شعر و امام علی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پانویس2}} +{{پانویس}}))
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==پانویس== {{یادآوری پانویس}} {{پانویس}} +== پانویس == {{پانویس}}))
خط ۲۵: خط ۲۵:
* [[پرونده:13681048.jpg|22px]] [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه نهج البلاغه ج۱''']]
* [[پرونده:13681048.jpg|22px]] [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه نهج البلاغه ج۱''']]


==پانویس==
== پانویس ==
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس}}
{{پانویس}}



نسخهٔ ‏۲۵ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۶:۵۹


مقدمه

فإن كُنت بِالشُّوري مَلَكتَ أُمورَهُم *** فَكَيفَ بهذا و المشيرونَ غُيَّبُ
وَ إِنْ كُنْتَ بِالْقُرْبَى حَجَجْتَ خَصِيْمَهُم *** فَغَيْرُكَ أَوْلَى بِالنَّبِيِّ وَأَقْرَبُ[۶][۷].
  • علاوه بر این دو بیت، ابیات بی‌نام و نشان دیگری در نهج البلاغه نقل شده است که بعید نیست شاعرِ بعضی از آن ابیات که گویندگان آنها تاکنون مشخص نشده، شخص امام(ع) باشد[۸].
  • ادله دیگری علاوه بر دیوان امام(ع) و ابیاتی که آن حضرت از خود و دیگران در نهج البلاغه آورده است، می‌توان برای طبع شاعرانه و ذوق ادیبانه امام(ع) اقامه کرد که از آن جمله است:
  1. استفاده از آرایه‌های ادبی و نکات بلاغی در نهج البلاغه، تا آن‌جا که به‌سبب غلبه این وجه ادبی، سیدرضی نامِ منتخبات خود از خطبه‌ها و نامه‌ها و کلمات علی بن ابی‌طالب را نهج البلاغه (راه سخن رسا گفتن) نامیده و انصافاً "در میان هزاران نام که مصنّفان، مؤلفان و مترجمان حوزه مسلمانی بر کتاب خود نهاده‌اند، هیچ نامی چون نهج البلاغه با محتوای کتاب منطبق نیست." این معنا به‌قدری مشهور است که بزرگان ادبای عرب، مانند جاحظ (م: ۲۵۵ ق) امام ادب عرب، ابن نباته عبدالرحیم بن محمد اسماعیل (م ۳۷۴ ق)، ادیب و خطیب مشهور عرب در عهد سیف الدوله و ابواسحاق صابی (م ۳۸۰) به برجستگی‌های آن اذعان و به ناتوانی خود اعتراف کرده‌اند. باری، کلام شعرگونه آن حضرت در نهج البلاغه و غرر الحکم، توانمندی امام(ع) در سرودن شعر و تمایل ایشان به شعر و شاعری را تأیید می‌کند[۹].
  2. داوری درباره شعر دیگران؛ نقل است که از ایشان درباره اشعرِ شعرای عرب نظر خواستند و امام پاسخ داد: شعرا همه در یک میدان از عرصه‌های شعر و ادب نتاخته‌اند تا برنده و سرآمد آنها معلوم شود، بلکه هر یک در یک نوع از شعر استاد بوده‌اند، یکی فخریه خوب سروده و دیگری در توصیف بیابان و شتر ماهر بوده و.... ولی اگر به ناچار بخواهیم یکی را انتخاب کنیم، ملک ضلّیل خواهد بود و مراد از "ملک ضلّیل" امرؤالقیس است. از داوری حضرت جند نکته قابل تأمل است: نخست آن‌که حضرت به یک نکته مهم ادبی اشاره می‌کند و آن تخصصی بودن شعر است. این بدان معناست که اظهارنظر کلی درباره شعرا که هر یک به نوعی از شعر علاقه‌مندند و سبکی خاص دارند، کاری علمی به‌شمار نمی‌رود و باید در هر شاخه و نوع و سبکی، شاعر برتر و بهتر را جست‌وجو کرد. نکته دیگر در نقد و داوری، نادیده گرفتن پیشینه‌های ذهنی و پیش‌داوری است که مانع از قضاوت عادلانه می‌شود. حضرت با توجه به اشرافی که به اوضاع و احوال امرؤالقیس داشته او را اشعر شعرای عرب خوانده است و این، نشان از آن دارد که در نزد حضرت پیشینه و شخصیت شاعر، ملاک داوری نیست و تنها به جنبه‌های شعری و هنری شاعر توجه کرده است[۱۰].
  3. استقبال و اقتباس مقرون به تواضع و فروتنی ادبای بزرگ تازی‌گوی و پارسی‌سرای از بیانات آن حضرت از نظر لفظی و محتوایی، دلالت بر جنبه‌های علمی و هنری نهج البلاغه دارد. جاحظ، ابن مقفّع، ابن نباته، بدیع الزمان همدانی، ابوبکر خوارزمی، صاحب بن عباد، ابوالفتح بستی و... از قدما و شیخ محمد عبده، محمد حسین نایل المرصفی، ناصیف یازجی و زکی مبارک از متأخرین ادبای عرب و شاعران بلندپایه پارسی‌گوی مانند فردوسی، سنایی، ناصرخسرو، مولوی، سعدی، حافظ و هم‌چنین نصرالله منشی، سعدالدین وراوینی و نظامی عروضی سمرقندی از جمله این ادیبان هستند. و ده‌ها شاعر و نویسنده گذشته و معاصر تنها معدودی از نویسندگان و شاعران بی‌شماری هستند که لفظ و معنای آثار خود را مدیون و مرهون امام علی بن ابی‌طالب(ع) می‌دانند[۱۱].

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 501- 502.
  2. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 502.
  3. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 502.
  4. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 502.
  5. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 502.
  6. اگر با شورا کار آنان را به‌دست گرفتی، چه شورایی بود که رأی دهندگان در آن‌جا نبودند؛ و اگر از راه خویشاوندی بر مدّعیان حجّت آوردی، دیگران از تو به پیامبر نزدیک‌تر و سزاوارتر بودند.
  7. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 502-503.
  8. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 503.
  9. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 503.
  10. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 504.
  11. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 504.