محاربه: تفاوت میان نسخهها
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پایان مدخلهای وابسته}} +{{پایان مدخل وابسته}})) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۱۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{مدخل مرتبط| موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[محاربه در قرآن]] - [[محاربه در علوم قرآنی]] - [[محاربه در فقه سیاسی]] - [[محاربه در فقه اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | ||
'''محاربه''' به معنای [[جنگ]] و [[مقاتله]] عبارت است از اختلال در [[امنیت عمومی]] و قیام مسلحانه در برابر [[مسلمانان]] و [[جامعه اسلامی]]، توسط [[فرد]] یا افرادی. در [[اسلام]] چهار نوع [[حکم]] برای [[محارب]] وجود دارد: اعدام؛ به صلیبکشیدن؛ بریدن دست و پا به طور عکس هم و [[تبعید]]. البته اگر محارب قبل از دستگیری [[ توبه]] کند [[حد]] از او ساقط میشود اما [[توبه]] بعد از دستگیری فایدهای ندارد. | '''محاربه''' به معنای [[جنگ]] و [[مقاتله]] عبارت است از اختلال در [[امنیت عمومی]] و قیام مسلحانه در برابر [[مسلمانان]] و [[جامعه اسلامی]]، توسط [[فرد]] یا افرادی. در [[اسلام]] چهار نوع [[حکم]] برای [[محارب]] وجود دارد: اعدام؛ به صلیبکشیدن؛ بریدن دست و پا به طور عکس هم و [[تبعید]]. البته اگر محارب قبل از دستگیری [[توبه]] کند [[حد]] از او ساقط میشود اما [[توبه]] بعد از دستگیری فایدهای ندارد. | ||
==معناشناسی== | == معناشناسی == | ||
«محاربه» در لغت به معنای [[جنگ]]، [[مقاتله]] و [[غارت]] است<ref>لغتنامه دهخدا، ج۱۳، ص۲۰۳۴۷.</ref> و در اصطلاح [[فقه سیاسی]]، اختلال در [[امنیت عمومی]] و قیام مسلحانه در برابر [[مسلمانان]] و [[جامعه اسلامی]]، توسط [[فرد]] یا افرادی را "محاربه" مینامند <ref>شرح لمعه، ج۹، ص۲۹۰؛ جواهر الکلام، ج۴۱، ص۵۶۴؛ ماوردی، الاحکام السلطانیه، ص۶۳-۶۲.</ref>. طبق این تعریف، حتی دزد، [[راهزن]] و زورگیر به شرط کشیدن سلاح (اشهار سلاح) محارب محسوب میشوند<ref>[[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژهنامه فقه سیاسی (کتاب)|واژهنامه فقه سیاسی]]، ص ۱۶۱؛ [[اصغرآقا مهدوی|مهدوی، اصغرآقا]] و [[سید محمد صادق کاظمی|کاظمی، سید محمد صادق]]، [[کلیات فقه سیاسی (کتاب)|کلیات فقه سیاسی]]، ص ۱۲۵.</ref>. | |||
==[[ | === تفاوت [[محارب]] با [[باغی]] === | ||
به [[ | {{اصلی|بغی}} | ||
# محاربه عبارت است از: [[تجهیز]] یا حمل [[اسلحه]] و یا کشیدن آن به منظور ایجاد [[رعب]] و [[وحشت]] در [[مردم]]، خواه [[مسلمان]] باشند و خواه [[کافر]]. این کار یا شرارت محض و یا به منظور دزدی است<ref>{{عربی|و هو کل مجردّ سلاحا فی بَر او بحر، لیلاً او نهارا لاخافة السابله والمتروّدین من المسلمین مطلقا}}؛ طباطبایی، سید علی، ریاض المسائل، ج۱۳، ص۶۱۴.</ref>. اما بغی عبارت است از [[قیام]] مسلّحانه عدهای در برابر امام عادل جامعه اسلامی به منظور برانداختن [[حکومت]] [[اسلام]]. | |||
# محاربه ممکن است به صورت فردی و یا جمعی صورت بگیرد. اما بغی خروج و یک قیام جمعی است. | |||
# محارب، اعمّ از کافر و مسلمان است، یعنی هم ممکن است کافر باشد و هم مسلمان. اما باغی کسی است که [[تظاهر]] به اسلام میکند و [[شهادتین]] {{متن قرآن|لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ}} و {{متن قرآن|مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ}} میگوید، اما در برابر [[امام]] [[عادل]] [[مسلمانان]] [[قیام]] مسلّحانه میکند. | |||
# [[توبه]] [[محارب]] بعد از [[اسارت]] و دستگیری قبول نیست، اما توبه [[باغی]] در صورت ذیفئه نبودن بعد از اسارت نیز قبول است. | |||
# برای محارب چهار نوع [[کیفر]] (حدّ [[شرعی]]) پیشبینی شده اما برای "باغی" این حدود پیشبینی نشده است. فقط [[دستور]] [[قتال]] و [[جهاد]] داده شده که در آن یا تسلیم [[امام]] عادل مسلمانان میشوند و یا کشته میگردند<ref>[[ابوالفضل شکوری|شکوری، ابوالفضل]]، [[فقه سیاسی اسلام (کتاب)|فقه سیاسی اسلام]]، ص۲۰۹؛ [[سید جواد ورعی|ورعی، سید جواد]]، [[درسنامه فقه سیاسی (کتاب)|درسنامه فقه سیاسی]]، ص۱۶۵؛ [[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژهنامه فقه سیاسی (کتاب)|واژهنامه فقه سیاسی]]، ص۱۶۱.</ref>. | |||
== آیه محاربه و شأن نزول آن == | |||
به [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذَلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ}}<ref>«کیفر کسانی که با خداوند و پیامبرش به جنگ برمیخیزند و در زمین به تبهکاری میکوشند جز این نیست که کشته یا به دار آویخته شوند یا دستها و پاهایشان ناهمتا بریده شود یا از سرزمین خود تبعید گردند؛ این (کیفرها) برای آنان خواری در این جهان است و در جهان واپسین عذابی سترگ خواهند داشت» سوره مائده، آیه ۳۳.</ref> [[سوره مائده]] "آیه محاربه" میگویند. | |||
در [[شأن نزول]] این آیه چنین نقل کردهاند که جمعی از [[مشرکان]] [[خدمت]] پیامبر آمدند و [[مسلمان]] شدند اما آب و هوای [[مدینه]] به آنها نساخت، رنگ آنها زرد و بدنشان [[بیمار]] شد، پیامبر {{صل}} برای بهبودی آنها [[دستور]] داد به خارج مدینه در نقطه خوش آب و هوایی از صحرا که شتران [[زکات]] را در آنجا به چرا میبردند بروند و ضمن استفاده از آب و هوای آنجا از شیر تازه شتران به حد کافی استفاده کنند، آنها چنین کردند و بهبودی یافتند، اما به جای تشکر از پیامبر {{صل}} چوپانهای مسلمان را دست و پا بریده و چشمان آنها را از بین بردند و سپس دست به [[کشتار]] آنها زدند و شتران زکات را [[غارت]] کرده و از [[اسلام]] بیرون رفتند. پیامبر {{صل}} دستور داد آنها را دستگیر کردند و همان کاری که با چوپانها انجام داده بودند به عنوان مجازات درباره آنها انجام یافت، یعنی چشم آنها را [[کور]] کردند و دست و پای آنها را بریدند و کشتند تا دیگران [[عبرت]] بگیرند و مرتکب این [[اعمال]] [[ضد]] [[انسانی]] نشوند، آیه فوق در باره این گونه اشخاص نازل گردید و [[قانون]] [[اسلام]] را در مورد آنها شرح داد<ref>[[فرهنگنامه علوم قرآنی (کتاب)|فرهنگ نامه علوم قرآنی]]، ج۱، ص ۴۸۰.</ref>. | |||
برای | |||
== حکم محارب == | |||
برای محاربان در [[قرآن مجید]] و [[فقه اسلامی]] چهار نوع حد و کیفر پیشبینی شده است. این مجازاتها عبارتاند از: اعدام؛ به صلیب کشیدن؛ بریدن دست و پا به طور عکس هم (البته انگشتان دست و پا منظور است) و [[نفی]] [[بلد]] ([[تبعید]])<ref>جواهر الکلام، ج۴۱، کتاب الحدود، ص۵۷۳؛ شرح لمعه، ج۹، ص۲۹۵-۲۹۴؛ الوافی، ج۱۵، ص۴۶۶.</ref>. | |||
==راه ثبوت محاربه== | برخی از [[فقها]] میان این سه مورد قائل به تخییر شدهاند و [[انتخاب]] هر کدام را منوط به صلاحدید [[حاکم]] دانستهاند. و برخی دیگر چون [[شیخ طوسی]] قائل به ترتیب شدهاند؛ یعنی اگر محارب مرتکب قتل شود، کشته میشود؛ حتی در صورتی که ولی دم اعلام [[بخشش]] کند. اگر محارب علاوه بر قتل، مرتکب [[سرقت]] نیز بشود، پس از رد [[مال]]، دست و پایش قطع و آنگاه کشته میشود. اگر تنها مال را دزدید و قتلی مرتکب نشد، دست و پایش قطع و آنگاه تبعید میشود و اگر تنها جراحتی به فردی وارد کرد، تبعید میشود. همچنین اگر تنها اشهار سلاح (اسلحهکشی) و [[اقدام]] به ایجاد [[ترس]] کرد، تبعید میشود<ref>طوسی، النهایة فی مجرد الفقه و الفتاوی، ص۷۲۰.</ref>.<ref>[[اصغرآقا مهدوی|مهدوی، اصغرآقا]] و [[سید محمد صادق کاظمی|کاظمی، سید محمد صادق]]، [[کلیات فقه سیاسی (کتاب)|کلیات فقه سیاسی]]، ص ۱۲۵؛ [[ابوالفضل شکوری|شکوری، ابوالفضل]]، [[فقه سیاسی اسلام (کتاب)|فقه سیاسی اسلام]]، ص ۲۰۰.</ref> | ||
== راه ثبوت محاربه == | |||
محارببودن کسی چگونه [[ثابت]] میشود؟ آیا برای این مسأله راه و روشی وجود دارد؟ پاسخ این است که [[بلی]]، ثبوت آن راه ویژهای دارد که در [[فقه اسلامی]] ذکر شده است: | محارببودن کسی چگونه [[ثابت]] میشود؟ آیا برای این مسأله راه و روشی وجود دارد؟ پاسخ این است که [[بلی]]، ثبوت آن راه ویژهای دارد که در [[فقه اسلامی]] ذکر شده است: | ||
" | "محارب بودن کسی با [[اقرار]] و اعتراف متهم ثابت میشود. این اعتراف بنابر [[احتیاط]] باید دو بار باشد. همانگونه با [[شهادت]] و [[گواهی]] دو مرد [[عادل]] محارب بودن ثابت میشود. گواهی [[زنان]] در این مورد قبول نیست. همچنین گواهی [[راهزنان]] و محاربین بر ضد همدیگر مورد قبول نبوده و نمیتواند مبنای [[قضاوت]] قرار بگیرد و..."<ref>تحریر الوسیله، ج۲، ص۴۹۲، مسأله ۴.</ref>.<ref>[[ابوالفضل شکوری|شکوری، ابوالفضل]]، [[فقه سیاسی اسلام (کتاب)|فقه سیاسی اسلام]]، ص ۲۰۱.</ref> | ||
==[[توبه]] [[محارب]]== | == [[توبه]] [[محارب]] == | ||
آیا توبه محارب قبول است یا نه؟ سؤالی است که باید پاسخ داده شود. | آیا توبه محارب قبول است یا نه؟ سؤالی است که باید پاسخ داده شود. | ||
اگر محارب قبل از [[دستگیری]] توبه کند حد از او ساقط میشود (دیگر او را [[کیفر]] نمیدهند) اما [[حقوق مردم]] بر [[ذمه]] اوست و باید ادا کند؛ مانند کشتن کسی و یا مجروح کردن و یا بردن [[مال]] دیگران. اما [[محارب]] اگر بعد از [[دستگیری]] [[توبه]] کند حدّ [[شرعی]] از او ساقط نمیشود و باید به او حد جاری کرد<ref>جواهر الکلام، ج۴۱، ص۵۴۰؛ تحریر الوسیله، ج۲، ص۴۹۳، مسأله ۷.</ref>.<ref>[[ابوالفضل شکوری|شکوری، ابوالفضل]]، [[فقه سیاسی اسلام (کتاب)|فقه سیاسی اسلام]]، ص ۲۰۲؛ [[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژهنامه فقه سیاسی (کتاب)|واژهنامه فقه سیاسی]]، ص ۱۶۱.</ref> | اگر محارب قبل از [[دستگیری]] توبه کند حد از او ساقط میشود (دیگر او را [[کیفر]] نمیدهند) اما [[حقوق مردم]] بر [[ذمه]] اوست و باید ادا کند؛ مانند کشتن کسی و یا مجروح کردن و یا بردن [[مال]] دیگران. اما [[محارب]] اگر بعد از [[دستگیری]] [[توبه]] کند حدّ [[شرعی]] از او ساقط نمیشود و باید به او حد جاری کرد<ref>جواهر الکلام، ج۴۱، ص۵۴۰؛ تحریر الوسیله، ج۲، ص۴۹۳، مسأله ۷.</ref>.<ref>[[ابوالفضل شکوری|شکوری، ابوالفضل]]، [[فقه سیاسی اسلام (کتاب)|فقه سیاسی اسلام]]، ص ۲۰۲؛ [[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژهنامه فقه سیاسی (کتاب)|واژهنامه فقه سیاسی]]، ص ۱۶۱.</ref> | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
{{ | {{مدخل وابسته}} | ||
* [[محاربه با خدا]] | |||
* [[جنگ]] | * [[جنگ]] | ||
* [[بغی]] | * [[بغی]] | ||
خط ۵۶: | خط ۶۳: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده: | [[رده:اصطلاحات فقهی]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۲۶ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۲۱
محاربه به معنای جنگ و مقاتله عبارت است از اختلال در امنیت عمومی و قیام مسلحانه در برابر مسلمانان و جامعه اسلامی، توسط فرد یا افرادی. در اسلام چهار نوع حکم برای محارب وجود دارد: اعدام؛ به صلیبکشیدن؛ بریدن دست و پا به طور عکس هم و تبعید. البته اگر محارب قبل از دستگیری توبه کند حد از او ساقط میشود اما توبه بعد از دستگیری فایدهای ندارد.
معناشناسی
«محاربه» در لغت به معنای جنگ، مقاتله و غارت است[۱] و در اصطلاح فقه سیاسی، اختلال در امنیت عمومی و قیام مسلحانه در برابر مسلمانان و جامعه اسلامی، توسط فرد یا افرادی را "محاربه" مینامند [۲]. طبق این تعریف، حتی دزد، راهزن و زورگیر به شرط کشیدن سلاح (اشهار سلاح) محارب محسوب میشوند[۳].
تفاوت محارب با باغی
- محاربه عبارت است از: تجهیز یا حمل اسلحه و یا کشیدن آن به منظور ایجاد رعب و وحشت در مردم، خواه مسلمان باشند و خواه کافر. این کار یا شرارت محض و یا به منظور دزدی است[۴]. اما بغی عبارت است از قیام مسلّحانه عدهای در برابر امام عادل جامعه اسلامی به منظور برانداختن حکومت اسلام.
- محاربه ممکن است به صورت فردی و یا جمعی صورت بگیرد. اما بغی خروج و یک قیام جمعی است.
- محارب، اعمّ از کافر و مسلمان است، یعنی هم ممکن است کافر باشد و هم مسلمان. اما باغی کسی است که تظاهر به اسلام میکند و شهادتین ﴿لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ﴾ و ﴿مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ﴾ میگوید، اما در برابر امام عادل مسلمانان قیام مسلّحانه میکند.
- توبه محارب بعد از اسارت و دستگیری قبول نیست، اما توبه باغی در صورت ذیفئه نبودن بعد از اسارت نیز قبول است.
- برای محارب چهار نوع کیفر (حدّ شرعی) پیشبینی شده اما برای "باغی" این حدود پیشبینی نشده است. فقط دستور قتال و جهاد داده شده که در آن یا تسلیم امام عادل مسلمانان میشوند و یا کشته میگردند[۵].
آیه محاربه و شأن نزول آن
به آیه ﴿إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذَلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ﴾[۶] سوره مائده "آیه محاربه" میگویند.
در شأن نزول این آیه چنین نقل کردهاند که جمعی از مشرکان خدمت پیامبر آمدند و مسلمان شدند اما آب و هوای مدینه به آنها نساخت، رنگ آنها زرد و بدنشان بیمار شد، پیامبر (ص) برای بهبودی آنها دستور داد به خارج مدینه در نقطه خوش آب و هوایی از صحرا که شتران زکات را در آنجا به چرا میبردند بروند و ضمن استفاده از آب و هوای آنجا از شیر تازه شتران به حد کافی استفاده کنند، آنها چنین کردند و بهبودی یافتند، اما به جای تشکر از پیامبر (ص) چوپانهای مسلمان را دست و پا بریده و چشمان آنها را از بین بردند و سپس دست به کشتار آنها زدند و شتران زکات را غارت کرده و از اسلام بیرون رفتند. پیامبر (ص) دستور داد آنها را دستگیر کردند و همان کاری که با چوپانها انجام داده بودند به عنوان مجازات درباره آنها انجام یافت، یعنی چشم آنها را کور کردند و دست و پای آنها را بریدند و کشتند تا دیگران عبرت بگیرند و مرتکب این اعمال ضد انسانی نشوند، آیه فوق در باره این گونه اشخاص نازل گردید و قانون اسلام را در مورد آنها شرح داد[۷].
حکم محارب
برای محاربان در قرآن مجید و فقه اسلامی چهار نوع حد و کیفر پیشبینی شده است. این مجازاتها عبارتاند از: اعدام؛ به صلیب کشیدن؛ بریدن دست و پا به طور عکس هم (البته انگشتان دست و پا منظور است) و نفی بلد (تبعید)[۸].
برخی از فقها میان این سه مورد قائل به تخییر شدهاند و انتخاب هر کدام را منوط به صلاحدید حاکم دانستهاند. و برخی دیگر چون شیخ طوسی قائل به ترتیب شدهاند؛ یعنی اگر محارب مرتکب قتل شود، کشته میشود؛ حتی در صورتی که ولی دم اعلام بخشش کند. اگر محارب علاوه بر قتل، مرتکب سرقت نیز بشود، پس از رد مال، دست و پایش قطع و آنگاه کشته میشود. اگر تنها مال را دزدید و قتلی مرتکب نشد، دست و پایش قطع و آنگاه تبعید میشود و اگر تنها جراحتی به فردی وارد کرد، تبعید میشود. همچنین اگر تنها اشهار سلاح (اسلحهکشی) و اقدام به ایجاد ترس کرد، تبعید میشود[۹].[۱۰]
راه ثبوت محاربه
محارببودن کسی چگونه ثابت میشود؟ آیا برای این مسأله راه و روشی وجود دارد؟ پاسخ این است که بلی، ثبوت آن راه ویژهای دارد که در فقه اسلامی ذکر شده است:
"محارب بودن کسی با اقرار و اعتراف متهم ثابت میشود. این اعتراف بنابر احتیاط باید دو بار باشد. همانگونه با شهادت و گواهی دو مرد عادل محارب بودن ثابت میشود. گواهی زنان در این مورد قبول نیست. همچنین گواهی راهزنان و محاربین بر ضد همدیگر مورد قبول نبوده و نمیتواند مبنای قضاوت قرار بگیرد و..."[۱۱].[۱۲]
توبه محارب
آیا توبه محارب قبول است یا نه؟ سؤالی است که باید پاسخ داده شود.
اگر محارب قبل از دستگیری توبه کند حد از او ساقط میشود (دیگر او را کیفر نمیدهند) اما حقوق مردم بر ذمه اوست و باید ادا کند؛ مانند کشتن کسی و یا مجروح کردن و یا بردن مال دیگران. اما محارب اگر بعد از دستگیری توبه کند حدّ شرعی از او ساقط نمیشود و باید به او حد جاری کرد[۱۳].[۱۴]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ لغتنامه دهخدا، ج۱۳، ص۲۰۳۴۷.
- ↑ شرح لمعه، ج۹، ص۲۹۰؛ جواهر الکلام، ج۴۱، ص۵۶۴؛ ماوردی، الاحکام السلطانیه، ص۶۳-۶۲.
- ↑ فروتن، اباصلت، مرادی، علی اصغر، واژهنامه فقه سیاسی، ص ۱۶۱؛ مهدوی، اصغرآقا و کاظمی، سید محمد صادق، کلیات فقه سیاسی، ص ۱۲۵.
- ↑ و هو کل مجردّ سلاحا فی بَر او بحر، لیلاً او نهارا لاخافة السابله والمتروّدین من المسلمین مطلقا؛ طباطبایی، سید علی، ریاض المسائل، ج۱۳، ص۶۱۴.
- ↑ شکوری، ابوالفضل، فقه سیاسی اسلام، ص۲۰۹؛ ورعی، سید جواد، درسنامه فقه سیاسی، ص۱۶۵؛ فروتن، اباصلت، مرادی، علی اصغر، واژهنامه فقه سیاسی، ص۱۶۱.
- ↑ «کیفر کسانی که با خداوند و پیامبرش به جنگ برمیخیزند و در زمین به تبهکاری میکوشند جز این نیست که کشته یا به دار آویخته شوند یا دستها و پاهایشان ناهمتا بریده شود یا از سرزمین خود تبعید گردند؛ این (کیفرها) برای آنان خواری در این جهان است و در جهان واپسین عذابی سترگ خواهند داشت» سوره مائده، آیه ۳۳.
- ↑ فرهنگ نامه علوم قرآنی، ج۱، ص ۴۸۰.
- ↑ جواهر الکلام، ج۴۱، کتاب الحدود، ص۵۷۳؛ شرح لمعه، ج۹، ص۲۹۵-۲۹۴؛ الوافی، ج۱۵، ص۴۶۶.
- ↑ طوسی، النهایة فی مجرد الفقه و الفتاوی، ص۷۲۰.
- ↑ مهدوی، اصغرآقا و کاظمی، سید محمد صادق، کلیات فقه سیاسی، ص ۱۲۵؛ شکوری، ابوالفضل، فقه سیاسی اسلام، ص ۲۰۰.
- ↑ تحریر الوسیله، ج۲، ص۴۹۲، مسأله ۴.
- ↑ شکوری، ابوالفضل، فقه سیاسی اسلام، ص ۲۰۱.
- ↑ جواهر الکلام، ج۴۱، ص۵۴۰؛ تحریر الوسیله، ج۲، ص۴۹۳، مسأله ۷.
- ↑ شکوری، ابوالفضل، فقه سیاسی اسلام، ص ۲۰۲؛ فروتن، اباصلت، مرادی، علی اصغر، واژهنامه فقه سیاسی، ص ۱۶۱.