توحید در ربوبیت: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{ولایت}}
{{مدخل مرتبط
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = توحید
| موضوع مرتبط = توحید
| عنوان مدخل  = [[توحید در ربوبیت]]
| عنوان مدخل  =  
| مداخل مرتبط = [[توحید در ربوبیت در قرآن]] - [[توحید در ربوبیت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]
| مداخل مرتبط = [[توحید در ربوبیت در قرآن]] - [[توحید در ربوبیت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]
| پرسش مرتبط  = توحید در ربوبیت (پرسش)
| پرسش مرتبط  =  
}}
}}


== مقدمه ==
== مقدمه ==
* با توجه به معنای لغوی واژه "[[رب]]"، [[توحید]] در [[ربوبیت]]‏ یعنی: "[[اعتقاد]] به اینکه تنها [[خدای متعال]] است که می‌‏تواند استقلالا و بدون [[نیاز]] به هیچگونه [[اذن]] و اجازه‏‌ای، در تمام [[شؤون]] مخلوقات و کل [[جهان]] [[تصرف]] کرده، آنها را [[تدبیر]] و اداره کند" <ref>مصباح یزدی، محمد تقی، معارف قرآن (۳ - ۱)، انتشارات مؤسسه در راه حق، ص‏۲۳.</ref>
با توجه به معنای لغوی واژه "[[رب]]"، [[توحید]] در [[ربوبیت]]‏ یعنی: "[[اعتقاد]] به اینکه تنها [[خدای متعال]] است که می‌‏تواند استقلالا و بدون [[نیاز]] به هیچگونه [[اذن]] و اجازه‏‌ای، در تمام [[شؤون]] مخلوقات و کل [[جهان]] [[تصرف]] کرده، آنها را [[تدبیر]] و اداره کند"<ref>مصباح یزدی، محمد تقی، معارف قرآن (۳ - ۱)، انتشارات مؤسسه در راه حق، ص‏۲۳.</ref>.
* طبق این تعریف، [[انسان]] بعد از [[آفرینش]]، تدبیرش به خود او [[تفویض]] نشده بلکه با [[تدبیر الهی]] زیست می‌‏کند. البته این بدان معنا نیست که هیچ عاملی در طول فاعلیت‏ [[خدا]]، از چیز دیگر تأثیر نپذیرد بلکه [[خداوند]] چیزهای دیگر را واسطه سبب قرار می‌‏دهد و از راه آنها تأثیراتی در عالم تحقق پیدا می‏‌کند که تأثیرات [[حقیقی]] است.  
 
* یکی از محققان در این باره می‌‏نویسد: "مراد از [[رب]] در اصطلاح [[اسلامی]]، مربی کامل است؛ یعنی بنیان‌گذار [[نظام]] [[زندگی]] در طی مراحل پرورش تا رسیدن به [[درجه]] کمال" <ref>عسکری، سید مرتضی، عقاید اسلام در قرآن (۳ - ۱)، ترجمه محمد جواد کرمی، مجتمع علمی اسلامی، چاپ اول، ص‏۱۵۰.</ref><ref>[[غفار شاهدی|شاهدی، غفار]]، [[توحید و حکومت دینی (مقاله)|توحید و حکومت دینی]]، [[حکومت اسلامی (نشریه)|فصلنامه حکومت اسلامی]]، ص۳۲۹ تا ۳۶۹.</ref>
طبق این تعریف، [[انسان]] بعد از [[آفرینش]]، تدبیرش به خود او [[تفویض]] نشده بلکه با [[تدبیر الهی]] زیست می‌‏کند. البته این بدان معنا نیست که هیچ عاملی در طول فاعلیت‏ [[خدا]]، از چیز دیگر تأثیر نپذیرد بلکه [[خداوند]] چیزهای دیگر را واسطه سبب قرار می‌‏دهد و از راه آنها تأثیراتی در عالم تحقق پیدا می‏‌کند که تأثیرات [[حقیقی]] است.
*"[[خداوند]] برای تحقق معنای [[رب]] العالمین بودن خود، ابتدا فرشتگاه را آفرید؛ زیرا آنان [[سپاه]] [[خلق]] در [[خلق]] و حاملان [[عرش]] ربوبی هستند. پس از آن، به [[آفرینش]] زمان و مکان و [[آسمان]] و [[زمین]] پرداخت و هر چه مورد [[نیاز]] جانداران آن بود؛ از [[آب]] و گیاه و سایر ما یحتاج، در اختیارشان قرار داد. سپس [[جن]] و حیوان را آفرید و [[انسان]] را پس از [[خلق]] همه نیازمندی‌‏هایش به [[دنیا]] آورد"<ref>عسکری، سید مرتضی، عقاید اسلام در قرآن (۳ - ۱)، ترجمه محمد جواد کرمی، مجتمع علمی اسلامی، چاپ اول، ص‏۱۶۶.</ref><ref>[[غفار شاهدی|شاهدی، غفار]]، [[توحید و حکومت دینی (مقاله)|توحید و حکومت دینی]]، [[حکومت اسلامی (نشریه)|فصلنامه حکومت اسلامی]]، ص۳۲۹ تا ۳۶۹.</ref>.
 
* بر اساس [[توحید]] در [[ربوبیت]]، هر امری که در [[جهان]] محقق شده و سهمی از هستی داشته باشد، به [[خدا]] اسناد پیدا می‏‌کند و علت آن [[خدا]] است؛ خواه آن امر، از امور [[حقیقی]] <ref>حقیقی شامل موجوداتی می‏‌شود که عمل اختیاری انسان در بود و نبود آن‏ها دخیل نباشد.</ref> باشد یا اعتباری <ref>اعتباری شامل اشیا و اموری می‏گردد که در حوزه حیات انسانی یافت می‌‏شوند؛ به گونه‏ای که اگر انسان نباشد آن امور اصلا مطرح نمی‌‏گردند؛ نظیر مالکیت، ریاست زوجیت، عضویت و مانند تمامی اموری که در مسایل اخلاقی و فقهی مطرح می‌‏شوند؛ ر. ک. به: جوادی آملی، عبدالله، ولایت در قرآن، ص‏۲۱۲.</ref><ref>[[غفار شاهدی|شاهدی، غفار]]، [[توحید و حکومت دینی (مقاله)|توحید و حکومت دینی]]، [[حکومت اسلامی (نشریه)|فصلنامه حکومت اسلامی]]، ص۳۲۹ تا ۳۶۹.</ref>
یکی از محققان در این باره می‌‏نویسد: "مراد از [[رب]] در اصطلاح [[اسلامی]]، مربی کامل است؛ یعنی بنیان‌گذار [[نظام]] [[زندگی]] در طی مراحل پرورش تا رسیدن به [[درجه]] کمال" <ref>عسکری، سید مرتضی، عقاید اسلام در قرآن (۳ - ۱)، ترجمه محمد جواد کرمی، مجتمع علمی اسلامی، چاپ اول، ص‏۱۵۰.</ref>
* به عبارت دیگر، اگر علت که خداست کار [[حقیقی]] انجام دهد؛ مثلاً درخت‏ی [[انسان]] را بیافریند، [[ربوبیت]] او [[تکوینی]] است و اگر کار اعتباری انجام دهد؛ مثلا [[قانون]] [[مالکیت]] را وضع کند [[ربوبیت]] او [[تشریعی]] خواهد بود.  
 
* بنابراین، [[ربوبیت]] ‏خداوند عام است و شامل تمام امور [[حقیقی]] و اعتباری می‏گردد<ref>[[غفار شاهدی|شاهدی، غفار]]، [[توحید و حکومت دینی (مقاله)|توحید و حکومت دینی]]، [[حکومت اسلامی (نشریه)|فصلنامه حکومت اسلامی]]، ص۳۲۹ تا ۳۶۹.</ref>
"[[خداوند]] برای تحقق معنای [[رب]] العالمین بودن خود، ابتدا فرشتگاه را آفرید؛ زیرا آنان [[سپاه]] [[خلق]] در [[خلق]] و حاملان [[عرش]] ربوبی هستند. پس از آن، به [[آفرینش]] زمان و مکان و [[آسمان]] و [[زمین]] پرداخت و هر چه مورد [[نیاز]] جانداران آن بود؛ از [[آب]] و گیاه و سایر ما یحتاج، در اختیارشان قرار داد. سپس [[جن]] و حیوان را آفرید و [[انسان]] را پس از [[خلق]] همه نیازمندی‌‏هایش به [[دنیا]] آورد"<ref>عسکری، سید مرتضی، عقاید اسلام در قرآن (۳ - ۱)، ترجمه محمد جواد کرمی، مجتمع علمی اسلامی، چاپ اول، ص‏۱۶۶.</ref>.
 
بر اساس [[توحید]] در [[ربوبیت]]، هر امری که در [[جهان]] محقق شده و سهمی از هستی داشته باشد، به [[خدا]] اسناد پیدا می‏‌کند و علت آن [[خدا]] است؛ خواه آن امر، از امور [[حقیقی]] <ref>حقیقی شامل موجوداتی می‏‌شود که عمل اختیاری انسان در بود و نبود آن‏ها دخیل نباشد.</ref> باشد یا اعتباری <ref>اعتباری شامل اشیا و اموری می‏گردد که در حوزه حیات انسانی یافت می‌‏شوند؛ به گونه‏ای که اگر انسان نباشد آن امور اصلا مطرح نمی‌‏گردند؛ نظیر مالکیت، ریاست زوجیت، عضویت و مانند تمامی اموری که در مسایل اخلاقی و فقهی مطرح می‌‏شوند؛ ر. ک. به: جوادی آملی، عبدالله، ولایت در قرآن، ص‏۲۱۲.</ref>
 
به عبارت دیگر، اگر علت که خداست کار [[حقیقی]] انجام دهد؛ مثلاً درخت‏ی [[انسان]] را بیافریند، [[ربوبیت]] او [[تکوینی]] است و اگر کار اعتباری انجام دهد؛ مثلا [[قانون]] [[مالکیت]] را وضع کند [[ربوبیت]] او [[تشریعی]] خواهد بود.  
 
بنابراین، [[ربوبیت]] ‏خداوند عام است و شامل تمام امور [[حقیقی]] و اعتباری می‌‏گردد<ref>[[غفار شاهدی|شاهدی، غفار]]، [[توحید و حکومت دینی (مقاله)|توحید و حکومت دینی]]، [[حکومت اسلامی (نشریه)|فصلنامه حکومت اسلامی]]، ص۳۲۹ تا ۳۶۹.</ref>.


== [[شؤون]] و مراتب [[توحید]] در [[ربوبیت]] ==
== [[شؤون]] و مراتب [[توحید]] در [[ربوبیت]] ==
* [[توحید]] در [[ربوبیت‏]] یکی از اقسام [[توحید افعالی]] است که خود دارای [[شؤون]] و مراتب گوناگون است؛ از جمله:  
[[توحید]] در [[ربوبیت‏]] یکی از اقسام [[توحید افعالی]] است که خود دارای [[شؤون]] و مراتب گوناگون است؛ از جمله:  
# [[توحید در تشریع]]؛
# [[توحید در تشریع]]؛
# [[توحید در حاکمیت]]؛
# [[توحید در حاکمیت]]؛
خط ۲۳: خط ۲۸:


== ملازمه میان [[توحید]] در [[ربوبیت]] و [[حکومت دینی]] ==
== ملازمه میان [[توحید]] در [[ربوبیت]] و [[حکومت دینی]] ==
* آیا [[یکتاپرستی]]، به عنوان یک مفهوم و برداشت نظری، می‏ تواند در زندگی [[انسان]] و به ویژه در خط دادن به [[حاکمیت ‏سیاسی]] در دنیای [[آدمیان]] مؤثر باشد؟ پاسخ به این پرسش مستلزم ارائه تصویری روشن از حضور [[خداوند]] در عالم انسانی و دنیای بشری است و اینکه آیا حضور خداوند حضور جنبی و بدون کارایی است‏ یا اینکه اساسی و پویا و تأثیرگذار می‏‌باشد؟ حقیقت این است که [[اسلام]] در صدد آن نبوده است تا مسأله [[توحید]] را بعد تجریدی بدهد تا هیچ ارتباطی با زندگی [[آدمی]] و مسایل روزمره او نداشته باشد بلکه به عکس، سعی کرده تا [[جامعه اسلامی]] را از مسیرهای [[توحید]]، به خصوص [[توحید افعالی]]، به پیش ببرد.  
آیا [[یکتاپرستی]]، به عنوان یک مفهوم و برداشت نظری، می‏ تواند در زندگی [[انسان]] و به ویژه در خط دادن به [[حاکمیت ‏سیاسی]] در دنیای [[آدمیان]] مؤثر باشد؟ پاسخ به این پرسش مستلزم ارائه تصویری روشن از حضور [[خداوند]] در عالم انسانی و دنیای بشری است و اینکه آیا حضور خداوند حضور جنبی و بدون کارایی است‏ یا اینکه اساسی و پویا و تأثیرگذار می‏‌باشد؟ حقیقت این است که [[اسلام]] در صدد آن نبوده است تا مسأله [[توحید]] را بعد تجریدی بدهد تا هیچ ارتباطی با زندگی [[آدمی]] و مسایل روزمره او نداشته باشد بلکه به عکس، سعی کرده تا [[جامعه اسلامی]] را از مسیرهای [[توحید]]، به خصوص [[توحید افعالی]]، به پیش ببرد.
* اما اینکه چگونه می‏ تواند [[جامعه اسلامی]] را از مسیرهای [[توحید افعالی]] به پیش ببرد پاسخ آن، از مباحث مربوط به [[توحید افعالی]] روشن می ‏شود؛ زیرا از [[شؤون ربوبیت‏ خداوند]]، [[توحید در تشریع]]، [[ولایت تشریعی]] ([[توحید در حاکمیت]]) و [[توحید در اطاعت]] است؛ یعنی مبنای [[جهان بینی توحیدی]]<ref>[[غفار شاهدی|شاهدی، غفار]]، [[توحید و حکومت دینی (مقاله)|توحید و حکومت دینی]]، [[حکومت اسلامی (نشریه)|فصلنامه حکومت اسلامی]]، ص۳۲۹ تا ۳۶۹.</ref>:  
 
اما اینکه چگونه می‏ تواند [[جامعه اسلامی]] را از مسیرهای [[توحید افعالی]] به پیش ببرد پاسخ آن، از مباحث مربوط به [[توحید افعالی]] روشن می ‏شود؛ زیرا از [[شؤون ربوبیت‏ خداوند]]، [[توحید در تشریع]]، [[ولایت تشریعی]] ([[توحید در حاکمیت]]) و [[توحید در اطاعت]] است؛ یعنی مبنای [[جهان بینی توحیدی]]:  
# [[تشریع قوانین]] بر اساس [[توحید در تشریع]]، حق [[خداوند]] است.  
# [[تشریع قوانین]] بر اساس [[توحید در تشریع]]، حق [[خداوند]] است.  
# اداره امور [[انسانها]] و [[تصرف در نفوس]] و [[تصرف در اموال|اموال]] و [[تصرف در افعال|افعال]] آنان از کانال اعمال [[قوانین خداوند]] بر طبق [[توحید در حاکمیت]] اولا و بالذات در انحصار اوست<ref>[[غفار شاهدی|شاهدی، غفار]]، [[توحید و حکومت دینی (مقاله)|توحید و حکومت دینی]]، [[حکومت اسلامی (نشریه)|فصلنامه حکومت اسلامی]]، ص۳۲۹ تا ۳۶۹.</ref>.  
# اداره امور [[انسانها]] و [[تصرف در نفوس]] و [[تصرف در اموال|اموال]] و [[تصرف در افعال|افعال]] آنان از کانال اعمال [[قوانین خداوند]] بر طبق [[توحید در حاکمیت]] اولا و بالذات در انحصار اوست.  
# [[اطاعت از خداوند]] و تن دادن به [[ولایت تشریعی]] او، بر اساس [[توحید در اطاعت]]، مخصوص [[خداوند]] است. بنابراین، دخالت در تمام امور [[انسانها]] از اختیارات ویژه مدبر و [[ولی حقیقی بشر]] است که این دخالت تنها در شکل [[حکومت دینی]] امکان‏پذیر است؛ زیرا [[حکومت دینی]] یعنی [[حکومت|حکومتی]] که [[قوانین]] آن از طرف [[خداوند]] بوده و مجریان آن منصوب از طرف او باشند و [[مردم]] نیز از دستورات [[حاکمان منصوب الهی]] که بر اساس [[قانون خداوند]] صادر می ‏شود [[اطاعت]] نمایند.  
# [[اطاعت از خداوند]] و تن دادن به [[ولایت تشریعی]] او، بر اساس [[توحید در اطاعت]]، مخصوص [[خداوند]] است. بنابراین، دخالت در تمام امور [[انسانها]] از اختیارات ویژه مدبر و [[ولی حقیقی بشر]] است که این دخالت تنها در شکل [[حکومت دینی]] امکان‏پذیر است؛ زیرا [[حکومت دینی]] یعنی [[حکومت|حکومتی]] که [[قوانین]] آن از طرف [[خداوند]] بوده و مجریان آن منصوب از طرف او باشند و [[مردم]] نیز از دستورات [[حاکمان منصوب الهی]] که بر اساس [[قانون خداوند]] صادر می ‏شود [[اطاعت]] نمایند.
* البته تحقق عینی [[ولایت]] و [[حاکمیت تشریعی]] [[خداوند]]، که با [[انسانها]] سر و کار دارد، با دو شرط امکان‏پذیر است<ref>[[غفار شاهدی|شاهدی، غفار]]، [[توحید و حکومت دینی (مقاله)|توحید و حکومت دینی]]، [[حکومت اسلامی (نشریه)|فصلنامه حکومت اسلامی]]، ص۳۲۹ تا ۳۶۹.</ref>:  
 
البته تحقق عینی [[ولایت]] و [[حاکمیت تشریعی]] [[خداوند]]، که با [[انسانها]] سر و کار دارد، با دو شرط امکان‏پذیر است:  
# [[ابلاغ تشریع الهی]] یعنی: [[تشریع الهی]] و [[تقنین]] او به [[مردم]] برسد و [[مردم]] از آن آگاه شوند.  
# [[ابلاغ تشریع الهی]] یعنی: [[تشریع الهی]] و [[تقنین]] او به [[مردم]] برسد و [[مردم]] از آن آگاه شوند.  
# [[اجرای تشریع الهی]] یعنی: [[تشریع الهی]] بعد از آگاهی [[مردم]] از آن، در زندگی فردی و اجتماعی آنان اجرا و پیاده شود<ref>[[غفار شاهدی|شاهدی، غفار]]، [[توحید و حکومت دینی (مقاله)|توحید و حکومت دینی]]، [[حکومت اسلامی (نشریه)|فصلنامه حکومت اسلامی]]، ص۳۲۹ تا ۳۶۹.</ref>.  
# [[اجرای تشریع الهی]] یعنی: [[تشریع الهی]] بعد از آگاهی [[مردم]] از آن، در زندگی فردی و اجتماعی آنان اجرا و پیاده شود.
* با توجه به اینکه انجام و اعمال این دو شرط که مستلزم [[تصرف در امور مردم]] به طور مستقیم است از طرف [[خداوند]] معقول نیست. بنابراین، باید به صورت غیر مستقیم توسط [[منصوبین خاص]] یا [[منصوبین عام|عام]] او صورت گیرد.  
 
* برای تحقق عینی ولایت و حاکمیت تشریعی خداوند دو شرط لازم است که عبارتند از:  
با توجه به اینکه انجام و اعمال این دو شرط که مستلزم [[تصرف در امور مردم]] به طور مستقیم است از طرف [[خداوند]] معقول نیست. بنابراین، باید به صورت غیر مستقیم توسط [[منصوبین خاص]] یا [[منصوبین عام|عام]] او صورت گیرد.
 
برای تحقق عینی ولایت و حاکمیت تشریعی خداوند دو شرط لازم است که عبارت‌اند از:  
# [[ابلاغ تشریع الهی]]؛
# [[ابلاغ تشریع الهی]]؛
# [[اجرای تشریع الهی]].
# [[اجرای تشریع الهی]]<ref>[[غفار شاهدی|شاهدی، غفار]]، [[توحید و حکومت دینی (مقاله)|توحید و حکومت دینی]]، [[حکومت اسلامی (نشریه)|فصلنامه حکومت اسلامی]]، ص۳۲۹ تا ۳۶۹.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
* [[پرونده:11424.jpg|22px]] [[غفار شاهدی|شاهدی، غفار]]، [[توحید و حکومت دینی (مقاله)|'''توحید و حکومت دینی''']]، [[حکومت اسلامی (نشریه)|فصلنامه حکومت اسلامی]]
# [[پرونده:11424.jpg|22px]] [[غفار شاهدی|شاهدی، غفار]]، [[توحید و حکومت دینی (مقاله)|'''توحید و حکومت دینی''']]، [[حکومت اسلامی (نشریه)|فصلنامه حکومت اسلامی]]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل وابسته}}
* [[ربوبیت]]
* [[ربوبیت]]
{{پایان مدخل وابسته}}


== پانویس ==
== پانویس ==

نسخهٔ ‏۱۴ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۴۴

مقدمه

با توجه به معنای لغوی واژه "ربتوحید در ربوبیت‏ یعنی: "اعتقاد به اینکه تنها خدای متعال است که می‌‏تواند استقلالا و بدون نیاز به هیچگونه اذن و اجازه‏‌ای، در تمام شؤون مخلوقات و کل جهان تصرف کرده، آنها را تدبیر و اداره کند"[۱].

طبق این تعریف، انسان بعد از آفرینش، تدبیرش به خود او تفویض نشده بلکه با تدبیر الهی زیست می‌‏کند. البته این بدان معنا نیست که هیچ عاملی در طول فاعلیت‏ خدا، از چیز دیگر تأثیر نپذیرد بلکه خداوند چیزهای دیگر را واسطه سبب قرار می‌‏دهد و از راه آنها تأثیراتی در عالم تحقق پیدا می‏‌کند که تأثیرات حقیقی است.

یکی از محققان در این باره می‌‏نویسد: "مراد از رب در اصطلاح اسلامی، مربی کامل است؛ یعنی بنیان‌گذار نظام زندگی در طی مراحل پرورش تا رسیدن به درجه کمال" [۲]

"خداوند برای تحقق معنای رب العالمین بودن خود، ابتدا فرشتگاه را آفرید؛ زیرا آنان سپاه خلق در خلق و حاملان عرش ربوبی هستند. پس از آن، به آفرینش زمان و مکان و آسمان و زمین پرداخت و هر چه مورد نیاز جانداران آن بود؛ از آب و گیاه و سایر ما یحتاج، در اختیارشان قرار داد. سپس جن و حیوان را آفرید و انسان را پس از خلق همه نیازمندی‌‏هایش به دنیا آورد"[۳].

بر اساس توحید در ربوبیت، هر امری که در جهان محقق شده و سهمی از هستی داشته باشد، به خدا اسناد پیدا می‏‌کند و علت آن خدا است؛ خواه آن امر، از امور حقیقی [۴] باشد یا اعتباری [۵]

به عبارت دیگر، اگر علت که خداست کار حقیقی انجام دهد؛ مثلاً درخت‏ی انسان را بیافریند، ربوبیت او تکوینی است و اگر کار اعتباری انجام دهد؛ مثلا قانون مالکیت را وضع کند ربوبیت او تشریعی خواهد بود.

بنابراین، ربوبیت ‏خداوند عام است و شامل تمام امور حقیقی و اعتباری می‌‏گردد[۶].

شؤون و مراتب توحید در ربوبیت

توحید در ربوبیت‏ یکی از اقسام توحید افعالی است که خود دارای شؤون و مراتب گوناگون است؛ از جمله:

  1. توحید در تشریع؛
  2. توحید در حاکمیت؛
  3. توحید در اطاعت[۷].

ملازمه میان توحید در ربوبیت و حکومت دینی

آیا یکتاپرستی، به عنوان یک مفهوم و برداشت نظری، می‏ تواند در زندگی انسان و به ویژه در خط دادن به حاکمیت ‏سیاسی در دنیای آدمیان مؤثر باشد؟ پاسخ به این پرسش مستلزم ارائه تصویری روشن از حضور خداوند در عالم انسانی و دنیای بشری است و اینکه آیا حضور خداوند حضور جنبی و بدون کارایی است‏ یا اینکه اساسی و پویا و تأثیرگذار می‏‌باشد؟ حقیقت این است که اسلام در صدد آن نبوده است تا مسأله توحید را بعد تجریدی بدهد تا هیچ ارتباطی با زندگی آدمی و مسایل روزمره او نداشته باشد بلکه به عکس، سعی کرده تا جامعه اسلامی را از مسیرهای توحید، به خصوص توحید افعالی، به پیش ببرد.

اما اینکه چگونه می‏ تواند جامعه اسلامی را از مسیرهای توحید افعالی به پیش ببرد پاسخ آن، از مباحث مربوط به توحید افعالی روشن می ‏شود؛ زیرا از شؤون ربوبیت‏ خداوند، توحید در تشریع، ولایت تشریعی (توحید در حاکمیت) و توحید در اطاعت است؛ یعنی مبنای جهان بینی توحیدی:

  1. تشریع قوانین بر اساس توحید در تشریع، حق خداوند است.
  2. اداره امور انسانها و تصرف در نفوس و اموال و افعال آنان از کانال اعمال قوانین خداوند بر طبق توحید در حاکمیت اولا و بالذات در انحصار اوست.
  3. اطاعت از خداوند و تن دادن به ولایت تشریعی او، بر اساس توحید در اطاعت، مخصوص خداوند است. بنابراین، دخالت در تمام امور انسانها از اختیارات ویژه مدبر و ولی حقیقی بشر است که این دخالت تنها در شکل حکومت دینی امکان‏پذیر است؛ زیرا حکومت دینی یعنی حکومتی که قوانین آن از طرف خداوند بوده و مجریان آن منصوب از طرف او باشند و مردم نیز از دستورات حاکمان منصوب الهی که بر اساس قانون خداوند صادر می ‏شود اطاعت نمایند.

البته تحقق عینی ولایت و حاکمیت تشریعی خداوند، که با انسانها سر و کار دارد، با دو شرط امکان‏پذیر است:

  1. ابلاغ تشریع الهی یعنی: تشریع الهی و تقنین او به مردم برسد و مردم از آن آگاه شوند.
  2. اجرای تشریع الهی یعنی: تشریع الهی بعد از آگاهی مردم از آن، در زندگی فردی و اجتماعی آنان اجرا و پیاده شود.

با توجه به اینکه انجام و اعمال این دو شرط که مستلزم تصرف در امور مردم به طور مستقیم است از طرف خداوند معقول نیست. بنابراین، باید به صورت غیر مستقیم توسط منصوبین خاص یا عام او صورت گیرد.

برای تحقق عینی ولایت و حاکمیت تشریعی خداوند دو شرط لازم است که عبارت‌اند از:

  1. ابلاغ تشریع الهی؛
  2. اجرای تشریع الهی[۸].

منابع

جستارهای وابسته

پانویس

  1. مصباح یزدی، محمد تقی، معارف قرآن (۳ - ۱)، انتشارات مؤسسه در راه حق، ص‏۲۳.
  2. عسکری، سید مرتضی، عقاید اسلام در قرآن (۳ - ۱)، ترجمه محمد جواد کرمی، مجتمع علمی اسلامی، چاپ اول، ص‏۱۵۰.
  3. عسکری، سید مرتضی، عقاید اسلام در قرآن (۳ - ۱)، ترجمه محمد جواد کرمی، مجتمع علمی اسلامی، چاپ اول، ص‏۱۶۶.
  4. حقیقی شامل موجوداتی می‏‌شود که عمل اختیاری انسان در بود و نبود آن‏ها دخیل نباشد.
  5. اعتباری شامل اشیا و اموری می‏گردد که در حوزه حیات انسانی یافت می‌‏شوند؛ به گونه‏ای که اگر انسان نباشد آن امور اصلا مطرح نمی‌‏گردند؛ نظیر مالکیت، ریاست زوجیت، عضویت و مانند تمامی اموری که در مسایل اخلاقی و فقهی مطرح می‌‏شوند؛ ر. ک. به: جوادی آملی، عبدالله، ولایت در قرآن، ص‏۲۱۲.
  6. شاهدی، غفار، توحید و حکومت دینی، فصلنامه حکومت اسلامی، ص۳۲۹ تا ۳۶۹.
  7. شاهدی، غفار، توحید و حکومت دینی، فصلنامه حکومت اسلامی، ص۳۲۹ تا ۳۶۹.
  8. شاهدی، غفار، توحید و حکومت دینی، فصلنامه حکومت اسلامی، ص۳۲۹ تا ۳۶۹.