فرمود: «چه می‌گویی؟» گفت: از سوید بپرسید! [[حضرت]] به من فرمود: «به او چه گفتی؟» موضوع آرد را به [[حضرت]] عرض کردم، [[حضرت]] با شنیدن این [[دلسوزی]] گریست و فرمود: «[[پدر]] و مادرم به فدای آن کسی که هیچ گاه سه روز پیاپی از نان گندم [[سیر]] نشد منظور تا [[دنیا]] رفت و هرگز آردی را که او نانش را می‌خورد نخاله‌اش را نگرفته و [[حضرت علی]] {{ع}} [[رسول خدا]] {{صل}} بود<ref>{{متن حدیث|بأبی وأمی من لم یشبع ثلاثة متوالیة، من خبز حتی فارق الدنیا ولم ینحل دقیقة}}؛ شرح ابن ابی الحدید، ج۲، ص۲۰۱ ور. ک: سفینة البحار ثابت، ج۱ فرزند، ص۶۷۱ ماده سود.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۶۹۳-۶۹۴.</ref>


==سوید و [[نقل]] [[خبر غیبی]] از [[علی]]{{ع}}==
== سوید و [[نقل]] [[خبر غیبی]] از [[علی]] {{ع}} ==
*[[ثابت ثمالی]]<ref>ثابت ثمالی ظاهرا همان ابو حمزه ثمالی است که نامش به ثابت بن ابو صفیه است و لذا به ثابت بن دینار و به ثابت ابو صفیه هم نام برده شده است، لذا در الاختصاص ص۲۸۰ این حدیث را از ابوحمزه ثمالی از سوید بن غفله نقل کرده است.</ref> می‌گوید از [[سوید بن غفله]] شنیدم که می‌گفت: یکی از روزها که [[امیر مؤمنان]]{{ع}} برای [[مردم]] [[سخنرانی]] می‌کرد و [[مردم]] را [[موعظه]] می‌نمود، مردی از کنار [[منبر]] برخاست و عرض کرد: ای [[امیرمؤمنان]]! از وادی القری می‌گذشتم، دیدم [[خالد بن عرفطه]] از [[دنیا]] رفته است، برای او [[استغفار]] کنید<ref>در کتاب الاختصاص در شرح حدیث آورده است که: آن مرد گفت: خالد بن عرفطه از دنیا رفته علی{{ع}} فرمود: «او نمرده است». مرد در تعجب رفت و گفت: سبحان الله، من خبر میدهم که او مرده است و شما می‌فرمایید نمرده است! حضرت فرمود: «قسم به آنکه جانم در دست اوست، او نمی‌میرد تا سرلشکر گروه گمراهی خواهد شد که پرچم دار آن حبیب بن جماز است».</ref>. [[امام]] فرمود:به [[خدا]] [[سوگند]] وی نمرده و نمی‌میرد، تا آن هنگام که سرلشکر گروه [[گمراهی]] گردد که [[پرچمدار]] آن [[حبیب بن جماز]] است.
[[ثابت ثمالی]]<ref>ثابت ثمالی ظاهرا همان ابو حمزه ثمالی است که نامش به ثابت بن ابو صفیه است و لذا به ثابت بن دینار و به ثابت ابو صفیه هم نام برده شده است، لذا در الاختصاص ص۲۸۰ این حدیث را از ابوحمزه ثمالی از سوید بن غفله نقل کرده است.</ref> می‌گوید از [[سوید بن غفله]] شنیدم که می‌گفت: یکی از روزها که [[امیر مؤمنان]] {{ع}} برای [[مردم]] [[سخنرانی]] می‌کرد و [[مردم]] را [[موعظه]] می‌نمود، مردی از کنار [[منبر]] برخاست و عرض کرد: ای [[امیرمؤمنان]]! از وادی القری می‌گذشتم، دیدم [[خالد بن عرفطه]] از [[دنیا]] رفته است، برای او [[استغفار]] کنید<ref>در کتاب الاختصاص در شرح حدیث آورده است که: آن مرد گفت: خالد بن عرفطه از دنیا رفته علی {{ع}} فرمود: «او نمرده است». مرد در تعجب رفت و گفت: سبحان الله، من خبر میدهم که او مرده است و شما می‌فرمایید نمرده است! حضرت فرمود: «قسم به آنکه جانم در دست اوست، او نمی‌میرد تا سرلشکر گروه گمراهی خواهد شد که پرچم دار آن حبیب بن جماز است».</ref>. [[امام]] فرمود:به [[خدا]] [[سوگند]] وی نمرده و نمی‌میرد، تا آن هنگام که سرلشکر گروه [[گمراهی]] گردد که [[پرچمدار]] آن [[حبیب بن جماز]] است.
*مردی از کنار [[منبر]] برخاست و گفت: من [[حبیب بن جماز]] و از [[شیعیان]] و [[دوستداران]] شمایم. (و به قولی این خبر به [[گوش]] [[حبیب]] رسید، [[خدمت]] [[حضرت]] آمد و گفت: من [[شیعه]] شمایم) [[امام]]{{ع}} فرمود: "تو [[حبیب بن جماز]] هستی؟" گفت: آری. [[امام]]{{ع}} برای بار دوم او را [[سوگند]] داد که: "تو [[حبیب]] هستی؟" جواب داد: آری به [[خدا]] قسم من حبیبم. [[امام]]{{ع}} فرمود: [[آگاه]] باش، به [[خدا]] [[سوگند]] تو حامل آن پرچمی و آنان را از این در [[مسجد]] (باب الفیل) وارد خواهی کرد و به [[مسجد کوفه]] اشاره کرد.
مردی از کنار [[منبر]] برخاست و گفت: من [[حبیب بن جماز]] و از [[شیعیان]] و [[دوستداران]] شمایم. (و به قولی این خبر به [[گوش]] [[حبیب]] رسید، [[خدمت]] [[حضرت]] آمد و گفت: من [[شیعه]] شمایم) [[امام]] {{ع}} فرمود: «تو [[حبیب بن جماز]] هستی؟» گفت: آری. [[امام]] {{ع}} برای بار دوم او را [[سوگند]] داد که: «تو [[حبیب]] هستی؟» جواب داد: آری به [[خدا]] قسم من حبیبم. [[امام]] {{ع}} فرمود: [[آگاه]] باش، به [[خدا]] [[سوگند]] تو حامل آن پرچمی و آنان را از این در [[مسجد]] (باب الفیل) وارد خواهی کرد و به [[مسجد کوفه]] اشاره کرد.
*[[ثابت ثمالی]] می‌گوید: به [[خدا]] قسم زنده بودم که [[ابن زیاد]] وقتی [[عمر سعد]] را برای کشتن [[حسین بن علی]]{{ع}} به سوی [[عراق]] فرستاد. در میان [[لشکر]] او، [[خالد بن عرفطه]] در جلو، و [[حبیب بن جماز]] [[پرچم]] دار لشکری بود که از باب الفیل وارد [[مسجد کوفه]] شدند<ref>شرح ابن ابی الحدید، ج۲، ص۲۸۶؛ ر.ک: ارشد مفید، ج۱، ص۳۲۹ و الاخصاص ص۲۸۰.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۶۹۴-۶۹۵.</ref>
[[ثابت ثمالی]] می‌گوید: به [[خدا]] قسم زنده بودم که [[ابن زیاد]] وقتی [[عمر سعد]] را برای کشتن [[حسین بن علی]] {{ع}} به سوی [[عراق]] فرستاد. در میان [[لشکر]] او، [[خالد بن عرفطه]] در جلو، و [[حبیب بن جماز]] [[پرچم]] دار لشکری بود که از باب الفیل وارد [[مسجد کوفه]] شدند<ref>شرح ابن ابی الحدید، ج۲، ص۲۸۶؛ ر. ک: ارشد مفید، ج۱، ص۳۲۹ و الاخصاص ص۲۸۰.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۶۹۴-۶۹۵.</ref>


==[[وفات]] سوید==
== [[وفات]] سوید ==
*سوید از کسانی است که [[عمر طولانی]] داشت، او در سال ۸۰ تا ۸۱ و ۸۲ [[هجری]] در زمانی که [[حجاج بن یوسف ثقفی]] در [[شهر کوفه]] به [[حکومت]] رسید، در سن ۱۲۰ یا ۱۳۰ سالگی از [[دنیا]] رفت<ref>اسد الغابه، ج۲، ص۳۸۰ و سفینة البحار، ج۱، ص۶۷۱، ماده سود.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۶۹۵-۶۹۶.</ref>
سوید از کسانی است که [[عمر طولانی]] داشت، او در سال ۸۰ تا ۸۱ و ۸۲ [[هجری]] در زمانی که [[حجاج بن یوسف ثقفی]] در [[شهر کوفه]] به [[حکومت]] رسید، در سن ۱۲۰ یا ۱۳۰ سالگی از [[دنیا]] رفت<ref>اسد الغابه، ج۲، ص۳۸۰ و سفینة البحار، ج۱، ص۶۷۱، ماده سود.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۶۹۵-۶۹۶.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== منابع ==
 
==منابع==
{{منابع}}
{{منابع}}
* [[پرونده:1379452.jpg|22px]] [[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|'''اصحاب امام علی''']]
* [[پرونده:1379452.jpg|22px]] [[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|'''اصحاب امام علی''']]
خط ۳۰: خط ۷۳:
== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
 
[[رده:اصحاب امام حسن]]
[[رده:مدخل]]
[[رده:اصحاب امام علی]]
[[رده:یاران امام علی]]
[[رده:سوید بن غفله جعفی]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:مذحج]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۲ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۵۴

سوید بن غفله جعفی
تصویر قدیمی از مسجد کوفه
نام کاملسوید بن غفله بن عوسجه بن سعد جعفی کوفی
جنسیتمرد
کنیهأبو امیة
لقب
از قبیلهمذحج
پدرغفله جعفی
تاریخ تولد۵۷۰ میلادی
محل زندگی
درگذشت۸۲ هجری
طول عمر۱۳۰ سال
از اصحاب
حضور در جنگ

مقدمه

سوید بن غفله جعفی، مردی فقیه و عابدی زاهد و متواضع بود و در سال عام الفیل به دنیا آمد و در زمان حیات رسول خدا (ص)، اسلام آورد. وقتی وارد مدینه شد که رسول خدا (ص) به خاک ده شده بود، لذا از دیدار آن حضرت محروم شد، از این رو، در زمره تابعین درآمد [۱]. به گفته برقی، سوید بن غفله از اولیا و بزرگان اصحاب امیر مؤمنان (ع) بود[۲]. هم‌چنین شیخ طوسی وی را جزو یاران آن حضرت دانسته است[۳]. شیخ مفید هم او را از اولیا و بزرگان اصحاب امیرالمؤمنین (ع) به شمار آورده است[۴] و در جنگ صفین امام (ع) را یاری کرد[۵].[۶]

سوید و خبر از طعام علی (ع)

عمران بن مسلم از سوید بن غفله (و به قولی علقمه)[۷] نقل می‌کند که در شهر کوفه به خانه حضرت علی (ع) رفتم - زمانی که امام (ع) بر جهان اسلام حکومت داشت - دیدم کاسه ماست ترشیده‌ای برابرش بود که از شدت ترشی، بوی آن را احساس می‌کردم، و گرده نانی از جو در دست داشت که سبوس‌های جو روی آن بود، و به قدری خشکیده بود که آن را با زور می‌شکست و گاهی هم از زانوی خود برای شکستن آن نان کمک می‌گرفت. من به او فضه که کنار امام (ع) ایستاده و تماشا می‌کرد، گفتم، آیا در مورد این پیرمرد از خدا نمی‌ترسید؟ مگر نمی‌توانید آرد نانش را الک کنید - تا بشود راحت‌تر خورده شود - فضه گفت: خوش نداریم اجیر باشیم و خلاف دستور عمل کنیم، چون از هنگامی که در خدمت امام (ع) هستیم از ما عهد گرفته که آردی را برای او الک نکنیم و نخاله‌اش را نگیریم. سوید می‌گوید: حضرت علی (ع) سخن فضه را شنید، به او فرمود: «چه می‌گویی؟» گفت: از سوید بپرسید! حضرت به من فرمود: «به او چه گفتی؟» موضوع آرد را به حضرت عرض کردم، حضرت با شنیدن این دلسوزی گریست و فرمود: «پدر و مادرم به فدای آن کسی که هیچ گاه سه روز پیاپی از نان گندم سیر نشد منظور تا دنیا رفت و هرگز آردی را که او نانش را می‌خورد نخاله‌اش را نگرفته و حضرت علی (ع) رسول خدا (ص) بود[۸].[۹]

سوید و نقل خبر غیبی از علی (ع)

ثابت ثمالی[۱۰] می‌گوید از سوید بن غفله شنیدم که می‌گفت: یکی از روزها که امیر مؤمنان (ع) برای مردم سخنرانی می‌کرد و مردم را موعظه می‌نمود، مردی از کنار منبر برخاست و عرض کرد: ای امیرمؤمنان! از وادی القری می‌گذشتم، دیدم خالد بن عرفطه از دنیا رفته است، برای او استغفار کنید[۱۱]. امام فرمود:به خدا سوگند وی نمرده و نمی‌میرد، تا آن هنگام که سرلشکر گروه گمراهی گردد که پرچمدار آن حبیب بن جماز است. مردی از کنار منبر برخاست و گفت: من حبیب بن جماز و از شیعیان و دوستداران شمایم. (و به قولی این خبر به گوش حبیب رسید، خدمت حضرت آمد و گفت: من شیعه شمایم) امام (ع) فرمود: «تو حبیب بن جماز هستی؟» گفت: آری. امام (ع) برای بار دوم او را سوگند داد که: «تو حبیب هستی؟» جواب داد: آری به خدا قسم من حبیبم. امام (ع) فرمود: آگاه باش، به خدا سوگند تو حامل آن پرچمی و آنان را از این در مسجد (باب الفیل) وارد خواهی کرد و به مسجد کوفه اشاره کرد. ثابت ثمالی می‌گوید: به خدا قسم زنده بودم که ابن زیاد وقتی عمر سعد را برای کشتن حسین بن علی (ع) به سوی عراق فرستاد. در میان لشکر او، خالد بن عرفطه در جلو، و حبیب بن جماز پرچم دار لشکری بود که از باب الفیل وارد مسجد کوفه شدند[۱۲].[۱۳]

وفات سوید

سوید از کسانی است که عمر طولانی داشت، او در سال ۸۰ تا ۸۱ و ۸۲ هجری در زمانی که حجاج بن یوسف ثقفی در شهر کوفه به حکومت رسید، در سن ۱۲۰ یا ۱۳۰ سالگی از دنیا رفت[۱۴].[۱۵]

منابع

پانویس

  1. اسد الغابه، ج۳، ص۳۷۹.
  2. رجال برفی، ص۴.
  3. رجال طوسی، ص۴۳، ش۴.
  4. الاختصاص ص۳.
  5. سفینة البحار، ج۱، ص۶۷۱، ماده سود.
  6. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۶۹۳.
  7. سوید بن غفله همان سوید علقمه است که نام پدرش در تاریخ دو گونه آمده است.
  8. «بأبی وأمی من لم یشبع ثلاثة متوالیة، من خبز حتی فارق الدنیا ولم ینحل دقیقة»؛ شرح ابن ابی الحدید، ج۲، ص۲۰۱ ور. ک: سفینة البحار ثابت، ج۱ فرزند، ص۶۷۱ ماده سود.
  9. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۶۹۳-۶۹۴.
  10. ثابت ثمالی ظاهرا همان ابو حمزه ثمالی است که نامش به ثابت بن ابو صفیه است و لذا به ثابت بن دینار و به ثابت ابو صفیه هم نام برده شده است، لذا در الاختصاص ص۲۸۰ این حدیث را از ابوحمزه ثمالی از سوید بن غفله نقل کرده است.
  11. در کتاب الاختصاص در شرح حدیث آورده است که: آن مرد گفت: خالد بن عرفطه از دنیا رفته علی (ع) فرمود: «او نمرده است». مرد در تعجب رفت و گفت: سبحان الله، من خبر میدهم که او مرده است و شما می‌فرمایید نمرده است! حضرت فرمود: «قسم به آنکه جانم در دست اوست، او نمی‌میرد تا سرلشکر گروه گمراهی خواهد شد که پرچم دار آن حبیب بن جماز است».
  12. شرح ابن ابی الحدید، ج۲، ص۲۸۶؛ ر. ک: ارشد مفید، ج۱، ص۳۲۹ و الاخصاص ص۲۸۰.
  13. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۶۹۴-۶۹۵.
  14. اسد الغابه، ج۲، ص۳۸۰ و سفینة البحار، ج۱، ص۶۷۱، ماده سود.
  15. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۶۹۵-۶۹۶.