امامت در لغت: تفاوت میان نسخهها
(←مقدمه) |
(←مقدمه) |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
#واژه "[[امام]]" و "امامت"، تنها برای [[انسان]] به کار نمیرود؛ بلکه هر چیزی که اساس و مبدأ حرکت چیز دیگری قرار گیرد چه [[انسان]] باشد و چه چیز دیگر، چه [[حق]] باشد و چه [[باطل]] [[امام]] محسوب میگردد<ref>[http://lib.eshia.ir/27255/6/214 [[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، دانشنامه قرآن و حدیث، ج ۱۰، ص۲۱۳ - ۲۱۴.]</ref> | #واژه "[[امام]]" و "امامت"، تنها برای [[انسان]] به کار نمیرود؛ بلکه هر چیزی که اساس و مبدأ حرکت چیز دیگری قرار گیرد چه [[انسان]] باشد و چه چیز دیگر، چه [[حق]] باشد و چه [[باطل]] [[امام]] محسوب میگردد<ref>[http://lib.eshia.ir/27255/6/214 [[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، دانشنامه قرآن و حدیث، ج ۱۰، ص۲۱۳ - ۲۱۴.]</ref> | ||
* [[امام]] و امامت در لغت یعنی: قصد کردن، اصل و ریشه هر چیز، [[پیشوا]]، [[مرجع]]، جلو، جلودار، قصد کردن و... <ref>لسان العرب و....</ref>؛ ولی همه معانی به همان قصد کردن باز میگردد؛ بنابراین به آنچه مورد قصد و توجّه و [[عنایت]] [[انسان]] واقع میشود "[[امام]]" گفته میشود. | * [[امام]] و امامت در لغت یعنی: قصد کردن، اصل و ریشه هر چیز، [[پیشوا]]، [[مرجع]]، جلو، جلودار، قصد کردن و... <ref>لسان العرب و....</ref>؛ ولی همه معانی به همان قصد کردن باز میگردد؛ بنابراین به آنچه مورد قصد و توجّه و [[عنایت]] [[انسان]] واقع میشود "[[امام]]" گفته میشود. | ||
*"امام" به معنای "[[پیشوا]]"، "پیشرو"<ref>فرهنگ فارسی، ج۱، ص۳۴۶ ـ ۳۴۷، «امامت». </ref>، "[[مقتدا]]"، "[[قیّم]]"، "[[مصلح]]"، "[[الگو]]"، "راه اصلی" و "[[راهنما]]" است<ref>لسان العرب، ج ۱، ص ۲۱۳ ـ ۲۱۵، «امم».</ref>. کسی یا چیزی که مورد [[پیروی]] واقع میگردد یا اساس و مبدأ حرکت چیز دیگری قرار میگیرد، [[انسان]] باشد یا کتاب یا چیزی دیگر، به [[حق]] باشد یا بر [[باطل]]<ref>مفردات، ص ۸۷، «ام».</ref> امام است<ref>المنجد، ص ۱۷، «ام».</ref>. واژۀ امام بر [[زن]] و مرد اطلاق میشود<ref>[[مرکز فرهنگ و معارف قرآن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ص۲۱۹-۲۲۰؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۳۰-۳۱.</ref>. امام کسی است که همواره مقصود و [[هدف]] حرکت و تلاش دیگران قرار گیرد. در کتابهای لغت برای امام مصادیقی برشمرده اند: [[قرآن کریم]]، [[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}}، [[جانشین پیامبر]]{{صل}}، امام در [[نماز جماعت]]، [[فرمانده سپاه]]، راهنمای مسافران و دانشمندی که از او [[پیروی]] میشود<ref>معجم المقاییس فی اللغة، ص۴۸، المصباح المنیر، ج۱، ص۳۱ ـ ۳۲؛ لسان العرب، ج۱، ص۱۵۷؛ المفردات فی غریب القرآن، ص۲۴، اقرب الموارد، ج۱، ص۱۹؛ المعجم الوسیط، ج۱، ص۲۷؛ فرهنگ عمید، ص۱۸.</ref>. بنابراین، کلمۀ "امام" بیانگر این واقعیت است که رهبریِ [[جامعه]] در [[حقیقت]] اصل و اساس [[جامعه]] است که [[مردم]] از او [[پیروی]] میکنند و در امور خود، به سراغ او میروند<ref>ر.ک: [[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، دانشنامه قرآن و حدیث، ج ۱۰، ص۲۱۳ – ۲۱۴؛ [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ص ۶۹.</ref>. | |||
* امام در اصطلاح به معنای [[ریاست]] عمومی فردی خاص بر امور [[دین]] و دنیای [[مردم]] است و به [[جانشین پیامبر]]{{صل}} اطلاق میشود، زیرا [[امامت]] دارای شؤونی همچون [[رهبری سیاسی]] و [[زعامت]] [[اجتماعی]] و [[مرجعیت دینی]] و [[تبیین]] و [[تفسیر وحی]] و [[ولایت باطنی]] و [[معنوی]] است که از این جهت امام{{ع}} [[حجت خدا]]، [[ولیّ]] [[الله]]، [[انسان]] کاملِ است<ref>ر.ک: [[مرکز فرهنگ و معارف قرآن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ص۲۲۰.</ref>. | |||
*مجموع تعریفهایی که برای [[امامت]] بیان کردهاند دو دسته است: تعریفهای عام که [[نبوت]] را نیز در برمیگیرد و تعریفهای خاصی که شامل [[نبوت]] نمیشود. تعریف عام مانند: امام کسی است که دارای [[رهبری عمومی]] در مسائل [[دینی]] و [[دنیوی]] است؛ اما تعریف خاص تعریفهایی است که قید [[خلافت]] یا [[نیابت]] از [[پیامبر]]{{صل}} در آنها آمده است و بدین جهت شامل [[نبوت]] نمیشود. | |||
* [[امامت]]، با [[خلافت]] متفاوت است. [[خلیفه]] کسی است که فقط [[حکومت]] میکند و [[رهبری]] [[اجتماعی]] و [[سیاسی]] را برعهده دارد؛ اما [[امامت]]، مقامی [[دینی]] است و در ادامۀ [[مناصب]] [[پیامبری]]. امام [[رهبر]] [[جامعه]] در [[امور دنیوی]] و [[اخروی]] است. برخی [[پیامبران]]، امام نیز بودهاند مانند [[پیامبر اسلام]]{{صل}} و [[حضرت ابراهیم]]{{ع}}<ref>ر.ک: [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ص ۶۹؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۹۱-۹۲.</ref>. | |||
*واژه امام در لغت به معانی چندی آمده است. از جمله به معنای کسی که مورد [[پیروی]] است<ref>خلیل بن احمد، العین، ج۸، ص۴۲۸-۴۲۹.</ref> و به فرد پیشرو، [[پیشوا]] و [[راهنما]] گفته میشود<ref>سید مصطفی طباطبائی، فرهنگ نوین، عربی ـ فارسی، ص۳۹، واژه «امام».</ref>. نیز به معنای قصد کردن و [[پیشی گرفتن]] و به معنای طریق، راه روشن، و [[سرپرست]] است<ref>فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، واژه «ا م م»؛ سعید الخوری اللبنانی، اقرب الموارد، ج۱، ص۱۲۵، واژه «ا م م»؛ محمد بن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۲۴ - ۲۶.</ref>. | |||
*ولی معنای مشهور و غالب همان معنای نخست یعنی [[مقتدا]]، جلودار و پیروی شونده است. یکی از لغتشناسان مینویسد: "امام، [[پیروی]] شونده است، چه [[انسان]] باشد که به گفتار و [[رفتار]] او [[اقتدا]] میشود یا نوشتار یا غیر آن، [[حق]] باشد یا [[باطل]]"<ref>{{عربی|الإمام: المؤتم به إنساناً؛ كأن يقتدي بقوله أو فعله، أو كتاباً أو غير ذلك، محقاً كان أو مبطلاً}}؛ راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۲۴.</ref>. | |||
*با توجه به معنای واژه "امام"، معنای [[امامت]] نیز [[پیشوایی]]، [[راهنمایی]]، [[سرپرستی]] و [[رهبری]] است <ref>[[عبدالله ابراهیمزاده آملی|ابراهیمزاده آملی، عبدالله]]، [[امامت و رهبری - ابراهیمزاده آملی (کتاب)| امامت و رهبری]]، ص:۱۵.</ref>. | |||
==تعریف لغوی [[راغب اصفهانی]]== | ==تعریف لغوی [[راغب اصفهانی]]== |
نسخهٔ ۱۵ اوت ۲۰۲۰، ساعت ۰۹:۴۲
مقدمه
- امام به کسر الف، بر وزن فِعال به معنای کسی است که از او پیروی میشود و یا طریق و راه است[۱]. هر کس یا چیزی که در کارها به او اقتدا شود[۲]. امام عالِمی است که به او اقتدا میشود یا کسی است که در نماز به او اقتدا میشود[۳]. رهبری عمومی[۴] و رهبری مسلمانان [۵] نیز، دو معنایی است که برخی لغتشناسان برای واژه امام گفتهاند[۶][۷].
- "امامت" به معنای "پیشوایی"[۸]، "پیشروی"، و "رهبری" است [۹][۱۰].
- امامت، مصدر است از ریشه "أُمّ"[۱۱] به معنای اصل و اساس، یا از ریشه "أَمّ" [۱۲] به معنای قصد و آهنگ، یا از ریشه "إِمّ" به معنای چیزی که مورد اقتدا و پیروی قرار گیرد. در صورت اوّل، "اِمام" به معنای اصل و اساس جامعه است و در صورت دوم، به معنای کسی است که جامعه در امور خود، آهنگ او دارد و در صورت سوم، به معنای پیشرو و مقتدای جامعه است. ظاهراً خلیل بن احمد فراهیدی و احمد بن فارس و شماری دیگر از لغت شناسان[۱۳]، معنای سوم را پذیرفتهاند.
- احمد بن فارس میگوید: "امام، هر کسی است که از او پیروی شود و در کارها، جلودار باشد. پیامبر(ص)، امام هر امام دیگری است. خلیفه، امام مردم است و قرآن، امام مسلمانان است"[۱۴].
- راغب در المفردات آورده: امام، پیشواست، چه انسانی باشد که از رفتار و گفتارش پیروی شود، چه کتابی باشد و چه غیر اینها، چه بر حق باشد و چه بر باطل[۱۵].
- راغب "امام" را به معنای انسانی که به او در قول یا فعل اقتدا میشود، آورده است؛ خواه این اقتدا بر حق باشد یا بر باطل. او جمع امام را "ائمه" دانسته است. از نگاه او، لغت امامت در قرآن بار ارزشی خاصی ندارد؛ زیرا هم بر ائمه ایمان و هم بر ائمه کفر اطلاق شده است: ﴿وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ نَافِلَةً وَكُلًّا جَعَلْنَا صَالِحِينَ وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ﴾[۱۶]، ﴿وَإِنْ نَكَثُوا أَيْمَانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُوا فِي دِينِكُمْ فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لَا أَيْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنْتَهُونَ﴾[۱۷]، ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ لَا يُنْصَرُونَ﴾[۱۸][۱۹].
- با تأمّل در آنچه لغتشناسان در ریشهیابی کلمه "امام" و "امامت" ذکر کردهاند، میتوان به این نتیجه رسید که:
- ریشههای متفاوت آنها، معنایی نزدیک به هم دارند و بیانگر یک واقعیتاند و آن، این که رهبریِ جامعه، در حقیقت، اصل و اساس جامعه است که مردم از او پیروی میکنند و در امور خود، به سراغ او میروند.
- واژه "امام" و "امامت"، تنها برای انسان به کار نمیرود؛ بلکه هر چیزی که اساس و مبدأ حرکت چیز دیگری قرار گیرد چه انسان باشد و چه چیز دیگر، چه حق باشد و چه باطل امام محسوب میگردد[۲۰]
- امام و امامت در لغت یعنی: قصد کردن، اصل و ریشه هر چیز، پیشوا، مرجع، جلو، جلودار، قصد کردن و... [۲۱]؛ ولی همه معانی به همان قصد کردن باز میگردد؛ بنابراین به آنچه مورد قصد و توجّه و عنایت انسان واقع میشود "امام" گفته میشود.
- "امام" به معنای "پیشوا"، "پیشرو"[۲۲]، "مقتدا"، "قیّم"، "مصلح"، "الگو"، "راه اصلی" و "راهنما" است[۲۳]. کسی یا چیزی که مورد پیروی واقع میگردد یا اساس و مبدأ حرکت چیز دیگری قرار میگیرد، انسان باشد یا کتاب یا چیزی دیگر، به حق باشد یا بر باطل[۲۴] امام است[۲۵]. واژۀ امام بر زن و مرد اطلاق میشود[۲۶]. امام کسی است که همواره مقصود و هدف حرکت و تلاش دیگران قرار گیرد. در کتابهای لغت برای امام مصادیقی برشمرده اند: قرآن کریم، پیامبر گرامی اسلام(ص)، جانشین پیامبر(ص)، امام در نماز جماعت، فرمانده سپاه، راهنمای مسافران و دانشمندی که از او پیروی میشود[۲۷]. بنابراین، کلمۀ "امام" بیانگر این واقعیت است که رهبریِ جامعه در حقیقت اصل و اساس جامعه است که مردم از او پیروی میکنند و در امور خود، به سراغ او میروند[۲۸].
- امام در اصطلاح به معنای ریاست عمومی فردی خاص بر امور دین و دنیای مردم است و به جانشین پیامبر(ص) اطلاق میشود، زیرا امامت دارای شؤونی همچون رهبری سیاسی و زعامت اجتماعی و مرجعیت دینی و تبیین و تفسیر وحی و ولایت باطنی و معنوی است که از این جهت امام(ع) حجت خدا، ولیّ الله، انسان کاملِ است[۲۹].
- مجموع تعریفهایی که برای امامت بیان کردهاند دو دسته است: تعریفهای عام که نبوت را نیز در برمیگیرد و تعریفهای خاصی که شامل نبوت نمیشود. تعریف عام مانند: امام کسی است که دارای رهبری عمومی در مسائل دینی و دنیوی است؛ اما تعریف خاص تعریفهایی است که قید خلافت یا نیابت از پیامبر(ص) در آنها آمده است و بدین جهت شامل نبوت نمیشود.
- امامت، با خلافت متفاوت است. خلیفه کسی است که فقط حکومت میکند و رهبری اجتماعی و سیاسی را برعهده دارد؛ اما امامت، مقامی دینی است و در ادامۀ مناصب پیامبری. امام رهبر جامعه در امور دنیوی و اخروی است. برخی پیامبران، امام نیز بودهاند مانند پیامبر اسلام(ص) و حضرت ابراهیم(ع)[۳۰].
- واژه امام در لغت به معانی چندی آمده است. از جمله به معنای کسی که مورد پیروی است[۳۱] و به فرد پیشرو، پیشوا و راهنما گفته میشود[۳۲]. نیز به معنای قصد کردن و پیشی گرفتن و به معنای طریق، راه روشن، و سرپرست است[۳۳].
- ولی معنای مشهور و غالب همان معنای نخست یعنی مقتدا، جلودار و پیروی شونده است. یکی از لغتشناسان مینویسد: "امام، پیروی شونده است، چه انسان باشد که به گفتار و رفتار او اقتدا میشود یا نوشتار یا غیر آن، حق باشد یا باطل"[۳۴].
- با توجه به معنای واژه "امام"، معنای امامت نیز پیشوایی، راهنمایی، سرپرستی و رهبری است [۳۵].
تعریف لغوی راغب اصفهانی
- راغب اصفهانی در "مفردات" چنین میگوید:اَلْإِمَامُ: المُؤتَمُّ بِهِ؛ إنساناً كانَ يُقتَدى بِقَولِهِ أو فِعلِهِ، أو كِتاباً، أو غَيرَ ذلِكَ، مُحِقّاً كانَ أو مُبطِلاً، وجمعه: أَئِمَّةٌ. وقولُه تَعَالى: ﴿يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ﴾[۳۶] ؛ أي: بالذي يقتدون به، وقيل: بكتابهم[۳۷].[۳۸]
- حاصل سخن او اینکه: هر کسی که مردم به او ائتمام کنند؛ یعنی پشت سر او قرار بگیرند و حرکت کنند، او امام است. امام آن است که جلو باشد و مردم به او اقتدا کنند. حال، آن امام و مقتدا یا انسان است، یا کتابی است که انسان به معارف آن عمل میکند. پس اگر امامت، به کتاب هم تفسیر شود، از باب همین اقتداست؛ گرچه در روایات ما، امام به همان مَنْ يُقتَدَى بِه تفسیر شده است[۳۹]
- از کلام راغب اصفهانی اینگونه استفاده میشود که امامت به معنای مقتدا و متقدم بودن است.اقتدا کردن نیز به معنای تبعیت و پیروی است. خدای متعال در وصف رابطه فرعون و قومش میفرماید: ﴿فَاتَّبَعُوا أَمْرَ فِرْعَوْنَ وَمَا أَمْرُ فِرْعَوْنَ بِرَشِيدٍ * يَقْدُمُ قَوْمَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ﴾[۴۰]. طبق این آیه، دلیل تقدّم و پیشروی فرعون بر قومش در روز قیامت این است که قوم فرعون از امر او پیروی کردهاند و این نکته نشان میدهد مسئلۀ اصلی و سرنوشتساز امتها و ملتها، "اتّباع امر" است. بنابراین، "اقتدا" و "ائتمام" (پذیرش امامت) به معنی "اتّباع امر" یا "اتّباع در فعل و قول" و "امامت" یعنی "تقدّم"، "مقتدا شدن" و "متبوع شدن" است[۴۱]
تعریف لغوی ابنمنظور
- ابنمنظور در "لسان العرب" در باره این ریشه لغوی میگوید: أَمَّ القومَ وأَمَّ بِهِمْ: تقدَّمهم، وَهِيَ الإِمامةُ. والإِمامُ: كُلُّ مَنِ ائتَمَّ بِهِ قومٌ كَانُوا عَلَى الصِّرَاطِ الْمُسْتَقِيمِ أَو كَانُوا ضالِّين... [قال] ابْنُ سِيدَهْ: والإِمامُ مَا ائْتُمَّ بِهِ مِنْ رئيسٍ وغيرِه، وَالْجَمْعُ أَئِمَّة. وَفِي التَّنْزِيلِ الْعَزِيزِ: ﴿فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ﴾[۴۲] ؛ أَي: قاتِلوا رؤساءَ الكُفْر وقادَتَهم الَّذِينَ ضُعَفاؤهم تَبَعٌ لَهُمْ... وقال الْمَازِنِيُّ: أُيَيْمَة وَلَمْ يقلِب، وإِمامُ كلِّ شَيْءٍ: قَيِّمُهُ والمُصْلِح لَهُ، والقرآنُ إِمامُ المُسلمين، وسَيدُنا مُحَمَّدٌ رَسُولُ الله(ص): إِمام الأَئِمَّة، وَالْخَلِيفَةُ: إِمَامُ الرَّعِيَّةِ، وإِمامُ الجُنْد: قَائِدُهُمْ[۴۳].[۴۴]
- حاصل سخن او اینکه: این واژه، به صورت متعدی و لازم به کار برده میشود. اگر گفته شود: أَمَّ القومَ وأَمَّ بِهِمْ یعنی: بر آنها مقدم شد؛ نه اینکه فقط از لحاظ مکانی، بلکه از لحاظ عمل؛ او جلو باشد و اینها مثل او عمل کنند. ازاینرو، میگوید: معنای ﴿فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ﴾ اینکه: با سران و رهبران کفر بجنگید؛ آنان که ضعیفان، تابعشان بودند. پس امامت به معنای مقتدا بودن است و مقتدا شدن به این است که دیگران تبعیت کنند. بنابراین، محور اصلی این واژه "تبعیت" و "اقتدا" است. در ادامه گفته است:امام هر چیزی قیّم بر آن است؛ یعنی امام، آن کسی است که مسئولیت اصلاح چیزی را بر عهده دارد. در انتهای سخن نیز برخی از استعمالات امام را برمیشمارد و میگوید: قرآن امام مسلمین است و خلیفه امام رعیت، امام لشکریان نیز رهبر آنان است[۴۵]
تعریف لغوی طریحی
- فخرالدین طریحی در "مجمع البحرین"[۴۶] درباره معنای امام میگوید: والإِمَامُ - بالكسر على فِعَال - للذي يُؤتَمُّ بِه، وجمعه: أَئِمَّة[۴۷].[۴۸]
- حاصل مطلب این است که: هر کسی که دیگران به او "ائتمام" کنند - یعنی "اقتدا" و "تبعیت" کنند - "امام" میگویند. سپس تعریفی از شیخ صدوق و متکلمان نقل میکند که در تعریف اصطلاحی به آن دو اشاره خواهد شد[۴۹].
- ↑ مجمع البحرین، ج۶، ص۱۰.
- ↑ معجم مقائیس اللغة، ص۴۸، ("الإِمام: كلُّ من اقتُدِى به و قُدِّم فى الأمور")، لسانالعرب، ج۱، ص۱۵۷. ("الإِمامُ: كل من ائتَمَّ به قوم").
- ↑ مصباح المنیر فی غریب شرحالکبیر، ص۲۳. ("الإِمَامُ العَالِمُ المُقْتَدَى بِهِ و الإِمَامُ من يُؤْتَمُّ بِهِ في الصَّلَاةِ ).
- ↑ (ریاسة العامه)
- ↑ (رئاسة المسلمین)
- ↑ اقرب الموارد، ج۱، ص۱۹، فوائد المعجم الوسیط، ج۱، ص۲۷.
- ↑ مقامی، مهدی، درسنامه امامشناسی، ص:۱۸-۱۹.
- ↑ فرهنگ فارسی، ج۱، ص۳۴۶ ـ ۳۴۷، «امامت».
- ↑ معجم المقاییس فی اللغة، ص۴۸، المصباح المنیر، ج۱، ص۳۱ ـ ۳۲؛ لسان العرب، ج۱، ص۱۵۷؛ المفردات فی غریب القرآن، ص۲۴، اقرب الموارد، ج۱، ص۱۹؛ المعجم الوسیط، ج۱، ص۲۷؛ فرهنگ عمید، ص۱۸.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ۶۹.
- ↑ ترتیب کتاب العین: ص ۵۴، الصحاح: ج ۵ ص ۱۸۶۳، مادّه "أمم".
- ↑ الصحاح: ج ۵ ص ۱۸۶۵، ترتیب کتاب العین: ص ۵۵.
- ↑ ترتیب کتاب العین: ص ۵۵، معجم مقاییس اللغه: ج ۱ ص ۲۸، صحاح: ج ۵ ص ۱۸۶۵، المصباح المنیر: ص ۲۳.
- ↑ "الإِمامُ، كُلُّ مَنِ اقتُدِىَ بِهِ وَ قُدِّمَ فِى الاُمورِ، وَ النَّبِىُّ(ص) إمامُ الأَئِمَّةِ، وَ الخَليفَةُ إمامُ الرَّعِيَّةِ، وَ القُرآنُ إمامُ المُسلِمينَ"؛ معجم مقاییس اللغه: ج ۱ ص ۲۸.
- ↑ "الإِمامُ، المُؤتَمُّ بِهِ؛ إنسانا کانَ یُقتَدی بِقَولِهِ أو فِعلِهِ، أو کِتابا، أو غَیرَ ذلِکَ، مُحِقّا کانَ أو مُبطِلاً"؛ مفردات ألفاظ القرآن: ص ۸۷.
- ↑ «و اسحاق را و افزون بر آن (نوهاش) یعقوب را به او بخشیدیم و همه را (مردمی) شایسته کردیم و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری میکردند و به آنها انجام کارهای نیک و برپا داشتن نماز و دادن زکات را وحی کردیم و آنان پرستندگان ما بودند» سوره انبیاء، آیه ۷۲-۷۳.
- ↑ «و اگر پیمانشان را پس از بستن بشکنند و به دینتان طعنه زنند با پیشگامان کفر که به هیچ پیمانی پایبند نیستند کارزار کنید باشد که باز ایستند» سوره توبه، آیه ۱۲.
- ↑ «و آنان را (به کیفر کفرشان) پیشوایانی کردیم که (مردم را) به سوی آتش دوزخ فرا میخوانند و روز رستخیز یاری نخواهند شد» سوره قصص، آیه ۴۱.
- ↑ مقامی، مهدی، درسنامه امامشناسی، ص:۱۹-۲۰.
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، دانشنامه قرآن و حدیث، ج ۱۰، ص۲۱۳ - ۲۱۴.
- ↑ لسان العرب و....
- ↑ فرهنگ فارسی، ج۱، ص۳۴۶ ـ ۳۴۷، «امامت».
- ↑ لسان العرب، ج ۱، ص ۲۱۳ ـ ۲۱۵، «امم».
- ↑ مفردات، ص ۸۷، «ام».
- ↑ المنجد، ص ۱۷، «ام».
- ↑ مرکز فرهنگ و معارف قرآن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۲۱۹-۲۲۰؛ محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۳۰-۳۱.
- ↑ معجم المقاییس فی اللغة، ص۴۸، المصباح المنیر، ج۱، ص۳۱ ـ ۳۲؛ لسان العرب، ج۱، ص۱۵۷؛ المفردات فی غریب القرآن، ص۲۴، اقرب الموارد، ج۱، ص۱۹؛ المعجم الوسیط، ج۱، ص۲۷؛ فرهنگ عمید، ص۱۸.
- ↑ ر.ک: محمدی ریشهری، محمد، دانشنامه قرآن و حدیث، ج ۱۰، ص۲۱۳ – ۲۱۴؛ دانشنامه کلام اسلامی، ص ۶۹.
- ↑ ر.ک: مرکز فرهنگ و معارف قرآن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۲۲۰.
- ↑ ر.ک: دانشنامه کلام اسلامی، ص ۶۹؛ فرهنگ شیعه، ص ۹۱-۹۲.
- ↑ خلیل بن احمد، العین، ج۸، ص۴۲۸-۴۲۹.
- ↑ سید مصطفی طباطبائی، فرهنگ نوین، عربی ـ فارسی، ص۳۹، واژه «امام».
- ↑ فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، واژه «ا م م»؛ سعید الخوری اللبنانی، اقرب الموارد، ج۱، ص۱۲۵، واژه «ا م م»؛ محمد بن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۲۴ - ۲۶.
- ↑ الإمام: المؤتم به إنساناً؛ كأن يقتدي بقوله أو فعله، أو كتاباً أو غير ذلك، محقاً كان أو مبطلاً؛ راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۲۴.
- ↑ ابراهیمزاده آملی، عبدالله، امامت و رهبری، ص:۱۵.
- ↑ «روزی که هر گروه مردم را با پیشوایشان فرامیخوانیم» سوره اسراء، آیه ۷۱.
- ↑ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن، ص۸۷.
- ↑ اراکی، محسن، درس اول «امامت در اندیشه اسلامی»
- ↑ اراکی، محسن، درس اول «امامت در اندیشه اسلامی»
- ↑ «آنگاه، آنها از فرمان فرعون پیروی کردند و فرمان فرعون از سر [کمال رهیافتگی و] کاردانی نبود * او در روز رستخیز، پیشاپیش قومش میآید و آنان را به دوزخ درمیآورد» سوره هود، آیه ۹۷-۹۸.
- ↑ اراکی، محسن، درس اول «امامت در اندیشه اسلامی»
- ↑ «با پیشگامان کفر کارزار کنید» سوره توبه، آیه ۱۲.
- ↑ ابنمنظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱۲، ص۲۴.
- ↑ اراکی، محسن، درس اول «امامت در اندیشه اسلامی»
- ↑ اراکی، محسن، درس اول «امامت در اندیشه اسلامی»
- ↑ مجمع البحرین کتابی است که هم نگاه به استعمالات لغوی دارد و هم نگاهی به استعمالات شرعیه دارد. این از امتیازات این کتاب است. البته در لسان العرب نیز خود ابن منظور توجه بسیاری به استعمالات شرعیه الفاظ دارد، اما امتیاز مجمع البحرین این است که استعمالات شرعیه را در منابع اهل بیت(ع) دنبال میکند.
- ↑ طریحی، فخرالدین بن محمدعلی، مجمع البحرین، ج۶، ص۱۴.
- ↑ اراکی، محسن، درس اول «امامت در اندیشه اسلامی»
- ↑ اراکی، محسن، درس اول «امامت در اندیشه اسلامی»