اثبات عصمت امام در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخهها
(←پانویس) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۲) |
||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
#اگر امام، [[مرتکب گناه]] و لغزش شود، یا باید از او [[اطاعت]] کرد که این، باطل است و نه [[عقل]] اجازه [[پیروی]] از [[گمراه]] و [[گناهکار]] را میدهد و نه شرع، و یا نباید از او پیروی کرد که در این صورت، فایده [[امام]] منتفی و [[فلسفه وجودی]]اش [[لغو]] خواهد بود و واجبالاطاعة نخواهد شد؛ در حالی که [[قرآن]] [[دستور]] به [[اطاعت]] بیقید و شرط از [[اولیالامر]] داده است {{متن قرآن|أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>. پس امام بیعصمت، عَبَث و ابتر است و غرض از [[نصب]] وی [[باطل]] میشود<ref>تجرید الاعتقاد، ص۲۲۲؛ أنیس الموحدین، ص۱۴۰؛ إمامتپژوهی، ص۱۵۸.</ref>. | #اگر امام، [[مرتکب گناه]] و لغزش شود، یا باید از او [[اطاعت]] کرد که این، باطل است و نه [[عقل]] اجازه [[پیروی]] از [[گمراه]] و [[گناهکار]] را میدهد و نه شرع، و یا نباید از او پیروی کرد که در این صورت، فایده [[امام]] منتفی و [[فلسفه وجودی]]اش [[لغو]] خواهد بود و واجبالاطاعة نخواهد شد؛ در حالی که [[قرآن]] [[دستور]] به [[اطاعت]] بیقید و شرط از [[اولیالامر]] داده است {{متن قرآن|أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>. پس امام بیعصمت، عَبَث و ابتر است و غرض از [[نصب]] وی [[باطل]] میشود<ref>تجرید الاعتقاد، ص۲۲۲؛ أنیس الموحدین، ص۱۴۰؛ إمامتپژوهی، ص۱۵۸.</ref>. | ||
#«امام [[امین]] خداست بر [[دین]] و دنیای [[مردم]]. پس هرگاه خود در [[احکام الهی]] [[خیانت]] کند، کی قابل [[امامت]] خواهد بود؟ بلکه محل ملامت خواهد بود به قول [[خدا]] که فرموده است: "آیا مردم را به [[نیکی]] میخوانید و خود را فراموش میکنید با آنکه [[کتاب خدا]] را میخوانید؟" و باز فرموده است: "ای گروه [[مؤمنان]]! چرا میگویید چیزی را که خود عمل نمیکنید؟" [[حق تعالی]] بسیار [[دشمن]] میدارد که بگویید چیزی را که نمیکنید و کسی که مستحق این ملامتها باشد، قابل [[خلافت]] و امامت نیست»<ref>حق الیقین، ص۴۰.</ref>. | #«امام [[امین]] خداست بر [[دین]] و دنیای [[مردم]]. پس هرگاه خود در [[احکام الهی]] [[خیانت]] کند، کی قابل [[امامت]] خواهد بود؟ بلکه محل ملامت خواهد بود به قول [[خدا]] که فرموده است: "آیا مردم را به [[نیکی]] میخوانید و خود را فراموش میکنید با آنکه [[کتاب خدا]] را میخوانید؟" و باز فرموده است: "ای گروه [[مؤمنان]]! چرا میگویید چیزی را که خود عمل نمیکنید؟" [[حق تعالی]] بسیار [[دشمن]] میدارد که بگویید چیزی را که نمیکنید و کسی که مستحق این ملامتها باشد، قابل [[خلافت]] و امامت نیست»<ref>حق الیقین، ص۴۰.</ref>. | ||
#رتبه و [[منزلت امام]] [[خطاکار]]، [[پایینتر]] خواهد بود از جایگاه عموم مردم، در حالی که امام و پیشوای هر [[قوم]] باید [[برتر]] وافضل از دیگران باشد تا زعامتش مقبول و معقول باشد<ref>تجرید الاعتقاد، ص۲۲۲.</ref> | #رتبه و [[منزلت امام]] [[خطاکار]]، [[پایینتر]] خواهد بود از جایگاه عموم مردم، در حالی که امام و پیشوای هر [[قوم]] باید [[برتر]] وافضل از دیگران باشد تا زعامتش مقبول و معقول باشد<ref>تجرید الاعتقاد، ص۲۲۲.</ref><ref>[[حسن علیپور وحید|علیپور وحید، حسن]]، [[مکتب در فرآیند نواندیشی (کتاب)|مکتب در فرآیند نواندیشی]]، ص ۴۰.</ref> | ||
==پرسش مستقیم== | ==پرسش مستقیم== |
نسخهٔ ۱۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۱:۰۹
مقدمه
همان منطق و فلسفهای که عصمت انبیا را به گونه ضرورت و حتمیت واجب میشمارد، میطلبد اوصیا و وارثان انبیا نیز معصوم و مصون از هرگونه گناه و لغزش باشند. ادله لزوم عصمت در نبوت با همان قوّت وشدّت و با همان بنیادهای نظری و عملی، در حوزه امامت نیز استناد و استدلال میشود. برخی از مستندات عقلی عصمت درامامشناسی:
- از برترین کارکردهای امام، حفاظت از شریعت و دستاوردهای وحی در حوزه نظر و عمل است. پیشنیاز قطعی حفاظت از دین، عصمت نظری و عملی است. اگر معرفت امام به دین یا رفتار وی مصون از خطا نباشد، نمیتواند از دین حراست بورزد؛ زیرا جاهل و غیرعامل خواهد بود و بیگانه از شرع به شمار میرود. اگر امام عصمت نداشته باشد و شریعت را مخالفت و معصیت کند خود ناقض شریعت خواهد بود، نه حافظ. همانگونه که دستاورد نبوت، «ایجاد» شریعت است و بیعصمت سامان نمییابد، رهآورد امامت نیز که «ابقا» ی شریعت است، بدون عصمت به سرانجام نمیرسد[۱].
- اگر امام، معصوم نباشد، تسلسل لازم میآید؛ چون اگر امام خطا کند، برای رفع خطا باید به امامی دیگر مراجعه کرد که از خطا در امان است. و اگر او هم معصوم نباشد، رجوع به امامی دیگر لازم میآید و هیچگاه خطا و اشتباه رفع نمیشود. از آنجا که تسلسل باطل است، وجود امام معصوم، ضروری خواهد بود تا این زنجیره بیحاصل و سرگردان را با علم یقینی و عمل معصومانه خود بگسلد و یک یک حلقههای انسانی را دست بگیرد و به مقصد برساند[۲].
- اگر امام، مرتکب گناه و لغزش شود، یا باید از او اطاعت کرد که این، باطل است و نه عقل اجازه پیروی از گمراه و گناهکار را میدهد و نه شرع، و یا نباید از او پیروی کرد که در این صورت، فایده امام منتفی و فلسفه وجودیاش لغو خواهد بود و واجبالاطاعة نخواهد شد؛ در حالی که قرآن دستور به اطاعت بیقید و شرط از اولیالامر داده است ﴿أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾[۳]. پس امام بیعصمت، عَبَث و ابتر است و غرض از نصب وی باطل میشود[۴].
- «امام امین خداست بر دین و دنیای مردم. پس هرگاه خود در احکام الهی خیانت کند، کی قابل امامت خواهد بود؟ بلکه محل ملامت خواهد بود به قول خدا که فرموده است: "آیا مردم را به نیکی میخوانید و خود را فراموش میکنید با آنکه کتاب خدا را میخوانید؟" و باز فرموده است: "ای گروه مؤمنان! چرا میگویید چیزی را که خود عمل نمیکنید؟" حق تعالی بسیار دشمن میدارد که بگویید چیزی را که نمیکنید و کسی که مستحق این ملامتها باشد، قابل خلافت و امامت نیست»[۵].
- رتبه و منزلت امام خطاکار، پایینتر خواهد بود از جایگاه عموم مردم، در حالی که امام و پیشوای هر قوم باید برتر وافضل از دیگران باشد تا زعامتش مقبول و معقول باشد[۶][۷]
پرسش مستقیم
منابع
پانویس
- ↑ تجرید الاعتقاد، ص۲۲۲؛ أنیس الموحدین، ص۱۳۹؛ اسرار الحکم، ص۵۱۳.
- ↑ تجرید الاعتقاد، ص۲۲۲؛ أنیس الموحدین، ص۱۳۹؛ امامتپژوهی، ص۱۵۸؛ زندگانی چهارده معصوم(ع)، ص۲۳۲.
- ↑ «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.
- ↑ تجرید الاعتقاد، ص۲۲۲؛ أنیس الموحدین، ص۱۴۰؛ إمامتپژوهی، ص۱۵۸.
- ↑ حق الیقین، ص۴۰.
- ↑ تجرید الاعتقاد، ص۲۲۲.
- ↑ علیپور وحید، حسن، مکتب در فرآیند نواندیشی، ص ۴۰.