توجه به مظلومان: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «==مقدمه== *امام علی{{ع}} مرد حق و حقیقت بود و میخواست عدالت را در جامع...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{خرد}} | |||
{{امامت}} | |||
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | |||
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">مدخلهای وابسته به این بحث:</div> | |||
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | |||
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[دفاع از مظلوم در قرآن]] | [[دفاع از مظلوم در حدیث]] | [[دفاع از مظلوم در نهجالبلاغه]] | [[دفاع از مظلوم در سیره پیامبران]] | [[دفاع از مظلوم در سیره پیامبر خاتم]] | [[دفاع از مظلوم در معارف دعا و زیارات]] | [[دفاع از مظلوم در فقه اسلامی]] | [[دفاع از مظلوم در اخلاق اسلامی]] | [[دفاع از مظلوم در معارف مهدویت]] | [[دفاع از مظلوم در معارف انقلاب اسلامی]] | [[دفاع از مظلوم از دیدگاه اهل سنت]]</div> | |||
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | |||
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[دفاع از مظلوم (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div> | |||
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | |||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
*[[امام علی]]{{ع}} مرد [[حق]] و [[حقیقت]] بود و میخواست [[عدالت]] را در [[جامعه]] پیاده کند و [[حقوق زیردستان]] را از [[ستمگران]] بگیرد، در این مسیر برای او هیچ تفاوتی بین اشخاص و افراد وجود نداشت؛ زیرا از منظر [[علی]]{{ع}}، [[غلام]] سیاه حبشی با [[فرزند]] دلبندش یکسان بود و باید از مزایایی یکسان در [[اجتماع]] برخوردار میشدند. چون [[هدف امام]] ریشهکن نمودن [[فساد]]، [[تبعیض]] طبقاتی و تحقق [[عدالت]] در [[جامعه]] بود، برای همین، از [[ظلم و ستم]][[ تبری]] میجست و برای فرماندارانش [[اصول اخلاقی]]، راهکارهای [[حکومتداری]] و عدالتپروری را یادآور میشد. به این هم [[قناعت]] نمیکرد و بلکه [[رفتار]] آنان را با [[رعیت]] و [[مردم]] زیر نظر داشت، تا مبادا در [[حکومت]] او حقی پایمال گردد و مظلومی [[محروم]] شود. [[امام]]{{ع}} در [[نامه]] به [[مالک اشتر]] [[نخعی]]، فرمانروای [[مصر]]، این مسأله را یادآور میشود و به او سفارش میکند: مقداری از وقت خود را در [[اختیار]] [[نیازمندان]]، [[ضعیفان]] و محرومان قرار بده و درهای «[[دارالاماره]]» را باز بگذار، تا [[مردم]] آزادانه و بدون موانع نزد تو بیایند و [[مشکلات]] خود را با تو در میان بگذارند تا خود شخصاً به [[کارها]] و گرفتاریهای ایشان رسیدگی نمایی، چرا که من بارها از [[رسول خدا]]{{صل}} شنیدم که میفرمود: {{متن حدیث|لَنْ تُقَدَّسَ أُمَّةٌ لَا يُؤْخَذُ لِلضَّعِيفِ فِيهَا حَقُّهُ مِنَ الْقَوِيِّ غَيْرَ مُتَتَعْتِعٍ}}<ref>نهج البلاغه (صبحی صالح)، نامه ۵۳.</ref>؛ امتی که [[حق]] [[ضعیفان]] را از [[زورمندان]] باصراحت و بدون [[خوف]] و [[ترس]] نگیرد، هرگز [[پاک]] نمیشود و روی [[سعادت]] را نمیبیند. | *[[امام علی]]{{ع}} مرد [[حق]] و [[حقیقت]] بود و میخواست [[عدالت]] را در [[جامعه]] پیاده کند و [[حقوق زیردستان]] را از [[ستمگران]] بگیرد، در این مسیر برای او هیچ تفاوتی بین اشخاص و افراد وجود نداشت؛ زیرا از منظر [[علی]]{{ع}}، [[غلام]] سیاه حبشی با [[فرزند]] دلبندش یکسان بود و باید از مزایایی یکسان در [[اجتماع]] برخوردار میشدند. چون [[هدف امام]] ریشهکن نمودن [[فساد]]، [[تبعیض]] طبقاتی و تحقق [[عدالت]] در [[جامعه]] بود، برای همین، از [[ظلم و ستم]][[ تبری]] میجست و برای فرماندارانش [[اصول اخلاقی]]، راهکارهای [[حکومتداری]] و عدالتپروری را یادآور میشد. به این هم [[قناعت]] نمیکرد و بلکه [[رفتار]] آنان را با [[رعیت]] و [[مردم]] زیر نظر داشت، تا مبادا در [[حکومت]] او حقی پایمال گردد و مظلومی [[محروم]] شود. [[امام]]{{ع}} در [[نامه]] به [[مالک اشتر]] [[نخعی]]، فرمانروای [[مصر]]، این مسأله را یادآور میشود و به او سفارش میکند: مقداری از وقت خود را در [[اختیار]] [[نیازمندان]]، [[ضعیفان]] و محرومان قرار بده و درهای «[[دارالاماره]]» را باز بگذار، تا [[مردم]] آزادانه و بدون موانع نزد تو بیایند و [[مشکلات]] خود را با تو در میان بگذارند تا خود شخصاً به [[کارها]] و گرفتاریهای ایشان رسیدگی نمایی، چرا که من بارها از [[رسول خدا]]{{صل}} شنیدم که میفرمود: {{متن حدیث|لَنْ تُقَدَّسَ أُمَّةٌ لَا يُؤْخَذُ لِلضَّعِيفِ فِيهَا حَقُّهُ مِنَ الْقَوِيِّ غَيْرَ مُتَتَعْتِعٍ}}<ref>نهج البلاغه (صبحی صالح)، نامه ۵۳.</ref>؛ امتی که [[حق]] [[ضعیفان]] را از [[زورمندان]] باصراحت و بدون [[خوف]] و [[ترس]] نگیرد، هرگز [[پاک]] نمیشود و روی [[سعادت]] را نمیبیند. | ||
*اساس [[حکومت]] [[علی]]{{ع}} بر پایه [[عدالت]]، [[مساوات]] و [[ارزشهای الهی]] و [[انسانی]] پیریزی شده بود و روی همین جهت، هیچ چیز نتوانست [[امام]]{{ع}} را از بازگو نمودن [[حقیقت]] بازدارد. بدین لحاظ وقتی اطلاع حاصل میکند که فرزندش [[امام حسن]]{{ع}} یک مقدار از عسل [[بیت المال]] را قرض گرفته است، سخت ناراحت میشود و او را مورد [[سرزنش]] و ملامت قرار میدهد<ref>علی کیست؟، فضلالله کمپانی، ص ۲۰۹.</ref>. | *اساس [[حکومت]] [[علی]]{{ع}} بر پایه [[عدالت]]، [[مساوات]] و [[ارزشهای الهی]] و [[انسانی]] پیریزی شده بود و روی همین جهت، هیچ چیز نتوانست [[امام]]{{ع}} را از بازگو نمودن [[حقیقت]] بازدارد. بدین لحاظ وقتی اطلاع حاصل میکند که فرزندش [[امام حسن]]{{ع}} یک مقدار از عسل [[بیت المال]] را قرض گرفته است، سخت ناراحت میشود و او را مورد [[سرزنش]] و ملامت قرار میدهد<ref>علی کیست؟، فضلالله کمپانی، ص ۲۰۹.</ref>. | ||
*[[علی]]{{ع}} در پرورش [[عدالت]] و [[حمایت]] از زیردستان در اوجی قرار دارد که بدون اغماض و گذشت، [[اعمال]] و [[کردار]] خود را نیز مورد [[محاسبه]] قرار میداد و [[ستمگران]] را [[مجازات]] میکرد و [[حقوق]] [[مظلومین]] را به آنان بازمیگرداند و با [[قاطعیت]] فریاد میزد: {{متن حدیث|الذَّلِيلُ عِنْدِي عَزِيزٌ حَتَّى آخُذَ الْحَقَّ لَهُ وَ الْقَوِيُّ عِنْدِي ضَعِيفٌ حَتَّى آخُذَ الْحَقَّ مِنْهُ رَضِينَا عَنِ اللَّهِ قَضَاءَهُ وَ سَلَّمْنَا لِلَّهِ أَمْرَهُ}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۳۷.</ref>؛ [[ناتوان]] ستمدیده در نظر من، [[عزیز]] است تا حقش را بگیرم و زورمند [[ستمگر]] نزد من، حقیر و [[ضعیف]] است تا [[حق دیگران]] را از او بستانم. ما در برابر [[فرمان خدا]] [[راضی]] هستیم و در مقابل امر او [[تسلیم]] میباشیم. [[امام]]{{ع}} در این فراز از سخنانش که بعد از [[جنگ نهروان]] ایراد گردیده، به بیان حالات روحیاش میپردازد و [[دفاع از مظلومین]] را به عنوان یکی از اهداف خود مطرح میکند و عملکرد خلفای پیشین را که به [[ستم]] و تبعیضهای ناروایی منجر گردیده و در زمان [[خلیفه سوم]] به اوج خود رسیده بود، مورد [[نکوهش]] قرار داده و تأکید داشت: "من در مقابل [[رفتار]] دیگران که چه کردند، هیچگونه مسؤولیتی ندارم و آنچه که من را به قبول [[خلافت]] واداشت، اجرای [[حق]] و [[عدالت]] و گرفتن [[حق]] [[ضعیفان]] از [[زورمندان]] بود". به خاطر این [[رفتار]] عدالتخواهانه است که [[امام]]{{ع}} بعد از [[پذیرفتن]] [[مقام خلافت]]، درصدد برمیآید تا [[حکام]] [[ظالم]] و [[ستمگر]] را از [[تصدی]] امور [[مسلمین]] معزول دارد و در این [[تصمیم]] خود [[قاطع]] و مصمم بود. لذا در مقابل [[ابن عباس]] و عدهای دیگر که با [[عزل]] [[معاویه]] از [[قدرت]] [[مخالف]] بودند و [[حضرت]] را به [[سازش]] توصیه میکردند و میگفتند: فعلاً [[عزل]] [[معاویه]] به [[صلاح]] نیست، ایستاد و در جواب آنها فرمود: "من برای یک روز هم نمیتوانم اشخاص [[فاسد]] و ناشایست را بر [[جماعت]] [[مسلمین]] حکمروا ببینم"<ref>علی کیست؟، فضلالله کمپانی، ص ۲۱۲.</ref>. گرچه برخی از کوتهنظران، بر این [[رفتار]] [[امام]]{{ع}} با گماشتگان [[عثمان]] خرده گرفتهاند و میگویند: [[علی]]{{ع}} با [[سیاست]] آشنایی نداشت و الّا [[معاویه]] را فوراً [[عزل]] نمیکرد و یا در [[شورای شش نفره]] [[عمر]] سخن [[عبدالرحمن بن عوف]] را که گفت: "با تو [[بیعت]] میکنیم به شرطی که به [[کتاب خدا]]،[[ سنت]] [[پیغمبر]] و [[سیرت]] [[ابوبکر]] و [[عمر]] [[رفتار]] کنی"، موقتاً میپذیرفت. اما از آنجایی که [[علی]]{{ع}} [[مرد ]][[حقیقت]] و [[انسان]] پاکباخته بود، هدفش از [[تصدی]] [[خلافت]] جز پیاده کردن [[احکام الهی]] و احقاق [[حقوق]] محرومین نبود، تمام این اشکالات را یاوهسرایی بیش ندانسته و میفرماید: {{متن حدیث|لَوْ لَا التُّقَى لَكُنْتُ أَدْهَى الْعَرَبِ}}<ref>بحارالانوار، ج ۴۱، ص ۱۵۰.</ref>؛ اگر من [[تقوی]] و [[حقیقت]] را به فرض محال، کنار گذارم، در [[زندگی]] هم از تمام [[عرب]] زرنگتر میشدم. | *[[علی]]{{ع}} در پرورش [[عدالت]] و [[حمایت]] از زیردستان در اوجی قرار دارد که بدون اغماض و گذشت، [[اعمال]] و [[کردار]] خود را نیز مورد [[محاسبه]] قرار میداد و [[ستمگران]] را [[مجازات]] میکرد و [[حقوق]] [[مظلومین]] را به آنان بازمیگرداند و با [[قاطعیت]] فریاد میزد: {{متن حدیث|الذَّلِيلُ عِنْدِي عَزِيزٌ حَتَّى آخُذَ الْحَقَّ لَهُ وَ الْقَوِيُّ عِنْدِي ضَعِيفٌ حَتَّى آخُذَ الْحَقَّ مِنْهُ رَضِينَا عَنِ اللَّهِ قَضَاءَهُ وَ سَلَّمْنَا لِلَّهِ أَمْرَهُ}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۳۷.</ref>؛ [[ناتوان]] ستمدیده در نظر من، [[عزیز]] است تا حقش را بگیرم و زورمند [[ستمگر]] نزد من، حقیر و [[ضعیف]] است تا [[حق دیگران]] را از او بستانم. ما در برابر [[فرمان خدا]] [[راضی]] هستیم و در مقابل امر او [[تسلیم]] میباشیم. [[امام]]{{ع}} در این فراز از سخنانش که بعد از [[جنگ نهروان]] ایراد گردیده، به بیان حالات روحیاش میپردازد و [[دفاع از مظلومین]] را به عنوان یکی از اهداف خود مطرح میکند و عملکرد خلفای پیشین را که به [[ستم]] و تبعیضهای ناروایی منجر گردیده و در زمان [[خلیفه سوم]] به اوج خود رسیده بود، مورد [[نکوهش]] قرار داده و تأکید داشت: "من در مقابل [[رفتار]] دیگران که چه کردند، هیچگونه مسؤولیتی ندارم و آنچه که من را به قبول [[خلافت]] واداشت، اجرای [[حق]] و [[عدالت]] و گرفتن [[حق]] [[ضعیفان]] از [[زورمندان]] بود". به خاطر این [[رفتار]] عدالتخواهانه است که [[امام]]{{ع}} بعد از [[پذیرفتن]] [[مقام خلافت]]، درصدد برمیآید تا [[حکام]] [[ظالم]] و [[ستمگر]] را از [[تصدی]] امور [[مسلمین]] معزول دارد و در این [[تصمیم]] خود [[قاطع]] و مصمم بود. لذا در مقابل [[ابن عباس]] و عدهای دیگر که با [[عزل]] [[معاویه]] از [[قدرت]] [[مخالف]] بودند و [[حضرت]] را به [[سازش]] توصیه میکردند و میگفتند: فعلاً [[عزل]] [[معاویه]] به [[صلاح]] نیست، ایستاد و در جواب آنها فرمود: "من برای یک روز هم نمیتوانم اشخاص [[فاسد]] و ناشایست را بر [[جماعت]] [[مسلمین]] حکمروا ببینم"<ref>علی کیست؟، فضلالله کمپانی، ص ۲۱۲.</ref>. گرچه برخی از کوتهنظران، بر این [[رفتار]] [[امام]]{{ع}} با گماشتگان [[عثمان]] خرده گرفتهاند و میگویند: [[علی]]{{ع}} با [[سیاست]] آشنایی نداشت و الّا [[معاویه]] را فوراً [[عزل]] نمیکرد و یا در [[شورای شش نفره]] [[عمر]] سخن [[عبدالرحمن بن عوف]] را که گفت: "با تو [[بیعت]] میکنیم به شرطی که به [[کتاب خدا]]،[[ سنت]] [[پیغمبر]] و [[سیرت]] [[ابوبکر]] و [[عمر]] [[رفتار]] کنی"، موقتاً میپذیرفت. اما از آنجایی که [[علی]]{{ع}} [[مرد ]][[حقیقت]] و [[انسان]] پاکباخته بود، هدفش از [[تصدی]] [[خلافت]] جز پیاده کردن [[احکام الهی]] و احقاق [[حقوق]] محرومین نبود، تمام این اشکالات را یاوهسرایی بیش ندانسته و میفرماید: {{متن حدیث|لَوْ لَا التُّقَى لَكُنْتُ أَدْهَى الْعَرَبِ}}<ref>بحارالانوار، ج ۴۱، ص ۱۵۰.</ref>؛ اگر من [[تقوی]] و [[حقیقت]] را به فرض محال، کنار گذارم، در [[زندگی]] هم از تمام [[عرب]] زرنگتر میشدم<ref>[[غلام سخی حلیمی|سخی حلیمی، غلام]]، [[فرهنگ کوثر (نشریه)|فصلنامه فرهنگ کوثر]]، [[امام علی و دفاع از مظلوم (مقاله)|امام علی و دفاع از مظلوم]]، ص27، 28.</ref>. | ||
== پرسشهای وابسته == | |||
== جستارهای وابسته == | |||
{{فهرست اثر}} | |||
{{ستون-شروع|7}} | |||
* [[ظلم]] | |||
* [[اعتراض]] | |||
* [[استکبارستیزی]] | |||
* [[ظلمپذیری]] ([[سکوت بر ظلم]]) | |||
* [[ظلمناپذیری]] ([[اباء الضیم]]) | |||
* [[ظلمستیزی]] | |||
* [[کفر به طاغوت]] | |||
* [[امر به معروف و نهی از منکر]] | |||
* [[مبارزه با طاغوت]] | |||
* [[قیام مسالمتآمیز]] | |||
* [[قیام مسلحانه]] (نبرد مسلحانه) | |||
* [[مظالم]] | |||
* [[مظالم عباد]] | |||
* [[معونة الظالم]] | |||
* [[عدالت]] ([[عدل]]) | |||
* [[عدالتخواهی]] | |||
* [[عزتطلبی]] | |||
{{پایان}} | |||
{{پایان}} | |||
==منابع== | |||
# [[پرونده:Fqs.jpg|22px]] [[غلام سخی حلیمی|حلیمی]]، [[امام علی و دفاع از مظلوم (مقاله)|'''امام علی و دفاع از مظلوم''']] | |||
==پانویس== | |||
{{یادآوری پانویس}} | |||
{{پانویس2}} | |||
[[رده:مدخل]] | |||
[[رده:دفاع از مظلوم]] |
نسخهٔ ۲۸ سپتامبر ۲۰۲۰، ساعت ۰۸:۳۷
- مدخلهای وابسته به این بحث:
- دفاع از مظلوم در قرآن | دفاع از مظلوم در حدیث | دفاع از مظلوم در نهجالبلاغه | دفاع از مظلوم در سیره پیامبران | دفاع از مظلوم در سیره پیامبر خاتم | دفاع از مظلوم در معارف دعا و زیارات | دفاع از مظلوم در فقه اسلامی | دفاع از مظلوم در اخلاق اسلامی | دفاع از مظلوم در معارف مهدویت | دفاع از مظلوم در معارف انقلاب اسلامی | دفاع از مظلوم از دیدگاه اهل سنت
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل دفاع از مظلوم (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- امام علی(ع) مرد حق و حقیقت بود و میخواست عدالت را در جامعه پیاده کند و حقوق زیردستان را از ستمگران بگیرد، در این مسیر برای او هیچ تفاوتی بین اشخاص و افراد وجود نداشت؛ زیرا از منظر علی(ع)، غلام سیاه حبشی با فرزند دلبندش یکسان بود و باید از مزایایی یکسان در اجتماع برخوردار میشدند. چون هدف امام ریشهکن نمودن فساد، تبعیض طبقاتی و تحقق عدالت در جامعه بود، برای همین، از ظلم و ستمتبری میجست و برای فرماندارانش اصول اخلاقی، راهکارهای حکومتداری و عدالتپروری را یادآور میشد. به این هم قناعت نمیکرد و بلکه رفتار آنان را با رعیت و مردم زیر نظر داشت، تا مبادا در حکومت او حقی پایمال گردد و مظلومی محروم شود. امام(ع) در نامه به مالک اشتر نخعی، فرمانروای مصر، این مسأله را یادآور میشود و به او سفارش میکند: مقداری از وقت خود را در اختیار نیازمندان، ضعیفان و محرومان قرار بده و درهای «دارالاماره» را باز بگذار، تا مردم آزادانه و بدون موانع نزد تو بیایند و مشکلات خود را با تو در میان بگذارند تا خود شخصاً به کارها و گرفتاریهای ایشان رسیدگی نمایی، چرا که من بارها از رسول خدا(ص) شنیدم که میفرمود: «لَنْ تُقَدَّسَ أُمَّةٌ لَا يُؤْخَذُ لِلضَّعِيفِ فِيهَا حَقُّهُ مِنَ الْقَوِيِّ غَيْرَ مُتَتَعْتِعٍ»[۱]؛ امتی که حق ضعیفان را از زورمندان باصراحت و بدون خوف و ترس نگیرد، هرگز پاک نمیشود و روی سعادت را نمیبیند.
- اساس حکومت علی(ع) بر پایه عدالت، مساوات و ارزشهای الهی و انسانی پیریزی شده بود و روی همین جهت، هیچ چیز نتوانست امام(ع) را از بازگو نمودن حقیقت بازدارد. بدین لحاظ وقتی اطلاع حاصل میکند که فرزندش امام حسن(ع) یک مقدار از عسل بیت المال را قرض گرفته است، سخت ناراحت میشود و او را مورد سرزنش و ملامت قرار میدهد[۲].
- علی(ع) در پرورش عدالت و حمایت از زیردستان در اوجی قرار دارد که بدون اغماض و گذشت، اعمال و کردار خود را نیز مورد محاسبه قرار میداد و ستمگران را مجازات میکرد و حقوق مظلومین را به آنان بازمیگرداند و با قاطعیت فریاد میزد: «الذَّلِيلُ عِنْدِي عَزِيزٌ حَتَّى آخُذَ الْحَقَّ لَهُ وَ الْقَوِيُّ عِنْدِي ضَعِيفٌ حَتَّى آخُذَ الْحَقَّ مِنْهُ رَضِينَا عَنِ اللَّهِ قَضَاءَهُ وَ سَلَّمْنَا لِلَّهِ أَمْرَهُ»[۳]؛ ناتوان ستمدیده در نظر من، عزیز است تا حقش را بگیرم و زورمند ستمگر نزد من، حقیر و ضعیف است تا حق دیگران را از او بستانم. ما در برابر فرمان خدا راضی هستیم و در مقابل امر او تسلیم میباشیم. امام(ع) در این فراز از سخنانش که بعد از جنگ نهروان ایراد گردیده، به بیان حالات روحیاش میپردازد و دفاع از مظلومین را به عنوان یکی از اهداف خود مطرح میکند و عملکرد خلفای پیشین را که به ستم و تبعیضهای ناروایی منجر گردیده و در زمان خلیفه سوم به اوج خود رسیده بود، مورد نکوهش قرار داده و تأکید داشت: "من در مقابل رفتار دیگران که چه کردند، هیچگونه مسؤولیتی ندارم و آنچه که من را به قبول خلافت واداشت، اجرای حق و عدالت و گرفتن حق ضعیفان از زورمندان بود". به خاطر این رفتار عدالتخواهانه است که امام(ع) بعد از پذیرفتن مقام خلافت، درصدد برمیآید تا حکام ظالم و ستمگر را از تصدی امور مسلمین معزول دارد و در این تصمیم خود قاطع و مصمم بود. لذا در مقابل ابن عباس و عدهای دیگر که با عزل معاویه از قدرت مخالف بودند و حضرت را به سازش توصیه میکردند و میگفتند: فعلاً عزل معاویه به صلاح نیست، ایستاد و در جواب آنها فرمود: "من برای یک روز هم نمیتوانم اشخاص فاسد و ناشایست را بر جماعت مسلمین حکمروا ببینم"[۴]. گرچه برخی از کوتهنظران، بر این رفتار امام(ع) با گماشتگان عثمان خرده گرفتهاند و میگویند: علی(ع) با سیاست آشنایی نداشت و الّا معاویه را فوراً عزل نمیکرد و یا در شورای شش نفره عمر سخن عبدالرحمن بن عوف را که گفت: "با تو بیعت میکنیم به شرطی که به کتاب خدا،سنت پیغمبر و سیرت ابوبکر و عمر رفتار کنی"، موقتاً میپذیرفت. اما از آنجایی که علی(ع) مرد حقیقت و انسان پاکباخته بود، هدفش از تصدی خلافت جز پیاده کردن احکام الهی و احقاق حقوق محرومین نبود، تمام این اشکالات را یاوهسرایی بیش ندانسته و میفرماید: «لَوْ لَا التُّقَى لَكُنْتُ أَدْهَى الْعَرَبِ»[۵]؛ اگر من تقوی و حقیقت را به فرض محال، کنار گذارم، در زندگی هم از تمام عرب زرنگتر میشدم[۶].
پرسشهای وابسته
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ نهج البلاغه (صبحی صالح)، نامه ۵۳.
- ↑ علی کیست؟، فضلالله کمپانی، ص ۲۰۹.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۳۷.
- ↑ علی کیست؟، فضلالله کمپانی، ص ۲۱۲.
- ↑ بحارالانوار، ج ۴۱، ص ۱۵۰.
- ↑ سخی حلیمی، غلام، فصلنامه فرهنگ کوثر، امام علی و دفاع از مظلوم، ص27، 28.