جهاد در قرآن

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(تغییرمسیر از آیات جهاد)

معناشناسی

واژه «جِهاد» از ریشه «ج ـ ه ـ د» به معنای رنج و مشقت، به نهایت چیزی رسیدن، تلاش، طاقت و توان و مبالغه در کار گرفته شده است[۱]. در اصطلاح متون دینی، جهاد به جنگ با دشمن کافر[۲] یا کارزار در راه خدا با جان و مال و دیگر راه‌ها با هدف اعتلا و گسترش اسلام یا دفاع از آن[۳] گفته می‌شود[۴].

همچنین جهاد در اصطلاح شرع، عبارت است از بذل جان، مال و توان خویش در راه اعتلای کلمه اسلام و اقامه شعائر ایمان[۵]. البته معنی و مفهوم جهاد در لغت و در عرف قرآن گسترده‌تر از «قتال» است و به معنای مطلق کوشش در هر راهی و به هر منظوری است. با قرینه معلوم می‌شود که این کوشش در راه خیر است یا شر. در آیه وَجَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ[۶]، کلمه فِي اللَّهِ قرینه است و مقصود از آن کوشش در راه خیر است و در آیه وَإِنْ جَاهَدَاكَ عَلَى أَنْ تُشْرِكَ بِي مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ[۷] عبارت عَلَى أَنْ تُشْرِكَ قرینه است و مقصود از آن کوشش در راه شر است. بنابراین جنگ در راه خدا مصداقی از جهاد به معنی لغوی است. جهاد پس از تهاجم دشمن ضرورت پیدا می‌کند: فَإِنْ قَاتَلُوكُمْ فَاقْتُلُوهُمْ[۸]. بنابراین باید با دشمن شروع‌ کننده جنگ، جنگید تا اینکه عقب‌نشینی کند و ریشه فتنه خشکانده شود.

قرآن می‌فرماید: وَإِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ[۹]. معلوم می‌شود که اسلام، صلح را به عنوان یک اصل زیربنایی در روابط اجتماعی می‌شناسد. در واقع همان گونه که سلامت مزاج، طبیعت اصلی هر فرد و بیماری حالتی عارضی است، صلح و آرامش نیز، طبیعت اصلی جوامع انسانی و جنگ حالتی عارضی محسوب می‌شود[۱۰].

جهاد افزون بر مبارزه با دشمن بیرونی، بر مبارزه با شیطان یا نفس اماره نیز اطلاق می‌شود[۱۱]، بر این اساس، جهاد بر دو قسم است[۱۲]: جهاد ظاهری (جهاد با کافران) یا جهاد اصغر[۱۳] و جهاد باطنی (مبارزه با نفس) یا جهاد اکبر[۱۴].

برخی تنها جنگ با کافران را مصداق جهاد شمرده‌اند[۱۵]، اما فقهای امامی و برخی از فقهای اهل سنت[۱۶] مبارزه با معاندان مسلمان مانند باغیان[۱۷] را نیز جهاد دانسته‌اند؛ همچنین برخی جهاد را اعم از جهاد ابتدایی و نیز دفاع در برابر هجوم دشمنان[۱۸] دانسته‌اند، هرچند برخی جهاد ابتدایی را کامل‌ترین مصداق جهاد به شمار آورده‌اند[۱۹].[۲۰]

رابطه با واژگان همسو

جنگ (حرب یا قتال)

جنگ به معنای پیکار و کارزار است. مقصود از جنگ، مطلق پیکار و درگیری خشونت‌بار بین دو گروه است و چنانچه یکی از این دو گروه، خداپرست و هدفش مقدّس باشد، پیکارش جهاد است. جنگ دارای اقسامی است مانند جنگ نظامی و غیرنظامی؛ جنگ مشروع و غیرمشروع؛ همچنین جنگ دارای آثار منفی مانند: اضطراب و ترس؛ غم و اندوه؛ گرسنگی؛ سختی و مشقت؛ جراحت‌های بدنی و نیز دارای آثار مثبت مانند: به دست آوردن غنایم جنگی؛ گرفتن فدیه از دشمن مغلوب؛ آزادسازی سرزمین و اسرا از دست دشمن؛ حفظ مظاهر و شعائر دینی؛ برخوردار شدن از پاداش اخروی و... است. شروع جنگ می‌تواند عوامل مختلفی داشته باشد مانند: وسوسه شیطان؛ دنیاطلبی؛ اختلافات عقیدتی و گروهی؛ پیمان شکنی و گناه و فساد[۲۱].

تفاوت جهاد با مدخل جنگ این است که جهاد مفهومی قرآنی دارد و توسعه مصداقی در آن ایجاد شده تا اعم از حرب و قتال تفسیر شود که فقط بُعد نظامی است، ولی هزینه کردن مالی برای پیروزی دعوت توحید جَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ[۲۲] و تلاش در مسیر حق: جَاهَدُوا فِينَا[۲۳] و ایستادگی در مقابل نفس و یا مخالفان دعوت هم در فرهنگ قرآن جهاد گفته می‌شود: وَمَنْ جَاهَدَ فَإِنَّمَا يُجَاهِدُ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ[۲۴]؛ هر چند برخی از آیات و مباحث جهاد با قتل می‌تواند مشترک باشد، زیرا جهاد تلاش برای اسلام است: وَجَاهَدَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا يَسْتَوُونَ عِنْدَ اللَّهِ[۲۵] و قتال جنگیدن با کسانی است‌که در برابر اسلام و حیات مسلمانان ایستادگی می‌کنند. به همین دلیل دارای ارزش و پاداش خاص و دارای آثار دیگر است: وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ[۲۶].[۲۷]

دفاع

دفاع به معنای بازداشتن و مانع شدن از اقسام جهاد و به معنای جنگی است که انسان در مقابل حمله دشمن و برای جلوگیری و پیشگیری از هجوم دشمن به مسلمانان و اساس اسلام انجام می‌دهد. بسیاری از پیامبران و پیروان آنها در راه خدا و دفاع از اهداف الهی با دشمنان به نبرد برخاسته‌اند و برخی با استناد به تاریخ، همه جنگ‌های پیامبر (ص) را دفاعی دانسته‌اند. دفاع در سه حوزه مشروع است: دفاع از کیان اسلام و سرزمین‌های مسلمانان؛ دفاع از حریم شخصی و در یاری مظلوم[۲۸].

جهاد در قرآن کریم

مشتقات جهاد در قرآن به صورت‌های: جَاهَدَ، جَاهَدا، جَاهَدُوا (ماضی)؛ يُجَاهِدُ، يُجَاهِدُونَ، يُجَاهِدُوا، جَاهِدُونَ (مضارع)؛ جَاهِد؛ جَاهِدُوا (امر)؛ مُجَاهِدُون، مُجَاهِدِين (اسم فاعل) ذکر شده است[۲۹].

جهاد در قرآن کریم با تعابیری گوناگون مطرح شده است؛ از جمله:

  1. «جهد» و مشتقات آنکه بسیار در قرآن به کار رفته و در برخی آیات مراد از آن جهاد اصطلاحی است؛ مانند: وَجِهَادٍ فِي سَبِيلِهِ[۳۰]، ِ وَتُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ[۳۱]، وَجَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ[۳۲]؛
  2. «قتال» و مشتقات آن که در برخی از موارد، به معنای جهاد در راه خداست؛ مانند: وَكَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ[۳۳]، كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ[۳۴]، فَقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ[۳۵].

همچنین قرآن با تعبیرهای دیگری از جهاد سخن به میان آورده است؛ مانند: إِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا زَحْفًا[۳۶]، فَإِمَّا تَثْقَفَنَّهُمْ فِي الْحَرْبِ[۳۷]، هَاجَرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ قُتِلُوا[۳۸].

در این آیات و آیات دیگر به موضوعاتی چون اقسام جهاد، جهاد در شرایع پیشین و همچنین مشروعیت، حکمت، اهمیت، آثار و احکام فقهی جهاد پرداخته شده است[۳۹].

آیات مطلق و مقید جهاد

آیاتی که در قرآن درباره جنگ با کفار نازل شده دو دسته‌اند: یک دسته آیاتی است که قید و شرط جنگ در آنها ذکر شده است و دسته دیگر آیاتی است که به طور مطلق آمده و قید و شرطی در آنها نیست. آیات دسته اول را آیات مقیده جهاد و آیات دسته دوم را آیات مطلقه جهاد می‌نامند. برای فهم صحیح مراد و مقصود این دو دسته از آیات، طبق قاعده حمل مطلق بر مقید، آیات مطلقات را حمل بر آیات مقیدات می‌کنیم آنگاه روشن می‌شود که شرط تجویز جنگ در اسلام زمانی است که مسلمانان مورد هجمه دشمن واقع شوند که در آن صورت باید از خود دفاع کنند. پس به مقتضای آیات، جهادی که در اسلام واجب شده، جنگ دفاعی است که فطرت هر انسانی به لزوم آن حکم می‌کند.

دو نمونه از آیات مطلقه:

  1. كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ كُرْهٌ لَكُمْ...[۴۰]؛
  2. يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قَاتِلُوا الَّذِينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ وَلْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ[۴۱].

دو نمونه از آیات مقیده:

  1. وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ[۴۲]؛
  2. وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأَخْرِجُوهُمْ مِنْ حَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ وَلَا تُقَاتِلُوهُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ حَتَّى يُقَاتِلُوكُمْ فِيهِ فَإِنْ قَاتَلُوكُمْ فَاقْتُلُوهُمْ كَذَلِكَ جَزَاءُ الْكَافِرِينَ[۴۳].

بنابراین بر اساس این گونه آیات، مسلمانان از شروع جنگ نهی شده‌اند و تنها وقتی که کفار، تهاجم نظامی را آغاز کنند موظف و مأمور به دفاع و جنگیدن با آنان هستند[۴۴].

معنای جهاد برای برداشته شدن فتنه

معنای فتنه در آیه وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ[۴۵] چیست؟ آیا «فتنه» در این آیه به معنای شرک است آن گونه که بعضی تصور کرده‌اند؟ که بر اساس آن باید آنقدر با مشرکان جنگید که همه مسلمان بشوند و شرکی در عالم نماند؟! ظاهراً تفسیر فتنه به شرک از طرف کسانی مطرح شده است که معتقد بوده‌اند جهاد در اسلام به معنای تحمیل عقیده با قدرت اسلحه است و نمی‌پذیرند که جهاد به معنای دفاع و رفع شر مهاجمانی است که جنگ را آغاز می‌کنند، از این رو گفته‌اند: وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ، یعنی با مشرکان به طور ابتدایی بجنگید تا شرک از میان برود. یعنی تا شرک وجود دارد جنگ با مشرکان به طور ابتدایی واجب است؛ ولی توجه نکرده‌اند که اگر «فتنه» را در این آیه به معنی شرک بگیریم، آغاز آیه با پایان آن در تضاد خواهد بود؛ زیرا در پایان آیه می‌فرماید: فَإِنِ انْتَهَوْا فَلَا عُدْوَانَ إِلَّا عَلَى الظَّالِمِينَ[۴۶]؛ زیرا فرض این است که دستور می‌دهد آن قدر باید جنگید که هیچ شرکی نماند و از طرف دیگر دستور می‌دهد در همان حال شرک، اگر مشرکان دست برداشتند و با شما نجنگیدند، مزاحمشان نشوید، چه تضاد و تناقضی از این روشن‌تر! ولی اگر «فتنه» را در این آیه به معنی «سلطه کفار» و «آشوب جنگ» بگیریم، هیچ گونه تناقضی در معنای آیه پیدا نخواهد شد.

از طرفی باید دانست که «شرک» امری اعتقادی است و عقیده را با جنگ و کشتار نمی‌توان تغییر داد، بلکه باید از راه اقامه دلیل و وعظ و ارشاد وارد شد و لکن «سلطه و ستم» را می‌شود با جنگ و نبرد در هم شکست و دشمن را به عقب‌نشینی وادار نمود. اصولاً قَاتِلُوا در این آیه، عطف بر قَاتِلُوا در آیه وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ[۴۷] و ضمیر هُمْ به الَّذِينَ در الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ در آیه وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ[۴۸] برمی‌گردد.

در آیه وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ[۴۹]، مبدأ جنگ بیان شده است و در این آیه غایت و پایان آن بیان شده است. آیه وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ[۵۰] می‌گوید: «با کافران مهاجم بجنگید» که مبدأ و منشأ جنگ هستند و سرکوب کردن‌شان جزای عادلانه آنان است و در آیه وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلَا عُدْوَانَ إِلَّا عَلَى الظَّالِمِينَ[۵۱] می‌گوید: با آنها نجنگید تا دیگر فتنه‌ای نماند و دین برای خدا باشد»، یکی از معانی «دین» استیلا و سلطه است و در اینجا به قرینه مقام، مراد همین معنا است؛ چون در شرایطی که کار قدرت تهاجم دارند، استیلا و سلطه آنان حاکم است، ولی هنگامی که با نیروهای دفاعی مسلمانان سرکوب شوند و کاملاً شکست بخورند، حاکمیت و سلطه آنان محو شده و به جای آن حاکمیت خدا و دین خدا برقرار می‌شود. سپس آیه شریفه موردی را که کفار مهاجم دست از تجاوز می‌کشند مطرح کرده و می‌گوید: پس اگر کفار مهاجم خودشان دست از تجاوز برداشتند و ظلم را متوقف کردند، شما نیز از کشتن آنان دست بردارید و جنگ را متوقف کنید.

ضمناً توجه به این نکته ادبی لازم است که این در آیه، صناعت مشاکله که از صناعات بدیعی شمرده می‌شود اعمال شده است، یعنی چون تجاوز و عدوان کفار مهاجم مطرح است مقابله به مثل و مجازات آنان نیز عنوان نامیده شده است و این را «مشاکله» می‌گویند یعنی هم شکل بودن در لفظ نه در معنا، چون کشتن کفار مهاجم از روی دفاع در واقع عدوان نیست و فقط در لفظ عدوان نامیده شده است، مانند آیه تَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِي وَلَا أَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِكَ[۵۲] که حضرت عیسی (ع) به خدا می‌گوید: تو آنچه را در نفس من است می‌دانی ولی من آنچه را در نفس تو است نمی‌دانم». معلوم است که خدا نفس ندارد ولی چون در مورد عیسی استعمال شده است از باب مشاکله لفظی در مورد خدا نیز، به کار رفته است.

محمد عبده گفته است: «فتنه» در این آیه به معنی شرک نیست؛ چون این برخلاف سیاق آیات است[۵۳]. از عبدالله بن عمر نیز نقل شده است که درباره فتنه در این آیه گفته است: «ما در زمان رسول خدا (ص) که کافران، مسلمانان را به خاطر دین‌شان شکنجه می‌دادند، زندان می‌کردند و می‌کشتند با آنان جنگیدیم تا اسلام قوت گرفت و فتنه از میان رفت»[۵۴]. این نقل هم مؤید این مطلب است که مراد از فتنه در آیه مزبور، بلا و عذاب و سلطه‌ای است که از سوی کفار بر مسلمانان تحمیل می‌شد.

علاوه بر این، اساساً جنگ با مشرکان، شرک را که یک عقیده قلبی است از میان نمی‌برد؛ زیرا مشرک به فرض اینکه در جنگ مغلوب هم بشود عقیده‌اش تغییر نمی‌کند؛ زیرا تغییر عقیده نیاز به بحث و استدلال علمی و قانع کردن طرف دارد که تا قانع نشود، عقیده قلبی او باقی است. بنابراین صحیح نیست که بگویند با مشرکان بجنگید تا شرک که عقیده آنان است از بین برود، بلکه باید گفت با سلطه کفار و مشرکان بجنگید وگرنه در کشور اسلامی، کافران و مشرکان و اهل کتاب مسالمت‌جو و بی‌آزار با حفظ عقیده خودشان همگی آزادند و کسی حق ندارد به خاطر اعتقادات‌شان با آنها بجنگد: «فَوَ اللَّهِ مَا غُزِيَ قَوْمٌ قَطُّ فِي عُقْرِ دَارِهِمْ إِلَّا ذَلُّوا...»، زنهار! که من شب و روز در نهان و آشکار شما را به جنگ با این قوم فراخواندم و به شما گفتم: با آنان بجنگید پیش از آن‌که با شما بجنگند که سوگند به خدا هیچ قومی در میان خانه‌اش مورد حمله قرار نگرفت جز آن‌که ذلیل شد[۵۵].

مراد امام علی (ع) از بیان جملات اخیر این است که سپاه معاویه بارها بر شما حمله برده‌اند و شهرهای شما را دچار رعب و ناامنی ساخته‌اند ولی در هر بار شما سکوت کردید و دفاع ننمودید و این گونه به ذلت و پستی افتاده‌اید. بنابراین جمله «اغْزُوهُمْ قَبْلَ أَنْ يَغْزُوكُمْ»، اشاره به حمله‌های مکرر دشمن است که در هر بار به جای مقابله با آنها، باز در خانه نشستند تا اینکه مجدداً بر آنان حمله آوردند و امام علی (ع) می‌خواهد که یارانش پیش از آنکه مورد حمله جدید قرار بگیرند با آمادگی کامل به پاسخ حمله‌های پیشین آنان بپردازند. بنابراین مراد از جمله فوق این نیست که بدون هیچ دلیلی و ابتدا به ساکن به دیگران حمله شود تا توجیهی برای کسانی شود که قائل به جنگ ابتدایی (آن هم به دلیل کافر و مشرک بودن طرف مقابل) هستند و از شگفتی‌های روزگار این است که امام علی (ع) در دوران حدود پنج ساله خلافتش، رو در روی کسانی قرار می‌گیرد که به ظاهر نه مشرک‌اند و نه کافر و به نام دین به برادران مسلمان خود حمله می‌برند و غارتگری و قتل را آغاز می‌کنند! قاسطین (معاویه و یارانش)، ناکثین (طلحه و زبیر و همدستان‌شان) و مارقین (خوارج نهروان) سه گروه به ظاهر مسلمانی هستند که با حربه دین به جنگ ولی خدا امیرمؤمنان علی (ع) آمدند. برخوردهای امام علی (ع) با هر یک از این سه گروه متمرد و گردنکش و آشوب‌گر، برخوردی به حق و بر اساس کتاب و سنت و سیره و سخن رسول اکرم (ص) بود. در واقع سیره عملی علی (ع) را باید از شیوه برخورد آن حضرت با دشمنانش دریافت نمود که بخشی از تاریخ صدر اسلام را تشکیل می‌دهد. خطبه‌های جهادی آن حضرت، بابی از حقیقت جهاد و معرفت را به روی خواننده واقع بین آن می‌گشاید[۵۶].

نخستین فرمان جهاد در قرآن

نخستین فرمان جهاد، با آیه أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ[۵۷]، در سال دوم هجری صادر شده است. برخی، آیه وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ[۵۸] و برخی دیگر، آیه إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُمْ بِهِ وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ[۵۹] را نخستین فرمان جهاد می‌دانند[۶۰].

ارزش جهاد

  1. لَا يَسْتَوِي الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ غَيْرُ أُولِي الضَّرَرِ وَالْمُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِينَ دَرَجَةً وَكُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَى وَفَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا * دَرَجَاتٍ مِنْهُ وَمَغْفِرَةً وَرَحْمَةً وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا[۶۱]،
  2. يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ[۶۲]،
  3. أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تُتْرَكُوا وَلَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جَاهَدُوا مِنْكُمْ وَلَمْ يَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلَا رَسُولِهِ وَلَا الْمُؤْمِنِينَ وَلِيجَةً وَاللَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ[۶۳].[۶۴]

صلح، اصلی زیربنایی در اسلام

از نظر قرآن، جنگ برای تحمیل عقیده مجاز نیست؛ زیرا آیه لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ[۶۵] و این بدین معنی است که نباید هیچ اجبار و تحمیلی در دعوت به دین اعمال شود؛ زیرا حق و باطل به حکم وجدان و فطرت انسان مشخص است و نیازی به اجبار نیست. به بیان دیگر، عقیده یک امر قلبی است که با زور و تحمیل به وجود نمی‌آید. از سوی دیگر، اصل در زندگی بشر «صلح» است نه «جنگ». جنگ در واقع یک حالتی اضطراری و استثنایی است که گاهی به دلایلی در زندگی انسان‌ها رخ می‌دهد و آدمی ناچار می‌شود در مقابل نیرو و گروهی که مهاجم هستند از خود دفاع کند و پس از دفاع و در هم شکستن نیروی مهاجم، جنگ به پایان می‌رسد.

قرآن می‌گوید: فَإِنْ قَاتَلُوكُمْ فَاقْتُلُوهُمْ[۶۶] که جنگ را به تهاجم دشمن، مشروط می‌کند، پس آیه می‌گوید شما باید با دشمنی که شروع کننده جنگ است بجنگید تا صلح برقرار شود. در آیه دیگر می‌گوید: وَإِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ[۶۷] بنابراین آیاتی مانند حَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى الْقِتَالِ[۶۸] فرع بر آیاتی است که بیانگر حمله دشمن به کشور اسلامی است که در این صورت، به حکم عقل و شرع باید نیروها را فراهم و حمله دشمن مهاجم را سرکوب کرد.

محمد جواد بلاغی می‌نویسد: «همه جنگ‌های رسول اکرم (ص) دفاع در مقابل تجاوز مشرکان ستمکار بود که از توحید و شریعت مسلمانان حمایت می‌کرد و با این وصف او در دفاع از خود و از اسلام و مسلمانان، بهترین راهی را که مدافعان می‌روند برمی‌گزید. ابتدا به موعظه می‌پرداخت و به صلح و مسالمت دعوت می‌کرد و در حالی که می‌دانست او پیروز است پیشنهاد ترک خصومت را میپذیرفت و قرار صلح را قبول می‌کرد»[۶۹].

محمد عبده نیز می‌گوید: «جنگ‌های پیامبر همه‌اش برای دفاع از حق و اهل آن و حمایت از دعوت حق بوده است و بدین سبب دعوت به اسلام قبل از شروع جنگ، شرط جواز جنگ مقرر شده است و دعوت فقط با حجت و دلیل انجام می‌شود نه با شمشیر و نیزه»[۷۰].

بنابراین، اسلام صلح را یک اصل زیربنایی می‌داند و خدا به پیامبر (ص) امر کرده که در حفظ آن بکوشد. آیات قرآن، جنگ ابتدایی را تجویز نمی‌کند. بعد از آنکه کاروان تجارتی قریش سالم به مکه رسید، جنگ‌ طلبان مکه سپاهی نزدیک به هزار نفر را فراهم کردند تا مسلمانان را سرکوب کنند و بدین منظور در محل بدر اردو زدند. در میان آنان مردی به نام عتبة بن ربیعه از سران مکه بر شتر سرخ مویی سوار بود و در حالی که در بین قومش حرک می‌کرد چنین گفت: «ای قوم من، سخن مرا بپذیرید و با این مرد و اصحابش نجنگید و این را به من مربوط کنید و ننگ ترس را به من ببندید. شما در میان آنان خویشان نزدیکی دارید و اگر جنگ پیش آید عده‌ای کشته می‌شوند، آنگاه شما دائماً به قاتل پدر و برادر خود نگاه خواهید کرد و این سبب می‌شود که میان شما کینه و دشمنی به وجود آید. این را هم بدانید که شما به کشتن آنان دست نمی‌یایید مگر اینکه به تعداد کشتگانشان از شما می‌کشند. علاوه بر این ممکن است شما شکست بخورید. ای قوم من، اگر محمد دروغگو باشد گرگ‌های عرب شر او را دفع می‌کنند و اگر پادشاه باشد شما و فرزندان‌تان در حکومت او کامیاب خواهید شد و اگر پیامبر باشد شما به وسیله او خوشبخت‌ترین مردم خواهید بود. ای قوم من، خیرخواهی مرا رد نکنید و رأیم را سفیهانه نشمارید»

رسول خدا (ص) درباره عتبه بن ربیعه فرمود: «اگر در یکی از این قوم خیری باشد در صاحب آن شتر سرخ موی است و اگر از او اطاعت کنند به راه درستی خواهند رفت». پیامبر در آن هنگام به وسیله عمر برای آن قوم پیامی فرستاد و فرمود: «شما برگردید و از جنگ بپرهیزید، اگر کسانی غیر از شما این موضع‌گیری را درباره من می‌کردند نزد من بهتر بود از این که شما این کار را بکنید و اگر من درباره کسانی غیر از شما این موضع‌گیری را میکردم نزد من بهتر بود از این که درباره شما بکنم»[۷۱].

اینکه پیامبر در پیام خود به مردم مکه توصیه می‌کند به مکه برگردند و از جنگ بپرهیزند و کوشش دارد که از هر راه ممکن مانع درگیری نظامی شود و جلوی خونریزی را بگیرد، بدان سبب است که قرآن کریم هماهنگ با فطرت انسان، صلح را یک اصل زیربنایی دانسته است که باید پیامبر در حفظ و ایجاد آن بکوشد: وَإِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ[۷۲] بنابراین سیره پیامبر (ص) با آیات قرآن در مورد صلح و پرهیز از جنگ ابتدایی هماهنگ است و آن حضرت دقیقاً به این آیات عمل کرده است[۷۳].[۷۴]

گونه‌های جهاد از جهت نوع دشمن

جهاد از جهت نوع دشمن به جهاد با دشمن ظاهری و جهاد با دشمن باطنی قسمت می‌شود[۷۵].

  1. جهاد با دشمن ظاهری: مراد از دشمن ظاهری کافران و دیگر کسانی است که به دشمنی با اسلام یا مسلمانان می‌پردازند و بیشتر آیات جهاد در قرآن به این نوع اختصاص دارد.
  2. جهاد با دشمن باطنی: جهاد با دشمن باطنی را می‌توان بر دو قسم دانست:
    1. جهاد با نفس: نفس بزرگ‌ترین دشمن انسان[۷۶] و به تعبیر قرآن، فرمان دهنده به بدی است: إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ[۷۷] و در روایات از مبارزه با آن به جهاد اکبر[۷۸]، برترین[۷۹] و عظیم‌ترین[۸۰] جهاد تعبیر شده است.
    2. جهاد با شیطان: شیطان دشمن انسان‌هاست: إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا[۸۱] و برخی آیات که به مطلق جهاد فرمان داده مانند: وَجَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ[۸۲] و َ وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ[۸۳] شامل مبارزه با شیطان نیز می‌شوند[۸۴].

اقسام جهاد

اقسام جهاد از جهت نوع ابزار آن

جهاد از جهت نوع ابزار و وسیله‌ای که با آن مبارزه صورت می‌گیرد، در احادیث[۸۵] و منابع دیگر[۸۶] سه قسم شده است:

  1. جهاد با جان: در جهاد با جان، جهاد کننده با حضور در عرصه جنگ با دشمن جان خود را در معرض خطر قرار می‌دهد. عمده آیات به این نوع از جهاد مربوطند؛ مانند: انْفِرُوا خِفَافًا وَثِقَالًا وَجَاهِدُوا بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ[۸۷]؛ لَكِنِ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ جَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ وَأُولَئِكَ لَهُمُ الْخَيْرَاتُ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ[۸۸]؛ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ[۸۹] و... .
  2. جهاد با مال: جهاد با مال عبارت است از تأمین هزینه‌های مالی جهاد؛ مانند تأمین هزینه ابزار جنگی و نیز نیازهای جهادگران و خانواده‌های آنان: انْفِرُوا خِفَافًا وَثِقَالًا وَجَاهِدُوا بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ[۹۰]،لَا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ أَنْ يُجَاهِدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالْمُتَّقِينَ[۹۱]، فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلَافَ رَسُولِ اللَّهِ وَكَرِهُوا أَنْ يُجَاهِدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَالُوا لَا تَنْفِرُوا فِي الْحَرِّ قُلْ نَارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَوْ كَانُوا يَفْقَهُونَ[۹۲]، لَكِنِ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ جَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ وَأُولَئِكَ لَهُمُ الْخَيْرَاتُ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ[۹۳]، تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ[۹۴].[۹۵] فقها به استناد این آیات، تأمین هزینه‌های جهاد را تا حد توان افراد بر آنان واجب شمرده‌اند[۹۶]. جهاد مالی به تأمین هزینه‌های جنگ اختصاص ندارد، بلکه تأمین دیگر نیازمندی‌های اسلام و مسلمانان را نیز در برمی‌گیرد.
  3. جهاد با زبان و قلم: جهاد با زبان و قلم عبارت است از اقامه حجت و برهان در برابر دشمنان اسلام و فراخواندن آنان به دین[۹۷]، مانند دعوت کافران به اسلام پیش از آغاز جهاد[۹۸]. برخی مراد آیه يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ[۹۹] را که به جهاد با منافقان فرمان داده: جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ جهاد با زبان دانسته‌اند[۱۰۰]. جهاد با زبان و قلم مفهومی عام‌تر از دعوت دشمنان به دین دارد و شامل هرگونه تبلیغ و نشر معارف دین می‌شود.

اقسام جهاد با توجه به جبهه مقابل

جهاد از جهت دشمنان و جبهه مقابل بر چند گونه است:

  1. جهاد با مشرکان: آیاتی از قرآن مسلمانان را به این جهاد فرا خوانده‌اند: إِقَاتِلُوا الْمُشْرِكِينَ كَافَّةً كَمَا يُقَاتِلُونَكُمْ كَافَّةً [۱۰۱]، فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُوا لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ[۱۰۲].
  2. جهاد با کافران: کافران کسانی‌اند که اسلام را نپذیرفته یا منکر اصول یا ضروریات اسلام باشند و به کافر اصلی و غیر اصلی و نیز کافر حربی و غیر حربی و انواعی دیگر قسمت شده‌اند[۱۰۳]. مراد از کفار در اینجا کافران اصلی و حربی است و بیشتر آیات جهاد درباره این نوع جهادند؛ مانند: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قَاتِلُوا الَّذِينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ وَلْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ[۱۰۴]، فَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَجَاهِدْهُمْ بِهِ جِهَادًا كَبِيرًا[۱۰۵].
  3. جهاد با اهل کتاب: مراد از اهل کتاب، پیروان ادیان الهی به جز مسلمانان است[۱۰۶]. در آیه هُوَ الَّذِي أَخْرَجَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِنْ دِيَارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ مَا ظَنَنْتُمْ أَنْ يَخْرُجُوا وَظَنُّوا أَنَّهُمْ مَانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْ مِنَ اللَّهِ فَأَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ يَحْتَسِبُوا وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُمْ بِأَيْدِيهِمْ وَأَيْدِي الْمُؤْمِنِينَ فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ[۱۰۷] از جهاد با بنی‌نضیر از قبایل یهود یاد شده است[۱۰۸]. در آیه وَأَنْزَلَ الَّذِينَ ظَاهَرُوهُمْ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِنْ صَيَاصِيهِمْ وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ فَرِيقًا تَقْتُلُونَ وَتَأْسِرُونَ فَرِيقًا[۱۰۹] نیز جهاد با یهود بنی قریظه آمده است[۱۱۰]. در آیه قَاتِلُوا الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلَا يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَلَا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حَتَّى يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَنْ يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ[۱۱۱] نیز به طور مطلق مسلمانان به جهاد با اهل کتاب تا پذیرش جزیه از سوی آنان فراخوانده شده‌اند. برخی بر آن‌اند که با توجه به ذکر برخی قیود در آیه مانند ایمان نداشتن به خدا و روز جزا، حرام نشمردن محرّمات و عدم پذیرش آیین حق، تنها جهاد با کسانی از اهل کتاب تشریع شده که دارای این ویژگی‌ها باشند[۱۱۲]؛ اما بسیاری دیگر گفته‌اند که با توجه به تحریف شرایع الهی پیشین، مراد، جهاد با همه آنان است[۱۱۳]. برخی حکم آیه را مخصوص صدر اسلام و شرایط خاص اهل کتاب پیمان شکن آن عصر دانسته‌اند[۱۱۴]. لازم به ذکر است، برای جهاد با اهل کتاب شرایط خاصی در فقه مطرح شده است.
  4. جهاد با منافقان: منافقان کسانی‌اند که به ظاهر اسلام را پذیرفته‌اند؛ ولی در باطن، آن را باور ندارند[۱۱۵]. در برخی آیات از جهاد با منافقان سخن رفته است؛ مانند: يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ[۱۱۶]، يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ[۱۱۷]. از آنجا که به ظاهر پیامبر (ص) با منافقان نجنگیده، در تفسیر آیه مذکور آرای مختلفی مطرح شده است؛ از جمله اینکه بر اساس برخی قرائت‌ها جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ آن حضرت مأمور شد که به کمک منافقان حاضر در لشکر اسلام، با کافران جهاد کند[۱۱۸]. برخی گفته‌اند مراد، جهاد زبانی با موعظه و تهدید است[۱۱۹] و برخی مراد از آن را اقامه کردن حدود الهی درباره منافقان دانسته‌اند[۱۲۰]. رأی دیگر این است که مراد از جهاد با منافقان در این آیه سفارش رسول خدا (ص) به امام علی (ع) مبنی بر جهاد با ناکثین و قاسطین و مارقین است[۱۲۱] و بسیاری برآن‌اند که مراد آیه جهاد به معنای لغوی آن یعنی هرگونه تلاش در رویارویی با منافقان است، اعم از رویگردانی از آنها، موعظه زبانی، تبعید یا جنگ نظامی[۱۲۲].
  5. جهاد با باغیان: باغی کسی است که به سرکشی در برابر امام معصوم و حکومت اسلامی و جنگ با آن بپردازد[۱۲۳]. افزون بر آیات عام جهاد[۱۲۴]، برخی آیات به جهاد با باغیان در صورت دست نکشیدن از طغیان فرمان داده‌اند: فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ[۱۲۵] جواز یا وجوب جهاد با باغیان در فقه مشروط به شرایط خاصی است.

گونه‌های جهاد از جهت ماهیت و هدف آن

  1. جهاد دفاعی: جهاد گاهی صرفاً جنبه دفاعی دارد؛ یعنی تنها برای دفاع از سرزمین، جان، آبرو و اموال مسلمانان در برابر هجوم معاندان صورت می‌گیرد[۱۲۶]. این نوع جهاد را جهاد دفاعی یا تدافعی می‌نامند که در برخی آیات مطرح شده است: وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ[۱۲۷]، وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأَخْرِجُوهُمْ مِنْ حَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ وَلَا تُقَاتِلُوهُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ حَتَّى يُقَاتِلُوكُمْ فِيهِ فَإِنْ قَاتَلُوكُمْ فَاقْتُلُوهُمْ كَذَلِكَ جَزَاءُ الْكَافِرِينَ[۱۲۸].
  2. جهاد ابتدایی: جهاد ابتدایی جنگی است که با هدف دعوت مشرکان و کافران به اسلام و توحید یا اجرای عدالت صورت می‌گیرد و برخی آیات به این نوع از جهاد اشاره دارند؛ مانند: كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ كُرْهٌ لَكُمْ[۱۲۹]، وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلَا عُدْوَانَ إِلَّا عَلَى الظَّالِمِينَ[۱۳۰].[۱۳۱].[۱۳۲]

جهاد در شرایع پیشین

جهاد در راه خدا در شرایع پیشین وجود داشته است و بسیاری از پیامبران الهی و پیروان آنان در راه خدا و برای تحقق اهداف الهی با دشمنان دین جنگیده‌اند. در احادیث، حضرت ابراهیم (ع) نخستین جهادگر در راه خدا به شمار رفته[۱۳۳] و در روایاتی دیگر حضرت ابراهیم، داود، موسی (ع) و پیامبر اکرم (ص) پیامبران صاحب شمشیر خوانده شده‌اند[۱۳۴].

در تورات در موارد گوناگون مجاهدت‌های برخی پیامبران بنی‌اسرائیل مانند حضرت موسی (ع) و یوشع (ع) مطرح شده است[۱۳۵].

جهاد در شریعت حضرت عیسی (ع) نیز مشروع بوده است. در انجیل تعبیرهایی آمده که مؤید این نکته‌اند[۱۳۶]، از جمله توصیه آن حضرت به پیروانش درباره تهیه شمشیر برای خود[۱۳۷]. گفته‌اند که آن حضرت در پایان حیات دنیوی خویش آماده جهاد با دشمنان شد؛ ولی حواریان، آن حضرت را رها کردند[۱۳۸]. در برابر، نقل شده که در انجیل توصیه‌های فراوانی درباره صلح، دوستی، محبت و پرهیز از جنگ و نزاع آمده[۱۳۹] که برپایه آن، برخی مسیحیت را دین صلح و دوستی و مخالف با جنگ و جهاد خوانده‌اند[۱۴۰]. با وجود این، سنت آگوستین کشیش مشهور، در قرن چهارم میلادی جنگ عادلانه را امری مشروع به شمار آورد[۱۴۱]. بعدها مسیحیان با الهام از این نظریه، با عنوانِ جنگ‌های صلیبی و مقدس به جنگ با ملل دیگر روی آوردند و از این راه به رواج مسیحیت پراختند[۱۴۲].

در آیین زردشت نیز جنگ با دشمنان آیین مزدا و پرستندگان دیوها مشروع به شمار رفته است[۱۴۳]. پادشاهان ایران باستان که پیرو این آیین بودند نیز در عمل همواره با یونانیان به جنگ می‌پرداختند[۱۴۴].

در آیات متعدد قرآن از مشروعیت جهاد در شرایع پیشین سخن به میان آمده است؛ از جمله در آیه وَكَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ فَمَا وَهَنُوا لِمَا أَصَابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَمَا ضَعُفُوا وَمَا اسْتَكَانُوا وَاللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ[۱۴۵] از جهاد مؤمنان بسیاری همراه با پیامبران عصر خود یاد شده است و در آیه إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُمْ بِهِ وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ[۱۴۶] نیز جهاد در راه خدا در تورات و انجیل امری مقدس و کشته شدن در آن، معامله با خداوند به شمار رفته است. همچنین مشروعیت جهاد در راه خدا از آیه مَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَنْ يَكُونَ لَهُ أَسْرَى حَتَّى يُثْخِنَ فِي الْأَرْضِ تُرِيدُونَ عَرَضَ الدُّنْيَا وَاللَّهُ يُرِيدُ الْآخِرَةَ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ[۱۴۷] برمی‌آید که پیامبران الهی را از گرفتن اسیر تا پیش از پیروزی کامل نهی کرده است[۱۴۸].

در آیاتی دیگر برخی مصادیق جهاد در امت‌های انبیای پیشین ذکر شده‌اند؛ از جمله در آیات يَا قَوْمِ ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتِي كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ وَلَا تَرْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِكُمْ فَتَنْقَلِبُوا خَاسِرِينَ[۱۴۹]، قَالُوا يَا مُوسَى إِنَّ فِيهَا قَوْمًا جَبَّارِينَ وَإِنَّا لَنْ نَدْخُلَهَا حَتَّى يَخْرُجُوا مِنْهَا فَإِنْ يَخْرُجُوا مِنْهَا فَإِنَّا دَاخِلُونَ[۱۵۰] فرمان حضرت موسی (ع) به پیروانش مبنی بر جهاد با جباران برای آزادسازی سرزمین مقدس نقل شده است. مفسران مراد از این سرزمین را بیت المقدس، دمشق، فلسطین، اردن، شام، طور یا اریحا دانسته‌اند[۱۵۱].

در آیات أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلإِ مِن بَنِي إِسْرَائِيلَ مِن بَعْدِ مُوسَى إِذْ قَالُواْ لِنَبِيٍّ لَّهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِكًا نُّقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ قَالَ هَلْ عَسَيْتُمْ إِن كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ أَلاَّ تُقَاتِلُواْ قَالُواْ وَمَا لَنَا أَلاَّ نُقَاتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِن دِيَارِنَا وَأَبْنَائِنَا فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ تَوَلَّوْا إِلاَّ قَلِيلاً مِّنْهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا قَالُواْ أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِّنَ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَن يَشَاء وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَن يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فِيهِ سَكِينَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَبَقِيَّةٌ مِّمَّا تَرَكَ آلُ مُوسَى وَآلُ هَارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلائِكَةُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِيكُم بِنَهَرٍ فَمَن شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي وَمَن لَّمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّي إِلاَّ مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِيَدِهِ فَشَرِبُواْ مِنْهُ إِلاَّ قَلِيلاً مِّنْهُمْ فَلَمَّا جَاوَزَهُ هُوَ وَالَّذِينَ آمَنُواْ مَعَهُ قَالُواْ لاَ طَاقَةَ لَنَا الْيَوْمَ بِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلاقُوا اللَّهِ كَم مِّن فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ وَلَمَّا بَرَزُواْ لِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالُواْ رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ فَهَزَمُوهُم بِإِذْنِ اللَّهِ وَقَتَلَ دَاوُدُ جَالُوتَ وَآتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا يَشَاء وَلَوْلاَ دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَّفَسَدَتِ الأَرْضُ وَلَكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ [۱۵۲] سرگذشت گروهی از آوارگان بنی اسرائیل مطرح شده که برای جهاد در راه خدا از پیامبر آن عصر فرمانده خواستند و پس از تعیین طالوت به فرماندهی، آنان بر دشمنان خود پیروز شدند. حضرت سلیمان (ع) نیز لشکری بی‌نظیر از جنیان، انسان‌ها و پرندگان داشت: وَحُشِرَ لِسُلَيْمَانَ جُنُودُهُ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ وَالطَّيْرِ فَهُمْ يُوزَعُونَ[۱۵۳] که از آنها در راه جهاد با دشمنان خدا بهره می‌گرفت؛ از جمله وی ملکه سبا را به خداپرستی فراخواند و از بت‌پرستی برحذر داشت و او را به جنگی بی‌سابقه و بیرون راندن از سرزمین خود تهدید کرد: ارْجِعْ إِلَيْهِمْ فَلَنَأْتِيَنَّهُمْ بِجُنُودٍ لَا قِبَلَ لَهُمْ بِهَا وَلَنُخْرِجَنَّهُمْ مِنْهَا أَذِلَّةً وَهُمْ صَاغِرُونَ[۱۵۴] برخی مفاد این آیه را دلیل بر مشروعیت جهاد ابتدایی در شریعت حضرت سلیمان دانسته‌اند؛ زیرا ملکه سبأ قصد جنگ با حضرت سلیمان نداشته و تهدیدی برای حکومت او به شمار نمی‌رفته است[۱۵۵].[۱۵۶]

اهمیت جهاد در اسلام

جایگاه جهاد در نگاه قرآن کریم رفیع و ارجمند است و در آیاتی پرشمار، مسلمانان به آن مأمور شده‌اند: وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ[۱۵۷] و به مجاهدان در راه خدا وعده پاداشی بزرگ داده شده است. و ترک کنندگان آن به شدت نکوهش و به عذاب الهی تهدید شده‌اند. در آیه‌ای دیگر، جهاد با اموال و جان‌ها از اوصاف پیامبر (ص) و پیروانش به شمار رفته است: لَكِنِ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ جَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ وَأُولَئِكَ لَهُمُ الْخَيْرَاتُ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ[۱۵۸].

در قرآن جهادگران با عناوینی چون مؤمن: إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ[۱۵۹]، راستگو: إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ[۱۶۰]، نیکوکار: وَكَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ فَمَا وَهَنُوا لِمَا أَصَابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَمَا ضَعُفُوا وَمَا اسْتَكَانُوا وَاللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ[۱۶۱]، فَآتَاهُمُ اللَّهُ ثَوَابَ الدُّنْيَا وَحُسْنَ ثَوَابِ الْآخِرَةِ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ[۱۶۲]، مَا كَانَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ وَمَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ أَنْ يَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسُولِ اللَّهِ وَلَا يَرْغَبُوا بِأَنْفُسِهِمْ عَنْ نَفْسِهِ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ لَا يُصِيبُهُمْ ظَمَأٌ وَلَا نَصَبٌ وَلَا مَخْمَصَةٌ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَطَئُونَ مَوْطِئًا يَغِيظُ الْكُفَّارَ وَلَا يَنَالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَيْلًا إِلَّا كُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صَالِحٌ إِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ[۱۶۳]، وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ[۱۶۴] و پرهیزگار: لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَالْمَلَائِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَالسَّائِلِينَ وَفِي الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ وَحِينَ الْبَأْسِ أُولَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ[۱۶۵] وصف شده و جهاد مؤمنان در راه خدا به منزله تجارت با خداوند: إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُمْ بِهِ وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ[۱۶۶] و این تجارت همواره سودمند به شمار رفته است: فَلْيُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يَشْرُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا بِالْآخِرَةِ وَمَنْ يُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيُقْتَلْ أَوْ يَغْلِبْ فَسَوْفَ نُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا[۱۶۷]. خداوند در آیاتی به جهادگران، مرکب‌های آنان و نفس‌های مرکب‌ها و نیز غبار برآمده از دویدن این مرکب‌ها سوگند یاد کرده است: وَالْعَادِيَاتِ ضَبْحًا فَالْمُورِيَاتِ قَدْحًا فَالْمُغِيرَاتِ صُبْحًا فَأَثَرْنَ بِهِ نَقْعًا[۱۶۸].[۱۶۹]

جهاد مایه حیات انسان‌ها دانسته و بدان ترغیب شده است: اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ[۱۷۰] جهاد از بسیاری از کارهای نیک مانند سیراب کردن حاجیان یا آباد کردن خانه خدا برتر به شمار رفته است: أَجَعَلْتُمْ سِقَايَةَ الْحَاجِّ وَعِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ كَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَجَاهَدَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا يَسْتَوُونَ عِنْدَ اللَّهِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ[۱۷۱] و مقام مجاهدان راه خدا برتر از کسانی دانسته شده که در جهاد شرکت نمی‌کنند: لَا يَسْتَوِي الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ غَيْرُ أُولِي الضَّرَرِ وَالْمُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِينَ دَرَجَةً وَكُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَى وَفَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا[۱۷۲]، دَرَجَاتٍ مِنْهُ وَمَغْفِرَةً وَرَحْمَةً وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا[۱۷۳].

در احادیث نیز جهاد دارای جایگاه و ارزش بالایی به شمار رفته و از جمله یکی از درهای بهشت[۱۷۴]، لباس تقوا و سپر محکم خداوند[۱۷۵]، از ارکان اسلام[۱۷۶]، از برترین[۱۷۷] و محبوب‌ترین[۱۷۸] و شریف‌ترین اعمال[۱۷۹] پس از اسلام آوردن خوانده شده است.

مجاهدان در راه خدا پیشروان بهشت[۱۸۰] و بهترین[۱۸۱] و بخشنده‌ترین انسان‌ها[۱۸۲] هستند که خداوند در برابر فرشتگان به آنان مباهات می‌کند[۱۸۳] و ثواب بی‌شماری در آخرت نصیب آنان می‌شود[۱۸۴].[۱۸۵]

در فضیلت جهاد و ضرورت آن در روایات سخن به تفصیل رفته است از جمله خطبه ۲۷ امیرالمؤمنین علی (ع) حائز اهمیت فراوان است: «جهاد دری است از درهای بهشت که خداوند به روی دوستانش گشوده است. جهاد لباس پرهیزکاری، زره جان پناه الهی و سپر محکم خدا است. هر که از روی بی‌اعتنایی آن را ترک کند، خداوند لباس ذلت بر او بپوشاند و بلا سراپای او را فرا گیرد و به خواری و زبونی گرفتار آید، پرده‌های بی‌خردی بر دلش افتد و به خاطر ضایع کردن جهاد، حق از دست او گرفته شود و محکوم به ذلت و پستی و محروم از انصاف گردد... ، اما شما کار را به یکدیگر وانهادید و شانه از جهاد خالی کردید تا از هر رو بر شما تاختند و تاراج نمودند و شهرها را از چنگ شما بیرون آوردند. این مرد از قبیله غامد است که لشکرش به شهر انبار درآمده، حسان بن ثابت بکری را کشته و مرزداران شما را از سنگر خود بیرون رانده است. به من خبر رسیده که مرد مهاجم آنان، بر زن مسلمان و زن در پناه اسلام در می‌آمده، خلخال و دستبند و گردنبند و گوشواره او را به تاراج می‌برده است و آن زن بی‌پناه در برابر آن غارتگر جز إِنَّا لِلَّهِ گفتن و التماس و ترحم کردن دفاعی نداشته... راستی که اگر مرد مسلمانی پس از این حادثه از غصه بمیرد شایسته ملامت نیست، بلکه به نظر من مرگ شایسته او است. شگفتا! این قوم شما را غارت می‌کنند و شما غارتی نمی‌برید و با شما میجنگند و شما نمی‌جنگید! ای مرد نمایان نامرد، آرزو دارم که کاش شما را ندیده و نشناخته بودم، خدا بکشدتان، دلم را پر از خون کردید و سینه‌ام را مالامال از خشم نمودید...»[۱۸۶].

امام از اینکه مردم تحت قلمروش در مقابل نافرمانی‌های گردن‌کشانه معاویه و هجمه‌های مکرر یاران و سپاهیان او به مناطق گوناگون زیر نفوذ او، سکوت مرگ‌بار نموده و به فرمان او به دفاع برنمی‌خیزند و پاسخ حمله‌های شبانه و غارتگری‌های ویرانگر آنان را نمی‌دهند سخت ناراحت است و لذا حق دارد آنان را توبیخ کند و هشدار دهد که: «أَلَا وَ إِنِّي قَدْ دَعَوْتُكُمْ إِلَى قِتَالِ هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ لَيْلًا وَ نَهَاراً وَ سِرّاً وَ إِعْلَاناً وَ قُلْتُ لَكُمُ اغْزُوهُمْ قَبْلَ أَنْ يَغْزُوكُمْ»، «آگاه باشید که من شب و روز و آشکار و نهان، شما را به جنگ با گروه فراخواندم و به شما گفتم که با آنان بجنگید پیش از آنکه با شما بجنگند»[۱۸۷].[۱۸۸]

مراحل تشریع جهاد در اسلام

اسلام همانند شرایع پیشین جهاد را امری مشروع شمرده است. مشروعیت این عمل در اسلام از آیاتی پرشمار استفاده می‌شود؛ مانند: كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ[۱۸۹] که جهاد را بر همگان واجب شمرده[۱۹۰] و نیز آیاتی که مسلمانان را به جهاد و جنگ در راه خدا فرمان داده است: فَلْيُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يَشْرُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا بِالْآخِرَةِ وَمَنْ يُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيُقْتَلْ أَوْ يَغْلِبْ فَسَوْفَ نُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا[۱۹۱]، يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ[۱۹۲]، انْفِرُوا خِفَافًا وَثِقَالًا وَجَاهِدُوا بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ[۱۹۳]، وَإِذَا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ أَنْ آمِنُوا بِاللَّهِ وَجَاهِدُوا مَعَ رَسُولِهِ اسْتَأْذَنَكَ أُوْلُواْ الطَّوْلِ مِنْهُمْ وَقَالُواْ ذَرْنَا نَكُن مَّعَ الْقَاعِدِينَ[۱۹۴]، وَجَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ هُوَ اجْتَبَاكُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ مِلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْرَاهِيمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمِينَ مِنْ قَبْلُ وَفِي هَذَا لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهِيدًا عَلَيْكُمْ وَتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ فَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَاعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلَاكُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ[۱۹۵].

در صدر اسلام مسلمانان مکه در برابر مشرکان و آزارهای آنان مأمور به خویشتنداری شدند: أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ قِيلَ لَهُمْ كُفُّوا أَيْدِيَكُمْ وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ إِذَا فَرِيقٌ مِنْهُمْ يَخْشَوْنَ النَّاسَ كَخَشْيَةِ اللَّهِ أَوْ أَشَدَّ خَشْيَةً وَقَالُوا رَبَّنَا لِمَ كَتَبْتَ عَلَيْنَا الْقِتَالَ لَوْلَا أَخَّرْتَنَا إِلَى أَجَلٍ قَرِيبٍ قُلْ مَتَاعُ الدُّنْيَا قَلِيلٌ وَالْآخِرَةُ خَيْرٌ لِمَنِ اتَّقَى وَلَا تُظْلَمُونَ فَتِيلًا[۱۹۶].[۱۹۷] شأن نزول آیه را درخواست گروهی از مسلمانان از پیامبر (ص) برای جنگ با مشرکان به سبب آزارهای آنان ذکر کرده‌اند[۱۹۸].

در آیاتی دیگر نیز پیامبر اکرم و مسلمانان به صبر و حتی درگذشتن از خطای کافران و نیکی کردن به آنان مأمور شدند: وَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ فَإِنَّكَ بِأَعْيُنِنَا وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ حِينَ تَقُومُ[۱۹۹]، فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ[۲۰۰]، فَاصْفَحْ عَنْهُمْ وَقُلْ سَلَامٌ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ[۲۰۱]، قُلْ لِلَّذِينَ آمَنُوا يَغْفِرُوا لِلَّذِينَ لَا يَرْجُونَ أَيَّامَ اللَّهِ لِيَجْزِيَ قَوْمًا بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ[۲۰۲]، ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ السَّيِّئَةَ نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَصِفُونَ[۲۰۳].[۲۰۴] حکمت این توصیه را کم شمار بودن مسلمانان و ناتوانی آنان بر جهاد نظامی[۲۰۵] و نیز ضرورت خودسازی مسلمانان به هدف زمینه‌سازی برای جهاد نظامی[۲۰۶] ذکر کرده‌اند. البته آیات دیگری در برخی سوره‌های مکی از جهاد با مشرکان و شکست آنان سخن گفته‌اند؛ مانند: وَآخَرُونَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ[۲۰۷]. برخی از مفسران با این استدلال که در این آیات از زکات سخن به میان آمده که هنوز در مکه تشریع نشده بود[۲۰۸]، این آیات را مدنی شمرده‌اند؛ ولی شماری دیگر مراد این آیات را آماده‌سازی مسلمانان برای جهاد در آینده (در مدینه) دانسته‌اند[۲۰۹]. تشریع جهاد در اسلام به تدریج و در چند مرحله صورت گرفت که عمده‌ترین این مراحل عبارت‌اند از:

مباح شدن جهاد

پس از آزارهای طاقت‌فرسای مشرکان به مسلمانان و درخواست مکرر آنان از پیامبر برای جهاد، در آیات أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ[۲۱۰]، الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا وَلَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ[۲۱۱] جهاد با مشرکان مباح به شمار رفت[۲۱۲]. این آیات هنگام هجرت و ورود پیامبر (ص) به مدینه نازل شد[۲۱۳]. بسیاری از مفسران[۲۱۴] بر اساس احادیث منقول[۲۱۵] این آیه را نخستین آیه تجویز جهاد دانسته‌اند. تعبیر أُذِنَ در آیه و نیز بشارت به پیروزی مسلمانان در آینده مؤید این نکته‌اند[۲۱۶]؛ اما برخی دیگر آیات وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ[۲۱۷]، وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأَخْرِجُوهُمْ مِنْ حَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ وَلَا تُقَاتِلُوهُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ حَتَّى يُقَاتِلُوكُمْ فِيهِ فَإِنْ قَاتَلُوكُمْ فَاقْتُلُوهُمْ كَذَلِكَ جَزَاءُ الْكَافِرِينَ[۲۱۸]، إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُمْ بِهِ وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ[۲۱۹] را نخستین آیات اباحه جهاد شمرده‌اند[۲۲۰].

تشریع جهاد دفاعی

در مرحله بعد جهاد دفاعی در برابر کسانی که با مسلمانان وارد جنگ می‌شوند واجب شد: وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ[۲۲۱]، وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأَخْرِجُوهُمْ مِنْ حَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ وَلَا تُقَاتِلُوهُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ حَتَّى يُقَاتِلُوكُمْ فِيهِ فَإِنْ قَاتَلُوكُمْ فَاقْتُلُوهُمْ كَذَلِكَ جَزَاءُ الْكَافِرِينَ[۲۲۲].[۲۲۳] برخی مفسران، این آیات را نخستین آیات مربوط به وجوب جهاد در مدینه دانسته‌اند[۲۲۴].

تجویز جهاد ابتدایی

سپس مسلمانان اجازه یافتند برای نابود کردن شرک و دعوت دیگران به اسلام با مشرکان بجنگند. برخی فقها آیات متعددی را دالّ بر این امر دانسته‌اند[۲۲۵]، مانند كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ[۲۲۶]. البته درباره مراد از جهاد و قتال در آیات جهاد و نیز درباره جواز جهاد ابتدایی فقها آرای مختلفی دارند. در پی نزول آیات مذکور مسلمانان در جهادهای متعددی شرکت کردند که قرآن‌کریم در آیات متعدد به برخی از این جنگ‌ها و رخدادهای آنها اشاره کرده است[۲۲۷].

حکمت‌های تشریع جهاد

تشریع جهاد در اسلام و وجود آیات متعدد درباره جایگاه و اهمیت آن و نیز وقوع جنگ‌های متعدد در صدر اسلام میان مسلمانان و دشمنان آنها، بسیاری از جاهلان و معاندان را بر آن داشته که به ناحق اسلام و مسلمانان را به خشونت و جنگ‌طلبی متهم کرده، بگویند اسلام با تشریع جهاد از سیره پیامبران الهی که تنها برپایه دعوت و هدایت انسان‌ها به راه حق استوار بود بیرون رفته[۲۲۸] یا اسلام دین جنگ و خشونت است[۲۲۹] یا ترویج اسلام با شمشیر بوده و اسلام دین کشتار و تخریب است[۲۳۰]. در پاسخ به این شبهات باید گفت:

  1. حکم جهاد، ویژه اسلام نیست، بلکه این تکلیف در دیگر شرایع الهی مانند یهودیت و مسیحیت نیز بوده است.
  2. در اسلام جهاد، واپسین مرحله تحقق یافتن اهداف الهی به شمار می‌رود و مسلمانان در مرحله نخست مأمورند با حکمت و گفتار نیک و جدال نیکو دشمنان اسلام را به دین خدا فراخوانند: ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ[۲۳۱]؛ همچنین باید از روش مبارزه منفی و کناره‌گیری از کافران بهره گیرند: وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ[۲۳۲]، يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَعَدُوَّكُمْ أَوْلِيَاءَ تُلْقُونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَقَدْ كَفَرُوا بِمَا جَاءَكُمْ مِنَ الْحَقِّ يُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَإِيَّاكُمْ أَنْ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّكُمْ إِنْ كُنْتُمْ خَرَجْتُمْ جِهَادًا فِي سَبِيلِي وَابْتِغَاءَ مَرْضَاتِي تُسِرُّونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَأَنَا أَعْلَمُ بِمَا أَخْفَيْتُمْ وَمَا أَعْلَنْتُمْ وَمَنْ يَفْعَلْهُ مِنْكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاءَ السَّبِيلِ[۲۳۳] و جهاد با دشمنان آخرین راه حل است[۲۳۴].
  3. هدف از تشریع جهاد، ترویج اسلام از راه اجبار، اکراه و تحمیل عقیده بر دیگران نیست؛ زیرا از یک سو اعتقاد به دین امری قلبی است و تنها از راه رضایت باطنی و اختیار امکانپذیر است: لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ[۲۳۵]، وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ[۲۳۶] و از سوی دیگر قرآن نیز، تسلط و جباریت پیامبر بر انسان‌ها را نفی کرده: لَسْتَ عَلَيْهِمْ بِمُصَيْطِرٍ[۲۳۷]، وَمَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ[۲۳۸]، وَمَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِجَبَّارٍ[۲۳۹] و تنها وظیفه پیامبر اکرم (ص) را در این باره، ابلاغ دین خدا دانسته است: مَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ[۲۴۰]؛ وَقَالَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا عَبَدْنَا مِنْ دُونِهِ مِنْ شَيْءٍ نَحْنُ وَلَا آبَاؤُنَا وَلَا حَرَّمْنَا مِنْ دُونِهِ مِنْ شَيْءٍ كَذَلِكَ فَعَلَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَهَلْ عَلَى الرُّسُلِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ[۲۴۱]، يَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللَّهِ ثُمَّ يُنْكِرُونَهَا وَأَكْثَرُهُمُ الْكَافِرُونَ[۲۴۲]، قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيْهِ مَا حُمِّلَ وَعَلَيْكُمْ مَا حُمِّلْتُمْ وَإِنْ تُطِيعُوهُ تَهْتَدُوا وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ[۲۴۳]
  4. جهاد در اسلام جنگی با اهداف مقدس بر پایه عدالت و تحقق مصالح و حکمت‌های الهی است، چنان‌که در قرآن این نوع جنگ، پیکار در راه خدا خوانده شده است: الَّذِينَ آمَنُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ[۲۴۴]، فَقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ[۲۴۵]، انْفِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ[۲۴۶]، وَجَاهِدُوا بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ[۲۴۷].

مهم‌ترین حکمت‌های تشریع جهاد از دیدگاه قرآن عبارت‌اند از:

دفاع و دفع تجاوز دشمن

یکی از اهداف تشریع جهاد در اسلام دفاع از اسلام و مسلمانان و رویارویی با هجوم دشمن است: وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ[۲۴۸]، وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأَخْرِجُوهُمْ مِنْ حَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ وَلَا تُقَاتِلُوهُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ حَتَّى يُقَاتِلُوكُمْ فِيهِ فَإِنْ قَاتَلُوكُمْ فَاقْتُلُوهُمْ كَذَلِكَ جَزَاءُ الْكَافِرِينَ[۲۴۹] و بیشتر جنگ‌های رخ داده در صدر اسلام میان مسلمانان و غیر مسلمانان، و حتی به نظر برخی[۲۵۰] همه آنها، دفاعی بوده است.

یاری ستمدیدگان و نجات اسیران

از جمله اهداف جهاد در اسلام کمک به ستمدیدگان و آزادسازی آنان از چنگال ظالمان است: وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيرًا[۲۵۱] این آیه درباره مسلمانان مکه نازل شد که برای رهایی خود از آزار مشرکان درخواست کمک داشتند[۲۵۲].

حفظ اماکن عبادی

از دیگر اهداف و آثار جهاد، حفظ کلیساها، مساجد و دیگر معابد موحدان و بقای توحید و خداپرستی است: الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا وَلَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ[۲۵۳].[۲۵۴] از آیه بعد هم می‌توان دریافت که هدف نهایی جهاد اقامه دین و تقویت ارتباط با خداست[۲۵۵].

پیشگیری و رفع ظلم و فساد

جهاد مانع گسترش ظلم و فساد بر روی زمین است: فَهَزَمُوهُم بِإِذْنِ اللَّهِ وَقَتَلَ دَاوُدُ جَالُوتَ وَآتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا يَشَاء وَلَوْلاَ دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَّفَسَدَتِ الأَرْضُ وَلَكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ[۲۵۶].[۲۵۷] در آیه وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ[۲۵۸]، مسلمانان مأمور شده‌اند برای رفع ظلم و طغیان با طغیان‌گران بجنگند: فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ . مبارزه با عوامل فساد به انسان اختصاص ندارد، بلکه حتی حیوانات و گیاهان نیز برای ادامه بقای خود با مظاهر فساد و نابودی مبارزه می‌کنند[۲۵۹].

اعتلای دین حق و رفع شرک

در صورتی که بر سر راه دعوت به دین الهی موانعی باشد و رفع آن موانع از طرق مسالمت‌آمیز ممکن نباشد، مؤمنان باید برای رفع فتنه و برپا داشتن دین حق و هدایت انسان‌ها جهاد کنند: وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلَا عُدْوَانَ إِلَّا عَلَى الظَّالِمِينَ[۲۶۰]، وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَإِنَّ اللَّهَ بِمَا يَعْمَلُونَ بَصِيرٌ[۲۶۱]. برخی مراد از فتنه را در این آیات تجاوز‌گری کافران و تلاش برای باز گرداندن مسلمانان از دین حق دانسته‌اند[۲۶۲]، اما بیشتر مفسران[۲۶۳] به تبع احادیث[۲۶۴] مراد از آن را شرک و بت‌پرستی شمرده‌اند. در آیاتی دیگر نیز قرآن اقامه دین حق الهی[۲۶۵] و محو کفر و باطل را از اهداف جهاد در راه خدا ذکر کرده است: وَإِذْ يَعِدُكُمُ اللَّهُ إِحْدَى الطَّائِفَتَيْنِ أَنَّهَا لَكُمْ وَتَوَدُّونَ أَنَّ غَيْرَ ذَاتِ الشَّوْكَةِ تَكُونُ لَكُمْ وَيُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُحِقَّ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ وَيَقْطَعَ دَابِرَ الْكَافِرِينَ[۲۶۶]، لِيُحِقَّ الْحَقَّ وَيُبْطِلَ الْبَاطِلَ وَلَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ[۲۶۷]. هدف از این‌گونه جهاد، تحمیل عقیده نیست، بلکه غرض اصلی، از میان برداشتن موانع دعوت دیگران به سوی دین و فراهم‌کردن زمینه انتخاب از جانب آنان پس از دعوت است[۲۶۸].

امتحان مردم

از جمله مهم‌ترین اغراض تشریع تکالیف الهی مانند جهاد در راه خدا، آزمودن مؤمنان است: فَإِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّى إِذَا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاءً حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا ذَلِكَ وَلَوْ يَشَاءُ اللَّهُ لَانْتَصَرَ مِنْهُمْ وَلَكِنْ لِيَبْلُوَ بَعْضَكُمْ بِبَعْضٍ وَالَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَلَنْ يُضِلَّ أَعْمَالَهُمْ[۲۶۹]، وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ[۲۷۰]، لَتُبْلَوُنَّ فِي أَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ وَلَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَمِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا أَذًى كَثِيرًا وَإِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ ذَلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ[۲۷۱] تا مؤمنان واقعی از اهل نفاق باز شناخته شوند: أَوَلَمَّا أَصَابَتْكُمْ مُصِيبَةٌ قَدْ أَصَبْتُمْ مِثْلَيْهَا قُلْتُمْ أَنَّى هَذَا قُلْ هُوَ مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ[۲۷۲]، وَمَا أَصَابَكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ فَبِإِذْنِ اللَّهِ وَلِيَعْلَمَ الْمُؤْمِنِينَ[۲۷۳]، عَفَا اللَّهُ عَنْكَ لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَتَعْلَمَ الْكَاذِبِينَ[۲۷۴]، وَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْمُنَافِقِينَ[۲۷۵]. به تصریح قرآن کریم مؤمنان واقعی در موقعیت‌های دشوار بر عهدی که با خدا و رسول بسته‌اند وفادار می‌مانند: وَلَمَّا رَأَى الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزَابَ قَالُوا هَذَا مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَصَدَقَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَمَا زَادَهُمْ إِلَّا إِيمَانًا وَتَسْلِيمًا[۲۷۶]؛ در برابر، منافقان در چنین موقعیت‌هایی ماهیت واقعی خود را آشکار می‌کنند: وَإِذْ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ إِلَّا غُرُورًا[۲۷۷]. جهاد، مایه تمایز صف مجاهدان و صابران واقعی از دیگران می‌گردد: وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِينَ مِنْكُمْ وَالصَّابِرِينَ وَنَبْلُوَ أَخْبَارَكُمْ[۲۷۸]، أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جَاهَدُوا مِنْكُمْ وَيَعْلَمَ الصَّابِرِينَ[۲۷۹]، أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تُتْرَكُوا وَلَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جَاهَدُوا مِنْكُمْ وَلَمْ يَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلَا رَسُولِهِ وَلَا الْمُؤْمِنِينَ وَلِيجَةً وَاللَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ[۲۸۰]، لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ[۲۸۱]. در امت‌های پیشین نیز جهاد، میدان آزمایش موحدان و معیار شناخت مؤمنان واقعی از غیرواقعی بوده است، چنان‌که بسیاری از بنی‌اسرائیل هنگامی که جهاد بر آنان واجب شد از ادای این تکلیف الهی سر باز زدند: أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلَإِ مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَى إِذْ قَالُوا لِنَبِيٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِكًا نُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ قَالَ هَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ أَلَّا تُقَاتِلُوا قَالُوا وَمَا لَنَا أَلَّا نُقَاتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِنْ دِيَارِنَا وَأَبْنَائِنَا فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ تَوَلَّوْا إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ[۲۸۲] و بیشتر شرکت کنندگان در جهاد نیز در رویارویی با دشواری‌های جهاد از ادامه دادن آن سر باز زدند و در این امتحان دشوار بازنده شدند: فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِيكُم بِنَهَرٍ فَمَن شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي وَمَن لَّمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّي إِلاَّ مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِيَدِهِ فَشَرِبُواْ مِنْهُ إِلاَّ قَلِيلاً مِّنْهُمْ فَلَمَّا جَاوَزَهُ هُوَ وَالَّذِينَ آمَنُواْ مَعَهُ قَالُواْ لاَ طَاقَةَ لَنَا الْيَوْمَ بِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلاقُوا اللَّهِ كَم مِّن فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ[۲۸۳].[۲۸۴]

انگیزه‌ها و اسباب شرکت در جهاد

از دیدگاه قرآن کریم، اسباب متعدد اخروی یا دنیوی زمینه شرکت افراد در جهاد را فراهم می‌کنند یا انگیزه اقدام به جهادند؛ از جمله:

  1. ایمان: ایمان به خداوند و معاد از عمده‌ترین انگیزه‌ها و اسباب جهاد در راه خداست: الَّذِينَ آمَنُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ الطَّاغُوتِ فَقَاتِلُوا أَوْلِيَاءَ الشَّيْطَانِ إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفًا[۲۸۵]. مؤمنان از شرکت در جهاد خودداری نکرده، برای عدم شرکت در آن از پیامبر اجازه نمی‌گیرند: لَا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ أَنْ يُجَاهِدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالْمُتَّقِينَ[۲۸۶]،إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ آوَوْا وَنَصَرُوا أُولَئِكَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يُهَاجِرُوا مَا لَكُمْ مِنْ وَلَايَتِهِمْ مِنْ شَيْءٍ حَتَّى يُهَاجِرُوا وَإِنِ اسْتَنْصَرُوكُمْ فِي الدِّينِ فَعَلَيْكُمُ النَّصْرُ إِلَّا عَلَى قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِيثَاقٌ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ[۲۸۷]، الَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ[۲۸۸]، يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَا لَكُمْ إِذَا قِيلَ لَكُمُ انْفِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ أَرَضِيتُمْ بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا مِنَ الْآخِرَةِ فَمَا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فِي الْآخِرَةِ إِلَّا قَلِيلٌ[۲۸۹]، انْفِرُوا خِفَافًا وَثِقَالًا وَجَاهِدُوا بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ[۲۹۰]، لَكِنِ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ جَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ وَأُولَئِكَ لَهُمُ الْخَيْرَاتُ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ[۲۹۱].
  2. خدا دوستی: در آیه يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ[۲۹۲]، از جمله ویژگی‌های دوستداران خدا که خداوند نیز آنان را دوست دارد، جهاد در راه خدا شناسانده شده است.
  3. تقوا: شرکت در جهاد از ویژگی‌های پرهیزگاران است. آیه لَا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ أَنْ يُجَاهِدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالْمُتَّقِينَ[۲۹۳] که جهادگران را با تقوا شمرده، بدین نکته اشعار دارد که تقوا سبب و انگیزه مهم جهاد است. همچنین در آیات وَعَلَى الثَّلَاثَةِ الَّذِينَ خُلِّفُوا حَتَّى إِذَا ضَاقَتْ عَلَيْهِمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ وَضَاقَتْ عَلَيْهِمْ أَنْفُسُهُمْ وَظَنُّوا أَنْ لَا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا إِلَيْهِ ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ[۲۹۴]، يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ[۲۹۵]، أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ قِيلَ لَهُمْ كُفُّوا أَيْدِيَكُمْ وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ إِذَا فَرِيقٌ مِنْهُمْ يَخْشَوْنَ النَّاسَ كَخَشْيَةِ اللَّهِ أَوْ أَشَدَّ خَشْيَةً وَقَالُوا رَبَّنَا لِمَ كَتَبْتَ عَلَيْنَا الْقِتَالَ لَوْلَا أَخَّرْتَنَا إِلَى أَجَلٍ قَرِيبٍ قُلْ مَتَاعُ الدُّنْيَا قَلِيلٌ وَالْآخِرَةُ خَيْرٌ لِمَنِ اتَّقَى وَلَا تُظْلَمُونَ فَتِيلًا[۲۹۶] پس از اشاره به تخلف شماری از مسلمانان از ادای تکلیف جهاد، آنان به تقوا فراخوانده شده‌اند.
  4. خداترسی: بنابر آیه قَالَ رَجُلَانِ مِنَ الَّذِينَ يَخَافُونَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمَا ادْخُلُوا عَلَيْهِمُ الْبَابَ فَإِذَا دَخَلْتُمُوهُ فَإِنَّكُمْ غَالِبُونَ وَعَلَى اللَّهِ فَتَوَكَّلُوا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ[۲۹۷]، دو نفر از یاران موسی (ع) که به خداترسی وصف شده‌اند از فرمان آن حضرت در زمینه جهاد با ستمگران پیروی کرده و دیگران را نیز به پیروی از این فرمان ترغیب کردند. مفسران نام این دو نفر را یوشع بن نون و کالب بن یوفنا ذکر کرده‌اند[۲۹۸].
  5. آوارگی و ستمدیدگی: از دیگر انگیزه‌های شرکت مؤمنان در جهاد، اشغال سرزمین آنها از جانب دشمنان و اسارت فرزندان آنهاست، چنان که گروهی از موحدان بنی‌اسرائیل به همین سبب درخواست جهاد کردند: أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلَإِ مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَى إِذْ قَالُوا لِنَبِيٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِكًا نُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ قَالَ هَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ أَلَّا تُقَاتِلُوا قَالُوا وَمَا لَنَا أَلَّا نُقَاتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِنْ دِيَارِنَا وَأَبْنَائِنَا فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ تَوَلَّوْا إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ[۲۹۹].[۳۰۰] پس از درخواست مکرر مسلمانان رانده شده از مکه از پیامبر (ص) برای جهاد، آیات أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ[۳۰۱]، الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا وَلَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ[۳۰۲] نازل شد و جهاد با ستمگران را مباح شمرد[۳۰۳].
  6. به دست آوردن اموال: انگیزه برخی افراد از شرکت در جهاد، دستیابی به مال دنیاست: سَيَقُولُ الْمُخَلَّفُونَ إِذَا انْطَلَقْتُمْ إِلَى مَغَانِمَ لِتَأْخُذُوهَا ذَرُونَا نَتَّبِعْكُمْ يُرِيدُونَ أَنْ يُبَدِّلُوا كَلَامَ اللَّهِ قُلْ لَنْ تَتَّبِعُونَا كَذَلِكُمْ قَالَ اللَّهُ مِنْ قَبْلُ فَسَيَقُولُونَ بَلْ تَحْسُدُونَنَا بَلْ كَانُوا لَا يَفْقَهُونَ إِلَّا قَلِيلًا[۳۰۴]، این آیه درباره کسانی نازل شد که برای تحصیل غنایم جنگی از پیامبر اکرم (ص) شرکت در غزوه خیبر را درخواست کردند[۳۰۵]. از آیه لَوْ كَانَ عَرَضًا قَرِيبًا وَسَفَرًا قَاصِدًا لَاتَّبَعُوكَ وَلَكِنْ بَعُدَتْ عَلَيْهِمُ الشُّقَّةُ وَسَيَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَوِ اسْتَطَعْنَا لَخَرَجْنَا مَعَكُمْ يُهْلِكُونَ أَنْفُسَهُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ[۳۰۶] نیز می‌توان دریافت که انگیزه برخی افراد از شرکت در جهاد همین امر است. در آیه وَلَقَدْ صَدَقَكُمُ اللَّهُ وَعْدَهُ إِذْ تَحُسُّونَهُمْ بِإِذْنِهِ حَتَّى إِذَا فَشِلْتُمْ وَتَنَازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ وَعَصَيْتُمْ مِنْ بَعْدِ مَا أَرَاكُمْ مَا تُحِبُّونَ مِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الدُّنْيَا وَمِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الْآخِرَةَ ثُمَّ صَرَفَكُمْ عَنْهُمْ لِيَبْتَلِيَكُمْ وَلَقَدْ عَفَا عَنْكُمْ وَاللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ[۳۰۷] نیز دنیاطلبی برخی از مجاهدان سبب شکست آنان در جهاد شمرده شده است[۳۰۸].

آثار و برکات شرکت در جهاد

جهاد در راه خدا آثار و برکات دنیوی و اُخروی پرشماری دارد که قرآن کریم به برخی از آنها اشاره کرده است؛ از جمله:

  1. امنیت جامعه اسلامی: از جمله برکات جهاد در راه خدا امن شدن جامعه اسلامی از تجاوز و ظلم دشمنان اسلام است: فَقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا تُكَلَّفُ إِلَّا نَفْسَكَ وَحَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَسَى اللَّهُ أَنْ يَكُفَّ بَأْسَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَاللَّهُ أَشَدُّ بَأْسًا وَأَشَدُّ تَنْكِيلًا[۳۰۹]، وَعَدَكُمُ اللَّهُ مَغَانِمَ كَثِيرَةً تَأْخُذُونَهَا فَعَجَّلَ لَكُمْ هَذِهِ وَكَفَّ أَيْدِيَ النَّاسِ عَنْكُمْ وَلِتَكُونَ آيَةً لِلْمُؤْمِنِينَ وَيَهْدِيَكُمْ صِرَاطًا مُسْتَقِيمًا[۳۱۰]، وَهُوَ الَّذِي كَفَّ أَيْدِيَهُمْ عَنْكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ عَنْهُمْ بِبَطْنِ مَكَّةَ مِنْ بَعْدِ أَنْ أَظْفَرَكُمْ عَلَيْهِمْ وَكَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرًا[۳۱۱]؛ همچنین، فراهم کردن ابزار و ادوات نظامی و آمادگی دائمی مسلمانان برای جهاد، مایه هراس دشمن و مانع تجاوز به مسلمانان و ناامن کردن جامعه اسلامی به شمار آمده است: وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِنْ دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَأَنْتُمْ لَا تُظْلَمُونَ[۳۱۲].
  2. به دست آوردن غنایم و اموال: از دیگر دستاوردهای جهاد، دستیابی جهادگران به غنایم جنگی است: وَمَغَانِمَ كَثِيرَةً يَأْخُذُونَهَا وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا[۳۱۳]، وَعَدَكُمُ اللَّهُ مَغَانِمَ كَثِيرَةً تَأْخُذُونَهَا فَعَجَّلَ لَكُمْ هَذِهِ وَكَفَّ أَيْدِيَ النَّاسِ عَنْكُمْ وَلِتَكُونَ آيَةً لِلْمُؤْمِنِينَ وَيَهْدِيَكُمْ صِرَاطًا مُسْتَقِيمًا[۳۱۴] که قرآن استفاده از این غنایم را برای مسلمانان مباح شمرده است: فَكُلُوا مِمَّا غَنِمْتُمْ حَلَالًا طَيِّبًا[۳۱۵] غنایم افزون بر اموال منقول، شامل املاک نیز می‌شود: وَأَوْرَثَكُمْ أَرْضَهُمْ وَدِيَارَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ وَأَرْضًا لَمْ تَطَئُوهَا وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرًا[۳۱۶]. به تصریح آیه وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى عَبْدِنَا يَوْمَ الْفُرْقَانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ[۳۱۷] چهار پنجم غنایمی که جهادگران به دست می‌آورند به آنها تعلق دارد و یک پنجم آن در اختیار حاکم اسلامی قرار می‌گیرد تا برای رفع نیازهای حکومت اسلامی و نیز رفع نیازهای نیازمندان از جمله یتیمان، مساکین و در راه ماندگان از آن استفاده شود: وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى عَبْدِنَا يَوْمَ الْفُرْقَانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ[۳۱۸]، مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ[۳۱۹]، لِلْفُقَرَاءِ الْمُهَاجِرِينَ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَأَمْوَالِهِمْ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا وَيَنْصُرُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ[۳۲۰] لازم به ذکر است که وجوب پرداخت خمس ارباح مکاسب نیز از این آیه استفاده شده است.
  3. غلبه و پیروزی مؤمنان: از دیگر آثار جهاد، خواری ستمگران و غلبه مؤمنان بر آنان است که مایه شفای قلوب ستمدیدگان و برطرف شدن خشم و ناراحتی آنان می‌گردد: قَاتِلُوهُمْ يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ بِأَيْدِيكُمْ وَيُخْزِهِمْ وَيَنْصُرْكُمْ عَلَيْهِمْ وَيَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنِينَ[۳۲۱]، وَيُذْهِبْ غَيْظَ قُلُوبِهِمْ وَيَتُوبُ اللَّهُ عَلَى مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ[۳۲۲] به نظر شماری از مفسران این آیه درباره مؤمنان بنی‌خزاعه نازل شد که از سوی مشرکان آزار دیده بودند و مسلمانان مأمور جهاد با آنان شدند[۳۲۳].
  4. تصفیه و خالص شدن دل‌های مؤمنان: جهاد و دشواری‌های آن سبب رها شدن جهادگران از علایق دنیوی و گناهان می‌گردد و آزمونی برای آنهاست: وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ[۳۲۴]، وَلِيُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَيَمْحَقَ الْكَافِرِينَ[۳۲۵]، وَلِيُمَحِّصَ مَا فِي قُلُوبِكُمْ[۳۲۶]، «تمحیص» به معنای پاکی و تصفیه دل انسان از کدورت‌های گناه[۳۲۷] است که در پی ابتلا به گرفتاری‌ها حاصل می‌شود[۳۲۸].
  5. بصیرت در دین و هدایت الهی: بصیرت در دین از دیگر آثار جهاد به شمار می‌رود: وَلَوْ أَنَّا كَتَبْنَا عَلَيْهِمْ أَنِ اقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ أَوِ اخْرُجُوا مِنْ دِيَارِكُمْ مَا فَعَلُوهُ إِلَّا قَلِيلٌ مِنْهُمْ وَلَوْ أَنَّهُمْ فَعَلُوا مَا يُوعَظُونَ بِهِ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ وَأَشَدَّ تَثْبِيتًا[۳۲۹]. «تثبیت» به معنای ثبات قدم در ایمان[۳۳۰] و کنایه از بصیرت دینی است؛ زیرا بصیرت در دین موجب ثبات قدم در آن می‌شود[۳۳۱]، همچنین جهاد مایه هدایت شدن جهادگران به راه خدا خوانده شده است: وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ[۳۳۲]. مراد از هدایت در آیه، به نظر برخی رهنمون شدن به هدایت خاص الهی یعنی رسیدن به مقامات بالای معنوی است[۳۳۳]. برخی نیز مراد از هدایت را در آیه رساندن فرد به ثواب الهی و بهشت دانسته‌اند[۳۳۴].
  6. بخشودگی گناهان: خداوند گناهان جهادگران در راه خدا را می‌پوشاند: فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّي لَا أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَأُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَأُوذُوا فِي سَبِيلِي وَقَاتَلُوا وَقُتِلُوا لَأُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ثَوَابًا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ[۳۳۵]؛ به گفته برخی، سیئات در قرآن کریم به معنای گناهان صغیره است و بنابراین، جهادگران از گناهان کبیره اجتناب یا توبه می‌کنند و خداوند هم از گناهان صغیره آنان چشم‌پوشی می‌کند[۳۳۶]. آیات دیگری از قرآن بیانگر بخشش مطلق گناهان جهادگران‌اند: تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ[۳۳۷]، يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَيُدْخِلْكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ[۳۳۸]، إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولَئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۳۳۹]، دَرَجَاتٍ مِنْهُ وَمَغْفِرَةً وَرَحْمَةً وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا[۳۴۰]، وَالَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ آوَوْا وَنَصَرُوا أُولَئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ[۳۴۱]، ثُمَّ إِنَّ رَبَّكَ لِلَّذِينَ هَاجَرُوا مِنْ بَعْدِ مَا فُتِنُوا ثُمَّ جَاهَدُوا وَصَبَرُوا إِنَّ رَبَّكَ مِنْ بَعْدِهَا لَغَفُورٌ رَحِيمٌ[۳۴۲].
  7. رحمت الهی: جهادگران به رحمت الهی امیدوارند: إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولَئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۳۴۳]، خداوند هم رحمت ویژه خود را به آنان بشارت داده است: يُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَةٍ مِنْهُ [۳۴۴]، ْ إِنَّهُ بِهِمْ رَءُوفٌ رَحِيمٌ[۳۴۵]، ثُمَّ إِنَّ رَبَّكَ لِلَّذِينَ هَاجَرُوا مِنْ بَعْدِ مَا فُتِنُوا ثُمَّ جَاهَدُوا وَصَبَرُوا إِنَّ رَبَّكَ مِنْ بَعْدِهَا لَغَفُورٌ رَحِيمٌ[۳۴۶].
  8. نجات و رستگاری: جهاد در راه خدا موجب رستگاری است: وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ[۳۴۷]؛ لَكِنِ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ جَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ وَأُولَئِكَ لَهُمُ الْخَيْرَاتُ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ[۳۴۸]، ِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ[۳۴۹]، بلکه رستگاری بزرگ و پیروزی واقعی نصیب جهادگران می‌شود: وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ[۳۵۰]، تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ[۳۵۱]. برخی مفسران مراد از فوز را نجات از گناه یا نجات از آتش دوزخ یا رسیدن به ثواب الهی و درجات عالی دانسته‌اند[۳۵۲]. جهادگران در واقع با خداوند معامله می‌کنند و در نتیجه به بالاترین سود دست می‌یابند[۳۵۳].
  9. دستیابی به مقام شهادت: به فرموده قرآن «شهداء» (شهیدان) از میان مؤمنان خواهند بود: وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَيَتَّخِذَ مِنْكُمْ شُهَدَاءَ[۳۵۴]. بسیاری از مفسران مراد از کلمه «شهداء» را در آیه، کشته شدگان در راه جهاد دانسته[۳۵۵] و از این‌رو گفته‌اند که مسلمانان پس از جنگ بدر، آرزوی وقوع جهادی دیگر و نایل شدن به مقام شهادت داشتند که واقع شدن جنگ احد آرزوی آنان را برآورده کرد و این آیه نازل شد[۳۵۶]، اما به نظر برخی دیگر مراد از واژه شهداء، گواهان بر اعمال دیگر بندگان است[۳۵۷].
  10. پاداش اخروی: به تصریح قرآن کریم، هرگونه سختی مانند تشنگی یا گرسنگی که جهادگران متحمل شوند و حتی هر گامی که بردارند یا هر ضربه‌ای که از جانب دشمن دریافت کنند، به عنوان کار شایسته (عمل صالح) ثبت شده و پاداش آن داده می‌شود: مَا كَانَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ وَمَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ أَنْ يَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسُولِ اللَّهِ وَلَا يَرْغَبُوا بِأَنْفُسِهِمْ عَنْ نَفْسِهِ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ لَا يُصِيبُهُمْ ظَمَأٌ وَلَا نَصَبٌ وَلَا مَخْمَصَةٌ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَطَئُونَ مَوْطِئًا يَغِيظُ الْكُفَّارَ وَلَا يَنَالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَيْلًا إِلَّا كُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صَالِحٌ إِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ[۳۵۸]؛ همچنین هر مال اندک که در این راه هزینه شود، مشمول پاداش الهی است: وَلَا يُنْفِقُونَ نَفَقَةً صَغِيرَةً وَلَا كَبِيرَةً وَلَا يَقْطَعُونَ وَادِيًا إِلَّا كُتِبَ لَهُمْ لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ[۳۵۹]. آیات مذکور درباره جنگ تبوک نازل شد که چون بدون کار زار با دشمن به پایان رسید برخی آن را جهادی بی‌فایده می‌دانستند؛ ولی با نزول این آیات، همه کارهای جهادگران موجب پاداش به شمار رفت[۳۶۰].

در قرآن این پاداش، «پاداشی نیک» قُلْ لِلْمُخَلَّفِينَ مِنَ الْأَعْرَابِ سَتُدْعَوْنَ إِلَى قَوْمٍ أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ تُقَاتِلُونَهُمْ أَوْ يُسْلِمُونَ فَإِنْ تُطِيعُوا يُؤْتِكُمُ اللَّهُ أَجْرًا حَسَنًا وَإِنْ تَتَوَلَّوْا كَمَا تَوَلَّيْتُمْ مِنْ قَبْلُ يُعَذِّبْكُمْ عَذَابًا أَلِيمًا[۳۶۱] و «اجری بزرگ» خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ[۳۶۲] خوانده شده و البته پاداش کسانی که در اوضاع دشوار جهاد کنند، بزرگ‌تر به شمار رفته است: أُولَئِكَ أَعْظَمُ دَرَجَةً[۳۶۳].

قرآن مصادیق پاداش الهی جهاد را نیز بیان کرده است؛ از جمله بهشت جاویدان و بستان‌هایی دارای نعمت‌های پایدار: وَجَنَّاتٍ لَهُمْ فِيهَا نَعِيمٌ مُقِيمٌ[۳۶۴]؛ أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جَاهَدُوا مِنْكُمْ وَيَعْلَمَ الصَّابِرِينَ[۳۶۵]، لَيُدْخِلَنَّهُمْ مُدْخَلًا يَرْضَوْنَهُ وَإِنَّ اللَّهَ لَعَلِيمٌ حَلِيمٌ[۳۶۶]، باغ‌هایی که نهرهای بهشتی از زیر آنهاروان است: فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّي لَا أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَأُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَأُوذُوا فِي سَبِيلِي وَقَاتَلُوا وَقُتِلُوا لَأُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ثَوَابًا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ[۳۶۷]، يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَيُدْخِلْكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ[۳۶۸]، روزی نیک: وَلَا يَزَالُ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي مِرْيَةٍ مِنْهُ حَتَّى تَأْتِيَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً أَوْ يَأْتِيَهُمْ عَذَابُ يَوْمٍ عَقِيمٍ[۳۶۹]، روزی کریمانه: وَالَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ آوَوْا وَنَصَرُوا أُولَئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ[۳۷۰] و مسکن‌های پاک در بهشت جاودان: يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَيُدْخِلْكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ[۳۷۱]، خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ[۳۷۲]؛ ولی برترین پاداش، رضوان و خشنودی خداست: يُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَةٍ مِنْهُ وَرِضْوَانٍ وَجَنَّاتٍ [۳۷۳]، وَرِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ [۳۷۴].[۳۷۵]

زمینه‌ها و عوامل تخلف از جهاد

کسانی که از شرکت در جهاد تخلف می‌کنند یا پس از شرکت در جنگ، آن را رها می‌کنند، برای توجیه کار خود بهانه‌هایی می‌آورند؛ مانند اینکه اصلاً جنگ و جهادی واقع نخواهد شد: وَ لَوْ نَعْلَمُ قِتَالًا لَاتَّبَعْنَاكُمْ [۳۷۶]، توانایی جنگ با دشمن را نداریم: لَا طَاقَةَ لَنَا الْيَوْمَ بِجَالُوتَ[۳۷۷]، لَوِ اسْتَطَعْنَا لَخَرَجْنَا مَعَكُمْ[۳۷۸]، چرا مرگ ما را تا زمان مقرر آن به تأخیر نینداختی که آن سرآمدی نزدیک است؟: لَوْلَا أَخَّرْتَنَا إِلَى أَجَلٍ قَرِيبٍ[۳۷۹]، اکنون هوا گرم و برای جنگ و جهاد نامناسب است: وَقَالُوا لَا تَنْفِرُوا فِي الْحَرِّ[۳۸۰]، اموال و خانواده ما مانع جهادند: شَغَلَتْنَا أَمْوَالُنَا وَأَهْلُونَا[۳۸۱]، کسی نیست از خانه‌های ما محافظت کند: إِنَّ بُيُوتَنَا عَوْرَةٌ[۳۸۲] و شرکت در جهاد موجب فتنه و گناه ما می‌شود: وَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ ائْذَنْ لِي وَلَا تَفْتِنِّي[۳۸۳]؛ آیه اخیر درباره متخلفان در جنگ تبوک نازل شد که می‌گفتند: اگر با رومیان جهاد کنیم، به سبب بی‌حجاب بودن زنان آنها دچار گناه و فساد می‌شویم[۳۸۴]، ولی قرآن کریم این بهانه‌ها را نادرست، دروغ و مخالف با قصد باطنی آنان شمرده: يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ مَا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ[۳۸۵]، ْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ[۳۸۶] و اسباب و عوامل اصلی تخلف یا فرار از جهاد را امور دیگر دانسته است. این امور عبارت‌اند از:

  1. ترس: متخلفان در جهاد با دشمنان خدا، به همان اندازه که از خدا می‌ترسند یا بیش از آن، از دشمن می‌ترسند و حکم جهاد را نمی‌پذیرند: أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ قِيلَ لَهُمْ كُفُّوا أَيْدِيَكُمْ وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ إِذَا فَرِيقٌ مِنْهُمْ يَخْشَوْنَ النَّاسَ كَخَشْيَةِ اللَّهِ أَوْ أَشَدَّ خَشْيَةً وَقَالُوا رَبَّنَا لِمَ كَتَبْتَ عَلَيْنَا الْقِتَالَ لَوْلَا أَخَّرْتَنَا إِلَى أَجَلٍ قَرِيبٍ قُلْ مَتَاعُ الدُّنْيَا قَلِيلٌ وَالْآخِرَةُ خَيْرٌ لِمَنِ اتَّقَى وَلَا تُظْلَمُونَ فَتِيلًا[۳۸۷] و گاه ترسی شدید از جهاد بر این منافقان غالب می‌شود: وَيَقُولُ الَّذِينَ آمَنُوا لَوْلَا نُزِّلَتْ سُورَةٌ فَإِذَا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ مُحْكَمَةٌ وَذُكِرَ فِيهَا الْقِتَالُ رَأَيْتَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ يَنْظُرُونَ إِلَيْكَ نَظَرَ الْمَغْشِيِّ عَلَيْهِ مِنَ الْمَوْتِ فَأَوْلَى لَهُمْ[۳۸۸]، إِذْ جَاءُوكُمْ مِنْ فَوْقِكُمْ وَمِنْ أَسْفَلَ مِنْكُمْ وَإِذْ زَاغَتِ الْأَبْصَارُ وَبَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ وَتَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا[۳۸۹]، فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِيكُم بِنَهَرٍ فَمَن شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي وَمَن لَّمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّي إِلاَّ مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِيَدِهِ فَشَرِبُواْ مِنْهُ إِلاَّ قَلِيلاً مِّنْهُمْ فَلَمَّا جَاوَزَهُ هُوَ وَالَّذِينَ آمَنُواْ مَعَهُ قَالُواْ لاَ طَاقَةَ لَنَا الْيَوْمَ بِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلاقُوا اللَّهِ كَم مِّن فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ[۳۹۰]، إِنَّمَا ذَلِكُمُ الشَّيْطَانُ يُخَوِّفُ أَوْلِيَاءَهُ فَلَا تَخَافُوهُمْ وَخَافُونِ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ[۳۹۱].
  2. سست ایمانی و نفاق: عامل مهم دیگر تخلف از جهاد، ایمان نداشتن به خدا و پیامبر یا شک و تردید است، چنان‌که منافقان به همین سبب از پیامبر برای شرکت نکردن در جهاد اجازه می‌خواستند: إِنَّمَا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَارْتَابَتْ قُلُوبُهُمْ فَهُمْ فِي رَيْبِهِمْ يَتَرَدَّدُونَ[۳۹۲] گاه آنان جز زمانی اندک به جهاد نمی‌پرداختند: مَا قَاتَلُوا إِلَّا قَلِيلًا[۳۹۳] یا جهاد را ترک کرده، می‌گریختند: وَإِذْ قَالَتْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ يَا أَهْلَ يَثْرِبَ لَا مُقَامَ لَكُمْ فَارْجِعُوا وَيَسْتَأْذِنُ فَرِيقٌ مِنْهُمُ النَّبِيَّ يَقُولُونَ إِنَّ بُيُوتَنَا عَوْرَةٌ وَمَا هِيَ بِعَوْرَةٍ إِنْ يُرِيدُونَ إِلَّا فِرَارًا[۳۹۴]. منافقان افزون بر آنکه خود از جهاد تخلف کرده یا می‌گریختند، دیگران را نیز به این کار راغب می‌کردند: قَدْ يَعْلَمُ اللَّهُ الْمُعَوِّقِينَ مِنْكُمْ وَالْقَائِلِينَ لِإِخْوَانِهِمْ هَلُمَّ إِلَيْنَا وَلَا يَأْتُونَ الْبَأْسَ إِلَّا قَلِيلًا[۳۹۵].
  3. دلبستگی به دنیا: زمینه دیگر تخلف از جهاد، دنیاطلبی است: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَا لَكُمْ إِذَا قِيلَ لَكُمُ انْفِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ أَرَضِيتُمْ بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا مِنَ الْآخِرَةِ فَمَا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فِي الْآخِرَةِ إِلَّا قَلِيلٌ[۳۹۶]، أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ قِيلَ لَهُمْ كُفُّوا أَيْدِيَكُمْ وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ إِذَا فَرِيقٌ مِنْهُمْ يَخْشَوْنَ النَّاسَ كَخَشْيَةِ اللَّهِ أَوْ أَشَدَّ خَشْيَةً وَقَالُوا رَبَّنَا لِمَ كَتَبْتَ عَلَيْنَا الْقِتَالَ لَوْلَا أَخَّرْتَنَا إِلَى أَجَلٍ قَرِيبٍ قُلْ مَتَاعُ الدُّنْيَا قَلِيلٌ وَالْآخِرَةُ خَيْرٌ لِمَنِ اتَّقَى وَلَا تُظْلَمُونَ فَتِيلًا[۳۹۷]، این دلبستگی به دنیا گاه به سبب علاقه به زنده ماندن است: قُلْ لَنْ يَنْفَعَكُمُ الْفِرَارُ إِنْ فَرَرْتُمْ مِنَ الْمَوْتِ أَوِ الْقَتْلِ وَإِذًا لَا تُمَتَّعُونَ إِلَّا قَلِيلًا[۳۹۸] و گاه به جهت دلبستگی به اموال دنیا، چنان‌که ثروتمندان به همین سبب از پیامبر (ص) برای جهاد نکردن اجازه می‌گرفتند: وَإِذَا أُنزِلَتْ سُورَةٌ أَنْ آمِنُواْ بِاللَّهِ وَجَاهِدُواْ مَعَ رَسُولِهِ اسْتَأْذَنَكَ أُوْلُواْ الطَّوْلِ مِنْهُمْ وَقَالُواْ ذَرْنَا نَكُن مَّعَ الْقَاعِدِينَ[۳۹۹]، إِنَّمَا السَّبِيلُ عَلَى الَّذِينَ يَسْتَأْذِنُونَكَ وَهُمْ أَغْنِيَاءُ رَضُوا بِأَنْ يَكُونُوا مَعَ الْخَوَالِفِ وَطَبَعَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ[۴۰۰]، گاه نیز دلبستگی به دیگر مظاهر دنیا مانند علاقه به خانواده از جمله پدر و مادر، فرزندان، برادران، همسر و خویشاوندان دیگر یا علاقه به کار و تجارت و مسکن مانع جهاد می‌شوند: قُلْ إِنْ كَانَ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَاؤُكُمْ وَإِخْوَانُكُمْ وَأَزْوَاجُكُمْ وَعَشِيرَتُكُمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسَادَهَا وَمَسَاكِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِي سَبِيلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ[۴۰۱]، فَلَا تُعْجِبْكَ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُمْ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ بِهَا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَتَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَهُمْ كَافِرُونَ[۴۰۲]، سَيَقُولُ لَكَ الْمُخَلَّفُونَ مِنَ الْأَعْرَابِ شَغَلَتْنَا أَمْوَالُنَا وَأَهْلُونَا فَاسْتَغْفِرْ لَنَا يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ مَا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ قُلْ فَمَنْ يَمْلِكُ لَكُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا إِنْ أَرَادَ بِكُمْ ضَرًّا أَوْ أَرَادَ بِكُمْ نَفْعًا بَلْ كَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا[۴۰۳].
  4. تنبلی و سست همتی: گاه تنبلی و ضعف همت سبب امتناع از شرکت در جهاد می‌گردد: وَإِنَّ مِنْكُمْ لَمَنْ لَيُبَطِّئَنَّ فَإِنْ أَصَابَتْكُمْ مُصِيبَةٌ قَالَ قَدْ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيَّ إِذْ لَمْ أَكُنْ مَعَهُمْ شَهِيدًا[۴۰۴]. مراد از لَيُبَطِّئَنَّ سستی کردن یا واداشتن دیگران به سستی و تنبلی است[۴۰۵]. چنین افرادی در جهادِ آسان و پرغنیمت شرکت می‌کنند؛ اما در جنگ پر زحمت و دشوار شرکت نمی‌کنند: لَوْ كَانَ عَرَضًا قَرِيبًا وَسَفَرًا قَاصِدًا لَاتَّبَعُوكَ وَلَكِنْ بَعُدَتْ عَلَيْهِمُ الشُّقَّةُ وَسَيَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَوِ اسْتَطَعْنَا لَخَرَجْنَا مَعَكُمْ يُهْلِكُونَ أَنْفُسَهُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ[۴۰۶]. آیه درباره جنگ تبوک نازل شد که در منطقه شام رخ داد که بسیار از مدینه دور بود[۴۰۷] و از این‌رو، دشوارترین جهاد مسلمانان خوانده شد[۴۰۸].
  5. بیماردلی و گناهکاری: دیگر عامل مهم تخلف از جهاد، بیماردلی و آلودگی به گناه است: وَإِذْ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ إِلَّا غُرُورًا[۴۰۹]، وَإِذْ قَالَتْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ يَا أَهْلَ يَثْرِبَ لَا مُقَامَ لَكُمْ فَارْجِعُوا وَيَسْتَأْذِنُ فَرِيقٌ مِنْهُمُ النَّبِيَّ يَقُولُونَ إِنَّ بُيُوتَنَا عَوْرَةٌ وَمَا هِيَ بِعَوْرَةٍ إِنْ يُرِيدُونَ إِلَّا فِرَارًا[۴۱۰] برخی مراد از بیمار دلی: فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ را نفاق در دین دانسته‌اند[۴۱۱]، اما برخی دیگر با این استدلال که ذکر بیماردلی در کنار نفاق، نشان مترادف نبودن آن دو است، مراد از عبارت یاد شده را شک و تردید حاکم بر ادراک فرد شمرده[۴۱۲] و بسیاری مراد از آن را گناهکاری و ضعف ایمان دانسته‌اند[۴۱۳]. همچنین در آیه إِنَّ الَّذِينَ تَوَلَّوْا مِنْكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّيْطَانُ بِبَعْضِ مَا كَسَبُوا وَلَقَدْ عَفَا اللَّهُ عَنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِيمٌ[۴۱۴] یکی از اسباب فرار برخی مسلمانان در جنگ احد، لغزش‌ها و گناهان آنان به شمار رفته است. از جمله این گناهان را نافرمانی از دستور پیامبر (ص)[۴۱۵] شمرده‌اند[۴۱۶].

پیامدهای تخلف از جهاد

تخلف یا فرار از جهاد پیامدهای دنیوی و اخروی متعددی دارد که آثار آن، گاه افزون بر متخلفان بر دیگران نیز تحمیل می‌شود که عمده‌ترین آنها از نگاه قرآن کریم عبارت‌اند از:

  1. غلبه کفر و هلاکت: یکی از پیامدهای رها کردن جهاد، نابودی افراد یا جامعه است: وَسَيَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَوِ اسْتَطَعْنَا لَخَرَجْنَا مَعَكُمْ يُهْلِكُونَ أَنْفُسَهُمْ[۴۱۷] برخی مراد از هلاکت را هلاکت اخروی به سبب عذاب الهی دانسته‌اند[۴۱۸]. گاه این هلاکت، دنیوی و ناشی از غلبه دشمن است، چنان‌که در آیه وَأَنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ وَأَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ[۴۱۹] عدم تأمین هزینه جهاد سبب هلاکت افراد خوانده شده است. کافران که بیشترشان فاسق‌اند، در صورت غلبه بر مسلمانان، هیچ عهد و پیمانی را درباره آنان رعایت نخواهند کرد: كَيْفَ وَإِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ لَا يَرْقُبُوا فِيكُمْ إِلًّا وَلَا ذِمَّةً يُرْضُونَكُمْ بِأَفْوَاهِهِمْ وَتَأْبَى قُلُوبُهُمْ وَأَكْثَرُهُمْ فَاسِقُونَ[۴۲۰]، لَا يَرْقُبُونَ فِي مُؤْمِنٍ إِلًّا وَلَا ذِمَّةً وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُعْتَدُونَ[۴۲۱].[۴۲۲]
  2. کیفرهای دنیوی: جرم تخلف از جهاد در قرآن از مصادیق ظُلم: أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلَإِ مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَى إِذْ قَالُوا لِنَبِيٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِكًا نُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ قَالَ هَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ أَلَّا تُقَاتِلُوا قَالُوا وَمَا لَنَا أَلَّا نُقَاتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِنْ دِيَارِنَا وَأَبْنَائِنَا فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ تَوَلَّوْا إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ[۴۲۳]، لَوْ خَرَجُوا فِيكُمْ مَا زَادُوكُمْ إِلَّا خَبَالًا وَلَأَوْضَعُوا خِلَالَكُمْ يَبْغُونَكُمُ الْفِتْنَةَ وَفِيكُمْ سَمَّاعُونَ لَهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ[۴۲۴] و فسق: قَالَ فَإِنَّهَا مُحَرَّمَةٌ عَلَيْهِمْ أَرْبَعِينَ سَنَةً يَتِيهُونَ فِي الْأَرْضِ فَلَا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْفَاسِقِينَ[۴۲۵]، قُلْ إِنْ كَانَ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَاؤُكُمْ وَإِخْوَانُكُمْ وَأَزْوَاجُكُمْ وَعَشِيرَتُكُمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسَادَهَا وَمَسَاكِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِي سَبِيلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ[۴۲۶]، يَحْلِفُونَ لَكُمْ لِتَرْضَوْا عَنْهُمْ فَإِنْ تَرْضَوْا عَنْهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا يَرْضَى عَنِ الْقَوْمِ الْفَاسِقِينَ[۴۲۷] به شمار رفته است؛ همچنین این جرم گاه موجب کیفر دنیوی تخلف کنندگان می‌شود: إِلَّا تَنْفِرُوا يُعَذِّبْكُمْ عَذَابًا أَلِيمًا وَيَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَيْرَكُمْ وَلَا تَضُرُّوهُ شَيْئًا وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ[۴۲۸]؛ عذاب در آیه را شامل عذاب‌های دنیوی و اخروی دانسته‌اند[۴۲۹]، چنان‌که بنی‌اسرائیل پس از نافرمانی در برابر تکلیف جهاد، دچار ۴۰ سال سرگردانی در بیابان‌ها شدند: قَالَ فَإِنَّهَا مُحَرَّمَةٌ عَلَيْهِمْ أَرْبَعِينَ سَنَةً يَتِيهُونَ فِي الْأَرْضِ فَلَا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْفَاسِقِينَ[۴۳۰].[۴۳۱] در صدر اسلام نیز متخلفان از جهاد مجازات می‌شدند. از جمله این کیفرها محروم کردن متخلفان از حضور در حدیبیه از مشارکت در جنگ خیبر و دستیابی به غنایم این جنگ بود: سَيَقُولُ الْمُخَلَّفُونَ إِذَا انْطَلَقْتُمْ إِلَى مَغَانِمَ لِتَأْخُذُوهَا ذَرُونَا نَتَّبِعْكُمْ يُرِيدُونَ أَنْ يُبَدِّلُوا كَلَامَ اللَّهِ قُلْ لَنْ تَتَّبِعُونَا كَذَلِكُمْ قَالَ اللَّهُ مِنْ قَبْلُ فَسَيَقُولُونَ بَلْ تَحْسُدُونَنَا بَلْ كَانُوا لَا يَفْقَهُونَ إِلَّا قَلِيلًا[۴۳۲].[۴۳۳]؛ همچنین پیامبر اکرم (ص) مسلمانان را از مراوده و سخن گفتن با ۱۸ نفر از متخلفان جنگ تبوک منع کرد و آیه سَيَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَكُمْ إِذَا انْقَلَبْتُمْ إِلَيْهِمْ لِتُعْرِضُوا عَنْهُمْ فَأَعْرِضُوا عَنْهُمْ إِنَّهُمْ رِجْسٌ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ[۴۳۴] در این باره نازل شد[۴۳۵]، سپس سه نفر از این متخلفان از کار خود پشیمان شدند و برای توبه به بیابان‌ها رفتند و آیه وَعَلَى الثَّلَاثَةِ الَّذِينَ خُلِّفُوا حَتَّى إِذَا ضَاقَتْ عَلَيْهِمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ وَضَاقَتْ عَلَيْهِمْ أَنْفُسُهُمْ وَظَنُّوا أَنْ لَا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا إِلَيْهِ ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ[۴۳۶] نازل و توبه آنان پذیرفته شد[۴۳۷].
  3. محرومیت از برکات دنیوی و اخروی: تخلف‌کنندگان از جهاد، در دنیا و آخرت زیان‌کارند: يَا قَوْمِ ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتِي كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ وَلَا تَرْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِكُمْ فَتَنْقَلِبُوا خَاسِرِينَ[۴۳۸] [۴۳۹]، این زیانکاری بدان سبب است که از بسیاری از برکات دنیوی و اخروی جهاد محروم می‌شوند؛ از جمله همنشینی با پیامبر خدا: قَالَ رَبِّ إِنِّي لَا أَمْلِكُ إِلَّا نَفْسِي وَأَخِي فَافْرُقْ بَيْنَنَا وَبَيْنَ الْقَوْمِ الْفَاسِقِينَ[۴۴۰]، خشنودی خداوند: يَحْلِفُونَ لَكُمْ لِتَرْضَوْا عَنْهُمْ فَإِنْ تَرْضَوْا عَنْهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا يَرْضَى عَنِ الْقَوْمِ الْفَاسِقِينَ[۴۴۱]، رحمت خداوند: أُولَئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَأَعْمَى أَبْصَارَهُمْ[۴۴۲] و هدایت الهی: وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ[۴۴۳]؛ همچنین گوش و چشم آنان بسته می‌شود: أُولَئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَأَعْمَى أَبْصَارَهُمْ[۴۴۴] و خداوند بر قلب‌های آنان مهر می‌زند: رَضُوا بِأَنْ يَكُونُوا مَعَ الْخَوَالِفِ وَطُبِعَ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا يَفْقَهُونَ[۴۴۵]، إِنَّمَا السَّبِيلُ عَلَى الَّذِينَ يَسْتَأْذِنُونَكَ وَهُمْ أَغْنِيَاءُ رَضُوا بِأَنْ يَكُونُوا مَعَ الْخَوَالِفِ وَطَبَعَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ[۴۴۶].
  4. کیفر اخروی: هرچند تخلف کنندگان از جهاد مدت کوتاهی در دنیا در آسایش می‌مانند؛ اما در آخرت بر سرنوشت شوم خود می‌گریند: فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلَافَ رَسُولِ اللَّهِ وَكَرِهُوا أَنْ يُجَاهِدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَالُوا لَا تَنْفِرُوا فِي الْحَرِّ قُلْ نَارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَوْ كَانُوا يَفْقَهُونَ[۴۴۷]، فَلْيَضْحَكُوا قَلِيلًا وَلْيَبْكُوا كَثِيرًا جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ[۴۴۸].[۴۴۹] برخی این گریه را ناشی از عذاب آنان در قیامت دانسته‌اند[۴۵۰]؛ عذابی که در آیه قُلْ إِنْ كَانَ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَاؤُكُمْ وَإِخْوَانُكُمْ وَأَزْوَاجُكُمْ وَعَشِيرَتُكُمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسَادَهَا وَمَسَاكِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِي سَبِيلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ[۴۵۱] تخلف کنندگان از جهاد، به آن تهدید شده‌اند[۴۵۲]؛ ولی شماری دیگر مراد از آن را گریه کردن آنان در دنیا برای آینده شوم خود و مجازات اخروی ذکر کرده‌اند[۴۵۳]. در آیاتی دیگر، تخلف کنندگان از جهاد دچار آتش دوزخ و عذابی دردناک شمرده شده‌اند: وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ[۴۵۴]، إِلَّا تَنْفِرُوا يُعَذِّبْكُمْ عَذَابًا أَلِيمًا وَيَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَيْرَكُمْ وَلَا تَضُرُّوهُ شَيْئًا وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ[۴۵۵]، قُلْ لِلْمُخَلَّفِينَ مِنَ الْأَعْرَابِ سَتُدْعَوْنَ إِلَى قَوْمٍ أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ تُقَاتِلُونَهُمْ أَوْ يُسْلِمُونَ فَإِنْ تُطِيعُوا يُؤْتِكُمُ اللَّهُ أَجْرًا حَسَنًا وَإِنْ تَتَوَلَّوْا كَمَا تَوَلَّيْتُمْ مِنْ قَبْلُ يُعَذِّبْكُمْ عَذَابًا أَلِيمًا[۴۵۶].[۴۵۷]

پیروزی و شکست در جهاد

جهاد در راه خدا از کارهایی است که فرجام آن همواره پیروزی است و در واقع شکست و خسران در آن راه ندارد: وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ[۴۵۸]؛ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا لَقِيتُمْ فِئَةً فَاثْبُتُوا وَاذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيرًا لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ[۴۵۹]، الَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ[۴۶۰]، لَكِنِ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ جَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ وَأُولَئِكَ لَهُمُ الْخَيْرَاتُ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ[۴۶۱]، إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُمْ بِهِ وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ[۴۶۲]؛ جهادگران چه در جنگ با دشمن کشته شوند و چه بر او غلبه کنند، از پاداش عظیم الهی برخوردارند: فَلْيُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يَشْرُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا بِالْآخِرَةِ وَمَنْ يُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيُقْتَلْ أَوْ يَغْلِبْ فَسَوْفَ نُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا[۴۶۳]، قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنَا إِلَّا إِحْدَى الْحُسْنَيَيْنِ وَنَحْنُ نَتَرَبَّصُ بِكُمْ أَنْ يُصِيبَكُمُ اللَّهُ بِعَذَابٍ مِنْ عِنْدِهِ أَوْ بِأَيْدِينَا فَتَرَبَّصُوا إِنَّا مَعَكُمْ مُتَرَبِّصُونَ[۴۶۴]، با این همه، عوامل پیروزی ظاهری مسلمانان بر دشمنان خود در قرآن مورد توجه قرار گرفته‌اند؛ از جمله ایمان استوار و اراده قوی، استمداد از خداوند: وَلَمَّا بَرَزُوا لِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالُوا رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ[۴۶۵]، فَهَزَمُوهُم بِإِذْنِ اللَّهِ وَقَتَلَ دَاوُدُ جَالُوتَ وَآتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا يَشَاء وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَلَكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ[۴۶۶]، فراهم کردن تجهیزات نظامی مناسب: وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِنْ دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَأَنْتُمْ لَا تُظْلَمُونَ[۴۶۷]، آموزش نیروها: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا خُذُوا حِذْرَكُمْ فَانْفِرُوا ثُبَاتٍ أَوِ انْفِرُوا جَمِيعًا[۴۶۸]، آرامش روحی: ثُمَّ أَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَأَنْزَلَ جُنُودًا لَمْ تَرَوْهَا وَعَذَّبَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَذَلِكَ جَزَاءُ الْكَافِرِينَ[۴۶۹]، پیروی از فرماندهان، استفاده از تاکتیک‌های مختلف نظامی: فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُوا لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِنْ تَابُوا وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ فَخَلُّوا سَبِيلَهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۴۷۰]، اتحاد و پرهیز از اختلاف و نزاع: وَلَقَدْ صَدَقَكُمُ اللَّهُ وَعْدَهُ إِذْ تَحُسُّونَهُمْ بِإِذْنِهِ حَتَّى إِذَا فَشِلْتُمْ وَتَنَازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ وَعَصَيْتُمْ مِنْ بَعْدِ مَا أَرَاكُمْ مَا تُحِبُّونَ مِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الدُّنْيَا وَمِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الْآخِرَةَ ثُمَّ صَرَفَكُمْ عَنْهُمْ لِيَبْتَلِيَكُمْ وَلَقَدْ عَفَا عَنْكُمْ وَاللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ[۴۷۱] و مقاومت و پرهیز از کاهلی[۴۷۲].

احکام و آداب جهاد

جهاد در راه خدا دارای احکام فقهی متعدد و نیز آدابی است که بسیاری از آنها مستند قرآنی دارند؛ از جمله:

جهاد دفاعی و ابتدایی

به نظر همه فقها، دفاع از جان، مال، آبروی مسلمانان در برابر تهاجم دشمن امری مشروع است[۴۷۳] که آیات بسیاری را دال بر آن دانسته‌اند[۴۷۴]؛ از جمله آیاتی که مسلمانان را به مقابله با تهاجم دشمنان فراخوانده‌اند؛ مانند: وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ[۴۷۵]، وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأَخْرِجُوهُمْ مِنْ حَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ وَلَا تُقَاتِلُوهُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ حَتَّى يُقَاتِلُوكُمْ فِيهِ فَإِنْ قَاتَلُوكُمْ فَاقْتُلُوهُمْ كَذَلِكَ جَزَاءُ الْكَافِرِينَ[۴۷۶]، الشَّهْرُ الْحَرَامُ بِالشَّهْرِ الْحَرَامِ وَالْحُرُمَاتُ قِصَاصٌ فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ[۴۷۷] و نیز آیاتی که دفاع در برابر تجاوزگری را تجویز کرده‌اند؛ مانند: فَهَزَمُوهُم بِإِذْنِ اللَّهِ وَقَتَلَ دَاوُدُ جَالُوتَ وَآتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا يَشَاءُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَلَكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ[۴۷۸]، أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ[۴۷۹]، الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا وَلَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ[۴۸۰]. بنابر روایتی، امام صادق (ع) آیه أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ[۴۸۱] را دال بر جواز دفاع در برابر دشمن در هر زمان دانسته است[۴۸۲]. افزون بر ادله نقلی، عقل نیز دفاع از خود در برابر هجوم بیگانگان را امری مشروع می‌شمارد[۴۸۳]. به نظر فقهای شیعه، در جهاد دفاعی اجازه امام معصوم شرط نیست[۴۸۴]، ولی بهتر است جهاد، در هر عصر با راهنمایی و فرمان پیشوایی عادل صورت گیرد[۴۸۵] و اگر پیشوای عادل نباشد، به نظر برخی با رهبری پیشوای ظالم نیز جایز است[۴۸۶]. فقها درباره مشروعیت جهاد ابتدایی در اسلام اختلاف نظر دارند؛ بیشتر فقهای شیعه و اهل سنت آن را مشروع می‌دانند[۴۸۷].

آیات متعددی دیدگاه موافقان وجوب جهاد ابتدایی را تأیید می‌کنند[۴۸۸]؛ از جمله آیاتی که جهاد را بر مسلمانان واجب ساخته: كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ[۴۸۹]، آیاتی که هدف جهاد را رفع فتنه دانسته است: وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ[۴۹۰] و آیاتی که مسلمانان را به جهاد با کافران و منافقان و سخت گرفتن بر آنان فرمان داده است: يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ[۴۹۱]، يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ[۴۹۲]، فَإِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّى إِذَا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاءً حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا ذَلِكَ وَلَوْ يَشَاءُ اللَّهُ لَانْتَصَرَ مِنْهُمْ وَلَكِنْ لِيَبْلُوَ بَعْضَكُمْ بِبَعْضٍ وَالَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَلَنْ يُضِلَّ أَعْمَالَهُمْ[۴۹۳]. به نظر برخی پیروان این دیدگاه، تعلیل موجود در این آیات برای وجوب جهاد مانند برطرف شدن فتنه: وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ[۴۹۴] و جلوگیری از تجاوز کافران: عَسَى اللَّهُ أَنْ يَكُفَّ بَأْسَ الَّذِينَ كَفَرُوا[۴۹۵] عام‌اند و تا رفع کفر و فتنه باید وجوب آن را برقرار دانست. به علاوه تعابیری مانند قَاتِلُوا و جَاهَدُوا که به گونه مطلق به جهاد فرمان داده‌اند، مانند قَاتِلُوا الْمُشْرِكِينَ كَافَّةً[۴۹۶] همۀ گونه‌های جهاد را شامل می‌شوند[۴۹۷]؛ همچنین به احادیث هم استناد شده است؛ از جمله این حدیث منقول از پیامبر اکرم (ص) که من مأمور به جهاد با کافران هستم تا آن‌گاه که توحید را بپذیرند[۴۹۸]. برخی با پذیرش مشروعیت جهاد ابتدایی، اساسا ماهیت آن را دفاعی دانسته‌اند که برای دفاع از حق و توحید در برابر شرک و باطل و دعوت کافران به دین حق و فطری تشریع شده است[۴۹۹].

در برابر، برخی مشروعیت جهاد ابتدایی را نپذیرفته‌اند. به نظر آنها آیاتی که به طور مطلق بر جهاد در راه خدا دلالت دارند كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ[۵۰۰]، فَلْيُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يَشْرُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا بِالْآخِرَةِ وَمَنْ يُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيُقْتَلْ أَوْ يَغْلِبْ فَسَوْفَ نُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا[۵۰۱]، الَّذِينَ آمَنُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ الطَّاغُوتِ فَقَاتِلُوا أَوْلِيَاءَ الشَّيْطَانِ إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفًا[۵۰۲]، قَاتِلُوا الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلَا يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَلَا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حَتَّى يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَنْ يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ[۵۰۳]، إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُمْ بِهِ وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ[۵۰۴] با آیاتی که جهاد را به هجوم دشمن مقید کرده وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأَخْرِجُوهُمْ مِنْ حَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ وَلَا تُقَاتِلُوهُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ حَتَّى يُقَاتِلُوكُمْ فِيهِ فَإِنْ قَاتَلُوكُمْ فَاقْتُلُوهُمْ كَذَلِكَ جَزَاءُ الْكَافِرِينَ[۵۰۵]، فَإِنِ انْتَهَوْا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۵۰۶]، وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلَا عُدْوَانَ إِلَّا عَلَى الظَّالِمِينَ[۵۰۷]، أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ[۵۰۸]، الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا وَلَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ[۵۰۹] تخصیص خورده است، از این‌رو جهاد تنها در برابر هجوم دشمن و برای دفاع از اسلام و مسلمانان مشروع است[۵۱۰]. به نظر اینان همه جنگ‌های صدر اسلام نیز دفاعی بوده‌اند[۵۱۱]. به نظر برخی از پیروان این دیدگاه، در روابط میان مسلمانان و کافران، اصل بر مصالحه است نه جنگ و نزاع، مگر اینکه به جان و مال مسلمانان تعرض کنند که در این صورت جهاد جایز است[۵۱۲]. مستند این نظر را آیاتی دانسته‌اند که مسلمانان را به صلح و دوستی با کافران فرا خوانده است؛ مانند وَإِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا[۵۱۳]، لَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ[۵۱۴]؛ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ[۵۱۵]، وَإِنِ امْرَأَةٌ خَافَتْ مِنْ بَعْلِهَا نُشُوزًا أَوْ إِعْرَاضًا فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا أَنْ يُصْلِحَا بَيْنَهُمَا صُلْحًا وَالصُّلْحُ خَيْرٌ وَأُحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ وَإِنْ تُحْسِنُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا[۵۱۶].[۵۱۷].[۵۱۸]

وجوب جهاد

فقها درباره وجوب جهاد دفاعی در برابر هجوم دشمن به اسلام و مسلمانان اتفاق‌نظر دارند[۵۱۹]؛ زمانی که دشمن به مسلمانان هجوم آورد و اسلام یا مسلمانان در خطر باشند[۵۲۰]. در این مورد حتی بر زنان، بیماران، نابینایان، لنگ‌ها و دیگران، جهاد واجب عینی است[۵۲۱]. دلیل این امر به نظر برخی آیه انْفِرُوا خِفَافًا وَثِقَالًا وَجَاهِدُوا بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ[۵۲۲] است؛ با این استدلال که واژه‌های خِفَافًا وَثِقَالًا همه مسلمانان اعم از پیر و جوان، توانگر و فقیر، سواره و پیاده و دیگر افراد را دربرمی‌گیرند[۵۲۳].

اما درباره وجوب جهاد ابتدایی اختلاف نظر وجود دارد؛ بیشتر فقها آن را نیز واجب شمرده‌اند[۵۲۴]. برای وجوب جهاد به طور کلی، به برخی آیات استناد شده است[۵۲۵]، از جمله آیه كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ[۵۲۶] که جهاد را بر همه مسلمانان واجب شمرده است. آیاتی که به جهاد در برابر متجاوزان یا جهاد در راه خدا به طور مطلق فرمان داده است؛ مانند: وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ[۵۲۷]، وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ نَافَقُوا وَقِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا قَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوِ ادْفَعُوا قَالُوا لَوْ نَعْلَمُ قِتَالًا لَاتَّبَعْنَاكُمْ هُمْ لِلْكُفْرِ يَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلْإِيمَانِ يَقُولُونَ بِأَفْوَاهِهِمْ مَا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يَكْتُمُونَ[۵۲۸]، وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ[۵۲۹]، وَإِنْ نَكَثُوا أَيْمَانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُوا فِي دِينِكُمْ فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لَا أَيْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنْتَهُونَ[۵۳۰]، قَاتِلُوا الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلَا يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَلَا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حَتَّى يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَنْ يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ[۵۳۱]، إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْرًا فِي كِتَابِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ مِنْهَا أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ فَلَا تَظْلِمُوا فِيهِنَّ أَنْفُسَكُمْ وَقَاتِلُوا الْمُشْرِكِينَ كَافَّةً كَمَا يُقَاتِلُونَكُمْ كَافَّةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ[۵۳۲]، يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قَاتِلُوا الَّذِينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ وَلْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ[۵۳۳]، وَجَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ هُوَ اجْتَبَاكُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ مِلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْرَاهِيمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمِينَ مِنْ قَبْلُ وَفِي هَذَا لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهِيدًا عَلَيْكُمْ وَتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ فَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَاعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلَاكُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ[۵۳۴]، انْفِرُوا خِفَافًا وَثِقَالًا وَجَاهِدُوا بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ[۵۳۵] و آیاتی که ترک کنندگان جهاد را وعده عذاب داده است؛ مانند: إِلَّا تَنْفِرُوا يُعَذِّبْكُمْ عَذَابًا أَلِيمًا وَيَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَيْرَكُمْ وَلَا تَضُرُّوهُ شَيْئًا وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ[۵۳۶] به احادیث هم استناد شده است[۵۳۷]؛ اما معدودی از فقها جهاد را مستحب دانسته‌اند[۵۳۸]. شماری از فقهایی که به وجوب جهاد ابتدایی قائل‌اند، آن را واجب عینی دانسته‌اند[۵۳۹]، زیرا قرآن در آیه انْفِرُوا خِفَافًا وَثِقَالًا وَجَاهِدُوا بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ[۵۴۰] همگان را به جهاد در راه خدا فرا خوانده: انْفِرُوا خِفَافًا و در آیه إِلَّا تَنْفِرُوا يُعَذِّبْكُمْ عَذَابًا أَلِيمًا وَيَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَيْرَكُمْ وَلَا تَضُرُّوهُ شَيْئًا وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ[۵۴۱] تارکان جهاد را وعده عذاب دردناک داده است[۵۴۲]. برخی برای عینی بودن جهاد به آیه كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ[۵۴۳] که جهاد را بر همگان واجب دانسته[۵۴۴] و عده‌ای دیگر به آیه وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ[۵۴۵].[۵۴۶] استناد جسته‌اند. به احادیث هم استناد شده است[۵۴۷].

رأی دیگر آن است که جهاد تنها بر صحابیان یعنی مسلمانان صدر اسلام واجب عینی بوده است؛ زیرا خطاب آیات جهاد به آنهاست[۵۴۸] و برخی تنها انصار را مخاطب این حکم شمرده‌اند، از آن رو که آنان با پیامبر درباره جهاد در راه خدابیعت کردند[۵۴۹]. اما بیشتر فقهای شیعه[۵۵۰] و اهل سنت[۵۵۱] جهاد را واجب کفایی دانسته‌اند. از جمله مستندات این دیدگاه، آیه لَا يَسْتَوِي الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ غَيْرُ أُولِي الضَّرَرِ وَالْمُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِينَ دَرَجَةً وَكُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَى وَفَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا[۵۵۲] است که وعده پاداش خداوند را هم به جهادگران و هم به کسانی داده که در جهاد شرکت نکرده‌اند[۵۵۳]؛ با این استدلال که اگر جهاد واجب عینی بود ترک کنندگان جهاد، سزاوار پاداش نبودند؛ همچنین به آیه وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ[۵۵۴] که از کوچ کردن برخی از مسلمانان برای آموزش دین و ارشاد مردم به جای رفتن به جهاد یاد کرده، استناد شده است. همچنین به آیه يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا خُذُوا حِذْرَكُمْ فَانْفِرُوا ثُبَاتٍ أَوِ انْفِرُوا جَمِيعًا[۵۵۵] استناد کرده‌اند[۵۵۶].[۵۵۷] افزون بر این، آیات نفی حرج وَجَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ هُوَ اجْتَبَاكُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ مِلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْرَاهِيمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمِينَ مِنْ قَبْلُ وَفِي هَذَا لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهِيدًا عَلَيْكُمْ وَتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ فَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَاعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلَاكُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ[۵۵۸] نیز مؤید کفایی بودن جهاد است؛ زیرا عینی بودن جهاد موجب عسر و حرج می‌گردد[۵۵۹]. به علاوه، تعابیر برخی احادیث[۵۶۰] و نیز سیره پیامبر اکرم (ص) که در برخی جنگ‌ها شماری از مسلمانان به جای رفتن به جهاد در مدینه می‌ماندند[۵۶۱] بر کفایی بودن جهاد دلالت دارند.

با این همه، به نظر موافقان کفایی بودن وجوب جهاد، در پاره‌ای موارد، جهاد واجب عینی به شمار می‌رود؛ از جمله:

  1. برای شرکت‌کنندگان در جهاد، ادامه دادن آن واجب عینی است و آنان حق ترک کردن صحنه جهاد را ندارند: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا لَقِيتُمْ فِئَةً فَاثْبُتُوا وَاذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيرًا لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ[۵۶۲]، يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا زَحْفًا فَلَا تُوَلُّوهُمُ الْأَدْبَارَ[۵۶۳].[۵۶۴]
  2. هرگاه حاکم اسلامی افراد خاصی را به جهاد فرمان دهد. مستند این حکم را آیه مَا كَانَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ وَمَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ أَنْ يَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسُولِ اللَّهِ وَلَا يَرْغَبُوا بِأَنْفُسِهِمْ عَنْ نَفْسِهِ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ لَا يُصِيبُهُمْ ظَمَأٌ وَلَا نَصَبٌ وَلَا مَخْمَصَةٌ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَطَئُونَ مَوْطِئًا يَغِيظُ الْكُفَّارَ وَلَا يَنَالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَيْلًا إِلَّا كُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صَالِحٌ إِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ[۵۶۵] دانسته‌اند که سرپیچی کنندگان از فرمان پیامبر (ص) درباره جهاد را نکوهیده است: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَا لَكُمْ إِذَا قِيلَ لَكُمُ انْفِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ أَرَضِيتُمْ بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا مِنَ الْآخِرَةِ فَمَا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فِي الْآخِرَةِ إِلَّا قَلِيلٌ[۵۶۶].[۵۶۷]؛ همچنین به حدیثی از پیامبر اکرم (ص) استناد شده است[۵۶۸]. افزون بر این، در پاره‌ای موارد دیگر هم جهاد، واجب عینی می‌شود[۵۶۹].[۵۷۰]

شرایط وجوب جهاد ابتدایی

واجب شدن جهاد ابتدایی به شرایط خاصی وابسته است و کسانی که یکی از این شرایط را نداشته باشند از شرکت کردن در جهاد معاف‌اند. عمده‌ترین این شرایط عبارت‌اند از:

  1. اسلام: بسیاری از فقها یکی از شرایط وجوب جهاد را مسلمان بودن دانسته‌اند[۵۷۱]. از جمله مستندات آنها، آیاتی است که در آنها «مؤمنان» به جهاد مأمور شده‌اند[۵۷۲]، مانند يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قَاتِلُوا الَّذِينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ وَلْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ[۵۷۳] در برابر، بیشتر فقهای شیعه، اسلام را شرط ندانسته و کافران را نیز به احکام اسلام از جمله جهاد مکلف دانسته‌اند[۵۷۴].
  2. بلوغ و عقل: دو شرط مهم دیگر وجوب، بلوغ و عقل‌اند[۵۷۵]، از این‌رو اطفال و دیوانگان به جهاد مکلف نیستند. این دو شرط افزون بر ادله عام ثبوت تکلیف، از آیه سَيَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَكُمْ إِذَا انْقَلَبْتُمْ إِلَيْهِمْ لِتُعْرِضُوا عَنْهُمْ فَأَعْرِضُوا عَنْهُمْ إِنَّهُمْ رِجْسٌ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ[۵۷۶] که الضُّعَفَاءِ را از جهاد معاف دانسته استفاده می‌شوند: لَيْسَ عَلَى الضُّعَفَاءِ وَلَا عَلَى الْمَرْضَى وَلَا عَلَى الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ مَا يُنْفِقُونَ حَرَجٌ إِذَا نَصَحُوا لِلَّهِ وَرَسُولِهِ مَا عَلَى الْمُحْسِنِينَ مِنْ سَبِيلٍ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۵۷۷]؛ زیرا طفل، ضعف بدنی و دیوانه، ضعف عقلی دارد[۵۷۸]. احادیث هم بر شرط بودن بلوغ و عقل دلالت دارند[۵۷۹].
  3. حریت: بر این اساس جهاد از بردگان ساقط است[۵۸۰]. برخی از جمله مستندات این شرط را آیاتی دانسته‌اند که مؤمنان را به جهاد با جان و مال فرمان داده است؛ مانند: تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ[۵۸۱]؛ زیرا برده نه مالک جان خود است، نه مالی دارد که با آن جهاد کند[۵۸۲]. برخی این شرط را از آیه لَيْسَ عَلَى الضُّعَفَاءِ وَلَا عَلَى الْمَرْضَى وَلَا عَلَى الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ مَا يُنْفِقُونَ حَرَجٌ إِذَا نَصَحُوا لِلَّهِ وَرَسُولِهِ مَا عَلَى الْمُحْسِنِينَ مِنْ سَبِيلٍ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۵۸۳] که جهاد را از عهده فقرا ساقط دانسته، استفاده کرده‌اند[۵۸۴]؛ برخی نیز شرط حریت را لازم ندانسته‌اند[۵۸۵].
  4. ذکوریت: بر اساس این شرط، وجوب جهاد از زنان ساقط است[۵۸۶]. بسیاری از مفسران، زنان را از مصادیق الْخَالِفِينَ در آیه فَإِنْ رَجَعَكَ اللَّهُ إِلَى طَائِفَةٍ مِنْهُمْ فَاسْتَأْذَنُوكَ لِلْخُرُوجِ فَقُلْ لَنْ تَخْرُجُوا مَعِيَ أَبَدًا وَلَنْ تُقَاتِلُوا مَعِيَ عَدُوًّا إِنَّكُمْ رَضِيتُمْ بِالْقُعُودِ أَوَّلَ مَرَّةٍ فَاقْعُدُوا مَعَ الْخَالِفِينَ[۵۸۷].[۵۸۸] و الضُّعَفَاءِ در آیه لَيْسَ عَلَى الضُّعَفَاءِ وَلَا عَلَى الْمَرْضَى وَلَا عَلَى الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ مَا يُنْفِقُونَ حَرَجٌ إِذَا نَصَحُوا لِلَّهِ وَرَسُولِهِ مَا عَلَى الْمُحْسِنِينَ مِنْ سَبِيلٍ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۵۸۹].[۵۹۰] دانسته‌اند که جهاد از آنان ساقط شده است. برخی این شرط را از آیه يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى الْقِتَالِ[۵۹۱] استفاده کرده‌اند؛ با این استدلال که واژه الْمُؤْمِنِينَ تنها مردان را دربرمی‌گیرد[۵۹۲]؛ همچنین نقل شده که آیه وَلَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا[۵۹۳]، إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِينَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِينَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِينَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِينَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِينَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِينَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاكِرِينَ اللَّهَ كَثِيرًا وَالذَّاكِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا[۵۹۴] پس از پرسش زنان درباره شرکت نکردنشان در جهاد نازل شد [۵۹۵] و دیگر اعمال و عبادات زنان را دارای پاداشی معادل جهاد دانست. در این باره به سیره پیامبر (ص)[۵۹۶] و برخی روایات[۵۹۷] نیز استناد شده است. با این همه، هرچند جهاد بر زنان واجب نیست، شرکت در جهاد و کمک به جهادگران برای آنان جایز است[۵۹۸]، چنان‌که در جنگ‌های صدر اسلام زنان برای درمان مجروحان و کارهایی دیگر در جنگ‌ها شرکت می‌کردند[۵۹۹].
  5. توانایی بدنی: شرط دیگر وجوب جهاد ابتدایی، توان بدنی است[۶۰۰]، از این‌رو جهاد ابتدایی بر ناتوانان و بیماران واجب نیست: لَيْسَ عَلَى الضُّعَفَاءِ وَلَا عَلَى الْمَرْضَى وَلَا عَلَى الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ مَا يُنْفِقُونَ حَرَجٌ إِذَا نَصَحُوا لِلَّهِ وَرَسُولِهِ مَا عَلَى الْمُحْسِنِينَ مِنْ سَبِيلٍ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۶۰۱]؛ مفسران از جمله مصادیق الضُّعَفَاءِ را در آیه، افراد زمین‌گیر[۶۰۲] و پیران[۶۰۳] دانسته‌اند؛ همچنین نابینایان و افراد لنگ به سبب ناتوانی، از شرکت در جهاد معاف‌اند: لَيْسَ عَلَى الْأَعْمَى حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ[۶۰۴]، البته بیماری خفیف و نیز معلولیتی که مانع حمل سلاح نشود از اسباب سقوط تکلیف نیستند[۶۰۵]. شرط توانایی بدنی برای وجوب جهاد را می‌توان از آیات نفی حرج در دین نیز استفاده کرد[۶۰۶]؛ همچنین نابینایان، بیماران یا پیران از مصادیق الْخَالِفِينَ در آیات فَإِنْ رَجَعَكَ اللَّهُ إِلَى طَائِفَةٍ مِنْهُمْ فَاسْتَأْذَنُوكَ لِلْخُرُوجِ فَقُلْ لَنْ تَخْرُجُوا مَعِيَ أَبَدًا وَلَنْ تُقَاتِلُوا مَعِيَ عَدُوًّا إِنَّكُمْ رَضِيتُمْ بِالْقُعُودِ أَوَّلَ مَرَّةٍ فَاقْعُدُوا مَعَ الْخَالِفِينَ[۶۰۷]، رَضُوا بِأَنْ يَكُونُوا مَعَ الْخَوَالِفِ وَطُبِعَ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا يَفْقَهُونَ[۶۰۸]. [۶۰۹] و الْقَاعِدِينَ در آیات وَلَوْ أَرَادُوا الْخُرُوجَ لَأَعَدُّوا لَهُ عُدَّةً وَلَكِنْ كَرِهَ اللَّهُ انْبِعَاثَهُمْ فَثَبَّطَهُمْ وَقِيلَ اقْعُدُوا مَعَ الْقَاعِدِينَ[۶۱۰]، وَإِذَا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ أَنْ آمِنُوا بِاللَّهِ وَجَاهِدُوا مَعَ رَسُولِهِ اسْتَأْذَنَكَ أُوْلُواْ الطَّوْلِ مِنْهُمْ وَقَالُواْ ذَرْنَا نَكُن مَّعَ الْقَاعِدِينَ[۶۱۱] به شمار رفته‌اند که از جهاد ابتدایی معاف شده‌اند.
  6. توانایی مالی: از جمله شرایط وجوب جهاد، توانایی مالی است، از این‌رو جهاد بر عهده کسانی نیست که از تأمین هزینه خانواده و مخارج سفر و خرید سلاح ناتوان‌اند: لَيْسَ عَلَى الضُّعَفَاءِ وَلَا عَلَى الْمَرْضَى وَلَا عَلَى الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ مَا يُنْفِقُونَ حَرَجٌ إِذَا نَصَحُوا لِلَّهِ وَرَسُولِهِ مَا عَلَى الْمُحْسِنِينَ مِنْ سَبِيلٍ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۶۱۲].[۶۱۳]؛ همچنین هرگاه حکومت توانایی فرستادن مجاهدان را به صحنه نبرد نداشته باشد جهاد از آنان ساقط است: وَلَا عَلَى الَّذِينَ إِذَا مَا أَتَوْكَ لِتَحْمِلَهُمْ قُلْتَ لَا أَجِدُ مَا أَحْمِلُكُمْ عَلَيْهِ تَوَلَّوْا وَأَعْيُنُهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ حَزَنًا أَلَّا يَجِدُوا مَا يُنْفِقُونَ[۶۱۴]؛ با وجود این، معذور بودن اینان مشروط به آن است که در پشت جبهه برای خدا و پیامبر خیرخواهی کنند: لَيْسَ عَلَى الضُّعَفَاءِ وَلَا عَلَى الْمَرْضَى وَلَا عَلَى الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ مَا يُنْفِقُونَ حَرَجٌ إِذَا نَصَحُوا لِلَّهِ وَرَسُولِهِ مَا عَلَى الْمُحْسِنِينَ مِنْ سَبِيلٍ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۶۱۵]؛ بدین معنا که به خدا ایمان داشته باشند و از خدا و پیامبرش پیروی کنند[۶۱۶] و از خیانت به مسلمانان بپرهیزند و همچون منافقان در پی فساد و نشر شایعات نباشند[۶۱۷]. برخی گفته‌اند: مراد آیه آن است که هرچند اینان از کار نظامی عاجزند، باید با بهره‌گیری از سلاح زبان به ترغیب دیگران به جهاد و تقویت روحیه جهادگران و تضعیف روحیه دشمن بپردازند[۶۱۸] که در این صورت گناهکار نیستند:لَيْسَ عَلَى الضُّعَفَاءِ وَلَا عَلَى الْمَرْضَى وَلَا عَلَى الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ مَا يُنْفِقُونَ حَرَجٌ إِذَا نَصَحُوا لِلَّهِ وَرَسُولِهِ مَا عَلَى الْمُحْسِنِينَ مِنْ سَبِيلٍ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۶۱۹] و پاداشی معادل پاداش مجاهدان نیز دارند: سَيَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَكُمْ إِذَا انْقَلَبْتُمْ إِلَيْهِمْ لِتُعْرِضُوا عَنْهُمْ فَأَعْرِضُوا عَنْهُمْ إِنَّهُمْ رِجْسٌ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ[۶۲۰].[۶۲۱]، چنان‌که در حدیثی از پیامبر اکرم (ص) آمده است[۶۲۲].
  7. حضور امام عادل: یکی از شرایط جهاد ابتدایی به نظر بسیاری از فقهای امامی، حضور امام معصوم یا فرد منصوب از سوی اوست[۶۲۳]. بر اساس این نظر، وجوب جهاد ابتدایی در عصر غیبت از ذمه همگان ساقط است؛ اما برخی فقها اجازه امام معصوم را در عصر غیبت شرط ندانسته و برآن‌اند که اجازه نایب عام امام معصوم نیز موجب مشروعیت و وجوب جهاد است؛ زیرا در غیر این صورت، جهاد که از ارکان اسلام به شمار می‌رود تعطیل خواهد شد[۶۲۴]. به نظر برخی از اینان، مراد از امام عادل در تعابیر احادیث، مفهومی متقابل با امام فاجر است و مراد، صرفا امام معصوم نیست[۶۲۵]. افزون بر این، آیات قرآن جهاد را با اهداف مهمی چون دفاع از مظلومان، دفع فتنه و فساد و دعوت انسان‌ها به توحید مشروع دانسته که به زمانی خاص منحصر نبوده، شامل عصر غیبت نیز می‌شوند[۶۲۶].[۶۲۷]

وجوب دعوت کافران به اسلام

قبل از آغاز جهاد باید کافران را به اسلام فراخواند[۶۲۸]. در این‌باره فقها به آیات متعددی استناد کرده‌اند؛ از جمله آیاتی که در آن کیفر الهی پیش از ارسال رسولان و آگاه شدن افراد از پیام الهی منتفی دانسته شده است[۶۲۹]، مانند: وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولًا[۶۳۰]؛ همچنین آیه وَأَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي[۶۳۱]. برخی آیه قُلْ لِلْمُخَلَّفِينَ مِنَ الْأَعْرَابِ سَتُدْعَوْنَ إِلَى قَوْمٍ أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ تُقَاتِلُونَهُمْ أَوْ يُسْلِمُونَ فَإِنْ تُطِيعُوا يُؤْتِكُمُ اللَّهُ أَجْرًا حَسَنًا وَإِنْ تَتَوَلَّوْا كَمَا تَوَلَّيْتُمْ مِنْ قَبْلُ يُعَذِّبْكُمْ عَذَابًا أَلِيمًا[۶۳۲] را دال بر وجوب دعوت دانسته‌اند[۶۳۳]. برخی نیز با استناد به آیه ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ[۶۳۴] که در آن پیامبر به دعوت کافران به اسلام با گفتار نیک مأمور شده، برآن‌اند که باید کافران را با حکمت و موعظه نیکو و جدال احسن و با رعایت استعداد و فهم مخاطب به اسلام فرا خواند[۶۳۵]. در این باره به احادیث متعدد نیز استناد شده است[۶۳۶]؛ اما نظر دیگر این است که دعوت مطلقا واجب نیست و برخی نیز دعوت را تنها درباره کافرانی لازم دانسته‌اند که پیام اسلام، پیش‌تر به آنان نرسیده است[۶۳۷]. هنگام دعوت، اگر فرد یا گروهی از کافران قانع نشوند و خواستار مهلتی بیشتر برای تحقیق درباره اسلام گردند باید مهلت داده شوند: اشْتَرَوْا بِآيَاتِ اللَّهِ ثَمَنًا قَلِيلًا فَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِهِ إِنَّهُمْ سَاءَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ[۶۳۸].[۶۳۹]

حرمت جهاد در حرم

در محدوده حرم مکه جهاد حرام است: ِ وَلَا تُقَاتِلُوهُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ[۶۴۰].[۶۴۱] تعبیر مسجد الحرام در آیه شامل همه منطقه حرم می‌شود[۶۴۲]. البته اگر کافران در این منطقه با مسلمانان وارد جنگ شوند، مقابله با آنان رواست: فَإِنْ قَاتَلُوكُمْ فَاقْتُلُوهُمْ[۶۴۳].[۶۴۴]؛ ولی برخی برآن‌اند که این آیه با آیات تجویز جهاد به گونه مطلق مانند وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ[۶۴۵].[۶۴۶] فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ[۶۴۷].[۶۴۸] و نیز برخی احادیث نسخ شده است[۶۴۹]، از این‌رو جهاد ابتدایی با کافران در حرم جایز است؛ ولی در پاسخ گفته‌اند که سیاق دو آیه وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأَخْرِجُوهُمْ مِنْ حَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ وَلَا تُقَاتِلُوهُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ حَتَّى يُقَاتِلُوكُمْ فِيهِ فَإِنْ قَاتَلُوكُمْ فَاقْتُلُوهُمْ كَذَلِكَ جَزَاءُ الْكَافِرِينَ[۶۵۰]، وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلَا عُدْوَانَ إِلَّا عَلَى الظَّالِمِينَ[۶۵۱] نشان می‌دهد که این دو با هم نازل شده‌اند[۶۵۲]؛ افزون بر این، آیه وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلَا عُدْوَانَ إِلَّا عَلَى الظَّالِمِينَ[۶۵۳] عام و آیه وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأَخْرِجُوهُمْ مِنْ حَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ وَلَا تُقَاتِلُوهُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ حَتَّى يُقَاتِلُوكُمْ فِيهِ فَإِنْ قَاتَلُوكُمْ فَاقْتُلُوهُمْ كَذَلِكَ جَزَاءُ الْكَافِرِينَ[۶۵۴] خاص است و عام با خاص تعارضی ندارد تا ناسخ آن باشد[۶۵۵]. احادیث مذکور هم بر نسخ دلالتی ندارند و به علاوه، خبر واحد نمی‌تواند ناسخ آیه باشد[۶۵۶].[۶۵۷]

حرمت جهاد در ماه‌های حرام

جهاد در ماه‌های حرام (رجب، ذیقعده، ذیحجه و محرم) جایز نیست: يَسْأَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرَامِ قِتَالٍ فِيهِ قُلْ قِتَالٌ فِيهِ كَبِيرٌ وَصَدٌّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَكُفْرٌ بِهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَإِخْرَاجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَكْبَرُ عِنْدَ اللَّهِ وَالْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ وَلَا يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّى يَرُدُّوكُمْ عَنْ دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُوا وَمَنْ يَرْتَدِدْ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَيَمُتْ وَهُوَ كَافِرٌ فَأُولَئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ[۶۵۸]، يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّهِ وَلَا الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلَا الْهَدْيَ وَلَا الْقَلَائِدَ وَلَا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ وَرِضْوَانًا وَإِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُوا وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَنْ تَعْتَدُوا وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ[۶۵۹]، فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُوا لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِنْ تَابُوا وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ فَخَلُّوا سَبِيلَهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۶۶۰]، إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْرًا فِي كِتَابِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ مِنْهَا أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ فَلَا تَظْلِمُوا فِيهِنَّ أَنْفُسَكُمْ وَقَاتِلُوا الْمُشْرِكِينَ كَافَّةً كَمَا يُقَاتِلُونَكُمْ كَافَّةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ[۶۶۱].[۶۶۲] به نظر مشهور فقهای امامی حرمت جهاد تنها در مورد کافرانی است که برای این ماه‌ها حرمتی قائل‌اند و در غیر این صورت، جهاد جایز است[۶۶۳]، همچنین در صورتی که کافران در این ماه‌ها به مسلمانان حمله کنند، مقابله با آنان جایز است: الشَّهْرُ الْحَرَامُ بِالشَّهْرِ الْحَرَامِ وَالْحُرُمَاتُ قِصَاصٌ فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ[۶۶۴].[۶۶۵] برخی به استناد این آیه بر آن‌اند که جهاد ابتدایی در این ماه‌ها با کافرانی که در ماه حرام با مسلمانان وارد جنگ شده‌اند با هدف قصاص جایز است؛ بدین صورت که اگر کافران در یکی از ماه‌های حرام به مسلمانان حمله کردند، مسلمانان مجازند در یکی دیگر از این ماه‌ها در همان سال یا سال بعد با کافران جهاد کنند[۶۶۶]. در برابر، بسیاری از فقهای اهل سنت برآن‌اند که حرمت جهاد در ماه حرام با آیات قتال به گونه مطلق از جمله آیات وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلَا عُدْوَانَ إِلَّا عَلَى الظَّالِمِينَ[۶۶۷] و بخشی از آیه فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ[۶۶۸] و نیز سنّت پیامبر (ص) که در ماه حرام با مشرکان طائف به جهاد پرداخت نسخ شده است[۶۶۹]، اما بسیاری از جمله علمای امامی ناسخ بودن آیات مذکور را نپذیرفته[۶۷۰] و گفته‌اند آیاتی که ناسخ بودن آنها ادعا شده، مطلق‌اند و آیات حرمت جنگ در ماه حرام مقید است و مطلق با مقید تعارضی ندارد تا ناسخ آن باشد. افزون بر این، آیه فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ[۶۷۱] حکم جهاد با مشرکان را به سپری شدن ماه حرام مشروط کرده است: فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ[۶۷۲]، از این‌رو نمی‌تواند ناسخ این حکم باشد[۶۷۳]؛ همچنین غزوه طائف در واقع ادامه غزوه هوازن بود که مشرکان خود شروع کننده آن بودند[۶۷۴]. دیدگاه مزبور با احادیثی که جهاد در این ماه‌ها را حرام می‌دانند[۶۷۵] نیز ناسازگار است[۶۷۶].

لزوم پایداری و استقامت در جهاد

از دیگر تکالیف جهادگران، وجوب استقامت در برابر دشمنان است. آیه وَلَمَّا بَرَزُوا لِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالُوا رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ[۶۷۷] از درخواست گروهی از جهادگران امت‌های پیشین از خداوند مبنی بر اعطای صبر و استقامت به آنان در برابر دشمن یاد کرده است و در آیه‌ای دیگر، خداوند جهادگران را به سبب ثبات قدم و استقامت ستوده است: وَكَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ فَمَا وَهَنُوا لِمَا أَصَابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَمَا ضَعُفُوا وَمَا اسْتَكَانُوا وَاللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ[۶۷۸]. در آیاتی متعدد مسلمانان به این امر مأمور شده‌اند: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا لَقِيتُمْ فِئَةً فَاثْبُتُوا وَاذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيرًا لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ[۶۷۹]، وَلَا تَهِنُوا فِي ابْتِغَاءِ الْقَوْمِ إِنْ تَكُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ يَأْلَمُونَ كَمَا تَأْلَمُونَ وَتَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ مَا لَا يَرْجُونَ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا[۶۸۰]. تعبیر فَاثْبُتُوا در آیه مذکور بر وجوب دلالت دارد[۶۸۱]. جهادگران ابتدا با نزول آیه يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى الْقِتَالِ إِن يَكُن مِّنكُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ يَغْلِبُواْ مِئَتَيْنِ وَإِن يَكُن مِّنكُم مِّائَةٌ يَغْلِبُواْ أَلْفًا مِّنَ الَّذِينَ كَفَرُواْ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَّ يَفْقَهُونَ[۶۸۲]، مکلف شدند که در برابر کافرانی که شمار آنها ۱۰ برابر مؤمنان است، استقامت کنند. سپس در آیه الآنَ خَفَّفَ اللَّهُ عَنكُمْ وَعَلِمَ أَنَّ فِيكُمْ ضَعْفًا فَإِن يَكُن مِّنكُم مِّائَةٌ صَابِرَةٌ يَغْلِبُواْ مِئَتَيْنِ وَإِن يَكُن مِّنكُمْ أَلْفٌ يَغْلِبُواْ أَلْفَيْنِ بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ[۶۸۳] مسلمانان مکلف به استقامت در برابر دشمنی با تعداد دو برابر خود شدند. برخی از مفسران آیه دوم را ناسخ آیه نخست می‌دانند[۶۸۴]، چنان‌که این نکته در برخی احادیث نیز مطرح شده است[۶۸۵]، از این‌رو برخی از فقها پایداری جهادگران در برابر کافرانی با تعداد دو برابر آنها را واجب شمرده‌اند[۶۸۶]؛ اما اگر شمار آنها بیش از دو برابر باشد، آن را واجب ندانسته‌اند[۶۸۷]. البته در فرض دوم اگر احتمال شکست نباشد، ایستادگی مستحب خواهد بود[۶۸۸] و در موارد یقین یا گمان قوی داشتن به شکست خود به استناد آیه وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ[۶۸۹] پرهیز از رویارویی با دشمن واجب است[۶۹۰]. در برابر، شماری از فقها منسوخ شدن آیه نخست را نپذیرفته و گفته‌اند که جهادگران در عمل کردن به مفاد هریک از دو آیه مخیرند[۶۹۱]. برخی دیگر حکم آیه نخست را مربوط به جهادگرانی دانسته‌اند که از ایمان و اراده‌ای قوی برخوردارند[۶۹۲] و برخی از فقها حکم آیه نخست را استحبابی و حکم آیه نخست را وجوبی شمرده‌اند[۶۹۳]. اقوال دیگری نیز مطرح شده‌اند[۶۹۴].[۶۹۵]

حرمت تخلف و فرار از جهاد

تخلف و نیز فرار از جهاد در همه شرایع الهی حرام است؛ حضرت موسی (ع) شماری از پیروانش را که از جهاد در راه خدا امتناع کردند، زیان‌کار: وَلَا تَرْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِكُمْ فَتَنْقَلِبُوا خَاسِرِينَ[۶۹۶] و فاسق دانست: قَالَ رَبِّ إِنِّي لَا أَمْلِكُ إِلَّا نَفْسِي وَأَخِي فَافْرُقْ بَيْنَنَا وَبَيْنَ الْقَوْمِ الْفَاسِقِينَ[۶۹۷]، قَالَ فَإِنَّهَا مُحَرَّمَةٌ عَلَيْهِمْ أَرْبَعِينَ سَنَةً يَتِيهُونَ فِي الْأَرْضِ فَلَا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْفَاسِقِينَ[۶۹۸]؛ همچنین حرمت تخلف از جهاد در شرایع پیشین را از آیه أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلَإِ مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَى إِذْ قَالُوا لِنَبِيٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِكًا نُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ قَالَ هَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ أَلَّا تُقَاتِلُوا قَالُوا وَمَا لَنَا أَلَّا نُقَاتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِنْ دِيَارِنَا وَأَبْنَائِنَا فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ تَوَلَّوْا إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ[۶۹۹] که تخلف کنندگان را ظالم شمرده می‌توان دریافت.

در شریعت اسلام افزون بر آیات فوق آیات دیگری نیز مستند حرمت تخلف از جهاد قرار گرفته‌اند؛ از جمله آیاتی که متخلفان از جهاد را بی‌ایمان شمرده إِنَّمَا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَارْتَابَتْ قُلُوبُهُمْ فَهُمْ فِي رَيْبِهِمْ يَتَرَدَّدُونَ[۷۰۰] یا آنان را مذمت کرده‌اند يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَا لَكُمْ إِذَا قِيلَ لَكُمُ انْفِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ أَرَضِيتُمْ بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا مِنَ الْآخِرَةِ فَمَا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فِي الْآخِرَةِ إِلَّا قَلِيلٌ[۷۰۱]، فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلَافَ رَسُولِ اللَّهِ وَكَرِهُوا أَنْ يُجَاهِدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَالُوا لَا تَنْفِرُوا فِي الْحَرِّ قُلْ نَارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَوْ كَانُوا يَفْقَهُونَ[۷۰۲]، وَإِذَا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ أَنْ آمِنُوا بِاللَّهِ وَجَاهِدُواْ مَعَ رَسُولِهِ اسْتَأْذَنَكَ أُوْلُواْ الطَّوْلِ مِنْهُمْ وَقَالُواْ ذَرْنَا نَكُن مَّعَ الْقَاعِدِينَ[۷۰۳]، رَضُوا بِأَنْ يَكُونُوا مَعَ الْخَوَالِفِ وَطُبِعَ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا يَفْقَهُونَ[۷۰۴]، لَكِنِ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ جَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ وَأُولَئِكَ لَهُمُ الْخَيْرَاتُ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ[۷۰۵]، إِنَّمَا السَّبِيلُ عَلَى الَّذِينَ يَسْتَأْذِنُونَكَ وَهُمْ أَغْنِيَاءُ رَضُوا بِأَنْ يَكُونُوا مَعَ الْخَوَالِفِ وَطَبَعَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ[۷۰۶]، يَعْتَذِرُونَ إِلَيْكُمْ إِذَا رَجَعْتُمْ إِلَيْهِمْ قُلْ لَا تَعْتَذِرُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَكُمْ قَدْ نَبَّأَنَا اللَّهُ مِنْ أَخْبَارِكُمْ وَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ[۷۰۷]؛ همچنین آیاتی که عاقبت متخلفان را دوزخ یا عذاب اخروی دانسته‌اند، دال بر این حکم‌اند: إِلَّا تَنْفِرُوا يُعَذِّبْكُمْ عَذَابًا أَلِيمًا وَيَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَيْرَكُمْ وَلَا تَضُرُّوهُ شَيْئًا وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ[۷۰۸]، قُلْ إِنْ كَانَ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَاؤُكُمْ وَإِخْوَانُكُمْ وَأَزْوَاجُكُمْ وَعَشِيرَتُكُمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسَادَهَا وَمَسَاكِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِي سَبِيلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ[۷۰۹]، فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلَافَ رَسُولِ اللَّهِ وَكَرِهُوا أَنْ يُجَاهِدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَالُوا لَا تَنْفِرُوا فِي الْحَرِّ قُلْ نَارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَوْ كَانُوا يَفْقَهُونَ[۷۱۰]، يَعْتَذِرُونَ إِلَيْكُمْ إِذَا رَجَعْتُمْ إِلَيْهِمْ قُلْ لَا تَعْتَذِرُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَكُمْ قَدْ نَبَّأَنَا اللَّهُ مِنْ أَخْبَارِكُمْ وَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ[۷۱۱]، سَيَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَكُمْ إِذَا انْقَلَبْتُمْ إِلَيْهِمْ لِتُعْرِضُوا عَنْهُمْ فَأَعْرِضُوا عَنْهُمْ إِنَّهُمْ رِجْسٌ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ[۷۱۲]؛ همچنین فرار کردن از عرصه جنگ پس از شرکت در جهاد حرام است: إِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا زَحْفًا فَلَا تُوَلُّوهُمُ الْأَدْبَارَ[۷۱۳].[۷۱۴] این حکم را از آیه وَمَنْ يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلَّا مُتَحَرِّفًا لِقِتَالٍ أَوْ مُتَحَيِّزًا إِلَى فِئَةٍ فَقَدْ بَاءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَمَأْوَاهُ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ[۷۱۵] که فرار از جهاد را موجب دچار شدن به غضب الهی دانسته و نیز آیات لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ فِي مَوَاطِنَ كَثِيرَةٍ وَيَوْمَ حُنَيْنٍ إِذْ أَعْجَبَتْكُمْ كَثْرَتُكُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْكُمْ شَيْئًا وَضَاقَتْ عَلَيْكُمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّيْتُمْ مُدْبِرِينَ[۷۱۶]، ثُمَّ يَتُوبُ اللَّهُ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ عَلَى مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۷۱۷] که از بخشش گناه فراریان یاد کرده نیز می‌توان استفاده کرد، چنان‌که در احادیث، فرار از جهاد، گناه کبیره خوانده شده است[۷۱۸]، همچنین در احادیث، حکمت تشریع این حرمت، گستاخ شدن دشمن نسبت به مسلمانان، اسارت و شکست و کشته شدن مسلمانان، وهن و سستی دین و مخدوش شدن رسالت پیامبران الهی و امامان ذکر شده است[۷۱۹]. البته در صورتی که پشت کردن به دشمن تاکتیکی برای یافتن مکان مناسب یا پیوستن به گروهی دیگر از جهادگران برای ادامه جهاد باشد، جایز شمرده شده است: وَمَنْ يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلَّا مُتَحَرِّفًا لِقِتَالٍ أَوْ مُتَحَيِّزًا إِلَى فِئَةٍ فَقَدْ بَاءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَمَأْوَاهُ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ[۷۲۰].[۷۲۱].[۷۲۲]

لزوم رعایت حدود الهی

قرآن کریم از جمله ویژگی‌های جهادگران در راه خدا را توبه کردن، پرستش و حمد و سپاس خداوند، رکوع و سجود، امر به معروف و نهی از منکر و رعایت حدود الهی ذکر کرده است: إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُمْ بِهِ وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ[۷۲۳]، التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ[۷۲۴]. در آیه‌ای دیگر نیز جهادگران به تقوا مأمور: وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ[۷۲۵]، يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قَاتِلُوا الَّذِينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ وَلْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ[۷۲۶] و از تعدی کردن در جهاد منع شده‌اند: وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ[۷۲۷]. فقیهان مراد از تعدی در جهاد را کشتن اطفال، زنان و پیران دانسته‌اند[۷۲۸]، چنان‌که احادیث هم بر این نکته تصریح کرده[۷۲۹] و به علاوه، کشتن مجروحان و فراریان را نیز جایز ندانسته‌اند[۷۳۰]، مگر در صورتی که پس از مجروح شدن یا فرار، برای ادامه نبرد به دیگر جنگجویان دشمن ملحق شوند[۷۳۱].

گزارش شده که حضرت علی (ع) در جنگ جمل مجروحان و فراریان را رها می‌کرد؛ ولی در جنگ صفین آنان را می‌کشت[۷۳۲]، همچنین پس از پیروزی بر دشمنان و اسیر کردن آنان، کشتن آنها جایز نیست: فَإِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّى إِذَا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاءً حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا ذَلِكَ وَلَوْ يَشَاءُ اللَّهُ لَانْتَصَرَ مِنْهُمْ وَلَكِنْ لِيَبْلُوَ بَعْضَكُمْ بِبَعْضٍ وَالَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَلَنْ يُضِلَّ أَعْمَالَهُمْ[۷۳۳].[۷۳۴] این نکته در احادیث نیز مطرح شده است[۷۳۵]؛ همچنین در احادیث[۷۳۶] از مُثْله کردن کشته‌های دشمن مگر در صورت مقابله به مثل نهی شده است. البته توصیه قرآن، پرهیز مؤمنان از مقابله به مثل است: وَإِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُوا بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُمْ بِهِ وَلَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَيْرٌ لِلصَّابِرِينَ[۷۳۷]. به گفته برخی این آیه درباره تصمیم پیامبراکرم (ص) به مثله کردن کشته‌های دشمن در برابر مثله کردن شهیدان مسلمان از سوی آنان نازل شد و آن حضرت پس از نزول آیه، صبر پیشه کرد[۷۳۸].

به نظر فقها، به استناد احادیث[۷۳۹]، کشتن حیوانات، قطع و سوزاندن درختان و مزارع نیز، جز در موارد ضرورت، جایز نیست[۷۴۰]. از جمله ادله جواز این کار در مواقع ضرورت، سیره پیامبر در جهاد با بنی‌نضیر بود که جنگجویان به فرمان الهی درختان آنان را قطع کردند: مَا قَطَعْتُمْ مِنْ لِينَةٍ أَوْ تَرَكْتُمُوهَا قَائِمَةً عَلَى أُصُولِهَا فَبِإِذْنِ اللَّهِ وَلِيُخْزِيَ الْفَاسِقِينَ[۷۴۱].[۷۴۲] همچنین در صورت ضرورت، ویران کردن خانه‌های دشمن جایز است. مستند این حکم را برخی آیه يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُمْ بِأَيْدِيهِمْ وَأَيْدِي الْمُؤْمِنِينَ[۷۴۳] دانسته‌اند[۷۴۴] که درباره تخریب خانه‌های یهودیان بنی‌نضیر در جنگ مسلمانان با آنان نازل شد[۷۴۵]. برخی فقها به استناد قاعده اولویت گفته‌اند که با حرمت نداشتن جان کافران محارب، به طریق اولی اموال آنان نیز حرمتی ندارد[۷۴۶].[۷۴۷]

لزوم رعایت اخلاص و جلب رضایت الهی

جهاد باید تنها برای جلب رضایت الهی صورت گیرد. تعبیر از جهاد با عنوان مبارزه در راه خدا در آیات متعدد بیانگر این نکته است: وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ[۷۴۸]، وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْيَاءٌ وَلَكِنْ لَا تَشْعُرُونَ[۷۴۹]، يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَالْأَذَى كَالَّذِي يُنْفِقُ مَالَهُ رِئَاءَ النَّاسِ وَلَا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ صَفْوَانٍ عَلَيْهِ تُرَابٌ فَأَصَابَهُ وَابِلٌ فَتَرَكَهُ صَلْدًا لَا يَقْدِرُونَ عَلَى شَيْءٍ مِمَّا كَسَبُوا وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ[۷۵۰]، قَدْ كَانَ لَكُمْ آيَةٌ فِي فِئَتَيْنِ الْتَقَتَا فِئَةٌ تُقَاتِلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَأُخْرَى كَافِرَةٌ يَرَوْنَهُمْ مِثْلَيْهِمْ رَأْيَ الْعَيْنِ وَاللَّهُ يُؤَيِّدُ بِنَصْرِهِ مَنْ يَشَاءُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَعِبْرَةً لِأُولِي الْأَبْصَارِ[۷۵۱].[۷۵۲] در آیه‌ای دیگر مؤمنان مأمور شده‌اند تا حق جهاد را به جای آورند: وَجَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ[۷۵۳]، به نظر برخی مفسران مراد از حَقَّ جِهَادِهِ انجام دادن جهاد صرفا به قصد رضایت خداست[۷۵۴] و اضافه شدن کلمه جهاد به ضمیری که به اللَّهِ بازمی‌گردد، برای تأکید بر اخلاص در این کار است[۷۵۵]. از برخی آیات دیگر نیز برمی‌آید که کسب رضایت الهی، غرض اصلی از جهاد با جان و مال به شمار می‌رود: وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ[۷۵۶]، وَمَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ[۷۵۷]؛ نیز يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَعَدُوَّكُمْ أَوْلِيَاءَ تُلْقُونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَقَدْ كَفَرُوا بِمَا جَاءَكُمْ مِنَ الْحَقِّ يُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَإِيَّاكُمْ أَنْ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّكُمْ إِنْ كُنْتُمْ خَرَجْتُمْ جِهَادًا فِي سَبِيلِي وَابْتِغَاءَ مَرْضَاتِي تُسِرُّونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَأَنَا أَعْلَمُ بِمَا أَخْفَيْتُمْ وَمَا أَعْلَنْتُمْ وَمَنْ يَفْعَلْهُ مِنْكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاءَ السَّبِيلِ[۷۵۸]، بر این اساس، قرآن در آیاتی دیگر، جهادگران را از ریا کردن در این عمل منع کرده است: وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ خَرَجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بَطَرًا وَرِئَاءَ النَّاسِ وَيَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَاللَّهُ بِمَا يَعْمَلُونَ مُحِيطٌ[۷۵۹]؛ همچنین از پرداختن به دیگر اغراض دنیوی از جمله به دست آوردن مال دنیا و غنایم نیز منع شده است: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا ضَرَبْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَتَبَيَّنُوا وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقَى إِلَيْكُمُ السَّلَامَ لَسْتَ مُؤْمِنًا تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فَعِنْدَ اللَّهِ مَغَانِمُ كَثِيرَةٌ كَذَلِكَ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلُ فَمَنَّ اللَّهُ عَلَيْكُمْ فَتَبَيَّنُوا إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا[۷۶۰]، وَلَقَدْ صَدَقَكُمُ اللَّهُ وَعْدَهُ إِذْ تَحُسُّونَهُمْ بِإِذْنِهِ حَتَّى إِذَا فَشِلْتُمْ وَتَنَازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ وَعَصَيْتُمْ مِنْ بَعْدِ مَا أَرَاكُمْ مَا تُحِبُّونَ مِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الدُّنْيَا وَمِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الْآخِرَةَ ثُمَّ صَرَفَكُمْ عَنْهُمْ لِيَبْتَلِيَكُمْ وَلَقَدْ عَفَا عَنْكُمْ وَاللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ[۷۶۱].[۷۶۲]

استغفار و استمداد از خداوند

از جمله آداب جهاد، یاد خداوند، استغفار از گناهان و استمداد از اوست، چنان‌که قرآن این امر را یکی از ویژگی‌های جهادگران در امت‌های پیشین برشمرده است: وَكَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ فَمَا وَهَنُوا لِمَا أَصَابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَمَا ضَعُفُوا وَمَا اسْتَكَانُوا وَاللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ[۷۶۳]، وَمَا كَانَ قَوْلَهُمْ إِلَّا أَنْ قَالُوا رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسْرَافَنَا فِي أَمْرِنَا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ[۷۶۴]، فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِيكُمْ بِنَهَرٍ فَمَن شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي وَمَن لَّمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّي إِلاَّ مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِيَدِهِ فَشَرِبُواْ مِنْهُ إِلاَّ قَلِيلاً مِّنْهُمْ فَلَمَّا جَاوَزَهُ هُوَ وَالَّذِينَ آمَنُواْ مَعَهُ قَالُواْ لاَ طَاقَةَ لَنَا الْيَوْمَ بِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلاقُوا اللَّهِ كَم مِّن فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ[۷۶۵]. مسلمانان جهادگر نیز به ذکر الهی مأمور شده‌اند: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا لَقِيتُمْ فِئَةً فَاثْبُتُوا وَاذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيرًا لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ[۷۶۶]، از این‌رو پیامبراکرم (ص) و مؤمنان همواره پیروزی بر کافران را از درگاه الهی طلب می‌کردند: وَارْحَمْنَا أَنْتَ مَوْلَانَا فَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ[۷۶۷]؛ إِذْ تَسْتَغِيثُونَ رَبَّكُمْ فَاسْتَجَابَ لَكُمْ أَنِّي مُمِدُّكُمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ مُرْدِفِينَ[۷۶۸] در احادیث نیز اذکار گوناگونی از پیامبراکرم (ص) و حضرات ائمه (ع) در هنگام رویارویی با دشمن نقل شده‌اند؛ از جمله التزام به ذکر « اَللَّهُمَّ لَكَ اَلْحَمْدُ وَ إِلَيْكَ اَلْمُشْتَكَى وَ أَنْتَ اَلْمُسْتَعَانُ» در جنگ احد [۷۶۹] و ذکر « اَللَّهُمَّ مُنْزِلَ اَلْكِتَابِ مُنْشِرَ اَلسَّحَابِ وَاضِعَ اَلْمِيزَانِ سَرِيعَ اَلْحِسَابِ اِهْزِمِ اَلْأَحْزَابَ عَنَّا وَ ذَلِّلْهُمْ» در جنگ احزاب از جانب رسول اکرم [۷۷۰] و التزام حضرت علی (ع) به ذکر « اَللَّهُمَّ أَنْتَ عِصْمَتِي وَ نَاصِرِي وَ مَانِعِي اَللَّهُمَّ بِكَ أَصُولُ وَ بِكَ أُقَاتِلُ» هنگام رویارویی با دشمن[۷۷۱]. به علاوه، در منابع حدیثی ادعیه و اذکار متعدد دیگری از معصومان (ع) در مورد جهاد نقل شده است[۷۷۲]. خداوند، اجابت خواست جهادگران را تضمین فرموده است: إِذْ تَسْتَغِيثُونَ رَبَّكُمْ فَاسْتَجَابَ لَكُمْ[۷۷۳]، چنان‌که پیامبر (ص) و دیگر جهادگران صدر اسلام با روش‌های گوناگون از یاری خداوند برخوردار بودند؛ از جمله با امداد فرشتگان خداوند: ثُمَّ أَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَأَنْزَلَ جُنُودًا لَمْ تَرَوْهَا وَعَذَّبَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَذَلِكَ جَزَاءُ الْكَافِرِينَ[۷۷۴]، يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ جَاءَتْكُمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا وَجُنُودًا لَمْ تَرَوْهَا وَكَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرًا[۷۷۵]، إِذْ تَقُولُ لِلْمُؤْمِنِينَ أَلَنْ يَكْفِيَكُمْ أَنْ يُمِدَّكُمْ رَبُّكُمْ بِثَلَاثَةِ آلَافٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ مُنْزَلِينَ[۷۷۶]، بَلَى إِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا وَيَأْتُوكُمْ مِنْ فَوْرِهِمْ هَذَا يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُمْ بِخَمْسَةِ آلَافٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ مُسَوِّمِينَ[۷۷۷]، إِذْ تَسْتَغِيثُونَ رَبَّكُمْ فَاسْتَجَابَ لَكُمْ أَنِّي مُمِدُّكُمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ مُرْدِفِينَ[۷۷۸]، نزول باران: إِذْ يُغَشِّيكُمُ النُّعَاسَ أَمَنَةً مِنْهُ وَيُنَزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً لِيُطَهِّرَكُمْ بِهِ وَيُذْهِبَ عَنْكُمْ رِجْزَ الشَّيْطَانِ وَلِيَرْبِطَ عَلَى قُلُوبِكُمْ وَيُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدَامَ[۷۷۹]، وزش باد: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ جَاءَتْكُمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا وَجُنُودًا لَمْ تَرَوْهَا وَكَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرًا[۷۸۰]، نزول آرامش بر قلوب مؤمنان: ثُمَّ أَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَأَنْزَلَ جُنُودًا لَمْ تَرَوْهَا وَعَذَّبَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَذَلِكَ جَزَاءُ الْكَافِرِينَ[۷۸۱]، إِلَّا تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِينَ كَفَرُوا ثَانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُمَا فِي الْغَارِ إِذْ يَقُولُ لِصَاحِبِهِ لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ وَأَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْهَا وَجَعَلَ كَلِمَةَ الَّذِينَ كَفَرُوا السُّفْلَى وَكَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيَا وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ[۷۸۲]، هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدَادُوا إِيمَانًا مَعَ إِيمَانِهِمْ وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا[۷۸۳]، لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنْزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحًا قَرِيبًا[۷۸۴]، إِذْ جَعَلَ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ الْجَاهِلِيَّةِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَأَلْزَمَهُمْ كَلِمَةَ التَّقْوَى وَكَانُوا أَحَقَّ بِهَا وَأَهْلَهَا وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا[۷۸۵]، القای رعب و وحشت در دل دشمنان: إِذْ يُوحِي رَبُّكَ إِلَى الْمَلَائِكَةِ أَنِّي مَعَكُمْ فَثَبِّتُوا الَّذِينَ آمَنُوا سَأُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ فَاضْرِبُوا فَوْقَ الْأَعْنَاقِ وَاضْرِبُوا مِنْهُمْ كُلَّ بَنَانٍ[۷۸۶]، لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا[۷۸۷]، هُوَ الَّذِي أَخْرَجَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِنْ دِيَارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ مَا ظَنَنْتُمْ أَنْ يَخْرُجُوا وَظَنُّوا أَنَّهُمْ مَانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْ مِنَ اللَّهِ فَأَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ يَحْتَسِبُوا وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُمْ بِأَيْدِيهِمْ وَأَيْدِي الْمُؤْمِنِينَ فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ[۷۸۸]، اندک جلوه دادن دشمن در چشم جهادگران: إِذْ يُرِيكَهُمُ اللَّهُ فِي مَنَامِكَ قَلِيلًا وَلَوْ أَرَاكَهُمْ كَثِيرًا لَفَشِلْتُمْ وَلَتَنَازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ وَلَكِنَّ اللَّهَ سَلَّمَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ[۷۸۹]، وَإِذْ يُرِيكُمُوهُمْ إِذِ الْتَقَيْتُمْ فِي أَعْيُنِكُمْ قَلِيلًا وَيُقَلِّلُكُمْ فِي أَعْيُنِهِمْ لِيَقْضِيَ اللَّهُ أَمْرًا كَانَ مَفْعُولًا وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ[۷۹۰] و پرشمار نشان دادن جهادگران در چشم دشمن: قَدْ كَانَ لَكُمْ آيَةٌ فِي فِئَتَيْنِ الْتَقَتَا فِئَةٌ تُقَاتِلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَأُخْرَى كَافِرَةٌ يَرَوْنَهُمْ مِثْلَيْهِمْ رَأْيَ الْعَيْنِ وَاللَّهُ يُؤَيِّدُ بِنَصْرِهِ مَنْ يَشَاءُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَعِبْرَةً لِأُولِي الْأَبْصَارِ[۷۹۱].[۷۹۲]

توکل بر خداوند

امکانات و نیروهای جنگی هرچند نقشی مهم در کارزار با دشمن دارند، عامل اساسیِ غلبه بر دشمن و پیروزی به شمار نمی‌روند: وَلَنْ تُغْنِيَ عَنْكُمْ فِئَتُكُمْ شَيْئًا وَلَوْ كَثُرَتْ[۷۹۳]، حتی گاه اتکا به توانایی‌های ظاهری ممکن است موجب شکست گردد، چنان‌که این امر در جنگ حنین از اسباب شکست مسلمانان شمرده شده است: لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ فِي مَوَاطِنَ كَثِيرَةٍ وَيَوْمَ حُنَيْنٍ إِذْ أَعْجَبَتْكُمْ كَثْرَتُكُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْكُمْ شَيْئًا وَضَاقَتْ عَلَيْكُمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّيْتُمْ مُدْبِرِينَ[۷۹۴] در واقع عامل اساسیِ غلبه بر دشمن، اراده الهی است که سبب پیروزیِ گروهی اندک بر سپاهی بزرگ می‌گردد: كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ[۷۹۵]، از این‌رو جهادگران در رویارویی با دشمن باید بر خداوند توکل کنند، چنان‌که سفارش برخی مؤمنان در سپاه حضرت موسی (ع) به دیگر جهادگران همین بود: قَالَ رَجُلَانِ مِنَ الَّذِينَ يَخَافُونَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمَا ادْخُلُوا عَلَيْهِمُ الْبَابَ فَإِذَا دَخَلْتُمُوهُ فَإِنَّكُمْ غَالِبُونَ وَعَلَى اللَّهِ فَتَوَكَّلُوا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ[۷۹۶] و خداوند به پیامبر اکرم (ص) نیز همین را توصیه فرموده است: فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ[۷۹۷]؛ همچنین توکل بر خدا از ویژگی‌های جهادگران به شمار رفته است: وَلَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَأَنْتُمْ أَذِلَّةٌ فَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ[۷۹۸]، الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَانًا وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ[۷۹۹].[۸۰۰]

شرایط خاتمه یافتن جهاد

جهاد در برخی موارد به طور موقت یا دایمی پایان می‌پذیرد؛ از جمله:

  1. امان خواستن دشمن: در صورتی که هنگام جهاد با کافران، فرد یا افرادی از آنان درخواست متارکه جنگ را برای تحقیق درباره اسلام کنند، مسلمانان باید از جنگ دست بردارند و به آنان امان دهند و پس از تحقیق نیز به سلامت آنان را به جایگاه خود باز گردانند: وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْلَمُونَ[۸۰۱] اعطای امان به دشمنان دارای شرایط و احکام خاصی است که در منابع فقهی مطرح شده و با تحقق یافتن امان، جهاد با مستأمنان پایان می‌یابد.
  2. قرارداد صلح: از دیگر موارد پایان یافتن جهاد، انعقاد قرارداد ترک مخاصمه میان مسلمانان و دشمنان آنهاست. این قرارداد گاه موقت است و گاه دائمی:
    1. قرارداد مؤقت: از جمله مصادیق قرارداد موقت، قرارداد آتش بس است که به موجب آن با توافق دو طرف متخاصم، برای مدتی محدود از جنگ خودداری می‌شود[۸۰۲]. این قرارداد گاه بدون شرط و گاه با شرایطی همراه است؛ مانند پرداخت مال و تبادل اسیران[۸۰۳]. آیات متعددی به مشروعیت این قرارداد اشاره دارند[۸۰۴] مانند آیات بَرَاءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى الَّذِينَ عَاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ[۸۰۵]، فَسِيحُوا فِي الْأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِي اللَّهِ وَأَنَّ اللَّهَ مُخْزِي الْكَافِرِينَ[۸۰۶] و نیز آیه وَإِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ[۸۰۷]. با انعقاد این قرارداد و رعایت شدن آن از سوی دشمن، مسلمانان باید تا پایان مدت مقرّر از جنگیدن بپرهیزند: إِلَّا الَّذِينَ عَاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ثُمَّ لَمْ يَنْقُصُوكُمْ شَيْئًا وَلَمْ يُظَاهِرُوا عَلَيْكُمْ أَحَدًا فَأَتِمُّوا إِلَيْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلَى مُدَّتِهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ[۸۰۸]، كَيْفَ يَكُونُ لِلْمُشْرِكِينَ عَهْدٌ عِنْدَ اللَّهِ وَعِنْدَ رَسُولِهِ إِلَّا الَّذِينَ عَاهَدْتُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ فَمَا اسْتَقَامُوا لَكُمْ فَاسْتَقِيمُوا لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ[۸۰۹].
    2. قرارداد دایم: گاه قرارداد میان مسلمانان و کافران، دائمی است. این قرارداد اشکال گوناگونی دارد و از جمله آنها عقد ذمه یعنی قراردادی است که میان مسلمانان و اهل کتاب بسته می‌شود[۸۱۰] و به موجب آن اهل ذمّه ملزم به پرداخت جزیه و رعایت اموری دیگر می‌شوند و در برابر، نزاع مسلمانان با آنان خاتمه یافته، حکومت اسلامی موظف است از مال و جان و دیگر حقوق آنان حراست کند[۸۱۱]. در آیه قَاتِلُوا الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلَا يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَلَا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حَتَّى يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَنْ يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ[۸۱۲] به خاتمه یافتن جهاد در صورت انعقاد عقد ذمه اشاره شده است. گاهی قرارداد دائم ترک مخاصمه میان دو گروه مسلمان است که یکی از آنها باغی به شمار می‌رود. در صورت انصراف باغیان از تجاوزگری و طغیان، جهاد با آنها پایان می‌یابد و با آنان قرارداد صلح دائمی برقرار می‌شود: وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ[۸۱۳].
  3. اسلام: دست برداشتن مشرکان و بت‌پرستان از کفر و شرک خود و پذیرش اسلام نیز موجب پایان یافتن جهاد است: فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُوا لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِنْ تَابُوا وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ فَخَلُّوا سَبِيلَهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۸۱۴]، فَإِنِ انْتَهَوْا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۸۱۵].[۸۱۶] آنان پس از اسلام آوردن، در شمار برادران دینی مسلمانان قرار می‌گیرند و از همه حقوق آنان برخوردار می‌شوند: فَإِنْ تَابُوا وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ فَإِخْوَانُكُمْ فِي الدِّينِ وَنُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ[۸۱۷]؛ این نکته را از آیاتی که مسلمانان را به جهاد تا رفع فتنه فرمان داده نیز می‌توان دریافت: وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلَا عُدْوَانَ إِلَّا عَلَى الظَّالِمِينَ[۸۱۸]، وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَإِنَّ اللَّهَ بِمَا يَعْمَلُونَ بَصِيرٌ[۸۱۹]؛ با این استدلال که مراد از فتنه شرک و بت‌پرستی است[۸۲۰]، چنان‌که احادیث هم بر آن دلالت دارند[۸۲۱]. با پذیرش ظاهری اسلام از سوی کافران، جنگ با آنان حرام است و احراز ایمان قلبی آنان لازم نیست: وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقَى إِلَيْكُمُ السَّلَامَ لَسْتَ مُؤْمِنًا[۸۲۲] این آیه درباره برخی مسلمانان نازل شد که به گمان دروغین بودن اسلام آوردن یکی از کافران، وی را کشتند و در این آیه، نکوهش شدند[۸۲۳]. سیره پیامبراکرم (ص) نیز آن بود که با منافقان به رغم ظاهری بودن اسلامشان، همانند مسلمانان واقعی رفتار می‌کرد[۸۲۴]

عوامل جهاد پیامبر

مراد آن دسته از عواملی است که نشان می‌دهد جهاد پیامبر جنبه اجبارگرایانه برای ایمان آوردن نبوده و یا از روش‌های غیر انسانی استفاده نشده است. دستور به جهاد در بستری چون اذیت و آزار مسلمانان و محاصره پیامبر و مسائلی از این قبیل بوده است.

  1. أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ[۸۲۵]،
  2. وَلَمَّا رَأَى الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزَابَ قَالُوا هَذَا مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَصَدَقَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَمَا زَادَهُمْ إِلَّا إِيمَانًا وَتَسْلِيمًا[۸۲۶]،
  3. إِلَّا الَّذِينَ عَاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ثُمَّ لَمْ يَنْقُصُوكُمْ شَيْئًا وَلَمْ يُظَاهِرُوا عَلَيْكُمْ أَحَدًا فَأَتِمُّوا إِلَيْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلَى مُدَّتِهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ[۸۲۷]،
  4. وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ[۸۲۸].[۸۲۹]

پیامبر رهبر، اسوه و فرمانده جهاد

  1. يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا لَقِيتُمْ فِئَةً فَاثْبُتُوا وَاذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيرًا لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ * وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ وَاصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ[۸۳۰]،
  2. يَحْسَبُونَ الْأَحْزَابَ لَمْ يَذْهَبُوا وَإِنْ يَأْتِ الْأَحْزَابُ يَوَدُّوا لَوْ أَنَّهُمْ بَادُونَ فِي الْأَعْرَابِ يَسْأَلُونَ عَنْ أَنْبَائِكُمْ وَلَوْ كَانُوا فِيكُمْ مَا قَاتَلُوا إِلَّا قَلِيلًا * لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کٰانَ یرْجُوا اللٰهَ وَ الْیوْمَ الْآخِرَ وَ ذَکرَ اللٰهَ کثِیراً[۸۳۱]،
  3. وَلَقَدْ صَدَقَكُمُ اللَّهُ وَعْدَهُ إِذْ تَحُسُّونَهُمْ بِإِذْنِهِ حَتَّى إِذَا فَشِلْتُمْ وَتَنَازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ وَعَصَيْتُمْ مِنْ بَعْدِ مَا أَرَاكُمْ مَا تُحِبُّونَ مِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الدُّنْيَا وَمِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الْآخِرَةَ ثُمَّ صَرَفَكُمْ عَنْهُمْ لِيَبْتَلِيَكُمْ وَلَقَدْ عَفَا عَنْكُمْ وَاللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ * إِذْ تُصْعِدُونَ وَلَا تَلْوُونَ عَلَى أَحَدٍ وَالرَّسُولُ يَدْعُوكُمْ فِي أُخْرَاكُمْ فَأَثَابَكُمْ غَمًّا بِغَمٍّ لِكَيْلَا تَحْزَنُوا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا مَا أَصَابَكُمْ وَاللَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ[۸۳۲]،
  4. عَفَا اللَّهُ عَنْكَ لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَتَعْلَمَ الْكَاذِبِينَ * لَا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ أَنْ يُجَاهِدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالْمُتَّقِينَ * إِنمٰا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَارْتَابَتْ قُلُوبُهُمْ فَهُمْ فِي رَيْبِهِمْ يَتَرَدَّدُونَ[۸۳۳]،
  5. مَا كَانَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ وَمَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ أَنْ يَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسُولِ اللَّهِ وَلَا يَرْغَبُوا بِأَنْفُسِهِمْ عَنْ نَفْسِهِ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ لَا يُصِيبُهُمْ ظَمَأٌ وَلَا نَصَبٌ وَلَا مَخْمَصَةٌ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَطَئُونَ مَوْطِئًا يَغِيظُ الْكُفَّارَ وَلَا يَنَالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَيْلًا إِلَّا كُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صَالِحٌ إِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ[۸۳۴]،
  6. وَإِنْ يُرِيدُوا أَنْ يَخْدَعُوكَ فَإِنَّ حَسْبَكَ اللَّهُ هُوَ الَّذِي أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِينَ[۸۳۵]،
  7. لَكِنِ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ جَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ وَأُولَئِكَ لَهُمُ الْخَيْرَاتُ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ[۸۳۶]،
  8. يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ[۸۳۷].[۸۳۸]

نکات

  1. لزوم پیروی از فرامین و رهنمودهای پیامبر اسلام و فرماندهان اسلامی در عرصه جهاد: وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ[۸۳۹].
  2. پیامبر الگوی نیکو در جهاد با دشمنان دعوت اعلام شده است: لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ[۸۴۰].
  3. حضور رهبری جامعه اسلامی، محمد در عرصه جهاد: «وَ الرسُولُ یدْعُوکمْ فِی أُخْرٰاکمْ» به هنگام تفرقه و تنازع و ترس و فرار عده‌ای سست عنصر از میدان جنگ: حَتَّى إِذَا فَشِلْتُمْ وَتَنَازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ وَعَصَيْتُمْ[۸۴۱]... إِذْ تُصْعِدُونَ وَلَا تَلْوُونَ عَلَى أَحَدٍ[۸۴۲].
  4. زمام امور جهاد و اجازه حضور در آن و یا معافیت از آن در عصر بعثت در اختیار پیامبر و از شئون رهبری او: عَفَا اللَّهُ عَنْكَ لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَتَعْلَمَ الْكَاذِبِينَ[۸۴۳].
  5. حفظ جان پیامبر (رهبری جهاد) در عرصه جهاد، وظیفه همه مجاهدان و مقدم بر حفظ جان خود آنان: وَلَا يَرْغَبُوا بِأَنْفُسِهِمْ عَنْ نَفْسِهِ[۸۴۴].
  6. مؤمنان صدر اسلام، حامیان شایسته و کار آمد برای پیامبر در عرصه‌های جهاد: فَإِنَّ حَسْبَكَ اللَّهُ هُوَ الَّذِي أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِينَ[۸۴۵].
  7. همراهی صحابه با پیامبر در امر جهاد: لَكِنِ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ جَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ[۸۴۶].[۸۴۷]

چگونگی مدیریت جنگی و آسیب‌شناسی نیروهای جهادی

  1. وَأَذَانٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الْأَكْبَرِ أَنَّ اللَّهَ بَرِيءٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ وَرَسُولُهُ فَإِنْ تُبْتُمْ فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِي اللَّهِ وَبَشِّرِ الَّذِينَ كَفَرُوا بِعَذَابٍ أَلِيمٍ * إِلَّا الَّذِينَ عَاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ثُمَّ لَمْ يَنْقُصُوكُمْ شَيْئًا وَلَمْ يُظَاهِرُوا عَلَيْكُمْ أَحَدًا فَأَتِمُّوا إِلَيْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلَى مُدَّتِهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ} * فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُوا لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِنْ تَابُوا وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ فَخَلُّوا سَبِيلَهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۸۴۸]،
  2. وَلَا تُعْجِبْكَ أَمْوَالُهُمْ وَأَوْلَادُهُمْ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُعَذِّبَهُمْ بِهَا فِي الدُّنْيَا وَتَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَهُمْ كَافِرُونَ * وَإِذَا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ أَنْ آمِنُوا بِاللَّهِ وَجَاهِدُوا مَعَ رَسُولِهِ اسْتَأْذَنَكَ أُوْلُواْ الطَّوْلِ مِنْهُمْ وَقَالُواْ ذَرْنَا نَكُن مَّعَ الْقَاعِدِينَ * رَضُوا بِأَنْ يَكُونُوا مَعَ الْخَوَالِفِ وَطُبِعَ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا يَفْقَهُونَ[۸۴۹]،
  3. إِنَّمَا السَّبِيلُ عَلَى الَّذِينَ يَسْتَأْذِنُونَكَ وَهُمْ أَغْنِيَاءُ رَضُوا بِأَنْ يَكُونُوا مَعَ الْخَوَالِفِ وَطَبَعَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ[۸۵۰]،
  4. وَإِمَّا تَخَافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِيَانَةً فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ عَلَى سَوَاءٍ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْخَائِنِينَ[۸۵۱]،
  5. وَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ ائْذَنْ لِي وَلَا تَفْتِنِّي أَلَا فِي الْفِتْنَةِ سَقَطُوا وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكَافِرِينَ[۸۵۲]،
  6. فَإِنْ رَجَعَكَ اللَّهُ إِلَى طَائِفَةٍ مِنْهُمْ فَاسْتَأْذَنُوكَ لِلْخُرُوجِ فَقُلْ لَنْ تَخْرُجُوا مَعِيَ أَبَدًا وَلَنْ تُقَاتِلُوا مَعِيَ عَدُوًّا إِنَّكُمْ رَضِيتُمْ بِالْقُعُودِ أَوَّلَ مَرَّةٍ فَاقْعُدُوا مَعَ الْخَالِفِينَ[۸۵۳]،
  7. وَجَاءَ الْمُعَذِّرُونَ مِنَ الْأَعْرَابِ لِيُؤْذَنَ لَهُمْ وَقَعَدَ الَّذِينَ كَذَبُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ سَيُصِيبُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ[۸۵۴]،
  8. إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِذَا كَانُوا مَعَهُ عَلَى أَمْرٍ جَامِعٍ لَمْ يَذْهَبُوا حَتَّى يَسْتَأْذِنُوهُ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَأْذِنُونَكَ أُولَئِكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ فَإِذَا اسْتَأْذَنُوكَ لِبَعْضِ شَأْنِهِمْ فَأْذَنْ لِمَنْ شِئْتَ مِنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمُ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۸۵۵]،
  9. وَيَسْتَأْذِنُ فَرِيقٌ مِنْهُمُ النَّبِيَّ يَقُولُونَ إِنَّ بُيُوتَنَا عَوْرَةٌ وَمَا هِيَ بِعَوْرَةٍ إِنْ يُرِيدُونَ إِلَّا فِرَارًا[۸۵۶]،
  10. الَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِلَّهِ وَالرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ مَا أَصَابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَاتَّقَوْا أَجْرٌ عَظِيمٌ[۸۵۷]،
  11. يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا لَقِيتُمْ فِئَةً فَاثْبُتُوا وَاذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيرًا لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ * وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ وَاصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ[۸۵۸]،
  12. لَقَدْ تَابَ اللَّهُ عَلَى النَّبِيِّ وَالْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ فِي سَاعَةِ الْعُسْرَةِ مِنْ بَعْدِ مَا كَادَ يَزِيغُ قُلُوبُ فَرِيقٍ مِنْهُمْ ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ إِنَّهُ بِهِمْ رَءُوفٌ رَحِيمٌ[۸۵۹]،
  13. وَأَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ لَئِنْ أَمَرْتَهُمْ لَيَخْرُجُنَّ قُلْ لَا تُقْسِمُوا طَاعَةٌ مَعْرُوفَةٌ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ[۸۶۰]،
  14. قُلْ لِلْمُخَلَّفِينَ مِنَ الْأَعْرَابِ سَتُدْعَوْنَ إِلَى قَوْمٍ أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ تُقَاتِلُونَهُمْ أَوْ يُسْلِمُونَ فَإِنْ تُطِيعُوا يُؤْتِكُمُ اللَّهُ أَجْرًا حَسَنًا وَإِنْ تَتَوَلَّوْا كَمَا تَوَلَّيْتُمْ مِنْ قَبْلُ يُعَذِّبْكُمْ عَذَابًا أَلِيمًا[۸۶۱]،
  15. يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ[۸۶۲]،
  16. فَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَجَاهِدْهُمْ بِهِ جِهَادًا كَبِيرًا[۸۶۳]،
  17. يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ[۸۶۴]،
  18. إِنْ تُصِبْكَ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَإِنْ تُصِبْكَ مُصِيبَةٌ يَقُولُوا قَدْ أَخَذْنَا أَمْرَنَا مِنْ قَبْلُ وَيَتَوَلَّوْا وَهُمْ فَرِحُونَ[۸۶۵]،
  19. فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلَافَ رَسُولِ اللَّهِ وَكَرِهُوا أَنْ يُجَاهِدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَالُوا لَا تَنْفِرُوا فِي الْحَرِّ قُلْ نَارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَوْ كَانُوا يَفْقَهُونَ[۸۶۶] ،
  20. وَإِذْ قَالَتْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ يَا أَهْلَ يَثْرِبَ لَا مُقَامَ لَكُمْ فَارْجِعُوا وَيَسْتَأْذِنُ فَرِيقٌ مِنْهُمُ النَّبِيَّ يَقُولُونَ إِنَّ بُيُوتَنَا عَوْرَةٌ وَمَا هِيَ بِعَوْرَةٍ إِنْ يُرِيدُونَ إِلَّا فِرَارًا[۸۶۷]،
  21. وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا * فَقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا تُكَلَّفُ إِلَّا نَفْسَكَ وَحَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَسَى اللَّهُ أَنْ يَكُفَّ بَأْسَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَاللَّهُ أَشَدُّ بَأْسًا وَأَشَدُّ تَنْكِيلًا[۸۶۸].[۸۶۹]

نکات

در آیات فوق این محورها در باره پیامبر و مدیریت جهاد و آسیب‌شناسی نیروهای جهادی از سوی خداوند مطرح گردیده است:

  1. تهدید مشرکان صدر اسلام به جهاد، از سوی خداوند و رسولش: فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ[۸۷۰].
  2. تلاش برخی از اغنیا برای شرکت نکردن در جهاد با اذن‌خواهی از پیامبر: اسْتَأْذَنَكَ أُوْلُواْ الطَّوْلِ مِنْهُمْ [۸۷۱].
  3. ثروتمندان رویگردان از جهاد مورد نکوهش و تحقیر خداوند واقع شده‌اند: وَلَا تُعْجِبْكَ أَمْوَالُهُمْ وَأَوْلَادُهُمْ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُعَذِّبَهُمْ بِهَا فِي الدُّنْيَا[۸۷۲].
  4. پیامبر مأمور افشای چهره منافقان جهاد گریز و اعلام عدم حضور قطعی آنان در امر جهاد: فَإِنْ رَجَعَكَ اللَّهُ إِلَى طَائِفَةٍ مِنْهُمْ فَاسْتَأْذَنُوكَ لِلْخُرُوجِ فَقُلْ لَنْ تَخْرُجُوا مَعِيَ أَبَدًا وَلَنْ تُقَاتِلُوا مَعِيَ عَدُوًّا[۸۷۳].
  5. گرمی هوا: وَقَالُوا لَا تَنْفِرُوا فِي الْحَرِّ قُلْ نَارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَوْ كَانُوا يَفْقَهُونَ[۸۷۴] و بی‌حفاظ بودن خانه‌ها: يَقُولُونَ إِنَّ بُيُوتَنَا عَوْرَةٌ وَمَا هِيَ بِعَوْرَةٍ إِنْ يُرِيدُونَ إِلَّا فِرَارًا[۸۷۵] بهانه منافقان برای تخلف از جهاد و دستاویزی برای باز داشتن مؤمنان از جنگ[۸۷۶].

منابع

پانویس

  1. العین، ج ۳، ص۳۸۶؛ مفردات، ص۱۰۱؛ لسان العرب، ج ۳، ص۱۳۳، «جهد».
  2. معجم لغة الفقهاء، ص۱۶۸؛ کشاف اصطلاحات الفنون، ج ۱، ص۵۹۸.
  3. الدرالمختار، ج ۴، ص۲۹۵؛ ریاض المسائل، ج ۷، ص۴۴۰؛ جواهرالکلام، ج ۲۱، ص۳.
  4. رضوی، سید عباس، مقاله «جهاد»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰.
  5. جواهر الکلام، ج۲۱، ص۳.
  6. «و در (راه) خداوند چنان که سزاوار جهاد (در راه) اوست جهاد کنید» سوره حج، آیه ۷۸.
  7. «و اگر تو را وا دارند تا آنچه را که نمی‌دانی برای من شریک آوری، از آنان فرمان نبر» سوره لقمان، آیه ۱۵.
  8. «اگر به کارزار با شما دست یازیدند شما هم آنان را بکشید» سوره بقره، آیه ۱۹۱.
  9. «و اگر به سازش گرایند، تو نیز بدان گرای و بر خداوند توکّل کن که او شنوای داناست» سوره انفال، آیه ۶۱.
  10. کوشا، محمد علی، مقاله «جهاد»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص ۶۰۵-۶۰۹.
  11. المیزان، ج ۱۴، ص۴۱۱.
  12. فرهنگ معارف اسلامی، ج ۱، ص۶۶۴.
  13. الکافی، ج ۵، ص۱۲؛ کنز العمال، ج ۴، ص۴۳۰؛ کشاف اصطلاحات الفنون، ج ۱، ص۵۹۸.
  14. الکافی، ج ۵، ص۱۲؛ وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص۱۶۱؛ کنز العمال، ج ۴، ص۴۳۰.
  15. کشاف القناع، ج ۳، ص۳۵؛ معجم لغة الفقهاء، ص۱۶۸.
  16. شرایع الاسلام، ج ۱، ص۲۳۴؛ تحریر الاحکام، ج ۲، ص۱۳۷؛ سبل السلام، ج ۴، ص۴۱.
  17. سلسلة الینابیع، ج ۲۳، ص۱۰۱؛ فقه الصادق علیه ‌السلام، ج ۱۳، ص۱۰؛ المحلی، ج ۱۱، ص۳۰۸.
  18. جواهر الکلام، ج ۲۱، ص۱۸ ـ ۱۹؛ المیزان، ج ۲، ص۶۶؛ فقه الصادق علیه ‌السلام، ج ۱۳، ص۱۲.
  19. جواهر الکلام، ج ۲۱، ص۱۶.
  20. رضوی، سید عباس، مقاله «جهاد»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰.
  21. صادقی فدکی، سید جعفر، مقاله «جنگ»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰، ص۷۳ ـ ۱۰۴.
  22. «با مال جهاد کرده‌اند» سوره انفال، آیه ۷۲.
  23. سوره عنکبوت، آیه ۶۹.
  24. «و هر کس بکوشد تنها برای خویش می‌کوشد، بی‌گمان خداوند از جهانیان بی‌نیاز است» سوره عنکبوت، آیه ۶.
  25. «در راه خداوند جهاد کرده است؟ (هرگز این دو) نزد خداوند برابر نیستند» سوره توبه، آیه ۱۹.
  26. «و راه‌های خویش را به آنان که در (راه) ما بکوشند می‌نماییم و بی‌گمان خداوند با نیکوکاران است» سوره عنکبوت، آیه ۶۹.
  27. سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۴۲۷-۴۳۲.
  28. سادات، سید احمد؛ مقاله «دفاع»؛ دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۳، صص۱۲۲ ـ ۱۳۱.
  29. کوشا، محمد علی، مقاله «جهاد»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص ۶۰۵-۶۰۹.
  30. «جهاد در راه او» سوره توبه، آیه ۲۴.
  31. «در راه خداوند با مال و جان خویش جهاد کنید» سوره صف، آیه ۱۱.
  32. «و در (راه) خداوند چنان که سزاوار جهاد (در راه) اوست جهاد کنید» سوره حج، آیه ۷۸.
  33. «و بسا پیامبرانی که همراه آنان توده‌های انبوه به نبرد (با دشمنان خداوند) پرداختند» سوره آل عمران، آیه ۱۴۶.
  34. «جنگ بر شما مقرر شده است» سوره بقره، آیه ۲۱۶.
  35. «در راه خداوند نبرد کن!» سوره نساء، آیه ۸۴.
  36. «ای مؤمنان! چون با انبوه کافران رویاروی شدید از آنان واپس مگریزید!» سوره انفال، آیه ۱۵.
  37. «پس چون در جنگ بر آنان دست یافتی» سوره انفال، آیه ۵۷.
  38. «و آنان که در راه خداوند هجرت گزیدند سپس کشته شدند» سوره حج، آیه ۵۸.
  39. رضوی، سید عباس، مقاله «جهاد»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰.
  40. «جنگ بر شما مقرر شده است در حالی که شما را ناپسند است.».. سوره بقره، آیه ۲۱۶.
  41. «ای مؤمنان! با کافرانی که نزدیک شمایند جنگ کنید و باید در شما صلابت بیابند و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است» سوره توبه، آیه ۱۲۳.
  42. «و در راه خداوند با آنان که با شما جنگ می‌کنند، جنگ کنید اما تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکاران را دوست نمی‌دارد» سوره بقره، آیه ۱۹۰.
  43. «و هر جا بر آنان دست یافتید، بکشیدشان و از همان‌جا که بیرونتان راندند بیرونشان برانید و (بدانید که) آشوب (شرک) از کشتار بدتر است و نزد مسجد الحرام با آنان به کارزار نیاغازید مگر در آنجا با شما به جنگ برخیزند در آن صورت اگر به کارزار با شما دست یازیدند شما هم آنان را بکشید که سزای کافران همین است» سوره بقره، آیه ۱۹۱.
  44. کوشا، محمد علی، مقاله «جهاد»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص ۶۰۵-۶۰۹.
  45. «و با آنان نبرد کنید تا آشوبی برجا نماند و تنها دین خداوند بر جای ماند» سوره بقره، آیه ۱۹۳.
  46. «پس اگر دست از (جنگ) بازداشتند (شما نیز دست باز دارید که) جز با ستمگران دشمنی نباید کرد» سوره بقره، آیه ۱۹۳.
  47. «و در راه خداوند با آنان که با شما جنگ می‌کنند، جنگ کنید اما تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکاران را دوست نمی‌دارد» سوره بقره، آیه ۱۹۰.
  48. «و در راه خداوند با آنان که با شما جنگ می‌کنند، جنگ کنید اما تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکاران را دوست نمی‌دارد» سوره بقره، آیه ۱۹۰.
  49. «و در راه خداوند با آنان که با شما جنگ می‌کنند، جنگ کنید اما تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکاران را دوست نمی‌دارد» سوره بقره، آیه ۱۹۰.
  50. «و در راه خداوند با آنان که با شما جنگ می‌کنند، جنگ کنید اما تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکاران را دوست نمی‌دارد» سوره بقره، آیه ۱۹۰.
  51. «و با آنان نبرد کنید تا آشوبی برجا نماند و تنها دین خداوند بر جای ماند، پس اگر دست از (جنگ) بازداشتند (شما نیز دست باز دارید که) جز با ستمگران دشمنی نباید کرد» سوره بقره، آیه ۱۹۳.
  52. «تو آنچه در درون من است می‌دانی و من آنچه در ذات توست نمی‌دانم» سوره مائده، آیه ۱۱۶.
  53. المنار، ج۲، ص۲۱۰.
  54. المنار، ج۹، ص۶۶۶.
  55. نهج البلاغه، خطبه ۲۷.
  56. کوشا، محمد علی، مقاله «جهاد»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص ۶۰۵-۶۰۹.
  57. «به کسانی که بر آنها جنگ تحمیل می‌شود اجازه (ی جهاد) داده شد زیرا ستم دیده‌اند و بی‌گمان خداوند بر یاری آنان تواناست» سوره حج، آیه ۳۹.
  58. «و در راه خداوند با آنان که با شما جنگ می‌کنند، جنگ کنید اما تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکاران را دوست نمی‌دارد» سوره بقره، آیه ۱۹۰.
  59. «همانا خداوند از مؤمنان، خودشان و دارایی‌هاشان را خریده است در برابر اینکه بهشت از آن آنها باشد؛ در راه خداوند کارزار می‌کنند، می‌کشند و کشته می‌شوند بنا به وعده‌ای راستین که بر عهده او در تورات و انجیل و قرآن است و وفادارتر از خداوند به پیمان خویش کیست؟ پس به داد و ستدی که کرده‌اید شاد باشید و آن است که رستگاری سترگ است» سوره توبه، آیه ۱۱۱.
  60. فروتن، اباصلت، مرادی، علی اصغر، واژه‌نامه فقه سیاسی، ص ۷۴.
  61. «مؤمنان جهادگریز که آسیب دیده نباشند با جهادگران در راه خداوند به جان و مال، برابر نیستند، خداوند جهادگران به جان و مال را بر جهادگریزان به پایگاهی (والا) برتری بخشیده و به همگان وعده نیکو داده است و خداوند جهادگران را بر جهادگریزان به پاداشی سترگ، برتری * به پایگاه‌هایی و آمرزش و بخشایشی از سوی خویش و خداوند آمرزنده بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۹۵-۹۶.
  62. «ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و به سوی او راه جویید و در راه او جهاد کنید باشد که رستگار گردید» سوره مائده، آیه ۳۵.
  63. «آیا پنداشته‌اید که به خود واگذاشته می‌شوید در حالی که هنوز خداوند کسانی از شما را که جهاد کرده‌اند و جز خداوند و پیامبرش و مؤمنان همرازی نگزیده‌اند معلوم نداشته است؟! و خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است» سوره توبه، آیه ۱۶.
  64. سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۴۲۷-۴۳۲.
  65. «در (کار) دین هیچ اکراهی نیست که رهیافت از گمراهی آشکار است» سوره بقره، آیه ۲۵۶.
  66. «در آن صورت اگر به کارزار با شما دست یازیدند شما هم آنان را بکشید» سوره بقره، آیه ۱۹۱.
  67. «و اگر به سازش گرایند، تو نیز بدان گرای و بر خداوند توکّل کن» سوره انفال، آیه ۶۱.
  68. «ای پیامبر! مؤمنان را به کارزار برانگیز» سوره انفال، آیه ۶۵.
  69. الرحلة المدرسیه، ص۲۱۲.
  70. المنار، ج۲، ص۲۱۵.
  71. مغازی، ج۱۲، ص۶۳.
  72. «و اگر به سازش گرایند، تو نیز بدان گرای و بر خداوند توکّل کن» سوره انفال، آیه ۶۱.
  73. جهاد در اسلام، ص۳۷.
  74. کوشا، محمد علی، مقاله «جهاد»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص ۶۰۵-۶۰۹.
  75. مصطلحات الفقه، ص۱۹۱؛ فقه الصادق علیه ‌السلام، ج ۱۳، ص۱۰؛ بحار الانوار، ج ۶۵، ص۳۷۰.
  76. بحارالانوار، ج ۶۷، ص۳۶؛ معجم لغة الفقهاء، ص۱۶۸.
  77. «و من نفس خویش را تبرئه نمی‌کنم که نفس به بدی بسیار فرمان می‌دهد» سوره یوسف، آیه ۵۳.
  78. الکافی، ج ۵، ص۱۲؛ الامالی، صدوق، ص۵۵۳؛ وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص۱۶۱.
  79. وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص۱۶۳؛ الامالی، صدوق، ص۵۵۳.
  80. الامثل، ج ۷، ص۱۸۴؛ الفتوحات، ج ۱، ص۴۶۷.
  81. «به راستی شیطان دشمن شماست پس او را دشمن بدارید!» سوره فاطر، آیه ۶.
  82. «و در (راه) خداوند چنان که سزاوار جهاد (در راه) اوست جهاد کنید» سوره حج، آیه ۷۸.
  83. «راه او جهاد کنید» سوره مائده، آیه ۳۵.
  84. الصافی، ج ۳، ص۳۹۱؛ روح المعانی، ج ۱۷، ص۲۱۳؛ بحارالانوار، ج ۶۵، ص۳۷۰.
  85. مسند احمد، ج ۳، ص۱۲۴؛ سنن ابی داود، ج ۱، ص۵۶۲؛ میزان الحکمه، ج ۱، ص۴۴۷.
  86. سبل السلام، ج ۴، ص۴۱؛ فقه الصادق علیه ‌السلام، ج ۱۳، ص۱۱.
  87. «سبکبار و گرانبار رهسپار شوید و با مال و جانتان در راه خداوند جهاد کنید» سوره توبه، آیه ۴۱.
  88. «اما پیامبر و کسانی که با وی ایمان آورده‌اند با مال و جان جهاد کرده‌اند و آنانند که نیکی‌ها از آن آنهاست و آنانند که رستگارند» سوره توبه، آیه ۸۸.
  89. «به خدا و پیامبرش ایمان آورید و در راه خداوند با مال و جان خویش جهاد کنید، این برای شما بهتر است اگر بدانید» سوره صف، آیه ۱۱.
  90. «سبکبار و گرانبار رهسپار شوید و با مال و جانتان در راه خداوند جهاد کنید؛ این، اگر بدانید برای شما بهتر است» سوره توبه، آیه ۴۱.
  91. «آنان که به خداوند و روز بازپسین ایمان دارند برای جهاد با مال و جانشان از تو اجازه نمی‌گیرند و خداوند به (حال) پرهیزگاران داناست» سوره توبه، آیه ۴۴.
  92. «بازماندگان (از جهاد در جنگ تبوک)، از خانه‌نشینی خویش در مخالفت با پیامبر شادمانی کردند و خوش نداشتند که با جان و مالشان در راه خداوند جهاد کنند و گفتند: در این گرما رهسپار نشوید؛ بگو: آتش دوزخ گرم‌تر است اگر در می‌یافتند» سوره توبه، آیه ۸۱.
  93. «اما پیامبر و کسانی که با وی ایمان آورده‌اند با مال و جان جهاد کرده‌اند و آنانند که نیکی‌ها از آن آنهاست و آنانند که رستگارند» سوره توبه، آیه ۸۸.
  94. «به خدا و پیامبرش ایمان آورید و در راه خداوند با مال و جان خویش جهاد کنید، این برای شما بهتر است اگر بدانید» سوره صف، آیه ۱۱.
  95. احکام القرآن، ج ۳، ص۱۵۳؛ اضواء البیان، ج ۸، ص۱۱۲؛ تفسیر قاسمی، ج ۸، ص۲۲۰ - ۲۲۱.
  96. احکام القرآن، ج ۳، ص۱۵۱؛ منهاج الصالحین، ج ۱، ص۳۶۷.
  97. سبل السلام، ج ۴، ص۴۱؛ فیض القدیر، ج ۲، ص۴۹۰.
  98. سبل السلام، ج ۴، ص۴۱.
  99. «ای پیامبر! با کافران و منافقان جهاد کن و بر آنان سخت بگیر و جایگاهشان دوزخ است و (این) پایانه، بد است» سوره توبه، آیه ۷۳.
  100. التفسیر الکبیر، ج ۱۶، ص۱۳۵.
  101. «همگی با مشرکان جنگ کنید چنان که آنان همگی با شما جنگ می‌کنند» سوره توبه، آیه ۳۶.
  102. «مشرکان را هر جا یافتید بکشید و دستگیرشان کنید و به محاصره درآورید و در هر کمینگاهی به کمین آنان بنشینید» سوره توبه، آیه ۵.
  103. معجم الفاظ الفقه الجعفری، ص۳۴۳؛ القواعد الفقهیه، بجنوردی، ج ۱۵، ص۳۲۹.
  104. «ای مؤمنان! با کافرانی که نزدیک شمایند جنگ کنید و باید در شما صلابت بیابند و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است» سوره توبه، آیه ۱۲۳.
  105. «پس، از کافران فرمان نبر و به (حکم) آن (قرآن) با آنان به جهادی بزرگ برخیز» سوره فرقان، آیه ۵۲.
  106. ر.ک: القاموس الفقهی، ص۳۱۶؛ دائره‌المعارف تشیع، ج ۲، ص۶۱۶.
  107. «اوست که کافران اهل کتاب را از خانه‌هایشان در نخستین گردآوری بیرون راند (هر چند) شما گمان نمی‌کردید که بیرون روند و (خودشان) گمان می‌کردند که دژهایشان بازدارنده آنان در برابر خداوند است اما (اراده) خداوند از جایی که گمان نمی‌بردند بدیشان رسید و در دل‌هایشان هراس افکند؛ به دست خویش و به دست مؤمنان خانه‌های خویش را ویران می‌کردند؛ پس ای دیده‌وران پند بگیرید!» سوره حشر، آیه ۲.
  108. التبیان، ج ۹، ص۵۵۸؛ جامع البیان، ج ۲۸، ص۳۶.
  109. «و کسانی از اهل کتاب را که پشتیبان ایشان بودند از دژهای آنان فرود آورد و در دل‌هاشان هراس افکند، (چنانکه) دسته‌ای را می‌کشتید و دسته‌ای (دیگر) را اسیر می‌گرفتید» سوره احزاب، آیه ۲۶.
  110. جامع البیان، ج ۲۱، ص۱۸۰؛ التبیان، ج ۸، ص۳۳۲؛ الصافی، ج ۴، ص۱۸۲.
  111. «با آن دسته از اهل کتاب که به خداوند و به روز بازپسین ایمان نمی‌آورند و آنچه را خداوند و پیامبرش حرام کرده‌اند حرام نمی‌دانند و به دین حق نمی‌گروند جنگ کنید تا به دست خود با خواری جزیه بپردازند» سوره توبه، آیه ۲۹.
  112. الفقه، ج ۴۸، ص۲۹.
  113. روح البیان، ج ۳، ص۴۱۲؛ المیزان، ج ۹، ص۲۳۹ ـ ۲۴۲؛ المنیر، ج ۱۰، ص۱۷۴ ـ ۱۷۵.
  114. الکاشف، ج ۴، ص۳۲.
  115. المیزان، ج ۹، ص۳۳۹؛ الامثل، ج ۶، ص۱۲۶.
  116. «ای پیامبر! با کافران و منافقان جهاد کن و بر آنان سخت بگیر و جایگاهشان دوزخ است و (این) پایانه، بد است» سوره توبه، آیه ۷۳.
  117. «ای پیامبر! با کافران و منافقان جهاد کن و بر آنان سخت بگیر و جایگاهشان دوزخ است و (این) پایانه، بد است» سوره توبه، آیه ۷۳.
  118. التبیان، ج ۱۰، ص۵۲؛ مجمع البیان، ج ۵، ص۸۸ ـ ۸۹.
  119. التبیان، ج ۱۰، ص۵۲؛ تفسیر قرطبی، ج ۸، ص۲۰۴؛ الامثل، ج ۶، ص۱۲۵.
  120. جامع البیان، ج ۱۰، ص۲۳۴؛ التبیان، ج ۱۰، ص۵۲.
  121. فقه القرآن، ج ۱، ص۳۴۲؛ الامالی، طوسی، ص۳۶۶.
  122. جامع البیان، ج ۱۰، ص۲۳۳؛ مجمع البیان، ج ۵، ص۸۸؛ المیزان، ج ۹، ص۳۳۹.
  123. مصطلحات الفقه، ص۱۰۱؛ الفقه الاسلامی، ج ۷، ص۵۴۷۸ ـ ۵۴۷۹.
  124. فقه الصادق علیه ‌السلام، ج ۱۳، ص۱۷، ۱۱۰.
  125. «با آن کس که ستم می‌کند جنگ کنید تا به فرمان خداوند باز گردد» سوره حجرات، آیه ۹.
  126. نظام الحکم فی الاسلام، ص۵۹؛ فقه الصادق علیه ‌السلام، ج ۱۳، ص۹ ـ ۱۳.
  127. «و در راه خداوند با آنان که با شما جنگ می‌کنند، جنگ کنید اما تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکاران را دوست نمی‌دارد» سوره بقره، آیه ۱۹۰.
  128. «و هر جا بر آنان دست یافتید، بکشیدشان و از همان‌جا که بیرونتان راندند بیرونشان برانید و (بدانید که) آشوب (شرک) از کشتار بدتر است و نزد مسجد الحرام با آنان به کارزار نیاغازید مگر در آنجا با شما به جنگ برخیزند در آن صورت اگر به کارزار با شما دست یازیدند شما هم آنان را بکشید که سزای کافران همین است» سوره بقره، آیه ۱۹۱.
  129. «جنگ بر شما مقرر شده است در حالی که شما را ناپسند است و بسا چیزی را ناپسند می‌دارید» سوره بقره، آیه ۲۱۶.
  130. «و با آنان نبرد کنید تا آشوبی برجا نماند و تنها دین خداوند بر جای ماند، پس اگر دست از (جنگ) بازداشتند (شما نیز دست باز دارید که) جز با ستمگران دشمنی نباید کرد» سوره بقره، آیه ۱۹۳.
  131. جواهر الکلام، ج ۲۱، ص۴؛ الفقه الاسلامی، ج ۸، ص۵۸۴۵.
  132. رضوی، سید عباس، مقاله «جهاد»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰.
  133. تهذیب، ج ۶، ص۱۷۰؛ وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص۱۴۴؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص۹.
  134. الخصال، ص۲۲۵؛ بحارالانوار، ج ۱۲، ص۳؛ نور الثقلین، ج ۱، ص۲۵۲.
  135. الکتاب المقدس، تکوین، ۳۴: ۲۵ - ۲۹؛ سفر اعداد، ۲۵: ۱۶؛ یوشع: ۱۰؛ اول سموئیل، ۱۷: ۴۵ - ۴۷؛ نیز ۲۳: ۶ و المزامیر: ۱۸: ۳۵ - ۴۱.
  136. الکتاب المقدس، لوقا ۱۲: ۴۹.
  137. الکتاب المقدس، لوقا ۲۲: ۳۷.
  138. الفرقان، ج ۱۱، ص۳۱۱ ـ ۳۱۲.
  139. آثار الحرب، ص۴۵ - ۴۸.
  140. مجموعه آثار مطهری، ج ۲۰، ص۲۲۲ - ۲۲۳، «جهاد».
  141. آثار الحرب، ص۴۷.
  142. آثار الحرب، ص۵۰ ـ ۵۱.
  143. اسلام و حقوق بین الملل، ج ۲، ص۳۶۴.
  144. تاریخ ملل شرق و یونان، ص۲۳۱.
  145. «و بسا پیامبرانی که همراه آنان توده‌های انبوه به نبرد (با دشمنان خداوند) پرداختند و در راه خداوند هر چه به ایشان رسید نه سست و نه ناتوان شدند و نه تن به زبونی سپردند؛ و خداوند شکیبایان را دوست می‌دارد» سوره آل عمران، آیه ۱۴۶.
  146. «همانا خداوند از مؤمنان، خودشان و دارایی‌هاشان را خریده است در برابر اینکه بهشت از آن آنها باشد؛ در راه خداوند کارزار می‌کنند، می‌کشند و کشته می‌شوند بنا به وعده‌ای راستین که بر عهده او در تورات و انجیل و قرآن است و وفادارتر از خداوند به پیمان خویش کیست؟ پس به داد و ستدی که کرده‌اید شاد باشید و آن است که رستگاری سترگ است» سوره توبه، آیه ۱۱۱.
  147. «بر هیچ پیامبری روا نیست که اسیرانی داشته باشد تا (آنگاه که) در (سر) زمین (خویش دشمن را) از توان بیندازد؛ (شما از گرفتن اسیر) کالای ناپایدار این جهان را می‌خواهید و خداوند جهان واپسین را (برای شما) می‌خواهد و خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره انفال، آیه ۶۷.
  148. المیزان، ج ۹، ص۱۳۸؛ المنار، ج ۱۰، ص۸۳ ـ ۸۴.
  149. «ای قوم من! به سرزمین مقدّسی که خداوند برای شما مقرّر فرموده است وارد شوید و واپس مگرایید که زیانکار گردید» سوره مائده، آیه ۲۱.
  150. «گفتند: ای موسی! در آنجا گروهی گردنکش جای دارند و تا آنان از آن بیرون نیایند ما درون آن نخواهیم رفت اما اگر از آنجا بیرون آیند ما درون می‌رویم» سوره مائده، آیه ۲۲.
  151. جامع البیان، ج ۶، ص۲۳۳ - ۲۳۴؛ احکام القرآن، ج ۲، ص۵۰۰؛ مجمع البیان، ج ۳، ص۳۰۸.
  152. «آیا به (سرگذشت) بزرگان بنی اسرائیل پس از موسی ننگریسته‌ای که به پیامبری که داشتند گفتند: پادشاهی بر ما بگمار تا در راه خداوند کارزار کنیم. گفت: آیا گمان نمی‌کنید که اگر جنگ بر شما مقرّر شود، کارزار نکنید؟ گفتند: چرا در راه خداوند جنگ نکنیم در حالی که ما از سرزمینمان رانده و از فرزندانمان مانده‌ایم؛ اما چون بر آنان جنگ مقرر شد جز تنی چند رو گرداندند و خداوند به (احوال) ستمکاران داناست. و پیامبرشان به آنان گفت: خداوند طالوت را به پادشاهی شما گمارده است، گفتند:چگونه او را بر ما پادشاهی تواند بود با آنکه ما از او به پادشاهی سزاوارتریم و در دارایی (هم) به او گشایشی نداده‌اند. گفت: خداوند او را بر شما برگزیده و بر گستره دانش و (نیروی) تن او افزوده است و خداوند پادشاهی خود را به هر که خواهد می‌دهد و خداوند نعمت‌گستری داناست. و پیامبرشان به آنان گفت: نشانه پادشاهی او این است که تابوت (عهد) نزدتان خواهد آمد که در آن آرامشی از سوی پروردگارتان (نهفته) است و (نیز) بازمانده‌ای از آنچه از خاندان موسی و هارون بر جای نهاده‌اند و فرشتگان آن را حمل می‌کنند، بی‌گمان در آن برای شما اگر مؤمن باشید نشانه‌ای است. و چون طالوت با سپاه (از شهر) بیرون رفت گفت: خداوند شما را به (آب) جویباری می‌آزماید، هر که از آن بنوشد از من نیست و هر که نخورد با من است مگر آنکه تنها کفی از آن برگیرد. باری، همه جز اندکی از آن نوشیدند و چون طالوت و مؤمنان همراه وی از آن گذشتند (همراهان سست ایمان طالوت که از آب نوشیده بودند) گفتند: امروز ما را تاب جالوت و سپاه وی نیست اما آنان که می‌دانستند خداوند را دیدار خواهند کرد گفتند: بسا گروهی اندک بر گروهی بسیار به اذن خداوند، پیروز شده است و خداوند با شکیبایان است. و چون با جالوت و سپاه وی رویاروی شدند گفتند: پروردگارا! ما را از شکیب، سرشار کن و گام‌های ما را استوار دار و ما را بر کافران پیروز گردان. پس آنان را به اذن خداوند تار و مار کردند و داود جالوت را کشت و خداوند به وی پادشاهی و فرزانگی ارزانی داشت و آنچه خود می‌خواست بدو آموخت، و اگر خداوند برخی مردم را با برخی دیگر باز نمی‌داشت، زمین تباه می‌گردید امّا خداوند بر جهانیان بخششی (بزرگ) دارد» سوره بقره، آیه ۲۴۶-۲۵۱.
  153. «و سپاه سلیمان را برای وی از جنّ و آدمی و مرغان گرد آوردند و (آنگاه) همه (ی آنان) را به هم پیوستند» سوره نمل، آیه ۱۷.
  154. «نزد آنان باز گرد (و بگو) بی‌گمان سپاهی به سوی آنان خواهیم آورد که تاب رویارویی با آن را ندارند و آنان را از آنجا با زبونی و خواری بیرون خواهیم راند» سوره نمل، آیه ۳۷.
  155. جنگ و جهاد در قرآن، ص۱۰۳ ـ ۱۰۴.
  156. رضوی، سید عباس، مقاله «جهاد»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰.
  157. «و در راه خداوند با آنان که با شما جنگ می‌کنند، جنگ کنید» سوره بقره، آیه ۱۹۰.
  158. «اما پیامبر و کسانی که با وی ایمان آورده‌اند با مال و جان جهاد کرده‌اند و آنانند که نیکی‌ها از آن آنهاست و آنانند که رستگارند» سوره توبه، آیه ۸۸.
  159. «تنها مؤمنانند که به خداوند و پیامبرش ایمان آورده‌اند سپس تردید نورزیده‌اند و با دارایی‌ها و جان‌هایشان در راه خداوند جهاد کرده‌اند، آنانند که راستگویند» سوره حجرات، آیه ۱۵.
  160. «تنها مؤمنانند که به خداوند و پیامبرش ایمان آورده‌اند سپس تردید نورزیده‌اند و با دارایی‌ها و جان‌هایشان در راه خداوند جهاد کرده‌اند، آنانند که راستگویند» سوره حجرات، آیه ۱۵.
  161. «و بسا پیامبرانی که همراه آنان توده‌های انبوه به نبرد (با دشمنان خداوند) پرداختند و در راه خداوند هر چه به ایشان رسید نه سست و نه ناتوان شدند و نه تن به زبونی سپردند؛ و خداوند شکیبایان را دوست می‌دارد» سوره آل عمران، آیه ۱۴۶.
  162. «پس خداوند به آنان پاداش این جهان و پاداش نیک جهان واپسین را بخشید و خداوند نیکوکاران را دوست می‌دارد» سوره آل عمران، آیه ۱۴۸.
  163. «مردم مدینه و تازیان بیابان‌نشین پیرامون آنان حق ندارند از (همراهی) پیامبر بازمانند و نه جان‌های خودشان را از جان او دوست‌تر بدارند؛ از این رو که هیچ تشنگی و سختی و گرسنگی در راه خداوند به آنان نمی‌رسد و بر هیچ جایگاهی که کافران را به خشم آورد گام نمی‌نهند و هیچ زیانی به دشمنی نمی‌زنند مگر که در برابر آن، کاری شایسته برای آنان نوشته می‌شود؛ بی‌گمان خداوند پاداش نکوکاران را تباه نمی‌سازد» سوره توبه، آیه ۱۲۰.
  164. «و راه‌های خویش را به آنان که در (راه) ما بکوشند می‌نماییم و بی‌گمان خداوند با نیکوکاران است» سوره عنکبوت، آیه ۶۹.
  165. «نیکی آن نیست که روی را سوی خاور و باختر بگردانید، بلکه نیکی (از آن) کسی است که به خداوند و روز بازپسین و فرشتگان و کتاب (آسمانی) و پیامبران ایمان آورد و دارایی را با دوست داشتنش به نزدیکان و یتیمان و بیچارگان و به راه‌ماندگان و کمک‌خواهان و در راه (آزادی) بردگان ببخشد و نماز برپا دارد و زکات پردازد و (نیکی از آن) آنان (است) که چون پیمان بندند وفا کنند؛ و به ویژه شکیبایان در سختی و رنج و در هنگامه کارزار، آنها راستگویند و آنانند که به راستی پرهیزگارند» سوره بقره، آیه ۱۷۷.
  166. «همانا خداوند از مؤمنان، خودشان و دارایی‌هاشان را خریده است در برابر اینکه بهشت از آن آنها باشد؛ در راه خداوند کارزار می‌کنند، می‌کشند و کشته می‌شوند بنا به وعده‌ای راستین که بر عهده او در تورات و انجیل و قرآن است و وفادارتر از خداوند به پیمان خویش کیست؟ پس به داد و ستدی که کرده‌اید شاد باشید و آن است که رستگاری سترگ است» سوره توبه، آیه ۱۱۱.
  167. «آری، کسانی باید در راه خدا نبرد کنند که زندگی این جهان را به جهان واپسین می‌فروشند و هر که در راه خداوند نبرد کند چه کشته شود و چه پیروز گردد زودا که به او پاداشی سترگ ارزانی داریم» سوره نساء، آیه ۷۴.
  168. «سوگند به آن اسبان دونده (که) نفس زنان (تاختند)، و به (اسبان) اخگرافروز (با سم از سنگ راه)، و به آن اسبان تازنده در پگاهان، که با آن (تاختن)، غباری برانگیختند» سوره عادیات، آیه ۱-۴.
  169. نمونه، ج ۲۷، ص۲۴۶ ـ ۲۴۷.
  170. «(ندای) خداوند و پیامبر را هر گاه شما را به چیزی فرا خوانند که به شما زندگی می‌بخشد پاسخ دهید» سوره انفال، آیه ۲۴.
  171. «آیا آب دادن به حاجیان و آبادسازی مسجد الحرام را همگون کار آن کس قرار داده‌اید که به خداوند و روز واپسین ایمان آورده و در راه خداوند جهاد کرده است؟ (هرگز این دو) نزد خداوند برابر نیستند و خداوند گروه ستمگران را رهنمایی نمی‌کند» سوره توبه، آیه ۱۹.
  172. «مؤمنان جهادگریز که آسیب دیده نباشند با جهادگران در راه خداوند به جان و مال، برابر نیستند، خداوند جهادگران به جان و مال را بر جهادگریزان به پایگاهی (والا) برتری بخشیده و به همگان وعده نیکو داده است و خداوند جهادگران را بر جهادگریزان به پاداشی سترگ، برتری بخشیده است» سوره نساء، آیه ۹۵.
  173. «به پایگاه‌هایی و آمرزش و بخشایشی از سوی خویش و خداوند آمرزنده بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۹۶.
  174. الکافی، ج ۵، ص۴؛ مسند احمد، ج ۵، ص۳۱۶، ۳۲۶.
  175. الکافی، ج ۵، ص۴؛ تهذیب، ج ۶، ص۱۲۳.
  176. الکافی، ج ۲، ص۵۰؛ الخصال، ص۲۳۱؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص۱۶.
  177. الامالی، مفید، ص۹۹؛ کنزالعمال، ج ۱۵، ص۹۵۰.
  178. مسند احمد، ج ۵، ص۱۶۳؛ الخصال، ص۵۲۳؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص۱۹.
  179. الکافی، ج ۵، ص۳۷؛ وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص۹۴؛ بحار الانوار، ج ۳۳، ص۴۴۷.
  180. بحار الانوار، ج ۸، ص۱۹۹؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص۷، ۱۸.
  181. شرح الاخبار، ج ۱، ص۳۲۷؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص۱۷.
  182. دعائم الاسلام، ج ۱، ص۳۴۳؛ کنز العمال، ج ۱۰، ص۱۵۱؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص۸.
  183. مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص۱۰؛ بحار الانوار، ج ۹۷، ص۱۲.
  184. مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص۱۲.
  185. رضوی، سید عباس، مقاله «جهاد»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰.
  186. نهج البلاغه، خطبه ۲۷.
  187. نهج البلاغه، خطبه ۲۷.
  188. کوشا، محمد علی، مقاله «جهاد»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص ۶۰۵-۶۰۹.
  189. «جنگ بر شما مقرر شده است در حالی که شما را ناپسند است و بسا چیزی را ناپسند می‌دارید و همان برای شما بهتر است و بسا چیزی را دوست می‌دارید و همان برایتان بدتر است و خداوند می‌داند و شما نمی‌دانید» سوره بقره، آیه ۲۱۶.
  190. المهذب، ج ۱، ص۲۹۲؛ تذکرة الفقهاء، ج ۹، ص۵؛ المغنی، ج ۱۰، ص۳۶۴.
  191. «آری، کسانی باید در راه خدا نبرد کنند که زندگی این جهان را به جهان واپسین می‌فروشند و هر که در راه خداوند نبرد کند چه کشته شود و چه پیروز گردد زودا که به او پاداشی سترگ ارزانی داریم» سوره نساء، آیه ۷۴.
  192. «ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و به سوی او راه جویید و در راه او جهاد کنید باشد که رستگار گردید» سوره مائده، آیه ۳۵.
  193. «سبکبار و گرانبار رهسپار شوید و با مال و جانتان در راه خداوند جهاد کنید؛ این، اگر بدانید برای شما بهتر است» سوره توبه، آیه ۴۱.
  194. «و چون سوره‌ای فرو فرستاده شود که به خداوند ایمان آورید و همراه با پیامبرش جهاد کنید، توانمندان از ایشان، از تو اجازه می‌گیرند و می‌گویند: بگذار تا ما با خانه‌نشینان بمانیم» سوره توبه، آیه ۸۶.
  195. «و در (راه) خداوند چنان که سزاوار جهاد (در راه) اوست جهاد کنید؛ او شما را برگزید و در دین- که همان آیین پدرتان ابراهیم است- هیچ تنگنایی برای شما ننهاد، او شما را پیش از این و در این (قرآن) مسلمان نامید تا پیامبر بر شما گواه باشد و شما بر مردم گواه باشید پس نماز را برپا دارید و زکات بپردازید و به (ریسمان) خداوند چنگ زنید؛ او سرور شماست که نیکو یار و نیکو یاور است» سوره حج، آیه ۷۸.
  196. «آیا به (حال و روز) کسانی ننگریسته‌ای که به آنان گفته شد (چندی) دست (از جنگ) بکشید و نماز را بر پا دارید و زکات را بپردازید (ولی آنان آرزومند جهاد بودند) و چون بر آنان کارزار مقرر شد ناگهان دسته‌ای از آنان (چنان) از مردم (کافر) ترسیدند چون ترسیدن از خداوند یا فراتر از آن و گفتند: پروردگارا! چرا نبرد را بر ما مقرر کردی؟ چرا زمانی کوتاه ما را مهلت ندادی؟ (به اینان) بگو: بهره این جهان، اندک است و سرای واپسین برای آن کس که پرهیزگاری ورزد بهتر است و سر مویی بر شما ستم نخواهد رفت» سوره نساء، آیه ۷۷.
  197. الجهاد، آصفی، ص۱۸.
  198. مجمع‌البیان، ج ۳، ص۱۳۳؛ فقه القرآن، ج ۱، ص۲۱۲؛ جامع‌البیان، ج ۵، ص۲۳۳.
  199. «و بر فرمان پروردگارت شکیب کن که تو را زیر نظر داریم و چون برمی‌خیزی پروردگارت را با سپاس به پاکی بستای!» سوره طور، آیه ۴۸.
  200. «از این روی آنچه فرمان می‌یابی آشکار کن و از مشرکان روی بگردان» سوره حجر، آیه ۹۴.
  201. «بنابراین از آنان روی بگردان و بدرودی بگو که به زودی خواهند دانست» سوره زخرف، آیه ۸۹.
  202. «به مؤمنان بگو، از کسانی که به «روزهای خداوند» امیدی ندارند درگذرند تا (خداوند، هر) قومی را برابر با کارهایی که می‌کرده‌اند کیفر دهد» سوره جاثیه، آیه ۱۴.
  203. «بدی را با روشی که نیکوتر است دور کن؛ ما به آنچه وصف می‌کنند داناتریم» سوره مؤمنون، آیه ۹۶.
  204. حاشیة رد المحتار، ج ۴، ص۲۹۸؛ فقه السنه، ج ۲، ص۶۲۰.
  205. روائع البیان، ج ۱، ص۲۲۹.
  206. روائع البیان، ج ۱، ص۲۲۹.
  207. «گروهی دیگر در راه خداوند جنگ می‌کنند» سوره مزمل، آیه ۲۰.
  208. مجمع البیان، ج ۱۰، ص۱۷۱؛ ر.ک: المیزان، ج ۲۰، ص۷۴.
  209. البدایة و النهایه، ج ۶، ص۷۶؛ الاتقان، ج ۱، ص۱۰۷؛ التمهید، ج ۱، ص۲۲۲.
  210. «به کسانی که بر آنها جنگ تحمیل می‌شود اجازه (ی جهاد) داده شد زیرا ستم دیده‌اند و بی‌گمان خداوند بر یاری آنان تواناست» سوره حج، آیه ۳۹.
  211. «همان کسانی که ناحق از خانه‌های خود بیرون رانده شدند و جز این نبود که می‌گفتند: پروردگار ما خداوند است و اگر خداوند برخی مردم را به دست برخی دیگر از میان برنمی‌داشت بی‌گمان دیرها (ی راهبان) و کلیساها (ی مسیحیان) و کنشت‌ها (ی یهودیان) و مسجدهایی که نام خداوند را در آن بسیار می‌برند ویران می‌شد و بی‌گمان خداوند به کسی که وی را یاری کند یاری خواهد رساند که خداوند توانمندی پیروز است» سوره حج، آیه ۴۰.
  212. اسباب النزول، ص۲۰۸؛ جامع البیان، ج ۱۷، ص۲۲۷؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۲، ص۶۷.
  213. السیرة النبویه، ج ۲، ص۳۲۰؛ مجمع البیان، ج ۷، ص۱۵۶؛ نور الثقلین، ج ۳، ص۵۰۱.
  214. جامع البیان، ج ۱۷، ص۲۲۷؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۲، ص۶۷ ـ ۶۸؛ المیزان، ج ۱۴، ص۳۸۲.
  215. التبیان، ج ۷، ص۳۲۰ ـ ۳۲۱؛ نورالثقلین، ج ۳، ص۵۰۱.
  216. المیزان، ج ۱۴، ص۳۸۳.
  217. «و در راه خداوند با آنان که با شما جنگ می‌کنند، جنگ کنید اما تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکاران را دوست نمی‌دارد» سوره بقره، آیه ۱۹۰.
  218. «و هر جا بر آنان دست یافتید، بکشیدشان و از همان‌جا که بیرونتان راندند بیرونشان برانید و (بدانید که) آشوب (شرک) از کشتار بدتر است و نزد مسجد الحرام با آنان به کارزار نیاغازید مگر در آنجا با شما به جنگ برخیزند در آن صورت اگر به کارزار با شما دست یازیدند شما هم آنان را بکشید که سزای کافران همین است» سوره بقره، آیه ۱۹۱.
  219. «همانا خداوند از مؤمنان، خودشان و دارایی‌هاشان را خریده است در برابر اینکه بهشت از آن آنها باشد؛ در راه خداوند کارزار می‌کنند، می‌کشند و کشته می‌شوند بنا به وعده‌ای راستین که بر عهده او در تورات و انجیل و قرآن است و وفادارتر از خداوند به پیمان خویش کیست؟ پس به داد و ستدی که کرده‌اید شاد باشید و آن است که رستگاری سترگ است» سوره توبه، آیه ۱۱۱.
  220. احکام القرآن، ج ۱، ص۳۱۲؛ المیزان، ج ۱۴، ص۳۸۳.
  221. «و در راه خداوند با آنان که با شما جنگ می‌کنند، جنگ کنید اما تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکاران را دوست نمی‌دارد» سوره بقره، آیه ۱۹۰.
  222. «و هر جا بر آنان دست یافتید، بکشیدشان و از همان‌جا که بیرونتان راندند بیرونشان برانید و (بدانید که) آشوب (شرک) از کشتار بدتر است و نزد مسجد الحرام با آنان به کارزار نیاغازید مگر در آنجا با شما به جنگ برخیزند در آن صورت اگر به کارزار با شما دست یازیدند شما هم آنان را بکشید که سزای کافران همین است» سوره بقره، آیه ۱۹۱.
  223. حاشیة رد المحتار، ج ۴، ص۲۹۸؛ الجهاد، آصفی، ص۱۹.
  224. فقه القرآن، ج ۱، ص۳۲۹ ـ ۳۳۰؛ الامثل، ج ۲، ص۱۷.
  225. تفسیر قرطبی، ج ۳، ص۳۷ - ۳۸؛ جواهرالکلام، ج ۲۱، ص۴؛ الجهاد، آصفی، ص۱۹.
  226. «جنگ بر شما مقرر شده است در حالی که شما را ناپسند است و بسا چیزی را ناپسند می‌دارید و همان برای شما بهتر است و بسا چیزی را دوست می‌دارید و همان برایتان بدتر است و خداوند می‌داند و شما نمی‌دانید» سوره بقره، آیه ۲۱۶.
  227. رضوی، سید عباس، مقاله «جهاد»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰.
  228. المیزان، ج ۲، ص۶۷.
  229. حقایق الاسلام، ص۱۶۶.
  230. الصحیح من سیرة النبی، ج ۴، ص۳۱۳.
  231. «(مردم را) به راه پروردگارت با حکمت و پند نیکو فرا خوان و با آنان با روشی که بهتر باشد چالش ورز! بی‌گمان پروردگارت به آن کس که راه وی را گم کرده داناتر است و او به رهیافتگان داناتر است» سوره نحل، آیه ۱۲۵.
  232. «و به ستمگران مگرایید که آتش (دوزخ) به شما رسد در حالی که شما را در برابر خداوند، سروری نباشد، آنگاه یاری نخواهید شد» سوره هود، آیه ۱۱۳.
  233. «ای مؤمنان! اگر برای جهاد در راه من و به دست آوردن خرسندی من (از شهر خود) بیرون می‌آیید، دشمن من و دشمن خود را دوست مگیرید که به آنان مهربانی ورزید در حالی که آنان به آنچه از سوی حق برای شما آمده است کفر ورزیده‌اند؛ پیامبر و شما را (از شهر خود) بیرون می‌کنند که چرا به خداوند -پروردگارتان- ایمان دارید، پنهانی به آنان مهربانی می‌ورزید و من به آنچه پنهان و آنچه آشکار می‌دارید داناترم و از شما هر کس چنین کند به یقین، راه میانه را گم کرده است» سوره ممتحنه، آیه ۱.
  234. المیزان، ج ۴، ص۱۶۱؛ المؤتمرات الثلاثه، ص۱۴۰.
  235. «در (کار) دین هیچ اکراهی نیست» سوره بقره، آیه ۲۵۶.
  236. «و اگر پروردگارت می‌خواست، تمام آن کسان که روی زمین‌اند همگی ایمان می‌آوردند؛ آیا تو مردم را ناگزیر می‌کنی که مؤمن باشند؟» سوره یونس، آیه ۹۹.
  237. «تو بر آنان چیره نیستی» سوره غاشیه، آیه ۲۲.
  238. «ما تو را بر آنان نگهبان نگمارده‌ایم» سوره انعام، آیه ۱۰۷.
  239. «تو بر آنان چیره نیستی» سوره ق، آیه ۴۵.
  240. «بر پیامبر جز پیام رسانی نیست» سوره مائده، آیه ۹۹.
  241. «و مشرکان گفتند: اگر خداوند می‌خواست نه ما و نه پدرانمان به جای او چیزی را نمی‌پرستیدیم و چیزی را بی (فرمان) وی حرام نمی‌شمردیم؛ پیشینیان ایشان نیز بدین‌گونه رفتار می‌کردند و آیا جز پیام‌رسانی آشکار بر عهده پیامبران است؟» سوره نحل، آیه ۳۵.
  242. «نعمت خداوند را می‌شناسند سپس آن را انکار می‌کنند و بیشتر آنان ناسپاسند» سوره نحل، آیه ۸۳.
  243. «بگو: از خداوند فرمانبرداری کنید و از پیامبر فرمان برید و اگر رو بگردانید جز این نیست که آنچه بر گردن او نهاده‌اند بر اوست و آنچه بر گردن شما نهاده‌اند بر شماست و اگر از او فرمان برید راهیاب می‌شوید و بر (عهده) پیامبر جز پیام‌رسانی آشکار نیست» سوره نور، آیه ۵۴.
  244. «مؤمنان در راه خداوند جنگ می‌کنند» سوره نساء، آیه ۷۶.
  245. «در راه خداوند نبرد کن!» سوره نساء، آیه ۸۴.
  246. «در راه خداوند رهسپار (جنگ) گردید» سوره توبه، آیه ۳۸.
  247. «با مال و جانتان در راه خداوند جهاد کنید» سوره توبه، آیه ۴۱.
  248. «و در راه خداوند با آنان که با شما جنگ می‌کنند، جنگ کنید اما تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکاران را دوست نمی‌دارد» سوره بقره، آیه ۱۹۰.
  249. «و هر جا بر آنان دست یافتید، بکشیدشان و از همان‌جا که بیرونتان راندند بیرونشان برانید و (بدانید که) آشوب (شرک) از کشتار بدتر است و نزد مسجد الحرام با آنان به کارزار نیاغازید مگر در آنجا با شما به جنگ برخیزند در آن صورت اگر به کارزار با شما دست یازیدند شما هم آنان را بکشید که سزای کافران همین است» سوره بقره، آیه ۱۹۱.
  250. المنار، ج ۲، ص۲۱۵؛ الرحلة المدرسیه، ج ۱، ص۸۴؛ جهاد در اسلام، ص۳۴.
  251. «و چرا شما در راه خداوند نبرد نمی‌کنید و (نیز) در راه (رهایی) مستضعفان از مردان و زنان و کودکانی که می‌گویند: پروردگارا! ما را از این شهر که مردمش ستمگرند رهایی بخش و از سوی خود برای ما سرپرستی بگذار و از سوی خود برای ما یاوری بگمار» سوره نساء، آیه ۷۵.
  252. جامع البیان، ج ۵، ص۲۳۱؛ مجمع البیان، ج ۳، ص۱۳۱؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۰، ص۱۸۱.
  253. «همان کسانی که ناحق از خانه‌های خود بیرون رانده شدند و جز این نبود که می‌گفتند: پروردگار ما خداوند است و اگر خداوند برخی مردم را به دست برخی دیگر از میان برنمی‌داشت بی‌گمان دیرها (ی راهبان) و کلیساها (ی مسیحیان) و کنشت‌ها (ی یهودیان) و مسجدهایی که نام خداوند را در آن بسیار می‌برند ویران می‌شد و بی‌گمان خداوند به کسی که وی را یاری کند یاری خواهد رساند که خداوند توانمندی پیروز است» سوره حج، آیه ۴۰.
  254. جامع البیان، ج ۱۷، ص۲۲۹؛ مجمع البیان، ج ۲، ص۱۵۲؛ الصافی، ج ۳، ص۳۸۱.
  255. الجهاد فی الاسلام، ص۲۴۵.
  256. «پس آنان را به اذن خداوند تار و مار کردند و داود جالوت را کشت و خداوند به وی پادشاهی و فرزانگی ارزانی داشت و آنچه خود می‌خواست بدو آموخت، و اگر خداوند برخی مردم را با برخی دیگر باز نمی‌داشت، زمین تباه می‌گردید امّا خداوند بر جهانیان بخششی (بزرگ) دارد» سوره بقره، آیه ۲۵۱.
  257. مجمع البیان، ج ۲، ص۱۵۲؛ المیزان، ج ۲، ص۲۹۵؛ الامثل، ج ۲، ص۲۱۵.
  258. «و اگر دو دسته از مؤمنان جنگ کنند، میان آنان را آشتی دهید پس اگر یکی از آن دو بر دیگری ستم کرد با آن کس که ستم می‌کند جنگ کنید تا به فرمان خداوند باز گردد و چون بازگشت، میان آن دو با دادگری آشتی دهید و دادگری ورزید که خداوند دادگران را دوست می‌دارد» سوره حجرات، آیه ۹.
  259. نمونه، ج ۴، ص۸۰ ـ ۸۱.
  260. «و با آنان نبرد کنید تا آشوبی برجا نماند و تنها دین خداوند بر جای ماند، پس اگر دست از (جنگ) بازداشتند (شما نیز دست باز دارید که) جز با ستمگران دشمنی نباید کرد» سوره بقره، آیه ۱۹۳.
  261. «و با آنان نبرد کنید تا آشوبی بر جا نماند و دین، یکجا از آن خداوند باشد پس اگر (از کفر و شرک) باز ایستند بی‌گمان خداوند از آنچه می‌کنند آگاه است» سوره انفال، آیه ۳۹.
  262. التبیان، ج ۵، ص۱۲۰ ـ ۱۲۱؛ المیزان، ج ۹، ص۷۵.
  263. الکشاف، ج ۱، ص۳۴۲؛ مجمع البیان، ج ۲، ص۳۱.
  264. الکافی، ج ۸، ص۲۰۲؛ بحار الانوار، ج ۲۰، ص۳۲۱.
  265. المیزان، ج ۴، ص۲۲۵.
  266. «و (یاد کن) آنگاه را که خداوند به شما وعده می‌فرمود که (پیروزی بر) یکی از دو دسته از آن شما باشد و شما دوست می‌داشتید که آن دسته بی‌جنگ‌افزار از آن شما گردد اما خداوند می‌خواست که حقّ را با کلمات خویش تحقّق بخشد و ریشه کافران را بر کند» سوره انفال، آیه ۷.
  267. «تا حقّ را تحقّق بخشد و باطل را تباه گرداند هرچند بزهکاران نپسندند» سوره انفال، آیه ۸.
  268. الامثل، ج ۲، ص۲۴؛ دراسات فی ولایة الفقیه، ج ۱، ص۱۱۵ ـ ۱۱۶؛ تفسیر جامع، ج ۶، ص۳۴۷ـ ۳۴۹.
  269. «پس هرگاه با کافران (حربی) روبه‌رو شدید (آنان را) گردن بزنید تا چون آنها را از توان انداختید اسیر بگیرید و از آن پس یا منّت بگذارید (و آزادشان کنید) و یا سربها بگیرید تا جنگ، به پایان آید، (فرمان خداوند) چنین است و اگر خدا می‌خواست از آنان انتقام می‌گرفت لیک (نگرفت) تا شما را به یکدیگر بیازماید و آنان که در راه خداوند کشته شدند هرگز (خداوند) کارهایشان را بیراه نمی‌سازد» سوره محمد، آیه ۴.
  270. «و بی‌گمان شما را با چیزی از بیم و گرسنگی و کاستی دارایی‌ها و کسان و فرآورده‌ها می‌آزماییم، و شکیبایان را نوید بخش!» سوره بقره، آیه ۱۵۵.
  271. «بی‌گمان با مال و جانتان آزمون خواهید شد و از آنان که پیش از شما به آنان کتاب (آسمانی) داده‌اند و از کسانی که شرک ورزیده‌اند (سخنان دل) آزار بسیار خواهید شنید و اگر شکیبایی کنید و پرهیزگاری ورزید؛ بی‌گمان این از کارهایی است که آهنگ آن می‌کنند» سوره آل عمران، آیه ۱۸۶.
  272. «آیا چون گزندی به شما رسید که دو چندان آن را (به دشمنان خود) رسانده بودید (باز) می‌گویید این (گزند) از کجا (آمد)؟ بگو: این از سوی خود شماست؛ بی‌گمان خداوند بر هر کاری تواناست» سوره آل عمران، آیه ۱۶۵.
  273. «و آنچه بر شما در روز برخورد آن دو گروه (در احد) رسید به اذن خداوند بود (تا مؤمنان را بیازماید) و تا مؤمنان را (از غیر آنان) معلوم بدارد» سوره آل عمران، آیه ۱۶۶.
  274. «خداوند از تو در گذراد! چرا پیش‌تر از آنکه راستگویان بر تو آشکار گردند و دروغگویان را بشناسی به آنان اجازه دادی؟» سوره توبه، آیه ۴۳.
  275. «و خداوند آنان را که ایمان آورده‌اند خوب می‌شناسد و منافقان را (نیز) نیک می‌شناسد» سوره عنکبوت، آیه ۱۱.
  276. «و چون مؤمنان دسته‌ها (ی مشرک) را دیدند گفتند: این همان است که خداوند و فرستاده او به ما وعده داده‌اند و خداوند و فرستاده او راست گفتند و جز بر ایمان و فرمانبرداری آنان نیفزود» سوره احزاب، آیه ۲۲.
  277. «و هنگامی که دو رویان و بیماردلان گفتند: خداوند و پیامبرش به ما جز وعده فریبنده نداده‌اند؛» سوره احزاب، آیه ۱۲.
  278. «و بی‌گمان می‌آزماییمتان تا جهادگران و شکیبایان شما را معلوم داریم و گزارش‌های (کردارهای) شما را بررسی کنیم» سوره محمد، آیه ۳۱.
  279. «آیا پنداشته‌اید به بهشت می‌روید بی‌آنکه خداوند جهادگران و شکیبایان شما را معلوم دارد؟» سوره آل عمران، آیه ۱۴۲.
  280. «آیا پنداشته‌اید که به خود واگذاشته می‌شوید در حالی که هنوز خداوند کسانی از شما را که جهاد کرده‌اند و جز خداوند و پیامبرش و مؤمنان همرازی نگزیده‌اند معلوم نداشته است؟! و خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است» سوره توبه، آیه ۱۶.
  281. «ما پیامبرانمان را با برهان‌ها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند و (نیز) آهن را فرو فرستادیم که در آن نیرویی سخت و سودهایی برای مردم است و تا خداوند معلوم دارد چه کسی در نهان، (دین) او و پیامبرانش را یاری می‌کند؛ بی‌گمان خداوند توانمندی پیروزمند است» سوره حدید، آیه ۲۵.
  282. «آیا به (سرگذشت) بزرگان بنی اسرائیل پس از موسی ننگریسته‌ای که به پیامبری که داشتند گفتند: پادشاهی بر ما بگمار تا در راه خداوند کارزار کنیم. گفت: آیا گمان نمی‌کنید که اگر جنگ بر شما مقرّر شود، کارزار نکنید؟ گفتند: چرا در راه خداوند جنگ نکنیم در حالی که ما از سرزمینمان رانده و از فرزندانمان مانده‌ایم؛ اما چون بر آنان جنگ مقرر شد جز تنی چند رو گرداندند و خداوند به (احوال) ستمکاران داناست» سوره بقره، آیه ۲۴۶.
  283. «و چون طالوت با سپاه (از شهر) بیرون رفت گفت: خداوند شما را به (آب) جویباری می‌آزماید، هر که از آن بنوشد از من نیست و هر که نخورد با من است مگر آنکه تنها کفی از آن برگیرد. باری، همه جز اندکی از آن نوشیدند و چون طالوت و مؤمنان همراه وی از آن گذشتند (همراهان سست ایمان طالوت که از آب نوشیده بودند) گفتند: امروز ما را تاب جالوت و سپاه وی نیست اما آنان که می‌دانستند خداوند را دیدار خواهند کرد گفتند: بسا گروهی اندک بر گروهی بسیار به اذن خداوند، پیروز شده است و خداوند با شکیبایان است» سوره بقره، آیه ۲۴۹.
  284. رضوی، سید عباس، مقاله «جهاد»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰.
  285. «مؤمنان در راه خداوند جنگ می‌کنند و کافران در راه طاغوت پس با یاران شیطان کارزار کنید که نیرنگ شیطان، سست است» سوره نساء، آیه ۷۶.
  286. «آنان که به خداوند و روز بازپسین ایمان دارند برای جهاد با مال و جانشان از تو اجازه نمی‌گیرند و خداوند به (حال) پرهیزگاران داناست» سوره توبه، آیه ۴۴.
  287. «کسانی که ایمان آورده و هجرت گزیده‌اند و در راه خداوند با مال و جانشان جهاد کرده‌اند و کسانی که (به آنان) پناه داده و یاری رسانده‌اند دوستان یکدیگرند و کسانی که ایمان آورده و هجرت نکرده‌اند شما را با آنان هیچ پیوندی نیست تا آنکه هجرت گزینند و اگر از شما در دین یاری بجویند باید یاری کنید مگر در برابر گروهی که میان شما و آنان پیمانی است و خداوند به آنچه انجام می‌دهید بیناست» سوره انفال، آیه ۷۲.
  288. «آنان که ایمان آورده‌اند و هجرت کرده‌اند و در راه خداوند با مال و جان خود، جهاد ورزیده‌اند، نزد خداوند بلند پایگاه‌ترند و آنانند که رستگارند» سوره توبه، آیه ۲۰.
  289. «ای مؤمنان! چگونه‌اید که چون به شما گفته شود در راه خداوند رهسپار (جنگ) گردید، گرانخیزی می‌ورزید؟ آیا به جای جهان واپسین به زندگانی این جهان خرسند شده‌اید؟ در حالی که کالای زندگی این جهان در برابر جهان واپسین جز اندکی نیست» سوره توبه، آیه ۳۸.
  290. «سبکبار و گرانبار رهسپار شوید و با مال و جانتان در راه خداوند جهاد کنید؛ این، اگر بدانید برای شما بهتر است» سوره توبه، آیه ۴۱.
  291. «اما پیامبر و کسانی که با وی ایمان آورده‌اند با مال و جان جهاد کرده‌اند و آنانند که نیکی‌ها از آن آنهاست و آنانند که رستگارند» سوره توبه، آیه ۸۸.
  292. «ای مؤمنان! هر کس از دینش برگردد خداوند به زودی گروهی را می‌آورد که دوستشان می‌دارد و دوستش می‌دارند؛ در برابر مؤمنان خاکسار و در برابر کافران دشوارند، در راه خداوند جهاد می‌کنند و از سرزنش سرزنشگری نمی‌هراسند؛ این بخشش خداوند است که به هر کس بخواهد ارزانی می‌دارد و خداوند نعمت‌گستری داناست» سوره مائده، آیه ۵۴.
  293. «آنان که به خداوند و روز بازپسین ایمان دارند برای جهاد با مال و جانشان از تو اجازه نمی‌گیرند و خداوند به (حال) پرهیزگاران داناست» سوره توبه، آیه ۴۴.
  294. «و نیز بر آن سه تن که (از رفتن به جنگ تبوک) واپس نهاده شدند تا آنگاه که زمین با همه فراخنایش بر آنان تنگ آمد و جانشان به لب رسید و دریافتند که پناهگاهی از خداوند جز به سوی خود او نیست؛ آنگاه (خداوند) بر ایشان بخشایش آورد تا توبه کنند که خداوند بسیار توب» سوره توبه، آیه ۱۱۸.
  295. «ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!» سوره توبه، آیه ۱۱۹.
  296. «آیا به (حال و روز) کسانی ننگریسته‌ای که به آنان گفته شد (چندی) دست (از جنگ) بکشید و نماز را بر پا دارید و زکات را بپردازید (ولی آنان آرزومند جهاد بودند) و چون بر آنان کارزار مقرر شد ناگهان دسته‌ای از آنان (چنان) از مردم (کافر) ترسیدند چون ترسیدن از خداوند یا فراتر از آن و گفتند: پروردگارا! چرا نبرد را بر ما مقرر کردی؟ چرا زمانی کوتاه ما را مهلت ندادی؟ (به اینان) بگو: بهره این جهان، اندک است و سرای واپسین برای آن کس که پرهیزگاری ورزد بهتر است و سر مویی بر شما ستم نخواهد رفت» سوره نساء، آیه ۷۷.
  297. «دو مرد از کسانی که (از خداوند) می‌ترسیدند (و) خداوند بر آنان نعمت بخشیده بود گفتند: از در (این شهر) بر آنان وارد شوید و هنگامی که در آن درآیید شما پیروزید و اگر مؤمنید تنها بر خداوند توکل کنید» سوره مائده، آیه ۲۳.
  298. مجمع البیان، ج ۳، ص۳۱۰ ـ ۳۱۱؛ الصافی، ج ۲، ص۲۵؛ جامع البیان، ج ۶، ص۲۴۰.
  299. «آیا به (سرگذشت) بزرگان بنی اسرائیل پس از موسی ننگریسته‌ای که به پیامبری که داشتند گفتند: پادشاهی بر ما بگمار تا در راه خداوند کارزار کنیم. گفت: آیا گمان نمی‌کنید که اگر جنگ بر شما مقرّر شود، کارزار نکنید؟ گفتند: چرا در راه خداوند جنگ نکنیم در حالی که ما از سرزمینمان رانده و از فرزندانمان مانده‌ایم؛ اما چون بر آنان جنگ مقرر شد جز تنی چند رو گرداندند و خداوند به (احوال) ستمکاران داناست» سوره بقره، آیه ۲۴۶.
  300. تفسیر قمی، ج ۱، ص۸۱؛ مجمع البیان، ج ۲، ص۱۳۷ ـ ۱۳۸؛ جامع البیان، ج ۲، ص۸۱۰.
  301. «به کسانی که بر آنها جنگ تحمیل می‌شود اجازه (ی جهاد) داده شد زیرا ستم دیده‌اند و بی‌گمان خداوند بر یاری آنان تواناست» سوره حج، آیه ۳۹.
  302. «همان کسانی که ناحق از خانه‌های خود بیرون رانده شدند و جز این نبود که می‌گفتند: پروردگار ما خداوند است و اگر خداوند برخی مردم را به دست برخی دیگر از میان برنمی‌داشت بی‌گمان دیرها (ی راهبان) و کلیساها (ی مسیحیان) و کنشت‌ها (ی یهودیان) و مسجدهایی که نام خداوند را در آن بسیار می‌برند ویران می‌شد و بی‌گمان خداوند به کسی که وی را یاری کند یاری خواهد رساند که خداوند توانمندی پیروز است» سوره حج، آیه ۴۰.
  303. التبیان، ج ۷، ص۳۲۰ ـ ۳۲۱؛ جامع البیان، ج ۱۷، ص۲۲۶.
  304. «چون برای گرفتن غنیمت‌هایی رهسپار شوید جهادگریزان خواهند گفت: بگذارید دنبال شما بیاییم، آنان برآنند که گفتار خداوند را دگرگون سازند؛ بگو: هرگز دنبال ما نخواهید آمد، خداوند از پیش چنین فرموده است؛ آنگاه خواهند گفت بلکه به ما رشک می‌برید! (چنین نیست) بلکه» سوره فتح، آیه ۱۵.
  305. التبیان، ج ۹، ص۳۲۵؛ جامع البیان، ج ۲۶، ص۱۰۴؛ زاد المسیر، ج ۷، ص۱۶۵.
  306. «اگر غنیمتی در دسترس و سفری آسان می‌بود از تو پیروی می‌کردند اما راه سخت بر آنان گران است و به زودی به خداوند سوگند می‌خورند که اگر یارایی می‌داشتیم با شما روانه می‌شدیم؛ خود را (با دروغ) نابود می‌کنند و خداوند می‌داند که آنان دروغگویند» سوره توبه، آیه ۴۲.
  307. «و به راستی خداوند به وعده خود وفا کرد که (در جنگ احد) به اذن وی آنان را از میان برداشتید؛ تا اینکه سست شدید و در کار (خود) به کشمکش افتادید و پس از آنکه آنچه را دوست می‌داشتید به شما نمایاند سرکشی کردید؛ برخی از شما این جهان را و برخی جهان واپسین را می‌خواستید؛ سپس شما را از (دنبال کردن) آنان روگردان کرد تا بیازمایدتان؛ و از شما در گذشت و خداوند به مؤمنان بخشش دارد» سوره آل عمران، آیه ۱۵۲.
  308. رضوی، سید عباس، مقاله «جهاد»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰.
  309. «در راه خداوند نبرد کن! تو را جز به (وظیفه) خویش مکلّف نکرده‌اند و مؤمنان را (نیز به نبرد) ترغیب کن، باشد که خداوند سختی کافران را (از شما) باز دارد و خداوند سختگیرتر و سخت کیفرتر است» سوره نساء، آیه ۸۴.
  310. «خداوند غنیمت‌های فراوانی را به شما وعده داد که به دست می‌آورید، آنگاه این (وعده) را برایتان پیش افکند و دست مردم را از شما کوتاه کرد و (چنین کرد) تا نشانه‌ای برای مؤمنان باشد و شما را به راهی راست رهنمون گردد» سوره فتح، آیه ۲۰.
  311. «و اوست که پس از آنکه شما را بر آنان پیروز گردانید دست آنان را از شما و دست شما را از آنان در دل مکّه، کوتاه کرد و خداوند به آنچه می‌کنید بیناست» سوره فتح، آیه ۲۴.
  312. «و آنچه در توان دارید از نیرو و اسبان آماده در برابر آنان فراهم سازید که بدان دشمن خداوند و دشمن خود را به هراس می‌افکنید؛ و نیز جز آنها کسانی دیگر را که شما نمی‌شناسید (اما) خداوند آنان را می‌شناسد؛ و آنچه در راه خداوند ببخشید، به شما تمام باز خواهند داد و بر شما ستم نخواهد رفت» سوره انفال، آیه ۶۰.
  313. «و نیز به غنیمت های فراوانی که به دست خواهند آورد؛ و خداوند، پیروزمندی فرزانه است» سوره فتح، آیه ۱۹.
  314. «خداوند غنیمت‌های فراوانی را به شما وعده داد که به دست می‌آورید، آنگاه این (وعده) را برایتان پیش افکند و دست مردم را از شما کوتاه کرد و (چنین کرد) تا نشانه‌ای برای مؤمنان باشد و شما را به راهی راست رهنمون گردد» سوره فتح، آیه ۲۰.
  315. «از آنچه غنیمت گرفته‌اید حلال و پاک بخورید» سوره انفال، آیه ۶۹.
  316. «و زمین و خانه‌ها و دارایی‌هایشان را و سرزمینی را که بر آن گام ننهاده بودید به شما وانهاد و خداوند بر هر کاری تواناست» سوره احزاب، آیه ۲۷.
  317. «و اگر به خداوند و به آنچه بر بنده خویش، روز بازشناخت درستی از نادرستی (در جنگ بدر)، روز رویارویی آن دو گروه (مسلمان و مشرک) فرو فرستادیم ایمان دارید بدانید که آنچه غنیمت گرفته‌اید از هرچه باشد یک پنجم آن از آن خداوند و فرستاده او و خویشاوند (وی) و یتیمان و بینوایان و ماندگان در راه (از خاندان او) است و خداوند بر هر کاری تواناست» سوره انفال، آیه ۴۱.
  318. «و اگر به خداوند و به آنچه بر بنده خویش، روز بازشناخت درستی از نادرستی (در جنگ بدر)، روز رویارویی آن دو گروه (مسلمان و مشرک) فرو فرستادیم ایمان دارید بدانید که آنچه غنیمت گرفته‌اید از هرچه باشد یک پنجم آن از آن خداوند و فرستاده او و خویشاوند (وی) و یتیمان و بینوایان و ماندگان در راه (از خاندان او) است و خداوند بر هر کاری تواناست» سوره انفال، آیه ۴۱.
  319. «آنچه خداوند از (دارایی‌های) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد و آنچه پیامبر به شما می‌دهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز می‌دارد دست بکشید و از خداوند پروا کنید که خداوند، سخت کیفر است» سوره حشر، آیه ۷.
  320. «(بخشی از این غنیمت‌ها) برای مستمندان مهاجری است که از خانه‌ها و دارایی‌های خود، رانده شده‌اند در حالی که بخشش و خشنودی‌یی از خداوند را می‌جویند و خداوند و پیامبرش را یاری می‌کنند؛ آنانند که راستگویند» سوره حشر، آیه ۸.
  321. «با آنان پیکار کنید تا خداوند آنها را به دست شما عذاب کند و خوارشان گرداند و شما را بر آنان پیروزی دهد و دل‌های گروهی مؤمن را خنک گرداند» سوره توبه، آیه ۱۴.
  322. «و خشم دل‌های آنان را بزداید و خداوند از هر که خواهد توبه می‌پذیرد و خداوند دانایی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۱۵.
  323. مجمع البیان، ج ۵، ص۲۳؛ تفسیر قرطبی، ج ۸، ص۸۷.
  324. «و سستی نورزید و اندوهگین مباشید که اگر مؤمن باشید شما برترید» سوره آل عمران، آیه ۱۳۹.
  325. «و تا خداوند مؤمنان را بپالاید و کافران را از میان بردارد» سوره آل عمران، آیه ۱۴۱.
  326. «آنچه در دل‌هایتان دارید بپالاید» سوره آل عمران، آیه ۱۵۴.
  327. مفردات، ص۴۶۴؛ التفسیر الکبیر، ج ۹، ص۱۸.
  328. التبیان، ج ۳، ص۳؛ تفسیر قرطبی، ج ۴، ص۲۱۹ ـ ۲۲۰.
  329. «و اگر بر آنان مقرّر می‌داشتیم که یکدیگر را بکشید یا از دیار خویش بیرون روید جز اندکی از ایشان آن را انجام نمی‌دادند و اگر اندرزی که داده شده بود به کار می‌بستند برای آنان بهتر و استوارتر می‌بود» سوره نساء، آیه ۶۶.
  330. الکشاف، ج ۱، ص۵۳۹؛ فتح القدیر، ج ۱، ص۴۸۵.
  331. مجمع البیان، ج ۳، ص۱۲۴ ـ ۱۲۵؛ التحریر و التنویر، ج ۳، ص۱۱۴.
  332. «و راه‌های خویش را به آنان که در (راه) ما بکوشند می‌نماییم و بی‌گمان خداوند با نیکوکاران است» سوره عنکبوت، آیه ۶۹.
  333. شرح اصول کافی، ج ۹، ص۱۳۴؛ ج ۱۰، ص۳۴۷؛ المیزان، ج ۱، ص۳۵؛ روح المعانی، ج ۱، ص۹۱.
  334. التبیان، ج ۸، ص۲۲۶؛ زبدة البیان، ص۳۵۵.
  335. «آنگاه پروردگارشان به آنان پاسخ داد که: من پاداش انجام دهنده هیچ کاری را از شما چه مرد و چه زن -که همانند یکدیگرید- تباه نمی‌گردانم بنابراین بی‌گمان از گناه آنان که مهاجرت کردند و از دیار خود رانده شدند و در راه من آزار دیدند و کارزار کردند یا کشته شدند چشم می‌پوشم و آنان را به بوستان‌هایی در خواهم آورد که از بن آنها جویباران روان است، به پاداشی از نزد خداوند؛ و پاداش نیک (تنها) نزد خداوند است» سوره آل عمران، آیه ۱۹۵.
  336. المیزان، ج ۴، ص۸۹.
  337. «به خدا و پیامبرش ایمان آورید و در راه خداوند با مال و جان خویش جهاد کنید، این برای شما بهتر است اگر بدانید» سوره صف، آیه ۱۱.
  338. «تا گناهانتان را بیامرزد و شما را به بهشت‌هایی که از بن آنها جویبارها روان است و به جایگاه‌هایی پاکیزه در بهشت برین درآورد؛ این همان رستگاری سترگ است» سوره صف، آیه ۱۲.
  339. «بی‌گمان کسانی که ایمان آوردند و در راه خداوند هجرت و جهاد کردند، به بخشایش خداوند امید دارند و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۲۱۸.
  340. «به پایگاه‌هایی و آمرزش و بخشایشی از سوی خویش و خداوند آمرزنده بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۹۶.
  341. «و کسانی که ایمان آورده و هجرت گزیده و در راه خداوند جهاد کرده‌اند و کسانی که (به آنان) پناه داده و یاری رسانده‌اند به راستی مؤمن‌اند؛ آنان آمرزش و روزی ارجمندی دارند» سوره انفال، آیه ۷۴.
  342. «سپس پروردگارت برای آنان که پس از آزار دیدن هجرت گزیدند آنگاه جهاد کردند و شکیبایی ورزیدند، بی‌گمان پس از آن آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره نحل، آیه ۱۱۰.
  343. «بی‌گمان کسانی که ایمان آوردند و در راه خداوند هجرت و جهاد کردند، به بخشایش خداوند امید دارند و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۲۱۸.
  344. «پروردگارشان آنان را به بخشایش و خشنودی از سوی خویش نوید می‌دهد» سوره توبه، آیه ۲۱.
  345. «او نسبت به آنها مهربانی بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۱۱۷.
  346. «سپس پروردگارت برای آنان که پس از آزار دیدن هجرت گزیدند آنگاه جهاد کردند و شکیبایی ورزیدند، بی‌گمان پس از آن آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره نحل، آیه ۱۱۰.
  347. «در راه او جهاد کنید باشد که رستگار گردید» سوره مائده، آیه ۳۵.
  348. «اما پیامبر و کسانی که با وی ایمان آورده‌اند با مال و جان جهاد کرده‌اند و آنانند که نیکی‌ها از آن آنهاست و آنانند که رستگارند» سوره توبه، آیه ۸۸.
  349. «آنانند که رستگارند» سوره توبه، آیه ۲۰.
  350. «و آن است که رستگاری سترگ است» سوره توبه، آیه ۱۱۱.
  351. «به خدا و پیامبرش ایمان آورید و در راه خداوند با مال و جان خویش جهاد کنید، این برای شما بهتر است اگر بدانید» سوره صف، آیه ۱۱.
  352. مجمع‌البیان، ج ۷، ص۲۱۴؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۶، ص۱۴؛ جامع البیان، ج ۱۰، ص۱۲۵.
  353. الامثل، ج ۶، ص۲۲۹.
  354. «و تا مؤمنان را خداوند معلوم بدارد و از (میان) شما گواهانی بگیرد» سوره آل عمران، آیه ۱۴۰.
  355. جامع البیان، ج ۴، ص۱۴۱؛ فقه القرآن، ج ۱، ص۳۵۳.
  356. جامع البیان، ج ۴، ص۱۴۲؛ التفسیر الکبیر، ج ۹، ص۱۷؛ زاد المسیر، ج ۲، ص۳۳.
  357. التفسیر الکبیر، ج ۹، ص۱۷؛ المیزان، ج ۴، ص۲۸ - ۲۹.
  358. «مردم مدینه و تازیان بیابان‌نشین پیرامون آنان حق ندارند از (همراهی) پیامبر بازمانند و نه جان‌های خودشان را از جان او دوست‌تر بدارند؛ از این رو که هیچ تشنگی و سختی و گرسنگی در راه خداوند به آنان نمی‌رسد و بر هیچ جایگاهی که کافران را به خشم آورد گام نمی‌نهند و هیچ زیانی به دشمنی نمی‌زنند مگر که در برابر آن، کاری شایسته برای آنان نوشته می‌شود؛ بی‌گمان خداوند پاداش نکوکاران را تباه نمی‌سازد» سوره توبه، آیه ۱۲۰.
  359. «و هیچ هزینه‌ای چه خرد چه کلان نمی‌کنند و هیچ درّه‌ای را نمی‌پیمایند مگر آنکه برای آنان نوشته می‌شود تا خداوند نیکوتر از آنچه می‌کرده‌اند به آنان پاداش دهد» سوره توبه، آیه ۱۲۱.
  360. کنز العرفان، ج ۱، ص۳۴۹ ـ ۳۵۰؛ المیزان، ج ۹، ص۴۰۳.
  361. «به جهادگریزان از تازی‌های بادیه‌نشین بگو: به زودی به سوی قومی سخت جنگجو فرا خوانده خواهید شد که با آنان کارزار کنید (تا کشته شوند) یا اسلام آورند آنگاه، اگر فرمان برید خداوند پاداشی نیکو به شما خواهد داد و اگر روی برتابید چنان که پیش‌تر روی برتافتید شما» سوره فتح، آیه ۱۶.
  362. «در حالی که هماره در آن جاودانند؛ بی‌گمان خداوند است که پاداشی سترگ نزد اوست» سوره توبه، آیه ۲۲.
  363. «بلند پایه‌ترند» سوره حدید، آیه ۱۰.
  364. «پروردگارشان آنان را به بخشایش و خشنودی از سوی خویش و بوستان‌هایی که ایشان را در آنها نعمتی پایدار است نوید می‌دهد» سوره توبه، آیه ۲۱.
  365. «آیا پنداشته‌اید به بهشت می‌روید بی‌آنکه خداوند جهادگران و شکیبایان شما را معلوم دارد؟» سوره آل عمران، آیه ۱۴۲.
  366. «به یقین آنان را به جایگاهی که آن را می‌پسندند در می‌آورد و بی‌گمان خداوند بردباری داناست» سوره حج، آیه ۵۹.
  367. «آنگاه پروردگارشان به آنان پاسخ داد که: من پاداش انجام دهنده هیچ کاری را از شما چه مرد و چه زن -که همانند یکدیگرید- تباه نمی‌گردانم بنابراین بی‌گمان از گناه آنان که مهاجرت کردند و از دیار خود رانده شدند و در راه من آزار دیدند و کارزار کردند یا کشته شدند چشم می‌پوشم و آنان را به بوستان‌هایی در خواهم آورد که از بن آنها جویباران روان است، به پاداشی از نزد خداوند؛ و پاداش نیک (تنها) نزد خداوند است» سوره آل عمران، آیه ۱۹۵.
  368. «تا گناهانتان را بیامرزد و شما را به بهشت‌هایی که از بن آنها جویبارها روان است و به جایگاه‌هایی پاکیزه در بهشت برین درآورد؛ این همان رستگاری سترگ است» سوره صف، آیه ۱۲.
  369. «و کافران هماره در آن شک دارند تا آنکه ناگاه رستخیز یا عذاب روزی بی‌دنباله بر آنان سر برسد» سوره حج، آیه ۵۵.
  370. «و کسانی که ایمان آورده و هجرت گزیده و در راه خداوند جهاد کرده‌اند و کسانی که (به آنان) پناه داده و یاری رسانده‌اند به راستی مؤمن‌اند؛ آنان آمرزش و روزی ارجمندی دارند» سوره انفال، آیه ۷۴.
  371. «تا گناهانتان را بیامرزد و شما را به بهشت‌هایی که از بن آنها جویبارها روان است و به جایگاه‌هایی پاکیزه در بهشت برین درآورد؛ این همان رستگاری سترگ است» سوره صف، آیه ۱۲.
  372. «در حالی که هماره در آن جاودانند؛ بی‌گمان خداوند است که پاداشی سترگ نزد اوست» سوره توبه، آیه ۲۲.
  373. «پروردگارشان آنان را به بخشایش و خشنودی از سوی خویش و بوستان‌هایی که ایشان را در آنها نعمتی پایدار است نوید می‌دهد» سوره توبه، آیه ۲۱.
  374. «و خشنودی خداوند (از همه اینها) برتر است» سوره توبه، آیه ۷۲.
  375. رضوی، سید عباس، مقاله «جهاد»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰.
  376. «اگر می‌دانستیم پیکاری در کار است از شما پیروی می‌کردیم!» سوره آل عمران، آیه ۱۶۷.
  377. «امروز ما را تاب جالوت و سپاه وی نیست» سوره بقره، آیه ۲۴۹.
  378. «اگر یارایی می‌داشتیم با شما روانه می‌شدیم» سوره توبه، آیه ۴۲.
  379. سوره نساء، آیه ۷۷.
  380. «و گفتند: در این گرما رهسپار نشوید» سوره توبه، آیه ۸۱.
  381. «دارایی‌ها و خانواده‌های ما، ما را مشغول داشت» سوره فتح، آیه ۱۱.
  382. «خانه‌های ما بی‌حفاظ است» سوره احزاب، آیه ۱۳.
  383. «و از ایشان، کسی است که می‌گوید: به من اجازه (کناره گیری از جهاد) بده و مرا در آشوب میفکن!» سوره توبه، آیه ۴۹.
  384. تفسیر قمی، ج ۱، ص۲۹۱؛ جامع البیان، ج ۱۰، ص۱۹۱؛ مجمع البیان، ج ۵، ص۶۶.
  385. «به زبان، چیزی را می‌گویند که در دل ندارند» سوره فتح، آیه ۱۱.
  386. «خداوند می‌داند که آنان دروغگویند» سوره توبه، آیه ۴۲.
  387. «آیا به (حال و روز) کسانی ننگریسته‌ای که به آنان گفته شد (چندی) دست (از جنگ) بکشید و نماز را بر پا دارید و زکات را بپردازید (ولی آنان آرزومند جهاد بودند) و چون بر آنان کارزار مقرر شد ناگهان دسته‌ای از آنان (چنان) از مردم (کافر) ترسیدند چون ترسیدن از خداوند یا فراتر از آن و گفتند: پروردگارا! چرا نبرد را بر ما مقرر کردی؟ چرا زمانی کوتاه ما را مهلت ندادی؟ (به اینان) بگو: بهره این جهان، اندک است و سرای واپسین برای آن کس که پرهیزگاری ورزد بهتر است و سر مویی بر شما ستم نخواهد رفت» سوره نساء، آیه ۷۷.
  388. «و مؤمنان می‌گویند: چرا سوره‌ای (برای جهاد) فرو فرستاده نمی‌شود و چون سوره‌ای (با آیات) محکم فرو فرستند و در آن از کارزار سخن رود کسانی را که بیماردلند می‌بینی که چون کسی در تو می‌نگرند که از (ترس) مرگ، بیهوش شده باشد پس آنان را سزاوارتر همین است» سوره محمد، آیه ۲۰.
  389. «هنگامی که از فراز و فرودتان بر شما تاختند و آنگاه که چشم‌ها کلاپیسه شد و دل‌ها به گلوها رسید و به خداوند گمان‌ها (ی نادرست) بردید؛» سوره احزاب، آیه ۱۰.
  390. «و چون طالوت با سپاه (از شهر) بیرون رفت گفت: خداوند شما را به (آب) جویباری می‌آزماید، هر که از آن بنوشد از من نیست و هر که نخورد با من است مگر آنکه تنها کفی از آن برگیرد. باری، همه جز اندکی از آن نوشیدند و چون طالوت و مؤمنان همراه وی از آن گذشتند (همراهان سست ایمان طالوت که از آب نوشیده بودند) گفتند: امروز ما را تاب جالوت و سپاه وی نیست اما آنان که می‌دانستند خداوند را دیدار خواهند کرد گفتند: بسا گروهی اندک بر گروهی بسیار به اذن خداوند، پیروز شده است و خداوند با شکیبایان است» سوره بقره، آیه ۲۴۹.
  391. «جز این نیست که آن شیطان است که دوستانش را می‌ترساند؛ از آنان نترسید و اگر مؤمنید از من بترسید» سوره آل عمران، آیه ۱۷۵.
  392. «تنها کسانی از تو اجازه (ی معاف بودن از جهاد) می‌خواهند که به خداوند و روز بازپسین ایمان ندارند و دل به شک سپرده‌اند و در تردید خود سرگردانند» سوره توبه، آیه ۴۵.
  393. «جز اندکی کارزار نمی‌کردند» سوره احزاب، آیه ۲۰.
  394. «و هنگامی که دسته‌ای از ایشان گفتند: ای مردم مدینه! جای ماندن ندارید پس بازگردید و دسته‌ای (دیگر) از آنان از پیامبر اجازه (بازگشت) می‌خواستند؛ می‌گفتند خانه‌های ما بی‌حفاظ است با آنکه بی‌حفاظ نبود، آنان جز سر گریز (از جنگ) نداشتند» سوره احزاب، آیه ۱۳.
  395. «بی‌گمان خداوند از میان شما کارشکنان (جنگ) را خوب می‌شناسد و (نیز) کسانی را که به برادران خویش می‌گویند: به ما بپیوندید و جز اندکی در جنگ شرکت نمی‌کنند؛» سوره احزاب، آیه ۱۸.
  396. «ای مؤمنان! چگونه‌اید که چون به شما گفته شود در راه خداوند رهسپار (جنگ) گردید، گرانخیزی می‌ورزید؟ آیا به جای جهان واپسین به زندگانی این جهان خرسند شده‌اید؟ در حالی که کالای زندگی این جهان در برابر جهان واپسین جز اندکی نیست» سوره توبه، آیه ۳۸.
  397. «آیا به (حال و روز) کسانی ننگریسته‌ای که به آنان گفته شد (چندی) دست (از جنگ) بکشید و نماز را بر پا دارید و زکات را بپردازید (ولی آنان آرزومند جهاد بودند) و چون بر آنان کارزار مقرر شد ناگهان دسته‌ای از آنان (چنان) از مردم (کافر) ترسیدند چون ترسیدن از خداوند یا فراتر از آن و گفتند: پروردگارا! چرا نبرد را بر ما مقرر کردی؟ چرا زمانی کوتاه ما را مهلت ندادی؟ (به اینان) بگو: بهره این جهان، اندک است و سرای واپسین برای آن کس که پرهیزگاری ورزد بهتر است و سر مویی بر شما ستم نخواهد رفت» سوره نساء، آیه ۷۷.
  398. «بگو: گریز از مرگ یا از کشته شدن- اگر بگریزید- برای شما سودی ندارد و با آن جز اندکی (از زندگی) بهره‌ور نخواهید شد» سوره احزاب، آیه ۱۶.
  399. «و چون سوره‌ای فرو فرستاده شود که به خداوند ایمان آورید و همراه با پیامبرش جهاد کنید، توانمندان از ایشان، از تو اجازه می‌گیرند و می‌گویند: بگذار تا ما با خانه‌نشینان بمانیم» سوره توبه، آیه ۸۶.
  400. «ایراد تنها بر کسانی است که با آنکه توانگرند، از تو اجازه (ی ترک جهاد) می‌خواهند؛ به این خشنودند که با واپس‌ماندگان (جهاد، از زنان و کودکان) همراه باشند و خداوند بر دل‌های آنان مهر نهاده است از این رو (چیزی) نمی‌دانند» سوره توبه، آیه ۹۳.
  401. «بگو اگر پدرانتان و فرزندانتان و برادرانتان و همسرانتان و دودمانتان و دارایی‌هایی که به دست آورده‌اید و تجارتی که از کساد آن بیم دارید و خانه‌هایی که می‌پسندید از خداوند و پیامبرش و جهاد در راه او نزد شما دوست‌داشتنی‌تر است پس چشم به راه باشید تا خداوند» سوره توبه، آیه ۲۴.
  402. «و دارایی‌ها و فرزندان آنان تو را به شگفتی نیفکند، جز این نیست که خداوند می‌خواهد آنان را در زندگی این جهان به عذاب افکند و در حالی که کافرند جانشان (از تن) بیرون رود» سوره توبه، آیه ۵۵.
  403. «جهادگریزان از تازی‌های بادیه‌نشین به زودی به تو خواهند گفت که دارایی‌ها و خانواده‌های ما، ما را مشغول داشت (و همراه شما نیامدیم) پس برای ما (از خداوند) آمرزش بخواه! به زبان، چیزی را می‌گویند که در دل ندارند؛ بگو: اگر خداوند بر آن باشد که زیانی یا سودی» سوره فتح، آیه ۱۱.
  404. «و در میان شما کسی هست که پا (از جهاد) سست می‌دارد و اگر بلایی به شما رسد می‌گوید: خداوند بر من نعمت ارزانی داشت که با آنان همراه نبودم!» سوره نساء، آیه ۷۲.
  405. مفردات، ص۵۲، «بطؤ»؛ زاد المسیر، ج ۲، ص۱۵۱ ـ ۱۵۲؛ الصافی، ج ۱، ص۴۶۹.
  406. «اگر غنیمتی در دسترس و سفری آسان می‌بود از تو پیروی می‌کردند اما راه سخت بر آنان گران است و به زودی به خداوند سوگند می‌خورند که اگر یارایی می‌داشتیم با شما روانه می‌شدیم؛ خود را (با دروغ) نابود می‌کنند و خداوند می‌داند که آنان دروغگویند» سوره توبه، آیه ۴۲.
  407. جامع البیان، ج ۱۰، ص۱۸۲؛ التبیان، ج ۵، ص۲۲۵.
  408. تفسیر قمی، ج ۱، ص۲۹۰؛ نور الثقلین، ج ۲، ص۲۲۲.
  409. «و هنگامی که دو رویان و بیماردلان گفتند: خداوند و پیامبرش به ما جز وعده فریبنده نداده‌اند؛» سوره احزاب، آیه ۱۲.
  410. «و هنگامی که دسته‌ای از ایشان گفتند: ای مردم مدینه! جای ماندن ندارید پس بازگردید و دسته‌ای (دیگر) از آنان از پیامبر اجازه (بازگشت) می‌خواستند؛ می‌گفتند خانه‌های ما بی‌حفاظ است با آنکه بی‌حفاظ نبود، آنان جز سر گریز (از جنگ) نداشتند» سوره احزاب، آیه ۱۳.
  411. جامع البیان، ج ۲۶، ص۷۱؛ مجمع البیان، ج ۹، ص۱۷۱؛ الامثل، ج ۱۶، ص۳۷۴.
  412. المیزان، ج ۵، ص۳۷۸.
  413. مجمع البیان، ج ۸، ص۱۳۹، ۱۸۱؛ فتح القدیر، ج ۴، ص۳۰۵.
  414. «بی‌گمان شیطان آنان را که در روز برخورد آن دو گروه (به دشمن) پشت کردند با برخی کارها که کرده بودند از راه به در برد و البته خداوند از آنان در گذشت؛ به راستی خداوند آمرزنده‌ای بردبار است» سوره آل عمران، آیه ۱۵۵.
  415. الصافی، ج ۱، ص۳۹۴.
  416. رضوی، سید عباس، مقاله «جهاد»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰.
  417. «اگر غنیمتی در دسترس و سفری آسان می‌بود از تو پیروی می‌کردند اما راه سخت بر آنان گران است و به زودی به خداوند سوگند می‌خورند که اگر یارایی می‌داشتیم با شما روانه می‌شدیم؛ خود را (با دروغ) نابود می‌کنند و خداوند می‌داند که آنان دروغگویند» سوره توبه، آیه ۴۲.
  418. جامع‌البیان، ج ۱۰، ص۱۸۲؛ التسهیل، ج ۲، ص۷۶؛ البحر المحیط، ج ۴، ص۱۰۴.
  419. «و در راه خداوند هزینه کنید و با دست خویش خود را به نابودی نیفکنید و نیکوکار باشید که خداوند نیکوکاران را دوست می‌دارد» سوره بقره، آیه ۱۹۵.
  420. «چگونه (به پیمان خود وفادار باشند)؟ حال آنکه اگر بر شما پیروز گردند نه پیوندی را درباره شما پاس می‌دارند و نه پیمانی را؛ با زبان خود خشنودتان می‌کنند و دل‌های آنان (شما را) پس می‌زند و بیشتر آنان نافرمانند» سوره توبه، آیه ۸.
  421. «درباره هیچ مؤمنی نه پیوندی را پاس می‌دارند و نه پیمانی را و آنانند که تجاوزگرند» سوره توبه، آیه ۱۰.
  422. المیزان، ج ۲، ص۶۴.
  423. «آیا به (سرگذشت) بزرگان بنی اسرائیل پس از موسی ننگریسته‌ای که به پیامبری که داشتند گفتند: پادشاهی بر ما بگمار تا در راه خداوند کارزار کنیم. گفت: آیا گمان نمی‌کنید که اگر جنگ بر شما مقرّر شود، کارزار نکنید؟ گفتند: چرا در راه خداوند جنگ نکنیم در حالی که ما از سرزمینمان رانده و از فرزندانمان مانده‌ایم؛ اما چون بر آنان جنگ مقرر شد جز تنی چند رو گرداندند و خداوند به (احوال) ستمکاران داناست» سوره بقره، آیه ۲۴۶.
  424. «اگر در میان شما روانه می‌شدند جز شرّ به شما نمی‌افزودند و در میان شما برای ایجاد آشوب رخنه می‌کردند و آنان میان شما جاسوسانی دارند و خداوند به (حال) ستمگران داناست» سوره توبه، آیه ۴۷.
  425. «(خداوند) فرمود: که (آمدن به) این سرزمین چهل سال بر آنان حرام است؛ روی زمین سرگردان می‌شوند، پس بر گروه نافرمانان دریغ مخور» سوره مائده، آیه ۲۶.
  426. «بگو اگر پدرانتان و فرزندانتان و برادرانتان و همسرانتان و دودمانتان و دارایی‌هایی که به دست آورده‌اید و تجارتی که از کساد آن بیم دارید و خانه‌هایی که می‌پسندید از خداوند و پیامبرش و جهاد در راه او نزد شما دوست‌داشتنی‌تر است پس چشم به راه باشید تا خداوند» سوره توبه، آیه ۲۴.
  427. «برای شما سوگند می‌خورند تا از آنان خشنود شوید، اگر هم شما از آنان خشنود شوید بی‌گمان خداوند از این گروه نافرمان خشنود نخواهد گشت» سوره توبه، آیه ۹۶.
  428. «اگر رهسپار نگردید (خداوند) شما را به عذابی دردناک دچار می‌کند و قومی دیگر را به جای شما می‌آورد و شما هیچ زیانی به او نمی‌توانید رساند و خداوند بر هر کاری تواناست» سوره توبه، آیه ۳۹.
  429. المیزان، ج ۹، ص۲۷۹.
  430. «(خداوند) فرمود: که (آمدن به) این سرزمین چهل سال بر آنان حرام است؛ روی زمین سرگردان می‌شوند، پس بر گروه نافرمانان دریغ مخور» سوره مائده، آیه ۲۶.
  431. مجمع البیان، ج ۳، ص۳۱۳؛ جامع البیان، ج ۱، ص۴۲۳.
  432. «چون برای گرفتن غنیمت‌هایی رهسپار شوید جهادگریزان خواهند گفت: بگذارید دنبال شما بیاییم، آنان برآنند که گفتار خداوند را دگرگون سازند؛ بگو: هرگز دنبال ما نخواهید آمد، خداوند از پیش چنین فرموده است؛ آنگاه خواهند گفت بلکه به ما رشک می‌برید! (چنین نیست) بلکه» سوره فتح، آیه ۱۵.
  433. جامع‌البیان، ج ۲۶، ص۱۰۶؛ التبیان، ج ۹، ص۳۲۲ ـ ۳۲۳.
  434. «هنگامی که نزد ایشان باز گردید برای شما به خداوند سوگند خواهند خورد که دست از سر آنان بدارید؛ بنابراین از آنان رو بگردانید که پلیدند و به کیفر آنچه انجام می‌دادند جایگاهشان دوزخ است» سوره توبه، آیه ۹۵.
  435. مجمع البیان، ج ۵، ص۱۰۶؛ الدر المنثور، ج ۳، ص۲۶۸؛ الامثل، ج ۶، ص۱۷۰.
  436. «و نیز بر آن سه تن که (از رفتن به جنگ تبوک) واپس نهاده شدند تا آنگاه که زمین با همه فراخنایش بر آنان تنگ آمد و جانشان به لب رسید و دریافتند که پناهگاهی از خداوند جز به سوی خود او نیست؛ آنگاه (خداوند) بر ایشان بخشایش آورد تا توبه کنند که خداوند بسیار توب» سوره توبه، آیه ۱۱۸.
  437. التبیان، ج ۵، ص۳۱۶؛ مجمع البیان، ج ۵، ص۱۳۴.
  438. «ای قوم من! به سرزمین مقدّسی که خداوند برای شما مقرّر فرموده است وارد شوید و واپس مگرایید که زیانکار گردید» سوره مائده، آیه ۲۱.
  439. جامع‌البیان، ج ۴، ص۱۶۳؛ ج ۶، ص۲۳۶؛ الصافی، ج ۲، ص۲۵.
  440. «(موسی) گفت: پروردگارا! من جز اختیار خویش و برادرم را ندارم، میان ما و این قوم نافرمان جدایی انداز!» سوره مائده، آیه ۲۵.
  441. «برای شما سوگند می‌خورند تا از آنان خشنود شوید، اگر هم شما از آنان خشنود شوید بی‌گمان خداوند از این گروه نافرمان خشنود نخواهد گشت» سوره توبه، آیه ۹۶.
  442. «آنان کسانی هستند که خداوند آنان را لعنت کرده است و ناشنوایشان ساخته و چشم‌هاشان را نابینا کرده است» سوره محمد، آیه ۲۳.
  443. «و خداوند گروه نافرمانان را راهنمایی نمی‌کند» سوره مائده، آیه ۱۰۸.
  444. «آنان کسانی هستند که خداوند آنان را لعنت کرده است و ناشنوایشان ساخته و چشم‌هاشان را نابینا کرده است» سوره محمد، آیه ۲۳.
  445. «راضی شده‌اند که با واپس‌ماندگان (جهاد، از زنان و کودکان) باشند و بر دل‌هایشان مهر نهاده شده است از این رو در نمی‌یابند» سوره توبه، آیه ۸۷.
  446. «ایراد تنها بر کسانی است که با آنکه توانگرند، از تو اجازه (ی ترک جهاد) می‌خواهند؛ به این خشنودند که با واپس‌ماندگان (جهاد، از زنان و کودکان) همراه باشند و خداوند بر دل‌های آنان مهر نهاده است از این رو (چیزی) نمی‌دانند» سوره توبه، آیه ۹۳.
  447. «بازماندگان (از جهاد در جنگ تبوک)، از خانه‌نشینی خویش در مخالفت با پیامبر شادمانی کردند و خوش نداشتند که با جان و مالشان در راه خداوند جهاد کنند و گفتند: در این گرما رهسپار نشوید؛ بگو: آتش دوزخ گرم‌تر است اگر در می‌یافتند» سوره توبه، آیه ۸۱.
  448. «(از این) پس به کیفر آنچه می‌کردند باید کم بخندند و بسیار بگریند» سوره توبه، آیه ۸۲.
  449. مجمع البیان، ج ۵، ص۹۹؛ جامع البیان، ج ۱۰، ص۲۵۷؛ المیزان، ج ۹، ص۳۵۹.
  450. جامع البیان، ج ۱۰، ص۲۵۷؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۶، ص۱۵۰؛ الدر المنثور، ج ۳، ص۲۶۵.
  451. «بگو اگر پدرانتان و فرزندانتان و برادرانتان و همسرانتان و دودمانتان و دارایی‌هایی که به دست آورده‌اید و تجارتی که از کساد آن بیم دارید و خانه‌هایی که می‌پسندید از خداوند و پیامبرش و جهاد در راه او نزد شما دوست‌داشتنی‌تر است پس چشم به راه باشید تا خداوند» سوره توبه، آیه ۲۴.
  452. مجمع البیان، ج ۵، ص۹۹.
  453. المحرر الوجیز، ج ۳، ص۶۶؛ الامثل، ج ۶، ص۱۴۷.
  454. «جایگاهشان دوزخ است» سوره توبه، آیه ۷۳.
  455. «اگر رهسپار نگردید (خداوند) شما را به عذابی دردناک دچار می‌کند و قومی دیگر را به جای شما می‌آورد و شما هیچ زیانی به او نمی‌توانید رساند و خداوند بر هر کاری تواناست» سوره توبه، آیه ۳۹.
  456. «به جهادگریزان از تازی‌های بادیه‌نشین بگو: به زودی به سوی قومی سخت جنگجو فرا خوانده خواهید شد که با آنان کارزار کنید (تا کشته شوند) یا اسلام آورند آنگاه، اگر فرمان برید خداوند پاداشی نیکو به شما خواهد داد و اگر روی برتابید چنان که پیش‌تر روی برتافتید شما» سوره فتح، آیه ۱۶.
  457. رضوی، سید عباس، مقاله «جهاد»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰.
  458. «در راه او جهاد کنید باشد که رستگار گردید» سوره مائده، آیه ۳۵.
  459. «ای مؤمنان! چون با دسته‌ای (از دشمن) رویاروی شدید استوار باشید و خداوند را بسیار یاد کنید باشد که رستگار گردید» سوره انفال، آیه ۴۵.
  460. «آنان که ایمان آورده‌اند و هجرت کرده‌اند و در راه خداوند با مال و جان خود، جهاد ورزیده‌اند، نزد خداوند بلند پایگاه‌ترند و آنانند که رستگارند» سوره توبه، آیه ۲۰.
  461. «اما پیامبر و کسانی که با وی ایمان آورده‌اند با مال و جان جهاد کرده‌اند و آنانند که نیکی‌ها از آن آنهاست و آنانند که رستگارند» سوره توبه، آیه ۸۸.
  462. «همانا خداوند از مؤمنان، خودشان و دارایی‌هاشان را خریده است در برابر اینکه بهشت از آن آنها باشد؛ در راه خداوند کارزار می‌کنند، می‌کشند و کشته می‌شوند بنا به وعده‌ای راستین که بر عهده او در تورات و انجیل و قرآن است و وفادارتر از خداوند به پیمان خویش کیست؟ پس به داد و ستدی که کرده‌اید شاد باشید و آن است که رستگاری سترگ است» سوره توبه، آیه ۱۱۱.
  463. «آری، کسانی باید در راه خدا نبرد کنند که زندگی این جهان را به جهان واپسین می‌فروشند و هر که در راه خداوند نبرد کند چه کشته شود و چه پیروز گردد زودا که به او پاداشی سترگ ارزانی داریم» سوره نساء، آیه ۷۴.
  464. «بگو آیا برای ما جز یکی از دو نکویی را انتظار دارید؟ و ما برای شما انتظار داریم که خداوند شما را از سوی خویش یا به دست ما به عذابی دچار فرماید پس چشم به راه باشید که ما نیز با شما چشم به راهیم» سوره توبه، آیه ۵۲.
  465. «و چون با جالوت و سپاه وی رویاروی شدند گفتند: پروردگارا! ما را از شکیب، سرشار کن و گام‌های ما را استوار دار و ما را بر کافران پیروز گردان» سوره بقره، آیه ۲۵۰.
  466. «پس آنان را به اذن خداوند تار و مار کردند و داود جالوت را کشت و خداوند به وی پادشاهی و فرزانگی ارزانی داشت و آنچه خود می‌خواست بدو آموخت، و اگر خداوند برخی مردم را با برخی دیگر باز نمی‌داشت، زمین تباه می‌گردید امّا خداوند بر جهانیان بخششی (بزرگ) دارد» سوره بقره، آیه ۲۵۱.
  467. «و آنچه در توان دارید از نیرو و اسبان آماده در برابر آنان فراهم سازید که بدان دشمن خداوند و دشمن خود را به هراس می‌افکنید؛ و نیز جز آنها کسانی دیگر را که شما نمی‌شناسید (اما) خداوند آنان را می‌شناسد؛ و آنچه در راه خداوند ببخشید، به شما تمام باز خواهند داد و بر شما ستم نخواهد رفت» سوره انفال، آیه ۶۰.
  468. «ای مؤمنان! آمادگی‌تان را حفظ کنید و دسته دسته یا همگان با هم (برای جهاد) به راه افتید» سوره نساء، آیه ۷۱.
  469. «آنگاه خداوند آرامش خویش را بر پیامبر خود و بر مؤمنان فرو فرستاد و سپاهیانی را که آنان را نمی‌دیدید؛ فرود آورد و کافران را به عذاب افکند و آن، کیفر کافران است» سوره توبه، آیه ۲۶.
  470. «و چون ماه‌های حرام به پایان رسید مشرکان را هر جا یافتید بکشید و دستگیرشان کنید و به محاصره درآورید و در هر کمینگاهی به کمین آنان بنشینید؛ و اگر توبه کردند و نماز برپا داشتند و زکات دادند آزادشان بگذارید که بی‌گمان خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۵.
  471. «و به راستی خداوند به وعده خود وفا کرد که (در جنگ احد) به اذن وی آنان را از میان برداشتید؛ تا اینکه سست شدید و در کار (خود) به کشمکش افتادید و پس از آنکه آنچه را دوست می‌داشتید به شما نمایاند سرکشی کردید؛ برخی از شما این جهان را و برخی جهان واپسین را می‌خواستید؛ سپس شما را از (دنبال کردن) آنان روگردان کرد تا بیازمایدتان؛ و از شما در گذشت و خداوند به مؤمنان بخشش دارد» سوره آل عمران، آیه ۱۵۲.
  472. رضوی، سید عباس، مقاله «جهاد»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰.
  473. تفسیر جامع، ج ۶، ص۳۴۴ - ۳۴۵؛ الجهاد، فضل الله، ص۴۱۳.
  474. الجهاد، آصفی، ص۳۲؛ تفسیر جامع، ج ۶، ص۳۴۴ - ۳۴۵.
  475. «و در راه خداوند با آنان که با شما جنگ می‌کنند، جنگ کنید اما تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکاران را دوست نمی‌دارد» سوره بقره، آیه ۱۹۰.
  476. «و هر جا بر آنان دست یافتید، بکشیدشان و از همان‌جا که بیرونتان راندند بیرونشان برانید و (بدانید که) آشوب (شرک) از کشتار بدتر است و نزد مسجد الحرام با آنان به کارزار نیاغازید مگر در آنجا با شما به جنگ برخیزند در آن صورت اگر به کارزار با شما دست یازیدند شما هم آنان را بکشید که سزای کافران همین است» سوره بقره، آیه ۱۹۱.
  477. «(این) ماه حرام در برابر (آن) ماه حرام است و حرمت شکنی‌ها قصاص دارد پس هر کس بر شما ستم روا داشت همان‌گونه که با شما ستم روا داشته است با وی ستم روا دارید، و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است» سوره بقره، آیه ۱۹۴.
  478. «پس آنان را به اذن خداوند تار و مار کردند و داود جالوت را کشت و خداوند به وی پادشاهی و فرزانگی ارزانی داشت و آنچه خود می‌خواست بدو آموخت، و اگر خداوند برخی مردم را با برخی دیگر باز نمی‌داشت، زمین تباه می‌گردید امّا خداوند بر جهانیان بخششی (بزرگ) دارد» سوره بقره، آیه ۲۵۱.
  479. «به کسانی که بر آنها جنگ تحمیل می‌شود اجازه (ی جهاد) داده شد زیرا ستم دیده‌اند و بی‌گمان خداوند بر یاری آنان تواناست» سوره حج، آیه ۳۹.
  480. «همان کسانی که ناحق از خانه‌های خود بیرون رانده شدند و جز این نبود که می‌گفتند: پروردگار ما خداوند است و اگر خداوند برخی مردم را به دست برخی دیگر از میان برنمی‌داشت بی‌گمان دیرها (ی راهبان) و کلیساها (ی مسیحیان) و کنشت‌ها (ی یهودیان) و مسجدهایی که نام خداوند را در آن بسیار می‌برند ویران می‌شد و بی‌گمان خداوند به کسی که وی را یاری کند یاری خواهد رساند که خداوند توانمندی پیروز است» سوره حج، آیه ۴۰.
  481. «به کسانی که بر آنها جنگ تحمیل می‌شود اجازه (ی جهاد) داده شد زیرا ستم دیده‌اند و بی‌گمان خداوند بر یاری آنان تواناست» سوره حج، آیه ۳۹.
  482. الکافی، ج ۵، ص۱۷؛ تهذیب، ج ۶، ص۱۳۲؛ نور الثقلین، ج ۳، ص۵۰۴.
  483. دراسات فی ولایة الفقیه، ج ۱، ص۱۲۱.
  484. تفسیر جامع، ج ۶، ص۳۵۴.
  485. تفسیر جامع، ج ۶، ص۳۵۶.
  486. جواهر الکلام، ج ۲۱، ص۱۴ - ۱۶؛ تحریر الوسیله، ج ۱، ص۴۸۵.
  487. تفسیر جامع، ج ۶، ص۳۴۴ - ۳۴۵؛ الفقه الاسلامی، ج ۸، ص۵۸۴۵؛ الجهاد، فضل الله، ص۴۱۳.
  488. جواهر الکلام، ج ۲۱، ص۴؛ تفسیر جامع، ج ۶، ص۳۴۳ ـ ۳۴۴؛ الفقه الاسلامی، ج ۸، ص۵۸۴۵ ـ ۵۸۴۶.
  489. «جنگ بر شما مقرر شده است» سوره بقره، آیه ۲۱۶.
  490. «و با آنان نبرد کنید تا آشوبی برجا نماند» سوره بقره، آیه ۱۹۳.
  491. «ای پیامبر! با کافران و منافقان جهاد کن و بر آنان سخت بگیر و جایگاهشان دوزخ است و (این) پایانه، بد است» سوره توبه، آیه ۷۳.
  492. «ای پیامبر! با کافران و منافقان جهاد کن و بر آنان سخت بگیر و جایگاهشان دوزخ است و (این) پایانه، بد است» سوره توبه، آیه ۷۳.
  493. «پس هرگاه با کافران (حربی) روبه‌رو شدید (آنان را) گردن بزنید تا چون آنها را از توان انداختید اسیر بگیرید و از آن پس یا منّت بگذارید (و آزادشان کنید) و یا سربها بگیرید تا جنگ، به پایان آید، (فرمان خداوند) چنین است و اگر خدا می‌خواست از آنان انتقام می‌گرفت لیک (نگرفت) تا شما را به یکدیگر بیازماید و آنان که در راه خداوند کشته شدند هرگز (خداوند) کارهایشان را بیراه نمی‌سازد» سوره محمد، آیه ۴.
  494. «و با آنان نبرد کنید تا آشوبی برجا نماند» سوره بقره، آیه ۱۹۳.
  495. «در راه خداوند نبرد کن! تو را جز به (وظیفه) خویش مکلّف نکرده‌اند و مؤمنان را (نیز به نبرد) ترغیب کن، باشد که خداوند سختی کافران را (از شما) باز دارد و خداوند سختگیرتر و سخت کیفرتر است» سوره نساء، آیه ۸۴.
  496. «همگی با مشرکان جنگ کنید» سوره توبه، آیه ۳۶.
  497. الجهاد، آصفی، ص۳۲ ـ ۳۹.
  498. جامع البیان، ج ۱، ص۱۵۴؛ الفقه الاسلامی، ج ۸، ص۵۸۶۲؛ تفسیر جامع، ج ۶، ص۳۴۳ ـ ۳۴۴.
  499. تفسیر جامع، ج ۶، ص۳۴۷ و ۳۴۹؛ دراسات فی ولایة الفقیه، ج ۱، ص۱۱۵ - ۱۱۶.
  500. «جنگ بر شما مقرر شده است در حالی که شما را ناپسند است و بسا چیزی را ناپسند می‌دارید و همان برای شما بهتر است و بسا چیزی را دوست می‌دارید و همان برایتان بدتر است و خداوند می‌داند و شما نمی‌دانید» سوره بقره، آیه ۲۱۶.
  501. «آری، کسانی باید در راه خدا نبرد کنند که زندگی این جهان را به جهان واپسین می‌فروشند و هر که در راه خداوند نبرد کند چه کشته شود و چه پیروز گردد زودا که به او پاداشی سترگ ارزانی داریم» سوره نساء، آیه ۷۴.
  502. «مؤمنان در راه خداوند جنگ می‌کنند و کافران در راه طاغوت پس با یاران شیطان کارزار کنید که نیرنگ شیطان، سست است» سوره نساء، آیه ۷۶.
  503. «با آن دسته از اهل کتاب که به خداوند و به روز بازپسین ایمان نمی‌آورند و آنچه را خداوند و پیامبرش حرام کرده‌اند حرام نمی‌دانند و به دین حق نمی‌گروند جنگ کنید تا به دست خود با خواری جزیه بپردازند» سوره توبه، آیه ۲۹.
  504. «همانا خداوند از مؤمنان، خودشان و دارایی‌هاشان را خریده است در برابر اینکه بهشت از آن آنها باشد؛ در راه خداوند کارزار می‌کنند، می‌کشند و کشته می‌شوند بنا به وعده‌ای راستین که بر عهده او در تورات و انجیل و قرآن است و وفادارتر از خداوند به پیمان خویش کیست؟ پس به داد و ستدی که کرده‌اید شاد باشید و آن است که رستگاری سترگ است» سوره توبه، آیه ۱۱۱.
  505. «و هر جا بر آنان دست یافتید، بکشیدشان و از همان‌جا که بیرونتان راندند بیرونشان برانید و (بدانید که) آشوب (شرک) از کشتار بدتر است و نزد مسجد الحرام با آنان به کارزار نیاغازید مگر در آنجا با شما به جنگ برخیزند در آن صورت اگر به کارزار با شما دست یازیدند شما هم آنان را بکشید که سزای کافران همین است» سوره بقره، آیه ۱۹۱.
  506. «و اگر دست بازداشتند خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۱۹۲.
  507. «و با آنان نبرد کنید تا آشوبی برجا نماند و تنها دین خداوند بر جای ماند، پس اگر دست از (جنگ) بازداشتند (شما نیز دست باز دارید که) جز با ستمگران دشمنی نباید کرد» سوره بقره، آیه ۱۹۳.
  508. «به کسانی که بر آنها جنگ تحمیل می‌شود اجازه (ی جهاد) داده شد زیرا ستم دیده‌اند و بی‌گمان خداوند بر یاری آنان تواناست» سوره حج، آیه ۳۹.
  509. «همان کسانی که ناحق از خانه‌های خود بیرون رانده شدند و جز این نبود که می‌گفتند: پروردگار ما خداوند است و اگر خداوند برخی مردم را به دست برخی دیگر از میان برنمی‌داشت بی‌گمان دیرها (ی راهبان) و کلیساها (ی مسیحیان) و کنشت‌ها (ی یهودیان) و مسجدهایی که نام خداوند را در آن بسیار می‌برند ویران می‌شد و بی‌گمان خداوند به کسی که وی را یاری کند یاری خواهد رساند که خداوند توانمندی پیروز است» سوره حج، آیه ۴۰.
  510. جهاد در اسلام، ص۲۰ ـ ۳۵.
  511. جهاد در اسلام، ص۳۴؛ المنار، ج ۲، ص۲۱۵.
  512. العلاقات الدولیة فی الاسلام، ج ۴، ص۱۱۶ ـ ۱۲۶؛ علوم سیاسی، ش ۳۴، ص۵۸، «جنگ و صلح از دیدگاه قرآن».
  513. «و اگر به سازش گرایند، تو نیز بدان گرای و بر خداوند توکّل کن که او شنوای داناست» سوره انفال، آیه ۶۱.
  514. «خداوند شما را از نیکی ورزیدن و دادگری با آنان که با شما در کار دین جنگ نکرده‌اند و شما را از خانه‌هایتان بیرون نرانده‌اند باز نمی‌دارد؛ بی‌گمان خداوند دادگران را دوست می‌دارد» سوره ممتحنه، آیه ۸.
  515. «ای مؤمنان! همگی به فرمانبرداری (خداوند) درآیید و از گام‌های شیطان پیروی نکنید که او برای شما دشمنی آشکار است» سوره بقره، آیه ۲۰۸.
  516. «و اگر زنی از کناره‌گیری یا رویگردانی شویش بیم دارد بر آن دو گناهی نیست که میان خود به سازشی شایسته برسند و سازش نیکوتر است و جان‌ها آز را در آستین دارند و اگر نکویی کنید و پرهیزگاری ورزید بی‌گمان خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است» سوره نساء، آیه ۱۲۸.
  517. علوم سیاسی، ش ۳۴، ص۵۹ ـ ۶۰، «جنگ و صلح از دیدگاه قرآن».
  518. رضوی، سید عباس، مقاله «جهاد»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰.
  519. الجهاد، فضل الله، ص۴۱۳.
  520. تذکرة الفقهاء، ج ۹، ص۹؛ کشاف القناع، ج ۳، ص۴۹؛ سلسلة الینابیع، ج ۳۱، ص۷۴.
  521. جواهر الکلام، ج ۲۱، ص۱۸ ـ ۱۹.
  522. «سبکبار و گرانبار رهسپار شوید و با مال و جانتان در راه خداوند جهاد کنید؛ این، اگر بدانید برای شما بهتر است» سوره توبه، آیه ۴۱.
  523. تفسیر قرطبی، ج ۸، ص۱۵۰.
  524. شرح الازهار، ج ۴، ص۵۲۶؛ سلسلة الینابیع، ج ۹، ص۱۱۱؛ ج ۳۱، ص۷۱.
  525. الام، ج ۴، ص۱۷۰؛ المبسوط، طوسی، ج ۲، ص۲؛ سلسلة الینابیع، ج ۹، ص۱۱۱.
  526. «جنگ بر شما مقرر شده است در حالی که شما را ناپسند است و بسا چیزی را ناپسند می‌دارید و همان برای شما بهتر است و بسا چیزی را دوست می‌دارید و همان برایتان بدتر است و خداوند می‌داند و شما نمی‌دانید» سوره بقره، آیه ۲۱۶.
  527. «و در راه خداوند با آنان که با شما جنگ می‌کنند، جنگ کنید اما تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکاران را دوست نمی‌دارد» سوره بقره، آیه ۱۹۰.
  528. «و تا آنان را (نیز) که دورویی کردند معلوم بدارد و (چون) به آنان گفته شد که بیایید در راه خداوند پیکار یا دفاع کنید گفتند: اگر می‌دانستیم پیکاری در کار است از شما پیروی می‌کردیم! اینان (در) همین روز به کفر نزدیک‌تر بودند تا به ایمان؛ چیزی به زبان می‌آورند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۷.
  529. «و در راه خداوند جنگ کنید و بدانید که خداوند شنوایی داناست» سوره بقره، آیه ۲۴۴.
  530. «و اگر پیمانشان را پس از بستن بشکنند و به دینتان طعنه زنند با پیشگامان کفر که به هیچ پیمانی پایبند نیستند کارزار کنید باشد که باز ایستند» سوره توبه، آیه ۱۲.
  531. «با آن دسته از اهل کتاب که به خداوند و به روز بازپسین ایمان نمی‌آورند و آنچه را خداوند و پیامبرش حرام کرده‌اند حرام نمی‌دانند و به دین حق نمی‌گروند جنگ کنید تا به دست خود با خواری جزیه بپردازند» سوره توبه، آیه ۲۹.
  532. «بی‌گمان شمار ماه‌ها نزد خداوند در کتاب وی روزی که آسمان‌ها و زمین را آفرید دوازده ماه است؛ از آنها چهار ماه، حرام است، این است آیین استوار، در آنها به خود ستم روا ندارید و همگی با مشرکان جنگ کنید چنان که آنان همگی با شما جنگ می‌کنند و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است» سوره توبه، آیه ۳۶.
  533. «ای مؤمنان! با کافرانی که نزدیک شمایند جنگ کنید و باید در شما صلابت بیابند و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است» سوره توبه، آیه ۱۲۳.
  534. «و در (راه) خداوند چنان که سزاوار جهاد (در راه) اوست جهاد کنید؛ او شما را برگزید و در دین- که همان آیین پدرتان ابراهیم است- هیچ تنگنایی برای شما ننهاد، او شما را پیش از این و در این (قرآن) مسلمان نامید تا پیامبر بر شما گواه باشد و شما بر مردم گواه باشید پس نماز را برپا دارید و زکات بپردازید و به (ریسمان) خداوند چنگ زنید؛ او سرور شماست که نیکو یار و نیکو یاور است» سوره حج، آیه ۷۸.
  535. «سبکبار و گرانبار رهسپار شوید و با مال و جانتان در راه خداوند جهاد کنید؛ این، اگر بدانید برای شما بهتر است» سوره توبه، آیه ۴۱.
  536. «اگر رهسپار نگردید (خداوند) شما را به عذابی دردناک دچار می‌کند و قومی دیگر را به جای شما می‌آورد و شما هیچ زیانی به او نمی‌توانید رساند و خداوند بر هر کاری تواناست» سوره توبه، آیه ۳۹.
  537. المهذب، ج ۱، ص۲۹۲؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۳، ص۳۷.
  538. المجموع، ج ۱۹، ص۲۶۸.
  539. الخلاف، ج ۵، ص۵۱۷؛ ر.ک: تفسیر قرطبی، ج ۳، ص۳۸.
  540. «سبکبار و گرانبار رهسپار شوید و با مال و جانتان در راه خداوند جهاد کنید؛ این، اگر بدانید برای شما بهتر است» سوره توبه، آیه ۴۱.
  541. «اگر رهسپار نگردید (خداوند) شما را به عذابی دردناک دچار می‌کند و قومی دیگر را به جای شما می‌آورد و شما هیچ زیانی به او نمی‌توانید رساند و خداوند بر هر کاری تواناست» سوره توبه، آیه ۳۹.
  542. مغنی المحتاج، ج ۴، ص۲۰۹؛ جواهر الکلام، ج ۲۱، ص۹.
  543. «جنگ بر شما مقرر شده است در حالی که شما را ناپسند است و بسا چیزی را ناپسند می‌دارید و همان برای شما بهتر است و بسا چیزی را دوست می‌دارید و همان برایتان بدتر است و خداوند می‌داند و شما نمی‌دانید» سوره بقره، آیه ۲۱۶.
  544. مسالک الافهام، کاظمی، ج ۲، ص۳۰۸.
  545. «و مؤمنان نباید همگی رهسپار (جهاد یا آموختن دانش) شوند؛ اما چرا از هر گروه ایشان دسته‌ای رهسپار نمی‌گردند تا دین آگاه شوند و چون نزد قوم خود باز آمدند آنها را بیم دهند باشد که بپرهیزند» سوره توبه، آیه ۱۲۲.
  546. ر.ک: کنز العرفان، ج ۱، ص۳۴۸ـ ۳۵۰.
  547. الخلاف، ج ۵، ص۵۱۷.
  548. سبل الهدی، ج ۵، ص۴۸۰؛ ر.ک: کنزالعرفان، ج ۱، ص۳۴۲.
  549. عمدة القاری، ج ۱۸، ص۵۵؛ مغنی المحتاج، ج ۴، ص۲۰۹؛ روح المعانی، ج ۱۱، ص۱۷.
  550. الخلاف، ج ۵، ص۵۱۷.
  551. المجموع، ج ۱۹، ص۲۶۹؛ الفقه الاسلامی، ج ۸، ص۵۸۴۸.
  552. «مؤمنان جهادگریز که آسیب دیده نباشند با جهادگران در راه خداوند به جان و مال، برابر نیستند، خداوند جهادگران به جان و مال را بر جهادگریزان به پایگاهی (والا) برتری بخشیده و به همگان وعده نیکو داده است و خداوند جهادگران را بر جهادگریزان به پاداشی سترگ، برتری بخشیده است» سوره نساء، آیه ۹۵.
  553. الخلاف، ج ۵، ص۵۱۷؛ بدائع الصنائع، ۰۰ج ۷، ص۹۸؛ اضواء البیان، ج ۱، ص۲۶۴.
  554. «و مؤمنان نباید همگی رهسپار (جهاد یا آموختن دانش) شوند؛ اما چرا از هر گروه ایشان دسته‌ای رهسپار نمی‌گردند تا دین آگاه شوند و چون نزد قوم خود باز آمدند آنها را بیم دهند باشد که بپرهیزند» سوره توبه، آیه ۱۲۲.
  555. «ای مؤمنان! آمادگی‌تان را حفظ کنید و دسته دسته یا همگان با هم (برای جهاد) به راه افتید» سوره نساء، آیه ۷۱.
  556. احکام القرآن، ج ۳، ص۱۵۰؛ اعانة الطالبین، ج ۴، ص۲۰۶.
  557. احکام القرآن، ج ۳، ص۱۵۰؛ تفسیر سمعانی، ج ۱، ص۴۴۶.
  558. «و در (راه) خداوند چنان که سزاوار جهاد (در راه) اوست جهاد کنید؛ او شما را برگزید و در دین- که همان آیین پدرتان ابراهیم است- هیچ تنگنایی برای شما ننهاد، او شما را پیش از این و در این (قرآن) مسلمان نامید تا پیامبر بر شما گواه باشد و شما بر مردم گواه باشید پس نماز را برپا دارید و زکات بپردازید و به (ریسمان) خداوند چنگ زنید؛ او سرور شماست که نیکو یار و نیکو یاور است» سوره حج، آیه ۷۸.
  559. جهاد، نوری، ص۱۷۳.
  560. وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص۷؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص۵.
  561. کشاف القناع، ج ۳، ص۳۵؛ جهاد، نوری، ص۱۷۴.
  562. «ای مؤمنان! چون با دسته‌ای (از دشمن) رویاروی شدید استوار باشید و خداوند را بسیار یاد کنید باشد که رستگار گردید» سوره انفال، آیه ۴۵.
  563. «ای مؤمنان! چون با انبوه کافران رویاروی شدید از آنان واپس مگریزید!» سوره انفال، آیه ۱۵.
  564. منتهی المطلب، ج ۲، ص۹۰۰؛ کشاف القناع، ج ۳، ص۴۰؛ فقه السنه، ج ۲، ص۶۲۲ ـ ۶۶۳.
  565. «مردم مدینه و تازیان بیابان‌نشین پیرامون آنان حق ندارند از (همراهی) پیامبر بازمانند و نه جان‌های خودشان را از جان او دوست‌تر بدارند؛ از این رو که هیچ تشنگی و سختی و گرسنگی در راه خداوند به آنان نمی‌رسد و بر هیچ جایگاهی که کافران را به خشم آورد گام نمی‌نهند و هیچ زیانی به دشمنی نمی‌زنند مگر که در برابر آن، کاری شایسته برای آنان نوشته می‌شود؛ بی‌گمان خداوند پاداش نکوکاران را تباه نمی‌سازد» سوره توبه، آیه ۱۲۰.
  566. «ای مؤمنان! چگونه‌اید که چون به شما گفته شود در راه خداوند رهسپار (جنگ) گردید، گرانخیزی می‌ورزید؟ آیا به جای جهان واپسین به زندگانی این جهان خرسند شده‌اید؟ در حالی که کالای زندگی این جهان در برابر جهان واپسین جز اندکی نیست» سوره توبه، آیه ۳۸.
  567. تذکرة الفقهاء، ج ۹، ص۹؛ منتهی المطلب، ج ۲، ص۹۰۰؛ فقه السنه، ج ۲، ص۶۲۲.
  568. تذکرة الفقهاء، ج ۹، ص۸؛ الفقه الاسلامی، ج ۸، ص۵۸۵۰.
  569. منتهی المطلب، ج ۲، ص۹۰۰؛ الجهاد، فضل الله، ص۱۳۱.
  570. رضوی، سید عباس، مقاله «جهاد»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰.
  571. منتهی المطلب، ج ۲، ص۸۹۹؛ الاقناع، ج ۲، ص۲۱۱.
  572. الاقناع، ج ۲، ص۲۱۱.
  573. «ای مؤمنان! با کافرانی که نزدیک شمایند جنگ کنید و باید در شما صلابت بیابند و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است» سوره توبه، آیه ۱۲۳.
  574. تحریر الاحکام، ج ۲، ص۱۳۱؛ تذکرة الفقهاء، ج ۹، ص۱۲.
  575. تحریر الاحکام، ج ۲، ص۱۳۰؛ الاقناع، ج ۲، ص۲۱۱؛ سلسلة الینابیع، ج ۹، ص۲۷۳.
  576. «هنگامی که نزد ایشان باز گردید برای شما به خداوند سوگند خواهند خورد که دست از سر آنان بدارید؛ بنابراین از آنان رو بگردانید که پلیدند و به کیفر آنچه انجام می‌دادند جایگاهشان دوزخ است» سوره توبه، آیه ۹۵.
  577. «بر ناتوانان و بیماران و آنان که چیزی برای بخشیدن (به راه و راهیان جهاد) نمی‌یابند چون خیرخواه خداوند و پیامبرش باشند گناهی نیست؛ (آری) بر نیکوکاران ایرادی نیست و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۹۱.
  578. الاقناع، ج ۲، ص۲۱۱؛ التحفة السنیه، ص۱۹۸.
  579. منتهی المطلب، ج ۲، ص۸۹۹؛ سلسلة الینابیع، ج ۹، ص۷۸.
  580. تحریرالاحکام، ج ۲، ص۱۳۱؛ مختلف الشیعه، ج ۴، ص۳۸۳؛ المغنی، ج ۱۰، ص۳۶۶.
  581. «به خدا و پیامبرش ایمان آورید و در راه خداوند با مال و جان خویش جهاد کنید، این برای شما بهتر است اگر بدانید» سوره صف، آیه ۱۱.
  582. الاقناع، ج ۲، ص۲۱۱.
  583. «بر ناتوانان و بیماران و آنان که چیزی برای بخشیدن (به راه و راهیان جهاد) نمی‌یابند چون خیرخواه خداوند و پیامبرش باشند گناهی نیست؛ (آری) بر نیکوکاران ایرادی نیست و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۹۱.
  584. مختلف الشیعه، ج ۴، ص۳۸۳؛ جواهر الکلام، ج ۲۱، ص۵؛ سلسلة الینابیع، ج ۹، ص۷۸.
  585. مختلف الشیعه، ج ۴، ص۳۸۴؛ منهاج الصالحین، ج ۱، ص۳۶۲.
  586. المغنی، ج ۱۰، ص۳۶۶.
  587. «و اگر خداوند تو را نزد دسته‌ای از آنان باز گرداند و آنها از تو اجازه بیرون آمدن (با تو را) خواستند بگو: هرگز، هیچ‌گاه با من بیرون نخواهید آمد و همراه من با دشمنی جنگ نخواهید کرد؛ نخست بار شما خود کناره‌جویی (از جهاد) را پسندیدید بنابراین با واپس‌ماندگان» سوره توبه، آیه ۸۳.
  588. التبیان، ج ۵، ص۲۷۱؛ مجمع البیان، ج ۵، ص۹۹؛ تفسیر قرطبی، ج ۸، ص۲۱۷ ـ ۲۱۸.
  589. «بر ناتوانان و بیماران و آنان که چیزی برای بخشیدن (به راه و راهیان جهاد) نمی‌یابند چون خیرخواه خداوند و پیامبرش باشند گناهی نیست؛ (آری) بر نیکوکاران ایرادی نیست و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۹۱.
  590. تفسیر قاسمی، ج ۸، ص۲۹۲.
  591. «ای پیامبر! مؤمنان را به کارزار برانگیز» سوره انفال، آیه ۶۵.
  592. الاقناع، ج ۲، ص۲۱۱.
  593. «و آنچه را که خداوند با آن برخی از شما را بر برخی دیگر برتری داده است آرزو نکنید؛ مردان را از آنچه برای خود به دست می‌آورند بهره‌ای است و زنان را (هم) از آنچه برای خویش به کف می‌آورند بهره‌ای؛ و بخشش خداوند را درخواست کنید که خداوند به هر چیزی داناست» سوره نساء، آیه ۳۲.
  594. «بی‌گمان خداوند برای مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان مؤمن و مردان و زنان فرمانبردار و مردان و زنان راست‌گفتار و مردان و زنان شکیبا و مردان و زنان فرمانبردار و مردان و زنان بخشنده و مردان و زنان روزه‌دار و مردان و زنان پاکدامن و مردان و زنانی که خداوند را بسیار یاد می‌کنند، آمرزش و پاداشی سترگ آماده کرده است» سوره احزاب، آیه ۳۵.
  595. اسباب النزول، ص۹۹؛ التبیان، ج ۳، ص۱۸۳ ـ ۱۸۴؛ الدر المنثور، ج ۲، ص۱۴۹.
  596. فقه الصادق علیه ‌السلام، ج ۱۳، ص۲۵؛ منهاج الصالحین، ج ۱، ص۳۶۲.
  597. جواهر الکلام، ج ۲۱، ص۷؛ منهاج الصالحین، ج ۱، ص۳۶۲؛ الفقه الاسلامی، ج ۸، ص۵۸۵۱.
  598. المدونة الکبری، ج ۲، ص۵؛ تذکرة الفقهاء، ج ۹، ص۱۳؛ فقه الصادق علیه ‌السلام، ج ۱۳، ص۲۷.
  599. مسند احمد، ج ۶، ص۳۵۸؛ الجهاد فی سبیل الله، ص۱۰۸.
  600. بدائع الصنائع، ج ۷، ص۹۸؛ الروضة البهیه، ج ۲، ص۳۸۲.
  601. «بر ناتوانان و بیماران و آنان که چیزی برای بخشیدن (به راه و راهیان جهاد) نمی‌یابند چون خیرخواه خداوند و پیامبرش باشند گناهی نیست؛ (آری) بر نیکوکاران ایرادی نیست و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۹۱.
  602. التبیان، ج ۵، ص۲۷۸؛ مجمع البیان، ج ۵، ص۱۰۴.
  603. زاد المسیر، ج ۳، ص۳۲۹؛ الصافی، ج ۲، ص۳۶۷.
  604. «بر نابینا و بر لنگ و بر بیمار و بر شما گناهی نیست» سوره نور، آیه ۶۱.
  605. الاقناع، ج ۲، ص۲۱۱؛ تذکره‌الفقهاء، ج ۹، ص۱۱ ـ ۱۲.
  606. جواهرالکلام، ج ۲۱، ص۱۹.
  607. «و اگر خداوند تو را نزد دسته‌ای از آنان باز گرداند و آنها از تو اجازه بیرون آمدن (با تو را) خواستند بگو: هرگز، هیچ‌گاه با من بیرون نخواهید آمد و همراه من با دشمنی جنگ نخواهید کرد؛ نخست بار شما خود کناره‌جویی (از جهاد) را پسندیدید بنابراین با واپس‌ماندگان» سوره توبه، آیه ۸۳.
  608. «راضی شده‌اند که با واپس‌ماندگان (جهاد، از زنان و کودکان) باشند و بر دل‌هایشان مهر نهاده شده است از این رو در نمی‌یابند» سوره توبه، آیه ۸۷.
  609. التبیان، ج ۵، ص۲۷۸؛ مجمع البیان، ج ۵، ص۹۹؛ روح المعانی، ج ۱۰، ص۱۵۳.
  610. «اگر (به راستی) می‌خواستند رهسپار گردند ساز و برگی برای آن فراهم می‌آوردند ولی خداوند روانه شدن آنان را خوش نداشت پس آنان را به درنگ کردن واداشت و (به آنها) گفته شد: با (خانه) نشستگان همنشین باشید!» سوره توبه، آیه ۴۶.
  611. «و چون سوره‌ای فرو فرستاده شود که به خداوند ایمان آورید و همراه با پیامبرش جهاد کنید، توانمندان از ایشان، از تو اجازه می‌گیرند و می‌گویند: بگذار تا ما با خانه‌نشینان بمانیم» سوره توبه، آیه ۸۶.
  612. «بر ناتوانان و بیماران و آنان که چیزی برای بخشیدن (به راه و راهیان جهاد) نمی‌یابند چون خیرخواه خداوند و پیامبرش باشند گناهی نیست؛ (آری) بر نیکوکاران ایرادی نیست و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۹۱.
  613. جواهر الکلام، ج ۲۱، ص۱۹؛ سلسلة الینابیع، ج ۹، ص۷۹؛ منهاج الصالحین، ج ۱، ص۳۶۳.
  614. «و نه بر کسانی که چون نزد تو آمدند تا آنان را سوار کنی گفتی چیزی نمی‌یابم تا بر آن سوارتان کنم؛ بازگشتند در حالی که چشم‌هاشان لبریز از اشک بود از غم اینکه چیزی نمی‌یافتند تا (در این راه) ببخشند» سوره توبه، آیه ۹۲.
  615. «بر ناتوانان و بیماران و آنان که چیزی برای بخشیدن (به راه و راهیان جهاد) نمی‌یابند چون خیرخواه خداوند و پیامبرش باشند گناهی نیست؛ (آری) بر نیکوکاران ایرادی نیست و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۹۱.
  616. تفسیر بیضاوی، ج ۳، ص۱۶۵؛ الصافی، ج ۲، ص۳۶۷.
  617. التفسیر الکبیر، ج ۱۶، ص۱۶۰؛ المیزان، ج ۹، ص۳۶۲.
  618. الامثل، ج ۶، ص۱۶۴.
  619. «بر ناتوانان و بیماران و آنان که چیزی برای بخشیدن (به راه و راهیان جهاد) نمی‌یابند چون خیرخواه خداوند و پیامبرش باشند گناهی نیست؛ (آری) بر نیکوکاران ایرادی نیست و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۹۱.
  620. «هنگامی که نزد ایشان باز گردید برای شما به خداوند سوگند خواهند خورد که دست از سر آنان بدارید؛ بنابراین از آنان رو بگردانید که پلیدند و به کیفر آنچه انجام می‌دادند جایگاهشان دوزخ است» سوره توبه، آیه ۹۵.
  621. الدرالمنثور، ج ۳، ص۳۶۷.
  622. مسند احمد، ج ۳، ص۱۰۳، ۱۸۲؛ صحیح البخاری، ج ۳، ص۲۱۳؛ بحار الانوار، ج ۲۱، ص۲۴۸.
  623. النهایه، ص۲۹۰؛ الوسیله، ص۱۹۹؛ جواهر الکلام، ج ۲۱، ص۱۱.
  624. منهاج الصالحین، ج ۱، ص۳۶۴ ـ ۳۶۶؛ الجهاد، فضل‌اللّه‌، ص۱۳۳.
  625. جهاد در اسلام، ص۶۴ - ۶۵؛ دراسات فی ولایة الفقیه، ج ۱، ص۱۱۹.
  626. فقه اهل بیت، ش ۵۳، ص۱۷۹ ـ ۱۸۰، «جهاد ابتدائی در عصر غیبت».
  627. رضوی، سید عباس، مقاله «جهاد»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰.
  628. المدونة الکبری، ج ۲، ص۲؛ بدایة المجتهد، ج ۱، ص۳۱۰؛ جواهر الکلام، ج ۲۱، ص۵۱.
  629. المجموع، ج ۱۹، ص۲۸۵؛ المبسوط، سرخسی، ج ۱۰، ص۶؛ بدایة المجتهد، ج ۱، ص۳۱۰.
  630. «هر کس رهیاب شود تنها به سود خود راه یافته و هر کس گمراه شود تنها به زیان خود گمراه گردیده است و هیچ باربرداری بار (گناه) دیگری را بر دوش نخواهد گرفت و ما تا پیامبری برنینگیزیم (کسی را) عذاب نمی‌کنیم» سوره اسراء، آیه ۱۵.
  631. «و او را در کارم شریک ساز» سوره طه، آیه ۳۲.
  632. «به جهادگریزان از تازی‌های بادیه‌نشین بگو: به زودی به سوی قومی سخت جنگجو فرا خوانده خواهید شد که با آنان کارزار کنید (تا کشته شوند) یا اسلام آورند آنگاه، اگر فرمان برید خداوند پاداشی نیکو به شما خواهد داد و اگر روی برتابید چنان که پیش‌تر روی برتافتید شما» سوره فتح، آیه ۱۶.
  633. الفقه الاسلامی، ج ۸، ص۵۸۵۳؛ الجهاد، فضل‌اللّه‌، ص۲۴۲.
  634. «(مردم را) به راه پروردگارت با حکمت و پند نیکو فرا خوان و با آنان با روشی که بهتر باشد چالش ورز! بی‌گمان پروردگارت به آن کس که راه وی را گم کرده داناتر است و او به رهیافتگان داناتر است» سوره نحل، آیه ۱۲۵.
  635. تفسیر شاهی، ج ۲، ص۹۰؛ تبصرة الفقهاء، ج ۱، ص۳۴۳؛ ادوار فقه، ج ۲، ص۹۰.
  636. جواهر الکلام، ج ۲۱، ص۵۱؛ الفقه الاسلامی، ج ۸، ص۵۸۵۳ ـ ۵۸۵۴؛ الجهاد، فضل‌اللّه‌، ص۲۴۳.
  637. الفقه الاسلامی، ج ۸، ص۵۸۵۳؛ الجهاد، فضل‌اللّه‌، ص۲۴۲.
  638. «آیات خداوند را به بهایی اندک فروختند و (مردم را) از راه او باز داشتند؛ به راستی بد بود رفتاری که آنان می‌کردند» سوره توبه، آیه ۹.
  639. رضوی، سید عباس، مقاله «جهاد»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰.
  640. و نزد مسجد الحرام با آنان به کارزار نیاغازید» سوره بقره، آیه ۱۹۱.
  641. المبسوط، طوسی، ج ۲، ص۳؛ منهاج الصالحین، ج ۱، ص۳۶۹.
  642. تذکرة الفقهاء، ج ۹، ص۹؛ منتهی المطلب، ج ۲، ص۸۹۸.
  643. «اگر به کارزار با شما دست یازیدند شما هم آنان را بکشید» سوره بقره، آیه ۱۹۱.
  644. مجمع البیان، ج ۲، ص۳۰؛ کشاف القناع، ج ۶، ص۱۱۳.
  645. «و با آنان نبرد کنید تا آشوبی برجا نماند» سوره بقره، آیه ۱۹۳.
  646. التبیان، ج ۲، ص۱۶۷؛ سلسلة الینابیع، ج ۹، ص۱۱۷ ـ ۱۱۸.
  647. «مشرکان را هر جا یافتید بکشید» سوره توبه، آیه ۵.
  648. جامع البیان، ج ۲، ص۲۶۲؛ تذکرة الفقهاء، ج ۹، ص۹؛ کشاف القناع، ج ۶، ص۱۱۳
  649. البیان، ص۳۰۳.
  650. «و هر جا بر آنان دست یافتید، بکشیدشان و از همان‌جا که بیرونتان راندند بیرونشان برانید و (بدانید که) آشوب (شرک) از کشتار بدتر است و نزد مسجد الحرام با آنان به کارزار نیاغازید مگر در آنجا با شما به جنگ برخیزند در آن صورت اگر به کارزار با شما دست یازیدند شما هم آنان را بکشید که سزای کافران همین است» سوره بقره، آیه ۱۹۱.
  651. «و با آنان نبرد کنید تا آشوبی برجا نماند و تنها دین خداوند بر جای ماند، پس اگر دست از (جنگ) بازداشتند (شما نیز دست باز دارید که) جز با ستمگران دشمنی نباید کرد» سوره بقره، آیه ۱۹۳.
  652. المیزان، ج ۲، ص۵۹ ـ ۶۰.
  653. «و با آنان نبرد کنید تا آشوبی برجا نماند و تنها دین خداوند بر جای ماند، پس اگر دست از (جنگ) بازداشتند (شما نیز دست باز دارید که) جز با ستمگران دشمنی نباید کرد» سوره بقره، آیه ۱۹۳.
  654. «و هر جا بر آنان دست یافتید، بکشیدشان و از همان‌جا که بیرونتان راندند بیرونشان برانید و (بدانید که) آشوب (شرک) از کشتار بدتر است و نزد مسجد الحرام با آنان به کارزار نیاغازید مگر در آنجا با شما به جنگ برخیزند در آن صورت اگر به کارزار با شما دست یازیدند شما هم آنان را بکشید که سزای کافران همین است» سوره بقره، آیه ۱۹۱.
  655. فتح القدیر، ج ۱، ص۱۹۱؛ البیان، ص۳۰۳.
  656. البیان، ص۳۰۳.
  657. رضوی، سید عباس، مقاله «جهاد»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰.
  658. «از تو درباره جنگ در ماه حرام می‌پرسند، بگو: جنگ در آن (گناهی) بزرگ است و (گناه) باز داشتن (مردم) از راه خداوند و ناسپاسی به او و (باز داشتن مردم از) مسجد الحرام و بیرون راندن اهل آن از آن، در نظر خداوند بزرگ‌تر است و آشوب (شرک) از کشتار (هم) بزرگ‌تر است؛ و (این کافران) پیاپی با شما جنگ می‌کنند تا اگر بتوانند شما را از دینتان بازگردانند، و کردار کسانی از شما که از دین خود بازگردند و در کفر بمیرند، در این جهان و جهان واپسین، تباه است و آنان دمساز آتش و در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۲۱۷.
  659. «ای مؤمنان! (حرمت) شعائر خداوند را و نیز (حرمت) ماه حرام و قربانی‌های بی‌نشان و قربانی‌های دارای گردن‌بند و (حرمت) زیارت‌کنندگان بیت الحرام را که بخشش و خشنودی پروردگارشان را می‌جویند؛ نشکنید و چون از احرام خارج شدید می‌توانید شکار کنید و نباید دشمنی با گروهی که شما را از (ورود به) مسجد الحرام باز داشتند، وادارد که به تجاوز دست یازید؛ و یکدیگر را در نیکی و پرهیزگاری یاری کنید و در گناه و تجاوز یاری نکنید و از خداوند پروا کنید، بی‌گمان خداوند سخت کیفر است» سوره مائده، آیه ۲.
  660. «و چون ماه‌های حرام به پایان رسید مشرکان را هر جا یافتید بکشید و دستگیرشان کنید و به محاصره درآورید و در هر کمینگاهی به کمین آنان بنشینید؛ و اگر توبه کردند و نماز برپا داشتند و زکات دادند آزادشان بگذارید که بی‌گمان خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۵.
  661. «بی‌گمان شمار ماه‌ها نزد خداوند در کتاب وی روزی که آسمان‌ها و زمین را آفرید دوازده ماه است؛ از آنها چهار ماه، حرام است، این است آیین استوار، در آنها به خود ستم روا ندارید و همگی با مشرکان جنگ کنید چنان که آنان همگی با شما جنگ می‌کنند و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است» سوره توبه، آیه ۳۶.
  662. قواعد الاحکام، ج ۱، ص۴۷۹؛ مجمع الفائده، ج ۷، ص۴۵۱.
  663. فقه القرآن، ج ۱، ص۳۳۸؛ جواهرالکلام، ج ۲۱، ص۳۲ ـ ۳۳.
  664. «(این) ماه حرام در برابر (آن) ماه حرام است و حرمت شکنی‌ها قصاص دارد پس هر کس بر شما ستم روا داشت همان‌گونه که با شما ستم روا داشته است با وی ستم روا دارید، و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است» سوره بقره، آیه ۱۹۴.
  665. منهاج الصالحین، ج ۱، ص۳۶۸.
  666. منهاج الصالحین، ج ۱، ص۳۶۸.
  667. «و با آنان نبرد کنید تا آشوبی برجا نماند و تنها دین خداوند بر جای ماند، پس اگر دست از (جنگ) بازداشتند (شما نیز دست باز دارید که) جز با ستمگران دشمنی نباید کرد» سوره بقره، آیه ۱۹۳.
  668. «مشرکان را هر جا یافتید بکشید» سوره توبه، آیه ۵.
  669. المبسوط، سرخسی، ج ۱۰، ص۲۶؛ بدائع الصنائع، ج ۷، ص۱۰۰؛ کشاف القناع، ج ۳، ص۴۰.
  670. فقه القرآن، ج ۱، ص۳۳۸؛ البیان، ص۳۰۲؛ سلسلة الینابیع، ج ۹، ص۱۱۸.
  671. «مشرکان را هر جا یافتید بکشید» سوره توبه، آیه ۵.
  672. «و چون ماه‌های حرام به پایان رسید مشرکان را هر جا یافتید بکشید» سوره توبه، آیه ۵.
  673. البیان، ص۳۰۶.
  674. کشاف القناع، ج ۳، ص۴۰.
  675. مسند احمد، ج ۳، ص۳۴۵؛ مجمع‌ الزوائد، ج ۶، ص۶۶؛ البیان، ص۳۰۵.
  676. رضوی، سید عباس، مقاله «جهاد»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰.
  677. «و چون با جالوت و سپاه وی رویاروی شدند گفتند: پروردگارا! ما را از شکیب، سرشار کن و گام‌های ما را استوار دار و ما را بر کافران پیروز گردان» سوره بقره، آیه ۲۵۰.
  678. «و بسا پیامبرانی که همراه آنان توده‌های انبوه به نبرد (با دشمنان خداوند) پرداختند و در راه خداوند هر چه به ایشان رسید نه سست و نه ناتوان شدند و نه تن به زبونی سپردند؛ و خداوند شکیبایان را دوست می‌دارد» سوره آل عمران، آیه ۱۴۶.
  679. «ای مؤمنان! چون با دسته‌ای (از دشمن) رویاروی شدید استوار باشید و خداوند را بسیار یاد کنید باشد که رستگار گردید» سوره انفال، آیه ۴۵.
  680. «و در پیجویی گروه (مشرکان) سست نشوید، اگر شما (در پیکار با آنها) به رنج افتاده‌اید آنان نیز چون شما به رنج افتاده‌اند و شما به خداوند امیدی دارید که آنان ندارند و خداوند دانایی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۱۰۴.
  681. کشف الرموز، ج ۱، ص۴۲۴؛ جواهرالکلام، ج ۲۱، ص۲۶.
  682. «ای پیامبر! مؤمنان را به کارزار برانگیز، اگر از شما بیست تن شکیبا باشند بر دویست تن پیروز می‌گردند و اگر از شما صد تن باشند بر هزار تن از کافران پیروز می‌شوند زیرا آنان گروهی هستند که درنمی‌یابند» سوره انفال، آیه ۶۵.
  683. «اکنون خداوند بر شما آسان گرفت و معلوم داشت که در شما ناتوانی هست؛ اگر از شما صد تن شکیبا باشند بر دویست تن پیروز می‌گردند و اگر از شما هزار تن باشند بر دو هزار تن به اذن خداوند پیروز می‌شوند و خداوند با شکیبایان است» سوره انفال، آیه ۶۶.
  684. مجمع البیان، ج ۴، ص۴۹۱؛ بحوث فی تاریخ القرآن، ص۲۲۹.
  685. وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص۸۵؛ بحارالانوار، ج ۱۹، ص۱۷۶؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۳، ص۱۷۰.
  686. المغنی، ج ۱۰، ص۵۵۱؛ منهاج الصالحین، ج ۱، ص۳۷۰.
  687. مختلف الشیعه، ج ۴، ص۳۸۹؛ کشاف القناع، ج ۳، ص۵۱.
  688. مختلف الشیعه، ج ۴، ص۳۹۰؛ مسالک الافهام، شهید، ج ۳، ص۲۴؛ المجموع، ج ۱۹، ص۲۹۱.
  689. «و در راه خداوند هزینه کنید و با دست خویش خود را به نابودی نیفکنید و نیکوکار باشید که خداوند نیکوکاران را دوست می‌دارد» سوره بقره، آیه ۱۹۵.
  690. مختلف الشیعه، ج ۴، ص۳۸۹؛ نیل الاوطار، ج ۸، ص۸۰؛ سلسلة الینابیع، ج ۳۱، ص۷۹.
  691. بحوث فی تاریخ القرآن، ص۳۲۹.
  692. الامثل، ج ۵، ص۴۸۵ ـ ۴۹۱.
  693. البیان، ص۳۵۴ ـ ۳۵۵.
  694. تبصرة الفقهاء، ج ۱، ص۳۴۵.
  695. رضوی، سید عباس، مقاله «جهاد»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰.
  696. «ای قوم من! به سرزمین مقدّسی که خداوند برای شما مقرّر فرموده است وارد شوید و واپس مگرایید که زیانکار گردید» سوره مائده، آیه ۲۱.
  697. «(موسی) گفت: پروردگارا! من جز اختیار خویش و برادرم را ندارم، میان ما و این قوم نافرمان جدایی انداز!» سوره مائده، آیه ۲۵.
  698. «(خداوند) فرمود: که (آمدن به) این سرزمین چهل سال بر آنان حرام است؛ روی زمین سرگردان می‌شوند، پس بر گروه نافرمانان دریغ مخور» سوره مائده، آیه ۲۶.
  699. «آیا به (سرگذشت) بزرگان بنی اسرائیل پس از موسی ننگریسته‌ای که به پیامبری که داشتند گفتند: پادشاهی بر ما بگمار تا در راه خداوند کارزار کنیم. گفت: آیا گمان نمی‌کنید که اگر جنگ بر شما مقرّر شود، کارزار نکنید؟ گفتند: چرا در راه خداوند جنگ نکنیم در حالی که ما از سرزمینمان رانده و از فرزندانمان مانده‌ایم؛ اما چون بر آنان جنگ مقرر شد جز تنی چند رو گرداندند و خداوند به (احوال) ستمکاران داناست» سوره بقره، آیه ۲۴۶.
  700. «تنها کسانی از تو اجازه (ی معاف بودن از جهاد) می‌خواهند که به خداوند و روز بازپسین ایمان ندارند و دل به شک سپرده‌اند و در تردید خود سرگردانند» سوره توبه، آیه ۴۵.
  701. «ای مؤمنان! چگونه‌اید که چون به شما گفته شود در راه خداوند رهسپار (جنگ) گردید، گرانخیزی می‌ورزید؟ آیا به جای جهان واپسین به زندگانی این جهان خرسند شده‌اید؟ در حالی که کالای زندگی این جهان در برابر جهان واپسین جز اندکی نیست» سوره توبه، آیه ۳۸.
  702. «بازماندگان (از جهاد در جنگ تبوک)، از خانه‌نشینی خویش در مخالفت با پیامبر شادمانی کردند و خوش نداشتند که با جان و مالشان در راه خداوند جهاد کنند و گفتند: در این گرما رهسپار نشوید؛ بگو: آتش دوزخ گرم‌تر است اگر در می‌یافتند» سوره توبه، آیه ۸۱.
  703. «و چون سوره‌ای فرو فرستاده شود که به خداوند ایمان آورید و همراه با پیامبرش جهاد کنید، توانمندان از ایشان، از تو اجازه می‌گیرند و می‌گویند: بگذار تا ما با خانه‌نشینان بمانیم» سوره توبه، آیه ۸۶.
  704. «راضی شده‌اند که با واپس‌ماندگان (جهاد، از زنان و کودکان) باشند و بر دل‌هایشان مهر نهاده شده است از این رو در نمی‌یابند» سوره توبه، آیه ۸۷.
  705. «اما پیامبر و کسانی که با وی ایمان آورده‌اند با مال و جان جهاد کرده‌اند و آنانند که نیکی‌ها از آن آنهاست و آنانند که رستگارند» سوره توبه، آیه ۸۸.
  706. «ایراد تنها بر کسانی است که با آنکه توانگرند، از تو اجازه (ی ترک جهاد) می‌خواهند؛ به این خشنودند که با واپس‌ماندگان (جهاد، از زنان و کودکان) همراه باشند و خداوند بر دل‌های آنان مهر نهاده است از این رو (چیزی) نمی‌دانند» سوره توبه، آیه ۹۳.
  707. «چون نزد آنان باز گردید، برای شما عذر می‌آورند؛ بگو عذر نیاورید که هرگز باورتان نخواهیم داشت؛ خداوند ما را از اخبار شما آگاه کرده است و به زودی خداوند و پیامبرش کردار شما را خواهند دید سپس به سوی دانای پنهان و آشکار برگردانده می‌شوید آنگاه او شما را از آنچه انجام می‌دادید آگاه می‌گرداند» سوره توبه، آیه ۹۴.
  708. «اگر رهسپار نگردید (خداوند) شما را به عذابی دردناک دچار می‌کند و قومی دیگر را به جای شما می‌آورد و شما هیچ زیانی به او نمی‌توانید رساند و خداوند بر هر کاری تواناست» سوره توبه، آیه ۳۹.
  709. «بگو اگر پدرانتان و فرزندانتان و برادرانتان و همسرانتان و دودمانتان و دارایی‌هایی که به دست آورده‌اید و تجارتی که از کساد آن بیم دارید و خانه‌هایی که می‌پسندید از خداوند و پیامبرش و جهاد در راه او نزد شما دوست‌داشتنی‌تر است پس چشم به راه باشید تا خداوند» سوره توبه، آیه ۲۴.
  710. «بازماندگان (از جهاد در جنگ تبوک)، از خانه‌نشینی خویش در مخالفت با پیامبر شادمانی کردند و خوش نداشتند که با جان و مالشان در راه خداوند جهاد کنند و گفتند: در این گرما رهسپار نشوید؛ بگو: آتش دوزخ گرم‌تر است اگر در می‌یافتند» سوره توبه، آیه ۸۱.
  711. «چون نزد آنان باز گردید، برای شما عذر می‌آورند؛ بگو عذر نیاورید که هرگز باورتان نخواهیم داشت؛ خداوند ما را از اخبار شما آگاه کرده است و به زودی خداوند و پیامبرش کردار شما را خواهند دید سپس به سوی دانای پنهان و آشکار برگردانده می‌شوید آنگاه او شما را از آنچه انجام می‌دادید آگاه می‌گرداند» سوره توبه، آیه ۹۴.
  712. «هنگامی که نزد ایشان باز گردید برای شما به خداوند سوگند خواهند خورد که دست از سر آنان بدارید؛ بنابراین از آنان رو بگردانید که پلیدند و به کیفر آنچه انجام می‌دادند جایگاهشان دوزخ است» سوره توبه، آیه ۹۵.
  713. «ای مؤمنان! چون با انبوه کافران رویاروی شدید از آنان واپس مگریزید!» سوره انفال، آیه ۱۵.
  714. تذکرة الفقهاء، ج ۹، ص۹؛ منهاج الصالحین، ج ۱، ص۳۷۰.
  715. «و هر کس در آن روز از آنان واپس گریزد - مگر آنکه برای کارزاری (بهتر) کناره جوید یا جوینده جایی (بهتر) نزد گروهی (خودی) باشد- خشم خداوند را به گردن گرفته و جایگاه (نهایی) او دوزخ است و (این) پایانه، بد است» سوره انفال، آیه ۱۶.
  716. «بی‌گمان خداوند در نبردهایی بسیار و در روز (جنگ) «حنین» شما را یاری کرده است؛ هنگامی که فزونیتان شما را به غرور واداشت اما هیچ سودی برای شما نداشت و زمین با گستردگیش بر شما تنگ شد سپس با پشت کردن (به دشمن) واپس گریختید» سوره توبه، آیه ۲۵.
  717. «سپس خداوند توبه هر که را بخواهد پس از آن می‌پذیرد و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۲۷.
  718. الکافی، ج ۲، ص۲۷۷؛ دعائم الاسلام، ج ۱، ص۳۷۰؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص۷۱.
  719. علل الشرایع، ج ۲، ص۴۸۱؛ عیون اخبار الرضا، ج ۱، ص۹۹؛ من لایحضره الفقیه، ج ۳، ص۵۶۵.
  720. «و هر کس در آن روز از آنان واپس گریزد - مگر آنکه برای کارزاری (بهتر) کناره جوید یا جوینده جایی (بهتر) نزد گروهی (خودی) باشد- خشم خداوند را به گردن گرفته و جایگاه (نهایی) او دوزخ است و (این) پایانه، بد است» سوره انفال، آیه ۱۶.
  721. المبسوط، طوسی، ج ۲، ص۱۰؛ المهذب، ج ۱، ص۳۰۴؛ المجموع، ج ۱۹، ص۲۹۱.
  722. رضوی، سید عباس، مقاله «جهاد»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰.
  723. «همانا خداوند از مؤمنان، خودشان و دارایی‌هاشان را خریده است در برابر اینکه بهشت از آن آنها باشد؛ در راه خداوند کارزار می‌کنند، می‌کشند و کشته می‌شوند بنا به وعده‌ای راستین که بر عهده او در تورات و انجیل و قرآن است و وفادارتر از خداوند به پیمان خویش کیست؟ پس به داد و ستدی که کرده‌اید شاد باشید و آن است که رستگاری سترگ است» سوره توبه، آیه ۱۱۱.
  724. «آنان توبه‌کنندگان، پرستشگران، ستایشگران، رهپویان، نمازگزاران، سجده‌کنندگان، فرمان دهندگان به کار شایسته و بازدارندگان از کار ناشایست و پاسداران حدود خداوندند و به (چنین) مؤمنان نوید ده» سوره توبه، آیه ۱۱۲.
  725. «از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است» سوره بقره، آیه ۱۹۴.
  726. «ای مؤمنان! با کافرانی که نزدیک شمایند جنگ کنید و باید در شما صلابت بیابند و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است» سوره توبه، آیه ۱۲۳.
  727. «و در راه خداوند با آنان که با شما جنگ می‌کنند، جنگ کنید اما تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکاران را دوست نمی‌دارد» سوره بقره، آیه ۱۹۰.
  728. بدایة المجتهد، ج ۱، ص۳۰۸؛ زبدة البیان، ص۳۰۶ ـ ۳۰۷؛ سلسلة الینابیع، ج ۹، ص۱۱۳.
  729. الکافی، ج ۵، ص۲۷؛ تهذیب، ج ۶، ص۱۳۸؛ جامع البیان، ج ۲، ص۲۵۹.
  730. الکافی، ج ۵، ص۳۸؛ وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص۹۲.
  731. الکافی، ج ۵، ص۳۳؛ تهذیب، ج ۶، ص۱۴۴؛ وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص۷۴.
  732. مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص۵۱؛ جواهر الکلام، ج ۲۱، ص۳۲۹.
  733. «پس هرگاه با کافران (حربی) روبه‌رو شدید (آنان را) گردن بزنید تا چون آنها را از توان انداختید اسیر بگیرید و از آن پس یا منّت بگذارید (و آزادشان کنید) و یا سربها بگیرید تا جنگ، به پایان آید، (فرمان خداوند) چنین است و اگر خدا می‌خواست از آنان انتقام می‌گرفت لیک (نگرفت) تا شما را به یکدیگر بیازماید و آنان که در راه خداوند کشته شدند هرگز (خداوند) کارهایشان را بیراه نمی‌سازد» سوره محمد، آیه ۴.
  734. المیزان، ج ۱۸، ص۲۲۵؛ منهاج الصالحین، ج ۱، ص۳۷۴.
  735. نورالثقلین، ج ۵، ص۲۹.
  736. الکافی، ج ۵، ص۲۷؛ صحیح مسلم، ج ۵، ص۱۴۰.
  737. «و اگر کیفر می‌کنید مانند آنچه خود کیفر شده‌اید کیفر کنید و اگر شکیبایی پیشه کنید همان برای شکیبایان بهتر است» سوره نحل، آیه ۱۲۶.
  738. تفسیر قمی، ج ۱، ص۱۲۳؛ جامع البیان، ج ۱۴، ص۲۵۳؛ مجمع البیان، ج ۶، ص۲۱۰.
  739. مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص۱۲۸.
  740. ر.ک: الام، ج ۴، ص۲۷۳؛ ج ۷، ص۳۷۶؛ فتح الوهاب، ج ۲، ص۳۰۱؛ فقه الصادق علیه ‌السلام، ج ۱۳، ص۱۰۱.
  741. «هر درخت خرمایی که بریدید یا بر ریشه‌های آن وانهادید به اذن خداوند بود و (چنین کرد) تا نافرمانان را خوار گرداند» سوره حشر، آیه ۵.
  742. اسباب النزول، ص۲۷۹ - ۲۸۰؛ جامع البیان، ج ۲۸، ص۴۴؛ مجمع‌البیان، ج ۹، ص۴۲۴ - ۴۲۵.
  743. «به دست خویش و به دست مؤمنان خانه‌های خویش را ویران می‌کردند» سوره حشر، آیه ۲.
  744. بدائع الصنائع، ج ۷، ص۱۰۰؛ منتهی المطلب، ج ۲، ص۹۰۹؛ فتح الوهاب، ج ۲، ص۳۰۱.
  745. جامع البیان، ج ۲۸، ص۳۹؛ مجمع البیان، ج ۹، ص۴۲۴.
  746. بدائع الصنائع، ج ۷، ص۱۰۰.
  747. رضوی، سید عباس، مقاله «جهاد»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰.
  748. «و در راه خداوند با آنان که با شما جنگ می‌کنند، جنگ کنید» سوره بقره، آیه ۱۹۰.
  749. «و کسانی را که در راه خداوند کشته می‌شوند مرده نخوانید که زنده‌اند امّا شما درنمی‌یابید» سوره بقره، آیه ۱۵۴.
  750. «ای مؤمنان! صدقه‌های خود را با منّت نهادن و آزردن تباه نسازید، همچون کسی که از سر نمایش دادن به مردم، دارایی خود را می‌بخشد و به خداوند و روز واپسین ایمان ندارد، پس داستان وی چون داستان سنگی صاف است که بر آن گرد و خاکی نشسته باشد آنگاه بارانی تند بدان برسد (و آن خاک را بشوید) و آن را همچنان سنگ سختی درخشان (و بی‌رویش گیاهی بر آن) وا نهد؛ (اینان نیز) از آنچه انجام می‌دهند هیچ (بهره) نمی‌توانند گرفت و خداوند گروه کافران را راهنمایی نمی‌کند» سوره بقره، آیه ۲۶۴.
  751. «به راستی شما را در کار دو گروهی که (در «بدر») با هم رو به رو شدند، نشانه‌ای (برای پند گیری) بود: گروهی برای خداوند جنگ می‌کردند و (گروه) دیگری کافر بودند که آنها را دو چندان خود به چشم می‌دیدند (و می‌هراسیدند) و خداوند هر کسی را بخواهد با یاوری خویش پش» سوره آل عمران، آیه ۱۳.
  752. جامع البیان، ج ۲۸، ص۷۳؛ التبیان، ج ۹، ص۵۷۷؛ التفسیر الکبیر، ج ۲۹، ص۲۹۸.
  753. «و در (راه) خداوند چنان که سزاوار جهاد (در راه) اوست جهاد کنید» سوره حج، آیه ۷۸.
  754. مجمع البیان، ج ۷، ص۱۷۲؛ المیزان، ج ۱۴، ص۴۱۱ ـ ۴۱۲.
  755. تفسیر بیضاوی، ج ۴، ص۱۴۳.
  756. «و از مردم کسی است که در به دست آوردن خشنودی خداوند از جان می‌گذرد و خداوند به بندگان مهربان است» سوره بقره، آیه ۲۰۷.
  757. «و داستان (بخشش) کسانی که دارایی‌های خود را در جستجوی خشنودی خداوند می‌بخشند» سوره بقره، آیه ۲۶۵.
  758. «ای مؤمنان! اگر برای جهاد در راه من و به دست آوردن خرسندی من (از شهر خود) بیرون می‌آیید، دشمن من و دشمن خود را دوست مگیرید که به آنان مهربانی ورزید در حالی که آنان به آنچه از سوی حق برای شما آمده است کفر ورزیده‌اند؛ پیامبر و شما را (از شهر خود) بیرون می‌کنند که چرا به خداوند -پروردگارتان- ایمان دارید، پنهانی به آنان مهربانی می‌ورزید و من به آنچه پنهان و آنچه آشکار می‌دارید داناترم و از شما هر کس چنین کند به یقین، راه میانه را گم کرده است» سوره ممتحنه، آیه ۱.
  759. «و چون کسانی نباشید که از دیار خویش با سرمستی و برای نمایش به مردم بیرون می‌آیند و (مردم را) از راه خداوند باز می‌دارند و خداوند به آنچه انجام می‌دهند نیک داناست» سوره انفال، آیه ۴۷.
  760. «ای مؤمنان، چون (برای جهاد) در راه خداوند به سفر می‌روید خوب بررسی کنید و به کسی که به شما ابراز اسلام می‌کند نگویید: تو مؤمن نیستی، که بخواهید کالای ناپایدار این جهان را بجویید زیرا غنیمت‌های بسیار نزد خداوند است؛ خود نیز در گذشته چنین بودید و خداوند» سوره نساء، آیه ۹۴.
  761. «و به راستی خداوند به وعده خود وفا کرد که (در جنگ احد) به اذن وی آنان را از میان برداشتید؛ تا اینکه سست شدید و در کار (خود) به کشمکش افتادید و پس از آنکه آنچه را دوست می‌داشتید به شما نمایاند سرکشی کردید؛ برخی از شما این جهان را و برخی جهان واپسین را می‌خواستید؛ سپس شما را از (دنبال کردن) آنان روگردان کرد تا بیازمایدتان؛ و از شما در گذشت و خداوند به مؤمنان بخشش دارد» سوره آل عمران، آیه ۱۵۲.
  762. رضوی، سید عباس، مقاله «جهاد»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰.
  763. «و بسا پیامبرانی که همراه آنان توده‌های انبوه به نبرد (با دشمنان خداوند) پرداختند و در راه خداوند هر چه به ایشان رسید نه سست و نه ناتوان شدند و نه تن به زبونی سپردند؛ و خداوند شکیبایان را دوست می‌دارد» سوره آل عمران، آیه ۱۴۶.
  764. «و گفتارشان جز این نبود که (می) گفتند: پروردگارا! از گناهان ما و گزافکاری‌ها که در کار خویش کرده‌ایم در گذر و گام‌های ما را استوار دار و ما را بر گروه کافران پیروز گردان» سوره آل عمران، آیه ۱۴۷.
  765. «و چون طالوت با سپاه (از شهر) بیرون رفت گفت: خداوند شما را به (آب) جویباری می‌آزماید، هر که از آن بنوشد از من نیست و هر که نخورد با من است مگر آنکه تنها کفی از آن برگیرد. باری، همه جز اندکی از آن نوشیدند و چون طالوت و مؤمنان همراه وی از آن گذشتند (همراهان سست ایمان طالوت که از آب نوشیده بودند) گفتند: امروز ما را تاب جالوت و سپاه وی نیست اما آنان که می‌دانستند خداوند را دیدار خواهند کرد گفتند: بسا گروهی اندک بر گروهی بسیار به اذن خداوند، پیروز شده است و خداوند با شکیبایان است» سوره بقره، آیه ۲۴۹.
  766. «ای مؤمنان! چون با دسته‌ای (از دشمن) رویاروی شدید استوار باشید و خداوند را بسیار یاد کنید باشد که رستگار گردید» سوره انفال، آیه ۴۵.
  767. «تو سرور مایی، پس ما را بر گروه کافران پیروز فرما» سوره بقره، آیه ۲۸۶.
  768. «(یاد کن) آنگاه را که از پروردگارتان فریادخواهی می‌کردید و به شما پاسخ داد که من با هزار فرشته پیاپی امدادگر شما خواهم بود» سوره انفال، آیه ۹.
  769. مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص۱۰۸؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۳، ص۱۳۹.
  770. صحیح البخاری، ج ۵، ص۴۹؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص۱۱۰؛ بحار الانوار، ج ۲۰، ص۲۰۹.
  771. مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص۱۰۷؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۳، ص۱۳۹.
  772. مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص۱۰۶ - ۱۱۲؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۳، ص۱۳۴ - ۱۴۰.
  773. «(یاد کن) آنگاه را که از پروردگارتان فریادخواهی می‌کردید و به شما پاسخ داد که من با هزار فرشته پیاپی امدادگر شما خواهم بود» سوره انفال، آیه ۹.
  774. «آنگاه خداوند آرامش خویش را بر پیامبر خود و بر مؤمنان فرو فرستاد و سپاهیانی را که آنان را نمی‌دیدید؛ فرود آورد و کافران را به عذاب افکند و آن، کیفر کافران است» سوره توبه، آیه ۲۶.
  775. «ای مؤمنان! نعمت خداوند را بر خویش به یاد آورید هنگامی که سپاهیانی بر شما تاختند و ما بر (سر) آنان بادی و (نیز) سپاهیانی را که آنان را نمی‌دیدید فرستادیم و خداوند به آنچه انجام می‌دهید بیناست» سوره احزاب، آیه ۹.
  776. «(یاد کن) آنگاه را که به مؤمنان می‌گفتی: آیا بسنده‌تان نیست که خداوند با سه هزار فرشته فرو فرستاده (از سوی خود) شما را یاری رساند؟» سوره آل عمران، آیه ۱۲۴.
  777. «چرا؛ (بی‌گمان بسنده است و) اگر شکیبایی کنید و پرهیزگاری ورزید و آنان چنین شتابان به سوی شما آیند خداوند شما را با پنج هزار فرشته نشانگذار یاری خواهد رساند» سوره آل عمران، آیه ۱۲۵.
  778. «(یاد کن) آنگاه را که از پروردگارتان فریادخواهی می‌کردید و به شما پاسخ داد که من با هزار فرشته پیاپی امدادگر شما خواهم بود» سوره انفال، آیه ۹.
  779. «(یاد کن) آنگاه را که (خداوند) خوابی سبک را بر شما فرا می‌پوشاند تا از سوی او آرامشی (برای شما) باشد و از آسمان آبی فرو می‌باراند تا شما را بدان پاکیزه گرداند و پلیدی شیطان را از شما بزداید و دل‌هایتان را نیرومند سازد و گام‌ها (یتان) را بدان استوار دارد» سوره انفال، آیه ۱۱.
  780. «ای مؤمنان! نعمت خداوند را بر خویش به یاد آورید هنگامی که سپاهیانی بر شما تاختند و ما بر (سر) آنان بادی و (نیز) سپاهیانی را که آنان را نمی‌دیدید فرستادیم و خداوند به آنچه انجام می‌دهید بیناست» سوره احزاب، آیه ۹.
  781. «آنگاه خداوند آرامش خویش را بر پیامبر خود و بر مؤمنان فرو فرستاد و سپاهیانی را که آنان را نمی‌دیدید؛ فرود آورد و کافران را به عذاب افکند و آن، کیفر کافران است» سوره توبه، آیه ۲۶.
  782. «اگر او را یاری ندهید بی‌گمان خداوند یاریش کرده است هنگامی که کافران او را که یکی از دو نفر بود (از مکّه) بیرون راندند، آنگاه که آن دو در غار بودند همان هنگام که به همراهش می‌گفت: مهراس که خداوند با ماست و خداوند آرامش خود را بر او فرو فرستاد و وی را با سپاهی که آنان را نمی‌دیدید پشتیبانی کرد و سخن کافران را فروتر نهاد و سخن خداوند است که فراتر است و خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۴۰.
  783. «اوست که آرامش را در دل مؤمنان فرو فرستاد تا ایمانی بر ایمانشان بیفزایند و سپاهیان آسمان‌ها و زمین از آن خداوند است و خداوند دانایی فرزانه است» سوره فتح، آیه ۴.
  784. «به راستی خداوند از مؤمنان خشنود شد هنگامی که با تو در زیر آن درخت بیعت می‌کردند پس آنچه در دل داشتند معلوم داشت، از این رو آرامش را بر آنها فرو فرستاد و به پیروزی زودرسی پاداششان داد» سوره فتح، آیه ۱۸.
  785. «(یاد کن) آنگاه را که کافران به ننگ - ننگ جاهلی- دل نهادند و خداوند، آرامش خود را بر پیامبرش و بر مؤمنان فرو فرستاد و آنان را به فرمان پرهیزگاری پایبند کرد و آنان بدان سزاوارتر و شایسته آن بودند و خداوند به هر چیزی داناست» سوره فتح، آیه ۲۶.
  786. «(یاد کن) آنگاه را که پروردگارتان به فرشتگان وحی می‌فرمود که من با شمایم پس مؤمنان را استوار دارید؛ من در دل کافران بیم خواهم افکند بنابراین، (با شمشیر) بر فراز گردن‌ها (شان/ بر سرشان) بزنید و دستشان را کوتاه کنید» سوره انفال، آیه ۱۲.
  787. «بی‌گمان فرستاده خداوند برای شما نمونه‌ای نیکوست، برای آن کس (از شما) که به خداوند و به روز بازپسین امید دارد و خداوند را بسیار یاد می‌کند» سوره احزاب، آیه ۲۱.
  788. «اوست که کافران اهل کتاب را از خانه‌هایشان در نخستین گردآوری بیرون راند (هر چند) شما گمان نمی‌کردید که بیرون روند و (خودشان) گمان می‌کردند که دژهایشان بازدارنده آنان در برابر خداوند است اما (اراده) خداوند از جایی که گمان نمی‌بردند بدیشان رسید و در دل‌هایشان هراس افکند؛ به دست خویش و به دست مؤمنان خانه‌های خویش را ویران می‌کردند؛ پس ای دیده‌وران پند بگیرید!» سوره حشر، آیه ۲.
  789. «(یاد کن) آنگاه را که خداوند آنان را به تو در خوابت «اندک» نشان داد و اگر آنان را «بسیار» نشان داده بود سست می‌شدید و در کار (جنگ) اختلاف می‌یافتید ولی خداوند (شما را) در امان داشت که او به اندیشه‌ها داناست» سوره انفال، آیه ۴۳.
  790. «و آنگاه را (یاد کن) که آنان را- چون رویاروی شدید- به چشمتان اندک نمود و شما را نیز در چشم آنان، اندک نشان داد تا خداوند کاری انجام یافتنی را به پایان برد و کارها به خداوند باز گردانده می‌شود» سوره انفال، آیه ۴۴.
  791. «به راستی شما را در کار دو گروهی که (در «بدر») با هم رو به رو شدند، نشانه‌ای (برای پند گیری) بود: گروهی برای خداوند جنگ می‌کردند و (گروه) دیگری کافر بودند که آنها را دو چندان خود به چشم می‌دیدند (و می‌هراسیدند) و خداوند هر کسی را بخواهد با یاوری خویش پش» سوره آل عمران، آیه ۱۳.
  792. رضوی، سید عباس، مقاله «جهاد»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰.
  793. «و گروه شما هرگز دستتان را نخواهند گرفت هرچند بسیار باشند» سوره انفال، آیه ۱۹.
  794. «بی‌گمان خداوند در نبردهایی بسیار و در روز (جنگ) «حنین» شما را یاری کرده است؛ هنگامی که فزونیتان شما را به غرور واداشت اما هیچ سودی برای شما نداشت و زمین با گستردگیش بر شما تنگ شد سپس با پشت کردن (به دشمن) واپس گریختید» سوره توبه، آیه ۲۵.
  795. «بسا گروهی اندک بر گروهی بسیار به اذن خداوند، پیروز شده است» سوره بقره، آیه ۲۴۹.
  796. «دو مرد از کسانی که (از خداوند) می‌ترسیدند (و) خداوند بر آنان نعمت بخشیده بود گفتند: از در (این شهر) بر آنان وارد شوید و هنگامی که در آن درآیید شما پیروزید و اگر مؤمنید تنها بر خداوند توکل کنید» سوره مائده، آیه ۲۳.
  797. «چون آهنگ (کاری) کردی به خداوند توکل کن که خداوند توکل کنندگان (به خویش) را دوست می‌دارد» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.
  798. «و بی‌گمان خداوند در «بدر» شما را با آنکه ناتوان بودید یاری کرد پس، از خداوند پروا کنید، باشد که سپاس گزارید» سوره آل عمران، آیه ۱۲۳.
  799. «کسانی که مردم به آنان گفتند: مردم در برابر شما هم‌داستان شده‌اند، از آنها پروا کنید! اما بر ایمانشان افزود و گفتند: خداوند ما را بس و او کارسازی نیکوست» سوره آل عمران، آیه ۱۷۳.
  800. رضوی، سید عباس، مقاله «جهاد»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰.
  801. «و اگر یکی از مشرکان از تو پناه خواست به او پناه ده تا کلام خداوند را بشنود سپس او را به پناهگاه وی برسان؛ این بدان روست که اینان گروهی نادانند» سوره توبه، آیه ۶.
  802. المبسوط، طوسی، ج ۲، ص۵۱؛ فتح الوهاب، ج ۲، ص۳۱۸؛ سلسلة الینابیع، ج ۳۱، ص۱۲۱.
  803. جواهر الکلام، ج ۲۱، ص۲۹۲.
  804. منتهی المطلب، ج ۲، ص۹۷۳؛ جواهر الکلام، ج ۲۱، ص۲۹۷؛ المجموع، ج ۱۹، ص۴۳۹.
  805. «(این) بیزاری خداوند و پیامبر اوست از مشرکانی که با آنان پیمان بسته‌اید» سوره توبه، آیه ۱.
  806. «چهار ماه در این سرزمین (آزاد) بگردید و بدانید که شما خداوند را به ستوه نمی‌توانید آورد و خداوند رسواگر کافران است» سوره توبه، آیه ۲.
  807. «و اگر به سازش گرایند، تو نیز بدان گرای و بر خداوند توکّل کن که او شنوای داناست» سوره انفال، آیه ۶۱.
  808. «مگر کسانی از مشرکان که با آنان پیمان بسته‌اید سپس چیزی از (پیمان) شما نکاسته‌اند و در برابر شما از کسی پشتیبانی نکرده‌اند؛ پیمان اینان را تا پایان زمانشان پاس بدارید؛ بی‌گمان خداوند پرهیزکاران را دوست می‌دارد» سوره توبه، آیه ۴.
  809. «چگونه مشرکان را نزد خداوند و پیامبرش پیمانی تواند بود؟ جز کسانی که با آنها در کنار مسجد الحرام پیمان بسته‌اید پس تا (در پیمان خود) با شما پایدارند شما نیز (بر پیمان) با آنان پایدار بمانید که خداوند پرهیزگاران را دوست می‌دارد» سوره توبه، آیه ۷.
  810. مصطلحات الفقه، ص۲۶۴.
  811. معجم لغة الفقهاء، ص۲۱۴؛ الفقه الاسلامی، ج ۸، ص۵۸۷۹.
  812. «با آن دسته از اهل کتاب که به خداوند و به روز بازپسین ایمان نمی‌آورند و آنچه را خداوند و پیامبرش حرام کرده‌اند حرام نمی‌دانند و به دین حق نمی‌گروند جنگ کنید تا به دست خود با خواری جزیه بپردازند» سوره توبه، آیه ۲۹.
  813. «و اگر دو دسته از مؤمنان جنگ کنند، میان آنان را آشتی دهید پس اگر یکی از آن دو بر دیگری ستم کرد با آن کس که ستم می‌کند جنگ کنید تا به فرمان خداوند باز گردد و چون بازگشت، میان آن دو با دادگری آشتی دهید و دادگری ورزید که خداوند دادگران را دوست می‌دارد» سوره حجرات، آیه ۹.
  814. «و چون ماه‌های حرام به پایان رسید مشرکان را هر جا یافتید بکشید و دستگیرشان کنید و به محاصره درآورید و در هر کمینگاهی به کمین آنان بنشینید؛ و اگر توبه کردند و نماز برپا داشتند و زکات دادند آزادشان بگذارید که بی‌گمان خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۵.
  815. «و اگر دست بازداشتند خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۱۹۲.
  816. جامع البیان، ج ۱۰، ص۱۱۲؛ مجمع البیان، ج ۵، ص۲۱؛ نور الثقلین، ج ۲، ص۱۸۷.
  817. «(با این همه) اگر توبه کردند و نماز برپا داشتند و زکات دادند برادران دینی شمایند و ما آیات را برای گروهی که می‌دانند روشن می‌داریم» سوره توبه، آیه ۱۱.
  818. «و با آنان نبرد کنید تا آشوبی برجا نماند و تنها دین خداوند بر جای ماند، پس اگر دست از (جنگ) بازداشتند (شما نیز دست باز دارید که) جز با ستمگران دشمنی نباید کرد» سوره بقره، آیه ۱۹۳.
  819. «و با آنان نبرد کنید تا آشوبی بر جا نماند و دین، یکجا از آن خداوند باشد پس اگر (از کفر و شرک) باز ایستند بی‌گمان خداوند از آنچه می‌کنند آگاه است» سوره انفال، آیه ۳۹.
  820. جامع البیان، ج ۲، ص۲۶۴؛ مجمع البیان، ج ۲، ص۳۱؛ المیزان، ج ۲، ص۶۲.
  821. صحیح البخاری، ج ۱، ص۱۱، ۱۰۲؛ مسند احمد، ج ۱، ص۱۱، ۱۹؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۸، ص۲۰۶.
  822. «به کسی که به شما ابراز اسلام می‌کند نگویید: تو مؤمن نیستی» سوره نساء، آیه ۹۴.
  823. اسباب النزول، ص۱۱۵؛ التبیان، ج ۳، ص۲۹۸؛ نور الثقلین، ج ۱، ص۵۳۵.
  824. رضوی، سید عباس، مقاله «جهاد»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰.
  825. «به کسانی که بر آنها جنگ تحمیل می‌شود اجازه (ی جهاد) داده شد زیرا ستم دیده‌اند و بی‌گمان خداوند بر یاری آنان تواناست» سوره حج، آیه ۳۹.
  826. «و چون مؤمنان دسته‌ها (ی مشرک) را دیدند گفتند: این همان است که خداوند و فرستاده او به ما وعده داده‌اند و خداوند و فرستاده او راست گفتند و جز بر ایمان و فرمانبرداری آنان نیفزود» سوره احزاب، آیه ۲۲.
  827. «مگر کسانی از مشرکان که با آنان پیمان بسته‌اید سپس چیزی از (پیمان) شما نکاسته‌اند و در برابر شما از کسی پشتیبانی نکرده‌اند؛ پیمان اینان را تا پایان زمانشان پاس بدارید؛ بی‌گمان خداوند پرهیزکاران را دوست می‌دارد» سوره توبه، آیه ۴.
  828. «و در راه خداوند با آنان که با شما جنگ می‌کنند، جنگ کنید اما تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکاران را دوست نمی‌دارد» سوره بقره، آیه ۱۹۰.
  829. سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۴۲۷-۴۳۲.
  830. «ای مؤمنان! چون با دسته‌ای (از دشمن) رویاروی شدید استوار باشید و خداوند را بسیار یاد کنید باشد که رستگار گردید * و از خداوند و پیامبرش فرمانبرداری کنید و در هم نیفتید که سست شوید و شکوهتان از میان برود و شکیبا باشید که خداوند با شکیبایان است» سوره انفال، آیه ۴۵-۴۶.
  831. «گمان می‌کنند که دسته‌ها (ی مشرک) هنوز نرفته‌اند و اگر آن دسته‌ها باز آیند، اینان آرزو می‌کنند کاش میان تازی‌های بیابان‌نشین، بیابان‌نشینی می‌کردند و خبرهای شما را (از این و آن) می‌پرسیدند و اگر در میان شما می‌بودند جز اندکی کارزار نمی‌کردند * بی‌گمان فرستاده خداوند برای شما نمونه‌ای نیکوست، برای آن کس (از شما) که به خداوند و به روز بازپسین امید دارد و خداوند را بسیار یاد می‌کند» سوره احزاب، آیه ۲۰-۲۱.
  832. «و به راستی خداوند به وعده خود وفا کرد که (در جنگ احد) به اذن وی آنان را از میان برداشتید؛ تا اینکه سست شدید و در کار (خود) به کشمکش افتادید و پس از آنکه آنچه را دوست می‌داشتید به شما نمایاند سرکشی کردید؛ برخی از شما این جهان را و برخی جهان واپسین را می‌‌* یاد کنید هنگامی را که (در احد) به بالا می‌گریختید و به کسی (جز خود) توجهی نمی‌کردید و پیامبر شما را از پی فرا می‌خواند آنگاه (خداوند) شما را با اندوهی از پی اندوهی کیفر داد تا بر آنچه از دست دادید یا بر سرتان آمد اندوه مخورید و خداوند از آنچه انجام می‌» سوره آل عمران، آیه ۱۵۲-۱۵۳.
  833. «خداوند از تو در گذراد! چرا پیش‌تر از آنکه راستگویان بر تو آشکار گردند و دروغگویان را بشناسی به آنان اجازه دادی؟ * آنان که به خداوند و روز بازپسین ایمان دارند برای جهاد با مال و جانشان از تو اجازه نمی‌گیرند و خداوند به (حال) پرهیزگاران داناست * تنها کسانی از تو اجازه (ی معاف بودن از جهاد) می‌خواهند که به خداوند و روز بازپسین ایمان ندارند و دل به شک سپرده‌اند و در تردید خود سرگردانند» سوره توبه، آیه ۴۳-۴۵.
  834. «مردم مدینه و تازیان بیابان‌نشین پیرامون آنان حق ندارند از (همراهی) پیامبر بازمانند و نه جان‌های خودشان را از جان او دوست‌تر بدارند؛ از این رو که هیچ تشنگی و سختی و گرسنگی در راه خداوند به آنان نمی‌رسد و بر هیچ جایگاهی که کافران را به خشم آورد گام نمی‌نه» سوره توبه، آیه ۱۲۰.
  835. «و اگر بخواهند تو را فریب دهند بی‌گمان خداوند تو را بسنده است؛ هموست که تو را با یاوری خویش و با مؤمنان پشتیبانی کرد» سوره انفال، آیه ۶۲.
  836. «اما پیامبر و کسانی که با وی ایمان آورده‌اند با مال و جان جهاد کرده‌اند و آنانند که نیکی‌ها از آن آنهاست و آنانند که رستگارند» سوره توبه، آیه ۸۸.
  837. «ای پیامبر! با کافران و منافقان جهاد کن و بر آنان سخت بگیر و جایگاهشان دوزخ است و (این) پایانه، بد است» سوره توبه، آیه ۷۳.
  838. سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۴۲۷-۴۳۲.
  839. «و از خداوند و پیامبرش فرمانبرداری کنید و در هم نیفتید که سست شوید و شکوهتان از میان برود و شکیبا باشید که خداوند با شکیبایان است» سوره انفال، آیه ۴۶.
  840. «بی‌گمان فرستاده خداوند برای شما نمونه‌ای نیکوست، برای آن کس (از شما) که به خداوند و به روز بازپسین امید دارد و خداوند را بسیار یاد می‌کند» سوره احزاب، آیه ۲۱.
  841. «و به راستی خداوند به وعده خود وفا کرد که (در جنگ احد) به اذن وی آنان را از میان برداشتید؛ تا اینکه سست شدید و در کار (خود) به کشمکش افتادید و پس از آنکه آنچه را دوست می‌داشتید به شما نمایاند سرکشی کردید؛ برخی از شما این جهان را و برخی جهان واپسین را می» سوره آل عمران، آیه ۱۵۲.
  842. «یاد کنید هنگامی را که (در احد) به بالا می‌گریختید و به کسی (جز خود) توجهی نمی‌کردید و پیامبر شما را از پی فرا می‌خواند آنگاه (خداوند) شما را با اندوهی از پی اندوهی کیفر داد تا بر آنچه از دست دادید یا بر سرتان آمد اندوه مخورید و خداوند از آنچه انجام می‌» سوره آل عمران، آیه ۱۵۳.
  843. «خداوند از تو در گذراد! چرا پیش‌تر از آنکه راستگویان بر تو آشکار گردند و دروغگویان را بشناسی به آنان اجازه دادی؟» سوره توبه، آیه ۴۳.
  844. «مردم مدینه و تازیان بیابان‌نشین پیرامون آنان حق ندارند از (همراهی) پیامبر بازمانند و نه جان‌های خودشان را از جان او دوست‌تر بدارند؛ از این رو که هیچ تشنگی و سختی و گرسنگی در راه خداوند به آنان نمی‌رسد و بر هیچ جایگاهی که کافران را به خشم آورد گام نمی‌نه» سوره توبه، آیه ۱۲۰.
  845. «و اگر بخواهند تو را فریب دهند بی‌گمان خداوند تو را بسنده است؛ هموست که تو را با یاوری خویش و با مؤمنان پشتیبانی کرد» سوره انفال، آیه ۶۲.
  846. «اما پیامبر و کسانی که با وی ایمان آورده‌اند با مال و جان جهاد کرده‌اند و آنانند که نیکی‌ها از آن آنهاست و آنانند که رستگارند» سوره توبه، آیه ۸۸.
  847. سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۴۲۷-۴۳۲.
  848. «و (این) اعلامی از سوی خداوند و پیامبر او در روز حجّ اکبر به مردم است که خداوند و پیامبرش از مشرکان بیزارند پس اگر توبه کنید برای شما بهتر است و اگر روی بگردانید بدانید که شما خداوند را به ستوه نمی‌توانید آورد و کافران را به عذابی دردناک نوید ده! * مگر کسانی از مشرکان که با آنان پیمان بسته‌اید سپس چیزی از (پیمان) شما نکاسته‌اند و در برابر شما از کسی پشتیبانی نکرده‌اند؛ پیمان اینان را تا پایان زمانشان پاس بدارید؛ بی‌گمان خداوند پرهیزکاران را دوست می‌دارد * و چون ماه‌های حرام به پایان رسید مشرکان را هر جا یافتید بکشید و دستگیرشان کنید و به محاصره درآورید و در هر کمینگاهی به کمین آنان بنشینید؛ و اگر توبه کردند و نماز برپا داشتند و زکات دادند آزادشان بگذارید که بی‌گمان خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۳-۵.
  849. «و دارایی‌ها و فرزندانشان تو را به شگفتی نیندازد، جز این نیست که خداوند می‌خواهد در این جهان آنان را با آنها به عذاب افکند و جانشان در حالی که کافرند (از تن) بیرون رود * و چون سوره‌ای فرو فرستاده شود که به خداوند ایمان آورید و همراه با پیامبرش جهاد کنید، توانمندان از ایشان، از تو اجازه می‌گیرند و می‌گویند: بگذار تا ما با خانه‌نشینان بمانیم * راضی شده‌اند که با واپس‌ماندگان (جهاد، از زنان و کودکان) باشند و بر دل‌هایشان مهر نهاده شده است از این رو در نمی‌یابند» سوره توبه، آیه ۸۵-۸۷.
  850. «ایراد تنها بر کسانی است که با آنکه توانگرند، از تو اجازه (ی ترک جهاد) می‌خواهند؛ به این خشنودند که با واپس‌ماندگان (جهاد، از زنان و کودکان) همراه باشند و خداوند بر دل‌های آنان مهر نهاده است از این رو (چیزی) نمی‌دانند» سوره توبه، آیه ۹۳.
  851. «و اگر از گروهی بیم خیانتی (در پیمان) داری به گونه برابر (پیمانشان را) به سوی آنها بیفکن که خداوند خیانتکاران را دوست نمی‌دارد» سوره انفال، آیه ۵۸.
  852. «و از ایشان، کسی است که می‌گوید: به من اجازه (کناره‌گیری از جهاد) بده و مرا در آشوب میفکن! آگاه باش که آنان در آشوب افتاده‌اند و دوزخ فراگیرنده کافران است» سوره توبه، آیه ۴۹.
  853. «و اگر خداوند تو را نزد دسته‌ای از آنان باز گرداند و آنها از تو اجازه بیرون آمدن (با تو را) خواستند بگو: هرگز، هیچ‌گاه با من بیرون نخواهید آمد و همراه من با دشمنی جنگ نخواهید کرد؛ نخست بار شما خود کناره‌جویی (از جهاد) را پسندیدید بنابراین با واپس‌ماندگان» سوره توبه، آیه ۸۳.
  854. «عذرآوران از تازیان بیابان‌نشین آمدند تا به آنان اجازه (ی جهاد) داده شود و آنان که به خداوند و پیامبرش دروغ گفته بودند خانه‌نشین شدند! به زودی از (میان) ایشان به کافران عذابی دردناک خواهد رسید» سوره توبه، آیه ۹۰.
  855. «جز این نیست که مؤمنان آنانند که به خداوند و پیامبرش ایمان دارند و چون در کاری همگانی همراه او باشند تا از او اجازه نگیرند (به راهی دیگر) نمی‌روند؛ کسانی که از تو اجازه می‌گیرند همانانند که به خداوند و پیامبرش ایمان دارند پس چون برای کاری از تو اجازه خوا» سوره نور، آیه ۶۲.
  856. «و هنگامی که دسته‌ای از ایشان گفتند: ای مردم مدینه! جای ماندن ندارید پس بازگردید و دسته‌ای (دیگر) از آنان از پیامبر اجازه (بازگشت) می‌خواستند؛ می‌گفتند خانه‌های ما بی‌حفاظ است با آنکه بی‌حفاظ نبود، آنان جز سر گریز (از جنگ) نداشتند» سوره احزاب، آیه ۱۳.
  857. «کسانی که به (فراخوان) خداوند و پیامبر پس از آسیب دیدن پاسخ گفتند، برای کسانی از آنان که نیکی و پرهیزگاری ورزیده‌اند پاداشی سترگ خواهد بود» سوره آل عمران، آیه ۱۷۲.
  858. «ای مؤمنان! چون با دسته‌ای (از دشمن) رویاروی شدید استوار باشید و خداوند را بسیار یاد کنید باشد که رستگار گردید * و از خداوند و پیامبرش فرمانبرداری کنید و در هم نیفتید که سست شوید و شکوهتان از میان برود و شکیبا باشید که خداوند با شکیبایان است» سوره انفال، آیه ۴۵-۴۶.
  859. «خداوند بر پیامبر و مهاجران و انصاری که از او هنگام دشواری پیروی کردند- پس از آنکه نزدیک بود دل گروهی از ایشان بگردد- بخشایش آورد سپس توبه آنان را پذیرفت که او نسبت به آنها مهربانی بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۱۱۷.
  860. «و سخت‌ترین سوگندهای خود را به خداوند خوردند که اگر به آنان فرمان دهی بی‌گمان (برای جهاد) بیرون خواهند رفت؛ بگو: سوگند مخورید! فرمان بردنی شایسته (بهتر است)، به راستی خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است» سوره نور، آیه ۵۳.
  861. «به جهادگریزان از تازی‌های بادیه‌نشین بگو: به زودی به سوی قومی سخت جنگجو فرا خوانده خواهید شد که با آنان کارزار کنید (تا کشته شوند) یا اسلام آورند آنگاه، اگر فرمان برید خداوند پاداشی نیکو به شما خواهد داد و اگر روی برتابید چنان که پیش‌تر روی برتافتید شما» سوره فتح، آیه ۱۶.
  862. «ای پیامبر! با کافران و منافقان جهاد کن و بر آنان سخت بگیر و جایگاهشان دوزخ است و (این) پایانه، بد است» سوره توبه، آیه ۷۳.
  863. «پس، از کافران فرمان نبر و به (حکم) آن (قرآن) با آنان به جهادی بزرگ برخیز» سوره فرقان، آیه ۵۲.
  864. «ای پیامبر! با کافران و منافقان جهاد کن و بر آنان سخت بگیر و جایگاهشان دوزخ است و (این) پایانه، بد است» سوره توبه، آیه ۷۳.
  865. «اگر خیری به تو رسد ناخشنود می‌شوند و اگر بلایی به تو رسد می‌گویند: ما از پیش (صلاح) کار خود را (در نظر) گرفته بودیم و با شادی رو می‌گردانند» سوره توبه، آیه ۵۰.
  866. «بازماندگان (از جهاد در جنگ تبوک)، از خانه‌نشینی خویش در مخالفت با پیامبر شادمانی کردند و خوش نداشتند که با جان و مالشان در راه خداوند جهاد کنند و گفتند: در این گرما رهسپار نشوید؛ بگو: آتش دوزخ گرم‌تر است اگر در می‌یافتند» سوره توبه، آیه ۸۱.
  867. «و هنگامی که دسته‌ای از ایشان گفتند: ای مردم مدینه! جای ماندن ندارید پس بازگردید و دسته‌ای (دیگر) از آنان از پیامبر اجازه (بازگشت) می‌خواستند؛ می‌گفتند خانه‌های ما بی‌حفاظ است با آنکه بی‌حفاظ نبود، آنان جز سر گریز (از جنگ) نداشتند» سوره احزاب، آیه ۱۳.
  868. «و هنگامی که خبری از ایمنی یا بیم به ایشان برسد آن را فاش می‌کنند و اگر آن را به پیامبر یا پیشوایانشان باز می‌بردند کسانی از ایشان که آن را در می‌یافتند به آن پی می‌بردند و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر شما نمی‌بود (همه) جز اندکی، از شیطان پیروی می‌کردید * در راه خداوند نبرد کن! تو را جز به (وظیفه) خویش مکلّف نکرده‌اند و مؤمنان را (نیز به نبرد) ترغیب کن، باشد که خداوند سختی کافران را (از شما) باز دارد و خداوند سختگیرتر و سخت کیفرتر است» سوره نساء، آیه ۸۳-۸۴.
  869. سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۴۲۷-۴۳۲.
  870. «و چون ماه‌های حرام به پایان رسید مشرکان را هر جا یافتید بکشید و دستگیرشان کنید و به محاصره درآورید و در هر کمینگاهی به کمین آنان بنشینید؛ و اگر توبه کردند و نماز برپا داشتند و زکات دادند آزادشان بگذارید که بی‌گمان خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۵.
  871. «و چون سوره‌ای فرو فرستاده شود که به خداوند ایمان آورید و همراه با پیامبرش جهاد کنید، توانمندان از ایشان، از تو اجازه می‌گیرند و می‌گویند: بگذار تا ما با خانه‌نشینان بمانیم» سوره توبه، آیه ۸۶.
  872. «و دارایی‌ها و فرزندانشان تو را به شگفتی نیندازد، جز این نیست که خداوند می‌خواهد در این جهان آنان را با آنها به عذاب افکند و جانشان در حالی که کافرند (از تن) بیرون رود» سوره توبه، آیه ۸۵.
  873. «و اگر خداوند تو را نزد دسته‌ای از آنان باز گرداند و آنها از تو اجازه بیرون آمدن (با تو را) خواستند بگو: هرگز، هیچ‌گاه با من بیرون نخواهید آمد و همراه من با دشمنی جنگ نخواهید کرد؛ نخست بار شما خود کناره‌جویی (از جهاد) را پسندیدید بنابراین با واپس‌ماندگان» سوره توبه، آیه ۸۳.
  874. «بازماندگان (از جهاد در جنگ تبوک)، از خانه‌نشینی خویش در مخالفت با پیامبر شادمانی کردند و خوش نداشتند که با جان و مالشان در راه خداوند جهاد کنند و گفتند: در این گرما رهسپار نشوید؛ بگو: آتش دوزخ گرم‌تر است اگر در می‌یافتند» سوره توبه، آیه ۸۱.
  875. «و هنگامی که دسته‌ای از ایشان گفتند: ای مردم مدینه! جای ماندن ندارید پس بازگردید و دسته‌ای (دیگر) از آنان از پیامبر اجازه (بازگشت) می‌خواستند؛ می‌گفتند خانه‌های ما بی‌حفاظ است با آنکه بی‌حفاظ نبود، آنان جز سر گریز (از جنگ) نداشتند» سوره احزاب، آیه ۱۳.
  876. سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۴۲۷-۴۳۲.