خیر در لغت: تفاوت میان نسخه‌ها

۴ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۱ سپتامبر ۲۰۲۲
جز
جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف'
جز (جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف')
خط ۱۸: خط ۱۸:
# اشاره شد که [[خیر و شر]] اموری نسبی هستند. هر امر نسبی، در نسبت‌سنجی باید به امر مطلق بازگردد تا بتوان با ملاک قرار دادن آن امر ثابت، سایر امور نسبی را نسبت سنجی کرد. بنابراین، در فرهنگ‌های غیردینی، ملاک سنجش خیر و شر را استحسانات [[عقلی]] می‌شمارند و هر آنچه را که عقلای [[قوم]] خوب بدانند، خیر و آنچه را که بد بدانند، شر و قبیح می‌شمارند.
# اشاره شد که [[خیر و شر]] اموری نسبی هستند. هر امر نسبی، در نسبت‌سنجی باید به امر مطلق بازگردد تا بتوان با ملاک قرار دادن آن امر ثابت، سایر امور نسبی را نسبت سنجی کرد. بنابراین، در فرهنگ‌های غیردینی، ملاک سنجش خیر و شر را استحسانات [[عقلی]] می‌شمارند و هر آنچه را که عقلای [[قوم]] خوب بدانند، خیر و آنچه را که بد بدانند، شر و قبیح می‌شمارند.
# در [[فرهنگ قرآن]]، اصل و منشأ همه [[خیرات]] و ملاک سنجش آن‎ها کلمه [[توحید]] است. به این ترتیب، در امور نظری و [[اعتقادی]] چیزی صحیح و [[مطابق با واقع]] است که در جهت یا منطبق با توحید باشد. در امور عملی و کارهای [[صالح]]، آن عملی صحیح است که [[شارع]] آن را [[تأیید]] نموده باشد. از این رو، هر خیری در [[میزان]] خیر بودن، به مقدار [[تقرّب]] با [[حق]] سنجیده می‌شود و متقابلاً هر شری به میزان دوری و ضدیت با حق سنجیده می‌شود<ref>المیزان فی تفسیر القرآن (ط. جامعه مدرسین، ۱۴۱۷ه. ق.)، ج۳، ص۱۳۲؛ ج۱۱، ص۱۷۴.</ref>.
# در [[فرهنگ قرآن]]، اصل و منشأ همه [[خیرات]] و ملاک سنجش آن‎ها کلمه [[توحید]] است. به این ترتیب، در امور نظری و [[اعتقادی]] چیزی صحیح و [[مطابق با واقع]] است که در جهت یا منطبق با توحید باشد. در امور عملی و کارهای [[صالح]]، آن عملی صحیح است که [[شارع]] آن را [[تأیید]] نموده باشد. از این رو، هر خیری در [[میزان]] خیر بودن، به مقدار [[تقرّب]] با [[حق]] سنجیده می‌شود و متقابلاً هر شری به میزان دوری و ضدیت با حق سنجیده می‌شود<ref>المیزان فی تفسیر القرآن (ط. جامعه مدرسین، ۱۴۱۷ه. ق.)، ج۳، ص۱۳۲؛ ج۱۱، ص۱۷۴.</ref>.
# [[خداوند]] در صفات وجودی، خود را به صفاتی مثل {{متن قرآن|خَيْرُ الرَّازِقِينَ}}<ref>«بهترین روزی‌دهندگان» سوره مائده، آیه ۱۱۴.</ref>، {{متن قرآن|أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ}}<ref>«نیکوترین آفریدگاران» سوره مؤمنون، آیه ۱۴.</ref>، {{متن قرآن|خَيْرُ الْحَاكِمِينَ}}<ref>«بهترین داوران» سوره یوسف، آیه ۸۰.</ref> می‌ستاید. در صفات ارزشی و [[اخلاقی]] نیز خود را به {{متن قرآن|خَيْرُ النَّاصِرِينَ}}<ref>«بهترین یاری‌کنندگان» سوره آل عمران، آیه ۱۵۰.</ref>، {{متن قرآن|خَيْرُ الْغَافِرِينَ}}<ref>«بهترین آمرزندگان» سوره اعراف، آیه ۱۵۵.</ref> و یا {{متن قرآن|خَيْرُ الْمُنْزِلِينَ}}<ref>«بهترین میزبان» سوره یوسف، آیه ۵۹.</ref> می‌ستاید و در یک معنای جامع می‌فرماید: {{متن قرآن|وَاللَّهُ خَيْرٌ وَأَبْقَى}}<ref>«و خداوند بهتر و پاینده‌تر است» سوره طه، آیه ۷۳.</ref>. بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که خداوند خیر محضی است که سایر [[خیرات]]، به میزان [[هماهنگی]] و [[تقرب]] به او، رنگ خیر می‌گیرند و هر آنچه خیر است، از او و به اواست؛ چنان که در [[دعای جوشن کبیر]] در [[وصف]] هشتاد و ششم از [[اسماء الهی]] می‌خوانیم: {{متن حدیث|يَا خَيْرَ مَعْرُوفٍ عُرِفَ يَا أَفْضَلَ‏ مَعْبُودٍ عُبِدَ}}<ref>المصباح (للکفعمی) (جنة الأمان الواقیة) (ط. دارالرضی، ۱۴۰۵ه. ق.)، ص۲۵۸.</ref>.
# [[خداوند]] در صفات وجودی، خود را به صفاتی مثل {{متن قرآن|خَيْرُ الرَّازِقِينَ}}<ref>«بهترین روزی‌دهندگان» سوره مائده، آیه ۱۱۴.</ref>، {{متن قرآن|أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ}}<ref>«نیکوترین آفریدگاران» سوره مؤمنون، آیه ۱۴.</ref>، {{متن قرآن|خَيْرُ الْحَاكِمِينَ}}<ref>«بهترین داوران» سوره یوسف، آیه ۸۰.</ref> می‌ستاید. در صفات ارزشی و [[اخلاقی]] نیز خود را به {{متن قرآن|خَيْرُ النَّاصِرِينَ}}<ref>«بهترین یاری‌کنندگان» سوره آل عمران، آیه ۱۵۰.</ref>، {{متن قرآن|خَيْرُ الْغَافِرِينَ}}<ref>«بهترین آمرزندگان» سوره اعراف، آیه ۱۵۵.</ref> و یا {{متن قرآن|خَيْرُ الْمُنْزِلِينَ}}<ref>«بهترین میزبان» سوره یوسف، آیه ۵۹.</ref> می‌ستاید و در یک معنای جامع می‌فرماید: {{متن قرآن|وَاللَّهُ خَيْرٌ وَأَبْقَى}}<ref>«و خداوند بهتر و پاینده‌تر است» سوره طه، آیه ۷۳.</ref>. بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که خداوند خیر محضی است که سایر [[خیرات]]، به میزان [[هماهنگی]] و [[تقرب]] به او، رنگ خیر می‌گیرند و هر آنچه خیر است، از او و به اواست؛ چنان که در [[دعای جوشن کبیر]] در وصف هشتاد و ششم از [[اسماء الهی]] می‌خوانیم: {{متن حدیث|يَا خَيْرَ مَعْرُوفٍ عُرِفَ يَا أَفْضَلَ‏ مَعْبُودٍ عُبِدَ}}<ref>المصباح (للکفعمی) (جنة الأمان الواقیة) (ط. دارالرضی، ۱۴۰۵ه. ق.)، ص۲۵۸.</ref>.
# در طی [[برهان]] اول ([[آیه ولایت]]) و توضیح واژه [[ولایت]] اشاره شد که چون «[[ولیّ]]» اقرب [[اسماء]] به مولای خود است، در رابطه میان [[پروردگار]] و [[مقام]] [[ولایت اولیای الهی]] {{عم}}، هر وصف کمالی را که خداوند دارد، آنان نیز در میان [[مخلوقات]] در اعلا مرتبه واجد آن هستند. بنابراین، اگر خداوند مبدأ همه خیرات است، اولین و [[کامل‌ترین]] [[مظهر]] خیر در میان مخلوقات، [[رسول خدا]] {{صل}} و [[ائمه اطهار]] {{عم}} هستند. این مطلب هرچند به لحاظ واژه‌ای روشن است، ولی به لحاظ برهانی در مباحث [[عقلی]] و بنا بر [[دلایل نقلی]] نیز در طیّ [[براهین قرآنی]] به انحاء گوناگون و در بیانات [[ائمه]] {{عم}} و زیارت‎نامه‌های آنان اشاره شده است. برای نمونه به یک فقره از [[زیارت جامعه کبیره]] اشاره می‌کنیم: {{متن حدیث|كَلَامُكُمْ‏ نُورٌ وَ أَمْرُكُمْ‏ رُشْدٌ وَ وَصِيَّتُكُمُ التَّقْوَى وَ فِعْلُكُمُ الْخَيْرُ وَ عَادَتُكُمُ الْإِحْسَانُ وَ سَجِيَّتُكُمُ الْكَرَمُ وَ شَأْنُكُمُ الْحَقُّ وَ الصِّدْقُ وَ الرِّفْقُ وَ قَوْلُكُمْ حُكْمٌ وَ حَتْمٌ وَ رَأْيُكُمْ عِلْمٌ وَ حِلْمٌ وَ حَزْمٌ إِنْ ذُكِرَ الْخَيْرُ كُنْتُمْ أَوَّلَهُ وَ أَصْلَهُ وَ فَرْعَهُ وَ مَعْدِنَهُ وَ مَأْوَاهُ وَ مُنْتَهَاهُ بِأَبِي أَنْتُمْ وَ أُمِّي وَ نَفْسِي}}<ref>من لا یحضره الفقیه (ط. جامعه مدرسین، ۱۴۱۳ه. ق.)، ج۲، ص۶۰۹: زیارة جامعة لجمیع الأئمّة {{عم}}.</ref>.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۶ ص ۲۹۲.</ref>
# در طی [[برهان]] اول ([[آیه ولایت]]) و توضیح واژه [[ولایت]] اشاره شد که چون «[[ولیّ]]» اقرب [[اسماء]] به مولای خود است، در رابطه میان [[پروردگار]] و [[مقام]] [[ولایت اولیای الهی]] {{عم}}، هر وصف کمالی را که خداوند دارد، آنان نیز در میان [[مخلوقات]] در اعلا مرتبه واجد آن هستند. بنابراین، اگر خداوند مبدأ همه خیرات است، اولین و [[کامل‌ترین]] [[مظهر]] خیر در میان مخلوقات، [[رسول خدا]] {{صل}} و [[ائمه اطهار]] {{عم}} هستند. این مطلب هرچند به لحاظ واژه‌ای روشن است، ولی به لحاظ برهانی در مباحث [[عقلی]] و بنا بر [[دلایل نقلی]] نیز در طیّ [[براهین قرآنی]] به انحاء گوناگون و در بیانات [[ائمه]] {{عم}} و زیارت‎نامه‌های آنان اشاره شده است. برای نمونه به یک فقره از [[زیارت جامعه کبیره]] اشاره می‌کنیم: {{متن حدیث|كَلَامُكُمْ‏ نُورٌ وَ أَمْرُكُمْ‏ رُشْدٌ وَ وَصِيَّتُكُمُ التَّقْوَى وَ فِعْلُكُمُ الْخَيْرُ وَ عَادَتُكُمُ الْإِحْسَانُ وَ سَجِيَّتُكُمُ الْكَرَمُ وَ شَأْنُكُمُ الْحَقُّ وَ الصِّدْقُ وَ الرِّفْقُ وَ قَوْلُكُمْ حُكْمٌ وَ حَتْمٌ وَ رَأْيُكُمْ عِلْمٌ وَ حِلْمٌ وَ حَزْمٌ إِنْ ذُكِرَ الْخَيْرُ كُنْتُمْ أَوَّلَهُ وَ أَصْلَهُ وَ فَرْعَهُ وَ مَعْدِنَهُ وَ مَأْوَاهُ وَ مُنْتَهَاهُ بِأَبِي أَنْتُمْ وَ أُمِّي وَ نَفْسِي}}<ref>من لا یحضره الفقیه (ط. جامعه مدرسین، ۱۴۱۳ه. ق.)، ج۲، ص۶۰۹: زیارة جامعة لجمیع الأئمّة {{عم}}.</ref>.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۶ ص ۲۹۲.</ref>


۲۱۸٬۹۱۲

ویرایش