شرایط ظهور امام مهدی چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
==عبارتهای دیگری از این پرسش== | ==عبارتهای دیگری از این پرسش== | ||
* منظور از [[شرایط ظهور]] چیست؟ | * منظور از [[شرایط ظهور]] چیست؟ | ||
* زمینههای ظهور امام مهدی کداماند؟ | * [[زمینههای ظهور امام مهدی]] کداماند؟ | ||
* [[شرایط ظهور امام مهدی]]{{ع}} چیست؟ و چه فرقهایی با [[علایم ظهور]] دارند؟ | * [[شرایط ظهور امام مهدی]]{{ع}} چیست؟ و چه فرقهایی با [[علایم ظهور]] دارند؟ | ||
* [[شرایط ظهور]] چیست و آیا باید همه آنها فراهم شود یا عوامل تسریع دیگری وجود دارد؟ | * [[شرایط ظهور]] چیست و آیا باید همه آنها فراهم شود یا عوامل تسریع دیگری وجود دارد؟ |
نسخهٔ ۱۶ مارس ۲۰۱۹، ساعت ۱۴:۳۰
شرایط ظهور امام مهدی چیست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت |
مدخل اصلی | مهدویت |
شرایط ظهور امام مهدی(ع) چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
عبارتهای دیگری از این پرسش
- منظور از شرایط ظهور چیست؟
- زمینههای ظهور امام مهدی کداماند؟
- شرایط ظهور امام مهدی(ع) چیست؟ و چه فرقهایی با علایم ظهور دارند؟
- شرایط ظهور چیست و آیا باید همه آنها فراهم شود یا عوامل تسریع دیگری وجود دارد؟
پاسخ نخست
- آیت الله شهید سید محمد صدر در کتاب «تاریخ غیبت کبری» در اینباره گفته است:
- «میتوان تعداد شرایط را سه چیز دانست:
- شرط اول: وجود طرح و برنامه عادلانه کامل کاملی که عدالت خالص واقعی را در برداشته باشد، و بتوان آن را در هر زمان و مکانی پیاده کرده و برای انسانیت سعادت و خوشی ببار آورد، و تضمین کننده سعادت دنیوی و اخروی انسان باشد. روشن است که بدون وجود چنین برنامه و نقشه جامعی، عدالت کامل متحقق نخواهد شد، و وجود عدالت ناقص و جزئی در سعادت بشریت نقش چندانی نمیتواند داشته باشد، زیرا به همان اندازه که عدالت، ناقص است؛ سعادت و خوشبختی انسان نیز ناقص خواهد بود، علاوه بر آنکه همان جنبههای نقص ممکن است زیادتر گشته و خودنمائی کند، و نهایتا سبب گردد که همان عدالت جزئی نیز نتواند مفید فایده قرار گیرد. چنانکه نمیتوان گفت که هدف خداوند وجود عدالت ناقص است و برای آن برنامهریزی کرده است، زیرا برنامهریزی الهی عبارت است از پرستش و عبادت کاملی که جز با تحقق عدالت کامل موجود نخواهد شد. بویژه بعد از آنکه دانستیم که از آغاز پیدایش انسان در روی زمین مسیر حرکت او رسیدن به این هدف بوده، و در آن صورت نمیتوان گفت که خداوند هدف این حرکت کلی را یک عدالت ناقص تعیین کرده است. و اگر چنین باشد ستمی ناروا است که بر بشریت وارد میشود، و خداوند بالاتر از آن است که نسبت ظلم و ستم به او بدهیم.
- بنابراین از این شرط سه مطلب به دست میآید:
- در حقیقت هدف نهائی، پیاده شدن نقشه کامل عدل جهانی است که در آن هیچ ظلم و ستمی وجود ندارد.
- این نقشه فقط به هنگام ظهور حضرت عملی میشود. و اگر بخواهد در آن روز هم قابل پیاده شدن نباشد دیگر در هیچ زمانی پیاده نخواهد شد، و گسترش عدالت در روز موعود محال و ممتنع میشود.
- پیش از آنکه بخواهند این نقشه را عملی کنند، اصول و کلیات آن باید برای مردم روشن باشد و از آن اطلاع داشته باشند. زیرا قبلا گفتیم که تطبیق و پیاده کردن نقشه خدائی وابسته به آن است که انسانها در طول زمان تجربیاتی به دست آورند و آزمایشاتی بدهند، تا در پذیرش عدالت واقعی قبلا تمرین کرده و بر ایشان بیسابقه نباشد، و از آن وحشت نکنند، و عمل بدان بر ایشان دشوار و سخت نباشد و موفقیت و پیروزی آن ناممکن نشود.
- شرط دوم: وجود رهبر و پیشوائی شایسته و بزرگ که شایستگی رهبری همه جانبه آن روز را داشته باشد. در این باره در ضمن دو نکته به بحث میپردازیم:
- نکته اول: این شرط به هنگام تحلیل به دو شرط زیر تقسیم میشود:
- اول: وجود رهبر برای این نهضت جهانی که بدون او چنین نهضتی راه نمیافتد.
- دوم این رهبر باید شایستگی رهبری در سطح جهانی را داشته باشد.
- یک جامعه را در یکی از سه حالت ذیل میتوانیم در نظر گیریم:
- هر فردی به تنهائی شایسته رهبری باشد، تا چه رسد به صورت جمعی.
- فرد به تنهائی نتواند وظائف رهبری را انجام دهد، بلکه رأی و نظریه متفق علیه عموم را اتخاذ کند.
- هم فرد و هم جامعه ناقص بوده و شایستگی رهبری نداشته باشند.
- صورت اول از درجه اعتبار ساقط است. زیرا هیچگاه و در هیچ زمانی نه در گذشته و نه در آینده این وضعیت قابل تحقق نیست و هیچ قانونگذار و فیلسوف و جامعهشناسی مدعی آن نمیتواند بشود که چنین وضعی پیش آید که تمام افراد، شایسته رهبری باشند و هر کس به تنهائی رهبر باشد. و اگر بخواهد روز موعود متوقف بر چنین حالتی باشد، هیچگاه فرا نخواهد رسید و این انتظار بیهوده خواهد بود و هیچیک از ادیان آسمانی که نوید چنان روزی را دادهاند، چنین مطلبی را نگفتهاند. علاوه بر آن چنین تلازمی بین این دو مسأله نیست که اگر فردی در صورت انفرادی شایستگی رهبری را داشته باشد، در صورت اجتماعی هم شایستگی خواهد داشت. زیرا در صورت انفرادی برخورد تضاد آراء و اندیشهها چندان نیست و لذا رهبری آسانتر انجام میگیرد، ولی در صورت رهبری جمعی به جهت برخورد و تضاد اندیشهها، رهبری دشوار میگردد. بنابراین هرگونه شایستگی رهبری فردی همراه شایستگی رهبری جمعی نخواهد بود، و اگر گفته شود که بر طبق موازین دموکراسی جدید، برخی از اشخاص و یا گروه اقلیت نظریه خود را پس گرفته و یا به نظر آنها اعتنا نشده و ملاک رأی اکثریت است، در این صورت زیان جبرانناپذیر و ظلمی ناروا انجام گرفته است. و اما صورت سوم؛ بدیهی است که این حالت نیز بیاعتبار است. زیرا اجتماع ناقصها هیچگاه کمال آفرین نخواهد بود. اگر اندیشه جمعشده آنها ناقص باشد، خواه ناخواه رهبری آنان نیز ناقص بوده و از پیاده کردن نقشه عدالت جهانی ناتوان خواهند بود.
- شرط سوم: وجود یاران همکار و همفکر و پایدار در کنار آن رهبر واحد. دلیل و برهان بر لزوم این مطلب را بعد از ابطال دو فرض میتوان اقامه کرد:
- اینکه بگوئیم آن رهبر واحد به تنهائی با دنیا بجنگد و به مقابله برخیزد. بطلان این نظریه واضح است، زیرا آن شخص هر چند توانائی جسمی و روحی داشته باشد، باز به تنهائی نخواهد توانست با تمامی دشمنان بستیزد و همه را از بین ببرد؛ البته با ابطال نظریه دوم که اظهار معجزه باشد، و الا به صورت اعجاز امکان آن پیروزی وجود دارد. اگر کسی بگوید که این رهبر واحد ابتدا به تنهائی کارش را شروع میکند و به تدریج یاران و همکارانی تربیت کرده و کارش را پیش میبرد، چنانکه رسول خدا این چنین عمل کرد؛ میگوئیم: معنای این مطلب آن است که این شخص به تمام عالم نمیپردازد مگر بعد از آنکه به تعداد کافی یار و یاور داشته باشد، نه اینکه خود به تنهائی با تمامی نیروهای دنیا بجنگد.
- این رهبر از طریق معجزه با جهانیان بجنگد.در این مطلب مناقشه است و حاصل آن در دو جواب خلاصه میشود:
- *پاسخ اول: اگر دعوت الهی در طول تاریخ بر اساس ایجاد معجزات برای یاری و پیروزی آن، پایهگذاری شده بود، از آغاز آفرینش بر روی کره زمین هیچگونه انحراف و ضلالتی پدیدار نمیگشت و دیگر نیازی به پیکار و جهاد انبیاء و یارانشان نبود، و بدین ترتیب روز موعود نیز نیازمند برنامهریزی برای تحقق آن نبوده به تأخیر نمیافتاد. زیرا از همان آغاز تولد بشریت تا پایان عمر بشر میتوانست موجود باشد.
- پاسخ دوم: دعوت الهی همواره بر پایه تربیت اختیاری فرد و امت قرار داشته است. چرا که خدای متعال به انسان عقل و اختیار عطا فرموده و راه حق و باطل را به او نشان داده و مسئولیت اعمالش را بر دوش خود وی گذارده است. و در چنین شرایطی است که تمحیص و امتحان الهی آغاز گشته و معنی مییابد. و روشن است ایمان آزموده شده، و لو در شکل بسیط و ابتدائی، گرانبهاتر و ریشهدارتر از ایمان قهری و اضطراری است. و با فرض به کار برده شدن معجزات مورد بحث، آنچه میتواند به دست آید، همین ایمان قهری است[۱].
پاسخهای دیگر
۱. حجت الاسلام و المسلمین موسوینسب؛ |
---|
|
۲. حجت الاسلام و المسلمین زهادت؛ |
---|
|
۳. حجت الاسلام و المسلمین سلیمیان؛ |
---|
|
۴. حجت الاسلام و المسلمین علیپور؛ |
---|
|
۵. حجت الاسلام و المسلمین رجالی تهرانی؛ |
---|
|
۶. حجت الاسلام و المسلمین دکتر یوسفیان؛ |
---|
|
۷. آقای السادة؛ |
---|
|
۸. نویسندگان کتاب «آفتاب مهر»؛ |
---|
|
۹. پژوهشگران مؤسسه آینده روشن؛ |
---|
|
۱۰. نویسندگان کتاب «نگین آفرینش»؛ |
---|
{{پایان جمع شدن} پرسشهای وابستهمنبعشناسی جامع مهدویتپانویس
|