حق در نهج البلاغه: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۴: خط ۲۴:
*[[امام]] {{ع}} در آسیب شناسی [[حق]] به موضوع فتنه‌ها و عواملی که گاه چهره [[حق]] را می‌پوشاند، اشاره می‌کند. باید به این نکته توجه داشت که نقطه مقابل [[حق]]، یعی [[باطل]]، همواره از موضع [[فتنه]] و [[نیرنگ]] به‌دنبال آن است که خود را در پوششی از [[حق]] [[پنهان]] سازد. از این‌رو [[امام]] {{ع}} فرمود: اگر [[باطل]] با [[حق]] نمی‌آمیخت بر جویندگان [[حق]] [[پنهان]] نمی‌ماند و اگر [[حق]] به [[باطل]] پوشیده نمی‌شد، زبان [[معاندان]] از طعن بریده می‌شد. ولی همواره پاره‌ای از [[حق]] و پاره‌ای از [[باطل]] در هم می‌آمیزند. در چنین حالی، [[شیطان]] بر [[دوستان]] مستولی می‌شود<ref>نهج البلاغه، خطبه ۵۰</ref>.
*[[امام]] {{ع}} در آسیب شناسی [[حق]] به موضوع فتنه‌ها و عواملی که گاه چهره [[حق]] را می‌پوشاند، اشاره می‌کند. باید به این نکته توجه داشت که نقطه مقابل [[حق]]، یعی [[باطل]]، همواره از موضع [[فتنه]] و [[نیرنگ]] به‌دنبال آن است که خود را در پوششی از [[حق]] [[پنهان]] سازد. از این‌رو [[امام]] {{ع}} فرمود: اگر [[باطل]] با [[حق]] نمی‌آمیخت بر جویندگان [[حق]] [[پنهان]] نمی‌ماند و اگر [[حق]] به [[باطل]] پوشیده نمی‌شد، زبان [[معاندان]] از طعن بریده می‌شد. ولی همواره پاره‌ای از [[حق]] و پاره‌ای از [[باطل]] در هم می‌آمیزند. در چنین حالی، [[شیطان]] بر [[دوستان]] مستولی می‌شود<ref>نهج البلاغه، خطبه ۵۰</ref>.
==[[هم‌بستگی]] [[حق]] و [[تکلیف]]==
==[[هم‌بستگی]] [[حق]] و [[تکلیف]]==
*[[نهج البلاغه]] [[حق]] را همیشه قرین و همراه با [[وظیفه]] و [[تکلیف]] می‌بیند. این امر منشأ پیدایش [[حقوق]] است. از منظر [[امیرمؤمنان]] {{ع}} [[حق]] به سود هیچ کس به جریان نمی‌افتد، مگر این‌که تکلیفی بر عهده‌اش گذاشته شود. در مقابل تکلیفی بر عهده کسی گذاشته نمی‌شود، مگر آن‌که حقی به سود او به جریان افتد. [[امام]] می‌فرماید:  
*[[نهج البلاغه]] [[حق]] را همیشه قرین و همراه با [[وظیفه]] و [[تکلیف]] می‌بیند. این امر منشأ پیدایش [[حقوق]] است. از منظر [[امیرمؤمنان]] {{ع}} [[حق]] به سود هیچ کس به جریان نمی‌افتد، مگر این‌که تکلیفی بر عهده‌اش گذاشته شود. در مقابل تکلیفی بر عهده کسی گذاشته نمی‌شود، مگر آن‌که حقی به سود او به جریان افتد. [[امام]] می‌فرماید: هیچ حقّی یک‌طرفه نیست: برای هرکس که سودی آورَد، مسئولیّتی نیز آفریند و هرکس را زیانی رسانَد، سودی هم بخشد. اگر تصوّر شود برای کسی حق یک‌سویه بدون مسئولیّت باشد، این ویژه خداست –نه آفریدگان- که آمیزه [[قدرت]] و [[عدالت]] است و حوادث روزگار و تلخ و شیرین زندگی، همه [[عدل]] و خیر است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۰۷</ref>.
هیچ حقّی یک‌طرفه نیست: برای هرکس که سودی آورَد، مسئولیّتی نیز آفریند و هرکس را زیانی رسانَد، سودی هم بخشد. اگر تصوّر شود برای کسی حق یک‌سویه بدون مسئولیّت باشد، این ویژه خداست –نه آفریدگان- که آمیزه [[قدرت]] و [[عدالت]] است و حوادث روزگار و تلخ و شیرین زندگی، همه [[عدل]] و خیر است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۰۷</ref>.
*بنابراین در [[نهج البلاغه]] همواره نسبت به [[حقوق]] دوسویه سفارش شده است، چنان که خطاب به [[مردم]] فرمود: "من بر شما حقی دارم و شما نیز بر من حقوقی دارید." یا در فرازی دیگر از [[حقوق]] متقابل [[پدر]] و [[فرزند]] سخن به میان آورده است»<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]؛ ج۱، ص 291- 294.</ref>.
*بنابراین در [[نهج البلاغه]] همواره نسبت به [[حقوق]] دوسویه سفارش شده است، چنان که خطاب به [[مردم]] فرمود: "من بر شما حقی دارم و شما نیز بر من حقوقی دارید." یا در فرازی دیگر از [[حقوق]] متقابل [[پدر]] و [[فرزند]] سخن به میان آورده است»<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]؛ ج۱، ص 291- 294.</ref>.



نسخهٔ ‏۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۰:۵۹

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث حق است. "حق" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل حق (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

مفهوم‌شناسی حق

  • حق در معنای لغوی بر استواری یک چیز و درستی آن دلالت دارد. هم‌چنین اصل حق را به‌معنای مطابقت و موافقت می‌دانند. اما در مفهوم اصطلاحی، حق امر مطابق با واقع است که در مقابل امر باطل قرار دارد. بر اساس این تعریف، حق مفهومی بسیار گسترده است که می‌توان آن را در تمام عرصه‌های زندگی جست‌وجو کرد.

توصیف حق

  • امام علی (ع) در وصف حق می‌فرماید: حق گسترده‌ترین چیزها در توصیف و گفتار و محدودترین چیزها در کردار است[۱]. از این‌رو حق گرچه امری آشکار است، اما پذیرش حق در دایره عدل و انصاف، میدانی تنگ و باریک را تشکیل می‌دهد. انسان‌ها آن‌گاه که منافعشان در خطر می‌افتد، نمی‌توانند از روی انصاف، حق را بپذیرند. مردم وقتی در صدد تعریف و توصیف زبانی برای حق برآیند زمینه آن بسیار گسترده است، چون بر زبان راندن ساده است، ولی هر گاه حاکم بر حق و عادلی میان آنان حاضر شود و عمل کردن به حق را از آنان بخواهد، عرصه بر آن‌ها تنگ می‌شود، زیرا در عمل زیر بار حق رفتن و به عدالت رفتار کردن، کاری دشوار و لازمه آن ترک بعضی از خواسته‌های دل و امور مطلوب است.

ارزش حق

شناخت حق

آسیب‌شناسی حق

  • امام (ع) در آسیب شناسی حق به موضوع فتنه‌ها و عواملی که گاه چهره حق را می‌پوشاند، اشاره می‌کند. باید به این نکته توجه داشت که نقطه مقابل حق، یعی باطل، همواره از موضع فتنه و نیرنگ به‌دنبال آن است که خود را در پوششی از حق پنهان سازد. از این‌رو امام (ع) فرمود: اگر باطل با حق نمی‌آمیخت بر جویندگان حق پنهان نمی‌ماند و اگر حق به باطل پوشیده نمی‌شد، زبان معاندان از طعن بریده می‌شد. ولی همواره پاره‌ای از حق و پاره‌ای از باطل در هم می‌آمیزند. در چنین حالی، شیطان بر دوستان مستولی می‌شود[۵].

هم‌بستگی حق و تکلیف

  • نهج البلاغه حق را همیشه قرین و همراه با وظیفه و تکلیف می‌بیند. این امر منشأ پیدایش حقوق است. از منظر امیرمؤمنان (ع) حق به سود هیچ کس به جریان نمی‌افتد، مگر این‌که تکلیفی بر عهده‌اش گذاشته شود. در مقابل تکلیفی بر عهده کسی گذاشته نمی‌شود، مگر آن‌که حقی به سود او به جریان افتد. امام می‌فرماید: هیچ حقّی یک‌طرفه نیست: برای هرکس که سودی آورَد، مسئولیّتی نیز آفریند و هرکس را زیانی رسانَد، سودی هم بخشد. اگر تصوّر شود برای کسی حق یک‌سویه بدون مسئولیّت باشد، این ویژه خداست –نه آفریدگان- که آمیزه قدرت و عدالت است و حوادث روزگار و تلخ و شیرین زندگی، همه عدل و خیر است[۶].
  • بنابراین در نهج البلاغه همواره نسبت به حقوق دوسویه سفارش شده است، چنان که خطاب به مردم فرمود: "من بر شما حقی دارم و شما نیز بر من حقوقی دارید." یا در فرازی دیگر از حقوق متقابل پدر و فرزند سخن به میان آورده است»[۷].

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. نهج البلاغه، خطبه ۲۰۷
  2. نهج البلاغه، خطبه ۲۰۷
  3. نهج البلاغه، حکمت ۳۶۸
  4. نهج البلاغه، حکمت ۲۶۲
  5. نهج البلاغه، خطبه ۵۰
  6. نهج البلاغه، خطبه ۲۰۷
  7. دانشنامه نهج البلاغه؛ ج۱، ص 291- 294.