ابوزینب بن عوف انصاری: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۵۲: خط ۵۲:
نام او [[زهیر بن عوف انصاری|زهیر]] و از تیره غامد [[أزد]] است<ref>خلیفة بن خیاط، ص۱۹۰، ۲۳۲ و ۲۵۳.</ref>. از زندگانی او در زمان رسول خدا {{صل}} اطلاعی نیست. از او در شمار صحابه‌ای که [[حدیث غدیر]] را از [[رسول خدا]] {{صل}} شنیده و نقل کرده، یاد شده است<ref>ابن طاووس، ص۱۴۱؛ امینی، ج۱، ص۱۴۰.</ref>. هنگامی که [[امام علی]] {{ع}} در [[رحبه]] [[کوفه]]، [[باران]] خود را قسم داد تا هرکس حدیث غدیر را از رسول خدا {{صل}} شنیده، [[شهادت]] دهد، [[ابوزینب بن عوف]] و [[ابوایوب انصاری]] شهادت دادند که از رسول خدا {{صل}} در حالی که دست [[علی]] {{ع}} را گرفته بود شنیدیم که در [[روز غدیر خم]] فرمود: {{متن حدیث|الستم تَشْهَدُونَ أَنِّى قَدْ بَلَّغْتَ وَ نَصَحْتَ؟ }}؛ [[مردم]] [[تأیید]] کردند و سپس فرمود: {{متن حدیث| مَنْ كُنْتُ مَوْلاَهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلاَهُ اَللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاَهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ أَحِبَّ مَنْ أَحَبَّهُ وَ أَبْغِضْ مَنْ أَبْغَضَهُ وَ اُنْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اُخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ...}}<ref>ابن اثیر، ج۶، ص۱۲۶؛ ابن حجر، ج۷، ص۱۳۶؛ امینی، ج۱، ص۱۵ و ۱۸۴.</ref>.
نام او [[زهیر بن عوف انصاری|زهیر]] و از تیره غامد [[أزد]] است<ref>خلیفة بن خیاط، ص۱۹۰، ۲۳۲ و ۲۵۳.</ref>. از زندگانی او در زمان رسول خدا {{صل}} اطلاعی نیست. از او در شمار صحابه‌ای که [[حدیث غدیر]] را از [[رسول خدا]] {{صل}} شنیده و نقل کرده، یاد شده است<ref>ابن طاووس، ص۱۴۱؛ امینی، ج۱، ص۱۴۰.</ref>. هنگامی که [[امام علی]] {{ع}} در [[رحبه]] [[کوفه]]، [[باران]] خود را قسم داد تا هرکس حدیث غدیر را از رسول خدا {{صل}} شنیده، [[شهادت]] دهد، [[ابوزینب بن عوف]] و [[ابوایوب انصاری]] شهادت دادند که از رسول خدا {{صل}} در حالی که دست [[علی]] {{ع}} را گرفته بود شنیدیم که در [[روز غدیر خم]] فرمود: {{متن حدیث|الستم تَشْهَدُونَ أَنِّى قَدْ بَلَّغْتَ وَ نَصَحْتَ؟ }}؛ [[مردم]] [[تأیید]] کردند و سپس فرمود: {{متن حدیث| مَنْ كُنْتُ مَوْلاَهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلاَهُ اَللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاَهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ أَحِبَّ مَنْ أَحَبَّهُ وَ أَبْغِضْ مَنْ أَبْغَضَهُ وَ اُنْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اُخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ...}}<ref>ابن اثیر، ج۶، ص۱۲۶؛ ابن حجر، ج۷، ص۱۳۶؛ امینی، ج۱، ص۱۵ و ۱۸۴.</ref>.


هنگامی که [[فسق]] و [[شراب خواری]] [[ولید بن عقبه]] [[والی]] [[عثمان]]، در کوفه آشکار شد، گروهی که ابوزینب بن عوف از جمله آنان بود، بر [[ولید]] وارد شدند<ref>بلاذری، ج۶، ص۱۴۳.</ref> آنها او را از خود بی‌خود یافتند، پس انگشتری‌اش را بیرون آوردند و به [[مدینه]] نزد عثمان بردند و علیه ولید، شهادت دادند که شراب نوشیده است <ref>جوهری، ص۱۲۴؛ ابن عساکر، ج۶۳، ص۲۴۴.</ref>. عثمان از آنان پرسید: از کجا فهمیدید؟ گفتند: از آن شرابی بود که ما در [[جاهلیت]] می‌نوشیدیم و این نیز انگشتری اوست که از دست او بیرون آوردیم. عثمان از آنان نپذیرفت و بر ایشان [[خشمگین]] شد. ابوزینب همراه چند تن از [[دوستان]] خویش که معروف بودند، نزد [[امام علی]] {{ع}} رفتند و از او کمک خواستند. [[حضرت]] عثمان را وادار کرد تا ولید را [[عزل]] و بر او حد جاری کند. عثمان، ولید را عزل کرد و بعد از عزل، امام علی {{ع}} در محضر عثمان، خود بر ولید، حد [[شرب خمر]] جاری نمود<ref>ابن شبه نمیری، ج۳، ص۹۷۲؛ مسعودی، ج۲، ص۳۳۵؛ طبری، ج۴، ص۷-۲۷۳؛ ابن‌شهرآشوب، ج۱، ص۴۰۹.</ref>. بعد از [[عزل]] [[ولید]]، [[سعید بن عاص]] [[والی کوفه]] شد و [[خانه]] [[هاشم بن عتبه]] را به [[آتش]] کشید و او را تازیانه زد. این بار نیز ابوزینب همراه [[مالک اشتر]]، [[کمیل بن زیاد]] و از [[کوفه]] نزد [[عثمان]] رفتند و خواستار عزل سعید بن عاص شدند<ref>ابن سعد، ج۵، ص۲۴.</ref>.
هنگامی که [[فسق]] و [[شراب خواری]] [[ولید بن عقبه]] [[والی]] [[عثمان]]، در کوفه آشکار شد، گروهی که ابوزینب بن عوف از جمله آنان بود، بر [[ولید]] وارد شدند<ref>بلاذری، ج۶، ص۱۴۳.</ref> آنها او را از خود بی‌خود یافتند، پس انگشتری‌اش را بیرون آوردند و به [[مدینه]] نزد عثمان بردند و علیه ولید، شهادت دادند که شراب نوشیده است <ref>جوهری، ص۱۲۴؛ ابن عساکر، ج۶۳، ص۲۴۴.</ref>. عثمان از آنان پرسید: از کجا فهمیدید؟ گفتند: از آن شرابی بود که ما در [[جاهلیت]] می‌نوشیدیم و این نیز انگشتری اوست که از دست او بیرون آوردیم. عثمان از آنان نپذیرفت و بر ایشان [[خشمگین]] شد. ابوزینب همراه چند تن از [[دوستان]] خویش که معروف بودند، نزد [[امام علی]] {{ع}} رفتند و از او کمک خواستند. حضرت عثمان را وادار کرد تا ولید را [[عزل]] و بر او حد جاری کند. عثمان، ولید را عزل کرد و بعد از عزل، امام علی {{ع}} در محضر عثمان، خود بر ولید، حد [[شرب خمر]] جاری نمود<ref>ابن شبه نمیری، ج۳، ص۹۷۲؛ مسعودی، ج۲، ص۳۳۵؛ طبری، ج۴، ص۷-۲۷۳؛ ابن‌شهرآشوب، ج۱، ص۴۰۹.</ref>. بعد از [[عزل]] [[ولید]]، [[سعید بن عاص]] [[والی کوفه]] شد و [[خانه]] [[هاشم بن عتبه]] را به [[آتش]] کشید و او را تازیانه زد. این بار نیز ابوزینب همراه [[مالک اشتر]]، [[کمیل بن زیاد]] و از [[کوفه]] نزد [[عثمان]] رفتند و خواستار عزل سعید بن عاص شدند<ref>ابن سعد، ج۵، ص۲۴.</ref>.


در [[سال ۳۵ هجری]]، هنگامی که عثمان [[مخالفان]] خود را قلع و قمع کرد، ابوزینب همراه مالک اشتر، [[زید بن صوحان]]، کمیل بن زیاد و... گرد هم آمدند و گفتند: [[قسم به خدا]] تا زمانی که عثمان [[خلیفه]] است کسی نمی‌تواند سر بردارد<ref>طبری، ج۴، ص۴۰۳.</ref>.
در [[سال ۳۵ هجری]]، هنگامی که عثمان [[مخالفان]] خود را قلع و قمع کرد، ابوزینب همراه مالک اشتر، [[زید بن صوحان]]، کمیل بن زیاد و... گرد هم آمدند و گفتند: [[قسم به خدا]] تا زمانی که عثمان [[خلیفه]] است کسی نمی‌تواند سر بردارد<ref>طبری، ج۴، ص۴۰۳.</ref>.
خط ۵۸: خط ۵۸:
در آستانه [[جنگ صفین]]، ابوزینب بر [[امام علی]] {{ع}} وارد شد و عرض کرد: یا [[امیر مؤمنان]]! اگر ما بر [[حق]] هستیم، شما بودی که ما را به راه حق ره نمودی، [[خیر]] عظیمی را نصیب ما کردی، و اگر ما به راه کج و [[گمراهی]] برویم، [[گناه]] بزرگی نصیب شماست. به ما امر فرمودی که به [[جنگ]] دشمنانت برویم، ما نیز چنین کردیم و [[دوستی]] خود را با آنان گسستیم و [[خداوند]] داناست که در این کار جز [[اطاعت]] تو چیزی در نظر نداشتیم. آیا راهی را که ما میرویم بر حق نیست؟ [[امام]] در پاسخ فرمود: «بلی، من [[شهادت]] می‌دهم که [[نیت]] شما در اطاعت ما و [[اجابت]] [[دعوت]] ما صادق بود و چنانکه گفتی، با [[دشمنان]] ما [[دشمنی]] کردی و در راه [[خشنودی خدا]] گام برداشتی، پس بر تو [[بشارت]] باد».
در آستانه [[جنگ صفین]]، ابوزینب بر [[امام علی]] {{ع}} وارد شد و عرض کرد: یا [[امیر مؤمنان]]! اگر ما بر [[حق]] هستیم، شما بودی که ما را به راه حق ره نمودی، [[خیر]] عظیمی را نصیب ما کردی، و اگر ما به راه کج و [[گمراهی]] برویم، [[گناه]] بزرگی نصیب شماست. به ما امر فرمودی که به [[جنگ]] دشمنانت برویم، ما نیز چنین کردیم و [[دوستی]] خود را با آنان گسستیم و [[خداوند]] داناست که در این کار جز [[اطاعت]] تو چیزی در نظر نداشتیم. آیا راهی را که ما میرویم بر حق نیست؟ [[امام]] در پاسخ فرمود: «بلی، من [[شهادت]] می‌دهم که [[نیت]] شما در اطاعت ما و [[اجابت]] [[دعوت]] ما صادق بود و چنانکه گفتی، با [[دشمنان]] ما [[دشمنی]] کردی و در راه [[خشنودی خدا]] گام برداشتی، پس بر تو [[بشارت]] باد».


[[عمار بن یاسر]] بعد از [[سخنان امام علی]] {{ع}} به ابوزینب گفت: ای ابوزینب! در راه [[دشمنی با دشمنان خدا]] و [[رسول]] او [[استوار]] باش و به خود تردید راه مده. ابوزینب گفت: [[دوست]] داشتم دو [[گواه]] مانند شما از این [[امت]] بر پرسشی که داشتم، داشته باشم<ref>منقری، ص۱۰۱۔۱۰۰؛ ابن ابی الحدید، ج۳، ص۱۸۷.</ref>. [[ابن اثیر]]<ref>ابن اثیر، ج۶، ص۱۲۶.</ref> دو نفر به نام ابوزینب ذکر کرده و گفته است نام ابوزینبی که بر [[ضد]] [[ولید]] [[شهادت]] داد، [[زهیر بن حارث بن عوف]] است، ولی برای آنکه [[حدیث غدیر]] را نقل کرده، تنها [[کنیه]] آورده و به اسم او اشاره نکرده است؛ در حالی که [[ابن حجر]] تصریح کرده که گاه به [[ابوزینب بن عوف]]، زهیر بن حارث بن عوف نیز گفته شده است<ref>ابن حجر، ج۲، ص۴۷۷.</ref>. از این‌رو، [[زهیر بن حارث]] را به [[زهیر بن عوف بن حارث]] ارجاع داده است<ref>ابن حجر، ج۲، ص۴۷۳.</ref>. این طبیعی است که گاه میان اسم [[پدر]] و جد جابه جایی صورت بگیرد. افزون بر اینکه هیچ شاهدی بر دو نفر بودن این دو نداریم. ابن عبدالبر تنها به ابو زینبی که بر ضد ولید شهادت داد اشاره کرده و گفته است کسانی که او را در شمار [[صحابه]] آورده‌اند، [[اشتباه]] کرده‌اند<ref>ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۲۹.</ref>. ابوزینب در [[جنگ صفین]] همراه [[مخنف]] [[ازدی]] به شهادت رسید<ref>منقری، ص۲۶۳.</ref><ref>[[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابوزینب بن عوف انصاری»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۳۲۲.</ref>
[[عمار بن یاسر]] بعد از [[سخنان امام علی]] {{ع}} به ابوزینب گفت: ای ابوزینب! در راه [[دشمنی با دشمنان خدا]] و [[رسول]] او [[استوار]] باش و به خود تردید راه مده. ابوزینب گفت: [[دوست]] داشتم دو [[گواه]] مانند شما از این [[امت]] بر پرسشی که داشتم، داشته باشم<ref>منقری، ص۱۰۱۔۱۰۰؛ ابن ابی الحدید، ج۳، ص۱۸۷.</ref>. [[ابن اثیر]]<ref>ابن اثیر، ج۶، ص۱۲۶.</ref> دو نفر به نام ابوزینب ذکر کرده و گفته است نام ابوزینبی که بر [[ضد]] [[ولید]] [[شهادت]] داد، [[زهیر بن حارث بن عوف]] است، ولی برای آنکه [[حدیث غدیر]] را نقل کرده، تنها [[کنیه]] آورده و به اسم او اشاره نکرده است؛ در حالی که [[ابن حجر]] تصریح کرده که گاه به [[ابوزینب بن عوف]]، زهیر بن حارث بن عوف نیز گفته شده است<ref>ابن حجر، ج۲، ص۴۷۷.</ref>. از این‌رو، [[زهیر بن حارث]] را به [[زهیر بن عوف بن حارث]] ارجاع داده است<ref>ابن حجر، ج۲، ص۴۷۳.</ref>. این طبیعی است که گاه میان اسم [[پدر]] و جد جابه جایی صورت بگیرد. افزون بر اینکه هیچ شاهدی بر دو نفر بودن این دو نداریم. ابن عبدالبر تنها به ابو زینبی که بر ضد ولید شهادت داد اشاره کرده و گفته است کسانی که او را در شمار [[صحابه]] آورده‌اند، [[اشتباه]] کرده‌اند<ref>ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۲۹.</ref>. ابوزینب در [[جنگ صفین]] همراه [[مخنف]] [[ازدی]] به شهادت رسید<ref>منقری، ص۲۶۳.</ref>.<ref>[[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابوزینب بن عوف انصاری»، دانشنامه سیره نبوی ج۱]]، ص۳۲۲.</ref>


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ ‏۱۶ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۲۹

ابوزید اوسی
تصویر نمادین جنگ صفین
نام کاملسعد بن عبید بن عمان
جنسیتمرد
از قبیلهازد
از تیرهغامد
از اصحاب
حضور در جنگجنگ صفین

مقدمه

نام او زهیر و از تیره غامد أزد است[۱]. از زندگانی او در زمان رسول خدا (ص) اطلاعی نیست. از او در شمار صحابه‌ای که حدیث غدیر را از رسول خدا (ص) شنیده و نقل کرده، یاد شده است[۲]. هنگامی که امام علی (ع) در رحبه کوفه، باران خود را قسم داد تا هرکس حدیث غدیر را از رسول خدا (ص) شنیده، شهادت دهد، ابوزینب بن عوف و ابوایوب انصاری شهادت دادند که از رسول خدا (ص) در حالی که دست علی (ع) را گرفته بود شنیدیم که در روز غدیر خم فرمود: «الستم تَشْهَدُونَ أَنِّى قَدْ بَلَّغْتَ وَ نَصَحْتَ؟ »؛ مردم تأیید کردند و سپس فرمود: « مَنْ كُنْتُ مَوْلاَهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلاَهُ اَللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاَهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ أَحِبَّ مَنْ أَحَبَّهُ وَ أَبْغِضْ مَنْ أَبْغَضَهُ وَ اُنْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اُخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ...»[۳].

هنگامی که فسق و شراب خواری ولید بن عقبه والی عثمان، در کوفه آشکار شد، گروهی که ابوزینب بن عوف از جمله آنان بود، بر ولید وارد شدند[۴] آنها او را از خود بی‌خود یافتند، پس انگشتری‌اش را بیرون آوردند و به مدینه نزد عثمان بردند و علیه ولید، شهادت دادند که شراب نوشیده است [۵]. عثمان از آنان پرسید: از کجا فهمیدید؟ گفتند: از آن شرابی بود که ما در جاهلیت می‌نوشیدیم و این نیز انگشتری اوست که از دست او بیرون آوردیم. عثمان از آنان نپذیرفت و بر ایشان خشمگین شد. ابوزینب همراه چند تن از دوستان خویش که معروف بودند، نزد امام علی (ع) رفتند و از او کمک خواستند. حضرت عثمان را وادار کرد تا ولید را عزل و بر او حد جاری کند. عثمان، ولید را عزل کرد و بعد از عزل، امام علی (ع) در محضر عثمان، خود بر ولید، حد شرب خمر جاری نمود[۶]. بعد از عزل ولید، سعید بن عاص والی کوفه شد و خانه هاشم بن عتبه را به آتش کشید و او را تازیانه زد. این بار نیز ابوزینب همراه مالک اشتر، کمیل بن زیاد و از کوفه نزد عثمان رفتند و خواستار عزل سعید بن عاص شدند[۷].

در سال ۳۵ هجری، هنگامی که عثمان مخالفان خود را قلع و قمع کرد، ابوزینب همراه مالک اشتر، زید بن صوحان، کمیل بن زیاد و... گرد هم آمدند و گفتند: قسم به خدا تا زمانی که عثمان خلیفه است کسی نمی‌تواند سر بردارد[۸].

در آستانه جنگ صفین، ابوزینب بر امام علی (ع) وارد شد و عرض کرد: یا امیر مؤمنان! اگر ما بر حق هستیم، شما بودی که ما را به راه حق ره نمودی، خیر عظیمی را نصیب ما کردی، و اگر ما به راه کج و گمراهی برویم، گناه بزرگی نصیب شماست. به ما امر فرمودی که به جنگ دشمنانت برویم، ما نیز چنین کردیم و دوستی خود را با آنان گسستیم و خداوند داناست که در این کار جز اطاعت تو چیزی در نظر نداشتیم. آیا راهی را که ما میرویم بر حق نیست؟ امام در پاسخ فرمود: «بلی، من شهادت می‌دهم که نیت شما در اطاعت ما و اجابت دعوت ما صادق بود و چنانکه گفتی، با دشمنان ما دشمنی کردی و در راه خشنودی خدا گام برداشتی، پس بر تو بشارت باد».

عمار بن یاسر بعد از سخنان امام علی (ع) به ابوزینب گفت: ای ابوزینب! در راه دشمنی با دشمنان خدا و رسول او استوار باش و به خود تردید راه مده. ابوزینب گفت: دوست داشتم دو گواه مانند شما از این امت بر پرسشی که داشتم، داشته باشم[۹]. ابن اثیر[۱۰] دو نفر به نام ابوزینب ذکر کرده و گفته است نام ابوزینبی که بر ضد ولید شهادت داد، زهیر بن حارث بن عوف است، ولی برای آنکه حدیث غدیر را نقل کرده، تنها کنیه آورده و به اسم او اشاره نکرده است؛ در حالی که ابن حجر تصریح کرده که گاه به ابوزینب بن عوف، زهیر بن حارث بن عوف نیز گفته شده است[۱۱]. از این‌رو، زهیر بن حارث را به زهیر بن عوف بن حارث ارجاع داده است[۱۲]. این طبیعی است که گاه میان اسم پدر و جد جابه جایی صورت بگیرد. افزون بر اینکه هیچ شاهدی بر دو نفر بودن این دو نداریم. ابن عبدالبر تنها به ابو زینبی که بر ضد ولید شهادت داد اشاره کرده و گفته است کسانی که او را در شمار صحابه آورده‌اند، اشتباه کرده‌اند[۱۳]. ابوزینب در جنگ صفین همراه مخنف ازدی به شهادت رسید[۱۴].[۱۵]

منابع

پانویس

  1. خلیفة بن خیاط، ص۱۹۰، ۲۳۲ و ۲۵۳.
  2. ابن طاووس، ص۱۴۱؛ امینی، ج۱، ص۱۴۰.
  3. ابن اثیر، ج۶، ص۱۲۶؛ ابن حجر، ج۷، ص۱۳۶؛ امینی، ج۱، ص۱۵ و ۱۸۴.
  4. بلاذری، ج۶، ص۱۴۳.
  5. جوهری، ص۱۲۴؛ ابن عساکر، ج۶۳، ص۲۴۴.
  6. ابن شبه نمیری، ج۳، ص۹۷۲؛ مسعودی، ج۲، ص۳۳۵؛ طبری، ج۴، ص۷-۲۷۳؛ ابن‌شهرآشوب، ج۱، ص۴۰۹.
  7. ابن سعد، ج۵، ص۲۴.
  8. طبری، ج۴، ص۴۰۳.
  9. منقری، ص۱۰۱۔۱۰۰؛ ابن ابی الحدید، ج۳، ص۱۸۷.
  10. ابن اثیر، ج۶، ص۱۲۶.
  11. ابن حجر، ج۲، ص۴۷۷.
  12. ابن حجر، ج۲، ص۴۷۳.
  13. ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۲۹.
  14. منقری، ص۲۶۳.
  15. محمدی، رمضان، مقاله «ابوزینب بن عوف انصاری»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص۳۲۲.