جهاد در معارف و سیره فاطمی: تفاوت میان نسخه‌ها

 
(۱۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[جهاد]]''' است. "'''جهاد'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
| موضوع مرتبط = جهاد
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[جهاد در لغت]] - [[جهاد در قرآن]] - [[جهاد در حدیث]] - [[جهاد در نهج البلاغه]] - [[جهاد در کلام اسلامی]] - [[جهاد در معارف دعا و زیارات]] - [[جهاد در اخلاق اسلامی]] - [[جهاد در فقه اسلامی]] - [[جهاد در فقه سیاسی]] - [[جهاد در معارف و سیره حسینی]] - [[جهاد در معارف دعا و زیارات]] - [[جهاد در معارف و سیره سجادی]] - [[جهاد در معارف و سیره فاطمی]] - [[جهاد در جامعه‌شناسی اسلامی]] - [[جهاد از دیدگاه اهل سنت]]</div>
| عنوان مدخل = جهاد
<div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[جهاد (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
| مداخل مرتبط = [[جهاد در لغت]] - [[جهاد در قرآن]] - [[جهاد در حدیث]] - [[جهاد در نهج البلاغه]] - [[جهاد در کلام اسلامی]] - [[جهاد در معارف دعا و زیارات]] - [[جهاد در فقه اسلامی]] - [[جهاد در فقه سیاسی]] - [[جهاد در معارف و سیره معصوم]] - [[جهاد در معارف و سیره علوی]] - [[جهاد در معارف و سیره فاطمی]] - [[جهاد در معارف و سیره حسینی]] - [[جهاد در معارف و سیره سجادی]] - [[جهاد در جامعه‌شناسی اسلامی]] - [[جهاد از دیدگاه اهل سنت]] - [[جهاد در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]
| پرسش مرتبط  =
}}


==[[حضرت فاطمه]]{{س}} و [[جهاد]]==
== [[حضرت فاطمه]] {{س}} و [[جهاد]] ==
[[شیخ مفید]] می‌گوید:
[[شیخ مفید]] می‌گوید: [[جنگ احد]] با پیشامد ناگواری که داشت پایان یافت. [[حضرت زهرا]] {{س}} به استقبال پدرش رفت. علی {{ع}} در حالی که دستش تا شانه غرق [[خون]] [[مشرکان]] بود، نزد آنان آمد و [[ذوالفقار]] را به حضرت فاطمه {{س}} داد و فرمود: بگیر این [[شمشیر]] را که امروز مرا [[یاری]] کرد و پشت [[دشمنان]] را [[شکست]] و خون‌های کشتگان را از آن [[پاک]] کن. [[پیغمبر]] {{صل}} فرمود: آری [[فاطمه]]! بگیر شمشیرش را که شوهر تو به خوبی از عمل به وظیفه خود برآمد و [[خدای متعال]]، بزرگان [[قریش]] را با شمشیر او نابود کرد<ref>الارشاد، ص۸۱.</ref>.
[[جنگ احد]] با پیشامد [[ناگواری]] که داشت پایان یافت. [[حضرت زهرا]]{{س}} به استقبال پدرش رفت. علی{{ع}} در حالی که دستش تا شانه [[غرق]] [[خون]] [[مشرکان]] بود، نزد آنان آمد و [[ذوالفقار]] را به حضرت فاطمه{{س}} داد و فرمود: بگیر این [[شمشیر]] را، که امروز مرا [[یاری]] کرد و پشت [[دشمنان]] را [[شکست]]، و خون‌های کشتگان را از آن [[پاک]] کن. [[پیغمبر]]{{صل}} فرمود: آری [[فاطمه]]! بگیر شمشیرش را که شوهر تو به خوبی از [[عمل به وظیفه]] خود برآمد و [[خدای متعال]]، بزرگان [[قریش]] را با شمشیر او نابود کرد<ref>الارشاد، ص۸۱.</ref>.


[[سهل بن سعد]] (از [[اصحاب پیامبر]]) می‌گوید:
[[سهل بن سعد]] (از [[اصحاب پیامبر]]) می‌گوید: در جنگ احد، جراحت‌هایی بر بدن پیامبر وارد شد و رخسار مبارکش آسیب دید و دندان و کلاهخود آن حضرت شکست. فاطمه {{س}}، [[خون‌ها]] را از سر و صورت آن حضرت می‌شست. [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} با سپر آب می‌آورد؛ ولی هنگامی که دید ریختن آب باعث [[خونریزی]] بیشتر می‌گردد، قطعه حصیری را سوزاند و خاکستر آن را بر زخم گذاشت تا خون بند آمد<ref>فرائد السمطین، ج۲، ص۵۴؛ عوالم، ج۱۱، ص۲۷۰؛ اعیان الشیعه، ج۱، ص۳۱۰.</ref>.
در جنگ احد، جراحت‌هایی بر [[بدن پیامبر]] وارد شد و رخسار مبارکش آسیب دید و دندان و کلاهخود آن [[حضرت]] شکست. فاطمه{{س}}، [[خون‌ها]] را از سر و صورت آن حضرت می‌شست. [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} با سپر آب می‌آورد؛ ولی هنگامی که دید ریختن آب باعث [[خونریزی]] بیشتر می‌گردد، قطعه حصیری را سوزاند و خاکستر آن را بر زخم گذاشت تا خون بند آمد<ref>فرائد السمطین، ج۲، ص۵۴؛ عوالم، ج۱۱، ص۲۷۰؛ اعیان الشیعه، ج۱، ص۳۱۰.</ref>.
در [[جنگ خندق]] که [[مدینه]] در محاصره [[دشمن]] بود، هر کس به اندازه توان خود از [[شهر]] [[دفاع]] می‌کرد. مردان بنا بر طرحی که [[سلمان فارسی]] داده بود، مشغول کندن [[خندق]] بودند. [[زنان]] در پشت [[جبهه]]، آب و [[غذا]] برای مجاهدین آماده می‌کردند.


دختر گرامی [[پیامبر]] نیز با پختن نان، به [[مجاهدان]] یاری می‌رساند. [[أنس]] می‌گوید:
در [[جنگ خندق]] که [[مدینه]] در محاصره [[دشمن]] بود، هر کس به اندازه توان خود از [[شهر]] [[دفاع]] می‌کرد. مردان بنا بر طرحی که [[سلمان فارسی]] داده بود، مشغول کندن [[خندق]] بودند. [[زنان]] در پشت جبهه، آب و غذا برای مجاهدین آماده می‌کردند.
فاطمه‌{{س}} در یکی از روزها چند قرص نان پخت و آن‎ها را برداشت و به خط مقدم جبهه رفت و به [[پدر]] گرامیش عرض نمود: {{عربی|قُرْصٌ خَبَزْتُهُ وَ لَمْ تَطِبْ نَفْسِي حَتَّى أَتَيْتُكَ بِهَذِهِ الْكِسْرَةِ}}؛ این قرص نانی است که پخته‌ام، ولی دلم [[راضی]] نشد از آن بخورم تا این که برای شما بیاورم. پیامبر فرمود: این اولین غذایی است که پس از سه [[روز]]، پدرت بر دهان می‌گذارد. گرسنگان [[دنیا]]، در [[آخرت]] سیرند. مبغوض‌ترین [[مردم]] نزد [[خدا]] آنانی هستند که معده‌شان از [[پرخوری]] سنگین است. هیچ بنده‌ای ترک نمی‌کند خوراکی را که میل به خوردنش دارد؛ مگر این که در [[بهشت]] درجه‌ای به او می‌دهند<ref>مجموعه ورام، ج۱، ص۱۹۸؛ بحارالانوار، ج۲۰، ص۲۴۵؛ احقاق الحق، ج۱۰، ص۲۸۵.</ref>.<ref>[[حیدر مظفری ورسی|مظفری ورسی، حیدر]]، [[مادران چهارده معصوم (کتاب)|مادران چهارده معصوم]] ص ۱۱۶.</ref>.
 
دختر گرامی [[پیامبر]] نیز با پختن نان، به [[مجاهدان]] یاری می‌رساند. أنس می‌گوید: فاطمه‌{{س}} در یکی از روزها چند قرص نان پخت و آن‎ها را برداشت و به خط مقدم جبهه رفت و به پدر گرامیش عرض نمود: {{متن حدیث|قُرْصٌ خَبَزْتُهُ وَ لَمْ تَطِبْ نَفْسِي حَتَّى أَتَيْتُكَ بِهَذِهِ الْكِسْرَةِ}}؛ این قرص نانی است که پخته‌ام، ولی دلم [[راضی]] نشد از آن بخورم تا اینکه برای شما بیاورم. پیامبر فرمود: این اولین غذایی است که پس از سه [[روز]]، پدرت بر دهان می‌گذارد. گرسنگان [[دنیا]]، در [[آخرت]] سیرند. مبغوض‌ترین [[مردم]] نزد [[خدا]] آنانی هستند که معده‌شان از پرخوری سنگین است. هیچ بنده‌ای ترک نمی‌کند خوراکی را که میل به خوردنش دارد؛ مگر اینکه در [[بهشت]] درجه‌ای به او می‌دهند<ref>مجموعه ورام، ج۱، ص۱۹۸؛ بحارالانوار، ج۲۰، ص۲۴۵؛ احقاق الحق، ج۱۰، ص۲۸۵.</ref>.<ref>[[حیدر مظفری ورسی|مظفری ورسی، حیدر]]، [[مادران چهارده معصوم (کتاب)|مادران چهارده معصوم]] ص ۱۱۶.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
خط ۱۶۵: خط ۱۶۵:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


{{مدینه}}
{{اسلام}}
{{قدرت}}
{{فروع دین}}
{{فضایل اخلاقی}}
[[رده:مدخل]]
[[رده:جهاد]]
[[رده:جهاد]]
[[رده:بررسی انطباق شئون امامت]]
[[رده:سیره نظامی]]
[[رده:فضایل اخلاقی]]
[[رده:حضرت فاطمه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۳ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۳۷

حضرت فاطمه (س) و جهاد

شیخ مفید می‌گوید: جنگ احد با پیشامد ناگواری که داشت پایان یافت. حضرت زهرا (س) به استقبال پدرش رفت. علی (ع) در حالی که دستش تا شانه غرق خون مشرکان بود، نزد آنان آمد و ذوالفقار را به حضرت فاطمه (س) داد و فرمود: بگیر این شمشیر را که امروز مرا یاری کرد و پشت دشمنان را شکست و خون‌های کشتگان را از آن پاک کن. پیغمبر (ص) فرمود: آری فاطمه! بگیر شمشیرش را که شوهر تو به خوبی از عمل به وظیفه خود برآمد و خدای متعال، بزرگان قریش را با شمشیر او نابود کرد[۱].

سهل بن سعد (از اصحاب پیامبر) می‌گوید: در جنگ احد، جراحت‌هایی بر بدن پیامبر وارد شد و رخسار مبارکش آسیب دید و دندان و کلاهخود آن حضرت شکست. فاطمه (س)، خون‌ها را از سر و صورت آن حضرت می‌شست. علی بن ابی طالب (ع) با سپر آب می‌آورد؛ ولی هنگامی که دید ریختن آب باعث خونریزی بیشتر می‌گردد، قطعه حصیری را سوزاند و خاکستر آن را بر زخم گذاشت تا خون بند آمد[۲].

در جنگ خندق که مدینه در محاصره دشمن بود، هر کس به اندازه توان خود از شهر دفاع می‌کرد. مردان بنا بر طرحی که سلمان فارسی داده بود، مشغول کندن خندق بودند. زنان در پشت جبهه، آب و غذا برای مجاهدین آماده می‌کردند.

دختر گرامی پیامبر نیز با پختن نان، به مجاهدان یاری می‌رساند. أنس می‌گوید: فاطمه‌(س) در یکی از روزها چند قرص نان پخت و آن‎ها را برداشت و به خط مقدم جبهه رفت و به پدر گرامیش عرض نمود: «قُرْصٌ خَبَزْتُهُ وَ لَمْ تَطِبْ نَفْسِي حَتَّى أَتَيْتُكَ بِهَذِهِ الْكِسْرَةِ»؛ این قرص نانی است که پخته‌ام، ولی دلم راضی نشد از آن بخورم تا اینکه برای شما بیاورم. پیامبر فرمود: این اولین غذایی است که پس از سه روز، پدرت بر دهان می‌گذارد. گرسنگان دنیا، در آخرت سیرند. مبغوض‌ترین مردم نزد خدا آنانی هستند که معده‌شان از پرخوری سنگین است. هیچ بنده‌ای ترک نمی‌کند خوراکی را که میل به خوردنش دارد؛ مگر اینکه در بهشت درجه‌ای به او می‌دهند[۳].[۴]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. الارشاد، ص۸۱.
  2. فرائد السمطین، ج۲، ص۵۴؛ عوالم، ج۱۱، ص۲۷۰؛ اعیان الشیعه، ج۱، ص۳۱۰.
  3. مجموعه ورام، ج۱، ص۱۹۸؛ بحارالانوار، ج۲۰، ص۲۴۵؛ احقاق الحق، ج۱۰، ص۲۸۵.
  4. مظفری ورسی، حیدر، مادران چهارده معصوم ص ۱۱۶.